• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 16966)
يکشنبه 29/5/1391 - 2:19 -0 تشکر 518864
آسیب‌های اجتماعی

زندگی های چشم درآر

 


چشم بد، چشم زخم، بی‌چشم و رو، شورچشمی، چشمک زدن... این آخری خیلی بی‌ربط بود، لطفا ندیده بگیرید! داستان ما خود چشم است؛ چشمی که با دیگر چشم‌ها رقابت می‌کند، می‌تازد، دودمان می‌دهد بر باد. اصلا چشم ندارد خودش را هم ببیند! به این دربی می‌گویند چشم و همچشمی. لابد برایتان آشناست!

اما چشم لایه‌های ظریف دارد، گاه تا عمق زندگی آدم پایین می‌رود، می‌سوزاند حسابی، دل را می گویم! همین چند شب پیش که فخری همراه همسرش از شب‌نشینی بازگشته بودند، پایش را سخت در لنگه کفشی کرده بود که پرده‌ها با مبلمان ست نیست، شاسی ماشینمان کوتاه است و... اصلا این خانه و زندگی از مد افتاده است، این هم شد زندگی! بحث بود تا نیمه‌های شب... نه این‌که تنها فخری چشم و همچشمی کند، سیاوش همسرش هم برای خود چشمی دارد میان چشم‌ها... از قصه این دو بگذریم، داستانی است تکراری و بی‌پایان.

اما آتش این چشم دیرزمانی است بر زندگیمان افتاده، گرچه حالا شعله‌اش تندتر شده است، اما قدیم‌ها هم بود، البته کمتر. یادتان می‌آید همین باباطاهر عریان خودمان طاقت از کف داد و فریاد برآورد: «زدست دیده و دل هر دو فریاد / که هرچه دیده بیند دل کند یاد»

چشم و همچشمی نه‌تنها کانون خانواده‌ها را، بلکه بسیاری از عرصه‌های عمومی دیگر همچون ورزش، سیاست، سینما، فرهنگ و حوزه‌های دیگر را هم دربر گرفته است تا کجا این چشم پیش می‌رود، نفوذ می‌کند و... سخت نگیرید. می‌توان زندگی را جور دیگر هم دید.

ماشین-خودرو
رویای خانه‌های بزرگ و ماشین شاسی بلند

بچه بودیم نخی می‌بستیم به ماشین پلاستیکی و آن را می‌کشیدیم به جاده رویایی بزرگسالی، شیرین بود خیلی. بزرگ كه شدیم همان بازی را به صورت واقعی تکرار کردیم.

نشستیم پشت فرمان، شیرین نبود اما! دوست داشتیم به چشم بیاییم، جوری که دیگران از شاسی بلند ماشینمان انگشت به دهان بمانند و از رنگ آن چشمانشان خیره بماند.

ناچار و بی‌پول که نباشید دیگر پیکان و پراید سوار نخواهید شد. مگر می‌شود جناب باجناق ماشینش مدل 2013 یعنی سال آینده را اکنون سوار شود، ولی ما دل خوش کنیم به مدل‌های دهه 70 و 80. باورتان نمی‌شود؟ کافی است سری به نمایشگاه‌های خودرو در خیابان شریعتی و بالای شهر بزنید تا ماشین‌هایی را با برچسب مدل 2013 ببینید! فروشندگان خوب می‌دانند چگونه در این سال خشکسالی تور خود را پهن کنند، آنها همیشه ماهی‌های خود را صید خواهند کرد.

به این چند نمونه دقت کنید. لباس و آرایشگاه عروس در آخرین متدهای اروپایی، کت و شلوار مارک‌دار آقا داماد، سرویس طلای چند 10 یا شاید چند صد میلیون تومانی،‌ کرایه کردن آخرین مدل یک خودروی خارجی به عنوان ماشین عروس که نمونه آن در ایران کم باشد یا اصلا نباشد و جهیزیه‌ای که باید چشم خانواده و فامیل آقا داماد و البته برخی فامیل‌های حسود عروس خانم را کور کند!

خانه‌ها که باید مامنی برای آرامش آدمی باشد، خود حدیثی است که دل را پر خون می‌کند. خانه‌تان کجاست؟ چند سال ساخت؟ متراژ چند؟ طبقه چندم؟ کف و سرویس و... تمامی ندارد که. می‌توان به زندگی روزگار خویش نگاه کرد و این قصه را همچنان ادامه داد.

نه این‌که داشتن خانه‌های بزرگ ویلایی و خودروهای شاسی‌بلند بد باشند، اما این همه بیش از آن‌که در خدمت یا برای استفاده و لذت بردن از آن باشند برای پر کردن دیدگان دیگران است.

در این میان هم اقشاری متوسط همچون کارمند که همیشه دفترچه‌های قسط خوره روحشان شده است، نگران مد فردایند که مبادا روزگار برود و از قافله بازمانند و لحظه‌ها را دریابید.

رستوران
غذا را در چه رستورانی باید خورد؟

شما در کدام رستوران غذا میل می‌کنید؟ اصلا هم یک مساله خصوصی نیست! چون باید به هر نوعی در لابه‌لای حرف‌ها آگاهانه و با زیرکی نام رستوران و نوع غذا را ذکر کنید، مثلا «دیشب با حسن‌آقا به یاد قدیم رفتیم همون رستوران پاتوق همیشگیمون تو خیابون فرشته...»، حتی می‌شود تولد همسر گرامی خود را بهانه قرار دهید و دوستانتان را به یک رستوران مشهور دعوت کنید.

همین که به طرف، آدرس بالای ونک را می‌دهید کلی لذت دارد، حتی چنین لحظاتی خیلی بهتر از خود رستوران است.

به اسامی این غذاها دقت کنید؛ گریل، مرغ تونالدو، پاستا آلا کاربونارا، کالا ماریس سوخاری، ماتن بریانی، سیزلر، فاهیتا استیک، سالاد میمونزا با سس مخصوص، فوسیلی و... دیدید چقدر کلاس دارد! مطمئن باشید مهمانانتان هم ذوق‌زده خواهند شد.

و اما بخوانید ابتکار یک رستوران خارجی برای کاهش چشم و همچشمی را؛ خوردن غذای کامل در این رستوران مجانی است! آنها که غذای خود را به صورت کامل می‌خورند، هیچ هزینه‌ای پرداخت نخواهند کرد. در عوض کسانی که به چشم و همچشمی مبتلا هستند، جریمه خواهند شد.

این رستوران بیشتر محل رفت‌وآمد آدم‌های پولدار است. صاحبان این رستوران می‌گویند بیشتر آدم‌های ثروتمندی که در این رستوران غذا می‌خورند برای چشم و همچشمی به این رستوران می‌آیند.

چشم و هم چشمی
خرید فقط ونک به بالا

می‌گویند اجناس آنجا مارک‌دار است. لابد اصل هم هست. پول خوب می‌دهیم، جنس خوب می‌گیریم پزش را هم که می‌دهیم، چه خوب! حالا این را داشته باشید، لطفا اگر فرصت دست داد سری به بازار بزرگ تهران بزنید و سراغ مارک‌‌فروش‌ها را بگیرید.

عده‌ای تنها خود «مارک» را خرید و فروش می‌کنند، یعنی همان که به اجناس می‌چسبانند تا نشان دهند جنسشان مارک‌دار است! از پلاستیکش گرفته تا لیزری؛ برخی می‌روند، می‌خرند و می‌چسبانند به اجناسشان.

فروش اجناس بی‌کیفیت با مارک‌های معتبر کار روزانه برخی بازاریان است. نه این‌که همه چنین کنند خیر! تنها می‌گوییم این نوعش هم هست.

از پشت یک ویترین به ویترین دیگر، رفتن به داخل مغازه و پرسیدن قیمت لباس‌ها، نرخ‌ها بالاست نمی‌شود بسادگی خرید کرد، نمی‌شود دست خالی بازگشت، نمی‌شود لباس بی‌مارک پوشید، دیگران ببینند و بفهمند که ارزان‌قیمت است، زشت است، نمی‌شود که، بالاخره دست به یک تصمیم کبری خواهیم زد و جنس خود را می‌خریم با چانه‌زنی زیاد.

حالا دیگر لباسی داریم با مارک خوب که از فروشگاهی خوشنام خریداری شده است. حالا می‌شود به دیگران گفت از کجا خریده‌ایم، می‌شود مارکش را رو کرد.

می‌شود دست پر بازگشت و... دیده شد!برخی کسبه هم مشتریان و ذائقه آنها را خوب می‌شناسند. آنها حتی از علاقه افراطی برخی مشتریان به برند و مارک آگاهند. بسادگی مشتریان خود را راضی می‌کنند.

سکه-مهریه
یک شب که هزار شب نمی‌شود!

آن هنگام که از سد مهریه های سنگین عبور کردید و آن را شکستید به کمر همت، سخن از برگزاری یک شب پرهیجان به میان خواهد آمد.

تنها یک شب است دیگر! این باور برخی خانواده‌های طرفین و البته بیشتر عروس خانم است.

استدلالشان هم این است: «مراسم هرچه باشکوه‌تر باشد، شأن دخترمان بیشتر حفظ خواهد شد.»

شبی خاطره‌انگیز و پرهزینه! ساده بودن مراسم عروسی حرفی است بس تکراری که دیگر گوش کسی بدهکار آن نیست.

فقط سیاه‌مشقی است در روزنامه و گاهی از آن برای پر کردن برنامه‌های تلویزیونی استفاده می‌شود.

داستان ادامه‌دار ازدواج از خیلی قبل‌ترها شروع می‌شود، از کادوهای دوران نامزدی که صدالبته باید چشمگیر باشند تا فهرست بلندبالایی که نمی‌توان برای آن نقطه پایان گذاشت.

به این چند نمونه دقت کنید. لباس و آرایشگاه عروس در آخرین متدهای اروپایی، کت و شلوار مارک‌دار آقا داماد، سرویس طلای چند 10 یا شاید چند صد میلیون تومانی،‌ کرایه کردن آخرین مدل یک خودروی خارجی به عنوان ماشین عروس که نمونه آن در ایران کم باشد یا اصلا نباشد و جهیزیه‌ای که باید چشم خانواده و فامیل آقا داماد و البته برخی فامیل‌های حسود عروس خانم را کور کند! باید همه آنها به چشم بیایند، همین جوری که نیست! چشم‌ها همیشه و همه جا در کمین شماست، درست مانند چشمان خودمان که همیشه در تعقیب دیگرانند.

شاید این تاج‌گل بزرگ سفید که با روبان سیاه آذین بسته است و با خط نستعلیق شکسته «برای عرض تسلیت» برچسب خورده است آن هم با نام و نشانی دقیق خودمان، شرح مناسبی باشد از اندرون پرغوغای ما! تاج‌گلی که برده‌ایم میان همه تاج‌گل‌های دیگر جلوه‌ای خاص داشت، بزرگ‌تر بود و چشمگیر. در جای خوبی هم قرار داشت

خدمات بهتر می‌خواهید سر کیسه را شل کنید و اما ادامه فهرست؛ نوع و تعداد دوربین‌های فیلمبرداری و عکاسی، نحوه میکس و مونتاژ، گریم داماد و آرایش عروس، زیرلفظی سر سفره عقد و زیرمیزی برای گرفتن وام و نوبت تالار، چیدمان میوه و شیرینی، تنوع غذاها و نوشیدنی‌ها... تمامی ندارد این یک شب! همه در این جشن باشکوه گردهم می‌آیند برای ورانداز کردن یکدیگر. چه می‌شود کرد تنها یک شب است دیگر!اما عروس و داماد در رقابت چشم‌ها تنها نیستند.

رقابت از نوع آموزشی

هنگامی که مدارسی با نام‌های مختلف همچون نمونه مردمی، نمونه دولتی، غیرانتفاعی و... در سیستم نظام آموزش ایران سر برآوردند، بی‌درنگ رقابت خانواده‌ها برای ورود فرزندانشان به این مدارس آغاز شد.

این مدارس که با هدف افزایش مشاركت‌های مردمی و کاستن باری از دوش آموزش و پرورش شکل گرفتند، خود شدند باری بر شانه‌های نحیف خانواده‌ها.

این بار از آنجا سنگین‌تر شد که خانواده‌ها به هر شکلی تلاش می‌کنند فرزندانشان راهی به این مدارس بیابند، چون مدارس جدید وعده‌های جدید دادند، مانند بهره‌گیری از استادان مجرب، کلاس‌های فوق‌العاده و کلی برنامه جانبی و آموزشی دیگر.

به عبارتی، پول بیشتر، آموزش بهتر. حالا اطرافیان قبل از آن‌که از معدل دانش‌آموز سوال کنند نام مدرسه و میزان شهریه پرداختی وی را جویا می‌شوند. البته تفاخر والدین پشت نقابی از غم کاملا پیداست. چه می‌شود کرد؟!

