• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 7601)
سه شنبه 27/12/1387 - 13:22 -0 تشکر 99593
نظرسنجی پسرک و شمشیر اژدها

 سلام سلام سلام

دوستان خوبم اگه در مورد سریال ممل و شمشیر اژدها انتقاد یا پیشنهاد یا نظری دارید و یا می خواهید در این سریال بازی کنید می توانید از این تاپیک استفاده کنید.

برای مشاهده داستان می توانید به تاپیک زیر بروید.

پسرک و شمشیر اژدها

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
چهارشنبه 19/1/1388 - 1:23 - 0 تشکر 104246

با سلام

حسین جون خیلی بی خیال شدیا این عکسا رو قرار بود حجمشون منظورم سایزشونو درست کنی تو اون تاپیک داستان بندازی چرا هنوز ننداختی؟سریعتر انجام بده.

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
چهارشنبه 19/1/1388 - 9:50 - 0 تشکر 104270

سلام سلام سلام

انلوکر جان عکس ها را قرار دادم اگه زیاد خوب نشد ببخشید چون من از کافی نت دانشگاه استفاده کردم

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
جمعه 21/1/1388 - 16:22 - 0 تشکر 104864

ممل و شمشیر اژدها

راوی:پسرک به خونشون رفت.
مادر:پسر کجا بودی؟؟؟پسرک:مامان همایش بودم دیگه.مادر:درساتو کی می خوای بخونی این موسه نه برات کار میشه و نه درس پسرجان برو درس تو بخون.
پسرک:مامان همش گیر میدی رو اعصاب راه میری می گم درسمو میخونم دیگه.
مادر:امشب که بابات اومد بهش میگم تا کامپیوتر و جم کنه.پسرک:بگوجمش کنه همه چیزو که رو من بستین اینم روش.
پسرک با اعصبانیت به طرف اتاق رفت و درو محکم بست و به طرف تخت خوابش رفت و خوابید.نمیه های شب بو که خواب عجیب غریبی دید:
پسرک در یه محیط سرد و خشک و بدون آب علف خودش رو دید و یه موجود ناشناخته که در خوابش ظاهر شده بود و با اون مبازره میکرد.پسرک زخمی شد و از خواب یهو پرید.متحیر و حیران به خوش میگه این چی چی خواب بود وه مثل فیلمای هالیوودی بود تو عمرم اینطوری خواب ندیدم عجب حالی دادا ولی قسمتای آخرش مثل فیلم هندی شد اگه ادامه هم داشت فکر کنم میشد فیلم ایرانی :D .فردا که بابا ننش بیدار شدند داستان و برای باباییش تغریف کرد و پدرش گفت:خواب دیدی خیر باشه سلام ما روهم به اون موجود ناشناس برسون.پسرک گفت:بابا چرا الذیت میکنی.مادر:خب پردت راست میگه چرا برای خودت فیلم میسازی تو خیالت اینا عواقب نشستن پشت بازی های کامپیوتری و فیلمای هالیوودیه این حرفا رو جای دیگه نزنی مردم میخندند بهت.
پسرک دوباره بغز کرد و مثل گوجه فرنگی سرخ شد و از خونه سریع مثله جت در رفت.تو خیابون داشت قدم میزد و باخودش کلنجار می رفت که چرا پدر مادرش باهاش درست برخورد نمیکنند.یهو سمت دیگه خیابون نظرشو بهش جلب کرد دید دو سه نفر دارن دعوا میکرد با خودش گفت من الان عقده دارم شدید برم سر اونا خالی کنم واسه همین بدو بدو رفت پرید دعوا همه رو زد نفله کرد رفت آخرش اونا رفتند با دوستاشون اومدند پسرک موندو خودش کپ کرده بود رفیقای اونا همشون بدن سازی کار کرده هیکل رو فرم. تو همین فکرا بود که در ره ولی یه دفه از کنار خیابون دید یه ماشین با تریپ جوونا با سرعت داشت میومد نگو که رانندش پیر دانا خودمون بود و رفیق فابریک و دو سه تا از رفیقای خفنشون.
تا اونجا پسرک و دیدند سریع رفتند اونجا دستی کشیدند پیر دانا از ماشین پرید بیرون گفت: مملی تو اینجا چی کار میکنی؟پسرک که خشک شده بود گفت: م...م..م.م.من اینجا دا..دا ..دا داشتم دعوا میکردم اینا میخوان منو بزنند.
پیر دانا گفت:اینا بچه سوسولا میخوان تو رو بزنند؟؟؟
یه سوت زد بچه ها از ماشین بپرید پایین.
همه رفقا از ماشین پریدند پایین اومدند جلو.پیر دانا گفت:میخوام هر چی اینجا بچه سوسول هست درو کنید با شمارش من همه رو پخش زمین میکنید. 1 2 3 حالا...
دعوا چنان بالا گرفته بود که گرد و غبار به آسمون میرفت و خورشید ناپدید شده بود.بعد چند لحظه دعوا متوقف شد گرد و خاک خوابید و ماشین به راهش ادامه داد و دوبس دوبس ماشین تمام کل خیابونو گرفته بود یه گوشه ای توی یه تابلو زده بود بوق زدن ممنوع و از ایجاد آلودگی صوتی خودداری کنید.
پسرک داستان ما مات و مبهوت داشت اونا رو نگا میکرد و یهو به خودش اومد و سریع رفت تو پارک جنگلی که همون اطراف بود.
یه پیر مرد و دید که روی صندلی نشسته و سعی میکنه بلند بشه ولی نمیتونه حس انسان دوستیش گل کرد و رفت جلو و گفت:پدر جان کمک میخوای؟ پیرمد:پسرجان خیلی ممنون ولی من زیاد زنده نمی مونم.این عصا و گردنبند و بگیر اینا یه نقشه هست تو الان یک جادوی نهفته تو خودت داری و پیرمرد افتاد مرد...پسرک:حاجی حاجی بلند شو اینجا که جای خواب نیست با خودش گفت:عجب دیوونه هایی پیدا میشنا این کارتون خوابه میگه با این یه عصای چوبی در به داغون و یه گردنبند گلی یه جادو نهفته در من به وجود اومده.
گفت حالا که دادی دادی من که دیگه سرگرمی ندارم میرم خونه باهاشون بازی میکنم.به خونشون برگشت و ب نوشتن درس هاش مشغول شد و خوندن کتابای درسی رو شروع کرد تا فردا بتونه تو امتحان نمره بالا بگیره.
فردای همون روز.....

