• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 1403)
سه شنبه 7/6/1391 - 0:49 -0 تشکر 532025
بهشت خانواده»سری دوم

با سلام
با توجه به بازدید و استقبالی که از تاپیک قبلی شد
تصمیم گرفتم سری جدید درس های زندگی و بهشت خانواده را در این تاپیک قرار دهم
امیدوارم مفید واقع شود

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:55 - 0 تشکر 532049


درس چهل و دوم : جلوگیرى

گاهى مى شود كه زن و شوهر، در اصل داشتن فرزند یا تعداد آن اختلاف پیدا مى كنند.
غالبا زنان یكى دو فرزند را مى خواهند و برخى از شوهران ضعیف النفس و بدگمان به خدا و اجتماع ، از داشتن یك فرزند هم ترس و واهمه دارند و باز بعضى از زنان ، داشتن فرزندان مثلا بیش از شمار انگشتان دو دست را نمى خواهند و شاید برخى از پدران بیشتر از آن را هم بخواهند
در هر حال بحث ما در مطلق جلوگیرى ، چه در اول و چه در وسط است و اكنون بحث را از جلوگیرى ابتدائى و نخواستن فرزند آغاز مى كنیم :
اگر زن یا شوهرى باشد كه از وجود فرزند امتناع ورزد و به طور كلى با بچه دار شدن و بچه دار بودن مخالف باشد، او قطعا به آفریننده مهربان جهان و به افراد همنوع خویش بدگمان است ، او در حالى كه طرز فكر و موضع عقیدتى خود را از همه مردم زمان خویش بهتر مى داند و دیگران را تخطئه مى كند و منحرف مى شمارد. باید بداند كه همه مردم دیگر كه بچه دارند و از دیدنش لذت مى برند، او را كم صبر و ضعیف النفس و بى توكل و ترسو مى خوانند.
او درك نمى كند كه اگر فرضا و به عقیده او، وضع اجتماعى موجود زمان ، از لحاظ حكومت و اخلاق و خانواده و تربیت ، منحرف و فاسد باشد، زمان كه همیشه به یك منوال سیر نمى كند. در جهان انقلابها رخ داده و دگرگونى ها به وجود آمده است ، كجیها راست شده و انحرافها به استقامت گراییده است .
او باید فكر كند كه فرزندش هم اگر بیاید، از خود اختیارى دارد و خالق مهربانى را معتقد است . اگر او پدر و مادر خویش را نفرین مى كند، كه سبب تولید او گشته اند، شاید فرزندش مانند دیگر مردم مومن ، صابر و متوكل و خویشتن دار باشد.
مردم دیگر هم مشكل تحمل مخارج و تربیت فرزند را درك مى كنند آنها گاهى مبارزه مى كنند و گاهى تحمل مى ورزند و در همه احوال سازگار و با نشاط و با سرور و خوشحالند. با فرزند خود مى گویند و مى خندند و از دیدنش لذت مى برند. فرزند خود را نصیحت مى كنند و پند مى دهند. فرزند هم گاهى مى شنود و گاهى نمى شنود، گاهى ضرر مى زند و گاهى سود مى رساند، گاهى تربیت مى شود، گاهى هم شوربخت و بدعاقبت مى شود. همه اینها هست ؛ ولى آن بدگمان چرا تنها بدیها را مى بیند؟!
انسان عاقل اندیشه هاى آن بدبین را، خیالاتى باطل و افكارى موهوم مى شمارد، افكار او نزد خردمندان مانند این است كه كسى گمان كند، كارگران ساختمانى كه در زیر سقفش نشسته است ، خیانت كرده و آن را سست و ناموزون ساخته اند و اكنون بر سرش خراب مى شود. انسان عاقل مى گوید: اگر بخواهم به این گونه افكار ترتیب اثر دهم ، نه غذایى با لذت مى خورم و نه آبى گوارا مى نوشم و نه خواب آسوده اى دارم و نه لباسى با اطمینان مى پوشم و بلكه نه نفس راحتى مى كشم ؛ زیرا در تمام این امور، احتمال خیانت و خرابكارى مى رود.
به نظر اینجانب این گونه مردم گمان مى كنند كه فقط خودشان در این جهان پهناور محلى از اعراب دارند و صاحب اختیار و استقلالى هستند. آنها عظمت جهان هستى و حقارت و ناچیزى خود را درك نمى كنند. آنها در تدبیر و اداره و اختیار مطلق خداوند شك دارند و گمان مى كنند، قدرى از اداره جهان هم به آنها سپرده شده است .
شخصى را مى شناختم كه ثروت و امكانات زیادى داشت و چون به معلمان و مدارس شهر و دیار خویش بدگمان بود، براى فرزندش ، معلم سر خانه آورده بود تا فرزندش به مدرسه نرود و فاسد نشود. رفت و آمد فرزندش را در بیرون خانه زیر نظر داشت ، ولى بالاخره همان پسر در قتل و سرقتى شركت كرد و در نتیجه محاكمه و اعدام شد.
این گونه مردم سخن امیرالمؤ منین (علیه السلام ) را نمى شنوند كه مى فرماید: بیشتر وقتت را به تربیت فرزندت اختصاص مده كه اگر فرزندت دوست خدا باشد، خدا دوست خود را وا نمى گذارد و اگر دشمن خدا باشد، تو را با دشمن خدا چه كار؟
اصلا انسانى كه نمى داند تا فردا زنده است یا نه ، رئیس جمهور مملكتش بر تخت فرمانروایى نشسته یا زیر خاك است ، او را با فضولیها چه كار؟
انسان عاقل باید به فكر تربیت فرزند و امتثال دستورات دینى خود باشد، ولى توكل بر خدا را هم كه در راس همه امور است فراموش ‍ نكند.
مدارك اسلام را در بحث دلیل ذكر مى كنیم كه چقدر پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در تكثیر نسل و ازدیاد امتش تاكید و سفارش دارد.
به نظر اینجانب برخى از كسانى كه اشكال تربیت فرزند را مطرح مى كنند و از بچه دار شدن امتناع مى ورزند، حقیقت است كه از تكفل مخارج فرزند، ترس دارند و تربیت او را بهانه مى كنند، آنها در وجود خود، عرضه تلاش ‍ بیشتر را نمى بینند و به وعده خداوند خویش بدگمانند كه مى فرماید: اگر زن و شوهر پیش از ازدواج فقیر بودند، خداوند بعد ازدواج ، ایشان را غنى مى سازد. چنین پدران باید سخن سعدى شیراز، آن پیر فرزانه خداشناس را گوش كنند كه مى گوید:
یكى طفل دندان برآورده بود ... پدر سر بفكرت فرو برده بود
كه من نان و برگ از كجا آرمش ... مروت نباشد كه بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن نزد جفت ... نگر تا زن او چه مردانه گفت
مخور هول ابلیس تا جان دهد ... هر آنكس كه دندان دهد نان دهد
و اما نسبت به فرزندان و مطلق جلوگیرى ، از نظر احكام اسلام ، در ازدواج موقت اختیار در دست مرد است و در ازدواج دائم به نظر بعضى از فقها، رضایت زن هم باید جلب شود، حتى اگر مرد فقط یك یا دو فرزند مى خواهد باید (185) قبل از ازدواج موضوع را با نامزدش در میان گذارد تا ازدواج آنها با توافق كامل باشد و بعدا اختلاف پیش نیاید، در آن صورت اگر با نداشتن فرزند هم توافق كردند، ازدواجشان باطل نیست ، و باز چنانچه ضمن دلیل خواهیم گفت ، جلوگیرى مرد از باردار شدن شش صنف از زنان جایز بلكه راجح است .
به نظر فقهاء دیگر كه شوهر را صاحب اختیار در اصل ایجاد و تعداد فرزند مى دانند، (زیرا هم تكفل مخارج فرزند به عهده او مى باشد و هم هدف از ازدواج تكثیر نسل است ) جلب رضایت زن لازم نیست . اكنون به ذكر و بیان مدارك شرعى مى پردازیم .