تاج گل

 

سوگواری، محفلی برای دیده شدن

روحش شاد! نازنین‌مردی بود. چندسالی ازش بی‌خبر بودیم، همین چند شب پیش مرحوم آمد به خوابمان.

گویی حضور مرگ را فهمیده بود... ما را شریک غم خود بدانید! تسلیت گفتنمان ادامه دارد، به زبان نیست تنها.

شاید این تاج‌گل بزرگ سفید که با روبان سیاه آذین بسته است و با خط نستعلیق شکسته «برای عرض تسلیت» برچسب خورده است آن هم با نام و نشانی دقیق خودمان، شرح مناسبی باشد از اندرون پرغوغای ما! تاج‌گلی که برده‌ایم میان همه تاج‌گل‌های دیگر جلوه‌ای خاص داشت، بزرگ‌تر بود و چشمگیر. در جای خوبی هم قرار داشت.

حتما صاحب عزا بارها آن را دیده و نام ما را روی کارت آن خوانده است. این هم رسم زندگیمان است که حتی تا لب گور همراهی می‌کند.

کاش می‌شد آن مرحوم هم تاج‌گل اهدایی ما را ببیند به این بزرگی و زیبایی! کم چیزی نیست بالاخره...آن طرف ماجرا هم صاحب اصلی عزا حضور دارد.

از دست دادن یک عزیز برای همه سخت است و ناگوار، اما این روزها خیلی‌ها از غم مضاعف هزینه‌های سنگین کفن و دفن و مراسم سوگواری نیز رختی دیگر از عزا تن می‌کنند. اغراق نیست.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:18 - 0 تشکر 528049

چهره کبود کودک آزاری



آمارها نشان می دهد اورژانس اجتماعی در سال گذشته به 7400 مورد کودک آزاری رسیدگی کرده است.




کودک آزاری

 آمار کودک آزاری به حدی وحشتناک است که نمی توان تصور کرد. سامانه 123 اورژانس اجتماعی که تنها در تهران و چند شهر بزرگ کشور فعال است، روزانه بیش از 20 مورد کودک آزاری، را ثبت و رسیدگی می کند. به بیان دیگر، ابعاد این آسیب اجتماعی به اندازه ای گسترده است که نمی توان حد و مرزی برای آن قائل شد، چون آماری که توسط بهزیستی داده شده تنها برای کودک آزاریهایی است که اطلاع داده شده است، نه همه کودک آزاریها.


این در حالی است که تحقیقات میدانی نشان می دهد میزان واقعی کودک آزاریها، 20 برابر تعدادی است که اعلام می شود.


هر روز در ایران کودکان آزار دیده از سوی والدینشان، راه به جایی نمی برند و خوش شانسند عده ای از این کودکان که توانسته اند به کمک سایرین، به اورژانس اجتماعی آزار خود را اطلاع دهند و یا پایشان به بیمارستان باز شود و مداوا شوند.


معاون پیشگیری از آسیب‌های سازمان بهزیستی درباره جنبه های آشکار این آسیب، توضیح داده: "درسال کاری 89 بیش از 7400 مورد کودک‌آزاری نیز مورد رسیدگی قرار می‌گیرد. در حالی که سالانه بیش از دویست و چهارده هزار نفر با این خط تماس می‌گیرند و یازده هزار مورد تیم‌های سیاردر محل حاضر می‌شوند."




پژوهشی که سال گذشته درباره کودک آزاری انجام شده بود نشان داد 66 درصد کودک آزاری ها از سوی مردان اعمال می شود و دختران بیش از پسران در معرض کودک آزاری قرار می گیرند. همچنین 25 درصد کودک آزاری ها در خانواده های طلاق اتفاق می افتد. این در حالی است که آمارها نشان می دهد 50 درصد والدین ایرانی معتقدند تنبیه برای کودک لازم است و 40 درصد والدین نیز به تنبیه بدنی گرایش دارند




سیمای کریه کودک آزاری در ایران


برخی از جامعه شناسان معتقدند افزایش کودک آزاری به دلیل مشکلات اقتصادی و ازدواجهای اجباری است. در این بین، برخی از حقوقدانان نیز خلاء قانونی برای مجازات کودک آزاران را عامل دیگری برای افزایش کودک آزاری مطرح می کنند.


همچنین پژوهشگران پس از فشارهای اقتصادی، روند مهاجرت بی رویه از روستاها به شهرها و حاشیه نشینی و آسیب های ناشی از آن و بالارفتن آسیب های اجتماعی مثل مشکلات خانوادگی و طلاق و.... را از عوامل مهم بالارفتن آمار کودک آزاری در کشور می دانند.


از سوی دیگر، برخی چهره های علمی با ارائه گزارشهایی درصدهای دقیقی را برای کودک آزاری عنوان می کنند که به روشنی، منبع و ماخذ آن معلوم نیست. علی کاشی، عضو هیات علمی پژوهشکده تربیت ‌بدنی وزارت علوم وقوع 50 درصد از همسر آزاری‌ها و 38 درصد از کودک‌آزاری‌ها به مصرف مواد توهم‌زا نسبت می دهد و می گوید: "سوء مصرف مواد اعتیادآور باعث از هم پاشیدگی زندگی شخصی افراد می‌شود، روان‌گردان‌ها و توهم‌زاها از مهم‌ترین مواد مصرفی هستند که به سرعت شیوع یافته و توسط جوانان و نوجوانان در کل دنیا مورد استفاده قرار گرفته‌ و منجر به بروز مشکلات حاد و مزمن برای آنها شده‌اند."


کودک آزاری-هانیه-باربد-

دلیل این پدید، هر چه هست، روزانه 20 مورد کودک آزاری به مراجع رسمی گزارش می شود، در حالی که قریب به اتفاق جامعه شناسان معتقدند ابعاد واقعی پدیده کودک آزاری به دلیل نهان بودن در خانواده ها، قابل شناسایی نیست.


گزارش های تکان دهنده


هر چند هفته یک بار، گزارش تکان دهنده ای از کودک آزاری در رسانه ها منتشر می شود. موارد متعددی مانند هانیه، دختربچه ای که مورد کودک آزاریهای متعدد قرار گرفته بود، در رسانه ها، ذهن جامعه را برمی آشوبد، ولی پس از مدتی، همه چیز به فراموشی سپرده می شود.


پژوهشی که سال گذشته درباره کودک آزاری انجام شده بود نشان داد 66 درصد کودک آزاری ها از سوی مردان اعمال می شود و دختران بیش از پسران در معرض کودک آزاری قرار می گیرند. همچنین 25 درصد کودک آزاری ها در خانواده های طلاق اتفاق می افتد. این در حالی است که آمارها نشان می دهد 50 درصد والدین ایرانی معتقدند تنبیه برای کودک لازم است و 40 درصد والدین نیز به تنبیه بدنی گرایش دارند.




 علی کاشی، عضو هیات علمی پژوهشکده تربیت ‌بدنی وزارت علوم وقوع 50 درصد از همسر آزاری‌ها و 38 درصد از کودک‌آزاری‌ها به مصرف مواد توهم‌زا نسبت می دهد و می گوید: "سوء مصرف مواد اعتیادآور باعث از هم پاشیدگی زندگی شخصی افراد می‌شود، روان‌گردان‌ها و توهم‌زاها از مهم‌ترین مواد مصرفی هستند که به سرعت شیوع یافته و توسط جوانان و نوجوانان در کل دنیا مورد استفاده قرار گرفته‌ و منجر به بروز مشکلات حاد و مزمن برای آنها شده‌اند."




بررسی ها در خصوص روابط میان خانواده و فرزندان نشان می دهد، در مقابل یک مورد کودک آزاری که فاش می شود، حداقل 20 مورد دیگر پنهان می ماند.


به بیان دیگر، شاید بتوان اینطور قلمداد کرد که آمار واقعی کودک آزاری در ایران، روزانه 400 مورد است. یعنی سالی بیش از صد و چهل و شش هزار بار، کودکان ایرانی، مورد هجوم والدینشان قرار می گیرند.


تحقیقات نشان می دهد بیش از 90 درصد کودک آزاری ها در محیط خانه اتفاق می افتد و این در حالی است که پدران با 5/48 درصد، بالاترین و پس از آن مادران با 8/23 درصد در ردیف بعدی عوامل کودک آزاری جسمانی در خانواده های کودک آزار قرار دارند.


این چنین که به نظر می رسد، جامعه، به شکل افسارگسیخته ای از کودکان خود انتقام می گیرد. کودکانی که ندانسته پا به جامعه ای خشن گذاشته اند که تمامی دق دل ناشی از مشکلات اقتصادی، عاطفی و اجتماعی اش را بر سر آنها خالی می کند.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:19 - 0 تشکر 528050


اگر هم گریستی زانو نزن





إِنَّهُ لَا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْم الْكَافِرُونَ(یوسف/87)


و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند»




طبیعت

(تو) ... در مقام فتوت ومردانگی کمتر از درخت مباش ! که هر چه سنگ می زنندش ، میوه می ریزد.


ای جگر پاره ام . ای آمال و آرزوهایم .چشم ها یت خسته اند وخمار.دیشب تا به سپیده دم صبح پلک روی چشم نگذاشته ای ؟


دیشب که این شهر به خواب رفت، حتما غذا برایت فراهم بود.خدا کند با دستهای کثیف سهم شام خودت را  از سطلهای زباله شهر نگرفته باشی.اینجا پلکهای شهر سنگیتر از گذشته به روی هم  است.انگارهرچه جامعه رو به صنعتی تر ، خواب سنگین ترمی شود.خواب ها عمیق تر می شود.


امروزصبح که بیدار شدم زمین خیس بود از باران وبه فکر تو چشم من هم بارانی بود وخیس.


توچگونه دیشب را دوباره در کانال های  جوب میدان شوش صبح کردی؟خوب جایی برای خوابیدن پیدا کردی ! هم اتاق با موش های فاضلاب.شاید پنجره ای رو به تجلی ! شاید هم بشود گفت :قایقی خواهم ساخت ، خواهمش انداخت به کانال! بالا و پائین زندگی گذرت را به این کانال تاریک انداخت  ولی باید قایقی بسازی و به امید سوارش شوی و با یاد خدا حرکت کنی تا هرچه زودتر از سرنوشت تاریک کانالهای جوی میدان شوش رها شوی.


ولی من شبها با یاد تو به خواب می روم وبا روشنی آفتاب از خواب برمی خیزم ای جگر پاره ام،ای همه آمال و آرزوهایم.


جگر پاره ام . ای همه آمال و آرزوهایم ای کاش مردمی که به نیشخند ، به طعنه، به فحاشی وناسزا، به آه از بی راهه ای که رفته بودی و به بی تفاوتی که از کنارت رد می شدند ، گذشته ات را می دانستند.


می دانستند که قبل آن که به دام اعتیاد بیافتی چه قد  رعنایی و چهره ی شادابی و زیبایی  داشتی .کاش می دانستند با جوانی ات با تنت، با عمرت چه کردی . با مادرت چه کردی... .امروز تو در این شهر آواره زندگی می کنی . ومن دل پریشان از زندگی تو به امید از برگشتنت روزگار می گذرانم.برگشتن از سرنوشت تاریک کانال های جوب میدان شوش.




نجات یک معتاد ، نجات یک جامعه است. خمینی کبیر(ره) گفته بود.وجا یش بود که این همه سال که این جمله به دیوار بود ، روانشناسان و جامعه شناسان و دست اندرکاران مبارزان مقدس با مواد مخدر  به تامل از جلویش می گذشتند




ای جگر پاره ام .همه ی آمال و آرزوهایم : امروز که از کوچه های گذشته می گذشتم ، جمله ای بر دیوارهای این شهر دیدم . دیوار نوشته ای که پوسیده بود ورویش آمده بود: نجات یک معتاد ، نجات یک جامعه است. خمینی کبیر(ره) گفته بود. وجا یش بود که این همه سال که این جمله به دیوار بود ، روانشناسان و جامعه شناسان و دست اندرکاران مبارزان مقدس با مواد مخدر  به تامل از جلویش می گذشتند.در این مدت که خمینی کبیر(ره)  این را گفته بود تو از مجرمیت ، بیمارنام گرفتی وهنوز که هنوز نکند عمق کلام خمینی (ره) را ندانیم که نجات یک معتاد ، نجات یک جامعه است .


جگر پاره ام. همه ی آمال و آرزوهایم  من به حرفهای این مرد، آزادمرد باور دارم.من به حرفهای این مرد که آمد وآزادمردی را ، شرف را، حریت را، همت را  یاددآور گردید ، ایمان دارم.آن بزرگمرد به ما یاد داد زندگی امروز ، زندگی در کلاس همت است. برای جوانان همیشه می گفت تا جوان هستید قدر بدانید و شکلی اللهی به زندگیتان بدهید.یکبارهم گفته بود: رهبر من آن طفل 13 ساله ای هست ... یادت هست.


