• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ایران سرای من (بازدید: 8666)
جمعه 27/5/1391 - 5:17 -0 تشکر 515896
تاریخ ایران

چرا به تخت جمشید «پرسپولیس» می گفتند؟

 

زنده یاد علی سامی در کتاب «پایتخت های شاهنشاهان هخامنشی؛ شوش ـ هگمتانه ـ تخت جمشید» خواننده را با جلوه های درخشان هنر ایرانی در تخت جمشید آشنا می کند و حاصل سال ها تحقیق و کاوش های باستان شناسی خود را به شیوه ای دقیق در اختیار علاقه مندان قرار می دهد. این کتاب پس از سال ها دوباره بازچاپ شده است.

به گزارش ایبنا، تخت جمشید، تنها مجموعه ای از کاخ ها، بخش های اداری دولت هخامنشی و پرستشگاه ها نیست، بلکه نموداری از شکوهمندی هنر و ذوق ایرانی نیز به شمار می رود. از این رو است که تخت جمشید را نموداری از اندیشه رسا و هنرورزی چیره دستانه ایرانیانی دانسته اند که در آن روزگاران، بر قلمرو پهناوری از جهان، حکم می راندند.

علی سامی در ابتدا یادآوری می کند که کتاب او نتیجه کاوش ها و بررسی های سی ساله در تخت جمشید است (از ۱۳۱۰ تا ۱۳۴۰ خورشیدی). در این میان، خود او در ۲۱ سال پایانی، وظیفه کاوش در تخت جمشید را بر عهده داشته است. از این رو آنچه در این کتاب عرضه می کند، نه تنها از دقت پژوهشگرانه ای برخوردار است، بلکه نتیجه حفاری ها و کاوش های باستان شناسی اوست.

به همین دلیل لازم دانسته که در آغاز، فهرست وار به نکات مهم تاریخی که در نتیجه کاوش های سی ساله تخت جمشید به دست آمده است، اشاره کند تا اهمیت آن برای خواننده روشن شود. یک نمونه آن یافته ها، به کشف سی هزار لوحه گلی بایگانی شده بازمی گردد. پیداست که ارزش چنین لوحه هایی برای مطالعات هخامنشی، تا چه اندازه فراوان است.

● پیدا شدن دو لوحه زرین مربوط به داریوش هخامنشی

سامی سپس از پیدا شدن دو لوحه زرین گرانبها در گوشه جنوب شرقی کاخ آپادانا یاد می کند و توضیح می دهد که این الواح چگونه به دست آمدند و چه ویژگی هایی دارند. متن هر دو لوحه که مربوط به داریوش بزرگ است، به همراه ترجمه فارسی آنها، آورده شده است. آنگاه می کوشد که به پاسخ این پرسش برسد که «معماری و هنرهای به کار رفته در تخت جمشید، تا چه اندازه تحت تاثیر صنایع کشورهای شرق باستان بوده است؟ و چه مقدار از آن، هنر ملی و خاص ایرانی است؟». او برای یافتن پاسخی علمی و سنجیده، دیدگاه های باستان شناسان و شرق شناسان اروپایی و ایرانی را ذکر می کند و به نتیجه گیری درخور توجه و پژوهشگرانه ای می رسد.

سامی در ادامه گفتار خود، گستره بررسی اش را افزون تر می کند و با توجه به دیدگاه دانشمندان غربی، به این نتیجه می رسد که حجاری های ایران عصر هخامنشی، در حجاری های آن روزگار و روزگاران پس از آن، به ویژه در یونان، تاثیر غیر قابل انکار داشته است. از این پس نیز ترجمه نوشتارهایی از باستان شناسان و محققان اروپایی را عرضه می کند تا به سهم ایران هخامنشی در گنجینه فرهنگ و دانش بشری و نیز هنر و مذهب جهانی، اشاره کرده باشد و بر زیبایی شگفت انگیز تخت جمشید، که نموداری از هنر والای آن زمان است، تاکید بورزد.

● چرا تخت جمشید را «پرسپولیس» می نامیدند؟

در جستاری دیگر از کتاب «پایتخت های شاهنشاهان هخامنشی»، به این موضوع پرداخته می شود که چرا تخت جمشید را «پرسپولیس» می نامیدند؟ این که چرا کاخ شاهی در جلگه مرودشت و در دامنه کوه رحمت ساخته شده، پرسش دیگری است که خواننده می تواند پاسخ آن را در این کتاب بیابد. در همین بخش، اشاره های کاوشگرانه ای به حصار کاخ و وسعت صفه آن و نیز آبروهای زیر زمینی تخت جمشید شده است. برخی معتقدند مجموعه کاخ های پارسه را تخت جمشید می گفتند و نام فرنگی آن هم پرسپولیس بوده است.

به همین گونه در بخش دیگر به زمان ساختن بنای تخت جمشید پرداخته می شود و با توضیحات دقیق تاکید می ورزد که قسمت بزرگ کاخ ها در زمان داریوش بزرگ و خشایارشا به اتمام رسیده است. اشاره به شوش، پایتخت اداری و کشورداری هخامنشیان و همدان، پایتخت تابستانی آنان، در همین بخش آمده است.

در صفحات دیگر، آگاهی های جالب توجهی درباره پلکان ورودی، تالار اصلی، کتیبه درگاه مدخل، حیاط آپادانا، سرستون ها و مجسمه های سنگی، در اختیار خواننده گذاشته می شود. هر کدام از این توضیحات همراه با تصاویر گویایی است که خواننده را در فهم مطالب یاری می رساند. بخشی نیز به «کاخ آپادانا» اختصاص داده شده است. در این بخش درباره وسعت و ویژگی های کاخ، اتاق ها و راهروهای جنوب ایوان ها، پله ها و نقش های برجسته آن، نقش ها و حجاری های پلکان شرقی و اشیای پیدا شده در کاخ، مطالب با اهمیتی درج شده است.

آشنایی با تالار مرکزی، در ادامه آورده شده است. ابتدا نمایی از کاخ مرکزی به دست داده شده و سپس از پلکان ورودی، ایوان شمالی و جنوبی و اتاق های پیرامون آن اطلاعاتی عرضه شده است. به همین گونه می توان درباره «صد ستون سنگی خشایارشا»، آگاهی های ارزنده ای یافت. در این بخش درباره فضای شمالی کاخ، تالار ۳۲ ستونی، جایگاه ارابه و اسبان سلطنتی، سر پیکر خشایارشا، تکه های منبت کاری و بسیاری نکات دیگر، اطلاعات علمی فراوانی گردآوری شده است.

● سامی به شناسایی دقیق و ریزبینانه کاخ «تچر» می پردازد

اندوخته های علمی خواننده درباره تخت جمشید، در بخش دیگری که به «کاخ تچر (تالار آئینه)» اختصاص دارد، افزوده می شود. «تچر» در زبان باستان، «کاخ زمستانی» معنی می داده است. سامی به شناسایی دقیق و ریزبینانه این کاخ می پردازد و به تشریح نقش اشخاصی اشاره می کند که پیکره آنها در این کاخ حجاری شده است.

اشاره به سنگ نبشته های میخی کاخ، که در دوران های گوناگون تاریخی کنده شده، نیز فراموش نشده است و آنگاه به «کتیبه های متاخر اسلامی در تخت جمشید» پرداخته است. درباره «هدیش»، کاخ اختصاصی خشایارشا و ساختمان های پیرامون آن و کتیبه های بنای اردشیر سوم نیز در صفحاتی دیگر توضیحاتی داده شده است.

کتاب سامی، بررسی جزیی نگری از تمام بناها و کاخ های تخت جمشید و اشیای یافته شده در آن است. از این رو می توان در این کتاب درباره تمام مواردی که به این بنای باشکوه ارتباط می یابد، اطلاعات محققانه ای کسب کرد. به همین دلیل است که درباره بخش مهمی از تخت جمشید که خزانه آن باشد، دانستنی هایی عرضه می شود که خواننده را با ریزترین بخش های بنا آشنا می کند. در بخش خزانه، از تالار صد ستون و نود و نه ستون، نقش برجسته داریوش و ولیعهدش، ظروف سنگی از سنگ های الوان مرمر، گلدان شکسته شیشه ای و مجمر فلزی و هفت لوح سنگی یاد می شود. سامی در کنار این توضیحات، گزارشی نیز از شیوه کاوش ها و زمان انجام آنها ارایه می کند.

