• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 16998)
يکشنبه 29/5/1391 - 2:19 -0 تشکر 518864
آسیب‌های اجتماعی

زندگی های چشم درآر

 


چشم بد، چشم زخم، بی‌چشم و رو، شورچشمی، چشمک زدن... این آخری خیلی بی‌ربط بود، لطفا ندیده بگیرید! داستان ما خود چشم است؛ چشمی که با دیگر چشم‌ها رقابت می‌کند، می‌تازد، دودمان می‌دهد بر باد. اصلا چشم ندارد خودش را هم ببیند! به این دربی می‌گویند چشم و همچشمی. لابد برایتان آشناست!

اما چشم لایه‌های ظریف دارد، گاه تا عمق زندگی آدم پایین می‌رود، می‌سوزاند حسابی، دل را می گویم! همین چند شب پیش که فخری همراه همسرش از شب‌نشینی بازگشته بودند، پایش را سخت در لنگه کفشی کرده بود که پرده‌ها با مبلمان ست نیست، شاسی ماشینمان کوتاه است و... اصلا این خانه و زندگی از مد افتاده است، این هم شد زندگی! بحث بود تا نیمه‌های شب... نه این‌که تنها فخری چشم و همچشمی کند، سیاوش همسرش هم برای خود چشمی دارد میان چشم‌ها... از قصه این دو بگذریم، داستانی است تکراری و بی‌پایان.

اما آتش این چشم دیرزمانی است بر زندگیمان افتاده، گرچه حالا شعله‌اش تندتر شده است، اما قدیم‌ها هم بود، البته کمتر. یادتان می‌آید همین باباطاهر عریان خودمان طاقت از کف داد و فریاد برآورد: «زدست دیده و دل هر دو فریاد / که هرچه دیده بیند دل کند یاد»

چشم و همچشمی نه‌تنها کانون خانواده‌ها را، بلکه بسیاری از عرصه‌های عمومی دیگر همچون ورزش، سیاست، سینما، فرهنگ و حوزه‌های دیگر را هم دربر گرفته است تا کجا این چشم پیش می‌رود، نفوذ می‌کند و... سخت نگیرید. می‌توان زندگی را جور دیگر هم دید.

ماشین-خودرو
رویای خانه‌های بزرگ و ماشین شاسی بلند

بچه بودیم نخی می‌بستیم به ماشین پلاستیکی و آن را می‌کشیدیم به جاده رویایی بزرگسالی، شیرین بود خیلی. بزرگ كه شدیم همان بازی را به صورت واقعی تکرار کردیم.

نشستیم پشت فرمان، شیرین نبود اما! دوست داشتیم به چشم بیاییم، جوری که دیگران از شاسی بلند ماشینمان انگشت به دهان بمانند و از رنگ آن چشمانشان خیره بماند.

ناچار و بی‌پول که نباشید دیگر پیکان و پراید سوار نخواهید شد. مگر می‌شود جناب باجناق ماشینش مدل 2013 یعنی سال آینده را اکنون سوار شود، ولی ما دل خوش کنیم به مدل‌های دهه 70 و 80. باورتان نمی‌شود؟ کافی است سری به نمایشگاه‌های خودرو در خیابان شریعتی و بالای شهر بزنید تا ماشین‌هایی را با برچسب مدل 2013 ببینید! فروشندگان خوب می‌دانند چگونه در این سال خشکسالی تور خود را پهن کنند، آنها همیشه ماهی‌های خود را صید خواهند کرد.

به این چند نمونه دقت کنید. لباس و آرایشگاه عروس در آخرین متدهای اروپایی، کت و شلوار مارک‌دار آقا داماد، سرویس طلای چند 10 یا شاید چند صد میلیون تومانی،‌ کرایه کردن آخرین مدل یک خودروی خارجی به عنوان ماشین عروس که نمونه آن در ایران کم باشد یا اصلا نباشد و جهیزیه‌ای که باید چشم خانواده و فامیل آقا داماد و البته برخی فامیل‌های حسود عروس خانم را کور کند!

خانه‌ها که باید مامنی برای آرامش آدمی باشد، خود حدیثی است که دل را پر خون می‌کند. خانه‌تان کجاست؟ چند سال ساخت؟ متراژ چند؟ طبقه چندم؟ کف و سرویس و... تمامی ندارد که. می‌توان به زندگی روزگار خویش نگاه کرد و این قصه را همچنان ادامه داد.

نه این‌که داشتن خانه‌های بزرگ ویلایی و خودروهای شاسی‌بلند بد باشند، اما این همه بیش از آن‌که در خدمت یا برای استفاده و لذت بردن از آن باشند برای پر کردن دیدگان دیگران است.

در این میان هم اقشاری متوسط همچون کارمند که همیشه دفترچه‌های قسط خوره روحشان شده است، نگران مد فردایند که مبادا روزگار برود و از قافله بازمانند و لحظه‌ها را دریابید.

رستوران
غذا را در چه رستورانی باید خورد؟

شما در کدام رستوران غذا میل می‌کنید؟ اصلا هم یک مساله خصوصی نیست! چون باید به هر نوعی در لابه‌لای حرف‌ها آگاهانه و با زیرکی نام رستوران و نوع غذا را ذکر کنید، مثلا «دیشب با حسن‌آقا به یاد قدیم رفتیم همون رستوران پاتوق همیشگیمون تو خیابون فرشته...»، حتی می‌شود تولد همسر گرامی خود را بهانه قرار دهید و دوستانتان را به یک رستوران مشهور دعوت کنید.

همین که به طرف، آدرس بالای ونک را می‌دهید کلی لذت دارد، حتی چنین لحظاتی خیلی بهتر از خود رستوران است.

به اسامی این غذاها دقت کنید؛ گریل، مرغ تونالدو، پاستا آلا کاربونارا، کالا ماریس سوخاری، ماتن بریانی، سیزلر، فاهیتا استیک، سالاد میمونزا با سس مخصوص، فوسیلی و... دیدید چقدر کلاس دارد! مطمئن باشید مهمانانتان هم ذوق‌زده خواهند شد.

و اما بخوانید ابتکار یک رستوران خارجی برای کاهش چشم و همچشمی را؛ خوردن غذای کامل در این رستوران مجانی است! آنها که غذای خود را به صورت کامل می‌خورند، هیچ هزینه‌ای پرداخت نخواهند کرد. در عوض کسانی که به چشم و همچشمی مبتلا هستند، جریمه خواهند شد.

این رستوران بیشتر محل رفت‌وآمد آدم‌های پولدار است. صاحبان این رستوران می‌گویند بیشتر آدم‌های ثروتمندی که در این رستوران غذا می‌خورند برای چشم و همچشمی به این رستوران می‌آیند.

چشم و هم چشمی
خرید فقط ونک به بالا

می‌گویند اجناس آنجا مارک‌دار است. لابد اصل هم هست. پول خوب می‌دهیم، جنس خوب می‌گیریم پزش را هم که می‌دهیم، چه خوب! حالا این را داشته باشید، لطفا اگر فرصت دست داد سری به بازار بزرگ تهران بزنید و سراغ مارک‌‌فروش‌ها را بگیرید.

عده‌ای تنها خود «مارک» را خرید و فروش می‌کنند، یعنی همان که به اجناس می‌چسبانند تا نشان دهند جنسشان مارک‌دار است! از پلاستیکش گرفته تا لیزری؛ برخی می‌روند، می‌خرند و می‌چسبانند به اجناسشان.

فروش اجناس بی‌کیفیت با مارک‌های معتبر کار روزانه برخی بازاریان است. نه این‌که همه چنین کنند خیر! تنها می‌گوییم این نوعش هم هست.

از پشت یک ویترین به ویترین دیگر، رفتن به داخل مغازه و پرسیدن قیمت لباس‌ها، نرخ‌ها بالاست نمی‌شود بسادگی خرید کرد، نمی‌شود دست خالی بازگشت، نمی‌شود لباس بی‌مارک پوشید، دیگران ببینند و بفهمند که ارزان‌قیمت است، زشت است، نمی‌شود که، بالاخره دست به یک تصمیم کبری خواهیم زد و جنس خود را می‌خریم با چانه‌زنی زیاد.

حالا دیگر لباسی داریم با مارک خوب که از فروشگاهی خوشنام خریداری شده است. حالا می‌شود به دیگران گفت از کجا خریده‌ایم، می‌شود مارکش را رو کرد.

می‌شود دست پر بازگشت و... دیده شد!برخی کسبه هم مشتریان و ذائقه آنها را خوب می‌شناسند. آنها حتی از علاقه افراطی برخی مشتریان به برند و مارک آگاهند. بسادگی مشتریان خود را راضی می‌کنند.

سکه-مهریه
یک شب که هزار شب نمی‌شود!

آن هنگام که از سد مهریه های سنگین عبور کردید و آن را شکستید به کمر همت، سخن از برگزاری یک شب پرهیجان به میان خواهد آمد.

تنها یک شب است دیگر! این باور برخی خانواده‌های طرفین و البته بیشتر عروس خانم است.

استدلالشان هم این است: «مراسم هرچه باشکوه‌تر باشد، شأن دخترمان بیشتر حفظ خواهد شد.»

شبی خاطره‌انگیز و پرهزینه! ساده بودن مراسم عروسی حرفی است بس تکراری که دیگر گوش کسی بدهکار آن نیست.

فقط سیاه‌مشقی است در روزنامه و گاهی از آن برای پر کردن برنامه‌های تلویزیونی استفاده می‌شود.

داستان ادامه‌دار ازدواج از خیلی قبل‌ترها شروع می‌شود، از کادوهای دوران نامزدی که صدالبته باید چشمگیر باشند تا فهرست بلندبالایی که نمی‌توان برای آن نقطه پایان گذاشت.

به این چند نمونه دقت کنید. لباس و آرایشگاه عروس در آخرین متدهای اروپایی، کت و شلوار مارک‌دار آقا داماد، سرویس طلای چند 10 یا شاید چند صد میلیون تومانی،‌ کرایه کردن آخرین مدل یک خودروی خارجی به عنوان ماشین عروس که نمونه آن در ایران کم باشد یا اصلا نباشد و جهیزیه‌ای که باید چشم خانواده و فامیل آقا داماد و البته برخی فامیل‌های حسود عروس خانم را کور کند! باید همه آنها به چشم بیایند، همین جوری که نیست! چشم‌ها همیشه و همه جا در کمین شماست، درست مانند چشمان خودمان که همیشه در تعقیب دیگرانند.

شاید این تاج‌گل بزرگ سفید که با روبان سیاه آذین بسته است و با خط نستعلیق شکسته «برای عرض تسلیت» برچسب خورده است آن هم با نام و نشانی دقیق خودمان، شرح مناسبی باشد از اندرون پرغوغای ما! تاج‌گلی که برده‌ایم میان همه تاج‌گل‌های دیگر جلوه‌ای خاص داشت، بزرگ‌تر بود و چشمگیر. در جای خوبی هم قرار داشت

خدمات بهتر می‌خواهید سر کیسه را شل کنید و اما ادامه فهرست؛ نوع و تعداد دوربین‌های فیلمبرداری و عکاسی، نحوه میکس و مونتاژ، گریم داماد و آرایش عروس، زیرلفظی سر سفره عقد و زیرمیزی برای گرفتن وام و نوبت تالار، چیدمان میوه و شیرینی، تنوع غذاها و نوشیدنی‌ها... تمامی ندارد این یک شب! همه در این جشن باشکوه گردهم می‌آیند برای ورانداز کردن یکدیگر. چه می‌شود کرد تنها یک شب است دیگر!اما عروس و داماد در رقابت چشم‌ها تنها نیستند.

رقابت از نوع آموزشی

هنگامی که مدارسی با نام‌های مختلف همچون نمونه مردمی، نمونه دولتی، غیرانتفاعی و... در سیستم نظام آموزش ایران سر برآوردند، بی‌درنگ رقابت خانواده‌ها برای ورود فرزندانشان به این مدارس آغاز شد.

این مدارس که با هدف افزایش مشاركت‌های مردمی و کاستن باری از دوش آموزش و پرورش شکل گرفتند، خود شدند باری بر شانه‌های نحیف خانواده‌ها.