معتاد

حال اگر سراغش را از من می خواهی ، نشانی اش هست : بهشت. کوی یاران. ساختمان نیک نامان .همان جایی که خورشید نورانی تر هست نمایان.رفتی سلام ما رسان به لاله ها به یاران.


جگر پاره ام . همه ی آمال وآرزوهایم  برخیز همچون سرو که مادرت ، وطنت ، با تمام وجود کنارت هست.


وتوهنوز نفس می کشی ونبضت با تپش می زند و معنی اش این است که هنوز فرصت بودن ، زیستن داری .


جگر پاره ام .ای همه آمال وآرزوهایم مغرور نباش .


ومن در عصر ارتباطات در ارتباط با تو کم گذاشته ام . در ارتباط با خدای رحمن و رحیم هم ، خالق مهربان وکریم هم کم گذاشته ام .خدا زیباست وچه زیبا آفریده است .و حالا با تمام وجود ایمان دارم که نجات یک معتاد ، نجات یک جامعه است.من به آن بزرگمرد ایمان دارم .


روزی که مادرت ،وطنت به خود گلهایی  را دید و خواست حتی یک وجبش  به اسارت در نیاید و در نیامد ... وطن شد قربانگاه و تربت گلهای  لاله .وطنت داغ لاله هایش را دید و لب گزید.


وامروز جگرپاره ام. همه ی آمال وآرزوهایم آن یک وجب خاکی که از تو می خواهم به اسارات ، به سیتره  شیطان همان استکبار خون آشام جهانی  در نیاید ، تنت هست .روحت ، عمرت هست.


من مادرت ، وطنت هستم . با هویتی از : بنی آدم اعضای یکدیگرند ... که در آفرینش ز یک گوهرند.نجات یک معتاد ، نجات یک جامعه است.




 دیشب را دوباره در کانال های  جوب میدان شوش صبح کردی؟خوب جایی برای خوابیدن پیدا کردی ! هم اتاق با موش های فاضلاب.شاید پنجره ای رو به تجلی ! شاید هم بشود گفت :قایقی خواهم ساخت ، خواهمش انداخت به کانال! بالا و پائین زندگی گذرت را به این کانال تاریک انداخت  ولی باید قایقی بسازی و به امید سوارش شوی و با یاد خدا حرکت کنی تا هرچه زودتر از سرنوشت تاریک کانالهای جوی میدان شوش رها شوی.




حتی اگر از خستگی هم گریستی هرگز زانو نزن ، زیرا قانون طبیعت اجبار به برخاستن دوباره است، پس چون درختان باش که در مردن هم ایستاده می میرند . گرچه تو هنوز نفس می کشی ونبضت پر تپش می زند و معنی اش این است که هنوز فرصت بودن ، زیستن داری.



و (تو) در مقام  فتوت (مردانگی) کمتر از در خت مباش!که هر چه سنگش میزنند، میوه می ریزد.



قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(الزمر/53(


بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:19 - 0 تشکر 528051


شیوه های نو در شغل شریف گدایی 





تکدی گری در شهرهای بزرگ این روزها ابعاد پیچیده و سازماندهی شده ای به خود گرفته است.کنار جایگاه پمپ بنزین ایستاده اید و مشغول بنزین زدن هستید که ناگهان موتور سواری که تا همین چند دقیقه ای پیش، از گوشه ای شما را زیر نظر گرفته بود، جلو می آید و در حالی که لبخندی بر لب دارد رو به شما می گوید: دو لیتر بنزین به من می دهی؟




متکدیان

در حالی که از این درخواست متعجب شده اید به علامت منفی سری تکان می دهید و او همچنان که زیر لب چیزی می گوید از شما دور می شود و چند قدم آن طرف تر جلوی راننده دیگری را می گیرد و درخواستش را دوباره تکرار می کند.


خیلی از رانندگانی که مشتریان دائمی این پمپ بنزین هستند، حالا دیگر مدت هاست این مرد را می شناسند، او که از اولین ساعات صبح تا غروب آفتاب با دبه کوچک سفید رنگی در دست در گوشه ای از پمپ بنزین می ایستد و از دیگران یکی دو لیتر بنزین رایگان می خواهد.


هرچند دست او برای خیلی ها رو شده اما اگر با همین شیوه موفق شود روزی چند لیتری بنزین از کسانی که شگرد کارش را نمی دانند، بگیرد باز هم نانش حسابی توی روغن است.


 نوآوری، لازمه تکدی گری


رایج ترین تصویری که از یک گدا به ذهنمان می رسد چیست؟


مرد یا زنی با لباس های کهنه و پاره و سرو ظاهری که بوی نامطبوعی می دهدو انگار هفته هاست رنگ آب و صابون به خود ندیده است و در این حالت دست های سیاه و کثیفش را به سوی عابران دراز می کند؟ یا کودکی با موهای ژولیده و سر و صورتی سیاه که لباس هایی بزرگ تر از اندازه اش بر تن کرده؟


خیر ! این صحنه ها دیگر مدت هاست از مد افتاده است. امروز گدایان شهر ما دیگر با شیوه های ابتدایی و قدیمی تکدیگری نمی کنند. در عصر علم و فناوری همه چیز در حال تغییر است، پس تکدیگری با شیوه های قدیمی نیز دیگر جواب نمی دهد. امروزه دیگر گدایان شهر ما مسافران شیک پوش یک سفر خیالی هستند که بنا به هزار و یک دلیل در راه مانده اند و می خواهند با کمک شما به مقصد برسند. آنها دیگر ظاهر رقتبار و سر و وضع کثیف و آشفته ای ندارند که برای گرفتن سکه ای بی ارزش التماس کنند، بلکه موقر و بی صدا گوشه ای می ایستند و بدون این که با کلمات ترحم انگیز حس انسان دوستی شما را قلقلک دهند، فقط با نگاه، شما را به کمک دعوت می کنند.


اگر دست به جیب شوید و اسکناسی بدهید به جای دعاهای رنگارنگ، بسیار رسمی از شما تشکر می کنند.


آری گداهای شهر ما و بخصوص متکدیان مناطق شمالی شهر این گونه هستند. برای آنها نوشتن روی کاغذ و گلایه از بیماری صعب العلاج یا گریم صورت و فلج نشان دادن اعضای بدن کاری بی فایده و شاید وقت تلف کنی است که به اعتقادشان این شیوه ها دیگر در شرایط امروز جامعه ما جواب نمی دهد.


دیگر مدت هاست شهروندان به کسی که یک نسخه پاره و کثیف به دست می گیرد و به بهانه فقیر بودن به هزار ترفند سعی می کند دل رهگذران را به رحم بیاورد چندان اهمیتی نمی دهد، حتی صلواتی بودن قرآن یا ادعیه ای کوچک هیچ کس را به اشتباه نمی اندازد.




در حالی که آمارهای موجود بیانگر بازگشت مجدد درصد قابل توجهی از متکدیان پس از مدت کوتاهی دوباره به همان شغل تکدیگری است به نظر می رسد صرفا جمع آوری این افراد از خیابان ها و معابر شهری و نگهداری موقت آنها در مراکز ویژه نمی تواند مشکلی از معضل متکدیان برطرف کند.




امروزه دیگر لباس های کهنه و پاره تن کودک کثیفی که انگار روزهاست رنگ حمام به خود ندیده و با اصرار از شهروندان می خواهد از او آدامس یا فال حافظی بخرند هم دل کمتر شهروندی را به رحم می آورد چه برسد به اسفند دود کردن و تمیز کردن شیشه ماشین های مدل بالا!


درآمدهای میلیونی


بررسی ها نشان می دهد میزان درآمد امروزه تکدی گری به هیچ وجه با درآمد سال ها پیش متکدیان قابل قیاس نیست و شاید به همین دلیل است که با وجود اقدامات دست و پا شکسته سازمان های متولی ساماندهی متکدیان، روز به روز تعداد آنها افزوده می شود. تکدیگری سالیان پیش با درآمدی که به زحمت روزانه به چند صد تومان می رسید کجا و درآمد روزانه 50 هزارتومان و ماهانه یک و نیم میلیون تومانی متکدیان امروزی کجا!


اخبار جالبی که هر از گاهی به نقل از مسوولان مراکز نگهداری موقت متکدیان به گوش می رسد، به نوعی مهر تاییدی بر این واقعیت است، هنگامی که می شنویم در میان متکدیان جمع آوری شده مردی30 ساله که بشدت بوی تعفن می داده و از درآوردن لباس هایش امتناع می کرده است وقتی با اصرار لباس هایش را عوض می کنند با ناباوری متوجه می شوند این مرد 7میلیون تومان پول نقد همراه داشته است!


 گدایان پیامکی


به نظر می رسد با رشد و توسعه شهرنشینی آسیب های اجتماعی در شهرها نیز پیچیده تر می شوند.


دیگر دوره ای که گدایان با دست و پای ناقص در گوشه معابر یا پشت چراغ قرمز چهارراه ها نهایت تلاش خود را برای برانگیختن حس ترحم شهروندان به کار می گرفتند، گذشته است. این روزها تکدیگری بویژه در شهرهای بزرگ از جمله در پایتخت هر روز پیچیده تر و شیوه فعالیت متکدیان نیز به روز تر و مدرن تر می شود. به طوری که معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهر تهران از وجود مافیای تکدیگری در پایتخت خبر داده و می گوید: تعداد زیادی از متکدیان ساعت کار، محل و موقعیت از پیش تعیین شده برای تکدیگری دارند و در ساعت معینی توسط خودروهای سواری جمع آوری می شوند.


متکدیان

صرفا جمع آوری این افراد از خیابان ها و معابر شهری و نگهداری موقت آنها در مراکز ویژه نمی تواند مشکلی از معضل متکدیان برطرف کند


به گفته سیدصادق اوالی، زمانی که خودروهای ویژه جمع آوری متکدیان در معابر شهر تردد می کنند، متکدیان با استفاده از پیامک یکدیگر را مطلع می کنند و در یک چشم برهم زدن خیابان عاری از متکدی می شود.


وی به شیوه جدید فعالیت متکدیان در قالب دستفروشی برای رد گم کردن و عدم شناسایی و جمع آوری آنها نیز اشاره کرده و معتقد است: تکدیگری جرم است ولی دستفروشی به دلیل خلأ قانونی مجازاتی ندارد، به همین دلیل گدایی با فروش فال، گل، تمیز کردن شیشه خودرو، بادکنک و... همراه می شود به نحوی که در بسیاری از موارد متکدی شهروند را با وجود عدم نیاز مجبور به خرید کالا می کند.


آنها قانون هم می دانند


اما متکدیان شهر ما تنها بازیگران حرفه ای و بااستعداد نیستند، بلکه بررسی ها نشان می دهد اگر امکانات لازم برایشان فراهم می شد آنها حقوقدان های قابلی هم می شدند!


مسوولان معتقدند متکدیان به قوانین و مقررات حقوقی آشنا بوده و از خلأ های قانونی آگاهی دارند و همین آگاهی آنها موجب شده که براحتی از زیر تیغ تیز قانون خلاصی یابند.


 چرخه معیوب ساماندهی


کم کاری برخی سازمان های متولی در حوزه آسیب های اجتماعی موجب شده طرح های ساماندهی متکدیان، بی خانمان ها و کودکان کار تاکنون از توفیق چندانی برخوردار نباشد و اگرچه شهرداری تهران به عنوان یکی از 11 سازمان متولی اقداماتی را طی سال های اخیر برای جمع آوری این افراد از سطح شهر انجام داده است، اما کم کاری برخی سازمان ها از جمله بهزیستی در مرحله پذیرش، نگهداری و ساماندهی موجب شده تعداد قابل توجهی از مددجویان پس از مدت کوتاهی از جمع آوری دوباره در سطح شهر رها شوند.


مدیرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران در این باره می گوید: اگرچه سازمان بهزیستی استان تهران با توجه به ظرفیت ها و امکانات موجود نهایت همکاری را با شهرداری تهران دارد، اما واقعیت این است که ظرفیت این مراکز در تهران اشباع شده و از آنجا که بخش قابل توجهی از مددجویان جمع آوری شده از سطح پایتخت شهرستانی هستند، عدم پذیرش این افراد توسط مراکز بهزیستی استان ها موجب شده این افراد پس از مدت کوتاهی مجدد به چرخه بازگردند.




 تکدی گری جرم است ولی دستفروشی به دلیل خلأ قانونی مجازاتی ندارد، به همین دلیل گدایی با فروش فال، گل، تمیز کردن شیشه خودرو، بادکنک و... همراه می شود به نحوی که در بسیاری از موارد متکدی شهروند را با وجود عدم نیاز مجبور به خرید کالا می کند




محمدجواد روزبهانی به این هم اشاره می کند که کوتاهی برخی سازمان های مسوول در زمینه ساماندهی متکدیان و بی خانمان ها موجب تحمیل هزینه های میلیاردی به شهرداری تهران شده است، به طوری که سال گذشته درمان مددجویان دارای بیماری های خاص که مدت زیادی از رسوب آنها در مراکز اسکان موقت گذشته بود، یک میلیارد تومان هزینه به شهرداری تحمیل کرده است.