● چاه سنگی، از شگفتی های تخت جمشید است

ساختمان های خشتی جنوبی کاخ هدیش، تا آنجایی که امروزه موزه تخت جمشید نامیده می شود، معروف به «اندرون» یا «حرمسرا» است. این ساختمان در سال ۱۳۱۱ خورشیدی توسط «هرتسفلد» خاکبرداری و تجدید ساختمان شد. سامی به معرفی این بخش از تخت جمشید می پردازد و به اشیایی اشاره می کند که در اتاق های اندرونی پیدا شده اند. این را نیز می افزاید که نقوشی که به زحمت دیده می شوند، بر دیوار سنگی ایوان شمالی تالار اندرونی حک شده اند که مربوط به دوره ساسانیان است. توضیحات باریک بینانه ای نیز در این باره آورده شده است.

در بخش های دیگر کتاب، با «جایگاه پاسداران و نگاهبانان کاخ» آشنا می شویم. در ضمن از چاه سنگی، که سامی آن را از شگفتی های تخت جمشید می داند، آرامگاه اردشیر سوم هخامنشی و آرامگاه اردشیر دوم، یاد می شود و خواننده درباره هر کدام از آنها آگاهی هایی به دست می آورد. کاخ های شاهی هخامنشی منحصر به بناهای روی صفه تخت جمشید نیست، بلکه تا شعاع نیم کیلومتر نیز آثار دیگری کشف شده است. سامی بخش دیگری از کتابش را به این آثار اختصاص می دهد و از شهر شاهی پارسه، استخر بزرگ سنگی، حصار غربی شهر شاهی، آرامگاه داریوش سوم و موارد دیگری که با این قسمت ها ارتباط می یابند، اطلاعاتی عرضه می کند. درباره اشیای به دست آمده در تخت جمشید نیز به همین گونه می توان مطالب جالب توجهی یافت.

● آتش زدن تخت جمشید و ویرانی آنجا توسط اسکندر مقدونی

از بخش های مکمل کتاب، فصل «سرانجام کاخ های هخامنشی» است. سامی از آتش زدن تخت جمشید و ویرانی آنجا توسط اسکندر مقدونی، نوشته های تاریخ نویسان قدیم یونانی و رومی در این باره و عوامل دیگری که منجر به خرابی بناها شد، سخن می گوید و در بخشی دیگر، تخت جمشید را از دیدگاه خاورشناسان، باستان شناسان و تاریخ نویسان، بررسی می کند و از «آغاز کاوش های باستان شناسی در تخت جمشید» گزارش خواندنی می آورد.

در صفحات بعد، نظر دانشمندان ایرانی و اروپایی در باره تخت جمشید ذکر شده است. در پایان کتاب نیز اشاره کوتاهی به منشور کوروش بزرگ دیده می شود. کتاب با فهرست های گوناگون آراسته است تا استفاده از مندرجات آن آسان تر باشد.

زنده یاد علی سامی؛ باستان شناس نامدار ایران، در سال ۱۲۸۹ خورشیدی در شهر شیراز زاده شد. «پاسارگارد یا قدیمی ترین پایتخت کشور ایران»، «دادرسی و قضاوت در ایران باستان عهد هخامنشی»، «ادبیات و شعر و تاریخ نویسی در عهد ساسانی»، «پزشکی ایران در عهد ساسانی» از جمله کتاب های این پژوهشگر است. سامی جلد نخست کتاب «روزها و یادها» را، که شامل خاطرات و یادمان های او بود، در سال ۱۳۶۰ و جلد دوم آن را به فاصله دو سال بعد منتشر کرد.

آخرین کتاب او نیز در سال ۱۳۶۵ با نام «نقش ایران در فرهنگ اسلامی» چاپ شد. کتاب «پایتخت های شاهنشاهان هخامنشی» نخستین بار در سال ۱۳۴۸ توسط دانشگاه شیراز منتشر شد و بارها توسط ناشران مختلف بازچاپ شده است. سرانجام این باستان شناس برجسته ایرانی در روز ۲۲ امرداد ۱۳۶۸ درگذشت. بازچاپ کتاب «پایتخت های شاهنشاهان هخامنشی؛ شوش ـ هگمتانه ـ تخت جمشید» نوشته زنده یاد علی سامی، یکی از منابع با ارزش تاریخ هخامنشیان را در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می دهد. تجدید چاپ این کتاب توسط موسسه فرهنگی انتشاراتی پازینه، کمکی به شناخت بیشتر آن دوره از تاریخ ایران است. این کتاب با شمارگان هزار نسخه و به بهای ۱۲۵۰۰ تومان عرضه شده است. کتاب «پایتخت های شاهنشاهان هخامنشی» که در ۵۰۵ صفحه نگاشته شده است، همراه با تصاویری از بناها، کاخ ها و اشیای به دست آمده در کاوش های تخت جمشید است.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:22 - 0 تشکر 515908

آشنایی با تاریخ باغ قلهک


باغ قلهک به وسعت بیست هکتار در خیابان شریعتی تهران در حد فاصل خیابان دولت و پل صدر قرار دارد


در گذشته آب قلهک، به عنوان یکی از آبادی‌های شمیران از هفت رشته قنات تامین می‌شد که مهم‌ترین آنها دو قنات موجود در باغ قلهک و دیگری قنات جاری در باغ قوام‌السلطنه بود.


آب قنات جاری در باغ قلهک که بسیار پر حجم است همچنان جاری است و علاوه بر سیراب کردن درختان کهنسال این باغ، موجب رشد گیاهان و گلهای زیبا و متنوعی در این باغ شده که زیبایی خیره کننده‌ای به این باغ بخشیده است.


قریه قلهک به دلیل برخورداری از آب و هوای خنک و فرح بخش مورد طمع سلاطین قاجار بود و این باغ نیز جزو تیول شاهی بود که  به سرجان کمپبل، وزیر مختار انگلیس در ایران اجاره داده شد و سفارت انگلیس ییلاق خود را در قلهک بنا کرد.




باغ قلهک


در سال ۱۲۵۱ قمری که «سرجان کمپبل» وزیر مختار انگلیس در ایران بود، محمد شاه این باغ را که جزو «تیول» شاهی بوده، به دولت انگلستان اجاره داد و سفارت انگلیس ییلاق خود را در قلهک بنا کرد. پس از چندی، شاه از درآمد اجاره آن نیز صرف‌نظر کرد و این محل را تلویحاً به طور رایگان در اختیار هیئت سیاسی انگلیس گذاشت. مال‌الاجاره این محل در آن زمان ماهی ۳۰ تومان یا ۱۵ لیره بیشتر نبود، ولی این تفقد شاهانه اعتبار فراوانی برای وزیر مختار انگلستان به ارمغان آورد و باعث افزایش شخصیت و اعتبار او در بین دیگر عوامل کشورهای خارجی در ایران شد.


در ادامه، اتباع انگلیسی با فراموشی مرحمت شاهانه، پا از حد خود فراتر گذاشتند و از حقوق خود تجاوز کردند و به ایجاد هرگونه دخل و تصرف به عنوان منطقه مسکونی در این محل روی‌آوردند. در این روزها، با استفاده از شرایط خاص آن دوران و ناآرامی‌های ملی، دست‌درازی انگلیسی‌ها به حدی رسید که عملا حاکمیت خود را بر سراسر قریه قلهک گسترش دادند و خود را حاکم بلامنازع قلهک برشمردند و از انجام هر فعالیتی در این قریه اجتناب نکردند. بدین‌گونه نمایندگان استعمار پیر، سیطره خود بر قلهک را آغاز کردند.


اما سیطره انگلیسی‌ها بر قریه قلهک بیش از حد گسترش یافت و در تاریخ آمده است که در این دوره حاکمیت بر قلهک با انگلیسی‌ها بوده و مامورین ایرانی حق مداخله در امور این قریه را نداشتند تا جایی که حتی کدخدای این قریه را نیز انگلیسی‌ها تعیین می‌کردند.


