• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4855)
شنبه 7/10/1387 - 21:44 -0 تشکر 79614
سالار شهیدان

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله

 پیشاپیش فرا رسیدن ماه محرم ماه شهادت مظلومانه ی عده ای از نیکان الهی را تسلیت عرض می نمایم

این تایپیک برای آشنایی با این بزرگواران زده شده است که با کمک شما گرامیان در طول ماه محرم و صفر رونق پیدا می کند.

 

جمعه 13/10/1387 - 11:46 - 0 تشکر 80866

عجب از این آدم !
حق سبحانه در سوره واقعه قرآن كریم فرموده است : ولقد علمتم النشاه الاولى فلولا تذكرون .
و در كافى از امام سجاد علیه السلام روایت است كه : العجب كل العجب ، لمن انكر النشاه الاخرى و هو یرى النشاه الاولى

سایت گنجینه دانلودهای رویایی

فریاد بی صدا حرف دل همه کسانی که میگویند ولی شنیده نمی شوند ...هستند ولی دیده نمی شوند ..پس تو نیز بی صدا فریاد کن....

شنبه 14/10/1387 - 14:54 - 0 تشکر 81079

سلام

فوق هر تعریف و تفسیر تو/پاک تر از آیه تطهیر تو
وصف تو کی با سخن کامل شود/ وحی باید بر قلم نازل شود
تو قیامت را قیامت می کنی/ بر امامان هم امامت می کنی

یا علی

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

يکشنبه 15/10/1387 - 15:5 - 0 تشکر 81295

دومین نامه به مردم كوفه
متن سخن :
((اَمّا بَعْدُ: فَقَدْ وَرَدَ عَلَىَّ كِتابُ مُسْلِمِ بنِ عَقیل
یُخْبِرُنى بِاجْتِماعِكُمْ عَلى نَصْرِنا وَالطَّلَبِ بِحَقِّنا
فَسَاءَلْتُاللّهَ اَنْ یُحْسِنَ لَنَا الصُّنْعَ وَیُثیبَكُمْ عَلى ذلِكَ اَعْظَمَ الاَجْرِ
وَقَدْ شَخَصْتُ اِلَیْكُمْ مِنْ مَكَّةَ یَومَ الثّلاثاءِ لَِثمانٍ مَضَیْنَ مِنْ ذى الْحِجَّةِ
فَإ ذا قَدِمَ عَلَیْكُمْ رَسُولى فَانْكَمِشُوا فى اَمْرِكُمْ فَاِنِّى قادمٌ فى اَیّامى هذِهِ

ترجمه و توضیح لغات :
صُنعَ (به ضمّ و كسر صاد): آنچه انجام مى پذیرد. یُثیِبُ (از اَثابَهُ اِثابَةً): جزاى نیك دادن . شَخَصْتُ:(از شخوص ): حركت نمودن . ثَلاثاءِ: سه شنبه . اِنْكِماش : سرعت نمودن ، به سرعت به كارها سروسامان بخشیدن . قُدُوم : وارد شدن مسافر.
ترجمه و توضیح :
وقتى حسین بن على علیهما السلام در مسیر خود به سوى كوفه به منزلى به نام ((حاجر)) وارد گردید این نامه را خطاب به مردم كوفه و در پاسخ نامه مسلم بن عقیل نگاشت و به وسیله قیس بن مسهر صیداوى به آنان ارسال داشت :
((
اما بعد: نامه مسلم بن عقیل را كه مشعر به اجتماع و هماهنگى شما در راه نصرت و یارى ما خاندان و مطالبه حق ما بود دریافت نمودم از خداوند مسئلت دارم كه آینده همه ما را به خیر و شمارا موفق و در این اتحاد و اتفاق بر شما ثواب و اجر عظیم عنایت فرماید.
من هم روز سه شنبه هشتم ذیحجه از مكه به سوى شما حركت نموده ام با رسیدن پیك من ، شماها به كارهاى خویش به سرعت سروسامان بخشید كه خود من نیز در این چند روزه وارد خواهم گردید
)).