در حالی که آمارهای موجود بیانگر بازگشت مجدد درصد قابل توجهی از متکدیان پس از مدت کوتاهی دوباره به همان شغل تکدیگری است به نظر می رسد صرفا جمع آوری این افراد از خیابان ها و معابر شهری و نگهداری موقت آنها در مراکز ویژه نمی تواند مشکلی از معضل متکدیان برطرف کند.


در کنار این امر، بهبود شرایط معیشتی و امکان ایجاد کار و حرفه برای متکدیان پس از ساماندهی و بازگشت مجدد به جامعه ضرورتی است که نباید از سوی مسوولان و متولیان امر نادیده گرفته شود.


البته در کنار این موارد نقش اجتماعی شهروندان را نباید نادیده گرفت؛ شهروندانی که با شناخت این پدیده و برخورد منطقی و صحیح با آن می توانند مهم ترین نقش را در مقابله با سودجویی این افراد داشته باشند.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:21 - 0 تشکر 528054

عارفان خردسال به عرصه می آیند





رئیس مرکز هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی با بیان این که سن گرایش به عرفانهای کاذب کاهش یافته است گفت: معروفترین گرایشهای ضاله در کشور ما شیطان پرستی ،عرفان کیهانی، اوشو، اکنکار، سرخپوستی، رام الله، پائولو کوئیلو و دالایی لاما هستند.




حجت الاسلام دکترعلی فلاح رفیع در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به گسترش عرفانهای کاذب در میان جوانان گفت: سطح سنی گرایش به عرفان های کاذب پایین آمده است؛ بسیاری از ترویج کنندگان این مکاتب برای تاثیرگذاری بیشتر بر افکار نسل جدید از سنین پایین دبستان و راهنمایی آموزشهای خود را آغاز می کنند، حتی برخی از فرقه های ضاله برای مراحل دبستان و راهنمایی کتابهایی نیزدارند زیرا اگر در این سنین شکاف را آغاز کنند بیشتر می توانند در کار خودشان موفق شوند.


شیطان پرستی-سرخپوستی

وی ادامه داد: یکی از اصول تربیتی شروع آموزش از سنین پایین است زیرا هنگامی که به سطح دانشگاه رسیده ایم آموزه‌های تربیتی تاثیر چندانی ندارد هرچند امکان تغییر و تحول در هر رده سنی هست اما به طور طبیعی ذهن سنین پایین تر برای دریافتهای تازه آماده‌تر است.


تدوین کتابهای مخصوص عرفانی برای دوران راهنمایی


فلاح رفیع با بیان اینکه کسانی که در جهت ترویج عرفانهای کاذب و مشوش کردن اذهان فعالیت می کنند برای دوره های راهنمایی و دبیرستان دانش آموزان برنامه های ویژه دارند گفت: متاسفانه برخی از این گروه ها برای ترویج افکار و اندیشه های خود در دوران نوجوانی برنامه های ویژه ای و علمی دارند. البته تمامی این فرقه ها کار علمی انجام نمی دهند اما برخی برای دوران راهنمایی و دبیرستان کتابها و معلمان مخصوص دارند. همچنین محافلی وجود دارد که در این دوران افراد را جذب کند.


آموزش و پرورش هوشیار باشد


رئیس مرکز هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش باید در این زمینه بسیار هوشیار باشد، گفت: در مقابل این کتابها، آموزش و پرورش نیز باید مطالبی را در خصوص گرایش های معنوی و روحی انسان که امری فطری است تهیه و تدوین کند و نرم افزارهای لازم را در این زمینه در اختیار معلمان قرار دهد.


وی هنر را وسیله‌ای تاثیر گذار در ترویج پیام‌های درست دانست و گفت: از فیلمهای سینمایی، تئاتر، هنرهای نقاشی و خطاطی و... می توان برای بیان مفاهیم کمک گرفت تا بتواند در مقابل این هجمه عظیمی که امروز برای مقابله با اسلام و منحرف کردن جوانان ها ایجاد شده مقابله کرد.




سطح سنی گرایش به عرفان های کاذب پایین آمده است؛ بسیاری از ترویج کنندگان این مکاتب برای تاثیرگذاری بیشتر بر افکار نسل جدید از سنین پایین دبستان و راهنمایی آموزشهای خود را آغاز می کنند، حتی برخی از فرقه های ضاله برای مراحل دبستان و راهنمایی کتابهایی نیزدارند




حساسیت متولیان آموزشی کشور چندان نیست


فلاح رفیع با اشاره به این که حساسیت متولیان آموزش و پرورش در زمینه ترویج عرفانهای کاذب چندان زیاد نیست، گفت: باید این حساسیت در سطح متولیان آموزش و پرورش بیشتر شود. هرچند زحماتی کشیده می شود اما فکر می کنم در این زمینه نیاز به حساسیت و دقت بیشتری است البته صرف حساسیت هم کفایت نمی کند و باید در این زمینه برنامه ریزیهای منظمی در مدارس انجام و دروس مخصوصی با همین عنوان تدوین شود.


فلاح رفیع با بیان اینکه دانش آموزان به ویژه در سطح دبیرستان آمادگی پذیرفتن این علوم را دارند، گفت: در این دوران تحول فکری در جوانان آغاز می شود و آماده پذیرش افکار و عقاید جدید هستند. در قبل از دبیرستان میل به عرفان زیاد نیست و نوجوان هنوز در حال و هوای کودکی هستند و میل به بازی دارند اما در دوران دبیرستان میل به معنویت در انسانها شکوفا می شود.رئیس مرکز هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی معتقد است: باید از زمان کودکی حتی دوران قبل از دبیرستان نیز برنامه داشت. زیرا بسیاری از اسباب بازیها و فیلمهای کودکانه که ساخته می شود فکر کودکان ما را برای پذیرش افکار و ارزشهای خود نشانه گرفته اند.



فراماسونری-اسباب بازی


90 درصد اسباب بازیها افکار منحرفانه را ترویج می کنند


وی با بیان این که اسباب بازیها فکر بچه ها را شکل می دهند،گفت: متاسفانه ما به بحث اسباب بازی ها توجه نکرده ایم. بیش از 90 درصد اسباب بازی ها در بازار براساس آمخوزه های دینی و اسلامی ما نیست و بیشترشان افکار منحرفانه را ترویج می کند و با ملیت و اسلامیت ما هماهنگی و تناسب ندارند.فلاح رفیع افزود: آموزش و پرورش می تواند در زمینه اسباب بازی مستقیما ورود پیدا کند و یا به نهادهایی که متولی این کار هستند کمک کند. به هر حال بچه ها در دوران ابتدایی با اسباب بازی بسیار سر و کار دارند و در دنیا نیز روی این موضوع بسیار کار می کنند.


صدا و سیما در پخش فیلم های سینمایی به مفاهیم پشت پرده دقت نمی کند


وی با بیان این که برخی از آثار سینمایی هم در ترویج افکار ضاله نقش دارند گفت: متاسفانه بعضی از فیلم ها در تلویزیون خودمان هم پخَش شده است در حالی که افکاری که در این فیلم ها وجود دارد و انگیزه هایی که می خواهد القا کند انگیزه‌هایی شیطانی و منحرفانه است.


فلاح رفیع بابیان اینکه برای کاهش این آسیبها آموزش و پرورش و صدا وسیما بایدهمکاری وتعامل کنند،گفت: باید قبل از پخش فیلمی در صدا و سیما کارشناسان آن را بررسی کنند. البته کارشناسان آموزش و پرورش نیز باید بسیار تخصصی و با انگیزه به این موضوع بپردازند. با این حال بر این باورم که چنین تعاملی وجود ندارد و اگر هم وجود دارد باید بیش از این باشد که نمودش را در سطح جامعه ببینیم.




نکته اصلی که در این عرفان ها وجود دارد اعتقاد نداشتن به خداست. در واقع در این عرفانها با توجه به نیاز انسان خسته عصر حاضر، به سه شاخص اصلی آرامش، امید و شادی توجه می کنند بی آنکه روح معنویت در آن جاری باشد




فلاح رفیع با اشاره به ابزارهای گسترش عرفانهای کاذب در سطح جامعه گفت: ابزارها و راههای متنوع و گوناگونی نظیر ساخت فیلم ها و گسترش آن ، ماهواره و اینترنت و... وجود دارد.


لزوم آگاه‌سازی دانش آموزان از خطرات فضای مجازی


وی با بیان این که دانش آموزان ما در دوران دبیرستان با فضاهای مجازی بیشتر آشنا می شوند گفت: آموزش و پرورش می تواند با آموزش درست استفاده از اینترنت و خطراتی که می تواند این فضاها داشته باشد نسبت به این نوع مسائل هشدار دهد. وبلاگ ها و فیس بوک راههای خوبی برای مروجان این عرفانهای کاذب هستند.


3 هزار عرفان کاذب شناسایی شده است


حجت الاسلام فلاح رفیع با اشاره به تعداد این عرفان ها در سطح دنیا گفت: تعداد این عرفان ها در دنیا زیاد است؛ برخی تا سه هزار نوع عرفان را شناسایی کرده اند. در واقع تکثیر این نوع عرفانها برای آن است که در مقابل عرفان اسلامی بایستند. تمایلات درونی انسان ها و میل فطری انسان به عرفان زمینه ای شده که مروجان این افکار انحرافی با استفاده از این نیاز افکار ضاله خود را ترویج کنند.



شیطان پرستی


ترفند عرفانهای کاذب برای مقابله با موج بیداری اسلامی


فلاح رفیع ادامه می دهد: این حرکتها برای مقابله با انقلاب اسلامی است و با وجود بیداری اسلامی که در منطقه ایجاد شده باید منتظر موج این عرفانهای کاذب و مکاتب انحرافی باشیم .هرچقدر این موج بیداری اسلامی که متاثر از انقلاب اسلامی است بیشتر شود آنها نیز به همان نسبت از ترفندهای بیشتری استفاده می کنند.


برخی از عرفان های کاذب در ایران نمایندگی دارند


رئیس مرکز هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی با اشاره به معروف ترین فرقه های انحرافی در ایران گفت: معروف ترین آنها در کشور ما شیطان پرستی است که به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست و گرایشهای جنسی نیز دارد. همچنین عرفان کیهانی، اوشو، اکنکار که مبنای آن سازمانهای جاسوسی آمریکا و در میان نظامیان آمریکا رواج بیشتری دارد، عرفانهای سرخپوستی، رام الله، پائولو کوئیلو، دالایی لاما از معروف‌ترینها در ایران هستند.


وی افزود: برخی از این عرفانها نمایندگی و انتشارات در ایران دارند. به طور مثال اوشو شاید بیش از صد جلد کتابش به فارسی ترجمه شده است.


رئیس مرکز هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی تصریح کرد: نکته اصلی که در این عرفان ها وجود دارد اعتقاد نداشتن به خداست. در واقع در این عرفانها با توجه به نیاز انسان خسته عصر حاضر، به سه شاخص اصلی آرامش، امید و شادی توجه می کنند بی آنکه روح معنویت در آن جاری باشد.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:22 - 0 تشکر 528055

نگاهی به فراسوی فراماسونری





 شیطان پرستی و فراماسونری در حال حاضر یکی از جنجالی ترین و پرمخاطب ترین موضوعات محافل فرهنگی و اجتماعی به شمار می آید و موضوع بسیاری از سایت ها و وبلاگ ها و مستند ها و پست ها به تحلیل این موضوع اختصاص یافته است.




جذاب بودن و سطحی بودن این مسئله موجب شده است بسیاری از توجه ها به این سو منعطف شده و تحلیل گران این پدیده ها در عرصه های مختلف فرهنگی بخصوص فیلم و سینما کانون توجه قشر گسترده ای از نسل جوان قرار گیرند.


توجه به این معنا که پایه و اساس تفکرات صهیونیستی و فراماسونری بر نماد گرایی قرار گرفته امری واضح و غیر قابل تردید است.


فراماسونری

ریشه یابی عناصر کلیدی بکار رفته در نماد های مشهور و معتبر جهانی و بررسی آن ها و ارتباطشان با هم به وضوح این معنا را تصدیق می نماید.  ولی در این نوشتار سعی بر آن شده که گذشته از اذعان به وجود چنین مسائلی لایه ای دیگر از این مقولات مورد کنکاش و قرار بگیرد.


به عنوان مقدمه لازم به تبیین این مسئله است که واژه ی نماد از ریشه نمود و به معنای نمایش داده شدن می باشد و در نقطه مقابل تعمق و درون گرایی می باشد.


تکیه زیاد و حتی افراطی تئوریسین های این تفکرات بر ایجاد و پروراندن نماد های رنگارنگ خود روشن ترین دلیل است بر فقدان عمق این جهان بینی ها و سطحی بودن آن ها.