دلیل
175- قال على (علیه السلام ): لا تجعلن اءكثر شغلك باءهلك و ولدك ، فان یكن اءهلك و ولدك اءولیاء الله ، فان الله لا یضیع اءولیاءه ، و ان یكونوا اءعداء الله فما همك و شغلك باءعداء الله .
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: بیشتر اشتغالت را به خانواده و فرزندت مصروف مدار، كه اگر آنها دوستان خدا باشند، خداوند دوستان خود را تباه نسازد و اگر دشمن خدا باشند، چرا باید همت تو مصروف دشمن خدا شود. (186)
176- قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) اعلموا اءن اءحدكم یلقى سقطه محبنطاء على باب الجنه حتى اذا رآه اءخذ بیده ، حتى یدخله الجنه و ان ولد اءحدكم اذا مات اجرفیه و ان بقى بعده ، استغفرله بعد موته .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: بدانید كه شما فرزند سقط شده خود را، پر خشم و شكم جلو داده (با غرور و افتخار) دم در بهشت ایستاده مى بینید، تا شما را به بیند، دستتان را گرفته داخل بهشت كند. و بدانید كه فرزند شما اگر در حیاتتان بمیرد، پاداش مى برید و اگر بعد از شما باقى بماند، براى شما آمرزش مى طلبد. (187)
177- وروى اءن من مات بلا خلف فكان لم یكن فى الناس و من مات و له خلف فكاءنه لم یمت .
روایت شده است كه شخصى كه بدون فرزند بمیرد چنان است كه در میان مردم نبوده و كسى كه بمیرد و جانشینى داشته باشد چنان است كه هرگز نمرده است . (188)
178- عن اءبیجعفر (علیه السلام )، قال : من سعاده الرجل اءن یكون له الولد یعرف فیه شبهه و خلقه و خلقه و شمائله .
امام باقر (علیه السلام ) فرمود: از سعادت انسان این است كه فرزندى داشته باشد كه همگونى و اخلاق و شكل و شمایلش در وجود او شناخته شود. (189) 179- قال النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ): التمسوا الرزق بالنكاح .
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: به وسیله ازدواج از خدا روزى بخواهید. (190)
180- و قال (صلى الله علیه و آله و سلم )... و من تزویج ثقه بالله واحتسابا كان حقا على الله اءن یعینه و ان یبارك له .
و نیز فرمود: كسى كه به اعتماد خدا و به حساب خدا ازدواج كند، بر خدا لازم است كه او را یارى كند و ازدواجش را مبارك گرداند. (191)
181- و ساءل محمد بن مسلم اءبا جعفر (علیه السلام ) عن العزل قال الماء للرجل ، یصرفه حیث یشاء.
محمد بن مسلم از امام باقر (علیه السلام ) درباره جلوگیرى (نریختن منى در رحم زن هنگام آمیزش ) پرسید حضرت فرمود: آب از آن مرد است ، هر كجا بخواهد مى ریزد. (192)
182- سمعت اءبا الحسن (علیه السلام )، یقول : لاباءس بالعزل فى سته وجوه : المراءه التى اءیقنت اءنها لاتلد، والمسنه ، والمراءه السلیطه ، والبذیه والمراءه التى لا ترضع ولدها والامه .
حضرت ابو الحسن (علیه السلام ) فرمود: جلوگیرى كردن از باردار شدن شش طایفه از زنان مانعى ندارد.
1- زنى كه میدانى نمى زاید.
2- زن سالخورده
3- زن بد زبان و دهن دریده .
4- زن دشنام گوى .
5- زنى كه فرزندش را شیر نمى دهد.
6- كنیز. (193)
183- عن اءبى بصیر، عن اءبیعبدالله (علیه السلام )، قال : قلت له : ما تقول فى العزل ؟ فقال : كان على (علیه السلام ) لا یعزل و اءما اءنا فاءعزل .
ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه السلام ) راجع به جلوگیرى پرسیدم فرمود: على (علیه السلام ) جلوگیرى نمى كرد. ولى من جلوگیرى مى كنم .
توضیح : شاید همسر حضرت صادق (علیه السلام ) یكى از زنانى بوده است كه در روایت 182 ذكر شد و یا مى گوییم : وقتى جلوگیرى جایز شد، هر كس ‍ هر گونه بخواهد و صلاح بداند عمل مى كند.
184- روى عن النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) اءن العزل الواءد الخفى .
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: جلوگیرى ، زنده در گور كردن پنهانى است (چنانكه اعراب جاهلیت فرزندان خود را آشكارا زنده به گور مى كردند. (194)
فقها مى گویند از روایت كراهت فهمیده مى شود و آن هم در صورتى است كه همسر انسان یكى از آن شش زن مذكور نباشد و نیز روشن است ، در صورتى كه پزشك حاذق بگوید باردار شدن زن به خاطر كسالت قلبى او، خطر مرگ دارد، جلوگیرى نزدیك به وجوب مى رسد. در هر حال ، در این گونه موارد باید به فقیه عادل مراجعه كرد.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:55 - 0 تشکر 532051


درس چهل و سوم : دختر زاییدن

مردانى كه از دختر زاییدن همسرشان ناراحت مى شوند، باید بدانند كه اعراب جاهلیت هم چنین بوده اند، قرآن كریم مى فرماید: (( وقتى مژده آمدن نوزاد دختر به آنها داده مى شد، به قدرى ناراحت مى شدند كه رخسارشان سیاه مى گشت ، آنها خشم درون و بغض گلوى خود را فرو مى بردند و به كسى چیزى نمى گفتند، ولى فكر مى كردند: آیا دختر معصوم را با خوارى و سرافكندگى بزرگ كنند، یا هنوز چشم باز نكرده ، در خاك گورش اندازند ))
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) كه جان عالمى به قربانش باد از دیدن این صحنه هاى دلخراش و مرگبار، بر خود مى پیچید. خون دل مى خورد و چاره ئى نداشت ، جز آنكه با بردبارى عاقلانه و یا با اندرز و انتقاد سازنده ، زشتى این فكر شیطانى را به آنان گوشزد كند. چهره پاك و معصوم دختران را به آنها بنمایاند. دلهاى تیره و تار و سخت تر از سنگ آنان را با مواعظ روح بخش خویش نوازش دهد و شستشو بخشد.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این راه مرارتها چشید. خون دلها خورد و مشقتها كشید و پس از آن حضرت ، على (علیه السلام ) با یازده فرزند معصومش ، خصوصا امام باقر و امام صادق علیهما السلام موضوع را تعقیب كردند.
مردى به امام صادق (علیه السلام ) عرض مى كند. همسرم به من خیانت كرده و دختر زاییده است و امام نصیحتش مى فرماید. ولى در زمان رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) موضوع تنفر از دختر خیلى شدیدتر بود.
مردى خدمت پیغمبر گرامى نشسته بود، به او خبرى دادند. رنگ چهره اش ‍ دگرگون شد. چون پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) از علت ناراحتیش ‍ سوال فرمود، عرض كرد: وقتى از خانه بیرون آمدم ، زنم درد زائیدن داشت و اكنون خبر دادند، دختر زائیده است .
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به او مطلبى فرمود كه ضمن دلیل بیان مى شود.
در حدیثى دیگر، رسول گرامى (صلى الله علیه و آله و سلم ) پنج مزیت براى دختر نسبت به پسر بیان مى فرماید بدین شرح :
1- ملطفات : یعنى دختران داراى گرمى و جاذبه و لطافت معنوى خاصى هستند كه پسران در آن حد نیستند.
2- مجهزات : دختران بیش از پسران در خانه هستند و آماده خدمت به پدر و مادر و مهمان مى باشند.
3- مونسات : دختران زودتر و بیشتر از پسران انس مى گیرند. مى نشینند و صحبت مى كنند، ولى پسر زود خسته مى شود، بهانه مى گیرد، گریه مى كند و از مجلس بیرون مى رود، تا توپ بازى و دوچرخه سوارى خود را تعقیب كند، ولى دختر به عروسك بازى علاقه دارد و خانه را بهتر از كوچه مى خواهد.
4- مباركات : بركت و رحمت خدا در خانواده اى است كه فرزند دختر یا دختران بیشترى دارند. اگر دو برادر را كه كسب و شغل واحدى دارند در نظر بگیریم كه یكى دختران بیشترى دارد و دیگرى پسران بیشترى برادر دختر دار را مى بینیم ، با وجود آنكه در آمد بیشترى ندارد، بركت و وسعت در خانه او بیشتر از برادر دیگر است (ولى ماده پرستان كوردل از درك این حقایق عاجزند.)
5- مفلیات : دختران نظافت گرند. به پاكیزگى و نظافت علاقه دارند. حوصله به خرج مى دهند و تحمل و صبر بر پلیدى و آلودگى را ندارند، همه این امور را در شرایط مساوى باید سنجید و به عظمت و اعتلاى سخن آسمانى نبى اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) اذعان نمود.


دلیل
185- و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظیم ، یتوارى من القوم من سوء ما بشر به اءیمسكه على هون اءم یدسه فى التراب ، اءلاساء ما یحكمون .
و چون به یكى از آنها بشارت دختر داده مى شد، چهره اش تیره مى گشت و خشمگین و دلتنگ مى شد. از قباحت بشارتى كه به او داده بودند. از مردم خود متوارى مى گشت (و فكر مى كرد) آیا دخترك را به ذلت نگهدارد یا زنده به گورش كند؟ چه بد قضاوت مى كردند! (195)
186- قال تزوجت بالمدینه فقال لى ابو عبدالله (علیه السلام ): كیف راءیت ؟ فقلت ما راءى رجال من خیر فى امراءه الا و قد راءیته فیها، و لكن خانتنى ، فقال ، و ما هو؟ قلت : ولدت جاریه . فقال لعلك كرهتها...
مردى از اصحاب امام صادق (علیه السلام ) گوید: من در مدینه ازدواج كردم ، امام (علیه السلام ) درباره ازدواجم پرسید، گفتم : هر خیرى كه مردى از زنش ببیند، من از همسرم دیده ام ، لیكن او به من خیانتى كرده است . فرمود: چه خیانتى ؟ گفتم دختر زاییده است : فرمود: مثل اینكه از دختر بدت مى آید. خداى عزوجل مى فرماید: شما نمى دانید كدام یك از دختران یا پسران سودش به شما نزدیكتر است (شما فكر مى كنید دختر زیان دارد ولى خدا از شما بهتر مى داند. (196) )
187-... فقال النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ): الاءرض تقلها و السماء تظلها و الله یرزقها هى ریحانه تشمها...
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) (به مردى كه از دختر زاییدن همسرش ‍ چهره اش دگرگون شده بود) فرمود: سنگینى اش بر زمین است و سایه بانش ‍ آسمان و روزى دهنده اش خدا و براى تو ریحانه ایست كه آنرا مى بویى ... (197)
188- قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) نعم الولد البنات : ملطفات ، مجهزات ، مونسات ، مباركات ، مفلیات .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: چه فرزندان خوبى هستند، دختران : با لطافت ، آماده به خدمت ، مونس ، با بركت و نظافتگر. (198)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:55 - 0 تشکر 532052