يکشنبه 15/10/1387 - 15:6 - 0 تشکر 81296

شهادت پیش بینى شده چه ارزش دارد؟!
و باز سؤ ال دیگر (و یا سؤ ال پیش به تعبیر دیگر) در این رابطه مطرح است و آن اینكه شهادت حسین بن على علیهما السلام قبلاً پیش بینى و خبر داده شده بود و طبق همان پیش بینى و اخبار قبلى انجام گرفته و همانگونه كه در سؤ ال اول اشاره گردید با این مقدمه شهادت آن حضرت چندان فضیلتى به همراه ندارد.
پاسخ آن به طور خلاصه این كه : بلى خداوند مى دانست كه حسین بن على علیهما السلام به این فرمان بزرگ الهى با اراده و اختیار خویش اطاعت خواهد نمود و همه آنچه را كه غیر خداست فداى راه خدا خواهد كرد و در مقابل حكم الهى تخلف نخواهد ورزید لذا قبلاً همین موضوع را به پیامبرش خبر داده بود ولى این علم خدا و این اخبار قبل از حادثه كربلا كوچكترین تاءثیرى در اجبار و سلب اختیار از امام حسین علیه السلام ندارد؛ زیرا به عنوان مثال اگر ما یكى از اوامر خدا را با اراده و اختیار خود انجام مى دهیم مثلاً نماز بجا مى آوریم اگر خداوند همین عمل ما را كه از اول مى دانست به پیامبرش نیز اطلاع مى داد، آیا این اخبار كوچكترین تاءثیرى در اراده و عمل ما داشت ؟ و آیا این علم خدا كه با خبر دادن به پیامبرش تواءم گردیده از ما سلب اراده و اختیار مى نمود و ما را به انجام آن نماز مجبور مى ساخت ؟ نه ، هرگز.
خلاصه :
علم و پیش بینى خداوند علت و انگیزه به وقوع پیوستن عملى نیست بلكه خبر دادن از واقعیتى است كه با اراده و اختیار یك انسان در آینده و در خارج تحقق خواهد پذیرفت و یا با اراده و اختیار همین انسان به مرحله عمل نخواهد رسید.
و این علم تواءم با اظهار و اعلان نسبت به انجام وظیفه و ایفاى مسؤ ولیت اختصاص به حسین بن على علیهما السلام ندارد بلكه خداوند متعال در مورد سایر انبیا و اولیا نیز كه از نظر انجام وظیفه در آنان علم و آگاهى داشت كه در آینده با اراده و اختیار خویش از عهده چنین مسؤ ولیتى برخواهند آمد همه و یا قسمتى از آن را به پیامبران خبر داده و از فداكارى و از خودگذشتگى آنان به عنوان تقدیر آگاهشان ساخته است .
((وَبَعْدَ اَنْ شَرَطْتَ عَلیْهِمُ الزُّهْدَ فى دَرجاتِ هذِهِ الدُنْیاَالدَّنِیَّةِ
وَزُخْرُفِها وَزِبْرُجها فَشَرَ طُوا لَكَ ذلِكَ
وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الوَفاءَ به فَقَبِلْتَهُمْ
وَقَرَّبْتَهُمْ وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلىَّ والثَّناءَ الْجَلِىَّ))