سلیمان بهبودی در یادداشت های تاریخی خود در همین رابطه نوشته است: ” چندی پیش از کودتا، نظمیه به فکر افتاد، پاسگاهی در قلهک ایجاد و به کار مردم رسیدگی کند. در شمال دیوار سفارت انگلیس، مغازه جدیدالاحداثی بود که اجاره کردند و چهار نفر که یک وکیل و یک سرپاسبان بودند با میز و لوازم دفتری آمدند. اما بلافاصله همان کدخدای سفارت انگلیس آمد، میزتحریر و لوازم دفتر را به خیابان ریخت و با ناسزاگویی ماموران شهربانی را از قلهک بیرون کرد.”


این وضع بدین منوال ادامه داشت تا آنکه سال‌ها بعد، با لغو حق کاپیتولاسیون، امتیازات ویژه انگلیسی‌ها از بین رفت و دست آنان از قریه قلهک کوتاه شد. اما سایه شوم استعمار بر این باغ زیبا باقی ماند.باغ قلهک و ماجرای به توپ بستن مجلس


انگلیسی‌ها از گذشته با استقرار در رزیدانس (اقامتگاه تابستانی)قلهک در ماه‌های گرم سال، برخی امور سفارتخانه خود را نیز در این محل انجام می‌دهند. این باغ و محفل‌ها و تصمیمات گرفته شده در آن، تاثیرات فراوان بر تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است.


در دوره انقلاب مشروطه و درپی به توپ بستن مجلس توسط «لیاخوف» روسی، از آنجا که دولت انگلیس مخالف سیاست‌های روسیه در ایران بود، به آزادی‌خواهانی که از مجلس جان سالم به در بردند، مثل دهخدا، تقی‌زاد و معاضدالملک پناه داد. همچنین مرحوم بهبهانی در این باره می گوید:” شمار زیادی از روحانیون و بازاریان و مردم دیگر در باغ قلهک بست نشسته و درخواست کردند تا سفیر انگلیس به آنها امان دهد و در حمایت از آنان و تحقق خواسته‌هایشان اقدام کند. این جمعیت تعدادشان تا حدود چهارده هزارنفر نیز روایت شده است که بیشتر اهل بازار بوده و باغ سفارت را پرکردند.”از دیگر ارتباطات این باغ با پیشینه تاریخی ایران، حضور سفیر و عوامل سفارت انگلیس در ماه‌های گرم سال در این باغ سبز و خرم و به رسمیت شناختن حکومت و ولیعهد ایران بود. در دوره عباس میرزا، دو دولت روسیه تزاری و انگلستان، سلطنت ایران را در اولاد عباس میرزا، نایب السلطنه به رسمیت شناخته و آن را تضمین کردند؛ از این رو چه در زمان فوت فتحعلی‌شاه و چه در زمان مرگ محمدشاه و همین‌طور پس از درگذشت ناصرالدین‌شاه و متعاقب آن درگذشت مظفرالدین شاه، در هر زمان، تنها اعلام حمایت این دو دولت از ولیعهد رسمی کشور، موجبات صعود وی را به تخت سلطنت میسر می‌ساخت.


برکناری محمدعلی‌شاه از سلطنت نیز با تصمیم و حمایت ضمنی دو دولت انگلیس و روسیه انجام شد و در خصوص برکناری احمدشاه نیز به دلیل بیرون رفتن موقت دولت شوروی از صحنه سیاست ایران، موافقت انگلیسی‌ها جلب و آنان از این جایگزینی حمایت کردند.


دولت ایران در این سال‌های تاریک، قدرت، سلطه‌ای بر دو قریه قلهک و زرگنده نداشت و در باغ دو سفارتخانه، نبض سیاست ایران، البته در فصل تابستان، می‌تپید و هیچ اقدامی در ایران نبود که بدون جلب موافقت و هماهنگی ساکنان این دو محل ییلاقی به سرانجام برسد.


نشست های فراماسونی در باغ قلهک


از بین تمامی جلسات برپاشده در این باغ، مرموزترین جلسات، برپایی نشست‌های فراماسون‌ها در این باغ بود. در دوره پهلوی اول، با وجود آنکه درپی اختلاف بین رضاخان و محمدعلی فروغی، وی از کار برکنار و خانه‌نشین شده بود اما دست‌های خوفناک، پرقدرت و نامرئی فراماسون‌ها از فراموش‌خانه انگیسی‌ها در باغ قلهک بیرون آمد و رضاشاه را مجبور به بازگرداندن فروغی کرد.


در ادامه، فروغی که خود استاد اعظم لژهای ماسونی در ایران بود، به دفعات به همراه نمایندگانی از آمریکا و انگلیس و از جمله شخص سفیر انگلیس در فراموش‌خانه باغ قلهک گرد هم جمع شدند و سعی کردند تاریخ ایران را رقم زنند. پادشاهی محمدرضا شاه یکی از نتایج همین جلسات مرموز بود.


گذشته از اینکه باغ قلهک در خود رازهای فراوانی دارد که هر یک از این رازها می‌تواند گره‌های فراوانی از تاریخ نادانسته ایران باز کند.


گورستان متجاوزان انگلیسی در قلهک


در جنوب این باغ و ضلع شمالی خیابان دولت نیز گورستان باغ قلهک با دربی چوبی و قدیمی و وسعتی چند هزار متری خودنمایی می‌کند. گورستان قدیمی این باغ در بین اهالی محل با نام «گورستان دولت» نیز معروف است.علاوه بر باغ، وجود این گورستان نیز برای بسیاری از تهرانیان جای سوال دارد. چرا در حالی که بسیاری از گورستان های قدیمی تهران، به جز آن دسته که در بقاع متبرکه واقع هستند از بین رفته‌اند و به عنوان مثال گورستان مسگرآباد و غیره به پارک تبدیل شده، ولی این گورستان که اکنون دایر نیست، هنوز پابرجاست؟


از سردر گورستان و از روی صلیب‌های نصب شده بر روی قبور و نیز تواریخی که روی سنگ‌ها منقوش شده چنین به نظر می‌رسد که این گورستان صرفا به اجساد سربازان متجاوز انگلیسی در ایران، در جریان سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ میلادی – ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۷ هـ.ش(جنگ جهانی اول)، همچنین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ میلادی ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۴ هـ.ش(جنگ جهانی دوم) اختصاص دارد. اما این گورستان، سال‌ها پیش از سال ۱۲۹۳ ش، در محوطه روبروی کلیسای سفارت انگلیس و در حقیقت نمازخانه سفارت احداث شده و اجساد عده‌ای از انگلیسی‌ها در آن دفن شده‌است.


قطعا عده‌ای از مدفونان در این گورستان از جمله کسانی هستند که همت و جهاد دلاوران تنگستانی و یاران رئیس‌علی دلواری، آنها را مایه عبرت همیشگی متجاوزان قرار داد.


همچنین بسیاری از اتباع سرشناس انگلیس نیز که در ایران می‌مردند در این گورستان دفن شده‌اند. برخی دیگر از دفن شدگان این گورستان، افسران و نظامیان انگلیسی هستند که در جبهه‌های جنگ با مسلمانان ترک عثمانی، در جریان جنگ اول جهانی کشته شدند و اجساد آنان به گورستان قلهک حمل و در آنجا دفن شده است.


علاوه بر نظامیان بعضی از دیپلمات‌های انگلیسی و اعضای خانواده‌های آنان هم که در تهران فوت شده‌اند نیز در این گورستان دفن هستند.در میان اجساد مدفون شده، اسامی چند هندی و عراقی نیز دیده می‌شود که در نیروهای مسلح انگلیس خدمت کرده‌اند و پس از کشته شدن اجازه داده شد تا جنازه‌های آنان در این گورستان دفن شود.


این گورستان، شاید یکی از زیباترین بناهایی باشد که هر زمان، تازگی و طراواتی مغایر با ذهنیت شکل گرفته پیرامون معنای «گورستان» دارد. نزدیک به سه هزار متر زمین چمن‌کاری شده که با درختان و گل‌های رنگارنگش، عموماً جولانگاه پرندگانی است که از چند متر آن طرف‌تر، از گرما و هیاهو و… به این سبزه‌زار تاریخی پناه می‌آورند.