درس چهل و چهارم : بد گمانى

سوظن و گمان بد بردن نسبت به هر مسلمانى ، زشت و نارواست و نارواتر آنكه این بدگمانى میان زن و شوهر باشد؛ مثل اینكه زن غذا را شور كند و ظرفى را بشكند و شوهر بگوید: (( تو از روى عمد، این كار را كرده ئى و غرض و مرضى در كار بوده است )) در صورتى كه زن بیچاره هیچ غرضى نداشته و اشتباها چنان خطایى رخ داده است ، یا آنكه مرد چند روز به واسطه كارى اضافى كه در اداره پیدا كرده است ، دیرتر به خانه بیاید و زن گمان كند، او داماد شده و همسرى دیگر گرفته است .
باید دانست كه آنچه در مورد بد گمانى از نظر شرع و عقل ناپسند است ، این است كه شخص بدگمان عملى انجام دهد یا سخنى گوید كه طرف مورد سوء ظن خود را ناراحت كند، مثلا شوهر به زن بگوید: (( چرا غذا را شور كردى ؟ چرا ظرف را شكستى . تو مگر مى خواهى با من نسازى ، تو مگر فكر زندگى كردن با مرا ندارى ؟ )) و امثال این سخنان ، و نیز در مورد غیر زن و شوهر هم ، زشتى و گناه (( بدگمانى )) در صورتى است كه عمل یا گفتار زشتى از شخص بدگمان نسبت به كسى كه به او گمان بد برده صادر شود؛ ولى اگر گمان بد تنها در دل باشد، از نظر شرع عیبى ندارد و گناهى نیست . او تنها خودش را ناراحت كرده و افكارش را پریشان نموده است كه البته نباید چنان باشد.
یكى از آثار زشت بدگمانى ، تجسس است : تجسس كردن شخص بدگمان در كارهاى كسى كه به او گمان بد برده است ، تجسس هم یكى از صفات زشت و كارهاى حرام است كه در آیه شریفه قرآن از آن نهى شده است .
بندگان خدا را به حال خود گذارید و به فكر كار خود باشید. به فكر اصلاح معاش و معاد خود باشید. هر كسى براى تهذیب اخلاق و امرار معاش خود، به قدرى در دنیا كار دارد كه اگر چند برابر عمرهاى معمولى هم عمر بكند، براى تكامل او كافى نیست . حیف نیست كه انسان چنین عمر عزیزى را در پى گیرى از كارهاى دیگرانى صرف كند كه به او ارتباطى ندارد؟
آرى زن و شوهر در بعضى از امور به یكدیگر ارتباط پیدا مى كنند. در آنجا شرع و عقل دستور مى دهد كه تجسس و كنجكاوى شود؛ چنانكه زن در ارتباطش با مردان بیگانه ، مورد سوء ظن قرار گیرد. در این صورت شوهر باید بدون اینكه به كسى بگوید كنجكاوى عاقلانه نماید.اگر گمان بیجا برده بود، استغفار كند و اگر گمانش درست بود، به فكر چاره اندیشى برآید؛ هم چنین زمانى كه در مملكت اسلامى احتمال توطئه علیه اسلام باشد، سوءظن و تجسس تا جائى كه عقل و شرع اجازه دهد، پسندیده و جایز است .
اما داماد شدن مرد و زن دیگر گرفتن او، اولا در مواردى تقصیر خود زن است كه غرائز شوهرش را اشباع نمى كند و در مواردى هم كه بد نیست و در مواردى هم كه شوهر كار ناروائى كرده است ، بهترین چاره براى زن عاقل این است كه به روى خود نیاورد و خود را ناراحت نكند تا خود شوهر پشیمان شود. (در این مورد به خواست خداوند در جلد دوم همین كتاب در درس چند همسرى به تفصیل سخن خواهیم گفت )


دلیل
189- قال على (علیه السلام ): من ساء ظنه ، ساءت طویته .
على (علیه السلام ) فرمود: كسى كه گمانش بد است ، باطنش بد است . (199)
190- و قال (علیه السلام ) ایاك اءن تسیى الظن ، فان سوء الظن یفسد العباده و یعظم الوزر.
و فرمود: مبادا گمان خود را بد كنى كه گمان بد عبادت را فاسد مى كند و بار گناه را سنگین مى نماید. (200)
191- و قال (علیه السلام ): سوء الظن بالمحسن شر الاثم و اقبح الظلم .
و فرمود: بدترین گناه و زشت ترین ستم ، گمان بد بردن به نیكوكار است . (201)
192- و قال (علیه السلام ): سوء الظن یردى مصاحبه و ینجى مجانبه .
و فرمود: كسى كه گمان بد برد، خود را هلاك مى كند و آن كه از بد گمانى بپرهیزد نجات مى یابد. (202)
193- و قال (علیه السلام ): من ساء ظنه بمن لا یخون ، حسن ظنه بما لا یكون .
و فرمود: هر كه به شخص امین گمان بد برد، به آنچه واقعیت ندارد خوش ‍ گمان شده است . (203)
كسى كه مرد امینى را خائن بداند، كیفرش این است كه به مرد خائنى خوش ‍ گمان مى شود و او را امین مى پندارد یا امورى را كه واقع نمى شود، او گمان مى برد كه واقع خواهد شد.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:55 - 0 تشکر 532053

درس چهل و پنجم : سود زیان متقابل

زن و شوهر باید بدانند كه بعد از اجراى صیغه عقد، آنها زندگى مشترك تشكیل داده اند و در همه شئون حیاتى زیر یك سقف قرار گرفته اند، پس هر گونه سود و زیانى كه به یكى از آنها برسد، به دیگرى هم رسیده است ، چه آن سود و زیان از طرفى یكى از آن دو باشد یا از سوى بیگانه و شخص ‍ ثالثى .
اگر زنى كارى بكند و سخنى بگوید كه شوهرش خوشحال شود و به نشاط آید و در نتیجه با سرور و نشاط در پى كسب و كار رود، به یقین آن روز در آمد بیشتر یا اعتبار بیشترى كسب خواهد كرد و این درآمد و اعتبار، به خانه بر مى گردد و نصفش به همان خانم مى رسد، همچنین اگر خانمى شوهرش ‍ را عصبانى كند و شوهر با حواس پرت از خانه بیرون رود، یقینا در آن روز درآمد كمترى خواهد داشت و بلكه زیان مالى و جانى هم به او خواهد رسید و این زیان به خانه برمى گردد و نصفش نصیب زن مى شود.
همچنین مرد اگر سخن گرم و محبت آمیزى بگوید و همسرش را شاد و با نشاط كند، آن همسر كارهاى خانه را با دلگرمى و شوق انجام مى دهد. لباس ‍ را تمیزتر مى شوید و غذا را لذیذتر مى پزد و نصف آن لذت ، نصیب شوهر مى گردد كه آن غذا را مى خورد و آن لباس را بر تن خود با همسرش مى بیند و اگر شوهر نادانى كند و زنش را با زبان تلخ برنجاند و دلسرد كند، زن افسرده و غمگین مى شود، در كارهاى خانه حواسش پرت است غذا را شور مى كند مى سوزاند، ممكن است ظرفى از دستش بیفتد و بشكند و از همه بدتر آنكه به تدریج رنجور و بیمار مى شود، ضعف اعصاب مى گیرد و وبالش به گردن شوهر مى افتد.
و نیز هیچیك از زن و شوهر نباید چنان نشان دهد كه خود را بر دیگرى مقدم مى دارد و بیشتر احترام مى طلبد، مثلا مرد نباید میوه ئى را كه به خانه مى آورد، بزرگتر و بهترش را براى خود بردارد و زن نباید بشقاب چربتر و بیشتر را پیش خود گذارد، یا یكى از آنها بدون اینكه اجازه بگیرد، همواره در صدر خانه و بهترین جا بنشیند. اینها امور كوچكى است كه عواقب وخیم و بزرگى در پى دارد، طرف مقابلى كه این تبعیضات را مى بیند، گاهى چیزى نمى گوید، ولى در دلش نگه مى دارد و اگر كینه توز باشد، براى همیشه در دلش باقى مى ماند و از زندگى با چنان همسرى دلسرد مى شود كه البته نباید چنین باشد، هر یك از زن و شوهر باید نشان دهد كه واقعا همسرش را دوست مى دارد و او را نصف وجود خود مى داند.
دلیل
194- هن لباس لكم و اءنتم لباس لهن .
زنان به منزله لباسى براى شمایند و شما بمنزله لباسى براى آنها. (204)
چنانكه در مقاله ازدواج در اسلام و فطرت گفته ایم و در صفحه 199 كتاب (( ابعاد گسترده اسلام )) مذكور است ، از آیه شریفه ، ده جهت تشبیه استفاده مى شود كه یكى از آنها سود و زیان متقابل است ، یعنى چنانكه زشتى و زیبایى لباس روى صاحب لباس تاثیر مى گذارد، موضوع زن و شوهر هم ، از لحاظ توهین و احترام و هر سود و زیانى اینچنین است . (205)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:56 - 0 تشکر 532055