این بار از آنجا سنگین‌تر شد که خانواده‌ها به هر شکلی تلاش می‌کنند فرزندانشان راهی به این مدارس بیابند، چون مدارس جدید وعده‌های جدید دادند، مانند بهره‌گیری از استادان مجرب، کلاس‌های فوق‌العاده و کلی برنامه جانبی و آموزشی دیگر.

به عبارتی، پول بیشتر، آموزش بهتر. حالا اطرافیان قبل از آن‌که از معدل دانش‌آموز سوال کنند نام مدرسه و میزان شهریه پرداختی وی را جویا می‌شوند. البته تفاخر والدین پشت نقابی از غم کاملا پیداست. چه می‌شود کرد؟!

تاج گل

 

سوگواری، محفلی برای دیده شدن

روحش شاد! نازنین‌مردی بود. چندسالی ازش بی‌خبر بودیم، همین چند شب پیش مرحوم آمد به خوابمان.

گویی حضور مرگ را فهمیده بود... ما را شریک غم خود بدانید! تسلیت گفتنمان ادامه دارد، به زبان نیست تنها.

شاید این تاج‌گل بزرگ سفید که با روبان سیاه آذین بسته است و با خط نستعلیق شکسته «برای عرض تسلیت» برچسب خورده است آن هم با نام و نشانی دقیق خودمان، شرح مناسبی باشد از اندرون پرغوغای ما! تاج‌گلی که برده‌ایم میان همه تاج‌گل‌های دیگر جلوه‌ای خاص داشت، بزرگ‌تر بود و چشمگیر. در جای خوبی هم قرار داشت.

حتما صاحب عزا بارها آن را دیده و نام ما را روی کارت آن خوانده است. این هم رسم زندگیمان است که حتی تا لب گور همراهی می‌کند.

کاش می‌شد آن مرحوم هم تاج‌گل اهدایی ما را ببیند به این بزرگی و زیبایی! کم چیزی نیست بالاخره...آن طرف ماجرا هم صاحب اصلی عزا حضور دارد.

از دست دادن یک عزیز برای همه سخت است و ناگوار، اما این روزها خیلی‌ها از غم مضاعف هزینه‌های سنگین کفن و دفن و مراسم سوگواری نیز رختی دیگر از عزا تن می‌کنند. اغراق نیست.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:17 - 0 تشکر 528039

اعتیاد زنان، مشکلات 6 برابری





 تحقیقات جدید نشان می دهد اکثر زنان معتاد در جنوب تهران، کارتن خواب، بی سواد و بی خانواده اند و پس از ترک، بار دیگر به سراغ مواد بر می گردند




زنان معتاد

تحقیقی که ستاد مبارزه با مواد مخدر با همکاری دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد در تابستان سال 90 انجام داده، نشان می دهد بیش از 72 هزار زن معتاد در کشور وجود دارد.


این تحقیق، همچنین نشان می دهد سهم زنان معتاد از کل جامعه یک میلیون و 200 هزار نفری معتادان، از 6 درصد بیشتر نشده، ولی مشکلات آنان بسیار بیشتر از سایر معتادان غیر همجنسشان است.


به گفته یک جامعه شناس و محقق حوزه زنان، این تحقیق نشان می دهد اکثر زنان معتادی که در تهران، به اعتیاد گرفتارند، کارتن خواب هستند و بدون داشتن مهارت شغلی زندگی می گذرانند.


ژاله شادی طلب در گفتگو با ایسنا، ضمن بیان این یافته ها، اعلام می کند برای این زنان، در کل تهران، یک پناهگاه‌ مناسب وجود ندارد و تنها یک "سرپناه" برای زنان معتاد وجود دارد. آن هم در حالی که با ظرفیت 40 نفری در فصل سرما به 80 نفر خدمات می‌دهد.


به عبارت دیگر از میان تعداد انبوهی از زنان معتاد تهرانی که به فحشا و کارتن خوابی تن در داده اند، تنها در زمستان، 80 نفر شانس آن را دارند که از سرما یخ نزنند.


نتایج این تحقیق در حالی منتشر می شود که مطابق قانون، سازمانهای حمایتی مثل بهزیستی، موظف به تهیه احتیاجات ابتدایی این زنان در قالب اقشار آسیب پذیر هستند. سازمان بهزیستی نیز با وجودی که به روشنی اعلام نکرده چند مرکز را در کل کشور زیر پوشش خود دارد، پیش از این، جسته گریخته از افتتاح یکی دو مرکز نگهداری از زنان معتاد در استانهای خراسان جنوبی و هرمزگان خبر داده است.




" زنان معتاد جنوب شهر مهارت شغلی نداشته و همه آنها تجربه ازدواج در سن پایین را داشته‌اند. بخش زیادی از این گروه از زنان به صورت انتخابی یا اجباری خانواده را ترک کرده‌اند. لذا ازحمایت‌های خانواده نیز بهره‌ای نمی‌برند و حتی بعد از ترک مصرف مواد مخدر مایل به بازگشت به خانواده نیستند."




زنان معتاد جنوب تهران، بیکار، بی سواد و بی خانمان هستند


شادی طلب، با اعلام اینکه "اکثر زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز نگهداری در تهران، گفته اند خانه دار هستند،" توضیح می دهد: " زنان معتاد جنوب شهر مهارت شغلی نداشته و همه آنها تجربه ازدواج در سن پایین را داشته‌اند. بخش زیادی از این گروه از زنان به صورت انتخابی یا اجباری خانواده را ترک کرده‌اند. لذا ازحمایت‌های خانواده نیز بهره‌ای نمی‌برند و حتی بعد از ترک مصرف مواد مخدر مایل به بازگشت به خانواده نیستند."


اعتیاد زنان

به گفته این استاد بازنشسته جامعه شناسی، زنان معتاد جنوب شهر غالبا مدرسه را در سطح ابتدایی و راهنمایی رها کرده‌اند لذا از نظر آموزشی در سطح بسیار پایین‌تری نسبت به زنان معتاد مرکز شهر هستند. زنان جنوب شهر به علت سواد کم تقریبا مهارت شغلی ندارند و همه آنها تجربه ازدواج در سن پایین و گاه دو تا سه ازدواج را نیز داشته‌اند.


این تحقیق نشان می دهد بستری کردن این زنان در دوره های 28 روزه سم زدایی، فایده ای ندارد و زنان بهبودیافته به علت نداشتن محل‌درآمد مناسب به چرخه تن‌فروشی و اعتیاد باز‌می‌گردند.


یافته ها نشان می دهد زنان معتاد معمولا دارای مهارت‌های شغلی نیستندآنها یا شغلی پیدا نمی‌کنند یا توسط کارفرما استثمار می‌شوند لذا چون بعد از ترک اعتیاد هم ممر درآمد مناسبی ندارند راه دیگری جز کارتن خوابی پیدا نمی‌کنند و دوباره به چرخه تن فروشی و اعتیاد باز می‌گردند.


چرا زنان تهرانی معتاد می شوند؟


تحقیقات گذشته در مردان معتاد نشان می داد مردان متاهل و شاغل، بیش از افراد بیکار و مجرد، به اعتیاد روی می آورند. تحقیق جدید در زنان معتاد تهران نیز چنین نظریه ای را تقویت کرده است. یافته های پژوهش اخیر نشان می دهد زنان معتاد جنوب تهران، بیشتر توسط والدین خود به مواد مخدر آلوده شده اند. شادی طلب در توضیح این موضوع می گوید: "زنان معتاد جنوب شهری مصرف مواد را با والدین آغاز کرده اند. اسکان این زنان در نقاط مختلف شهر به خاطر مقابله با "درد" به مواد مخدر روی آورده اند."




زنان معتاد جنوب تهران، بیشتر توسط والدین خود به مواد مخدر آلوده شده اند. شادی طلب در توضیح این موضوع می گوید: "زنان معتاد جنوب شهری مصرف مواد را با والدین آغاز کرده اند




این در حالی است که زنان معتاد در مرکز و شمال تهران، با همسر خود، پای بساط مواد مخدر نشسته اند. نتایج این پژوهش می گوید زنان معتاد مرکز و شمال شهر از نظر حمایت‌های خانواده از سطوح بالایی برخوردارند و خانواده از درمان آنها پشتیبانی می‌کند و مصرف مواد را با همسر خود آغازکرده‌اند.


این یافته، فرضیه هایی را که قبل از این درباره علل اعتیاد زنان کلانشهر تهران، مطرح شده بود، رد می کند. در فرضیه های سابق، موضوعاتی مانند فریب خوردن توسط تبلیغات دروغ ماهواره ها درباره داروهای لاغری، توصیه به کشیدن شیشه برای تناسب اندام و همچنین سوء مصرف مواد مخدر جهت رفع مشکلات جنسی را عامل ابتلای زنان به اعتیاد می دانست.


ولی اکنون، یافته های تحقیق جدید نشان می دهد: "در شمال و مرکز شهر، زنان با این پیش فرض که مصرف مواد دردی را تسکین می‌دهد به اعتیاد روی آورند؛ اما در جنوب شهر به طور میانگین خانواده‌ها بسیار دیرتر از مصرف فرزند خود مطلع می‌شوند."



اعتیاد زنان

زنان معتاد چگونه شناخته شدند؟


در تحقیق اخیر، سازمانهای غیر دولتی و NGOها عامل اصلی شناسایی این افراد بودند. به گفته شادی طلب، وضعیت زنان معتاد جنوب شهر تهران به قدری اسفناک است که شناسایی آنها کار دشواری نیست.


با این وجود کمکهایی که به آنها می شود، به هیچ عنوان کافی نیست و وضعیت آنها روز به روز بدتر می شود. این تحقیق، با استفاده از کمک افراد خیر و "سمن"هایی انجام شده که برای بهبود این افراد تلاش می کنند. با این وجود، جای خالی مراکز دولتی حمایت کننده در موضوع اعتیاد، همچنان احساس می شود.


نهادهای حمایتی مانند بهزیستی و شهرداری در بحث مقابله با آسیبهای اجتماعی در حوزه زنان، مانند زنان خیابانی و کارتن خواب، مبتلایان به HIV، دختران فراری، زنها و دختران بزهکار و همچنین متکدیان، کارنامه قابل قبولی از خود ارائه نکرده اند. مسئولان این نهادها می گویند به دلیل عدم تخصیص بودجه مناسب، توان مقابله با سیل مکرر درخواستهای مردم برای کمک را ندارند، از سوی دیگر، پژوهشها نشان می دهد بیشترین کمک به معتادان زن و مرد، توسط انجمنهای مردم نهاد انجام می شود که این سمن ها نیز هنوز مورد توجه و حمایت جدی دولت قرار نگرفته و با وجود وعده هایی مانند "وام اشتغال برای معتادان ترک کرده"، همچنان بدون حمایت دولت، به خدمت رسانی مشغولند.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:17 - 0 تشکر 528040

جوانان شیطان پرست؟!





در ابتدا بشر سعی داشت تا از شیطان دوری كند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی شیطان است...




شیطان پرستی

شیطان در تمام داستان‌های كهن و در تمامی ادیان وجود دارد، شیطان آمده است تا انسان خلیفةالله نباشد. شیطان بسان تاریكی مطلق در مقابل روشنایی و نور رحمت الهی است. هر چند در ابتدا بشر سعی داشت تا از شیطان دوری كند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی شیطان است.


امروزه در دنیا تبلیغات زیادی برای عرفان یهود یا همان کابالا صورت می‌گیرد. شخصیت‌های مشهوری نظیر مادونا كابالیست می‌شوند و آموزه‌های كابالا در رمان‌های كوئیلیو نقش پررنگی پیدا می‌كند، در رمان‌های كوه پنجم، بریدا، شیطان و دوشیزه پریم و حتی كیمیاگر به روشنی تعالیم كابالا دیده می‌شود و... .


این گونه می‌شود که جوانان به برخی ادیان نوپدید از جمله شیطان پرستی متمایل می‌شوند. عوامل متعددی در  گرایش جوانان به این فرقه‌های جدید  نقش بسزایی دارند از آن جمله:


لبیک گفتن به ندای شیطان


 درون انسان عرصه جنگ میان شیطان و فرشته درون است. اگر شخص اراده خود را به سوی فرشته معطوف كند، شیطان را شكست داده و تسلیم خواهد كرد، اما در صورتی انسان به پیروی از شیطان درون روی آورد، فرشته درونی را تضعیف خواهد كرد و صد البته كه فرشته درون هیچ‌گاه شكست نمی‌خورد، انسان تنها می‌تواند صدای او را نشنیده بگیرد ولی امكان از بین بردنش را ندارد؛ چون دعوت فرشته درونی همان ندای فطرت است كه تغییر و تبدّلی پیدا نمی‌كند. به همین علت دنبال كردن ندای شیطان جنگ درونی را پایدار می‌كند و چنین كسی هیچ گاه به آرامش نخواهد رسید، و همواره با تضاد و تعارض درونی و احساس ناكامی زندگی خواهد كرد.