بعد از ورودی چوبی این گورستان، بنای گنبد شکلی با سبک معماری ایرانی-اسلامی وجود دارد که در بدو امر به نظر می‌رسد شاید مزار یکی از شعرای عارف و یا امامزادگان باشد، به گونه‌ای که این توهم در برخی بینندگان ایجاد می‌شود و حتی برخی عابران ندانسته به آن ادای احترام می‌کنند.


در هر سوی بنای گنبدی، ۸ کتیبه یادبود، به قرینه، خودنمایی می‌کند که بر این کتیبه‌ها بیش از چهار هزار نام می‌توان یافت که خاطره کشته شدگانی را زنده نگاه می‌دارد که هیچ نشانی از آنان یافت نشده و بازماندگان به ذکر نام بسنده کرده‌اند.


در بین گورستان به ترتیب و نظمی خاص، زمین چمن‌کاری و صلیبی قدکشیده و بیش از پانصد سنگ قبر به چشم می‌خورد. زمین چمن‌کاری را چتری از باران آب‌افشان می‌پوشاند. قطرات آب، با لطافت برگ‌های درختان کهن‌سال اطراف را نوازش می‌کند و با وزش هر نسیم خنکای قطرات آب و پنجه نسیم درهم می‌شوند و بر لطافت فضا می‌افزایند. گل‌های بهاری و تابستانی نیز، رنگ‌رنگ و هزار رنگ با شبنم قطرات رخ می‌شویند و از دم روح‌فزای خود جانی دوباره به باغ می‌دهند.


گفته می‌شود که اعضای بیش از ۲۰ سفارتخانه و در واقع دولت، دو بار در سال ـ اواخر فروردین و آبان ـ به همراه اعضای سفارت انگلیس، جهت ادای احترام به سربازان متجاوز انگلیسی در این گورستان حضور می‌یابند.


دیدگاه یک پژوهشگر


نصرالله حدادی، مورخ، تهرانشناس و پژوهشگر آنگونه که در یک وب سایت آورده شده است می‌گوید: پس از کشته شدن گریبایدوف، سفیر روسیه در تهران در باغ ایلچی که مورد حمله مردم واقع شده بود، روس‌ها در آن برهه از زمان با توجه به اینکه با کشور های اروپایی، عثمانی و ژاپن درگیری داشتند، سفارت خود را به محدوده ارک منتقل می‌کنند که انگلیسی‌ها نیز پس از آن همین درخواست را ارایه کرده و محل فعلی سفارت خود در تهران را دریافت می کنند. پس از آن وقتی که روس‌ها یک منطقه تابستانی را برای سفارتخانه خود طلب می‌کنند، حکومت منطقه زرگنده را انتخاب می‌کند که اوج این موضوع در حکایت محمد علی شاه قاجار مشهود است که وی به این سفارت خانه فرار می‌کند. اما مقارن همین زمان است که انگلیس‌ها نیز درخواست می‌کنند که باغ قلهک را در مقابل اینکه روس‌ها نیز در ایران باغ ییلاقی دارند، دریافت کنند. ضمن اینکه ایتالیایی‌ها نیز بخشی از باغ فرمانیه را گرفتند و عثمانی‌ها نیز دنبال این مسئله بودند که در این عرصه موفق نبودند.


حدادی با بیان اینکه انگلیس‌ها از قدیم الایام محل و باغی برای اقامت تابستانی خود دریافت می‌کردند تا اتباع آن‌ها در آن اقامت داشته باشند، می گوید:


در این بین به دلیل اینکه ناصر الدین شاه قاجار دیپلماسی نداشته و اتابک اعظم، صدر اعظم او نیز بیشتر آنگلوفیل بوده است، انگلیسی‌ها کم کم این باغ را تصرف می‌کنند؛ بدون اینکه سندی در این باره داشته باشند و معوض آن را به ایران بدهند؛ چرا که هر کشوری که می خواهند سفارتی و یا مکانی در کشور دیگر داشته باشد یا باید بخرد یا معادل آن را به آ ن کشور بدهد که جزو خاک آن کشور به حساب می‌آید.


وی با اشاره به تحمیل قانون کاپیتولاسیون از سوی روسیه به ایران به عنوان یکی از مفاد قرارداد ترکمانچای و گلستان، معتقد است: هر امتیازی که روس‌ها می‌خواستند؛ انگلیس‌ها نیز آن را دنبال می‌کردند و حتی مثال معروفی بود که ناصرالدین شاه می‌گفت: من می‌خواهم به جنوب کشورم بروم، روس‌ها بدشان می‌آید، می‌خواهم بروم شمال کشورم انگلیس‌ها بدشان می‌آید، مردشور این پادشاهی را ببرند.


سفارت انگلستان اسناد واگذاری مدت دار را جعل کرده است


حدادی در پایان با اشاره به اسناد ارایه شده از سوی سفارت انگلستان مبنی بر واگذاری مدت دار باغ قلهک به این کشور، می‌گوید: مسالی که برای واگذاری مدت دار مطرح می‌شود به هیچ وجه صحت ندارد و انگلیسی‌ها این مطالب را جعل کرده‌اند.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:22 - 0 تشکر 515909

اشیای جیرفت؛ نمایانگر تمدن ۵ هزار ساله ایران





معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری صبح امروز در مراسم رونمایی از اشیای تاریخی جیرفت عنوان کرد، این اشیا نمادی از تمدن ۵ هزار ساله تاریخ ایران است.


دکتر «روح‌اله احمدزاده» صبح امروز در مراسم رونمایی از گنجینه تمدن جیرفت با اشاره به کشف اشیا‌ به سرقت رفته از ایران با بیان این مطلب گفت: کاوش‌های صورت گرفته نشان می‌دهد جیرفت دارای یک تمدن ۵ هزار ساله است که از ابعاد گوناگونی دارای ارزش است از این‌رو به زودی همایش بین‌المللی تمدن جیرفت با دعوت از کارشناسان، پژوهشگران و کاوش‌گران داخلی و خارجی در ایران برگزار خواهد شد.


وی عنوان کرد: کاوش‌های صورت گرفته در منطقه جیرفت نشان می‌دهد که آغاز خط و کتابت به قبل از دوره سومریان بازمی‌گردد و در حقیقت از ایران آغاز شده است و قدمت این خط‌ها حتی به قبل از خط میخی بازمی‌گردد.


دکتر احمدزاده تصریح کرد:‌ این کاوش‌ها نشان می‌دهد تمدن و شهرنشینی از ایران آغاز و لوح‌هایی که در این حوزه کشف شده نمایانگر وجود یک اقتصاد پویا و منظم و اساسی است.


معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری در ادامه یادآور شد: تخصص‌گرایی و حرکت بر مدار خرد و هم‌چنین تفکیک وظایف و احترام به حریم خصوصی و به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی افراد از دیگر کشفیات باستان‌شناسان و کاوشگران در این منطقه تاریخی است.


دکتر احمد‌زاده با اشاره به اینکه تا قبل از کشف و کاوش جیرفت نظریه غالب در حوزه تمدن بشری بین‌النهرین بود، تصریح کرد: با کشفیات و کاوش‌های باستان‌شناسی جیرفت، فرضیه خاستگاه جدید تمدن در جهان مطرح شده است.


معاون رییس‌جمهور ادامه داد: تاریخ تمدن ایران نشانگر این مطلب است که ایرانیان در طول تاریخ جوامع مذهبی داشته‌اند و زیست مذهبی آن‌ها حتی قبل از آیین زرتشت مصداق این نکته است و ایران از دیرباز کانون موحدان و مصلحان حقیقی بشر بوده است.


وی با ابراز خوشحالی از بازگرداندن ۱۸ شی به سرقت رفته از ایران به تشریح روند پیگیری مربوط به این اشیاء پرداخت و گفت: در سال‌های ۷۹ تا ۸۱ و طی حفاری‌های غیرمجاز در منطقه تاریخی جیرفت تعداد ۱۸ شیء تاریخی شامل ۲ کوزه، ۵ جام، ۶ گلدان، یک کاسه، یک ظرف و ۳ وزنه کشف و به طور غیرقانونی از کشور خارج شده بود که این اشیا در سال‌های ۸۴ تا ۸۶ در گالری برکت ‌لندن شناسایی شد.


