• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 4794)
چهارشنبه 24/10/1393 - 9:28 -0 تشکر 691626
تحلیل اشعار اجتماعی پروین اعتصامی

http://ahmadk.blogfa.com/post-13.aspx  نویسنده: احمدرضا کشاورز

مقدمه:

در این بخش به بررسی اشعار اجتماعی پروین اعتصامی‌شاعر بزرگ عصر مشروطه می‌پردازیم. به علت ظرفیت محدود این پژوهش از آوردن همه‌ی اشعار صرفنظر نموده ولی سعی می‌کنیم مهمترین اشعار را مورد تحلیل قرار دهیم لذا از بین بیست شعر با مضمون اجتماعی که از میان دیوان وی به تشخیص خویش برگزیدیم سعی می‌کنیم نیمی‌از آن شعار را در این نوشتار قرار داده و تحلیل کلی از این اشعار را در نهایت ارائه دهیم.
در این بخش نیز چنانکه در مقدمه‌ی کلی پژوهش اشاره شد ابتدا در فصل اول اوضاع احوال عصر زندگانی پروین و سپس بررسی اشعار و در نهایت نتیجه‌گیری لازم را ابراز می‌نماییم.

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:37 - 0 تشکر 691647

آسایش بزرگان:


در این شعر پروین خصوصیات و صفایی را بر می‌شمارد که انسان‌های بزرگوار و دارای روح بزرگ و انسان‌های پاک باز در اجتماعی از آن برخوردارند و آسایش و زندگی سالم را بر مبنای آن خصوصیات پیش می‌برند.


آسایش بزرگان




شنـــیده‌اید که آسایش بزرگان چیست:


بــرای خاطـــر بیچارگان نیاســـودن


بــکاخ دهر که آلایش است بنـــــیادش


مقیـــم گشتن و دامان خود نیــالودن


همـی‌ ز عادت و کردار زشت کم کردن


هماره بر صفت و خوی نیـک افزودن


ز بهـــر بیهده، از راستـی بری نشــدن


برای خدمــت تن، روح را نفرســودن


برون شدن ز خــرابات زندگــی هشیار


ز خود نرفتـــن و پیمانه‌ای نپیــمودن


ز تیره‌روز و تهیدست و خسته پرسیدن


از آنکه هیچ خبر نیست با خــبر بودن


نخست درس هنــر را بکودکی خواندن


کدام درس هنــر، عیب خلق ننــمودن


رهی که گمرهیش در پی است نسپردن


دریکه فتنه‌اش اندر پس است نگشودن


                                                                          (دیوان- 51)

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:38 - 0 تشکر 691648

تحلیل شعر:


در این شعر پروین توصیفی از شخصیت انسان‌های بزرگ روزگار خود دارد و اذعان می‌کند که آسایش و زندگی که انسان‌های بلندمرتبه در اجتماع دارند بر مبنای این است که فقر و رنج دیگران همیشه آن‌ها را آزرده خاطر می‌کند و تا نیازمندی در اطرافشان هست آسایش خود را در این می‌بینند که به رفع نیازهای وی بپردازند و به گونه‌ای در کمک به او نیاسودن است. در ادامه پروین به این می‌پردازد که انسان‌های متعالی و بزرگ در هر کاخ و تجملاتی دنیوی که قرار گیرند وابسته بدان نمی‌شوند و خود را به دستاویز مادیات قرار نمی‌دهند این افراد از کردار زشت خود پرهیز می‌کنند و صفات نیک را در شخصیت خود پرورش می‌دهند و به جای پرورش جسم به اعتلای روح خود می‌پردازند این افراد پیوسته در پی دستگیری از مستمندان و انسان‌هایی که در تنهایی و عزلت و فقر زیست می‌کنند می‌باشند و هرگز به دنبال عیبجویی از مردم نیستند و به دنبال گمراهی، فتنه و فساد هرگز نمی‌روند و در دل آن‌ها این عناصر راه نمی‌یابد.


درنهایت پروین در این شعر خصوصیات و صفاتی را برای افراد توصیه می‌کند که انسان‌های بزرگ با حضور اجتماعی خود آن را بروز می‌دهند و پرورش این خصوصیات در افراد می‌تواند اعتلای اجتماعی را فراهم آورد.