یكی دیگر از علل جذابیت شیطان‌گرایی مخالفت و اعتراض به نظم موجود و ارزش‌های رایج اجتماعی است، كه برای جوانان هیجان زا و جالب است. در این اعتقادات حرف‌های درست و نادرست به هم آمیخته شده و ایدئولوژی شیطانی به جهت اینكه حرف‌های درستی هم دارد، امكان تحقق و تداوم در دنیای آینده را خواهد داشت و در كنار آن نگرش‌های باطل، خشونت‌آمیز، هوس مدارانه و غیر انسانی خود را نیز عملی خواهد ساخت




جنبش شیطان‌گرایی می‌خواهد با تقدیس و مشروعیت دادن به شرارت و شیطنت، تضاد درونی و آشفتگی روانی را بكاهد و حتی وعده از بین بردن آن را می‌دهد.


به همین منظور شیطان‌گرایان از مرگ خدا سخن می‌گویند تا بتوانند فرشته درون را نابود كنند و البته این توهمی بیش نیست. در این مرحله كه به نتیجه نرسند ممكن است پایان دادن به هستی را پیش نهاد كنند و فكر كنند با خودكشی می‌توان از هستی و هستی بخش رو گردانند.



شیطان‌پرستی



استفاده از نمادها


یكی دیگر از علل گرایش به جنبش‌های شیطانی استفاده وسیع آن‌ها از نمادهاست. انتقال و نشر اندیشه‌ها از طریق گفتن یا نوشتن دشوار است و تعداد محدودی از مردم با آن ارتباط برقرار می‌كنند. اما نمادها به راحتی جایگاه خود را در فرهنگ عمومی پیدا می‌كنند و به خاطر اینكه ظرفیت كار هنری دارند، به صورت جذابی در جامعه، به خصوص بین جوانان و زنان گسترش می‌یابند.


نمادها همواره حامل معنا و پیام هستند و نوعی نگرش یا فكر را تداعی می‌كنند و رفتار خاصی را یادآور می‌شوند. مثلاً مردم با دیدن گلدسته یاد مسجد و نماز می‌افتند، با دیدن چراغ قرمز احساس خطر می‌كنند و می‌ایستند. جنبش شیطان‌گرایی با استفاده وسیع از نمادها و به كارگیری ظرفیت‌های هنری نظیر گرافیك، سینما و از همه بیشتر موسیقی به عرصه آمده است.


نمادها و سمبل‌های شیطانی روی لباس‌ها، گردنبندها و دستبندها، انگشترها و ساعت‌ها، از كفش تا كلاه همه جا دیده می‌شود. این نمادها با طراحی‌های متنوع و زیبا افراد را جذب می‌كنند، پس از اینكه استفاده از آن‌ها تكرار شد و به عنوان بخشی از رفتار و سلیقه شخص در آمده و به نوعی هویت و خود پند اره فرد را تشكیل می‌دهد، در این شرایط با افراد دیگری كه نمودهای رفتاری و ذوقی همانندی را دارند، احساس همزاد پنداری كرده و خود را از آن‌ها و آن‌ها را از خود می‌پندارد و در رفتار و گفتار و افكار به طور ناخودآگاه شبیه به آن‌ها می‌شود.


منشأ قدرت بودن شیطان


یكی دیگر از عوامل گسترش شیطان‌پرستی این است كه شیطان را منشأ قدرت معرفی می‌كنند و كامیابی و موفقیت در زندگی را در روزگار غلبه شیطان در گرو دست دادن با او و سپردن روح خود به شیطان اعلام می‌كنند. شیطان‌گرایان می‌گویند ما در دوران غلبه شر بر خیر زندگی می‌كنیم و این نشانه غلبه شیطان بر خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او می‌توان به نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت.




یكی دیگر از عوامل گسترش شیطان‌پرستی این است كه شیطان را منشأ قدرت معرفی می‌كنند و كامیابی و موفقیت در زندگی را در روزگار غلبه شیطان در گرو دست دادن با او و سپردن روح خود به شیطان اعلام می‌كنند. شیطان‌گرایان می‌گویند ما در دوران غلبه شر بر خیر زندگی می‌كنیم و این نشانه غلبه شیطان بر خداست، پس نیروی غالب نیروی شیطان است و در صورت همراهی با او می‌توان به نیروی لازم برای رسیدن به اهداف و آرزوها دست یافت




جنبش شیطان‌گرایی در راستای جا انداختن این دروغ بزرگ كه در دوران غلبه نیروی شیطان به سر می‌بریم، دست به فعالیت‌های تبلیغی گسترده‌ای زده است. رومن پولانسكی در فیلم كودك رزماری (1968) تولد شیطان را اعلام كرد، تولدی كه همه از آن خوشحال اند و او را فرزند قدرتمندترین قدرتمندان می‌دانند. سپس در فیلم دروازه نهم (1999) شیطان را به صورت نیرویی كه غلبه یافته معرفی می‌كند و سرانجام در فیلم گابریل تولید سال 2008، می‌بینیم كه زمین را ظلمت و پلیدی فرا گرفته و خداوند فرشتگان را برای نجات زمین می‌فرستد؛ اما آن‌ها نیز آلوده می‌شوند و در پایان گابریل كه همان جبرئیل است با دلخوری از خداوند، دست از زمین می‌كشد و به آسمان صعود می‌كند، تا نگذارد كه خدا فرشتگان دیگر را به زمین بفرستد. این فیلم‌ها كه با تكنیك‌های بالا و جذابیت‌های زیاد داستانی تولید می‌شود، در نهایت باور یا دست كم این احتمال را تقویت می‌كند كه نیرویی به نام نیروی شیطان وجود دارد و پیوستن به او بسیار مفید و مؤثر است.


میل به انتقاد و اعتراض در جوانان


یكی دیگر از عوامل جذابیت و روی آوری به جنبش شیطانی كه بسیار شیطنت آمیز به كار گرفته شده، میل به انتقاد و اعتراض در جوانان است. بدون شك مدل زندگی ما كه بر اساس اهداف و برنامه‌های تمدن غرب شكل گرفته با فطرت و طبیعت انسان ناسازگار و خیلی آزار دهنده است. نظام اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی تقلید شده گاهی چهره ناخوشایندی به خود گرفته و سرشار از تباهی می‌شود و نشانه‌های این تباهی كه در تار و پود تمدن معاصر و زندگی ما پیچیده، افسردگی‌ها، اضطراب‌ها، رنج‌های بیهوده، ارزش‌های پوچ نظیر پول، مدرك، مدال‌ها و جوایز مسخره بین‌المللی و هزاران پدیده موهوم و بی‌معنای دیگر است.


شیطان پرستی

نوجوان و جوانی كه تازه با این عرصه آشنا می‌شود و هنوز این هنجارهای بی‌معنا را درونی نكرده ستم و تجاوز به حریم خود را كاملاً احساس می‌كند و به سركشی رو می‌آورد. دقیقاً به همین علت در دهه 1960شاهد جنبش‌های دانشجویی وسیع در آمریكا و اروپا بودیم. دقیقاً در اوج این جنبش‌ها بود كه پدیده‌ای به نام موسیقی متال به عنوان موسیقی اعتراض به وجود آمد که  اهدافی نظیر مخالفت با مصرف‌گرایی، فاصله فقیر و غنی، سرمایه‌داری، جنگ، فرسایش روابط انسانی و... داشت، مثلاً جوانان می‌رفتند و از زباله‌ها لباس‌های پاره پیدا می‌كردند و می‌پوشیدند تا به اختلاف طبقاتی و بی‌عدالتی اعتراض كنند، داد و فریاد راه می‌انداختند، ویژگی موسیقی متال فریاد، حرف‌های اهانت آمیز و سروصدای بلند است.


دیری نگذشت كه این جنبش به جهات انحرافی سوق پیدا كرد. در بین شعارها، دعوت به استفاده از ماری‌جوانا و سایر مواد مخدر پیدا شد.


این گروه‌ها از آنجا كه خلاف ارزش‌های اجتماعی حركت می‌كردند و تندی و اهانت ورد زبانشان بود و نهادهای اجتماعی نظیر اقتصاد، حكومت، آموزش، خانواده و دین را مورد حمله قرار می‌دادند، ظرفیت خوبی برای گرایش‌های شیطانی داشتند و از سوی دست‌های پنهان سرمایه‌داری به همین سمت منحرف شدند.


مخالفت و اعتراض به نظم موجود


یكی دیگر از علل جذابیت شیطان‌گرایی مخالفت و اعتراض به نظم موجود و ارزش‌های رایج اجتماعی است، كه برای جوانان هیجان زا و جالب است. در این اعتقادات حرف‌های درست و نادرست به هم آمیخته شده و ایدئولوژی شیطانی به جهت اینكه حرف‌های درستی هم دارد، امكان تحقق و تداوم در دنیای آینده را خواهد داشت و در كنار آن نگرش‌های باطل، خشونت‌آمیز، هوس مدارانه و غیر انسانی خود را نیز عملی خواهد ساخت.


سال‌ها طول می‌كشد تا پس از تجربه زندگی بر اساس طرح شیطانی به تعارض‌ها و رنج‌ها و ناكامی‌های آن پی ببریم و در جستجوی طرح دیگری برای زندگی برآییم. و به همان نقطه‌ای برسیم كه انسان ناكام امروز رسیده است.


حال چه كسی می‌خواهد نسبت به این امور روشنگری و اطلاع رسانی كند. بدون وجود هسته‌های قوی پژوهشی با مطالعات میان رشته‌ای و رویكرد آینده پژوهانه، مگر می‌توان این توطئه بزرگ را شناخت، تا در گام بعد به ترویج این شناخت اندیشید.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:17 - 0 تشکر 528041


شهروندی معما گونه







تکدی‌گری علاوه بر آنکه چهره‌ای زشت به شهر می‌باشد و در عبور و مرور اختلال ایجاد می‌کند، با رواج درآمدزایی نادرست و تن‌پرورانه، شخصیت اجتماعی شهر را تنزل می‌دهد و با گسترش آن، شهر، نشاط، تحرک و پویایی‌ای که لازمه یک هویت سالم شهری است را ازدست می‌دهد.







شهروندیکارواش در رو دخانه!


برخی شهروندان برای نظافت محیط زندگی و وسایل خود از محیط زندگی شهری مایه می‌گذارند و به قیمت آلودگی قلمروی دیگر شهروندان اقدام به این کار می‌کنند. نمونه چنین رفتاری را می‌توان این گزارش مشاهده کرد.

«چون با ادب و تمیز باشی نزد همه‌کس عزیز باشی» جمله‌ای است که از زمانی که شروع به حرف زدن می‌کنیم و تا بعدها که پابه کودکستان می‌گذاریم، توسط پدر و مادر و مربیان آموزشی به ما آموزش داده می‌شود. جدا از این نکته، در فرهنگ دینی و ملی ما ایرانیان، نظافت به یکی از شاخصه‌های مقبولیت و اعتبار اجتماعی بدل شده است.


امروزه پاکیزه ‌نگه داشتن لوازم شخصی از جمله لباس، کفش، کیف و ماشین می‌تواند در روابط اجتماعی رایج در شهر تأثیر‌گذار باشد؛ گذشته از آنکه تحقق شعار «شهر ما، خانه ما» به ‌وجود شهروندانی بستگی دارد که پاکیزگی را در همه امور رعایت می‌کنند. با این حال گاهی پیش آمده که برخی شهروندان برای نظافت محیط زندگی و وسایل خود از محیط زندگی شهری مایه می‌گذارند و به قیمت آلودگی قلمروی دیگر شهروندان اقدام به این کار می‌کنند. نمونه چنین رفتاری را می‌توان در این عکس به وضوح دید.