احمدزاده افزود: در حالی که قرار بود این اشیا در حراجی به فروش برسد با طرح شکایت سازمان میراث‌فرهنگی،صنایع‌دستی و گردشگری و پیگیری‌های مرکز حقوقی بین‌الملل نهاد ریاست جمهوری در دادگاه‌های انگلیس و رأی دادگاه تجدیدنظر به نفع ایران سرانجام این اشیا در تاریخ ۱۳ آبان‌ماه امسال به کشور بازگشت.


معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری در ادامه با اشاره به پیشرفت‌های صورت گرفته در حوزه میراث‌فرهنگی در دولت نهم و دهم افزود: تا قبل از سال ۸۴ هیچ اثر معنوی از ایران ثبت جهانی نشده بود اما در حال حاضر ۷ اثر معنوی ثبت جهانی شده است.


دکتر احمدزاده خاطرنشان کرد: ثبت جهانی آثار تاریخی ملموس کشورمان در پنج سال اخیر با رشد دو برابری همراه بوده است و طی شش سال گذشته شش اثر از میراث ملموس کشورمان که شامل ۱۶ بنای تاریخی می‌شود ثبت جهانی شده است.


معاون رییس جمهور تصریح کرد: در حال حاضر ۴۰ هزار اثر ملی در حوزه مادی و معنوی به ثبت ملی رسیده که این حرکت یک رکورد بی‌نظیر است که با شتاب ادامه دارد.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 515910

کسی که بخواهد ریشه ایران را بزند به دنیا نخواهد آمد




دکتر احمدی‌نژاد صبح امروز با حضور در موزه ملی ایران و در مراسم رونمایی از ۱۸ قلم اشیای تاریخی جیرفت گفت: اگر ایرانیان نبودند، نشانی از تمدن بشری نبود؛ زیرا که در طول تاریخ ایرانی‌ها اساس فرهنگ بشری را پایه‌گذاری کرده‌اند.


رئیس‌جمهور افزود:‌ برخی بدخواهان به دنبال حذف و آسیب‌زدن به ریشه ملت ایران هستند در حالی که باید بدانند کسی که بخواهد به ریشه ایران آسیب برساند هنوز به دنیا نیامده و بعد از این نیز به دنیا نخواهد آمد.


وی اضافه کرد: در جهان امروز عده‌ای هستند که مخالف پیوستگی تاریخی ملت‌های صاحب تمدن هستند. این‌ها خود هیچ تمدنی ندارند و نمی‌توانند درک‌کنند تمدن امروز ایران محصولی از گذشته تاریخی آن است.


رئیس‌جمهور تصریح کرد: در حال حاضر در دنیا مدعیانی وجود دارند که کل سابقه تاریخی آن‌ها به اندازه خانه‌های دوره زندیه در کشور ما نیست و دلیل اصلی مخالفت کشورهای سلطه با ملت ایران بی‌هویتی و نداشتن ریشه تاریخی آن‌ها است.


رئیس قوه مجریه افزود: به یقین می‌گویم، پشت‌پرده این مخالفت‌ها صهیونیست‌ها قرار دارند که تمدن ۵ هزار ساله ما را نادیده گرفته و به دروغ دنبال جعل و ساخت تاریخ ۲۵۰۰ ساله برای خود هستند.


رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به پیشینه تاریخی کشور گفت: میراث‌فرهنگی هر کشور نشان‌دهنده قابلیت‌های یک ملت است و تخریب میراث‌فرهنگی خودکشی است.


وی افزود: کاوش‌های باستان‌شناسان در منطقه جیرفت نشان از تمدن ۵ هزار ساله ایران دارد و معرفی این میراث گرانقدر در دنیا موجب خواهد شد تا حنای آن دسته از کشورهایی که با این تمدن مخالفت می‌کنند رنگ ببازد.


رئیس‌جمهور تأکید کرد: معماری‌های زیبا و صاحب سبک ایرانی در دوره‌های پیشین از نمادهای بسیار زیبایی بود که در روحیات و فرهنگ اثرگذار بود.


وی افزود: متأسفانه معماری کنونی شهرهای ایران از جمله تهران زیبنده کشوری با ۵ هزار سال سابقه تمدن نیست.


وی تصریح کرد: با تشکیل موزه‌های تخصصی از جمله موزه معماری و شهر‌سازی می‌توان نسبت به احیای فرهنگ دیرینه گام‌های اساسی برداشت.


رئیس قوه مجریه در ارتباط با تلاش سازمان میراث‌فرهنگی کشور در بازگرداندن ۱۸ قلم اشیای تاریخی به کشور گفت: خوشبختانه این اشیاء با تلاش دلسوزان میراث‌فرهنگی به ایران بازگشت و برای اولین‌بار توانستیم با ارائه اسناد و مدارک، مالکیت خودمان را برای تمدنی که به سرقت رفته بود اثبات کرده و آن‌ها را به کشور بازگردانیم.


احمدی‌نژاد تأکید کرد: باید با شناسایی اشیای تاریخی در نقاط مختلف دنیا این اموال تاریخی و باستانی را به کشور بازگردانیم.


در ابتدای این مراسم دکتر احمدی‌نژاد با اشاره به واقعه غدیر تصریح کرد: غدیر بزرگترین عید انسان است و همه پیامبران الهی آمدند تا بشریت را به غدیر برسانند؛ چرا که آن‌ها خواستند انسان زندگی سعادتمندانه‌ای داشته باشد.


رئیس‌جمهور خاطر‌نشان کرد: عدالت و عشق در سایه توحید تحقق می‌یابد و وقتی حاکمیت جامعه در اختیار عدالت و عشق باشد، حیات طبیعی انسان به حقیقت می‌رسد.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 515911

“کیان” یا “ابوعَمره کیسان”





  آیا شخصیت کیان در تاریخ وجود داشته است؟(پاسخ به این سوال از زبان دکتر رجبی دوانی)
«کیان» در حقیقت «ابوعَمره کیسان» نام دارد که یکی از نزدیکان مختار و از مقامات بلند پایه حکومتی او به شمار می‌رفته است؛ البته از سوابق و فعالیت‌های او پیش از قیام مختار هیچ اطلاعاتی در تاریخ نیست اما از زمانی که به مختار پیوست و در قیام او نقش پیدا کرد از اهمیت بالایی برخوردار شد زیرا بسیار مورد اطمینان و اعتماد مختار بوده است.


ریاست انتظامات و شرطه‌های کوفه برعهده کیسان بود


اعتماد و اطمینان مختار به این شخص تا جایی بوده است که ریاست انتظامات کوفه و فرماندهی شرطه‌های کوفه به او سپرده می‌شود و در جریان برخورد با جنایتکاران کربلا به فرمان مختار، اموال بسیاری از این افراد را مصادره می‌کند و بین ایرانیان مسلمانی که در عملیات، قلع و قمع جنایتکاران کربلا شرکت داشته‌اند تقسیم می‌کند و این مورد یکی از خدمات قابل توجهی است که وی به حکومت مختار انجام داد.
در حقیقت اوست که از سوی مختار مأموریت برخورد و دستگیری و هلاکت جنایتکاران کربلا را بر عهده دارد و اشراف خائن کوفه که جنایتکاران اصلی کربلا بودند به شدت از نام او وحشت داشتند.