يکشنبه 15/10/1387 - 15:6 - 0 تشکر 81298

حسین بن على (ع ) آزادانه راه شهادت را برگزید
آنگاه به ارزش اقدام و عظمت حركت حسین بن على علیهما السلام بیشتر پى مى بریم كه بدانیم او نه تنها از نظر اراده تكوینى در انتخاب مسیر خویش ‍ مجبور و ملزم نبود و از ابتدا این راه را آزادانه و با اراده و خواست خود انتخاب نمود بلكه تا مرحله شهادت در هر قدم و در هر لحظه براى وى امكان داشت از راهى كه انتخاب كرده بود منصرف گردد و مانند تمام به اصطلاح عقلاى قوم براى متوقف ساختن برنامه سفر عراق دلایل عقلى و شرعى فراوان كه براى هر شنونده اى مورد قبول و پذیرش باشد اقامه نماید.
ولى او تمام این معادلات و محاسبات را درهم ریخت و همه این اساس و پایه ها را كه دیگران پى ریزى مى كردند درهم كوبید آنجا كه دوست و دشمن ، كوچك و بزرگ ، زن و مرد همه و همه نتیجه این سفر را هزیمت و شكست قطعى او و راهى را كه انتخاب كرده است منتهى به كشته شدن وى و فرزندانش و استیصال و اسارت اهل و عیالش مى دانند او در مقابل این افكار و نظریات یكّه و تنها استقامت و پایدارى نمود و با علم و آگاهى به جزئیات آینده سفر خویش مى گوید خدا خواسته است كه مرا كشته ببیند.
آرى ، برخلاف تمایل و پیشنهاد انسانها امر پروردگار و خواسته او و فرمانى كه از نظر تكلیفى ، حسین بن على علیهما السلام در این شرایط خاص ماءمور به اجراى آن مى باشد این است كه او به میدان جهاد قدم بگذارد و با نداشتن نیروى كافى در مقابل دشمن قوى و نیرومندى قرار بگیرد كه نتیجه طبیعى این جنگ نامتعادل همان شكست ظاهرى است كه همه پیش بینى مى نمودند. و اما نتیجه باطنى آن در دراز مدت همان است كه به هنگام خروج از مدینه در وصیتنامه اش نوشت :
((وَاِنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلا صْلاحِ فى اُمَّةِ جَدّى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم )) .))
ولى تكرار مى كنم او نیز مانند هر مكلف دیگر در انتخاب این راه آزاد بود و هر لحظه مى توانست از حركت خویش منصرف گردد و با سكوتش همه این برنامه تاریخ آفرین را تعطیل نماید كه نكرد؛ زیرا او حسین است پیشوا و امام است و براى جهانیان اسوه و الگو و عملش قدوه و سرمشق

يکشنبه 15/10/1387 - 15:6 - 0 تشکر 81299

پیشنهاد عبداللّه بن عباس به امام (ع )
یكى از افرادى كه پس از اعلان حركت از سوى حسین بن على علیهما السلام به خدمت آن حضرت رسید و پیشنهاد خوددارى از این سفر را بر وى نمود عبداللّه بن عباس بود او گفتارش را با این جمله آغاز كرد:
((یَابْنَ عَمّ اِنَّى اَتَصَبِّرُ وَما اَصْبِرُ ...؛)) پسر عمو! من در مفارقت تو هرچه تظاهر به صبر مى كنم ولى نمى توانم واقعا صبر و تحمل نمایم ؛ زیرا ترس آن را دارم كه تو در این سفرى كه در پیش گرفته اى كشته شوى و فرزندانت به اسارت دشمن درآیند چون مردم عراق مردمانى پیمان شكن هستند و نباید به آنان اطمینان نمود))
.
ابن عباس سپس چنین گفت : چون تو سید و سرور حجاز و مورد احترام مردم مكه و مدینه هستى به عقیده من بهتر است در همین مكه اقامت گزینى و اگر مردم عراق همان گونه كه اظهار مى دارند واقعا خواستار تو هستند و مخالف حكومت یزید، بهتر است اول استاندار یزید و دشمن خویش را از شهر خود برانند سپس تو به سوى آنان حركت كنى .
ابن عباس ادامه داد: و اگر در خارج شدن از مكه اصرار دارى بهتر است به سوى یمن حركت كنى ؛ زیرا گذشته از این كه در آن منطقه پدرت شیعیان زیادى دارد، نقطه اى است وسیع و داراى دژهاى محكم و كوه هاى مرتفع و دوردست و مى توانى دور از قدرت حكومت به فعالیت خود ادامه دهى و به وسیله نامه ها و پیكها مردم را به سوى خویش دعوت كنى و امیدوارم از این رهگذر، بدون ناراحتى به هدف خویش نایل گردى .