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:44 - 0 تشکر 691649

ناتوان:


در شعر ناتوان پروین باز گفتگوی دو فرد پیر و جوان را به تصویر ذهن می‌کشد که در آن نصیحت پیر مورد توجه است، متن این شعر چنین است:


ناتوان




جوانی چنـــین گفت روزی به پیری


که چــون است با پیــریت زندگـــانی


بگفت، اندرین نامه حرفی است مبهم


که معـــنیش جز وقت پیـــری ندانی


تو، به کــز توانــایی خویش گویــی


چه می‌پرسی در این خانه استخوانی


متاعی که من رایـــگان دادم از کف


تـــو گر مـی‌توانی، مـــده رایگــانی


هر آن سرگردانی که من کردم اول


جـهان کرد از آن بیشتر سـرگردانی


چو سرمایه‌ام سوخت، از کار ماندم


که بازی است، بی‌مـایه بازارگـــانی


از آن بــرد گنــــج مرا دزد گیتـــی
که در خـــواب بودم گه پاسبــــانی





(دیوان- 191)

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:45 - 0 تشکر 691650

تحلیل شعر:


در گفتگوی پیر و جوان در این شعر آن چه مورد استدلال است این است که هنگامی‌که جوان از حال و روز دوران پیری می‌پرسد وی پاسخ می‌دهد که باید به پیری برسی تا آن را درک کنی و او در ادامه به نصیحت جوان می‌پردازد و می‌گوید که ای جوان، تو اکنون توانا هستی و از حال پیری و ناتوانی، بی‌خبری. اما این جوانی را که چون مرغ زیبایی است مراقبت و مواظبت کن و لحظه‌های جوانی خود را آسان از دست مده و آن غفلتی که من در جوانی انجام دادم تو انجام مده و تلاش و کوشش را در پیش بگیرد و از سرگردانی و گذر بیهوده این دوران بپرهیز چون جوانی مثال سرمایه‌ای است که نباید آن را از دست داد و باید به طور شایسته از آن بهره برد تا در پیری حسرت گذر آن را نخوری و جوانی را کالایی گران بها می‌داند که نباید آن را رایگان از دست داد.


پروین در این شعر به نوعی به پند و اندرز به جوانان می‌پردازد که در اجتماع سرگردان و بی‌هدف زندگی می‌کنند و عمر خود را پوچ و دوران توانایی و نشاط را بدون برنامه و هدف سپری می‌کنند.

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:45 - 0 تشکر 691651

زن:


پروین در شعر زن خود به توصیف وضعیت زنان در جامعه‌ی پیش از خود می‌پردازد و در ادامه به ذکر صفات و خصوصیات شایسته‌ی یک زن ایرانی اشاره می‌کند.