درس چهل و ششم : هر كسى را به خانه مبر

مرد مسلمان باید نسبت به مردان نامحرمى كه در خانه اش رفت و آمد مى كنند، حساس و با احتیاط باشد تا مبادا زن و دخترش در دام افتند. مرد مسلمان نسبت به كسانى كه در خانه او رفت و آمد مى كنند، مانند خویشان نامحرم و كارگران و مهمانان نباید نسبت به همه آنها خوش بین و مطمئن باشد، بلكه باید نگاه آنها را نسبت به خانه و خانواده اش زیر نظر بگیرد و حساس باشد تا مبادا پیش آمدهاى ناگوارى كه از این راه براى خانواده ها رخ داده و در روزنامه ها خوانده ایم و یا شنیده ایم ، پیش آید و كار از دست رفته باشد. (( علاج واقعه پیش از وقوع باید كرد. ))
اگر بگویید این كه بد بینى نسبت به همه مردمان است ، ناخن زدن به نگاه مردم و نشست و برخاست مردم است !!
مى گوییم چه باید كرد كه اسلام به عفت و سلامت خانواده اهتمام بسیار دارد، چنانكه در درس نهم گفتیم : سلامت خانواده یكى از اركان پنجگانه دعوت انبیاست ، به علاوه اسلام مى گوید: در این مورد حساس و با احتیاط باش ، نه آنكه به كسى توهین كن یا بدون آنكه چیزى از كسى ببینى ، گوشه و كنایه اى بزن یا اگر از كسى كمال اطمینان را دارى و مى دانى كه او خود زن و دختر دارد و مسلمان و متعهد است ، باز هم كه نسبت به او حساس و بدبین باش .
چقدر زیبا مى فرماید امیرالمؤ منین (علیه السلام ) كه نسبت به حفظ خانواده ات همان گونه كه در بیرون رفتن آنها از خانه مراقبت دارى ، در وارد شدن مردان نامطمئن (206) هم مراقبت داشته باش .
امین زن نسازى هیچ مردى ... كه اینجا نقل زنبور است و انگور
هزارش مرد اگر زهد است و تقوى ... ز یك دیدن نپرهیزد مگر كور
(شهریار)
دلیل
195- قال على (علیه السلام ): واكفف علیهن من ابصارهن بحجابك ایاهن ، فان شده الحجاب اءبقى علیهن ولیس خروجهن باءشد من ادخالك من لا یوثق به علیهن .
على (علیه السلام ) فرمود: چشم زنان را به وسیله حجابى كه بر آنها مى گذارى (از دیدن هر صحنه فتنه خیز و منظره شهوت انگیز) بركنار بدار، زیرا كه حجاب ، عفت آنان را نگه دارنده تر است و نیز از خانه بیرون رفتن زنان ، سخت تر از آن نیست كه شخص غیر قابل اعتمادى را به خانه بیاورى . (207)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:56 - 0 تشکر 532056


درس چهل و هفتم : ناسزا گویى

گویند در زمان گذشته و مكانهاى دور از آبادى ، زنان و شوهرانى بوده اند كه به یكدیگر فحش و ناسزا مى داده اند، و زبان شریفى را كه خداوند متعال ، با ظرافتى حیرت آور و اعجاب انگیز، ساخته و تحویل انسان داده است ، به كلمات زشت و ناهنجار آلوده مى كرده اند.
خداوند متعال ، كیفر آلوده كردن این موجود مظلوم و شریف را در بعضى موارد، هشتاد تازیانه قرار داده است كه فقهاى عظام شرح آن را در بحث (( حد قذف )) بیان كرده اند، مثلا اگر شوهرى - العیاذ بالله - به زنش ‍ بگوید: تو ( جنده ) هستى یا باید یكدیگر را لعان كنند و براى همیشه از یكدیگر جدا شوند و یا باید شوهر 80 تازیانه بخورد.
چگونه زن و مرد مسلمان ، كه با زبانشان (( الله اكبر )) و شهادتین مى گویند، به خود اجازه مى دهند كه همان زبان را به كلماتى كه گوش از شنیدن آن تنفر دارد، آلوده سازند، یا چگونه مى توان باور كرد، زن و شوهرى كه یكدیگر را در آغوش مى گیرند به یكدیگر كلماتى بگویند كه از تازیانه سخت تر و دردناكتر است .
در جنگ صفین شامیان به لشكر امیرالمؤ منین (علیه السلام ) دشنام مى دادند و آنان هم تلافى مى كردند. خبر به روح مناعت و شرف و جوهر تقوى و فضیلت : على بن ابیطالب ، علیه الاف التحیه و الثناء رسید. لشكریانش را گرد آورد و به آنها فرمود: (( دشنام و ناسزاگویى در نظر من زشت و ناپسند است شما به جاى ناسزاگویى ، حقیقت حال و واقعیت اعمال و كردار آنها را بیان كنید. ))
ناسزاگویى اگر براى دو بیگانه یك زشتى دارد، براى شوهر و زن ، ده زشتى دارد، زیرا آنها مى خواهند همواره با صفا و محبت با یكدیگر زندگى كنند. آنها بزرگ خانواده هستند و فرزندانشان طرز سخن گفتن را از آنها مى آموزند، زن و شوهر اگر گاهى با یكدیگر كدورت و اختلافى پیدا مى كنند، در كلمات تندى كه میان آنها رد و بدل مى شود، باید مواظب باشند كه سخنى از دهنى پریده نشود كه بعدا موجب خجالت و شرمسارى گردد كه این مطلب را هم مولاى متقیان صلوات الله علیه كه جان همه پاك روحان و پاك زبانان به قربانش باد براى شیعیانش به یادگار گذاشته است .


دلیل
196- ویل لكل همزه لمزه
واى بر حال هر عیب گوى هرزه زبان . (208)
197- لا تسبوا الناس فتكتسبوا العداوه بینهم
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: مردم را دشنام ندهید كه دشمنى آنها را براى خود كسب مى كنید. (209)
198- عن اءبى الحسن موسى (علیه السلام ) فى رجلین یتسابان ، قال : البادى منهما اءظلم و وزره و وزر صاحبه علیه ، مالم یعتذر الى المظلوم .
امام كاظم (علیه السلام ) فرمود: دو نفرى كه به یكدیگر دشنام مى دهند آغاز كننده آنها ظالمت تر است و گناه دیگرى هم به گردن اوست تا زمانى كه از مظلوم عذر خواهى نكند (یعنى كسى كه اول دشنام داده باید از دیگرى عذر بخواهد (210) )
199- قال لقمان : یا بنى لا تشتم الناس فتكون اءنت الذى شتمت اءبویك .
لقمان به پسرش فرمود: پسر جان ! مردم را دشنام مده كه پدر و مادر خودت را دشنام داده ئى (زیرا دشنام شنونده ، پدر و مادر دشنام دهنده را دشنام مى دهد. (211) )
200- قال على (علیه السلام ): انى اءكره لكم اءن تكونوا سبابین ولكنكم لو وصفتم اءعمالهم و ذكرتم حالهم ، كان اءصوب فى القول واءبلغ فى العذر.
على (علیه السلام ) (در جنگ صفین به اصحابش ) فرمود: من خوش ندارم كه شما دشنامگر باشید. شما اگر كردار آنها را وصف كنید و حال و رفتارشان را بیان كنید به راستگویى نزدیكتر و براى عذر آوردن بلیغتر است . (212)
201- و قال (علیه السلام ): واءبغض بغیضك هونا ما عسى اءن یكون حبیبك یوما ما.
و فرمود: با كسى كه كینه دارى به ملایمت كینه ورزى كن ، زیرا ممكن است روزى دوست تو گردد (در روز دشمنى به او فحش و دشنامى مده كه در روز دوستى خجالت بكشى . (213) )
202- قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) من قذف امراءته بالزنا، خرج من حسناته كما تخرج الحیه من جلدها و كتب له بكل شعره على بدنه الف خطیئه .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: كسى كه همسرش را به زنا نسبت دهد، از حسناتش خارج شود چنانكه مار پوست مى اندازد. و به شماره هر مویى كه در بدنش باشد، براى او هزار گناه نوشته شود. (214)
باطن شخص فحاش و دهن دریده همچون اندرون مار، سمى و زهراگین است ، ولى حسنات و كارهاى خوبش ، لباس خوش خط و خال و زیبائى براندام او مى پوشاند. هنگامى كه باطن خود را آشكار كند و مثلا به همسرش ‍ (( زانیه )) بگوید، خلع لباس مى شود و باطن پلیدش از هر مویى از بدنش ‍ آشكار مى گردد.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:56 - 0 تشکر 532059