به عبارتی دیگر اگر این گروه ها از بسته ی محتوایی قوی و قابل دفاعی بهره مند بودند هیچ گاه نیازمند تمسک به این اباطیل رنگارنگ و نشانه های گوناگون نبودند.


توجه به این آسیب خود می تواند جهت دهی خوب و متناسبی برای ذهن مخاطب در مواجهه ی هدفمند با این مقولات داشته باشد.



یعنی تامل در این که بهترین استراتژی در برخورد با یک ایسم سطحی بی محتوای نماد گرا چیست؟


پاسخ نویسنده به این پرسش این است که مسلما با یک پدیده ی سطحی نباید بصورت سطحی برخورد شود مخصوصا زمانی که از مقوله به اصطلاح تفکر و اندیشه و جهان بینی باشد و لباس مکتب و ایدئولوژی را به تن بی محتوای خود پوشانده باشد.




تکیه زیاد و حتی افراطی تئوریسین های این تفکرات بر ایجاد و پروراندن نماد های رنگارنگ خود روشن ترین دلیل است بر فقدان عمق این جهان بینی ها و سطحی بودن آن ها




با چنین مسائلی باید به صورت عمیق و ریشه ای برخورد کرد.


برخورد سطحی با آن ها دقیقا همان چیزی است که خود آن ها می خواهند و ادامه ی حیات آن ها وابسته ی به آن می با شد.


یعنی توجه شدن به آن ها.


همانطور که در ابتدای سخن بیان شد پایه ی نمادگرایی بر نمود و به تعبیری دیده شدن می باشد و توسل آن ها بر نماد ها قطعا با هدف انحراف توجهات از فقدان محتوایی بسته ی ایدئولوژیک آن ها می باشد.


در چنین فضایی برخورد سطحی و نماد گرایانه با این پدیده خود بهترین راه برای ارتزاق آن پدیده و نجات آن از مهلکه ی بی توجهی به آن می باشد که نتیجه مستقیم این بی توجهی مرگ این تفکر خواهد بود.


فراماسونری

دنیای نماد ها و محتواهای نمادین فراماسونری و صهیونیسم و شیطان پرستی در حقیقت زمین بازی این تفکرات بازی گونه است که بازی در آن ها با هر نتیجه ای که تمام شود باز هم به نفع آن ها می باشد.


اندکی خود را به جای طراحان این بازی های شوم بگذارید و به روشنی ببینید که برگزاری جلسات نقد نماد های فراماسونری و نقد فیلمهای صهیونیستی از این زاویه ی نگاه و تبیین شیطان پرستی و نقش آن در جهان می تواند چقدر برای آن ها که به سبب فقر محتوا محتاج همین توجه ها و دیده شدن ها هستند مفید و حیات بخش باشد.


امروزه بسیاری از جوانان از طریق برنامه ها و سایت ها و مستند ها و جلسات نقد شیطان پرستی و از طریق نماد ها و نه زیربناهای تفکراتی با این مقولات آشنا می شوند.


البته برای جلوگیری از سوء برداشت همانطور که پیش از این هم گذشت لازم به تذکر است که وجود این نماد ها و هدفمند بودن آن ها در بسیاری از موارد - و نه همه ی موارد ادعایی - غیر قابل انکار است.


اما صحبت بر سر این است که استراتژی مناسب در برخورد با این مقولات چیست؟


مع الاسف اکثر کارشناسان بجای آسیب شناسی مسئولانه و هدفمند به تحلیل های مخاطب پسند و پرده برداری از راز های نامطمئنی که هیچ سودی در دانستن آن برای مخاطب نیست روی آورده اند و با این رویکرد بذر سطحی نگری را در مزارع مستعد اذهان جوانان جامعه می کارند که این زراعت شوم خود بهترین زمینه را برای هجمه های گسترده تر و سنگین تر اندیشه های سطحی چون شیطان پرستی و امثال آن فراهم می آورد.


در اطراف ما پدیده های زیادی وجود دارد و مسلما برخی از آن ها منفی و برخی مثبت هستند.


اما صرف منفی بودن یک پدیده نمی تواند موجب مضر بودن آن برای جامعه باشد.




شناختن نماد ها نیازی به بصیرت ندارد و با بصر هم به ثمر می نشیند.  باید به دنبال بصیرت و تعمق نگاه و فکر بود و این تعمق را با این گونه سطحی نگری ها قربانی نکرد




به تعبیری دیگر هر پدیده ی منفی توان و قابلیت اضرار به محیط را ندارد و خیلی از همین پدیده های منفی زیر گام های بی توجهی و بی اعتنایی جامعه از بین می روند و فراموش می شوند.


و در مقابل پدیده های منفی وجود دارند که به شدت باید مواظب آن ها بود و جامعه در تیررس مضررات و آسیب ها و آفت های ناشی از آن ها قرار دارند.


راهکار برخورد با هر دو دسته مشخص است. 


با دسته ی دوم باید در کمال احتیاط و در عین حال عدم تسامح و تساهل برخود به موقع شود و درمورد دسته ی اول باید به مفاد آیه ی (( اذا مروا بالغو مروا کراما )) عمل شود.


دسته دوم را باید رد نمود و از دسته ی اول باید رد شد!


توجه داشته باشیم که هر دو راهکار مذکور استراتژی هستند و هر کدام در جای خود در خدمت سلامتی فکری جامعه قرار می گیرند.


فراماسونری

فقط به عنوان یک مثال کوچک به سایتی اشاره می کنم که به صورت بسیار مبسوط و موشکافانه بررسی همین مسئله پرداخته بود و یکی از مهم ترین کشفیاتش را این گونه بیان کرده بود که دجال یک چشم دارد و در فلان سریال هم چند شخصیت وجود دارند که یک چشمشان پوشیده شده است!


نویسنده ی مکتشف در همین مرحله توقف نموده و نتیجه گیری را فراموش کرده که بر فرض قبول این تشابه و قبول هدفمند بودن و اتفاقی نبودن آن چه ثمره ی خاصی و چه تاثیری بر این کشف مترتب است؟


اصلا فرض می کنیم که تمامی عوامل آن سریال کارمند موصاد هستند و لژیونر رسمی هستند و تمام این نکات برنامه ریزی شده هستند.  سوال بزرگ این است که چه تاثیر منفی و مخربی قرار است بر اثر این تشابه به ذهن مخاطب ساده دل  و از همه جا بی خبر ما القاء شود؟


تا کنون با خود فکر کرده ایم که این نماد ها چه کاری از دستشان بر می آید؟


پاسخ روشن است.  هیچ کاری از دست آن ها بر نمی آید.


تنها کاری که از دست آن ها بر می آید همانطور که گذشت دیده شدن و نمود پیدا کردن است که به لطف دوستان تحلیل گر به خوبی در حال رسیدن به این هدف هستند.


پیشنهادی که این نویسنده ی کوچک به مخاطب ارجمند خود و این گونه مطالب و تحلیل ها ارائه می کند این است که به خوبی ببیند و مواظب باشد که از روی نا آگاهی در زمین دشمن بازی نکند.


نکته ای که رهبر عزیز انقلاب در سال های اخیر مکررا به آن اشاره می کنند بصیرت است. 


شناختن نماد ها نیازی به بصیرت ندارد و با بصر هم به ثمر می نشیند.  باید به دنبال بصیرت و تعمق نگاه و فکر بود و این تعمق را با این گونه سطحی نگری ها قربانی نکرد.


هر مطلب جالب و جذاب ضرورتا مفید و مورد احتیاج جامعه نیست.  یادمان باشد که یک ایسم هیچ گاه با نماد هایش رواج پیدا نمی کند.  بلکه عمق محتوای آن است که باعث فراگیر شدن آن می شود و با نماد نمی توان به جنگ نماد رفت.


مرگ نماد در بی توجهی به آن و دیده نشدن آن است.



بخ

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:22 - 0 تشکر 528056

نمادهای شیطان پرستی





مرحله اول حضور هر فرهنگی در یک کشور و جامعه حضور نمادهای آن فرهنگ است و مراحل بعد به حضور مبانی فکری و جهان بینی و رفتارها و اعتقادات مربوط می‌شود. امروز شیطان پرستی نمادهای خود را به کشورمان رسانده و مانند همیشه برخی پیدا شده‌اند که با دیدن هر پدیده نو و جدیدی به بهانه «مد» هم که شده به سمت این نمادها رفته و حتی به تبلیغ آن‌ها نیز می‌پردازند.




نمادها- شیطان پرستی

شیطان پرستی عنوانی است که هر چند با ورودش به ایران نشان داد که با باورها و اصالت‌های بومی ایران همخوانی ندارد . اما متأسفانه در بخشی از عرصه عمومی جامعه مشاهده می‌شود. آنچه در غرب به عنوان شیطان پرستی متولد شده است هیچ جایگاهی نسبت به باورهای مذهبی و اعتقادی و رفتارهای بومی و اجتماعی یک ایرانی اصیل ندارد. اما وقتی گفته می‌شود در کشورمان ایران،  شیطان پرست ها حضور دارند یک واقعیتی است که باید به اندازه خودش مورد توجه قرار گیرد. یعنی متولیان فرهنگی نه آن را نفی کنند و نه بزرگتر از آنچه که هست جلوه دهند بلکه برای مقابله با شیوع آن تلاش نمایند. زیرا با وجود اینکه مبانی شیطان پرستی در غرب با آنچه که امروز در کشورمان به طور پراکنده دیده و شنیده می‌شود  تفاوت ماهیتی دارد، اما بروز نمادهای شیطان پرستی زنگ خطری برای نهادهای فرهنگی و هشداری برای دستگاه‌های نظارتی و امنیتی است.


در حال حاضر برخی گزارش‌ها حاکی از حرکت خزنده گروههایی با عنوان «شیطان پرستی» در برخی فضاهای دانشگاهی هستند که در این مکان‌ها لانه گزیده و نمادهای شیطان پرستی را با خود حمل و تبلیغ می‌کنند و به اجرای برنامه‌ها از جمله کنسرت در دانشگاه می‌پردازند و اکنون این موسیقی در میان تعدادی از جوانان دست به دست می‌شود. مدیران فرهنگی دانشگاه‌ها اگر بازدید شبانه‌ای از خوابگاه‌های دانشجویی داشته باشند مشاهده خواهند کرد که از برخی اتاق‌ها هر چند اندک اما صدای موزیک Black Metal هم شنیده می‌شود.




ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، چشمی که به همه جا می‌نگرد، عدد 666، سر بز ، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است و امروزه در بسیاری از مغازه‌های طلا و جواهرات و برلیان فروشی‌ها می‌توان زیور آلاتی با سمبل‌های شیطان پرستی یافت




شیطان پرستان دارای سمبل‌ها و نشانه‌هایی هستند که حتماً همه ما بعضی از آن‌ها را بر روی تی‌شرت ها، زیورآلات و بدلیجات، کمربند، دستبند، بازوبند، کلاه و ... دیده‌ایم. مظاهری سیف، نویسنده و جامعه شناس در این باره می‌گوید: ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، چشمی که به همه جا می‌نگرد، عدد 666، سر بز ، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است و امروزه در بسیاری از مغازه‌های طلا و جواهرات و برلیان فروشی‌ها می‌توان زیور آلاتی با سمبل‌های شیطان پرستی یافت . فروشندگان برای سود بیشتر اقدام به فروش چنین زیور آلاتی می‌نمایند و در واقع مغازه‌ها و اصناف فروشندگان زیور آلات نقره‌ای ، فروشگاه‌های پوشاک جوانان و بانوان به ویژه در شهر تهران ، وظیفه‌ی عمده ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند که در پاره‌ای موارد فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند و جوانان و نوجوانان هم برای عقب نماندن از قافله به اصطلاح روشنفکران ، این زیور آلات را خریده و یوغ بردگی شیطان را به گردن خود می‌اندازند. امروزه بیشترین تعداد شیطان پرستان در شهرهای تهران ، کرج و شیراز و در بین فرقه‌هایی در غرب ایران ساکن هستند.


نمادها- شیطان پرستی

غیر از  گسترش نمادهای شیطان پرستی بر روی زیور آلات یکی دیگر از کانال‌های ورود شیطان به ایران موسیقی‌های شیطان پرستی می‌باشد . موسیقی‌هایی به اصطلاح مدرن که هر کسی نمی‌تواند آن را درک کند . متأسفانه بنا به دلایل بسیاری تعداد زیادی از جوانان ایرانی دچار از خود بیگانگی و بعضاً چندگانگی شخصیتی شده و برای نشان دادن تغییرات و تحولات درونی خود به این نوع موسیقی روی آورده و بدون دانستن معانی ترانه‌ها آن‌ها را زمزمه کرده و رفته رفته این آهنگ‌ها ملکه ذهن آنان می‌گردد و با توجه به این مطلب که در ایران آموزش درباره بسیاری از مسائل روز کمرنگ است پس جوانان و نوجوانان بدون دانش و آگاهی به گوش کردن موسیقی‌های شیطان پرستی و نیز استفاده از سمبل‌های شیطان پرستی ( که خوانندگان این گروه‌ها استفاده می‌نمایند ) می‌پردازند و غافل از ماهیت حقیقی آن به سبک شیطان پرستان درآمده و با این کار می‌خواهند توجهاتی که در طول زندگی به آنان نشده است جبران گردد و بدین ترتیب مورد توجه همگان قرار گرفته و بخشی از خلأ های وجودی خویش را پر سازند .