کیان ایرانی کیست؟
آنها «کیان» را «باز شکاری» لقب داده بودند؛ به این معنا که باز بر روی شکار فرود می‌آید و چنگال‌هایش را در بدن طعمه فرو می‌کند؛ ‌لذا «کیسان» نیز بر قاتلان اهل‌بیت علیهم‌السلام فرود می‌آید و آنها را به هلاکت می‌رساند و نابود می‌کند.
«کیسان» بسیار به مختار وفادار بود و تا پایان کار نیز با وی همراهی می‌کرده است؛ هنگام نبرد «مصعب‌بن زبیر» که برای جنگ با مختار آمده بود، سرسختانه و فداکارانه با مختار در برابر دشمن ایستاد و در جریان این نبرد همراه با مختار کشته شد.
البته این فرد در فیلم مختار‌نامه به اشتباه «ابوعُمره» نامیده می‌شود در حالی که نام اصلی او «ابوعَمره کیسان» است که حتی نام «کیسان» نیز به نقل از یکی از دست اندرکاران این فیلم به دلیل راحتی تلفظ برای ایرانیان و ملموس بودن نام «کیان» از «کیسان» به این نام تغییر پیدا کرده است.
به هر صورت «کیان» یک وجود حقیقی است و زحمات زیادی را چه در جهت قیام مختار و چه در قصاص قاتلان اهل بیت علیهم‌السلام و یاران ایشان کشیده است و جای مدح و تکریم از این شخصیت وجود دارد.
«کیان» در حقیقت «ابوعَمره کیسان» نام دارد که یکی از نزدیکان مختار و از مقامات بلند پایه حکومتی او به شمار می‌رفته است؛
البته از سوابق و فعالیت‌های او پیش از قیام مختار هیچ اطلاعاتی در تاریخ نیست اما از زمانی که به مختار پیوست و در قیام او نقش پیدا کرد از اهمیت بالایی برخوردار شد
* ایرانیان بعد از قیام مختار انگیزه و اعتماد بیشتری برای حضور در عرصه‌های سیاسی را یافتند
تا پیش از اینکه مختار ایرانیان را به این صورت به عرصه بیاورد و به آنها پست و مسئولیت دهد آنها برخلاف شمار قابل توجهشان در عراق و علی الخصوص در کوفه که گفته می‌شود ـ در بعضی از مواقع بیش از نیمی از جمعیت کوفه را ایرانیان تشکیل می‌دادند ـ به دلیل تبعیضی که از زمان خلیفه دوم بر ایرانیان مسلمان می‌گذاشتند، آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی به حساب نمی‌آمدند و این مسئله به گونه‌ای تبیین شده بود که خود ایرانیان نیز پذیرفته بودند نمی‌توانند خودی نشان دهند و نمی‌توانند در عرصه سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند.
البته امیرالمومنین علیه السلام و امام مجتبی علیه السلام ایرانیان را در زمان خودشان، از حقوق برابر با اعراب برخوردار کردند و به آنها بها دادند؛ اما تا زمانی که آن بزرگواران در قید حیات بودند خیلی از ایرانیان با توجه به این لطف امیرالمؤمنین علیه السلام باور نداشتند که می‌توانند تأثیرگذار باشند.


در فاصله صلح امام حسن علیه السلام تا قیام مختار، ظلم بسیاری بر ایرانیان روا شد و خیلی از این افراد را یا کشتند یا تبعید کردند و به گونه‌ای شده بود که بعضی از ایرانیان چنان به جان آمده بودند که برای پایان دادن به وضعیت موجود حتی به قیام خوارج نیز می‌پیوستند و ایرانیانی که در قیام خوارج نفوذ کرده بودند، اعتراض خودشان را به این وضع موجود به این روش نشان می‌دادند.


رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان بود


با قیام مختار، ایرانیان با وفای کامل به اطراف مختار حلقه زدند و به قیام او پیوستند تا بتوانند اعتراض خودشان را عنوان کنند و مختار نیز با توجه به زیرکی خود می‌دانست اگر به ایرانیان بها دهد با کمک این افراد می‌تواند موفق شود و اگر صرفاً می‌خواست به عرب‌ها بها دهد، نمی‌توانست موفق شود؛ زیرا او می‌دانست اعرابی که به اهل‌بیت پیامبر رحم نکردند، به مختار نیز رحم نمی‌کنند و حتماً در لحظات اصلی او را رها خواهند کرد.


کیان ایرانی کیست؟


معتقدم رمز موفقیت مختار به صحنه آوردن ایرانیان و استفاده از وفا و توانایی آنها بود؛ لذا می‌بینیم سپاهی نیز که به سوی شام روانه می‌کند؛ به فرماندهی ابراهیم‌بن مالک اشتر است. بنا بر نقل تاریخ، شاهدان گفته‌اند که در اردوی ابراهیم‌بن مالک، صوت عربی شنیده نمی‌شد و عموماً فارسی صحبت می‌کردند که نشان از کثرت ایرانیان در این سپاه دارد.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:23 - 0 تشکر 515912

ژنرال بهرام مهران معروف به بهرام چوبین





 ۲۸ نوامبر سال ۵۸۸ میلادی ، ارتش ایران در جنگ با خاقان «شابه Shabeh» در بلخ از سلاح تازه ای که در آن نفت خام بکار رفته بود استفاده کرد. در این جنگ فرماندهی ارتش ایران را ژنرال بهرام مهران معروف به بهرام چوبین برعهده داشت که در تاریخ نظامی جهان از او به عنوان یک نابغه نظامی نام برده اند. «هرمز» شاه وقت از دودمان ساسانیان، وقتی شنید که خاقان شمالغربی چین وارد اراضی ایران در شمالشرقی خراسان (تاجیکستان فعلی و شمال افغانستان) شده ، بلخ را مرکز خود قرار داده و عازم تصرف کابل و بادغیس است ژنرالهای ایران را به تشکیل جلسه ای در شهر تیسفون (نزدیک بغداد) پایتخت آن زمان ایران فراخواند و تصمیم خود را به اخراج او از ایران به آنان اطلاع داد و خواست که ترتیب کار را بدهند. هرمز گفت که طبق آخرین اطلاعی که به ارتشتاران سالار (ژنرال اول ارتش ایران ) رسیده، « خاقان شابه» دارای ۳۰۰ هزار مرد مسلح و چند واحد فیل جنگی است. ژنرالها پس از تبادل نظر، بهرام چوبین را برای انجام این کار خطیر برگزیدند و او پذیرفت. بهرام از میان ارتش پانصد هزار نفری ایران، ۱۲ هزار مرد جنگدیده ۳۰ تا ۴۰ ساله (میانسال) را برگزید که اضافه وزن نداشتند و میهندوستی آنان قبلا به ثبوت رسیده بود و بیش از سایرین قادر به تحمل سختی بودند و در جنگ سوار و پیاده تجربه داشتند .و ی به هر سرباز سه اسب اختصاص داد و با تدارکات کافی عزم بیرون راندن زردها را از خاک وطن کرد. بهرام به جای انتخاب راه معمولی، از تیسفون به اهواز رفت و سپس از طریق یزد و کویر خود را به خراسان رساند به گونه ای که خاقان متوجه نشد. بهرام که در جنگ اعتقاد به روحیه سرباز بیش از هر ابزار دیگری داشت هر دو روز یک بار سربازان را جمع می کرد و برای آنان از اهمیت وطندوستی و رسالتی که هر فرد در این زمینه دارد سخن می گفت و آنان را امید ایرانیان می خواند – مردمانی که می خواهند آسوده و در آرامش و با فرهنگ خود زیست کنند. خاقان زمانی از این لشکر کشی آگاه شد که بهرام چهار روز تا بلخ فاصله داشت، و چون شنید که بهرام باکمتر از ۱۳ هزار نفر آمده است چندان نگران نشد و با تمامی مردان قادر به حمل سلاح خود که مورخان یکصد تا سیصد هزار تن گزارش کرده اند به مقابله با بهرام شتافت. بهرام به واحدهای آتشبار (نفت اندازان) توصیه کرد که حمله را با پرتاب پیکانهای شعله ور آغاز کنند و ادامه دهند تا آرایش سپاهیان خاقان بر هم خورد و قادر به تنظیم آن هم نباشند و به سواران کماندار (اسواران) گفت که همزمان با حمله نفت اندازان با تیر چشم فیلها را هدف قرار دهند، و سپس خود با دو هزار سوار زبده قرارگاه خاقان را مورد حمله قرار داد. خاقان که انتظار حمله مستقیم به مقر خود را نداشت دست به فرار زد که کشته شد، سپاه عظیم او متلاشی گردید و پسر وی نیز بعدا به اسارت درآمد و جنگ فقط یک روز طول کشید که از شگفتی های تاریخ است. بهرام چوبین در” ری ” به دنیا آمده بود و از خانواده مهران بود .در دوران ساسانیان بهترین افسران ارتش امپراتوری ایران از فامیل مهران برخاسته بودند. بهرام که به علت بلندی قد و عضلانی بودن اندام به چوبین( مانند چوب) معروف شده بود در زمانی که از سوی شاه ایران حاکم چارک شمالغربی بود (از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستان کنونی شامل ارمنستان، آذربایگان و کردستان – یک چهارم کل ایران . در آن زمان، ایران به چهار ابر استان تقسیم شده بود که هرکدام را چارک نوشته اند) هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبی غربی دریای مازندران و آگاهی از قدرت اشتغال این ماده، تصمیم گرفت که از آن نوعی سلاح تعرضی ساخته شود و این کار به مهندسان ارتش واگذار شد . ظرف مدتی کوتاهتر از یک سال، پیکانی ساخته شد که بی شباهت به راکت های امروز نبود و این پیکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تخته ای که بر پشت قاطر قرارداشت پرتاب می شد. طرز پرتاب آن بی شباهت به کمان نبود. دستگاه از یک زه (روده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار می کردند و دارای یک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکیل می دادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند ، نفر سوم نشانه گیری می کرد و فرمانده این آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پیکان) بود و مهمات رسانی می کرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و هر واحد آتشبار، هشت نیزه دار دفاع می کردند. هنگامی که بهرام سرگرم پس راندن خاقانیان به آن سوی کوههای پامیر و سین کیانگ امروز بود، شنید که در پایتخت، پسر شاه (خسرو پرویز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را به تیسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرویز فرار کرد و به امپراتور روم پناهنده شد و بهرام تا تعیین شاه بعدی زمام امور را به دست گرفت که پرویز فراری با دریافت کمک از امپراتور روم به جنگ او آمد. قسمتی از ارتش ایران هم به پرویز پیوستند که بهرام پس از چند زد و خورد مختصر، خروج از صحنه سیاست را بر ادامه برادرکشی و قتل ایرانی به دست ایرانی که امری ناپذیرفتنی بود ترجیح داد و به خراسان بازگشت و تا پایان عمر در همانجا باقی ماند. به نوشته بسیاری از تاریخ نگاران، سامانیان که باعث احیاء زبان فارسی و فرهنگ ایرانی شدند از نسل بهرام چوبین هستند.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:24 - 0 تشکر 515913