يکشنبه 15/10/1387 - 15:6 - 0 تشکر 81300

تحقق پیش بینى امام (ع )
ولى ابن زبیر از این گفتار و هشدار امام علیه السلام متنبه نگردید و موجب شد كه در آینده نه چندان دور - به فاصله سیزده سال - خانه خدا در دو مرحله سنگ باران گردد و در آن ، آتش سوزى و خرابى به وجود آید و بدین گونه پیش بینى امیرمؤ منان علیه السلام و حسین بن على علیهما السلام صورت تحقق پذیرفت .
مرحله اول :
سه سال پس از شهادت حسین بن على علیهما السلام روز سوم ربیع الاول سال 64 بود؛ زیرا ابن زبیر كه حاضر نبود با یزید بیعت كند لشكریان او پس از جنگ
((حره ))
و كشت و كشتار و غارت مردم مدینه براى سركوبى ابن زبیر به مكه حركت كرده و این شهر را به محاصره خویش در آوردند و چون ابن زبیر براى حفظ جانش به كعبه پناهنده شده بود حلقه محاصره را تنگ تر كرده و از بالاى كوه ابوقبیس داخل مسجدالحرام و خود كعبه را با منجنیق ها سنگباران نمودند و پارچه هاى مشتعل را به كعبه پرتاب كردند كه در اثر این سنگباران قسمتى از خانه كعبه خراب و پرده و سقف كعبه و شاخهاى قوچى كه به جاى ذبح حضرت اسماعیل از بهشت آمده بود آتش گرفته و از بین رفت و در گرماگرم این حمله خبر مرگ یزید به مكه رسید و لشكریانش متفرق گردیدند و ابن زبیر خانه كعبه را ترمیم و تجدید بنا نمود.
مرحله دوم :
پس از مرگ یزید، ابن زبیر مردم را به بیعت خویش دعوت نموده و تدریجا گروهى با وى بیعت كردند تا در سال 73 در دوران خلافت عبدالملك حجاج بن یوسف ماءمور سركوبى ابن زبیر گردید و با چند هزار نفر شهر مكه را به محاصره خویش درآورد. در این محاصره نیز كه چند ماه به طول انجامید ابن زبیر به كعبه پناهنده گردید و بالا خره به دستور حجاج از پنج نقطه شهر به وسیله منجنیق داخل مسجدالحرام سنگباران شد و خرابیهایى در كعبه به وجود آمد و بنابه نقل بعضى از مورخین به طور كلى ویران گردید و ابن زبیر در این جنگ كشته شد و حجاج بن یوسف كعبه را مجددا بنا نمود