نمادهای شیطان پرستی از انگشتری‌ها و حلقه‌های گوشواره‌ای گرفته تا انواع  پوشش‌ها و موسیقی‌های مخصوص شیطان پرستی ، توسط سوداگران از دروازه‌های میهن وارد شده و خود را بر قامت بخشی هر چند اندک از سرمایه‌های انسانی کشورمان غالب کرده است و با فیلم‌ها، عکس‌ها و ... فضای فرهنگی و در شکل وسیع‌تری جامعه را متأثر کرده‌اند. شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می‌دانند و معتقدند اگر کسی می‌خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد،  به طوری که راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می‌گذرد .




متأسفانه بنا به دلایل بسیاری تعداد زیادی از جوانان ایرانی دچار از خود بیگانگی و بعضاً چندگانگی شخصیتی شده و برای نشان دادن تغییرات و تحولات درونی خود به این نوع موسیقی روی آورده و بدون دانستن معانی ترانه‌ها آن‌ها را زمزمه کرده و رفته رفته این آهنگ‌ها ملکه ذهن آنان می‌گردد




شیطان پرستی اکنون در حال انتقال نمادها به جامعه است و بزودی به انتقال ایدئولوژی نیز خواهد پرداخت. شیطان پرستی دارای یک جهان بینی بوده و شیطان پرستان برای اثبات حقانیت خود شواهد زیادی دارند و در مواردی می‌توانند افراد 6 تا 60سال را با خود همراه کنند. در بررسی نمادهای متعلق به شیطان‌پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است به طوری که صهیونیست قصد جدی برای از بین بردن دین را دارد و شیطان پرستی یکی از بهترین این راه‌ها می‌باشد .در این میان می‌بایست برای مقابله با این فرقه‌ها، موج فرهنگی در کشور ایجاد شود تا ماهیت این فرقه‌های انحرافی هر چه بیشتر به جامعه شناسایی شود.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:22 - 0 تشکر 528057

هبوط دوباره انسان





کلمه شیطان satan در عربی« الشیطان» از ریشه «شطن» گرفته شده است و به معنای خطا کار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به هر موجود موذی اطلاق می‌گردد و به ابلیس نسبت داده می‌شود. ابلیس یک جن بوده که از فرمان خداوند سرپیچی کرده است.




شیطان -شیطان پرستی

لذا توسط خداوند از بهشت رانده شده و محکوم شده است که به عنوان ابزاری برای آزمایش انسان و جن باشد و ایمان آن‌ها را برای خدا بسنجد و او در زمان ظهور آخرین وصی پیامبر اسلام کشته خواهد شد.


شیطان پرستی یکی از اعتقاداتی است که به آن پیشینه هزاران ساله می‌دهند و دلیل آن را نیز پرستش هر موجود دارای قدرت، توسط مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و خدای شر می‌دانند .اما شیطان پرستی مدرن آئینی است دارای شباهت‌هایی به اومانیسم که انسان را برترین موجود می‌داند و او را تنها در برابر خود مسئول می‌داند.


آنتوان اس زاندر لاوِی (مؤسس شیطان پرستی مدرن) در این باره می‌گوید: «خدای با عظمت و با شکوهی وجود ندارد، و جهنمی که در آن گناهکاران کباب می‌شوند هم نیست.


اینجا و حالا ، روز شکنجه و سختی ماست! اینجا و حالا روز خـوشی ماست! اینـجا و حـالا فـرصت ماست! این روز و این سـاعت را انتخاب کن که زندگی رهایی بخشی وجود ندارد!


شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد (archetype) می‌داند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می‌تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد. به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می‌شود که پیروانش به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق و یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارند . به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‌های ادیان گذشته اجتناب می‌کنند و بیشتر گرایش‌های خودپرستانه دارند .


شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی، طبیعت شهوانی و مرگ است و بهترین نشانه قدرت و ضد مذهب بودن است .شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق‌العاده قوی و بسیار قوی‌تر و مؤثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین است. قدرتی که به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد. و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می‌شود را قانونمند می‌کند. در شیطان پرستی؛ غیر از شیطان به عنوان قدرت تاریک و مطلق، از نیروها و اجنه و روح‌های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف استفاده می‌شود. و در نهایت معنای شیطان پرستی، «پرستش قدرت پلیدی» است.




اما آنچه درباره شیطان پرستی باید بدان اشاره شود این است که، این مکتب ریشه در تاریخ کهن بشری دارد. البته عده‌ای سعی می‌کنند آن را یک مکتب نوظهور امروزی و مدرن قلمداد کرده و در این گذار خود را به نوعی نوگرا نشان دهند. ولی به واقع آن چه که در غـرب به عنوان مدرنیته از آن یاد می‌شود، سرابی است که هر نوع فرقه گمراه را در خود جای می‌دهد و در این گذار آنچه هیچ جایگاهی ندارد، خداوند است




شیطان پرستان با تعریف غلط از مفهوم استقلال، آن را به حربه‌ای برای تمرد و نافرمانی‌های اخلاقی و اجتماعی تبدیل کرده‌اند. همچنین شیطان پرستی خود را به عنوان تنها راه نجات برای توده‌های تسلیم شده مردم در مقابل دین‌های اصلی معرفی کرده، و بر شایستگی‌های آن‌ها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید می‌کند و این انزوا گرایی به شیطان نسبت می‌دهد.


این اعتقاد معمولاً در بازخورد جوامع ناکار آمد است و برای جبران این خلاء از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که شیطان پرستی یک حرکت مستقل و نوین نیست، بلکه تلفیق و تقلیدی از دیگر ادیان است آن هم برای مقاصد و اهداف ضد دینی.


اما آنچه درباره شیطان پرستی باید بدان اشاره شود این است که، این مکتب ریشه در تاریخ کهن بشری دارد. البته عده‌ای سعی می‌کنند آن را یک مکتب نوظهور امروزی و مدرن قلمداد کرده و در این گذار خود را به نوعی نوگرا نشان دهند. ولی به واقع آن چه که در غـرب به عنوان مدرنیته از آن یاد می‌شود، سرابی است که هر نوع فرقه گمراه را در خود جای می‌دهد و در این گذار آنچه هیچ جایگاهی ندارد، خداوند است.


شیطان -شیطان پرستی

غرب و مدرنیته با اعتقادات و معتقد بودن مخالف نیست، آنچه افیـون شناخته می‌شود و مورد تشکیک قرار می‌گیرد، اعتقاد به خداوند یکتاست، نه خدا به معنای مطلق آن. زیرا شیطان پرستان نیز شیطان را به عنوان خدا معرفی کرده و او را می‌پرستند. در غرب امروزی توتم پرستی دیگر یک فرهنگ منحوط آفریقایی نیست. بلکه نهایت تمدن است.


از همین رو گروه‌های موسیقی شیطان پرست عملاً و علناً پرچم جنگ با خدا را بر افراشته و مدعی هستند که، «هدفشان دست‌یابی به یک قدرت جهانی است و هیچ‌گونه محدودیتی برای حوزه فعالیت‌های آن‌ها وجود ندارد. همچنین توده مردم باید صرفاً به وسیله آن‌ها اداره شوند.» این نکته در آموزه‌های آنتوان لاوی مؤسس فرقه شیطان پرستی دیده می‌شود.


این گروه ضمن برگزاری مراسم‌های خاصی، تبلیغ پوشیدن لباس خاص به عنوان لباس مقدس منقوش به نماد گروه‌های شیطان‌پرستی، از گردنبند (صلیب شكسته) انگشتر با نقوش استخوانی و جمجمه انسان استفاده می‌‌كنند. اعضای گروه در برگزاری مراسم، ضمن شرب‌ خمر، اقدام به رقص و پای‌کوبی و فحاشی نسبت به یكدیگر می‌نمایند. آنان براین باورند كه شیطان به جهت حكومت 666 سال قبل از خلقت، بر بشر برتری دارد و معتقدند كه باید برخلاف دین اسلام عمل كرد و با انجام اعمال دلخواه، دنیا را به هرج‌ومرج و آشوب بكشانند.



از مهم‌ترین پیامدهای شیوع شیطان پرستی در جوامع می‌توان به نکات زیر اشاره نمود:


1. رواج فرهنگ ضدیت با ارزش‌های انسانی و بشری


2. رواج فرهنگ ضدیت با دین و ارکان آن


3. جعل تاریخ قیام و حرکت پیامبران و نقش شیطان در انحرافات جامعه بشری


4. ترویج فحشا و بی بند و باری و انواع اعتیاد به انواع مواد مخدر شیمیایی و الکل


5. ترویج فرهنگ لاابالی گری و گریز از فعالیت‌های سازنده فردی و اجتماعی


6. شیوع یافتن فرهنگ کلامی مبتذل و فاقد عنصر اخلاق


7. انتشار آموزه‌های اساطیری ناقص و بدون استناد تاریخی و علمی از سایر فرهنگ‌ها


8. حساسیت زدایی از فحاشی و هتک حرمت نسبت به نظام اسلامی


9. سیاه نمایی و ترویج نیهیلیسم (پوچ گرایی ) به صورت گسترده.




شیطان پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد (archetype) می‌داند و اعتقاد دارد که انسان به تنهایی می‌تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد. به همین دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می‌شود که پیروانش به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق و یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارند




قدرت‌های مستكبر دنیای زر و زور در طول تاریخ بشریت راه‌های بسیاری را برای از بین بردن قدرت معنویت و دین امتحان كردند تا بتوانند دنیای مطلوب خود را بسازند، دنیایی بدون دین و تهی از اعتقادات تا اهداف سیاسی و اقتصادی آن‌ها بیش از پیش تأمین شود. در واقع حجم عظیم از فرق و مکـاتب منحط گوناگون از مانیفیسم گرفته تا نهیلیسم و سیطنیسم، همگی به طرزی مشخص و هدفمند، در راستای فاصله انداختن بین مردم و خداوند تأسیس شده و هیچ پوشیده نیست که تمامی این فرق همگی از یک مسیر و مجرا وارد شده و نشأت گرفته است.آنجا كه انواع بمب‌های شیمیایی و تحریم‌های اقتصادی و ترورهای فردی و جمعی نتواند وحدت ملت‌ها را درهم شكند، آن‌ها در پی ایجاد گروه‌های تخدیری و فرقه‌های انحرافی به امید فنا و نابودی اسلام و جامعه اسلامی هستند.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:22 - 0 تشکر 528058


شرایط عضویت در گروه‌ شیطان پرستی






جوامع مدرن در نیمه‌ی دوم قرن بیستم در میان خود، شاهد ظهور گروه‌ها و فرقه‌های دینی جدید بوده‌اند. این قبیل فرقه‌های دینی جدید، گاه برآمده و وابسته به ادیان بزرگ و کلاسیک یا سنتی‌اند و گاه نیز یکسره مستقل بوده و جدید می‌نمایانند ؛ گاه چون ادیان کلاسیک ، سازمان یافته‌اند و گاه چنین نیستند .




فرقه-

شیطان پرستی یک حرکت شبه فلسفی است . پیروان این فرقه به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‌های موجودی مافوق و یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارند. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‌های ادیان گذشته اجتناب می‌کنند و بیشتر گرایش‌های خودپرستانه دارند. به گونه‌ای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می‌بینند و بیشتر شبیه به مكاتبی چون ماده گرایی و یا خود محوری و جادو محوری هستند.


برخی از فرقه‌های دینی جدید یا ادیان جایگزین، آشکارا خطرناکند. آن‌ها به خشونت یا فعالیت ضد اجتماعی یا به قرار گرفتن اعضای خود در [معرض] خطر فیزیکی دامن می‌زنند. تعدادی اندک، اعضا را با خود کشی دست جمعی به کام مرگ فرستادند یا از خشونت، یا قتل علیه آدم‌هایی بیرون از فرقه، حمایت کردند. جامعه شناسان تذکرمی دهند که گرچه فرقه‌های خشونت گرا توجه رسانه‌ها را زیاد جلب می‌کنند [ولی آن‌ها] تنها اقلیت کوچکی از ادیان جایگزین را شامل می‌شوند.