درس چهل و هشتم : اختلاف سلیقه

زن و مرد، در عواطف و احساسات و به طور كلى در اخلاق و روحیات ، مختلف و متفاوتند و این اختلاف و تفاوت به صلاح آنهاست و در نظام كلى جهان باید چنین باشد. تساوى مرد و زن سخنى بى اساس و بى منطق است و براى گول زدن زنان و مصرفى بار آوردن ایشان طراحى شده است : زن مسلمان از بركت تعالیم زنده و حیات بخش اسلام ، هیچگاه به این سخنان گوش نداده و نخواهد داد.
از اختلاف حالات روحى كه بگذریم ، اختلاف سلیقه ، اجتناب ناپذیر است . اتحاد سلیقه و تفكر مساوى ، شاید در روى كره زمین میان دو مرد یا دو زن هم وجود نداشته باشد. ولى بالاخره به حكم مشیت تغییر ناپذیر الهى ، زن و مردى با اختلاف روحیات و سلیقه ها، زیر یك سقف جمع شده اند و پشت میز مذاكره نشسته اند. در محیط افكار زن ، شستن و پختن ، نظافت و زیبایى ، عروسى و دامادى ، آرایش و خرج كردن است . و در محیط افكار مرد، پول در آوردن ، درگیرى ، كشتى گرفتن ، سوارى ، صلح و جنگ ، معاهده و پیمان بستن ، خرید آپارتمان و فروش بوستان .
دستور اسلام ، در این گونه موارد این است كه هر یك از مرد و زن باید كار خود را بكند و با دیگرى بسازد و مزاحم او نباشد. در برابر كج خلقى هاى همسرش شكیبا و صبور باشد تا همواره خوشدل و كامیاب باشند و زندگى آنها قرین لذت و صفا شود.
بحث ما در اختلاف سلیقه است . اگر مرد خسته باشد و بخواهد بخوابد و زن خوابش نیاید و بخواهد به رادیو گوش دهد یا زن بخواهد در اتاق بسته باشد و مرد بخواهد باز باشد یا مرد بگوید در اتاق غذا بخوریم و زن بگوید در آشپزخانه ؛ در این موارد، دستور اسلام چیست ؟
از ماخذ اسلامى در این گونه موارد، دو دستور مختلف و متفاوت مشاهده مى شود:
اول : آنكه مرد باید مراعات حال زن را بكند و مطابق میل او رفتار نماید، چون او ضعیف است و اسلام حامى مستضعفان و او امانت خدا و سفارش ‍ شده پیغمبر است .
دوم : آنكه مرد به سخن زن گوش ندهد و راى و نظر خودش را عملى كند، هر چند راى زن شایسته و معروف باشد، و براى این دستور دلیل آورده شده است كه هر گاه مرد به سخن شایسته زن به طمع مى افتد و درخواست امر غیر شایسته مى كند.
از این دو دستور مخالف كاملا پیداست كه زنان از نظر شارع اسلام دو گونه هستند:
اول : زنانى كه انسانند، فكر و شعور دارند، محبت دیگران را مى فهمند و سپاسگزارى مى كنند. اینان مشمول دستور اول اسلام مى گردند و باید با آنها مدارا كرد، بلكه مهربانى و فروتنى نمود.
دوم : زنانى هستند بر عكس دسته اول و نقطه مقابل آنها: زنانى بدون درك ، كم بهره از صفات نیك انسانى و جسور و پررو. اگر شوهر یكبار سخن آنان را گوش دهد و یك كلمه (( چشم )) بگوید، آنرا بر خردمندى و فضیلت و لیاقت خود حمل مى كنند، نه بر انسانیت شوهر. مغرور مى شوند. باد به غبغب مى اندازند و بار دیگر توقع بیجا خواهند داشت و حتى به فرمایش ‍ امیرالمؤ منین (علیه السلام ) تقاضاى انجام كار منكر و زشت از شوهر خود مى نمایند.
على (علیه السلام ) در جمله دیگر از نهج البلاغه مى فرماید: عاقلان با موعظه و اندرز، پند مى پذیرند و چارپایان با كتك خوردن .
بعضى از زنان از دسته دوم هستند كه اگر شوهر در كارهاى نیك به سخنشان گوش دهد، بر خود مى بالند و از مرز خویش تجاوز مى كنند و انتظار اجازه كار زشت را از شوهر دارند. با این گونه زنان با خشونت باید رفتار كرد، و با بى اعتنایى به سخنشان آنان را تنبیه نمود.
نویسنده در اینجا به فكر آمارگیرى نیست و نمى خواهد بگوید: زنان دسته اول زیادترند یا دسته دوم اصولا این كار ممكن نیست و فایده یى ندارد. آنچه مفید است این است كه خواهرانى كه این كتاب را مطالعه مى كنند و این بحث را مى خوانند، فكر كنند و ببینند، بین خود و خداى خویش ، ایشان جزء دسته اول هستند یا دسته دوم اگر از دسته اول هستند، خداوند را شكر كنند و اگر از دسته دوم هستند، در رفتار خود تجدید نظر نمایند.
به شوهران هم نه تنها نویسنده حقیر، بلكه تمام پیشوایان دین ما توصیه مى كنند كه با هر زنى آنگونه كه شایسته اوست رفتار كنند، و بدون جهت زنان دسته اول را به جاى دسته دوم نگیرند و بهانه نیاورند به این كه على علیه السلام فرموده است : در كارهاى شایسته و معروف هم از زنان اطاعت نكنید.
در پایان مقال این را هم بدانید كه (( معروف )) هم امر واجب را شامل مى شود و هم امر مستحب را و اینكه على (علیه السلام ) مى فرماید: در امر معروف هم از زنان اطاعت نكنید، مقصود این نیست كه با آنها لجبازى كنید و معصیت خدا نمایید و امر واجبى را مثلا ترك كنید، بلكه مقصود این است كه امر واجب و مستحب را انجام دهید، براى اینكه خدا فرموده است ، نه براى اینكه زن دستور داده است ، كه اگر زن نادان بفهمد: شوهرش این اندازه از او اطاعت مى كند كه واجب خدا را براى رضایت او انجام مى دهد، به طمع مى افتد و از شوهر تقاضاى انجام امر غیرمشروع مى نماید.


دلیل
203- قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): اءخبرنى اءخى جبرئیل و لم یزل یوصینى بالنساء، حتى ظننت اءن لا یحل لزوجها اءن یقول لها اف ...
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: برادرم جبرئیل ، براى من خبر مى آورد و همواره سفارش زنان را مى نمود، تا حدى كه گمان كردم : براى شوهر جایز نیست كه به زنش اف بگوید. از خدا پروا كنید درباره زنان كه آنها اسیر دست شما هستند. آنان را به عنوان امانت خدا گرفته اید، زیرا با كلمات خدا و كلمات قرآنش ، عورت ایشان براى شما حلال گشته است ... از این رو بر شما حق واجبى دارند كه جسم و بدن آنها در اختیار شماست و فرزندان شما را در درون خود حمل مى كنند تا زمانى كه درد زاییدن به سراغ آنها مى آید. به آنها مهربانى كنید و دلشان را راضى سازید تا همراه شما باشند. زنان را ناراضى نكنید و به خشم نیاورید. (215)
204- عن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) اءنه قال : استوصوا بالنساء خیرا. (216)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: وصیت مرا درباره نیكى كردن به زنان بپذیرید. (217)
205- بعث الى اءبوالحسن موسى (علیه السلام )... الى اءن قال (علیه السلام ) الله اءلله فى النساء و ما ملكت اءیمانكم فان آخر ما تكلم به نبیكم اءن قال اوصیكم بالضعیفین : النساء و ما ملكت اءیمانكم.
حضرت موسى بن جعفر از وصیتهاى امیرالمؤ منین (علیه السلام ) نقل مى فرماید: خدا را، خدا را، درباره زنان و بردگان كه آخرین سخن پیغمبرتان این بود كه : سفارش دو موجود ضعیف را به شما مى نمایم : زنان و بردگان . (218)
206- عن رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) قال : و من صبر على خلق امراءه سیئه الخلق واحتسب فى ذلك الاءجر، اءعطاه الله ثواب الشاكرین .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: مردى كه كج خلقى همسر بدخوى خویش را تحمل كند و آن را به حساب خدا گذارد، خداوند به او ثواب سپاسگزاران دهد. (219)
(روایات دیگرى در این باره ، در درسهاى ششم و دوازدهم و هفدهم و بیستم و بیست و هشتم ذكر شد.)
207- قال على (علیه السلام ): لا تطیعوهن فى المعروف حتى لا یطمعن فى المنكر.
على (علیه السلام ) فرمود: در كار نیك اطاعت زنان نكنید، تا در كار زشت طمع نكنند. (220)
208- و قال (علیه السلام ): العاقل یتعظ بلاداب والبهائم لاتتعظ الا بالضرب .
و فرمود: عاقل با آموزش و تربیت پند مى پذیرد، ولى چارپایان جز با زدن پند نمى پذیرند. (221)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:56 - 0 تشکر 532060