این شهروند برای شست‌وشوی ماشینش، آن را درون رودخانه برده و با آب رودخانه در حال شستن آن است. اینکه به پاکیزگی ماشین خود اهمیت بدهیم و با ماشینی تمیز در سطح شهر ظاهر شویم، امری نیکو و قابل تقدیر است، اما آیا با خود اندیشیده‌ایم که شستن ماشین در رودخانه‌ای که به احتمال زیاد محل زندگی و تأمین‌کننده منبع تغذیه آبزیان، جانوران، گیاهان و درختان و چه بسا دام و انسان در آن منطقه است، چه مخاطراتی را می‌تواند برای سلامت محیط‌زیست در پی داشته باشد؟ آیا از پیامد‌های زیانبار و بیماریزای مواد آلوده‌کننده‌ای که از بدنه ماشین هنگام شست و شو داخل رودخانه ریخته می‌شود، مثل دوده‌ها، روغن وبنزین ونیز پودر یا مایع شوینده‌ای که برای شستن ماشین از آن استفاده شده، اطلاع داریم؟


خوشبینانه‌ترین داوری در این باره این است که بگوییم؛ شهروندانی که دست به چنین رفتارهایی می‌زنند، از آسیب‌ها و خطرات آن آگاه نیستند. با این همه این شهروند می‌توانست با مراجعه به جایگاه‌های ویژه ماشین شویی در سطح شهر نسبت به نظافت و پاکیزگی خودروی خود اقدام کند.


                                                                   جون مادرتان کمکم کنید



شهروندی



تو رو به خدا، جون مادرتان کمکم کنید، غریبم، کسی رو ندارم در این شهر»،  «کیف پولم را زده‌اند، کرایه راه ندارم، لطفا به من کمک کنید»، «بچه‌ام مریضه، شوهرم مرده و مستأجرم، برای رضای خدا کمکم کنید»، «کلیه‌هام عفونت کرده و دیالیزی هستم، هیچ سرپناهی ندارم، الهی پول دوا و دکتر ندهید، کمکم کنید»، اینها و ده‌ها عبارت دیگر را همه ما در جاهای مختلف شهر شنیده‌ایم و در موارد بسیاری به‌دلیل حس نوع‌دوستی خویش، به حال گویندگان این جمله‌ها دل سوزانده‌ایم و حتی تلاش کرده‌ایم تا به آنها کمکی هم بکنیم.


با اینکه طرح پدیده تکدی‌گری موضوعی تکراری به‌نظر می‌آید اما هرروزه در گوشه و کنار شهر با صحنه‌هایی از این دست مواجه می‌شویم.


جامعه‌شناسان و برنامه‌ریزان امور شهری یکی از مشکلات شهر‌های بزرگ و از جمله تهران را رواج روزافزون این پدیده می‌دانند.




واقعیت این است که یکی از مکان‌های مهمی که شاید هر فرد غیرایرانی می‌تواند با برخی عادات عجیب و غریب برخی از رانندگان شهرنشین آشنا شود همین جایگاه‌های پمپ بنزین است




پدیده تکدی‌گری، از جمله آسیب‌های اجتماعی‌ است که به شکل‌ها و شیوه‌های گوناگون، چهره خود را در شهر نشان می‌دهد. این معضل اجتماعی که به ‌نوبه‌ خود می‌تواند معضلات اجتماعی دیگری را در پی داشته باشد، حاصل عوامل گوناگونی است که جامعه شناسان شهری باید نسبت به شناسایی آن (عوامل) اقدام کنند.


تکدی‌گری علاوه بر آنکه چهره‌ای زشت به شهر می‌بخشد و در عبور و مرور اختلال ایجاد می‌کند، با رواج درآمدزایی نادرست و تن‌پرورانه، شخصیت اجتماعی شهر را تنزل می‌دهد و با گسترش آن، شهر، نشاط، تحرک و پویایی‌ای که لازمه یک هویت سالم شهری است را ازدست می‌دهد. از همه اینها گذشته، متکدیان با برانگیختن احساسات رهگذران و سوء‌استفاده از آن ، به هدف خود می‌رسند و دلسوزی بیجای شهروندان، فرهنگ گداپروری را گسترش می‌دهد.


به هر روی، نخستین گام جهت حل این معضل اجتماعی، بررسی‌های کارشناسانه و آسیب‌شناسانه و توجه شهروندان نسبت به این معضل نوین جوامع شهری و سپس ساماندهی متکدیان توسط سازمان‌های مسئول است.


شهروندی


لطفا کمی جابه‌جا شوید!


 آدم‌ها را معمولا از منظر‌های مختلف می‌توان در دسته‌های گوناگونی باز شناساند. یکی از این انواع منظرها داشتن صفت دقت و توجه است.


 صفتی که البته مترادف‌های زیادی هم می‌تواند داشته باشد. با توجه به این مقسم می‌توان شهروندان را به شهروندان متوجه و دقیق و شهروندان بی‌توجه و بی‌دقت تقسیم بندی کرد. تصویر مقابل  یکی از این دست شهروندان گونه دوم، یعنی شهروند بی‌دقت و کم‌توجه را نشان می‌دهد. در تصویر پیش‌رو، شهروندی را مشاهده می‌کنید که به جای دقت و توجه در پارک خودروی خود در جایگاه بنزین برای سوخت گیری، و البته اقرار نکردن به اشتباه خود و تنبلی برای جابه‌جایی دوباره خودرو برای استقرار درست در جایگاه، شلنگ پمپ مربوطه را با تمام قوا به طرف باک خودروی خود می‌کشد. این تصویر البته صحنه آشنای روزانه بسیاری از ماست. صحنه‌ای که بدون رو در بایستی چه بسا گاهی مبتلا به خودمان نیز است.


واقعیت این است که یکی از مکان‌های مهمی که شاید هر فرد غیرایرانی می‌تواند با برخی عادات عجیب و غریب برخی از رانندگان شهرنشین آشنا شود همین جایگاه‌های پمپ بنزین است. در این میان یکی از این عادات هم همین بی‌دقتی در پارک در جایگاه است. این نکته را هم باید درنظر داشت که جدای از آسیبی که به شلنگ این پمپ زده می‌شود و خسارت به جایگاه دار و دیگر استفاده‌کنندگان از این پمپ احتمال اسراف بنزین در ریختن به بیرون از باک و همینطور ریختن بنزین روی بدنه خودرو و لباس و صورت فرد نیز می‌رود.


what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:17 - 0 تشکر 528042

وقتی عقل به بن بست می رسد



اگر صفحات حوادث روزنامه ها را مرور كنید به وفور خبرهایی را مشاهده می كنید كه جنایت هایی بر اثر خشونت بی مورد و یا عصبانیت آنی اتفاق افتاده است.




خشونت

خشونت های آنی ای که خسارات جبران ناپذیر و گاه ابدی را برای شخص خاطی به همراه داشته است که دیگر نه فرد خاطی و نه خانواده اش یارای جبران این اشتباه را ندارند. برای مثال جنایت دلخراش سعادت آباد، ماجرای قتل روح الله داداشی، فاجعه خمینی شهر و صدها واقعه این چنینی که روزانه در گوشه و کنار محل زندگیمان به وقوع می پیوندد.

خشونت حالتی از رفتار است که با استفاده از زور فیزیکی و یا غیر فیزیکی، فرد خشن خواسته خود را به دیگران تحمیل می‌کند. فضای خشونت معرف به بن بست رسیدن یا ناممکن شدن گفت وگو و فضای مدارا و مصالحه است. فضای افراط و تفریط است. قرار گرفتن در این قطبیت یکسان، کار را به خشونت می کشاند. زبان خشونت وقتی باز می شود که انسان خود را هم در مقام مدعی، هم در مقام قاضی و هم در مقام مجری حکم قرار می دهد که در عین حال امکان دفاع را از دیگری سلب می کند. هر خشونتی ناگزیر است به توجیه خود. اما این توجیه عموماً با تحریف واقعیت همراه می شود. هر فرد یا گروه در خشونتی که بر فرد یا گروه دیگر اعمال می کند خود را در موقعیتی بسیار خاص - و باید گفت منحصر به فرد- می یابد که چاره یی جز انجام خشونت گری اش نداشته است. اما این توجیه واقعیت، وجه دادن به واقعیت یا تحریف واقعیت مطابق اراده دلخواه خود است که فقط منافع شخصی خود را دنبال می کند. در نتیجه خشونت جزو لاینفك جنایت است.بنابراین یشگیری از خشونت در جامعه یك مساله مهم و حایز اهمیت محسوب می شود.


این مسئله ریشه‌های مختلفی دارد که از جنبه‌های گوناگون قابل بررسی است اما شاید دو مورد از بقیه بیشتر به چشم بیاید و مهم‌تر باشد.


این خشونت‌ها و پرخاشگری‌ها در درجه اول ریشه در مسائل اجتماعی دارد. اصولا خشونت‌های اجتماعی محصول احساس محرومیت‌های نسبی است.وقتی توقعات در جامعه‌ای بالا برود و در واقع گروه‌های اجتماعی وسایل لازم برای دستیابی به اهداف مورد نظرشان را نداشته باشند، احساس محرومیت غالب می‌شود و تبعاتی به بار می‌آورد.




خشونت حالتی از رفتار است که با استفاده از زور فیزیکی و یا غیر فیزیکی، فرد خشن خواسته خود را به دیگران تحمیل می‌کند. فضای خشونت معرف به بن بست رسیدن یا ناممکن شدن گفت وگو و فضای مدارا و مصالحه است. فضای افراط و تفریط است. قرار گرفتن در این قطبیت یکسان، کار را به خشونت می کشاند




اگر از جنبه دیگری پیشینه و سابقه این افرادی را که خشونت و پرخاشگری را اعمال می‌کنند بررسی کنید، متوجه خواهید شد که این افراد در زندگی‌شان تجربه ناکامی و محرومیت‌ و مورد خشونت واقع شدن را داشته‌اند.


وقتی خوب به این حادثه‌ها نگاه می‌کنیم، پی می‌بریم خیلی از این اتفاقات بدون هیچ گفت‌وگویی بین دو طرف ماجرا اتفاق افتاده است و اصولا گفتگوهایی که در گذشته در بین افراد جامعه‌ ایرانی با این مختصات فرهنگی برقرار بود از بین رفته و این موضوع نتیجه بستری است که جامعه برای آن فراهم می‌کند. پس از آن هنگامی که میزان خشونت‌ها بالا می‌رود، دو نوع برخورد با آن صورت می‌گیرد. یکی مواجهه آزادمنشانه است که در آن لوازم و ابزار گفت‌و‌گو فراهم است و مشکلات با دیالوگ برقرار کردن حل می‌شود.


اما برخورد دیگر اخلال طلبانه است که در آن لوازم خشونت وجود دارد و طرفین بدون هیچ گونه گفت‌و‌گویی به خشونت روی می‌آورند. حالا اگر در جامعه‌ای آزادمنشانه برخورد شود بستر گفت‌وگو مهیاست و طرفین به راحتی مشکل خود را حل می‌کنند اما اگر به سمت رفتاری اخلال‌طلبانه برویم بستر خشونت آمیز می‌شود و نتایجی مثل خشونت‌های اخیر به وجود می‌آید.



خشونت ازخانه تا خیابان


گاهی خشونت توسط فرهنگ ، تایید و یا تشویق می‌شود و حتی توسط خانواده به رسمیت شناخته شده و یك رفتار نرمال تلقی می‌شود. در حالی که مطالعات به عمل آمده درخصوص خشونت اجتماعی نشان می دهد، افرادی كه در کودکی شاهد و یا قربانی خشونت بوده‌اند، در آینده نیز خود خشونت‌گرا می‌شوند و از آنجایی كه كودكان به منزله آینده سازان یك جامعه به شمار می‌روند و سلامت روحی ـ روانی و فیزیكی آنها باعث ارتقای توانایی، كارآیی و بهداشت روانی یك جامعه می‌شود ، شناسایی عواملی كه منجر به كودك آزاری می‌شوند و همچنین تأثیرات روانی آن بركودكان ، می‌تواند به پیشگیری از این پدیده شوم و غیرانسانی كمك شایانی كند.زیرا آن چه اهمیت بیشتری دارد اثرات درازمدت خشونت بر كودك است، که اعتماد به نفس پایین و احساس شرم از مهمترین این تاثیرات است و چنین كودكی در بزرگسالی تبدیل به یك والد مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و كودك خود را مورد آسیب قرار می‌دهد.


