به نام خدا
سلام
با کمال شرمندگی و ناراحتی یه اعترافی می کنم.
این غمیه که دو سال تو دل مونده.
دو سال پیش آخرای پاییز ( تقریبا همین هنگامه هااا) یه کرم سبزالوی چاق ( چاقالوی سبز :) پیداش کردم اوردم خونه گذاشتمش تو یه محفظه.
البته تو محفظه هه یه شاخه ی درخت نارنج هم بود که تغذیه کنه. بعدش دو تای دیگه هم گفتم و شدن سه تا.
ماه اول خوب بود.غذا می خوردنو هی چاق تر می شدن تا اینکه روی شاخه خوابیدن تا پروانه بشن.
زمستون رفت و بهار اومد ولی اینا همچنان خواب بودن.
مام نیمه ی دوم عید نوروز میخواستیم بریم شیراز. ( یاد شیراز و خاطره نویسیاش بخیر)
خلاصه ما رفیتمو برگشتیم دیدم یه پروانه خوشششششششششگل تو اون محفظه هه داره به بیرون ملتمسانه نگاه میکنه. مرده بود!
یه بالشم شکسته بود :(
تا الان این حرفا تو دلم بود تا اینکه امسال به یه پیله ی کرم پروانه بر خوردم ..این عکسش.
بعد دیدن این کرم ه با خودم گفتم حتما خدا بخشیده منو که اینو بهم نشون داده دوباره
ولی چن روز پیش یه بارون با باد شدید می بارید که ..
:(
یه پیله ی خالی
:(
خیلی گشتم تا لااقل جسد کرم ه رو پیدا کنم
..
دعام کنید
:(