تشدید برخورد با متجاوزان حریم آثار ملی گیلان





مدیرکل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان گفت: آثار ثبت‌شده هویت تاریخی گیلان است و با متجاوزان به حریم آثار ملی در این استان به‌شدت برخورد می‌‌شود.


«امید عزیزی» با محکومیت تخریب بخشی از خانه مسکونی پاک‌سرشت صوفی املش که به ثبت ملی رسیده است، اظهار داشت: در لحظات اولیه تخریب بخشی از این مکان تاریخی با عوامل تخریب برخورد قانونی شد و از ادامه تخریب جلوگیری به عمل آمد.


او گفت: حفظ آثار تاریخی و ثبت‌شده ملی از مهم‌ترین وظایف سازمانی این اداره‌کل است و به هیچ قیمتی اجازه نمی‌دهیم عده‌ای سودجو آثار ملی گیلان را که هویت تاریخی این استان ولایتمدار است، تخریب کنند.


عزیزی تصریح کرد: شورای فنی و پایگاه‌های حفاظتی این اداره‌کل به‌صورت شبانه‌روزی آماده برخورد با متجاوزان به حریم آثار ملی هستند و بر اساس قانون، بدون هیچ اغماضی با متخلفان برخورد می‌شود.


این مقام مسوول با اشاره به وظیفه ذاتی و حاکمیتی این اداره‌کل برای شناسایی و ثبت آثار ارزشمند منقول و غیرمنقول فرهنگی و تاریخی، بیان داشت: طبق بند ۶ ماده ۳ قانون اساسنامه سازمان میراث‌فرهنگی کشور مصوب سال ۶۷ مجلس شورای اسلامی در این زمینه اقدام کرده‌ایم.


او با اشاره به تخریب غیرقانونی بخشی از خانه مسکونی پاک‌سرشت صوفی به دست فرد معلوم، اظهار داشت: از تخریب بخش عمده‌ای از این خانه جلوگیری شد و پرونده متخلف با تکمیل در بخش حقوقی این اداره برای مرجع قضایی ارسال شد.


عزیزی گفت: طبیعی است ثبت یک اثر ملی دارای آثار حقوقی است که از جمله آن‌ها ضرورت اقدام‌های حفاظتی و حراستی است و این موضوع به مالک خصوصی ابلاغ شده است.


این مقام مسوول خاطر‌نشان کرد: اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان به استناد ماده ۵۵۸ و ۵۶۴ قانون مجازات اسلامی دایر بر تخریب بخشی از یک اثر تاریخی ثبت‌شده علیه فرد معلومی شکایت و تقاضای رسیدگی عاجل کرده است.


مدیرکل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان اضافه کرد: خانه مسکونی پاک‌سرشت صوفی در بخش مرکزی املش گیلان واقع شده است و قدمت آن به اواسط دوره قاجار می‌رسد.


عزیزی با قدردانی از همکاری مردم با ماموران یگان حفاظت گفت: میراث‌فرهنگی یادگار نیاکان و هویت گیلان است و اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان بیش‌تر زمان و نیروی انسانی خود را معطوف حفاظت از آثار تاریخی استان کرده است.


او افزود: مردم در صورت مشاهده افراد سودجو و مخربان آثار تاریخی گیلان، مراتب را به این اداره‌کل و یا پایگاه‌های حفاظتی مستقر در شهرستان‌ها اطلاع دهند.


مدیرکل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان با بیان این که اصالت هر قوم و ملتی در فرهنگ و تمدن آن‌ها نهفته است، تصریح کرد: اداره‌کل میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری گیلان تلاش گسترده‌ای را در حفظ و نگهداری فرهنگ و دستاوردهای فرهنگی اجرایی کرده است.


او اظهار داشت: نیروهای یگان گیلان در سطح استان مستقرند و وظیفه سرکشی به آثار و تپه‌های ثبتی را به عهده دارند، و به محض مشاهده حفاری یا دخل و تصرف در آثار یا تجاوز به حریم بناهای تاریخی شهرستان‌ها مراتب را به دفتر یگان اطلاع داده، با هماهنگی و تعامل نیروهای انتظامی اقدام‌های لازم را انجام می‌دهند.


به گزارش میراث آریا، عزیزی افزود: یگان حفاظت، نیروی مخلص در دفاع از آثار تاریخی و فرهنگی و نماینده مردم در برخورد با متجاوزان به آثار ملی است.


او با تشریح ماده ۵۵۸ قانون مجازات اسلامی یادآور شد: طبق این ماده هرکس به تمام و یا قسمتی از ابنیه، اماکن، محوطه‌ها و مجموعه‌‌های فرهنگی، تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است یا تزئینات، تاسیسات، اشیا و لوازم و خطوط و نقوش منصوب یا موجود در اماکن مذکور که به طور مستقل نیز واجد حیثیت فرهنگی، تاریخی یا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از یک سال تا ۱۰ سال محکوم می‌شود.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:24 - 0 تشکر 515914

شناخت نقشه ایران در احیای هویت جاده ابیریشم





شناسایی نقش ایران در فرهنگ و هویت جاده ابریشم یکی از مباحث مورد نظر در جشنواره امسال است.


به گزارش میراث آریا، «پژوهش»، دبیر جشنواره بین‌المللی راه ابریشم، ضمن اعلام این مطلب افزود: بهره‌برداری از جاذبه‌های فرهنگی، هنری و گردشگری ایران و کشورهایی که در مسیر این جاده قرار دارند نیز در این جشنواره مورد بررسی قرار گرفت.


او در ادامه، با اشاره به این که راه ابریشم تنها یکی از هزاران مسیری است که به‌عنوان جاده ارتباطی میان کشورها مطرح بوده است، تصریح کرد: این جاده امروز به‌عنوان میراثی معنوی و جاده‌ای تاریخی و نـــــــــمادین، برای ایجاد تعامل بیش‌تر میان ملل مورد توجه و اهمیت است.