خشونت اجتماعی چنان ویژگی ها و گستره ای دارد که به نظر می رسد هرگز نتوان آمار و اطلاعات دقیقی از کمیت و کیفیت همه انواع آن در هیچ جامعه ای به دست داد. بالطبع در میان ما، که تقریباً در هیچ زمینه ای دسترسی به آمار و اطلاعات نسبتاً دقیق به آسانی -یا اصلاً - ممکن نیست، نیز نمی توان میزان و گستره خشونت اجتماعی را به دقت مشخص کرد. اما از یک سو، با تامل بر زمینه ها و علل بسط خشونت اجتماعی (مثلاً بالا بودن نرخ بیکاری در حال حاضر) و از سوی دیگر، از طریق مشاهدات، شنیده ها و اخبار مندرج در رسانه های جمعی می توان دریافت که خشونت اجتماعی در ایران کنونی رو به افزایش است. این امر را از جمله در خصوص موارد زیر می توان به طور عینی دریافت؛ افزایش کودک آزاری (چه از سوی والدین یا دیگران یا حتی کودک آزاری های زنجیره ای)، افزایش عملیات باندهای شرور دزدی، اخاذی، گروگان گیری و...، افزایش خشونت های فامیلی (مثلاً به دلیل اختلاف در تقسیم ارث)، افزایش تجاوز به حریم خصوصی زندگی انسان ها و آزارهای جنسی، افزایش قتل در سرقت های مسلحانه، تشدید راهزنی جنایتکارانه از جمله در حمله به رانندگان مسافرکش، افزایش اوباشیگری در مسابقات فوتبال ،رشد بزهکاری های ناشی از گسترش اعتیاد و... اما افزایش خشونت اجتماعی را حتی در رفتارهای روزمره (مثلاً در ترافیک یا در صف ها) می توان دید.




می بایست رویکردها را عوض کرد و از سمت مسائل احساسی به سمت رویکرد عقلانی رفت. این رویکرد باید در ایدئولوژی‌ها و رسانه‌ها و نظام تعلیم و تربیت جا بیفتد. در یک کلمه باید عقلانیت را حاکم کرد. از سوی دیگر برای کنترل خشونت‌ها باید روش‌های عالمانه‌‌تری را پیش گرفت. نباید از روش‌های آزمون و خطا استفاده کرد. ما ایرانی‌ها راهکارهای بسیار خوبی در فرهنگ‌مان داریم که باید از آنها بهره ببریم




در نتیجه می بایست رویکردها را عوض کرد و از سمت مسائل احساسی به سمت رویکرد عقلانی رفت. این رویکرد باید در ایدئولوژی‌ها و رسانه‌ها و نظام تعلیم و تربیت جا بیفتد. در یک کلمه باید عقلانیت را حاکم کرد. از سوی دیگر برای کنترل خشونت‌ها باید روش‌های عالمانه‌‌تری را پیش گرفت. نباید از روش‌های آزمون و خطا استفاده کرد. ما ایرانی‌ها راهکارهای بسیار خوبی در فرهنگ‌مان داریم که باید از آنها بهره ببریم.


در پایان آنچه بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت پیدا می كند آگاهی از آثار مخرب و غیر قابل جبران خشونت بر كودكان و آینده آنان است. اطلاع رسانی در این خصوص بر عهده آموزش و پرورش ، دانشگاه علوم پزشكی ، رسانه ها و..... است تا به این امر مهم كه بخشی جدی از فرهنگ جامعه انسانی است توجه جدی شود. به عبارت دیگر تنها راه مبارزه با این پدیده فرهنگسازی در میان شهروندان است و این مساله بخشی از وظایف دولت محسوب می شود؛ ولی متاسفانه تا کنون اقدام مناسبی جهت فرهنگ سازی و تغییر باورهای نادرست جامعه صورت نگرفته است . زیرا اگر می‌خواهیم جهانی صلح آمیز داشته باشیم باید در قدم نخست ، با روش های خشونت آمیز در خانواده  و جامعه مبارزه كنیم .

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:17 - 0 تشکر 528043

تهران، شهر گداهای پولدار





گداهای تهران، از کارمندان رسمی دولت بیشتر درآمد دارند. آنها بیشتر در شمال شهر دیده می شوند و غیر بومی هستند


گدایان-گدایی-تکدی گری

 پایتخت بی در و دروازه ایران، شگفتی، بسیار دارد. از جمله اینکه اعلام شده گداهای این شهر، از کارمندانش پولدارترند.


پیش از این نیز خبرهایی از شاهکار گداهای پولدار ایرانی منتشر شده بود. از جمله مدیرکل بهزیستی یکی از استانهای شمالی، اعلام کرده بود گدایی با درآمد میلیونی را شناسایی کرده اند که دو نفر برای حمل و نقل او استخدام شده اند.


اکنون رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر می گوید قریب به اتفاق گداهای تهران، بیشتر از کارمندان رسمی دولت، درآمد دارند.


این در حالی است که بخشنامه مالی امسال، حداقل حقوق و فوق‌العاده‌های مستمر کارمندان دستگاه‌های اجرایی به میزان سه میلیون و چهارصد وده هزار (3.410.000) ریال و حداکثر حقوق و فوق‌العاده‌های مستمر این قبیل کارمندان هفت برابر حداقل حداقل حقوق تعیین شده است.


به بیان دیگر، اگر حداقل میزان دریافتی کارمندان را حداقل 600 هزار تومان در نظر بگیریم، گداهای تهران، روزانه بیش از 20 هزار تومان کاسبند.


به همین دلیل است مرتضی طلایی در جلسه امروز شورای شهر اعلام کرد 90 درصد گدایان از کارمندان رسمی درآمد بالاتری دارند. به گفته طلایی، 75 درصد متکدیان جمع آوری شده از سطح شهر از توان کاری برخوردار هستند و تنها 10 درصد آنها سن بالای 51 سال دارند و 90 درصد آنها از حقوق کارمندان رسمی درآمد بالاتری دارند.




به گفته طلایی، مناطق شمال شهر تهران، دارای بیشترین تعداد متکدیان هستند. به گزارش رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای پایتخت، بیشترین تکدی گری در مناطق 1، 3، 2 و 5 رخ می دهد.




یعنی اکثر شاغلان در صنف گداهای تهران، دارای بدنی سالم و جوان و همچنین پردرآمد هستند، حداقل از کارمندان دولت، بیشتر درمی آورند.


به گفته طلایی، مناطق شمال شهر تهران، دارای بیشترین تعداد متکدیان هستند. به گزارش رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای پایتخت، بیشترین تکدی گری در مناطق 1، 3، 2 و 5 رخ می دهد.


گداهای خارجی، گداهای شهرستانی


پیش از این نیز مسئولان شهری پایتخت، از حضور متکدیانی که اکثر آنها از شهرستانهای دیگر به تهران می آیند، اظهار ناراحتی کرده بودند. محمودی، معاون عمرانی استاندار تهران با اشاره به اینکه 80 درصد گداهای تهران، بومی نیستند، کمک به آنها را اشتباه دانسته بود.


زنان خیابانی

علاوه بر گدایان ایرانی غیر تهرانی که در این شهر بی در و دروازه مشغول کسب و کار هستند، گزارشهای مفصلی از حضور متکدیان خارجی، به خصوص پاکستانی، بنگال و هندی منتشر شده که در آن، گداهای بیگانه با ترفندهای مختلفی، قصد گرفتن وجوه از مردم را داشته اند.


زنان خیابانی، بیشتر در شمال شهر


طلایی همچنین از حضور زنان خیابانی در مناطق 1، 2، 3 و 6 خبرداده و می گوید در این مناطق، به طور میانگین از سایر مناطق تهران، بیشتر دیده می شوند.


هر چند نمایندگان مردم تهران در شورا، درباره تعداد این زنان، گزارشی نداده اند، ولی به گفته طلایی، مشکلات ناشی از طلاق و وضعیت معیشتی نابسلامان زنان بی سرپرست در شیوع این پدیده، تاثیر گذاشته است.


مطابق قانون، رسیدگی به امور مربوط به ساماندهی گداها و زنان خیابانی بر عهده نهادهای حمایتی مانند بهزیستی است، ولی شهرداری تهران در سالهای گذشته با ایجاد گرمخانه ها، برای جمع آوری این اشخاص از خیابانها، اقداماتی را انجام داده است. مسئولان شهرداری می گویند با وجودی که مسئولیتی در این باره ندارند، بعضا مشاهده شده بی خانمانها و متکدیان در مراکز نگهداری متعلق به شهرداری، 3 سال، می خورند و می خوابند.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:18 - 0 تشکر 528044

فروشنده‌ای آراسته نیازمندیم!





افزایش روزافزون آگهی استخدام منشی زن و به كارگیری آنان در ادارات و شركت‌های دولتی و خصوصی گویا به یكی از امور مرسوم و عادی كشورمان تبدیل شده است؛ اما در این میان جای این سؤال باقی می‌ماند كه به راستی علت استفاده از زنان و دختران برای امور منشی‌گری چیست و چرا مدیران كمتر علاقه ‌مند به استخدام مردان برای این امور هستند؟!




فروشنده

جای هیچ شكی نیست كه منشی‌گری یكی از مشاغلی است كه نیاز به ارتباط و روابط عمومی قوی دارد و ملایمت در رفتار و سخن را می‌طلبد و از سوی دیگر شخص استخدام شده ، در سیطره‌ی كامل مدیران خواهد بود. در نتیجه مدیران مؤسسات و شرکت‌های خصوصی بیش از همه تن به استخدام دختران و زنان جوان می‌نمایند. انگار که این شغل ناخواسته به نام خانم‌ها سند زده شده است .


 اما دلیل گرایش زنان به این گونه شغل‌ها چیست؟


واقعیت این است که فضای موجود در جامعه امروز با حال و هوای نسل‌های گذشته به طور کامل متفاوت است. جامعه ما در حال گذر از جامعه‌ای سنتی به مدرن است. در جامعه مدرن زنان همپای مردان در جامعه کار می‌کنند و جنسیت در کار چندان مفهومی ندارد. این روزها دختران دیگر خانه  نشین  و در انتظار ازدواج نیستند،  بلکه بیش از آن ترجیح می‌دهند از پایگاه اجتماعی و اقتصادی مستقل از یک مرد (پدر و همسر) برخوردار شوند. هم چنین امروزه افزایش آمار طلاق در کشور زنان را به این فکر واداشته که در صورت متارکه از همسر از پشتوانه مالی برای ادامه زندگی  به تنهایی برخوردار شوند.  در حالی که با ورود به بازار کار این افراد از حداقل‌های یک زندگی برخوردار خواهند شد تا در مواجه با مشکلات بتوانند از پس آن بر بیایند. بنابراین خیلی از دختران ترجیح می‌دهند در مشاغل کاذب و دون پایه مشغول به کار شوند. مشاغلی که نیاز به تخصص آن چنانی ندارد و بیش از همه رسیدگی به ظاهر ، شیک بودن و عشوه و ناز در کلام را می‌طلبد.




درست است که وارد شدن به شبکه‌های اجتماعی و تأمین نیازهای آتی، انگیزه‌ای برای ورود افراد به مشاغل غیر تخصصی مانند فروشندگی و منشی‌گری است ، اما جایگاه اجتماعی‌ای که این شغل‌ها به بانوان می‌دهند به هیچ عنوان جایگاه سالم و مورد انتظار جامعه نیست




از طرفی کار علاوه بر این که معیشت افراد را تأمین می‌کند  باید ضمانتی هم برای تأمین آتیه افراد داشته باشد و از همین رو اندیشیدن به آینده و دوران سخت سالمندی باعث گرایش افراد به داشتن شغلی سازمانی ولو در رده‌های پایین می‌شود. از همین رو اشتغال زنان به سمت و سوی شغل‌هایی که در رده‌های پایین و غیره مولد قرار دارد، می‌رود  تا نیاز به خدمات درمانی و بیمه بیکاری و بازنشستگی ... تأمین شود.


از سویی دیگر هم افزایش هزینه‌های زندگی آن قدر سنگین هست که شانه‌های نحیف مردانی که حداقل دو شیفت کار می‌کنند نمی‌تواند به تنهایی تحملش کند و نیاز است حتی خانم‌هایی که تمایل چندانی به کار در بیرون از خانه ندارند هم وارد بازار کار کند.