درس چهل و نهم : اهانت

خداوند متعال توهین و آزار مومن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است ، آرى خداوند متعال ، مومن را دوست خود مى داند و غیرتش اجازه نمى دهد كه از دوست خود دفاع نكند. هر گونه آزارى نسبت به مومن اعلام جنگ با خداست ، و آزار با زبان كه به وسیله سخن گفتن و مسخره كردن انجام مى شود، بدترین آزار است .
مرد و زن مسلمان كه با یكدیگر ازدواج كرده اند، دو مومنى هستند كه همیشه با یكدیگر ارتباط دارند، آنان باید در سخن گفتن با یكدیگر كاملا مواظب باشند كه مبادا جمله ئى از دهن یكى از آنها صادر شود كه موجب آزار دیگرى گردد. سرزنش و تهمت و دشنام و شماتت موجب آزار و اهانت مى شود و هر یك از این گناهان ، در كتب احادیثى بابى جداگانه دارد و كیفرى جداگانه برایش ذكر شده است .
اهانت زن و شوهر به یكدیگر علاوه بر آنكه كیفر الهى و عقوبت اخروى دارد، موجب مى شود كه فرزندانى كه در خانه هستند و سخن پدر و مادر خود را مى شنوند، از آنها یاد بگیرند و ایشان هم وقتى بزرگ شدند و ازدواج كردند، با همسر خود آن گونه رفتار كنند و همان كلمات زشت را به همسر خود بگویند و باز فرزندان آنها هم یاد بگیرند و با این حساب جامعه اسلامى به خشونت و فحاشى معرفى گردد.
پدرانى كه مى خواهند فرزندانشان احترام آنها را نگه دارند، باید خود ایشان ، احترام مادر و كدبانوى خانواده را نگه دارند تا آنها هم یاد بگیرند، هم از مادر احترام كنند و هم از پدر، همچنین اگر زنى مى بیند كه فرزندان احترام او را نمى دارند، باید بداند كه گاهى علت این است كه خود زن احترام شوهر را نگه نمى دارد و در برابر فرزندان به پدر آنها كلماتى تند و زشت مى گوید. گاهى پدر حاضر است كلمات تندى از همسرش در خلوت بشنود ولى شنیدن همان كلمات را در پیش فرزندانش راضى نیست . زن مسلمان باید رعایت این نكات را بنماید و نیز زن و شوهر باید بداند كه فرزندان كوچك فرق رابطه زن و شوهر را با رابطه فرزندان و ابوین درك نمى كنند. پس نباید مادر مثلا به دخترش بگوید من كه به پدرت (( تو )) مى گویم ، تو نباید بگویى .
دلیل
209- سمعت اءبا عبدالله (علیه السلام ) یقول : قال الله عزوجل : لیاءذن بحرب منى من اءذى عبدى المومن و لیاءمن غضبى من اءكرم عبدى المومن ...
از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم كه مى فرمود: خداوند عزوجل فرموده است : كسى كه بنده مومن مرا آزار دهد، باید مرا با خود در جنگ بداند و كسى كه بنده مومن مرا احترام كند، باید كه از غضب من ایمن باشد. (222)
210- سمعت اءبا عبدالله (علیه السلام ) یقول : ان الله تبارك و تعالى یقول : من اءهان لى ولیا فقد اءرصد لمحاربتى و اءنا اءسرع شیئا الى نصره اولیائى .
شنیدم امام صادق (علیه السلام ) مى فرمود: خداوند تبارك و تعالى مى فرماید: كسى كه دوست مرا اهانت كند، در كمین جنگ با من نشسته است و من به یارى كردن دوستان از هر كارى شتابنده ترم . (223)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:57 - 0 تشکر 532063


درس پنجاهم : گذشت و اغماض

اگر از نویسنده بپرسید: از میان تمام توصیه هایى كه اسلام به زن و شوهر نمود، كدامیك در درجه اول قرار دارد و روى آن تاكید و سفارش شده است ؟ عرض مى كنم آن سفارش (( گذشت و اغماض )) است . گذشت واغماض هر یك از زن و شوهر از لغزشها و كج خلقیهاى دیگرى و چشم پوشى و نادیده گرفتن اشتباهات و خطاهاى او.
اگر بپرسید تنها چیزى كه اختلافات شش گانه زن و شوهر را كه در درسهاى آینده مى گوییم حل مى كند كدام است ؟ عرض مى كنم (( گذشت و اغماض )) است .
اگر بفرمایید: آن عاملى كه موجب مى شود، زن و شوهر، عمرى با صفا و محبت زندگى كنند كدام است ؟ عرض مى كنم اولا گذشت و اغماض و سپس مراعات دستورات دیگر اسلام كه از اول این كتاب تااینجا شرح داده شد.
اگر بگویید: براى چیست كه زن و شوهر، در ابتداى زندگى خود، همواره قهر و نزاع و كشمكش دارند و وقتى پیر و پخته شدند، با یكدیگر گرم و با صفا مى شوند و بر گذشته عمر خود دریغ مى خورند؟ عرض مى كنم براى این است كه در ابتداى جوانى غرور و خودخواهى دارند و (( گذشت و اغماض )) را فراموش مى كنند، ولى در زمان پیرى و كهنسالى ، دانا مى شوند و مى فهمند: محال است زن مانند شوهر فكر كند یا شوهر مانند زن . مى فهمند كه هر كسى طرز فكرى دارد. هر كسى براى خود روش و برنامه ئى معین كرده است و شخصیتى براى او منعقد گشته است كه عدول از آن بسیار مشكل است . یكى بلند سخن مى گوید و دیگرى آهسته . یكى با دست غذا مى خورد و دیگرى با قاشق . یكى بیشتر مى خوابد و دیگرى كمتر، یكى پر حرف است و دیگرى كم حرف ، یكى تمیز است و دیگرى تمیزتر، و هر یك از آنها صفات خود را در اثر وراثت یا تربیت یا تمرین بدست آورده و بر آن عادت كرده و خو گرفته است ، پس شوهر نباید انتظار داشته باشد كه همسرش را با اجبار و اكراه به ترك عادتش وادار كند. در این گونه موارد یا زن و شوهر باید از یكدیگر جدا شوند و یا (( گذشت و اغماض )) را پیشه كنند و سازش و مدارا را پیش گیرند. و اگر تصمیم به جدایى بگیرند، باید بدانند كه هر كجا كه روند آسمان همین رنگ است . آنها در روى زمین همسرانى با صد در صد اتحاد سلیقه پیدا نمى كنند و شاید خدا چنین دو نفرى خلق نكرده باشد.
دلیل
211- و قال (صلى الله علیه و آله و سلم ) اءلا اءدلكم على خیر اءخلاق الدنیا و الاخره : تعفو عمن ظلمك و تصل من قطعك ...
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: مى خواهید شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت راهنمایى كنم ؟ آن اخلاق این است كه : درگذرى از كسى كه به تو ستم كرده و پیوند كنى با خویشاوندى كه از تو بریده و بردبارى كنى با كسى كه درباره تو نادانى كرده است . (224)
212- و قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): علیكم بالعفو لا یزید العبد الا عزا فتعافوا یعزكم الله .
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: بر شما باد كه عفو و گذشت داشته باشید، زیرا عفو، موجب عزت بنده است ، از یكدیگر عفو كنید تا خدا شما را عزیز كند. (225)
213- و عن اءبى جعفر (علیه السلام ) قال : الندامه على العفو اءفضل و اءیسر من الندامه على العقوبه .
امام باقر (علیه السلام ) فرمود: پشیمان شدن برگذشت بهتر است و (جبرانش ) آسان تر است از پشیمان شدن بر عقوبت (كه گاهى جبرانش ‍ ممكن نیست ) (226)
214- حدثنى من سمع اءبا عبدالله (علیه السلام )، یقول : من كظم غیظا و لو شاء اءن یمضیه اءمضاه اءملاء الله قلبه یوم القیامه رضاه .
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: كسى كه خشمگین شود و با وجود اینكه مى تواند خشم خود را اعمال كند، نكند و آن خشم را فرو خورد، خدا روز قیامت دل او را سرشار از رضایتش سازد. (227)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