این داستان ادامه دارد......

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
شنبه 22/1/1388 - 9:3 - 0 تشکر 105026

سلام سلام سلام

انلوکر جان بابت این داستان ازت ممنونم فقط اسامی بازیگران هم جلوی شخصیتشان قرار بده

داستان جالبی بود

منتظر ادامه داستان بعدی شما دوست خوبم هستم

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
چهارشنبه 26/1/1388 - 9:25 - 0 تشکر 106074

سلام سلام سلام

دوستان عزیز منتظر نظرات شما در مورد داستان ممل و شمشیر اژدها هستم

نظر شما در مورد داستانهایی که در اینجا گذاشته شده چیست؟

موفق و موید باشید

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
چهارشنبه 26/1/1388 - 9:48 - 0 تشکر 106077

با سلام

میگم داداش حسین خوب بلدی اسپم بدیا بگذریم تو وبلاگتم گفتم قبلا تو چت روم هم بهت گفتم که تو فکر یه نویسنده باش چون دوستان تبیانی شاید با بعضی از اصطلاحاتی که من به کار میبرم سازگاری خوبی نداشته باشند اینایی که نوشتم شکل ساده ای بود که موجب ناراحتی کسی نشه ولی این که اومدی نقش گذاشتی برای هر کس شاید به بچه ها بر بخوره حالا نمیدونم برای چی اینکار و کردی منظورم اینه که در مورد ممل داستان خواستی درست کنی به هر حال هر انسانی با انجام دادن کارش یه مقصود و هدفی داره حسین جان بهت گفته باشم یه نویسنده دیگه هم باید جفت و جور بشه تا با هم فکری هم داستانو بنویسم  دلیلشم گفتم چون جنبه بچه های تبیان پایین واسه همین من باید دقتم رو تو نوشتن بالاتر ببرم.تا بعد

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
پنج شنبه 27/1/1388 - 20:1 - 0 تشکر 106470

ا ا ا ا

 اقااااااااااااااااااااای طهوری!!!!!!!!!!

هر جای دنیای که بازیگر باشی کلی میان دنبالت...قرار و تنظیم تایم و از این حرفا

ببین ما یه مدت غافل شدیم ببین این تاپیک به صفحه ی چندمرسیدددددددددد!!!

میشه جمع بندی کنید بگید بالاخره چی به چی شده؟!؟!مختصر ومفیدش کنید ..به قول استادم ساندویچی!

 

باید بروم در خلوت سرخ

تا بتوانم  ترانه ی آگاهی بخوانم

و خدا است تنها پناهم

خلوت، تولد حقیقتم خواهد شد

 

پنج شنبه 27/1/1388 - 20:33 - 0 تشکر 106480

با سلام

خانوم حس غریب شما میتونید داستانو تو اون تاپیکی که تو بحث زده شده بخونید و همچنین اینجا فقط در مورد داستان نظر سنجی میشه اگه انتقاد یا پیشنهادی دارید میتونید اینجا بپرسید تا بهتون جواب یا به انتقادتون گوش کنیم.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
دوشنبه 31/1/1388 - 20:2 - 0 تشکر 107539

سلام سلام سلام

خس غریب گرامی ممنون که به این تاپیک سرزدید

شما می تونید برای دیدن داستان به تاپیک سریال ممل و شمشیر اژدها واقع در بحث های منتخب مراجعه کنید

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
سه شنبه 8/2/1388 - 19:51 - 0 تشکر 109069

سلام

خلاصه اش جایی گفته نشده؟؟

آخه انگاری داستانش خیلی طولانی بودواسه خوندن كه بخوایم نظرمون رو بگیم...

ماهم كه درش نقشی نداشتیم یه كم دلمون خوش باشه...هییییییی روزگار

فعلا...ایشالا برمیگردیم

درپناه حق

دعا میكنم كه خداازتو بگیرد،هرآنچه كه خداراازتو گرفت...دكترعلی شریعتی

    

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.