فروشنده-مغازه

در مجموع همه این عوامل دست به دست هم داده تا جامعه ما از نظر مشاغل دچار سردرگمی کند و این تغییرات اجتماعی نیز  در نهایت باعث دامن زدن به مشکلات می‌شود.


حال سوال اینجاست که آیا شغل‌هایی که برای خانم‌ها وجود دارد،  بر اساس شایستگی و توانمندی‌های آنان است؟


بر اساس نظرات کارشناسان، زنان نیز از این که شغل‌هایی به نامشان به ثبت رسیده باشد که کم‌تر نیاز به مهارت و توانایی‌های ویژه دارد، راضی نیستند. اما با وجود بازار کاری که بیشتر طالب فروشندگانی با ظاهری آراسته و خانم‌هایی جهت پاسخ به تلفن هستند چاره چیست؟؟


از آنجایی که نیازهای مالی مهم‌ترین دلیلی است که زنان را مجبور به انجام هر کاری می‌کند. در عدم مهارت‌های شغلی ،وضعیت اقتصادی خانواده‌ها و نیاز به کسب درآمد ، زنان را به سوی این گونه شغل‌ها برده است.


در نتیجه بیشتر خانم‌ها در مشاغلی به کار گرفته می‌شوند که چندان تخصصی نیست و متأسفانه کمتر به توانایی‌های خانم‌ها توجه می‌شود و به جز معدودی از خانم‌ها که در جایگاه‌های مناسب شغلی قرار دارند بیشتر آن‌ها در رده‌های پایین اشتغال قرار دارند.


درست است که وارد شدن به شبکه‌های اجتماعی و تأمین نیازهای آتی، انگیزه‌ای برای ورود افراد به مشاغل غیر تخصصی مانند فروشندگی و منشی‌گری است ، اما جایگاه اجتماعی‌ای که این شغل‌ها به بانوان می‌دهند به هیچ عنوان جایگاه سالم و مورد انتظار جامعه نیست.


و در نهایت در نتیجه افزایش روز افزون حرکت زنان و دختران جوان به سمت این گونه شغل‌ها، پرواضح است وادادگی، خضوع، عشوه و در سیطره بودن زنان در مقابل مردان غریبه و به طور كلی استفاده ابزاری از جاذبه جنسی زن، تبعات منفی و غیر خوشایندی را به همراه دارد و جامعه را از سلامتی و رشد مثبت خود باز می‌دارد.







what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:18 - 0 تشکر 528045

لباس راه راه زندان به جای دامادی





طی 51 روز ، 327 نفر دیگر به خاطر مهریه به زندان افتادند، یعنی هر روز تقریباً 6 نفر. این آماری است كه معاون ستاد دیه كشور ارائه می‌دهد و اعلام می‌كند كه زندانیان مهریه نسبت به سال گذشته 50 درصد بیشتر شده‌اند، یعنی از 2300 نفر در سال 89 به سه هزار نفر در شهریور و 3327 نفر در مهرماه سال 90 رسیده است.


زندان

عوض كردن لباس دامادی با لباس آرم‌دار و طوسی رنگ زندان، معامله خاطرات شیرین خواستگاری و نامزدی و ازدواج با صحنه‌های بالا و پایین رفتن از راهروهای دادگاه، عوض كردن انتظارهای دلچسب برای آماده شدن ماشین عروس با لحظه‌شماری برای سر رسیدن آدم‌های خیر و به پا شدن جشن گلریزان، عوض كردن صدای شادی درون تالار با صدای بلندگوهایی كه اسامی زندانیان را می‌خواند... این‌ها می‌تواند بدترین بده‌بستان‌های زندگی هر كسی باشد.


همین حالا كه هر كدام از ما مشغول كاری هستیم 3327 نفر به خاطر ناتوانی در پرداخت مهریه در زندان‌ها، ثانیه‌ها و دقیقه‌ها را می‌شمارند.


احتمالاً تعدادی از آن‌ها همان كسانی هستند كه وقتی سال 89 شنیدند «در كشور  2300 زندانی مهریه وجود دارد» پوزخندی زدند و این مردان به زندان افتاده را شماتت كردند، بی‌خبر از این كه فقط یك سال بعد آن‌ها هم به سرنوشتی مشابه دچار می‌شوند و مثل 1027 مرد دیگر راهی زندان می‌شوند .


در سال‌های گذشته اغلب افراد مهریه را بر اساس سال تولد عروس خانم تعیین می‌كردند، اما این روزها مردم كمتر به این مهریه‌ها تمایل دارند. سفر به 120 كشور دنیا، 10 هزار لیتر بنزین، شمش طلا به وزن عروس، حفظ کردن دیوان حاف1 صعود به 10 قله برتر جهان، جمع‌آوری 50 هزار صدف دریایی، 10 رأس آهوی وحشی و ... از جمله مهریه‌های عجیب و غریب ثبت‌شده در دفاتر اسناد رسمی هستند.


شاید این‌ها به عشقشان خیلی مطمئن بوده‌اند یا به از خودگذشتگی همسرشان یا شاید تابع این تفكر قدیمی و نادرست بوده‌اند كه «مهریه را چه كسی داده و چه كسی گرفته»، این 1027 نفر اما حالا حتماً مثل 2300زندانی كه از سال‌های قبل در حبس مانده‌اند، خوب فهمیده‌اند كه به شوخی گرفتن مهریه همیشه هم ختم به خیر نمی‌شود و برعكس آن چیزی كه بیشتر مردم فكر می‌كنند، مهریه را هم می‌دهند و هم می‌گیرند.




همین حالا كه هر كدام از ما مشغول كاری هستیم 3327 نفر به خاطر ناتوانی در پرداخت مهریه در زندان‌ها، ثانیه‌ها و دقیقه‌ها را می‌شمارند




اگر قرار باشد ماجرا را از نگاه این 3327 نفر ببینیم، آن‌ها كسانی هستند كه بی‌گناه به زندان افتاده‌اند و جرمشان نداری است، اما اگر قرار باشد 3327 زنی كه پشت این ماجرا نشسته‌اند و در مقام شاكیان این مردان قرار گرفته‌اند ماجرا را شرح دهند، این‌ها مردانی مجرمند كه با به زندان افتادن تنبیه می‌شوند و یاد می‌گیرند كه دیگر زیر بار تعهدی كه نمی‌توانند ادایش كنند، نروند.


اما زندانی بودن 3327 نفر به خاطر بدهی مهریه را می‌توان از زاویه سومی هم نگاه كرد. این‌ها مردانی هستند كه هنگام ثبت عقد ازدواج، سندی را امضا كرده‌اند كه نشان می‌دهد آن‌ها مهریه عندالمطالبه را پذیرفته‌اند و آماده‌اند تا هر وقت همسرشان مهریه را طلب كرد، آن را بپردازند.



جهیزیه-مهریه


از زاویه دیگر، آن‌ها كسانی هستند كه به عندالاستطاعه كردن مهریه هنگام امضای عقدنامه اعتقادی نداشته‌اند یا مطمئن بودند اگر مرد همسایه به خاطر مهریه به زندان می‌افتد، آن‌ها آنقدر خوشبختند و با همسرشان تفاهم دارند كه به سرنوشت مشابه او دچار نمی‌شوند ولی حالا آن‌ها درون زندان هستند و معلوم نیست تا چه زمانی توان مالی پرداخت دیونشان را پیدا می‌كنند.


بی‌شك كسی هم قصد دفاع از آنان را ندارد چون مهریه بدهی‌ای است كه تا مرد زنده است بر گردن اوست و اگر مردی نمی‌خواهد به خاطر مهریه به زندان بیفتد در بحبوحه جلسات آشنایی و خواستگاری نباید زیر بار تعهدهای بیش از توانش برود.


اما در این میان بی‌طرفدار ماندن مهریه عندالاستطاعه موضوعی است كه نباید فراموش شود. این نوع توافق كه در سند ازدواج ثبت می‌شود، به مرد فرصت می‌دهد تا مهریه همسرش را هر زمان كه استطاعت مالی پیدا كرد، پرداخت كند.


یعنی موضوعی كه به ظاهر به نفع مردان و به ضرر زنان است. بی‌شك همه مردها چنین مهریه‌ای را می‌پسندند اما این كه چرا زنان از آن استقبال نمی‌كنند بخش مهم مسئله است.


محمد علی ساری،معاون ستاد دیه كشور اعلام كرد كه خبر دارد زوج‌های جوان برای ثبت مهریه عندالاستطاعه در سند ازدواج از خود رغبت نشان نمی‌دهند.


البته او به علت این بی‌میلی اشاره نكرد، اما ناگفته پیداست كه مهجور ماندن مهریه عندالاستطاعه و بازار داغ مهریه عندالمطالبه به خاطر بی‌اعتمادی زن‌ها نسبت به مردها و آینده زندگی مشتركشان است.


زنانی كه می‌دانند قوانین حمایت زیادی از آنان نمی‌كند و شاید مهریه بتواند در زمان وقوع بحران در زندگی مشترك به كمكشان بیاید.


البته زن‌ها نیز باور دارند كه وقتی پایه‌های زندگی زناشویی لرزان شود، دیگر هیچ چیز حتی گرفتن تمام و كمال مهریه هم به بازگشت خوشبختی كمكی نمی‌كند، اما گویی وجود مهریه و عندالمطالبه بودنش همچنان برای زن‌ها قوت قلب می‌آورد.




مهجور ماندن مهریه عندالاستطاعه و بازار داغ مهریه عندالمطالبه به خاطر بی‌اعتمادی زن‌ها نسبت به مردها و آینده زندگی مشتركشان است





البته افزایش روز افزون شمار زندانیان یك موضوع دیگر را هم گوشزد می‌‌كند و آن این كه تا فرهنگ ازدواج در جامعه تغییر نكند و نگرش‌ها به زندگی مشترك عوض نشود، هیچ طرح دولتی و رسمی برای تعیین سقف مهریه و كنترل ورودی بدهكاران مهریه به زندان‌ها به نتیجه نمی‌رسد؛ همان طور كه واكنش مردم به واژه عندالاستطاعه در عقدنامه‌ها ، «بی‌اعتنایی» است.


در واقع اصلاً وقتی دو خانواده برای دست به دست دادن دو جوان دور هم جمع می‌شوند و بر سر میزان مهریه بحث می‌كنند باید این‌گونه فكر كنند و مهم‌تر از همه، داماد باید باور داشته باشد كه موافقت با مهریه او را زیر بار تعهدی مالی می‌برد كه هر زمان كه همسرش آن را مطالبه كند باید بی‌دردسر به او بپردازد و این فكر را هم از ذهنش درآورد كه همسر فداكار و مهربان او قطعاً از مهریه‌اش صرف‌نظر می‌كند.


اگر همه مردم یاد بگیرند كه مهریه بیشتر از آن که بتواند تضمینی برای خوشبختی، تكیه‌گاهی برای روزهای پرتشویش زن، وسیله‌ای برای شخصیت دادن به دختر و ابزاری برای تفاخر باشد، برخورد نسنجیده با آن می‌تواند آدم‌های زیادی را به دردسر بیندازد و خانواده‌های زیادی را از هم بپاشد شرایط تعیین آن با امروز فرق خواهد كرد. وجود بیش از 3 هزار زندانی مهریه در كشور هم كه خودش به اندازه كافی هشداردهنده است، پس چه بهتر آن‌هایی كه قصد ازدواج دارند از همین آلان هر روز با خودشان این جمله را تكرار كنند: «مهریه را همه ، همه مجبورند بدهند.»







what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:18 - 0 تشکر 528046

پایانی بر روابط نامشروع یا ...؟





«ازدواج موقت» یا همان متعه مقوله‌ای است كه این روز‌ها درمیان افراد جامعه طرفداران و البته منتقدان متفاوتی دارد. این ازدواج در كنار ازدواج دایم مطرح شده است. این دو نوع ازدواج اشتراكات و افتراقاتی زیادی دارند، آنچه که در درجه اول این دو نوع ازدواج را از هم متمایز مى‏كند، زمان پایداری آنهاست. هم‌چنین در ازدواج دایم، زن و شوهر از یكدیگر ارث مى‏برند اما در ازدواج موقت این‌گونه نیست. مهریه هم در ازدواج دایم لازم است و هم در ازدواج موقت، با این تفاوت كه در ازدواج موقت عدم ذكر مهریه موجب بطلان عقد است و در ازدواج دایم عقد باطل نیست.