سه شنبه 7/6/1391 - 0:57 - 0 تشکر 532064


درس پنجاه و یكم : سواد آموزى زن

هر گاه شما از دانشمندى كه تمام منابع و ماخذ اسلامى را بررسى كرده باشد، سوال كنید كه : (( درس خواندن زن از نظر اسلام چه حكمى دراد؟ )) به شما جواب مى دهد كه : من هیچ دلیلى پیدا نكرده ام كه اسلام ، نسبت به آموختن علم ، میان زن و مرد از لحاظ وجوب و حرمت فرقى گذاشته باشد، و مثلا آموختن علمى را براى مردان واجب و براى زنان حرام كرده باشد.
لیكن از موضوع وجوب و حرمت و دلیل شرعى كه بگذریم و سوادآموزى زن را در محدوده موازین عقلى و اجتماعى بررسى كنیم ، باید بگوییم : زن باید بنگرد كه او براى چه منظورى آفریده شده و چگونه مسیر و جهتى را در زندگى انتخاب مى كند، آنگاه علمى را بیاموزد كه براى مسیر زندگى و هدف نهایى او مناسب است .
دختر از زمانى كه مى تواند به مدرسه رود تا زمانى كه شوهر مى كند، وقت اندكى دارد و دامنه علوم هم بسى پهناور و وسیع است پس او باید از میان همه آنها، لازمتر و مفیدترش را انتخاب كند و بیاموزد. شخصى كه دبیر شیمى بود، مى گفت : با توجه به كتابهاى زیادى كه درباره شیمى نوشته شده است ، من اگر بخواهم تمام وقتم را تنها به ورق زدن این كتابها برگزار كنم ، عمرم كفاف نمى دهد.
پیداست كه زندگى عصر ما حتى در بیشتر روستاها در ارتباط با استفاده از روشنایى برق و رادیو و تلویزیون و یخچال و مانند آنست و زن براى آگاهى از طرز استفاده این لوازم و راه جلوگیرى از خطرات و حوادث آنها، باید تا اندازه اى فیزیك و شیمى و ریاضى و علوم دیگر بداند و این مقدار را در مدارس ابتدائى و راهنمایى به طور كلاسیك یا به طور متفرقه یا نحوى دیگر بیاموزد و باز اگر مى خواهد مامایى یا دندانپزشكى و امثال آنرا بداند، باید درس بیشترى بخواند؛ بنابراین از علوم متداول زمان ما بسیارى از رشته هاى دانشكده هاى كشاورزى ، پلى تكنیك ، علم و صنعت ، بلكه اقتصاد و حقوق و علوم ، براى زنان بى فایده یا كم فایده است و علومى را كه در بالا گفتیم ، براى او لازمتر و مفیدتر است .
گمان مى كنم اگر روزى زنان مسلمان ما، اسلامى فكر كنند و كلاسهایى براى خانه دارى و شوهر دارى و آشپزى و بچه دارى تشكیل دهند، دانشجویان بسیارى پیدا كنند و بهترین دانش هم براى زن مسلمان همین ها است .
بحث دیگر در اینجا این است كه : در روایتى از امام صادق (علیه السلام ) نقل مى شود كه آنحضرت مى فرماید: (( محبت على (علیه السلام ) را به زنان الهام كنید و سپس آنان را ساده و پاكدل باقى گذارید )) یعنى سرشت خدادادى و فطرت پاك نخستین آنها را دست نخورده باقى گذارید و با علوم و فنون ساخته مغز و فكر بشر نیالائید. نمى گویم به آنها زشتى دروغ و جنایت و خیانت را نیاموزید، بلكه مى گویم : حتى لغت (( دروغ )) و واژه (( خیانت )) را به آنها تعلیم مدهید. و آن موجود فرشته خوى را، به فرشته خوئیش باقى گذارید تا او نه خلاف حقیقت را بشناسد و نه توریه و دروغ مصلحت آمیز را، نه خیانت و جنایت را بداند و نه راه فرار از آن را و خلاصه نه منكر را شناسد و نه نهى از منكر را بر خود واجب بیند.
خواهید گفت : از دنیا به آخرت رفتى و از آدمیان بریدى و به فرشتگان پیوستى ؛ ولى چه كنم كه خدا مرا و شما خواننده محترم و همه انسانها را طورى ساخته است كه خوبیها را دوست داریم و از بدیها متنفریم ، از این رو گاهى عقده دل را مى گشائیم و از سر مكنون خود سخن مى گوییم .
ما انسانها گاهى دروغ مى گوییم و جنایت و خیانت مى كنیم و گناه خود را با دلیل شرعى و عقلى توجیه و تاویل مى كنیم و به گردن دیگرى مى اندازیم ، ولى گاهى هم پشیمان مى شویم و به همه اینها اقرار و اعتراف مى نماییم ، این هم یكى از الطاف خداست كه به انسان چنین وجدان روشن و حقیقت بینى عطا فرموده است و امام صادق (علیه السلام ) و سایر پیشوایان ما - كه جان روشندلان و حقیقت گویان به قربانشان باد - مى خواهند زنها و بلكه همه انسانها، به فطرت پاك و اصیل خود باقى بماند و در همین دنیا نمونه اى از بهشت برین الهى را ببینند و بعید نیست كه این آرزوى مقدس ‍ روزى تحقق یابد و بعید نیست كه روزى بیاید كه كلمات (( دروغ ، كشتن و خیانت )) و مانند اینها در قاموسهاى بشر پیدا نشود.
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى فرماید: (( سوره یوسف رابه زنان نیاموزید كه در آن سوره فتنه هاست )) زیرا در آن سوره بیان مى شود كه زلیخا فریفته جمال یوسف گشت و او را در اتاق در بسته ئى برد و از او كام خواست و چون یوسف فرار كرد و شوهر زیلخا پشت در ظاهر شد، زلیخا نعل وارونه زد و گفت : ببین یوسف را كه از من كام مى خواهد. على (علیه السلام ) مى خواهد، چنین بازیگرى و نیرنگى به گوش زنان شیعه نرسد و در فكر و مغز آنها وارد نشود.
پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: (( زنان را در بالا خانه سكونت ندهید )) تا بر مردان و كارهاى ایشان مشرف و ناظر نباشند بلكه در طبقه پایین به كار خود مشغول باشند و مردان هم ایشان را در میان خانه نبینند، زن اگر در بالاخانه باشد، یا باید همواره چادر بر سرش باشد و یا پرده ها را بیندازد و در تاریكى زندگى كند.
و باز پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید: (( به زنان كتابت و نوشتن نیاموزید )) تا راه رابطه با مردان بیگانه براى آنها باز نشود.
ما نویسندگان و خوانندگان كه علم و دانش آموختیه ایم ، روانشناسى و جهان بینى و جامعه شناسى خوانده ایم ، منطق و برهان و استدلال دانسته ایم و سفسطه و مغالطه یاد گرفته ایم ، مى گوییم : چرا پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله ) از آموختن علم و كتابت مانع مى شود و جلو ترقى و پیشرفت را مى گیرد. انسان باید هم منكر را بداند و هم نهى از منكر كند. هم سم مهلك را بشناسد و هم از آن دورى كند. اگر به زن بگوییم : فلان سوره را نخوان او حریصتر مى شود و...
همه اینها درست است ، ولى پاكدلى و پاكدامنى هم درست است ، پاكدلى و سلامت نفس هم حقیقتى است غیر قابل انكار و شایان تعلیم و تعلم ، و انسان با دل پاكش خوبى پاكدامنى را هم درك مى كند. همانطور كه بشر باید علم و كتابت و استدلال را بیاموزد، این مطلب را هم باید بیاموزد كه (( اگر )) پاكدل و باصفا باقى بماند و دروغ و خیانت و دغل بازى را یاد نگیرد، همین دنیایش بهشت برین مى شود.
بلكه باید بگویم (( اگر )) ندارد. این مطلب یك واقعیت و حقیقت است و وجود خارجى دارد. پیغمبر و على و امام صادق (صلى الله علیه و آله و سلم ) همین مطلب رامى خواهند بگویند.
بعضى از زنان در روستاهاى دور از دانشگاهها و كتابخانه ها را مى بینیم كه خیانت و جنایت را اصلا نشنیده و آزمایش نكرده اند. شیادى و سالوسگرى و دغل بازى را در مغز خود راه نداده اند. نیرنگها و بازیگریهاى زلیخایى بگوششان نرسیده است . آنها دستورات ساده اسلام را از پدر و مادر یا از روحانى روستاى خود شنیده اند. آنها شنیده اند كه وقتى دختر عروس شد، باید خانه دارى و شوهردارى و بچه دارى كند، حجابش را حفظ كند و شوهر را خداى كوچك خود بداند. آنها هم چنین بوده و هستند. مادران آنان هم چنین زندگى كردند و به دخترانشان آموختند كه دختر باید با چادر به خانه شوهر برود و با كفن بیرون آید. آنها پنجاه سال با شوهرى زندگى كردند و با وجود نیاموختن علم روز و نخواندن روزنامه و مجله زن روز، شجاعترین سلحشوران ، باوفاترین شوهران ، فعال ترین كارگران ، خوش ذوق ترین شاعران ، ظریفترین هنرمندان و برجسته ترین مبتكران را تربیت كردند و به اجتماع خود تحویل دادند. بروید و تاریخ زندگى مردان نابغه جهان و مادرانشان را مطالعه كنید. چنین زنانند كه به فرموده رسول اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) اكثریت اهل بهشت را تشكیل مى دهند. آنها در تمام دوران زندگى خود، نه با رقص و مشروب عهدى داشتند، نه قرص ضد آبستنى را شناختند، نه با كلمه (( كورتاژ )) آشنا شدند، نه معنى رابطه نامشروع را فهمیدند، نه چشمكى زدند و گرفتند و نه متلكى شنیدند و یا اگر شنیدند معنیش را فهمیدند، تا چه رسد به فهمیدن معانى (( مساحقه ، قیادت ، مبادله همسر و ازدواج همجنس )) و مانند اینها.
ما دانشگاه دیده هاى متمدن ، باید چند روزى مهمان چنان خانواده هایى باشیم و گلزار بى خار و بهشت برین زندگى خانوادگى آنان را ببینیم تا ناخود آگاه ، آهى سرد از دل پر درد برآریم و باور كنیم كه بدون معلومات جهان بینى و جامعه شناسى هم مى توان زندگى باصفایى داشت و به جاى بیست سال زندگى توام با بیمارى و جنگ اعصاب ، مى توان شصت سال زندگى با نشاط و محبت و كامرانى داشت و باور كنیم كه بى سوادان پاكدلى كه فرهنگ ساده امام صادق (علیه السلام ) را پذیرفتند و حتى لغت (( همزیستى مسالمت آمیز )) را نمى توانستند ادا كنند، بهتر از كسانى زیستند كه دانشگاهها و لابراتوارها ساختند ولى از مكتب امام صادق روگردان شدند.
قلم اینجا رسید و سر بشكست
تنها به عنوان یك آرزوى مقدس كه تحقق آن هم آینده دورى را نشان نمى دهد، باید بگوییم : چقدر با صفا و لذت بخش است . زمانى كه پانصد میلیون بانوى مسلمان ، هم باسواد باشند و هم پاكدامن و با صفا. با توجه به اینكه بسیارى از معلومات عصر ما براى زن نه لازم است و نه فضیلت ، بلكه اتلاف وقت است و احیانا رذیلت ، در صورتى كه پاكدلى و پاكدامنى براى همیشه و در حد اعلایش فضیلت است و كمال .
در عصر ما كه اكنون اوائل قرن پانزدهم هجرى قمرى است ، قضاوت نوع مردم ایران نسبت به اغلب دختران باسواد و بى سواد چنین است :
1- دختران درس خوانده ، در سنین پایین كه هنگام شور و هیجان عشق و نشاط است ازدواج نمى كنند، بلكه در سن بالاتر از بیست ازدواج مى كنند كه از طراوت و اشتیاق و شوهر دوستى آنها كاسته مى شود، ولى دختران درس نخوانده ، اغلب در زمان بلوغ و اندكى بعد از بلوغ ازدواج مى كنند كه حكم اسلام و فطرت هم همین است .
2- دختران درس خوانده براى ازدواج ، در انتظار شوهرى از اعیان و اشراف مى نشینند و سایر بندگان مومن و متعهد خدا را لایق همسرى خود نمى دانند؛ ولى درس نخوانده ها به دیانت و نجابت مردم بیشتر اهمیت مى دهند و به شغل و درآمد او كمتر.
3- درس خوانده ها نسبت به شوهر خود، مغرور و متكبر و خود خواهند و درس نخوانده ها متواضع و رام و فروتن ، چنانكه اسلام دستور مى دهد.
4- درس خوانده ها خانه دارى و بچه دارى بلد نیستند و انتظار دارند، كار خانه آنها را كلفت انجام دهد، ولى درس نخوانده ها اگر هم بلد نباشند، به انجام آن افتخار مى كنند و آن قدر انجام مى دهند تا آشنا و ورزیده شوند.
5- درس خوانده ها بیشتر به فكر گردش رفتن و مسافرت و دید و بازدیدند و درس نخوانده ها به فكر اداره خانه و حفظ مال شوهر مى باشند.
6- درس نخوانده ها به عفت و پاكدامنى بیشتر اهمیت مى دهند تا درس ‍ خوانده ها.
7- درس خوانده ها پر توقع و اسراف كارند و درس نخوانده ها قانع و سازگار.
8- درس خوانده ها كم طاقت و زود رنج و كم تحملند و درس نخوانده ها پر كار و پر طاقت و بردبار.
از طرف دیگر:
1- دختران درس نخوانده ، نظافت و بهداشت را كمتر از درس خوانده ها رعایت مى كنند.
2- درس خوانده ها آداب سخن گفتن و معاشرت را بهتر از درس نخوانده ها مى دانند.
3- درس خوانده ها بیدار نگه داشتن غریزه جنسى شوهر را با الفاظ نغز و حركات شیرین خود، بهتر از درس نخوانده ها رعایت مى كنند.
در اینجا براى نویسنده ، لزوم همراه بودن تربیت صحیح با آموزش و تعلم تداعى مى شود. اینجانب فكر مى كند: تحصیل علمى كه در اسلام بر هر دو مرد و زن واجب گشته و كل كمال دانسته شده و عالم محبوب خدا و وارث انبیا و بهتر از هزار عابد معرفى گردیده و امام صادق (علیه السلام ) مى خواهد با تازیانه بر سر اصحاب عزیزش بزند بلكه مى خواهد در گردابهاى خطرناك شناور شوند تا علم و فقاهت بیاموزند و مجلس علم را نشستن روى پر ملائكه مى داند و مرگ عالم را موجب رخنه افتادن در بناى اسلام مى شمارد و جاهل را هموزن خاشاك روى آب معرفى مى كند و در قیامت او را دور از رحمت خدا و اعمالش را ناپاك مى داند، (228) چرا باید همراه با تربیت نادرستى باشد كه معایب هشتگانه و غیر آنها را به بار آورد و دختر مسلمان ، جهالت را بر چنین علمى ترجیح دهد؟
و اما علاج و چاره این عیوب : دختران درس نخوانده اگر یك حسن اخلاقى داشته باشند، تمام عیوب آنها قابل تحمل مى شود و آن حسن اخلاقى ، شنوایى و پذیرش نصیحت است ، دختر بى سواد اگر قبول كند كه چون درس نخوانده است ، بعضى از چیزها را نمى داند و خود را حاضر كند كه پند و اندرز شوهر با سواد یا زنان باسواد دیگر را بشنود، تمام عیوبش نادیده گرفته مى شود و بلكه به تدریج از میان مى رود؛ ولى پناه به خدا از دست زنى كه هم بى سواد باشد و هم خیره سر و لجباز كه جهنم سوزان در آن خانواده است و مرد باید صبر حضرت ایوب را داشته باشد و تحمل امام جواد (علیه السلام ) را.
و اما چاره عیوب دختران درس خوانده ، مشكل تر از درس نخوانده هاست ، زیرا درس نخوانده گاهى مى پذیرد كه چون یاد ندارد، باید یاد بگیرد، ولى با درس خوانده ئى كه خود را نادان نمى داند چه باید كرد؟ او نمى تواند بفهمد كه خواندن درس فیزیك و شیمى و ریاضى ، به خانه دارى و اخلاق اسلامى ربطى ندارد. (229) او نمى تواند بفهمد: اسلام نسبت به او دلسوزتر از معلمانى است كه آن مطالب را به او آموخته اند. او نمى تواند درك كند كه تعلیمات اسلام براى بقاء شخصیت و مقام والاى مادرى او مفیدتر است از درسهاى دیگر كه براى نظم و نظافت ظاهر زندگى مى خواند، بنابراین تنها چاره اى كه به نظر مى رسد، این است كه پسرى كه مى خواهد با دختر درس ‍ خوانده لیسانس و دكتر ازدواج كند، باید نظیر این كتاب را در دستور اسلام نسبت به وظائف زن و شوهر به او بدهد تا مطالعه كند و سپس نظر او را نسبت به آن دستورات بپرسد. اگر توانست قبول كند با او ازدواج نماید.
امیدوارم از بركت استقرار جمهورى اسلامى دختران ما در مدارس و دانشكده ها درسهایى را بخوانند كه آنان را مسلمانى متعهد و پیرو حضرت زهرا و زینب كبرى علیهماالسلام تربیت كند، تا دیگر نه شاهد آلودگیها و معایب بعضى از دختران درس خوانده امروز باشیم و نه شاهد عیوب و عقب افتادگى دختران درس نخوانده و به نظر نویسنده تحولى اساسى در دروس دبیرستان و دانشگاهى كه آن را مناسبت با سرشت و فطرت و نیازهاى زن بسازد باید صورت پذیرد.