زن




زن در ایــران ، پیش ازین گویی که ایرانی نبود


پیشه‌اش، جز تیره‌ روزی و پریشــانی نبود


زندگی و مرگــش اندر کنج عزلت می ‌گــذشت


زن چه بود آنروزها، گر زانکه زندانی نبود


کس چـو زن، اندر سیــاهی قرنها منزل نکــرد


کس چو زن، در معبد سالوس، قربانی نبود


در عدالتـــخانه انصـــاف زن شاهـــد نداشت


در دبستان فضــیلت، زن دبستـــانی نبود


دادخواهــی های زن می‌ماند عمــری بی‌جواب


آشکـــارا بـود این بــیداد، پنـــهانی نبود


بس کسان را جامــه و چوب شــبانی بود، لیک


در نهاد جمــله گرگی بود، چوپـــانی نبود


از بـــرای زن، به میــــدان فـــراخ زنــدگــــی


سرنوشت و قسـمتی، جز تنگ‌میدانی نبود


نور دانـــش را ز چشـــم زن نهان می‌داشتـند


این ندانــستن، ز پستی و گرانــجانی نبود


زن کجــا بافنده می‌شــد، بی‌نـخ و دوک هنـــر


خرمن و حاصل نبود،آنجا که‌دهقانی ‌نبود


میوه‌هــای دکــه دانــش فـــراوان بـود، لیــک


بهــر زن هرگـز نصیبی زین فراوانی نبود


در قفـــس می‌آرمـید و در قفس مــی‌داد جـان


در گــلستـان، نام ازین مرغ گلستانی نبود


بهــر زن، تقـــلید تیــه فتـــنه و چاه بــــلاست


زیرک آن زن،‌کو رهش این راه ظلمانی نبود


آب و رنـــگ از علم می‌بایست شــــرط برتری


با زمــرد یاره و لــعل بدخشــانی نبــود


جلوه‌صد پرنیان،چون یک قبــای ساده ‌نیــست


عزت از شایستگی بود، از هوسرانی نبود


ارزش پوشــنده، کفش و جامه را ارزنــده کرد


قدر و پستـــی، با گرانی و به ارزانی نبود


سادگی و پاکــی و پرهـــیز، یک‌یک گوهـــرند


گوهـــر تابنده تــــنها گوهر کانـــی نبود


از زر و زیــور چه ‌سود آنجا که ‌نادان ‌است‌زن


زیــور و زر، پرده‌پوش عیب نادانــی نبود


عیبـــها را جامه پرهیز پوشـــانده است و بس


جامه عجــب و هوی بهتــر ز عریانی نبود


زن سبکساری‌نبیند تا گرانســـنگ است و ‌پاک


پاک را آســـیبی از آلوده دامــــانی نبود


زن‌چو گنجور است‌و عفت‌گنج و حرص‌و آز،دزد


وای اگـــر آگــه ز آئــــین نگهبــانی نبود


اهرمــن بر ســـفره تقــوی نمـی‌شد میهـــمان


زانکه می‌دانست کانجا جای مهــمانی نبود


پا بــه راه راست باید داشت، کاندر راه گنـج


توشه ‌ای و رهنـوردی، جز پشیــمانی نبود


(دیوان- 118)

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:45 - 0 تشکر 691652

تحلیل شعر:


پروین در این شعر به وضعیت زن در اجتماع پیش از خود می‌پردازد و بیان می‌کند که زن در روزگار پیشین از کمترین حقوق فردی و اجتماعی برخوردار نبوده است.


او در توصیف این اوضاع ادامه می‌دهد که برای زنان جز تیره روزی و پریشانی چیزی نصیب نبوده است و معمولا زنان عزلت نشین بوده‌اند. عدالت در مورد آن‌ها اجرا نمی‌شد. عرصه‌ی زندگی بر زنان تنگ و به گونه‌ای اسیر و عبید بوده‌اند. از دانش و هنر بدان گونه که در خور آن‌هاست بهره‌ی چندانی نمی‌برند در ادامه‌ی شعر پروین به بحث ارزش‌ها می‌پردازد و اذعان می‌دارد که ارزش زن به زیور آلات و یا جامعه‌ی رنگ به رنگ وی نیست اضافه می‌کند که لباسی که مبین تجمل و پستی نفس است از بی‌جامگی و عریانی بهتر نیست و ارزش زن را در پاکی و نجابت و سادگی و دانایی وی می‌داند. پروین در ادامه می‌افزاید که زن پاک دامن و با عفت هرگز مورد هوسرانی و چشم چرانی دیگران قرار نمی‌گیرد و برای شخصیت زن باطن و ذات و ظاهر ساده و دور از آن‌چه که وی را مورد طمع دیگران قرار می‌دهد را توصیه می‌کند و ارزش‌ وی را همراه با ایمان، تقوی و پاکدامنی می‌داند و هریک از این صفات را مانند گوهری گران‌بها در وجود زن می‌پندارد.


پا براه راست باید داشت، کاندر راه کج


                                                       توشه‌ای و رهنوردی، جز پشیمانی نبود

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:45 - 0 تشکر 691653

بهای نیکی:


در شعر بهای نیکی پروین نوعی ارتباط اجتماعی را مورد بحث قرار می‌دهد که در آن افراد با کمک به دیگران در پی درخواست از فرد نیازمند هستند و وی ادامه می‌دهد که افراد کمک و نیکی را برای بهشت و به دست آوردن روزی بیشتر برای خود انجام می‌دهند و نه صرفاً وظیفه‌ی کمک به دیگران و حس انسان دوستی:


بهای نیکی




بزرگــی داد یک درهـــم گـــدا را


که هنــــگام دعــا یــاد آر مـــا را


یکی خــندید و گفت این درهم خرد


نمــی‌ارزید این بیــــع و شــرا را


روان پــاک را آلـــوده مپســـــند


حجـــاب دل مکن روی و ریـــا را


مکــن هرگز به طاعــت خود نمایی


بران زین خانه، نفس خود نمــا را


بـــــزن دزدان راه عـقــــل را راه


مطیع خویش کن حرص و هوی را


چه دادی جز یکی درهم که خواهی


بهــــشت و نعمت ارض و سما را


مشــــو گر ره شناسـی، پیرو آز


که گمراهیــــست راه، این پیشوا را


نشاید خواست از درویش پاداش


نباید کشــت، احســان و عطــــا را


صفای باغ هستــی، نیک کاریست


چه رونـــق، باغ بــی‌رنگ و صفا را


به نومــیدی، در شفقــت گشودن


بس اســـت امید رحمت، پارســا را


تو نیکی کن به مسکین و تهیدست


که نیکـــی، خود سبب گردد دعا را


از آن بزمت چنین کردند روشــن


 که بخـــشی نور، بزم بی‌ضـــیا را


از آن بــازوت را دادنــد نــــیرو


که گیری دست، هر بی‌دست و پا را


از آن معنی پزشکت کرد گـردون


که بشـــناسی ز هــم درد و دوا را


مشو خودبین، که نیکی با فقیـران


نخســـتین فرض بودست اغنــیا را


ز محتاجـــان خبر گیر، ایکه داری


چـــــراغ دولــت و گنـــج غنـــا را


به وقت بخشــش و انفاق، پرویـن


نبایــد داشت در دل جـــز خدا را


(دیوان- 72)