اكثر كارشناسان معتقدند كه در شرایط كنونی ازدواج موقت به راهی برای تنوع‌طلبی برخی افراد تبدیل شده كه در آن  اكثرا بیشتر مردان متاهل به آن علاقه نشان داده‌اند تا مجرد‌ها. برخی از آنها همچنین با تاكید بر تاثیرات مثبت ازدواج موقت در كاهش آسیب‌هابی اجتماعی، تسهیل شرایط و تغییر دیدگاه جامعه در این باره را موثر در گسترش آن به عنوان یك ابزار كاهش دغدغه‌های اجتماعی می‌دانند.   



قبل از ازدواج تكلیف این ها را روشن كنید

ازدواج‌هایی كه باعث از بین رفتن كانون خانوادهاست


نائب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در این باره گفت: ازدواج موقت راهی برای کاهش تجاوزهاست و می‌تواند موجب ساماندهی برخی از افرادی که شرایط ازدواج برای آنها فراهم نیست شود و ما دیگر شاهد بسیاری از آسیب‌های اجتماعی نباشیم.


رضا رحیمی نسب در گفت‌وگو با ایسنا افزود: وقتی بحث مسائل اجتماعی پیش می‌آید ما باید از منیت و شخصیت خود گذر کرده و جامعه را در نظر بگیریم. وی با بیان اینکه متاسفانه در جامعه نمی‌توان منكر وجود ارتباطات نامشروع شد، ادامه داد: متاسفانه دختر و پسر و مردان و زنانی در جامعه وجود دارند که ارتباطاتی نامشروع دارند و این مهم به لحاظ بهداشتی، روانی و اخلاقی می تواند برای جامعه مخاطره آمیز باشد.


وقتی شرایط ازدواج دایم فراهم نیست ازدواج موقت راهگشاست.  وی با تاکید بر اینکه هر فردی نمی‌تواند مبادرت به ازدواج موقت کند، افزود: اگر محلی برای دفاع از حقوق و شرایط اجتماعی زن وجود داشته باشد ازدواج موقت نه تنها برای بانوان مشکلی ایجاد نمی‌کند بلکه شرایطی را ایجاد خواهد کرد که به برخی ارتباطات نامشروع خاتمه یابد.


وی متذکرشد: اصولا ازدواج چه دایم و چه موقت برای جلوگیری از آلودگی و فساد در جامعه است، اما به دلیل عدم فرهنگسازی، هرگاه صحبت از ازدواج موقت می شود مردان زن دار و متاهل تمایل بیشتری نسبت به مجردها از خود نشان می‌دهند که این نوع ازدواج ها باعث از بین رفتن کانون خانواده‌ها می شود.


ازدواجی كه جامعه از آن تعبیر به «هوسرانی» دارد


هم‌چنین یك جامعه شناس در این باره گفت: اگرعقد موقت در جامعه فرهنگ سازی شود قطعا در جهت رفع مسائل اجتماعی مثمرثمر خواهد بود.  متاسفانه جامعه به این پدیده به عنوان یک موضوع هوسرانی نگاه می‌کند، نه یک موضوعی برای حل برخی از مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه، چرا برخی از افراد جامعه روابط نامشروع و مخفی دو جنس را هوسرانی نمی دانند اما عقد موقت را این‌گونه تعبیر می‌کنند.


این کارشناس آسیب‌های اجتماعی استانداری لرستان اضافه کرد: خداوند متعال عقد موقت را برای مواقع اضطراری در نظر گرفته است اما متاسفانه مردان متاهل نسبت به این مهم بیشتر رغبت دارند و موضوع عقد موقت درجامعه ما از نگاه عرفی بدی برخوردار است.




اگر محلی برای دفاع از حقوق و شرایط اجتماعی زن وجود داشته باشد ازدواج موقت نه تنها برای بانوان مشکلی ایجاد نمی‌کند بلکه شرایطی را ایجاد خواهد کرد که به برخی ارتباطات نامشروع خاتمه یابد




طهماسبی افزود: رعایت اصول شرعی در روابط بین زن و مرد در جهت حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه مفید خواهد بود و اگر این مهم در راه درست و شرعی انجام نشود معضلی به معضلات دیگر جامعه اضافه خواهد شد کما اینکه این معضل در جامعه ما وجود دارد و کسی نمی‌تواند این مهم را کتمان کند.


این استاد دانشگاه یادآورشد: گاه برخی مردان برای تنوع و خوشگذرانی و برای رعایت چارچوب شرعی اقدام به عقد موقت می‌کنند که این موضوع برای جامعه ایجاد معضل خواهد کرد.


این جامعه شناس خاطر نشان کرد: برخی از مردان متاهل برای توجیه عقد موقت خود موضوع را کمک و انجام ثواب می دانند در حالی که آنها بدون هیچ چشم داشت و توقعی می تواند احسان و انفاق داشته باشند و با خدا معامله کنند که البته امروزه معامله با خدا به صورت یک آرمان درآمده است و نباید ثواب و خیری که انجام می دهیم ابزاری باشد برای رسیدن به اهداف، بلکه باید در جهت رضای خدا باشد.


طهماسبی عنوان کرد: در برخی خانواده‌های مذهبی و سنتی دختر و پسر به منظور آشنایی بیشتر اقدام به عقد موقت كرده‌ ـ البته با رعایت جنبه های شرعی آن ـ و سپس آن را دایم و رسمی می‌کنند.


وی تصریح کرد: همه دستگاه‌های فرهنگی، تبلیغی و اطلاع رسانی در این راستا نقش اساسی دارند که باید با ظرافت، حوصله و صبر عقد موقت را جایگزین روابط نامشروع کنند تا جامعه به انحطاط و قهقرا کشیده نشود چرا که اگر امروز برکت از خانواده و جامعه از بین رفته به خاطر مشکلات اخلاقی و نامشروع رایج در جامعه است.



خط پایان یک ازدواج...

افزایش ازدواج موقت، عامل كاهش ازدواج دایم


یک روانشناس نیز در این بار می‌گوید: اکثر کسانی که اقدام به ازدواج موقت می‌کنند معمولا در خانواده‌هایی با مسائل و مشکلات اقتصادی تحت عنوان خانواده‌های بدسرپرست یا بی‌سرپرست زندگی می‌كنند که به علت‌های عدیده‌ای از جمله اعتیاد و خشونت، نظام بنیادین خانواده آنها از هم گسیخته شده است. او گفت: ازدواج به عنوان مهمترین و عالی ترین رسم اجتماعی، برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد همواره مورد تاکید قرار گرفته است.


قدرت الله نعمتی سرابی با بیان اینکه این مفهوم رابطه انسانی پیچیده ظریف و پویایی است که از ویژگی‌های خاصی برخوردار است، ادامه داد: امروز علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییردر شیوه‌های زندگی و سایر مسائل موجود اجتماعی تعدادی از افراد برای تامین نیازهای مادی،عاطفی و جنسی خود اقدام به ازدواج موقت کوتاه مدت می‌کنند تا بدین وسیله بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.


وی تصریح کرد: براساس آمار ذکر شده سهم مردان متاهل در ازدواج موقت بیشتر از مجرد‌هاست و براساس همین آمار ازدواج موقت با افزایش رشد 25 درصدی در جامعه روبرو است. این روانشناس اضافه کرد: رشد این مهم، آسیب‌های اجتماعی زیادی را به دنبال خواهد داشت و باعث کاهش موفقیت ازدواج دایم، بالارفتن سن ازدواج، ایجاد بحران هویت در نوجوانان وجوانان، شکستن حریم خانواده و نقش زنان در جامعه، سست شدن بنیاد خانواده، زیاد شدن بی بندوباری درجامعه و تشدید بحران‌های متعدد اجتماعی وایجاد انواع بیماری‌های عفونی خطرناک و... خواهد شد.


 این درحالی است که عده‌ای از مردان با گرفتن شناسنامه المثنی که اسم همسر یا همسرانشان در آن قید نشده، اقدام به این ازدواج سهل وآسان کرده که هیچ نیازی به مدارک ندارد.


وی تصریح کرد: اگر روند این گونه پیش برود و برخی از مردان متاهل اقدام به ازدواج موقت کنند، شاهد بروز پدیده‌ای شوم در کشور و استان لرستان خواهیم بود. امید می‌رود با وجود نگرش منفی و فرهنگی به خصوص در لرستان و همراهی و همسویی دست اندرکاران جامعه، بتوان برخورد مناسب و راهکارهای اصلاحی در این زمینه اندیشیده كرد.




اكثر كارشناسان معتقدند كه در شرایط كنونی ازدواج موقت به راهی برای تنوع‌طلبی برخی افراد تبدیل شده كه در آن  اكثرا بیشتر مردان متاهل به آن علاقه نشان داده‌اند تا مجرد‌ها. برخی از آنها همچنین با تاكید بر تاثیرات مثبت ازدواج موقت در كاهش آسیب‌هابی اجتماعی، تسهیل شرایط و تغییر دیدگاه جامعه در این باره را موثر در گسترش آن به عنوان یك ابزار كاهش دغدغه‌های اجتماعی می‌دانند




ازدواجی كه برایش وجهه‌ی جالبی متصور نیستند 


یک کارشناس مسائل دینی و فقهی با اشاره به اینکه درجامعه ما هنوز ازدواج موقت به عنوان یک اصل موثردر کاهش جرم و فساد شناخته نشده است و به آن به عنوان یک فساد نگریسته می‌شود ادامه داد: از دید همه اقشار جامعه ازدواج موقت وجهه جالبی ندارد در صورتی که یکی از مسائل دینی است.


ازدواج موقت راهی برای فرار از پرداخت مهریه‌های سنگین


یک کارشناس مسائل حقوقی خانواده نیز در این باره گفت:  ازدواج موقت با یک تامل و نگاه عمیق در هر صورت یک ضرورت اجتماعی و یک قانون کلی و انکار ناپذیر است اظهار کرد: افراد جامعه باید نسبت به این مقوله توجه ویژه داشته باشند. این کارشناس مسائل خانواده ادامه داد: برخی از بانوان در ابتدای زندگی خود مرد را در تنگا قرار داده و مهریه های خود را مطالبه و به اجرا می‌گذارند و در این راستا چه بسا بسیاری از محکومیت‌های مالی در زندانها مربوط به مهریه و نفقه است.


این كارشناس افزود: همین عامل باعث شده که اکثر جوانان به منظور گریز از تعیین و پرداخت مهریه های سنگین که متاسفانه در خانواده های سنتی نیز باب شده به سمت ازدواج موقت تمایل بیشتری پیدا كنند.


عبدالی حسنوند با بیان اینکه هدف خداوند از آفرینش انسان رسیدن به کمال و هدف از ازدواج رسیدن به آرامش است، اظهار کرد: قانون آفرینش باید به گونه‌ای مدیریت شود که انسان کامل از آن حاصل شود. وی تصریح کرد: با توجه به شرایط فعلی اجتماع ما که سن ازدواج در جامعه بالا رفته و مسائل پیچیده و تورم و بیکاری نیز چاشنی آن شده است مشاهده می شود که جوانان کمتر رغبت به سمت ازدواج دایم دارند که مسوولان امر باید در این راستا تمهیدات ویژه‌ای را اتخاذ کنند.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:18 - 0 تشکر 528047

آمارسقط جنین در زنان و دختران!





به دنبال افزایش سن تجرد در كشور كه برخی از صاحب‌نظران دلیل آن را محدودیت‌های اقتصادی در مسیر ازدواج می‌دانند یك جراح و متخصص زنان و زایمان با هشدار نسبت به افزایش سقط‌های غیرقانونی گفت : اغلب دختران و زنان که در طیف سنی 30 تا 50 سال هستند ، به دلیل بارداری ناخواسته و از ترس آبرو به سقط جنین اقدام می‌کنند .




سقط جنین

یكی از نتایج سخت بودن شرایط ازدواج برای جوانان برقراری روابط با جنس مخالف به دور از نظارت والدین و خانواده است و چنانچه داوری درباره پیامدهای اخلاقی و ارزشی این روابط را مسكوت بگذاریم پیامدهای دیگر این روابط از جمله سقط‌های غیرقانونی و خطرناك، لزوم آگاهی بخشی به جوانان به ویژه دختران و زنان جامعه را دوچندان می‌کند.