دلیل
215- عن اءبیعبدالله (علیه السلام ) قال : اءلهموهن حب على علیه السلام و ذروهن بلها.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: به زنان محبت على (علیه السلام ) را الهام كنید و آنان را ابله و پاكدل واگذارید. (230)
بعد از وفات پیغمبر اكرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) دین اسلام را به شعبه هاى مختلف تقسیم كردند و هر شعبه براى خود پیشوا و رهبرى داشت . پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده بود: امت من به 73 فرقه تقسیم مى شوند كه یك فرقه بر حق و بقیه در گمراهى هستند. شاید بیشتر این فرق تا زمان صادق (علیه السلام ) پیدا شده بودند و شكى نیست كه از میان تمام آن فرق فرقه ئى بر حق بود كه پیشوایش به پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نزدیكتر و به مكتب اسلام آشناتر و چنین كسى در روى كره زمین ، جز على بن ابیطالب (علیه السلام ) نبود، امام صادق (علیه السلام ) در این حدیث پیروى از مكتب على (علیه السلام ) را كه فرع محبت آنحضرت است به شیعیانش تعلیم مى دهد.
پیداست كه محبت على (علیه السلام ) با محبت اولاد معصومینش فرق ندارد و همه از یك خط كه همان اسلام راستین است ، پیروى مى كنند، ولى امام صادق (علیه السلام ) كه نباید بفرماید: محبت مرا به زنان الهام كنید، چنانكه احادیثى را هم كه براى ما بیان مى كند، مى فرماید: شنیدم از پدرم تا مى رسد به جدش پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ).
و چه قدر لطیف است اینكه مى فرماید: الهام دهید نه تعلیم دهید، زیرا تعلیم زنان همان چیزى است كه از آن نهى مى فرماید: البته نتیجه الهام و تعلیم یك چیز است و آن محبت على (علیه السلام ) در دل شنونده است ، ولى الهام با لطافت و ظرافت انجام مى گیرد، مثلا پدر، خودش به روش على (علیه السلام ) رفتار مى كند و كلمات آنحضرت را بیان مى كند و به دخترش ‍ مى گوید: این است روش و مكتب على (علیه السلام ).
و اما اینكه مى فرماید: زنان را ابله واگذارید. كلمه (( ابله )) چنانكه از اهل لغت در پاورقى یادآور مى شویم و از قول امام صادق (علیه السلام ) بیان مى كنیم ، به معنى پاكدل و بى نقش است ، یعنى كسى كه حقه و دوز و كلك بلد نیست و همه مردم را مانند خودش صاف و پاك مى داند و بیشتر اهل بهشت از اینگونه مردمند، چنانكه به تفصیل توضیح دادیم .
216- قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ): لا تنزلوا النساء الغرف و لا تعلموهن الكتابه و علموهن المغزل و سوره النور.
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: زنان را در بالا خانه ها ننشانید و نوشتن به ایشان نیاموزید بلكه ریسندگى و سوره نور را به آنان بیاموزید. (231)
217- قال اءمیرالمؤ منین علیه السلام : لا تعلموا نساءكم سوره یوسف و لا تقرؤ وهن ایاها، فان فیهاالفتن ...
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: سوره یوسف را به زنان خویش تعلیم ندهید و براى ایشان قرائت نكنید كه در آن سوره فتنه هاست . (232)
128- عن جعفر بن محمد عن آبائه (علیه السلام ) اءن النبى (صلى الله علیه و آله و سلم ) قال : دخلت الجنه فوجدت اءكثر اءهلها البله (233) : قلت ماالبله ؟ قال : العاقل فى الخیر و الغافل عن الشر.
امام صادق (علیه السلام ) از پدرانش ، از پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل مى كند كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: من داخل بهشت شدم و بیشتر اهل بهشت را ابله یافتم . راوى گوید از امام صادق (علیه السلام ) پرسیدم ابله كیست ؟ فرمود: آنكه در كار خیر عاقل است و در كار شر غافل . (234)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.