يکشنبه 15/10/1387 - 15:6 - 0 تشکر 81301

آیا حسین بن على (ع ) مجبور به شهادت بود؟
ممكن است از ظاهر پاسخ امام به محمد حنفیه (خدا خواسته ) و از پاسخ آن حضرت به ام سلمه 
و حضرت زینب علیهاالسلام  و جملات و كلمات دیگرى مانند آنها چنین استفاده و بهره بردارى شود كه چون حركت حسین بن على علیهما السلام و كشته شدن وى و اسارت فرزندانش به مضمون این تعبیرات چیزى بوده مقدر و مطابق مشیت ، چیزى كه اراده خداوند بر آن تعلق گرفته بود، پس كشته شدن آن حضرت غیرقابل اجتناب و او مجبور و مسلوب الاختیار بوده است .
و جالب اینكه این نوع تفكر كم و بیش حتى در میان بعضى از خواص نیز به وجود آمده و در مقام بحث و محاوره كه سخن از شهادت امام علیه السلام به میان مى آید مى گویند: حساب و برنامه او از سایرین جداست و خواست خدا چنین بوده است
((اِنَّاللّهَ شاءَ اَنْ یَراهُ قَتِیلاً))
در اینجا این سؤ ال پیش مى آید كه اگر مشیت و خواست و تقدیر خدا در این مورد به همان معنا مى باشد كه در اذهان این گروه خاص به وجود آمده است اولاً شهادت حسین علیه السلام چندان اهمیت و ارزشى ندارد و این حركت و عمل بى سابقه وصبر و استقامت فوق العاده كه نه تنها انسانها بلكه ملكوتیان را نیز متحیر ساخته است از شهادت و جانبازى یك فرد معمولى كه با اختیار خود شهادت را پذیرفته است ، كم ارزشتر خواهد گردید؛ زیرا این فرد، با اراده و اختیار خویش این راه را انتخاب نموده ولى حسین بن على علیهما السلام در انتخاب این راه مقدر و تعیین شده مجبور بوده و نمى توانست برخلاف مشیت و تقدیر خداوند حركت كند.
و ثانیا نباید لشكر كوفه و كشندگان حسین بن على علیهما السلام را خیلى مورد ملامت قرار داد؛ زیرا مگر نه این است كه كشته شدن حسین بن على علیهمالسلام خواسته خدا بود و هر مقتولى به ناچار نیازمند قاتلى است و خلاصه همانگونه كه مقتول مجبور و مسلوب الاختیار بوده قاتل نیز مجبور بوده است !
پاسخ :
منشاء و انگیزه این سؤ ال و یا صحیحتر منشاء این نوع تفكر و برداشت ،این بوده است كه این افراد از مفهوم وسیع واژه
((اراده )) و ((مشیت )) و ((تقدیر))
و مانند آن كه در موارد مختلف از گفتار امام به كار رفته است غفلت ورزیده و به جاى مفهوم و معنایى كه در این مورد منظور بوده در مفهوم و معناى دیگر و یا مصداق دیگرى از آن مفهوم وسیع به كار گرفته اند.
توضیح اینكه :
مشیت و تقدیر خداوند گاهى تكوینى است و گاهى تكلیفى . تقدیر و اراده تكوینى خداوند به طورى كه قبلاً اشاره گردید از اختیار بندگان خارج و انسانها در مقابل این مشیت مجبور و ناچارند مانند تولد و مرگ انسانها، خلقت زمین و آسمان و...
و اما اراده تكلیفى و یا تشریعى عبارت از این است كه خداوند انجام پذیرفتن و یا ترك شدن عملى را صلاح بداند و وقوع و یا ترك آن را بخواهد و طبق همان خواست و صلاحدید و
((تقدیر)) و اندازه گیرى به انجام دادن آن ، امر و یا از آن نهى نماید ولى با وجود این تقدیر و اراده الهى و با وجود این امر و نهى اختیار انجام و یا ترك آن را به اراده خود افراد محول كند مانند تكالیف شرعى از قبیل روزه و نماز و حج و جهاد كه مشیت خداوند تعلق گرفته و خداوند اراده فرموده است كه این تكلیفها انجام پذیرد و اگر این اراده و این ((تقدیر))
و اندازه گیرى نبود امر نمى فرمود. و مشیت و اراده خداوند تعلق گرفته است كه همه محرمات ترك شود و الاّ از آنها نهى نمى فرمود. ولى این نوع اراده و مشیت خدا مستقیم و بلاواسطه بر این امور تعلق نگرفته بلكه با وجود اراده و مشیت از طرف خدا، تحقق پذیرفتن این امور را به اراده و خواست بندگان واگذار نموده است .
نمونه اى از این حقیقت در قرآن مجید بدین صورت منعكس گردیده است : خداوند به عدل و احسان و دلجویى از اقوام ، امر و از فحشا و منكر و تجاوز به حقوق دیگران نهى مى كند او به شماموعظه مى كند شاید متذكر شوید

طبق مضمون این آیه شریفه ، خداوند تحقق عدل و نیكى و دستگیرى از خویشان و از بین رفتن بساط هر نوع فحشا و منكر و زورگویى از میان انسانها را مى خواهد، ولى مى دانیم همانگونه كه در خود همین آیه آمده است و این خواست را به صورت امر و نهى بیان كرده است تحقق آنها را به اختیار مردم و به خواست و اراده آنان واگذار نموده است و این بندگان خدایند كه باید این تقدیر و اراده و این خواست خدا را آزادانه انتخاب نموده و به آن جامه عمل بپوشانند و اگر راه مخالفت بپیمایند باز هم آزادند و هیچ اجبارى در اختیار و انتخاب نمودن یكى از این دو راه بر آنها وجود ندارد. خداوند متعال در ضمن امر و نهى فقط از راه موعظه و راهنمایى به انتخاب راه صحیح دعوت مى كند:
(( (یَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ).))
اینك پس از روشن شدن این دو نوع مشیت و اراده برمى گردیم به اصل موضوع مورد بحث :
حسین بن على علیهما السلام اوضاع و شرایط را چنان مى بیند كه خود را مشمول فرمان الهى
(( (كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتالُ
)) مى داند كه باید قدم به میدان جنگ بگذارد.
او كه مى گوید: با تسلط یزید بر مسلمانان باید فاتحه اسلام را خواند
اینك باید فاتحه همه آنچه را كه به او تعلق دارد بخواند، خود و یاران و فرزندانش را قربانى كند تا اسلام در حال نزع را جان تازه اى ببخشد و قرآن فراموش شده را حیاتى نو ...
و این همان واقعیتى است كه حسین بن على علیهما السلام در یك جمله بیان مى كند كه :
(( ((اِنَّاللّه شاءَ اَنْ یَرانى قَتیلاً وَاَنْ یَراهُنَّ سَبایاً)) آرى این همان خواست و مشیت خداست و تقدیر و اندازه گیرى است و حسین علیه السلام ماءمور اجراى آن و این مساءله با عظمت و تاریخ ‌ساز، نه تاریخ ‌ساز بلكه بزرگترین تاریخ در حماسه جهان گاهى نیز در عالم خواب با دیدن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و تاءكید و تاءیید آن بزرگوار همراه است .

