به نام او که آرام قلب من است
سلام
در رابطه با تأثیر مذهب بر تنظیم خانواده، به نظر میرسد دوگانگی بدوی
آموزههای حدیثی و فقهی نسبت به موضوع یادشده، این قابلیت را به اندیشه
مذهبی داده است که گاه در خدمت سیاستهای افزایش جمعیت و گاه در خدمت
سیاستهای کاهش جمعیت به کار گرفته شود؛
از یک سو، احادیث فراوانی در
تشویق ازدیاد نسل در متون دینی وارد شدهاند
که خط مشیهای نیمهرسمی
اواخر دهه ۱۳۵۰ و اوایل دهه ۱۳۶۰ در جهت تکثیر نسل،
پشتوانه ارزشی خود را
از این احادیث کسب کرده بودند.
برای مثال، به حدیث معروفی استناد میشد که
طبق آن، پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «ازدواج کنید و نفوس
را افزایش دهید؛ زیرا من در روز رستاخیر، در برابر دیگر امّتها به عدد
امّت خویش مباهات میکنم.»
از سوی دیگر، اصل «ضرورت»، که از اصول مسلّم
فقه پویای شیعه است،
توجیه شرعی لازم برای به کارگیری روشهای سالم و
بیخطر کنترل موالید را فراهم میکند
که در دهه ۱۳۷۰ استناد به این اصل،
در توجیه سیاستهای تنظیم خانواده مشهود بود.
ما نکتهای که حایز اهمیت میباشد این است که گاه در توجیه برنامه تنظیم
خانواده و کنترل موالید، به جای تأکید بر اصل «ضرورت»، بر ارزشهایی مانند
آسایش و رفاه تکیه میشود و جملاتی مانند «فرزند کمتر، آسایش بیشتر ،
زندگی بهتر» این جهتگیری را منعکس مینمایند.
جالب توجه است که گاهی همین
جهتگیری با آموزههای دینی پیوند داده میشوند
و برای مثال، به روایتی
استناد میگردد که بر حسب آن، کمی عائله
(کوچک بودن حجم خانواده) یکی از
دو گشایش به شمار آمده است.
خب خوشحال میشم رو این موضوع هم بحث کنید... بالاخره باید چه کرد؟
بارونی باشید،مهربون و مهربون و مهربون