اخبار گفته و ناگفته حکایت از آن دارد که در اغلب شهرها مکان‌هایی مخفی، چهره‌های مخفی‌تری را در خود پنهان کرده که با احتساب تمام احتیاط‌های لازم از بروز علنی شدن فعالیت‌ها، حداقل روزانه سه زن را در تهران کورتاژ می‌کنند. این چهره‌های مخفی الزاماً پزشک و متخصص و جراح زنان نبودند. در موارد بسیاری دانشجویان سال‌های سوم و چهارم پزشکی، پرستارها، ماماها، تزریقاتی‌ها و حتی افرادی که به دلیل تخلف از قوانین پزشکی در استفاده جعلی از عنوان پزشک تحت پیگرد قانونی‌اند مبادرت به سقط جنین می‌کنند. درصد عمده زنانی که به سقط جنین غیرقانونی متوسل می‌شوند، دختران و زنانی‌اند که به دلیل روابط نامشروع پیش و پس از ازدواج نمی‌توانند برای حضور سئوال برانگیز یک موجود ناخواسته، پاسخی به جامعه پیرامون خود بدهند، بنابراین به محض بروز نخستین نشانه‌های بارداری اقدام به کورتاژ می‌کنند. اما درصد بسیار محدود و قلیلی هم زنان شوهرداری‌اند که به سبب بارداری ناخواسته از یک سو و منع قانونی سقط جنین در بیمارستان‌ها و مطب‌ها که پیگیری مجوز قانونی آن بسیار نفس گیر است، دست به دامان عاملان کورتاژ غیرقانونی می‌شوند. هرچند که انجام سقط جنین توسط پزشک متخصص زنان خطرات به مراتب کمتری دارد و این متخصصان صرف‌نظر از آن که یک عمل غیرقانونی انجام می‌دهند، از احتیاط‌ها و ضرورت‌های لازمه هر عمل جراحی کوتاهی نمی‌کنند. اما دلیل دیگری هم که باعث ترغیب زنان و ترجیح خطرات سقط جنین غیرقانونی به عواقب اجتماعی آن می‌شود ، سرعت بالای عمل سقط جنین است.




در اغلب شهرها مکان‌هایی مخفی، چهره‌های مخفی‌تری را در خود پنهان کرده که با احتساب تمام احتیاط‌های لازم از بروز علنی شدن فعالیت‌ها، حداقل روزانه سه زن را در تهران کورتاژ می‌کنند




ماهیت و عمل غیرقانونی هم ایجاب می‌کند که بی سرو صدا، مخفیانه و با کمترین نمودهای علنی صورت پذیرد. در واقع درصد عمده شامل زنانی است که علنی شدن روابط نامشروع، به خودی خود می‌تواند عواقب زیان باری را متوجه آنان کند چه رسد به آن که این روابط منجر به بارداری و تولد یک موجود فاقد هویت هم بشود. مخفی گاه‌های سقط جنین سرعت و سکوت را پیشه می‌کنند. و به همین دلیل تعداد پرونده‌های قضایی برای متخلفان این عمل- عاملان و مراجعان- چندان زیاد نیست زیرا معدود اتفاق می‌افتاد که مأموران بتوانند موفق به کشف این مخفی گاه یا دستگیری عوامل سقط جنین بشوند. زیرا با وجود تراکم چشمگیر تقاضا، هر لحظه و هر زمان ممکن نیست که بشود اثری از فعالیت‌های چنین افرادی به دست آورد.


جنین

سقط جنین همواره یکی از آن بحث‌ها و بگومگوهایی بوده که مسئولان یا در پاسخ سکوت کرده‌اند، چون نمی‌خواستند تار و پود موضوع از هم شکافته شود، یا واقعاً پاسخی نداشتند.به بیانی دیگر تزریق مرتب این باور در اذهان عمومی که: «جامعه ما یک جامعه اسلامی و دینی است و ارزش‌های اسلامی در این جامعه مانع از ارتکاب فساد می‌شود.» نظری بسیار ساده است که یا قرار است جامعه را نادان فرض کنیم یا چشم‌هایمان را بسته‌ایم و با لبخند، از پشت چشم‌های بسته سعی داریم پیرامون را بنگریم.


اما آنچه آشکار است این است که هم اکنون آمار مراجعات به بازار ناصرخسرو برای داروهای سقط چنین بسیار بالاست و این آمار روزانه افزوده می‌شود بدون آن که عواقب مصرف داروهای سقط جنین در جامعه هشدار داده شود. به همین علت نه می‌توانیم مصرف کنندگان این داروها را نادیده بگیریم و یا به دلیل آن که مرتکب عمل خلاف شرع شده‌اند از جامعه طردشان کنیم و نه می‌توانیم نص قانون مبنی بر غیرقانونی بودن سقط جز در مواردی که به تأیید پزشکی قانونی برسد و موجب عوارض جانی برای مادر یا نوزاد بشود را زیر پا بگذاریم.


به گزارش شبکه ایران، بر اساس آخرین آمار اعلام شده در سال 77 ، هر سال حدود 90 هزار جنین در کشور به صورت قانونی و غیرقانونی سقط می‌شوند، یعنی به طور متوسط هر روز 221 جنین و هر ساعت 9 جنین و به گفته کارشناسان از 90 هزار سقط در سال، 80 هزار سقط غیرقانونی انجام شده است.


اما حتی دست پزشکی قانونی نیز از آمار سقط‌جنین‌های غیرقانونی خالی است. فقط آمار سقط‌ جنین‌های قانونی و سقط‌های غیرقانونی که منجر به فوت می‌شوند، در پزشکی قانونی ثبت می‌شود که همین آمار نیز نشان می‌دهد در سال 89، 4 هزار و 202 مورد مجوز سقط صادر شده که نسبت به سال پیش از آن 18.8 درصد افزایش داشته است.


شاید این موضوع توجیهی برای وجود نداشتن آمار در مورد سقط ‌جنین باشد اما باید گفت سقط‌ جنین نیز مانند برخی از اقدام‌های غیرقانونی دیگر، در کشور انجام می‌شود و نمی‌توان به راحتی از کنار آن گذشت و از آنجا که این سقط‌ها را افراد غیرمتخصص و در شرایط غیربهداشتی انجام می‌دهند، تبعاتی دارند که بیشتر اوقات جبران‌پذیر نیست.


مجید ابهری ، آسیب شناس اجتماعی در این باره گفت: متأسفانه بر اساس اعلام مراکز قانونی ، سقط جنین‌های غیر قانونی و مخفی بیش از سقط جنین‌های مجاز است.




 نه می‌توانیم مصرف کنندگان این داروها را نادیده بگیریم و یا به دلیل آن که مرتکب عمل خلاف شرع شده‌اند از جامعه طردشان کنیم و نه می‌توانیم نص قانون مبنی بر غیرقانونی بودن سقط جز در مواردی که به تأیید پزشکی قانونی برسد و موجب عوارض جانی برای مادر یا نوزاد بشود را زیر پا بگذاریم.




در نهایت راه حل کاهش آمار سقط جنین در میان زوج‌ها افزایش آگاهی جوانان از روش‌های پیشگیری از بارداری است . زیرا اگر روش‌های درست تنظیم خانواده و راه‌های اورژانسی پیشگیری از بارداری در سطح وسیع آموزش داده شود ، مسلماً میزان تقاضا برای سقط جنین کاهش قابل توجهی می‌یابد. هم چنین در مورد مقابله با افرادی که با برقراری روابط نامشروع اقدام به سقط جنین کرده‌اند می‌بایست مراکز غیر قانونی و غیر مجاز که این کار را انجام می‌دهند شناسایی نموده و با تشدید مجازات آن‌ها و ایجاد مراکز نگهداری از کودکان ناخواسته و اطلاع رسانی در مورد خطرات جانی و عواقب دنیوی و اخروی سقط جنین جنایی به ویژه از طریق تلویزیون و رادیو در کوتاه مدت از آمار سقط جنین کاست.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:18 - 0 تشکر 528048

سه ضلعی خطرناک





مدیرکل دفتر توسعه مشارکت‌های مردمی و سازمان‌های مردم‌نهاد ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه 50 درصد خانواده‌ها پنج سال با تاخیر متوجه اعتیاد اعضای خانواده خود می‌شوند، افزود: خانواده‌ها اطلاعاتی راجع به اعتیاد ندارند، امروزه رفتارهای معتاد با گذشته متفاوت شده است که در این زمینه باید نگاه مردم را نسبت به اعتیاد تغییر داد.




محمد صادق فتح‌اللهی درباره سند جامع پیشگیری از اعتیاد گفت: تاکید دفتر مشارکت‌های مردمی در این سند بر اهمیت بالای پیشگیری از اعتیاد است. سیاست درمان اگرچه مربوط به دو میلیون نفر است اما پیشگیری از اعتیاد برای 68 میلیون نفر از جمعیت برنامه‌ریزی شده است.


اعتیاد

فتح‌الهی در ادامه روش اساسی برخورد با اعتیاد را گسترش معنویات در جامعه دانست و گفت: از آنجایی که 65 درصد معتادان متاهل و70 درصد آنها شاغل هستند، می توان گفت که اعتیاد ربطی به بیکاری و تجرد ندارد بلکه عامل اصلی اعتیاد کمبود معرفت‌های دینی در شخص است.


فتح‌الهی همچنین با اشاره به پیچیده بودن حوزه مواد مخدر بیان کرد: مواد مخدر دارای شاخه‌های متفاوت اطلاعاتی، قضایی، فرهنگی، پیشگیری، درمانی و گروههای همتا می‌شود.


مدیرکل دفتر توسعه مشارکت‌های مردمی و سازمان‌های مردم‌نهاد ستاد مبارزه با مواد مخدر گفت: رویکرد ستاد بعد از سیاست‌های کلی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری ایجاد توازن در برخورد با حوزه‌های مختلف است و باید بخشی از انرژی را در حوزه مردمی کردن مبارزه با مواد مخدر صرف کرد.


فتح‌اللهی ادامه داد: با وجود اینکه سازمان‌های بین‌المللی به عملکرد مناسب ایران در حوزه توزیع و عرضه مواد مخدر معترف شده‌اند، هنوز مردم به سازمان‌های مربوط نمره قابل قبول نمی‌دهند، زیرا آنها به گزارش‌های بین‌المللی توجهی ندارند.


به گفته وی مواد مخدر مانند یک مثلث است که دارای سه ضلع مصرف الکل، مصرف مخدر و رفتار پرخطر جنسی می‌شود که کانون خانواده را به عنوان زیربنایی‌ترین نهاد اجتماعی نابود و لایه‌های حاکمیت سیاسی، اقتصادی و مشارکت عمومی را تضعیف می‌کند.




مواد مخدر مانند یک مثلث است که دارای سه ضلع مصرف الکل، مصرف مخدر و رفتار پرخطر جنسی می‌شود که کانون خانواده را به عنوان زیربنایی‌ترین نهاد اجتماعی نابود و لایه‌های حاکمیت سیاسی، اقتصادی و مشارکت عمومی را تضعیف می‌کند.




مدیرکل دفتر توسعه مشارکت‌های مردمی و سازمان‌های مردم‌نهاد ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه راه حل مبارزه با مواد مخدر بیدار کردن مردم و ارتقای آگاهی آنها در این زمینه است، افزود: ستاد با بالا بردن سطح آگاهی مردم زمینه را برای مشارکت آنها آماده می کند تا به مواد مخدر فقط به عنوان یک مشکل شخصی نگریسته نشود بلکه احساس مسئولیت مردم در زمینه مبارزه با مواد مخدر افزایش یابد.


وی با تاکید بر لزوم آگاه‌سازی و اصلاح باورها در حوزه ترک اعتیاد و اهمیت مشارکت عمومی در این حوزه بیان کرد: این باور که اعتیاد فرد کاملا آگاهانه و از سر دلخوشی بوده است، غلط است در مقابل این باور باید فرایند ترک را به گونه‌ای طراحی کرد که مردم در آن احساس مسئولیت بیشتری کنند که ستاد با ساخت فیلم و سریال با هدف آگاه‌سازی مردم برنامه‌ریزی کرده است تا افراد باانگیزه در قالب سازمان‌های مردم‌نهاد سازمان‌یافته‌تر با پدیده اعتیاد برخورد کنند.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
فعالترین ها در هفته گذشته
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.