فرقه‌های خطرناک تمایل دارند که ویژگی‌های معینی را سهم خود نمایند. این گروه‌ها ،نوعاً ، دارای رهبری  فوق‌العاده اقتدارگرا هستند که در پی کنترل همه‌ی جوانب زندگی اعضا بوده و اجازه‌ی هیچ‌گونه چون و چرایی را در باره ی تصمیمات به آن‌ها نمی‌دهد. این‌گونه رهبران ممکن است که خود را مافوق قانون بنشانند و از الزاماتی  که دیگر اعضای گروه به آن‌ها ملتزم می‌شوند، مستثنا کنند.آن‌ها اغلب سناریوی روز رستاخیز را تبلیغ می‌کنند که این امر آزار و اذیت از سوی نیروهای بیرون از فرقه را[برایشان ] مسلم می‌کند و به طبع آن نیاز به آمادگی برای یک نبرد قریب‌الوقوع و سرنوشت ساز، نبردی نهایی بین خیر و شر[ را ایجاد می‌کند ].  آن‌ها ممکن است که جهت آمادگی ،سلاح‌های آتشین زیادی جمع آوری کنند. متناوباً ، رهبران فرقه، شاید افراد را برای خودکشی آماده کنند ، کاری که بنا به عقیده‌ی گروه ، آن‌ها را به جایگاه سعادت جاودانه منتقل می‌کند..




شیطان پرستان استفاده از مواد مخدر روان‌گردان و آزادی بی بند و باری جنسی را جزو مراسم هفتگی خود قرار داده و با توجه به اینکه شیطان را مظهر مقاومت در برابر آدم قلمداد می‌کنند مخالف هر صفت انسانی بوده و اخلاق و امور اخلاقی را بر خلاف باورهای خود می‌دانند




 آینده‌ی فرقه‌های دینی جدید :


جامعه شناسان انتظار دارند که ادیان جایگزین در غرب و در فضای آزادی فردی که بر فرهنگ غربی مسلط است به رشد خود ادامه دهند. ضدیت با ادیان جایگزین، معمولاً  در آمریکای شمالی فروکش کرده است. جنبش عصر جدید، تساهل نسبت به تجربه‌های معنوی مختلف را افزایش داده و موضع مردم را نسبت به دین تغییر داده است. اما ضدیت با ادیان جایگزین در دیگر کشورها ،به ویژه اروپای غربی شدید تر رشد داشته است .


در ایران نیز شیطان پرستان اکنون در دانشگاه‌ها و بین دانشجویان رخنه کرده و به اجرای برنامه‌ها از جمله کنسرت در دانشگاه می‌پردازند. شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می‌دانند و اگر کسی می‌خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد به طوری که معتقدند راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می‌گذرد! اما نکته جالب توجه در این میان اینست که آن‌ها از طریق تهیه فیلم و موسیقی، شیطان پرستی را ترویج می‌دهند و اکنون این موسیقی در میان تعدادی از جوانان دست به دست می‌شود. ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است.


شیطان پرستی

باید برای مقابله با این فرقه‌ها، موج فرهنگی در کشور ایجاد شود تا ماهیت این فرقه‌های انحرافی هر چه بیشتر به جامعه شناسایی شود. یکی از شرایط عضویت و پذیرش از سوی گروه‌های نوظهور شیطان پرستی، مصرف مواد تخدیری بسیار قوی از جمله کوکائین، حشیش و قرص‌های اکس است. دلیل استفاده این گروه‌ها از این مواد ورود به حالت خلسه برای انجام مراسم‌های ویژه آنان است. شیطان پرستی پدیده جدیدی در ایران نیست، چنانکه پیش از این نیز در برخی شهرستان‌های کشور از جمله در یکی از شهرستان‌های استان کرمانشاه، فرقه‌های شیطان پرستی رسماً اعلام موجودیت و فعالیت کرده بودند.


یک آسیب شناس اجتماعی در مورد راه‌های جلوگیری از فعالیت گروه‌های شیطان پرستی گفت: آگاهی رسانی به نسل جوان و آموزش آن‌ها درباره سرانجام شوم این حرکت ضد فرهنگی از طریق رسانه‌ها می‌تواند از گسترش حرکت آن‌ها جلوگیری کرده و در صورت تداوم آن‌ها را ریشه کن کند. این متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی با بیان این مطلب گفت: با توجه به گسترش روزافزون فعالیت‌های گروه‌های شیطان پرست در منطقه کشورهای اسلامی به ویژه ایران خطر این گروه‌ها از نظر فرهنگی و اخلاقی به مرحله بحران رسیده است.


از نظر تاریخی گروه‌های شیطان پرست دارای سابقه‌ای طولانی در منطقه هستند و سابقه آن در کشورمان به ویژه در مناطق شمال غرب ایران به حدود 400 سال پیش باز می‌گردد. چندی پیش یک گروه تحقیقاتی نسبت به گسترش شیطان‌پرستی در جامعه هشدار و خبر داده بود که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان‌پرستی در کشور فعال هستند.




شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می‌دانند و اگر کسی می‌خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد به طوری که معتقدند راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می‌گذرد!




بر اساس نتایج این تحقیق موقعیت جغرافیایی فعالیت این جریان مخرب و ویرانگر اخلاقی برخی ازشهرهای نقاط مرکزی و جنوب غربی ایران است و خشونت، خون‌خواری و آدم زدایی از ویژگی‌های آن به شمار می‌رود به گونه‌ای که برخی از جوانان هوادار این جریان‌ها با آسیب رساندن به خود و دیگران درصدد ارتقای جایگاه خویش در گروه هستند.


گروهی نیز از روی کنجکاوی و یا به خاطر مسائل ضد اخلاقی و بی بند و باری جنسی به سوی آن‌ها کشیده می‌شوند. شیطان پرستان استفاده از مواد مخدر روان‌گردان و آزادی بی بند و باری جنسی را جزو مراسم هفتگی خود قرار داده و با توجه به اینکه شیطان را مظهر مقاومت در برابر آدم قلمداد می‌کنند مخالف هر صفت انسانی بوده و اخلاق و امور اخلاقی را بر خلاف باورهای خود می‌دانند. آگاهی رسانی به نسل جوان و آموزش آن‌ها درباره سرانجام شوم این حرکت ضد فرهنگی از طریق رسانه‌ها به ویژه تلویزیون و مقابله قانونی با مبلغان و سرگروه‌های این تفکر شیطانی در کوتاه مدت می‌تواند از گسترش حرکت آن‌ها جلوگیری کرده و در صورت تداوم آن‌ها را ریشه کن کنند.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:23 - 0 تشکر 528059

مصونیت از خطر گمراهی





شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می‌کنند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست و به همین دلیل این فرقه نوظهور را جهان تاریک نیز می‌گویند. شیطان پرستان خود کشی را از موارد رایج این آیین و رسیدن به حقیقت می‌دانند و معتقدند که حقیقت در این دنیا بدست نمی‌آید.





خدا

اقتضای آفرینش انسانی به گونه‌ای است كه تمایل به معنویت، حق و حقیقت،رب‌العالمین و پروردگار متعال و هر آنچه در مسیر معنویت صحیح قرار گرفته دارد، از همین رو جبهه باطل همیشه سعی بر این داشته كه برای گرایش‌های انسانی، شبیه ساز و جایگزینی را در نظر گیرد، به این معنی كه از معنویت گرایی انسانی سو استفاده می‌کنند تا جوانان معنویت گرا را به سوی معنای باطل، كاذب و به تعبیری جدید ، نوپدید و نوظهور گرایش دهند. از این میان می‌توان به جریان عرفان‌های نوظهور و یا به ویژه در این حوزه ، مقوله شیطان پرستی اشاره كرد.


بحث فرقه‌ها و مکاتب شبه عرفانی اگرچه ریشه در سال‌های دور دارد اما در غرب امروز از اواخر دهه 70 و به ویژه در اوایل دهه 90 میلادی شکل حادی به خود گرفت. یعنی از همان سال‌هایی که رواج سکولاریسم افراطی در غرب (که از 3-4 قرن پیش شکل گرفته بود) بشر غربی را به تدریج از ادیان الهی و معنویت حقیقی دور ساخت که منجر به نوعی عصیان زدگی، گریز از هرگونه اخلاقیات و دست زدن به هر نوع ساختار شکنی رفتاری  گردید به نحوی که شدیداً بنیان خانواده و بالطبع ریشه‌های جامعه غربی را در معرض از هم گسیختگی و فروپاشی قرار داد. از همین رو بشر تهی شده از معنویات و گیج و گم در تکنولوژی افسارگسیخته ، به تدریج خود را نیازمند معنویت واقعی دید و نوعی بازگشت به هویت و ریشه‌ها ، جوامع غربی را در برگرفت. اما در چنین حالتی چون کانون‌های صهیونی ، تمام رشته‌هایی که در طول نزدیک به 4 قرن برای دور ساختن این انسان از خدا و آسمان و ادیان توحیدی  بافته بودند را پنبه شده می‌دیدند، برای اینکه این بشر تشنه معنویت، روی به ادیان توحیدی و ابراهیمی نیاورد ، سعی کردند با هزینه‌های گزاف ، معنویت‌های کاذب و عرفان‌های جعلی بتراشند که ناگهان صدها و هزاران مکتب و فرقه از این دست در غرب ظهور کرد و کم کم به جانب شرق نیز روی آورد.




شاید بتوان مهم‌ترین علت گرایش گروندگان به فرقه‌های نوظهور و کاذب را، میل به متفاوت بودن دانست، به بیانی دیگر عده‌ای از جوانان که میل به متفاوت بودن از بقیه افراد دارند، به قصد جلب توجه دیگران، وارد این مکتب‌ها می‌شوند، حال آن که از حقیقت آن‌ها هیچ گونه اطلاعی ندارند و نمی‌دانند اساساً جهان بینی این فرقه‌ها چیست




مهم‌ترین اهداف این نحله های انحرافی شامل موارد زیر می‌شود:


اول این که تمامی این فرقه‌ها ، مقابله با ادیان توحیدی و مذاهب ابراهیمی را نشانه رفته‌اند و دوم همگی شریعت گریز هستند تا فرد تحت انقیاد فرقه‌های مذکور ، همچنان تحت سلطه تفکر سکولاریستی از راهیابی هرگونه تفکر دینی به عرصه زندگی خود و اجتماع پرهیز نماید و بالاخره سوم اینکه مبانی فکری و آیین‌های اعتقادی آن‌ها کاملاً از آموزه‌های فرقه صهیونی کابالا منشاء گرفته است. فرقه‌ای که برای برپایی حکومت جهانی صهیون ، موقعیت و جایگاه استراتژیک داشته و همچنان که زمانی منشاء پدید آمدن سازمان مخوف فراماسونری شد، امروز نیز فرقه‌های شبه ماسونی نوظهور و عرفان‌های انحرافی از آن نشأت گرفته است.


شیطان پرستی یکی از نحله های انحرافی، مذهبی ساختگی است که توسط سران یهودی که مدیریت افکار و اندیشه‌ها را در انحصار خود می‌پندارند، به وجود آمده است. شیطان پرستان و عرفان‌های نوظهور به دنبال این هستند كه غذای روح مورد نیاز نوجوانان و جوانان را با شبه غذای ساختگی و سرگرم كننده تأمین كنند و ناخواسته و به صورت طبیعی آنان را از خدا و خداباوری دور كنند. یهودیان با صرف مبالغ هنگفت و در خدمت گرفتن هنرپیشگان، خوانندگان، نوازندگان، انتشار سی دی‌های آموزشی، مجلات و روزنامه‌ها، در صدد پر کردن خلاء روحی و معنوی جوانان هستند. اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف‌های خوانندگان شیطان پرست ترویج و تبلیغ می‌شود.


دجال شیطان تک چشم

شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می‌کنند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست و به همین دلیل این فرقه نوظهور را جهان تاریک نیز می‌گویند. شیطان پرستان خود کشی را از موارد رایج این آیین و رسیدن به حقیقت می‌دانند و معتقدند که حقیقت در این دنیا بدست نمی‌آید.


شیطان پرستی و عرفان‌های ساختگی و كاذب می‌خواهند به تطهیر و تنزیه مكر ، حیله ، نیرنگ و شیطنت و وسوسه‌های شیطانی بپردازند و تا بدان جا پیش بروند كه حتی آن را نوعی مثبت گرایی و معنویت گرایی معنی كنند.


از مهم‌ترین ویژگی‌های عرفان‌های نو ظهور و ساختگی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:


تناسخ باوری در مقابل معاد باوری: اکثر جریانات تناسخ، انتقال روح از کالبدی به کالبد دیگر را مطرح می‌کنند که حتی در فرقه‌های داخل کشور نیز مشهود است.


عقل ستیزی: بر اساس شاخصه عقل ستیزی، علوم تجربی جایگزین علوم استدلالی می‌شود و دین و خدا تنها با علوم تجربی قابل درک هستند و با ریاضت‌های نظیر یوگا و مبانی فیزیک کوانتومی می‌توان خدا را از طریق تجربه درک کرد. عقل ستیزی که از اندیشه‌های هندو گرفته شده، به خاموشی ذهن و تجربی شدن دین توجه دارد و از این طریق نیز برای اثبات تناسخ تلاش می‌کند.