به گزارش میراث آریا، دبیر جشنواره راه ابریشم هم‌چنین به اهداف برگزاری این جشنواره اشاره کرد و اظهار داشت: ایجاد فضای هم‌اندیشی برای صاحب‌نظران و پژوهشگران داخلی و خارجی در حوزه گردشگری، تبیین نقش گردشگری در توسعه راه ابریشم و شناسایی موانع موجود بر سر راه توسعه گردشگری میان ایران و کشورهای جاده ابریشم و هم‌چنین معرفی فضاهای باستانی در این مسیر از مهم‌ترین اهداف برگزاری این جشنواره است.


او همکاری دستگاه‌های فرهنگی برای احیای این مسیر تاریخی را امری ضروری دانست و یادآور شد: ‌راه ابریشم در ابتدا جاده‌ای برای سهولت حمل‌ونقل کالا و بعدها مسیری برای تبادل فرهنگی-هنری و شاهراه ارتباطی در زمینه‌های اقتصادی-اجتماعی-‌ سیاسی و فرهنگی محسوب می‌شد.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:24 - 0 تشکر 515915

شهروندی سوییسی قرآنی نفیس به موزه هرات اهدا کرد





یک شهروند سوییسی یک نسخه خطی قدیمی قرآن را که ۴۰ سال پیش در کابل خریده بود، به موزه ملی هرات اهدا کرد.


به گزارش میراث آریا (Chtn)،‌ یک قرآن خطی با قدمت ۵۰۰ سال که ۴۰ سال پیش در کابل به قیمت ۲هزار دلار به یک گردشگر سوییسی فروخته شده بود،‌ از سوی یکی از آشنایان او به موزه هرات اهدا شد.


این قرآن که به خط «نسخ» کتابت شده، دو سر لوحه نقاشی شده دارد و ۱۵ جزء قرآن در آن دیده می‌شود.


«الیزابت روبی» که از طرف گردشگر سوییسی مامور تحویل دادن این قرآن نفیس شده از کارشناسان حوزه فرهنگ و علوم اسلامی است. او تاریخ کتابت قرآن را دوره تیموریان دانسته و مکان کتابت را نیز در کشمیر اعلام کرده است.


به گزارش میراث آریا، اگرچه اهدا کنندگان قدمتی ۵۰۰ ساله برای این قرآن در نظر گرفته‌اند، مسوولان فرهنگی هرات، تعیین قدمت دقیق را به بررسی‌های بیش‌تر کارشناسان موکول کرده‌اند.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:25 - 0 تشکر 515916

اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام





“شیرین” ملقب “ام رستم” دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(۳۸۷ق. ـ ۳۶۶ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند .


به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است.


سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود :


باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی .


ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد ؟


پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد .


ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید :


در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند
 ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک
 سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد به سرورتان بگویید
 اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم
 تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت .


پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند .


ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود.

what`s life?life is love.
جمعه 27/5/1391 - 5:26 - 0 تشکر 515917

پندی از گذشتگان (سپاهیان عرب)




از آن زمان که ” خاقانی شروانی” با سرودن قصیده معروف ” ایوان مدائن ” ماجرای فروپاشی یک امپراتوری بزرگ و سقوط حیرت آور یک پادشاه را دستمایه عبرت آموزی قرار داده ؛ قرنها گذشته است . با این حال گویی فراخوان خاقانی برای عبرت گرفتن از سرانجام شوم حکومت مقتدر ساسانیان ؛ آموزه ای زمان ناشناس و همیشگی است .


هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان


ایوان مدائن را آیینه عبرت دان

نزدیک به چهارده سده پیش از این ؛ سپاهیان عرب به تصمیم خلیفه دوم و با شعار دعوت به اسلام به سرزمین ایران گسیل شدند و در مدت زمان کوتاه ؛ بنیان های شاهنشاهی ساسانی را فرو ریختند . تاریخ نگاران و نظریه پردازان در زمینه تحلیل و تفسیر و علت یابی شکست سپاه یزدگرد سوم و فرار زبونانه آن پادشاه و پناه جویی نافرجامش به آسیابان معروف بسیار گفته و نگاشته اند . اما صرف نظر از گونه گونی برداشتهای اهل فن؛ یک موضوع در تمامی تحلیلها مشترک است و آن استقبال توده مردم ایران از سپاه اسلام است و ابراز خرسندی از شکست پادشاه ساسانی ! چگونه است که ملتی بزرگ با آن پیشینه تمدن باستانی و برخوردار از سرزمینی پهناور که چندین کشور شرقی و غربی و شمالی و جنوبی ایران امروز را در بر میگرفته و با آن دستگاه عریض و طویل کشوری و لشکری اش در برابر سپاهیان سرزمینی که تا پیش از اسلام به خشونت و وحشیگری شناخته می شد ؛ نه تنها به مقاومت و مبارزه جدی بر نمی خیزد ؛ بلکه با اشتیاق و استقبال پذیرای آن می شود !!!
حدود شصت سال پیش ؛ شهریور هزار و سیصد و بیست ، سپاهیان بیگانه بدون کمترین اعتنایی به پادشاه ایران نه تنها وارد سرزمین ما میشوند بلکه رضاخان را از سلطنت خلع و به جزیره‌ دور افتاده ای در آفریقای جنوبی تبعید میکنند .





این بار نیز واکنش مردم ایران عبرت انگیز است . با آن که در پیشینه‌ مردم این سرزمین همواره روح وطن‌ پرستی و اجنبی ‌ستیزی جلوه‌گر بوده اما گویی مردم ایران سقوط یک دیکتاتور را هر چند به بهای حضور موقت بیگانگان ترجیح میدهند . این بار نیز کمترین مقاومتی در برابر هجوم بیگانه ؛ نه از سوی مردم و نه از سوی ارتش وفادار به شاه مشاهده نمی‌شود ! چرا ؟


و اینک تازه ترین شاهد این داستان عبرت انگیز ؛ ماجرای فروپاشی رژیم آهنین صدام .
درست است که توانایی و تجهیزات ارتش عراق در مقایسه با قدرت جهنمی ارتش مهاجم بسیار اندک بوده اما از سوی دیگر حکومت صدام اساسا ماهیتی امنیتی نظامی داشته و از سالها پیش توانمندی های قابل توجهی چه از لحاظ لجستیکی و چه نیروی انسانی فراهم ساخته است .




به راستی چه عاملی موجب شد که با شتابی غافلگیر کننده نه تنها حکومت آهنین صدام فرو ریزد بلکه مقاومت چندانی از سوی مردم عراق نیز مشاهده نشود ؟ بی تردید مردم عراق نیز همچون هر ملتی ؛ دل در گروی استقلال وطن خویش دارند و حضور ناخواسته بیگانگانه را در کشور خود نمی پسندند ؛ اما در عین حال عراقیان سقوط حاکمان بعثی را به بهای حضور بیگانگان پذیرفتند و حتی به رغم آسیب‌ های غم‌انگیزی که در این جنگ متحمل شده‌اند ؛ از شکست حکومت خود شادمان و خرسندند . چرا ؟


دندانه هر قصری پندی دهدت نو نو


پند سر دندانه بشنو ز بن دندان


به گمان من پاسخ این چراها در این عبارت خلاصه می شود :
حکومت‌ها ؛ آن گاه که از تسخیر دلهای مردم خویش ناتوان میشوند ؛ آن گاه که اراده‌ مردم را به چیزی نمیگیرند ؛ آنگاه که مشارکت مردم را در امور کشور برنمی ‌تابند و سرانجام ؛ آنگاه که اقتدارگری را به هر شیوه ؛ خواه پلیسی ؛ خواه پادگانی و حتی خواه امنیتی ؛ جایگزین عوامل مقبول مشروعیت خویش میکنند ؛ سپاه پنهان موریانه ؛ رویگردانی ملی را بر پایه ‌های بیگانه فرو می ریزند و مردم به امید آن که نفسی تازه کنند ؛ شادمانی میکنند .


عجب عبرت انگیز است داستان ایوان مداین .

what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.