يکشنبه 15/10/1387 - 15:6 - 0 تشکر 81302

پیشنهادهایى به امام در جهت مخالفت حركت امام (ع )
آنگاه كه حسین بن على علیهما السلام حركت خویش را به سوى عراق اعلان نمود، عده اى با این حركت اظهار مخالفت كرده ، به آن حضرت پیشنهاد نمودند كه از تعقیب این راه خوددارى ورزد. دلیل همه این خیرخواهان و دوراندیشان در این پیشنهاد، روح پیمان شكنى و بیوفایى حاكم بر مردم كوفه بود و همه به یك صدا معتقد بودند كه كوفیان خوش استقبال و بد بدرقه هستند و همه این افراد چنین پیش بینى مى نمودند كه این سفر به كشته شدن امام و به اسارت خاندان وى منجر خواهد گردید.
ولى واقعیت این است كه گرچه پیش بینى آنان صحیح بود ولى آنها تنها یك بُعد قضیه را مى دیدند و مساءله را فقط از یك جهت بررسى مى نمودند و باید حتى المقدور از كشته شدن امام كه به عقیده آنها و به عقیده هر مسلمانى مساوى با شكست اسلام و مسلمانان بود جلوگیرى به عمل بیاید.
و اما مورد نظر امام بُعد دیگر این قضیه بود و آن بُعد، مضمون ده ها آیه قرآنى است كه در آنها خطاب به مسلمانان اكیدا فرمان جنگ و قتال صادر گردیده است .
آرى امام علیه السلام این آیه را مى خواند كه :
(( (كُتِبَ عَلَیْكُمُ الْقِتالُ وَهُو كُرْهٌ لَكُمْ )
(49))) و نیز این آیه را،(( (فَقاتِلُوا اَوْلیاءَالشَّیطانِ )(50).))
آنگاه اوضاع را در نظر مى داشت و شرایط را بررسى مى كرد و چنین نتیجه مى گرفت : كه حالا باید با اولیا و یاران شیطان جنگید و امروز در روى زمین چه كسى مى تواند براى شیطان یار و یاور و جانشینى بهتر از یزید باشد و حكم قتال و جنگ با وى بیش از هر مسلمان دیگر به من كه امام امت و پاسدار اسلام هستم متوجه است . و لذا در خطابه اش نیز با صراحت كامل به یارانش گفت : هریك از شما كه حاضر است در راه ما یعنى در راه اعتلاى كلمه حق از خون خویش بگذرد و مهیاى شهادت و لقاى خداست آماده حركت باشد و گروهى از آنان كه تا این مرحله آمادگى داشتند و دنیا در نظرشان حقیر بود و زندگى را به هیچ مى انگاشتند به نداى او لبیك گفته و به قافله وى پیوستند.
ولى مانند هر حركت بنیادى و اساسى بعضى دیگر از مسلمانان و حتى چند تن از مسلمانان سرشناس نه تنها خود را به كنار كشیدند و به نداى امام جواب مثبت ندادند و از این فیض بزرگ و از نیل به این سعادت بى نظیر ابدى محروم گردیدند بلكه چون از حقیقت ماءموریت امام علیه السلام و واقعیت حركت او بى اطلاع بودند، اصلاً با چنین حركتى مخالفت مى ورزیدند. در شهر مكه و در طول راه تا كربلا از روى خیرخواهى و صلاح اندیشى و گاهى حتى با توسل به زور تلاش نمودند كه مانع این حركت عظیم گردند. در میان این افراد از اقوام و عشیره امام گرفته تا افراد معمولى و حتى مخالفان آن حضرت نیز به چشم مى خورد كه مخالفت دوستان و علاقه مندان در اثر دلسوزى و علاقه به اسلام و حفظ جان امام و مخالفت دشمنان براى خدمت به یزید و جلوگیرى از به وقوع پیوستن هر حركتى بر ضد او بود. در صورت پذیرش پیشنهادهاى افراد خیرخواه از سوى امام خواست گروه مخالف نیز تاءمین مى گردید و در نتیجه پیشنهاد خیرخواهان بالمآل به سود مخالفین و موافق هدف آنان بود.
به هر صورت این پیشنهادها از مدینه شروع گردیده و در مكه آنگاه كه تصمیم امام براى همه معلوم شد و در طول راه تا كربلا و در برخوردهاى امام علیه السلام با افراد گوناگون فراوان بوده است و چند نمونه از این پیشنهادها و پاسخ امام كه در مدینه به عمل آمده است در صفحات گذشته نقل گردید و در این بخش نیز براى این كه از موضوع كتاب خارج نگردیم ، تنها آن قسمت از این پیشنهادها را نقل خواهیم كرد كه در پاسخ آنها از سوى امام علیه السلام سخنى صریح در كتب تاریخ نقل شده باشد.