خرافه پذیری: بحث‌های خرافی، جادوگری و قانون جذب به طور کلی خرافاتی است که متأسفانه با دین و شریعت مطابقت داده شده و خدا، آخرت و دین را نفی می‌کنند. خرافه پذیری همان قانون تشابه جادوگران است که برای بارور کردن زمین‌های نابارور اعمال جنسی انجام می‌دادند تا آسمان این عمل جنسی را جذب کرده و بارور شود چرا که در واقع هر آنچه در ذهن وجود دارد شبیه آن، در بیرون خلق می‌شود و در فرآیند خلق، خدا و هیچ چیز دیگر به جز فرد و اندیشه‌های او وجود ندارد و خدا همان انرژی است.




برای اینکه این بشر تشنه معنویت، روی به ادیان توحیدی و ابراهیمی نیاورد ، سعی کردند با هزینه‌های گزاف ، معنویت‌های کاذب و عرفان‌های جعلی بتراشند که ناگهان صدها و هزاران مکتب و فرقه از این دست در غرب ظهور کرد و کم کم به جانب شرق نیز روی آورد




لذت گرایی نتیجه قانون جذب است یکی از آثار قانون جذب ظلم پذیری است و کسی که ظلم می‌بیند در حال تزکیه است به طوری که بر این اساس نباید با استکبار، ظلم و جنگ مبارزه کرد چرا که هر اندازه در برابر بدی مقاومت شود، بدی بیشتر خواهد شد.


تکنولوژی فکر نیز به عنوان یکی از شیوه‌های جذب، دنیا نگری را تبلیغ می‌کند در حالی که بر اساس دین اسلام چنانچه انسان بر نداشته های دنیا صبر کند خداوند، متعالی‌ترین سطح آرزویش را در آخرت نصیب او می‌کند.


اصل آرامش نیز یکی از ویژگی‌های بارز عرفان‌های نوظهور است که تکنیک‌هایی برای رسیدن به آرامش ارائه می‌دهند که این آرامش موقت، آسایش است ولی آنان تا حدی پیش رفته‌اند که تمرین‌هایی را برای بدن در نظر گرفته و بدن را که باید معبدی برای معبود باشد، به معبود برای رسیدن به آرامش تبدیل کرده‌اند.


خرافه-جادو

شاید بتوان مهم‌ترین علت گرایش گروندگان به فرقه‌های نوظهور و کاذب را، میل به متفاوت بودن دانست، به بیانی دیگر عده‌ای از جوانان که میل به متفاوت بودن از بقیه افراد دارند، به قصد جلب توجه دیگران، وارد این مکتب‌ها می‌شوند، حال آن که از حقیقت آن‌ها هیچ گونه اطلاعی ندارند و نمی‌دانند اساساً جهان بینی این فرقه‌ها چیست .  همچنین می‌توان برخی از افرادی که به دنبال ارتباطات نامشروع و لهو و لعب هستند را هم در این گروه‌ها مشاهده نمود که به دنبال دست یابی به لذت‌های زود گذر، به این مکاتب گرایش پیدا کرده‌اند.


برخی از افراد نیز هستند که به دلیل تمایل به کسب قدرت به فرقه هائی مانند شیطان پرستی گرایش می‌یابند؛ آن‌ها معتقدند که شیطان مظهر یک سری از قدرت‌هاست و به همین دلیل می‌تواند بخشی از قدرت خویش را به برخی از پیروانش انتقال دهد؛ به همین دلیل برخی از کسانی که حس قدرت طلبی در وجودشان پررنگ است، فکر می‌کنند با ورود به این مکاتب حس آن‌ها تا حد زیادی پاسخ داده خواهد شد.


برخی نیز به دلیل مشکلات عقیدتی و فکری که منشأ آن‌ها معرفت شناختی آن‌هاست، به این فرقه‌ها، گرایش می‌یابند؛ نگاه این گونه افراد به خداوند، نگاه معرفت‌شناسانه نیست، اعتقاد به نبوت و وحی در آن‌ها، دچار ایرادی اساسی است، برای آن‌ها در نظام ارزشی، توجیهی برای اخلاقیات وجود ندارد و تمام این عوامل در شیطان پرستی جمع می‌شود که در آن‌ها نه معاد، نه توحید و نه هیچ ارزش دیگری معنا ندارد.


بر اساس نظر کارشناسان مذهبی، در زمان حاضر بیش از پنج هزار و پانصد فرقه معناگرا در جهان وجود دارد که از این تعداد 250 فرقه دارای کتاب، سایت، مرام‌نامه و مسلک هستند.


یکی از مهم‌ترین علل و عوامل جهل و نادانی افرادی که به فرقه‌های کاذب و دروغین گرایش دارند، جهل به عرفان حقیقی و همین طور نا آگاهی نسبت همین فرقه‌های نوظهور است. باید شناختی حقیقی، هم از دین اسلام و هم از فرقه‌های نوظهور را برای جامعه بیان شود، اگر این فرقه‌ها جوانان را با شیوه‌های خاصی به انحراف می کشانند، ما هم باید با استفاده از همان شیوه‌ها، در بین نسل جوان آگاهی بخشی کنیم.


همچنان که امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 147 نهج البلاغه می فرماید: هرگز نمی‌توانید راه رشد را بیابید، مگر آن که راه انحراف را هم نشان دهید. با توجه به این نكته وظیفه اندیشمندان مسلمان که می‌خواهند، به شیوه‌ای علمی با گرایش جوانان به فرقه‌های نوظهور مقابله کنند، بیان شناخت عرفان حقیقی و پلیدی‌های عرفان‌های کاذب در کنار یکدیگر است.

what`s life?life is love.
شنبه 4/6/1391 - 2:23 - 0 تشکر 528060

دین در خدمت ارضای نیازها!!!





مدرنیته امروز یک اصل اساسی و مهم را سرلوحه خویش قرار داده که عبارتست از اصالت بخشی و ارزش دهی به انسان و لذت‌های انسانی. همان گرایشی که از آن با عنوان اومانیسم یا انسان محوری یاد می‌شود. وقتی این تفکر به عنوان یک اصل و محور برای انسان‌ها قلمداد شود، در تمامی ابعاد و ارکان زندگی جای می‌گیرد و همه چیز تحت تأثیر این نگرش قرار می‌گیرد.




به این ترتیب تنها مسئله مهم در این دنیا انسان است و همه چیز باید در خدمت ارضاء نیازها و خواسته‌های انسان در هر حدود و اندازه‌ای باشد. در چنین شرایطی باید دید که مقوله دین و دین‌داری به چه صورت تعریف می‌شود...آیا اساساً دینی وجود دارد؟


شیطان  پرستی

در دنیای قشنگ و مدرن امروزی دین وجود دارد اما دینی که در خدمت انسان‌ها باشد. دین اومانیستی یا به عبارتی دین حقوق بشری که دینی باشد برای خدمت به انسان‌ها. در چنین دینی از بندگی کردن خدای متعال و دوری از گناه و لذت‌های نامشروع، خبری نیست. دینی که در خدمت کمک به انسان باشد همان دین اصلی و مهم است. به نظر می‌رسد در چنین شرایطی بهره بردن از مراسم دینی و حضور در این مراسم در بسیاری از موارد جایگزین دین‌داری شده است. در بسیاری از موارد مراسم آئینی جایگزین بندگی و اصول اصلی دین‌داری می‌شود. این قدم اول است و آغازی برای محو تدریجی اصول و مصادیق دین و دین‌داری. به این ترتیب در چنین فضایی ممکن است تنها روشن کردن چند شمع در گوشه‌ای از خیابان در یک مناسبت مذهبی برای برخی از افراد کافی باشد و نیاز روحی انها را برآورده سازد و آرامشی مقطعی به انها اعطا کند.یا اینکه بعد از وقوع یک حادثه طبیعی در گوشه‌ای از دنیا،عده‌ای در جای دیگر به برگزاری کنسرت موسیقی با حضور خواننده‌ای مشهور بپردازند و عواید حاصله را به نفع آسیب دیدگان صرف کنند و بعد از چنین اقدامی احساس آرامش و رضایت کنند. این تنها یک وجه این داستان است. وجه دیگر داستان دین‌داری به سبک مدرن و امروزی مربوط به ظهور ادیان و فرقه‌های جدیدی است که در راستای خواسته‌ها و نفس انسانی می‌باشد. طبق اخبار و روایت برخی از منابع معتبر، تعداد این عرفان‌های نوظهور در سطح دنیا بسیار زیاد است؛ برخی تا سه هزار نوع عرفان را شناسایی کرده‌اند. در واقع به نظر می‌رسد که تکثیر این نوع عرفان‌ها برای آن است که در مقابل عرفان اسلامی بایستند.




معروف‌ترین گرایش‌های ضاله در کشور ما شیطان پرستی ،عرفان کیهانی، اوشو، اکنکار، سرخپوستی، رام الله، پائولو کوئیلو و دالایی لاما هستند.




 این ادیان نوظهور بر محوریت نیازهای مبتنی بر نفسانیات استوار هستند. با توجه به اینکه انسان مدرن از طرفی احساس نیاز به بهره بری از نوعی دین داری را در خود احساس می‌کند و از طرف دیگر ادیان الهی و آسمانی در برخی از موارد برای او دست و پاگیر و دشوار محسوب می‌شوند،به همین خاطر رواج دهندگان ادیان و عرفان‌ها جدید با استفاده از این نیاز درونی انسان‌ها به رواج افکاری انحرافی و نادرست می‌پردازند.


شرایط جامعه امروز و آموزش‌هایی که توسط رسانه‌های جمعی به طرق مختلف به افراد داده می‌شود، زمینه‌ای را فراهم ساخته تا افراد و خصوصاً قشر جوان جامعه به سمت عرفان‌های جدید و دین‌های نوظهور گرایش پیدا کنند.آمار و گزارش‌های ارائه شده در این رابطه نشان می‌دهد که این مسئله در جامعه ما بسیار جدی است و باید مورد توجه قرار گیرد.


حجت الاسلام دکتر علی فلاح رفیع، رئیس مرکز هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی با بیان این که سن گرایش به عرفان‌های کاذب در کشور ما کاهش یافته است گفت: معروف‌ترین گرایش‌های ضاله در کشور ما شیطان پرستی ،عرفان کیهانی، اوشو، اکنکار، سرخپوستی، رام الله، پائولو کوئیلو و دالایی لاما هستند.


شیطان پرستی

دکتر علی فلاح رفیع گفت: سطح سنی گرایش به عرفان‌های کاذب پایین آمده است؛ بسیاری از ترویج کنندگان این مکاتب برای تأثیرگذاری بیشتر بر افکار نسل جدید از سنین پایین دبستان و راهنمایی آموزش‌های خود را آغاز می‌کنند، وی ادامه داد: یکی از اصول تربیتی در این زمینه، شروع آموزش از سنین پایین است زیرا هنگامی که به سطح دانشگاه رسیده‌ایم، آموزه‌های تربیتی تأثیر چندانی ندارد. هرچند امکان تغییر و تحول در هر رده سنی هست اما به طور طبیعی، ذهن افراد در سنین پایین‌تر، برای دریافت‌های تازه آماده‌تر است.رئیس مرکز هم اندیشی استادان و نخبگان دانشگاهی با اشاره به معروف‌ترین فرقه‌های انحرافی در ایران گفت: معروف‌ترین آن‌ها در کشور ما شیطان پرستی است که به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست و گرایش‌های جنسی نیز دارد. وی همچنین افزود: برخی از این عرفان‌ها نمایندگی و انتشارات در ایران دارند. به طور مثال اوشو شاید بیش از صد جلد کتابش به فارسی ترجمه شده است.


کلام آخر


انسان قرن 21 در شرایطی زندگی می‌کند که تکنولوژی فوق مدرن،صنعت ارتباطات پیچیده و تودر تو،تکنیک تبلیغات و صنعت سرگرمی و سرگرم سازی،سرتاسر زندگی او را احاطه کرده است. همین رویارویی در بسیاری از موارد سرآغازی برای سردرگمی و پوچ گرایی انسان شده است. به این ترتیب ایجاد چنین احساسی موجب بروز نوعی علاقه و گرایش به معنویت می‌شود. به نظر می‌رسد چندان دور از ذهن نیست که همان طراحان صنعت سرگرمی و تکنولوژی،برای جبران خلاء معنوی در درون انسان‌ها به تولید عرفان‌ها و ادیان جدیدی دست بزنند که با سایر ارکان مدرنیته مطابقت داشته باشد. آری!این یک واقعیت است که باید به طور جدی به آن توجه کرد.فراموش نکنیم که دوری از ارکان ادیان آسمانی نتیجه‌ای جز ضلالت و گمراهی نخواهد داشت چرا که هر آنچه به دست بشر ساخته شود، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای روحی و معنوی آدمیان باشد که هر که انسان را خلق کرده،بهتر از هر کسی نسبت به نیاز درونی او آگاهی دارد.

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.