يکشنبه 15/10/1387 - 15:14 - 0 تشکر 81305

اگر حسین بن على (ع ) آزاد بود به مدینه مراجعت مى فرمود؟
منتهى در اینجا این سؤ ال مطرح مى گردد كه اگر واقعا مردم كوفه و در آن برهه ، سپاهیان ((حر)) امام را آزاد مى گذاشتند آن حضرت به سوى مدینه باز مى گشت و دست از مبارزه اى كه در پیش گرفته بود مى كشید؟
باید پاسخ این سؤ ال را از متن سخنان امام علیه السلام بویژه از همین سخن آن حضرت كه در منزل
((شراف )) بیان كرده است به دست آورد؛ زیرا از این دو سخنرانى امام به وضوح پیداست كه سخنان وى جنبه اتمام حجت دارد و براى قطع هر نوع عذر و بهانه از سوى آن گروه از مردم كوفه بوده است كه آن حضرت این حقیقت را به صراحت بیان داشت :((اِنَّها مَعْذِرَةٌ اِلَى اللّه وَالَیْكُمْ؛)) یعنى این سخنان من اتمام حجت است براى شما و رفع مسؤ ولیت در پیشگاه خدا))
.
حسین بن على علیهما السلام با این بیان مى خواهد به آنان تفهیم كند كه آمدن من به شهر شما جنبه تهاجم و حمله به این شهر و مردمان آن را ندارد و اگر كارگزاران بنى امیه براى به وجود آوردن جوّ مسموم چنین تبلیغات سوئى راه بیندازند، كذب محض و خلاف واقع مى باشد بلكه این سفرى است كه طبق دعوت قبلى مردم كوفه انجام گرفته است .
و اما اصل موضوع و مساءله مبارزه و یا انصراف و برگشت امام علیه السلام از آن منطقه بدان معنا نیست كه اگر مردم كوفه از دعوت خویش منصرف شده باشند آن حضرت هم به خانه خود برمى گردد و دست از مبارزه برمى دارد بلكه منظور آن حضرت این است كه در صورت انصراف مردم كوفه از دعوت و وعده پشتیبانى و همكارى ، ما هم به این شهر نمى آییم و اما اصل عدم بیعت با یزید بن معاویه و ادامه مبارزه با وى همچنان به قوت خود باقى است اگرچه به كشته شدن ما منجر شود منتهى این مبارزه اگر در كوفه نباشد در هر نقطه دیگر امكان پذیر است ؛ زیرا اگر منظور امام علیه السلام غیر از این بود و اگر دستگاه حكومتى همین اندازه احساس مى نمود كه حسین بن على علیهما السلام نه تنها دست از مبارزه كشیده بلكه قاطعیت خود را از دست داده و حالت شك و تردید بدو راه یافته است هیچگاه حاضر نبود با آن حضرت درگیر شود؛ زیرا مى دانست كه این درگیرى براى حكومت بنى امیّه سنگین خواهد بود.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.