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:46 - 0 تشکر 691654

تحلیل شعر:


پروین اعتصامی‌در این شعر با تحلیلی زیبا از هدف کمک کردن به افراد نیازمند ، این گونه توصیف می‌کند که هنگامی‌که فرد دارای تمکن مالی به گدایی یک درهم داد و از وی درخواست دعا برای او کرد فردی که شاهد ماجرا بود با کنایه و خنده گفت که با یک درهم که برای نیکی اعطا می‌کنی و بهشت و نیکی بیشتر را طلب می کنی و در آن چه به نظر احسان و نیکی می‌آید به دنبال منافع شخصی و حرص و آز هستی. در ادامه‌ی داستان نیز عنوان می‌کند اگر فردی دارای توانایی جسمی‌و یا مالی است وظیفه دارد که به هر تهیدست و نیازمندی کمک کند و همیشه هنگام کمک و احسان به دیگران جز یا دو خشنودی پروردگار نباید توقعی دیگر را در دل پرواند.


به وقت بخشش و انفاق، پروین                  نباید داشت در دل جز خدا


درنهایت به این نکته‌ی مهم از این شعر باید اشاره کرد که پروین غیر از توصیه‌ای اخلاقی به اجتماع خود به شکلی به توصیف ایجاد رابطه‌ای مادی و یا معامله‌ای مادی از طریق کاری که بعد واقعی و ارتباطی آن معنوی است پرداخته است و توصیف می‌کند که افراد در ارتباط با دیگران جهت کمک به آن‌ها باز هم به دنبال منافع و روزی بیشتر خویش‌اند و تا اینکه صرفاً رضای پروردگار و یا بهبودی وضع زندگی نیازمند نظر ایشان باشد.


چهارشنبه 24/10/1393 - 9:48 - 0 تشکر 691655

روح آزرده:


پروین در شعر روح آزرده که در ذیل بدان می‌پردازیم باز به گفتگوی جوان و پیر با یکدیگر پرداخته و در حالی که جوان از اوضاع و احوال شکایت می‌کند پیر در پاسخ به وی توصیه‌هایی بسیار ارزنده می‌کند که در ادامه بدان می‌پردازیم:


روح آزرده




به شــکوه گفت جوانی فـــقیر با پیــــری


به روزگــار، مرا روی شادمـــانی نیــــست


بلای فــقر، تنـم خسته کرد و روح بکشـت


به مرگ قانعــــم، آن نیز رایــگانی نیــست


کســی به مثــل من اندر نبـــردگاه جهان


ســــیاه روز بلاهـــای ناگـــهانی نیـــست


گرسنه بر سر خــوان فلک نشستم و گفت


که خیرگــی مکن، این بزم میهمـــانی نیست


به خلـق داد ســـرافرازی و مرا خـــواری


که در خور تو، ازین به که میــستانی نیست


به دهر، هیـــچکسی مهربان نشـــد با من


مرا خـــبر ز ره و رســـم مهربانی نیــست


خوشـــی نیافتم از روزگار سفلــــه دمی


از آن‌خوشم که سپنجی‌است،جاودانی‌ نیست


بخـــنده، پیر خردمـــند گفت تند مـــــرو


که پرتگاه جـــهان، جای بد عــــنانی نیست


چو بنگری،همه سررشته‌ها به‌دست‌قضاست


ره گریـــز، ز تقــــدیر آسمــــانی نیــست


ودیـــعه ایست سعادت، که رایگان بخشند


درین معــــامله، ارزانــی و گرانـــی نیست


دل ضـــــعیف، بگرداب نفـــس دون مکن


غریق نفس، غریـــقی که وارهــــانی نیست


چو دستـــــگاه جوانیت هست، سودی کن


که هیـــــچ سود، چو سرمایه جوانی نیست


ز بازویـــت نـــــر بودنــــد تا توانـــائی


زمان خــــستگی و عجز و ناتوانی نیـــست


به ملک زندگــی، ای ‌دوست رنــج باید برد


دلی که مرد، ســــــزاوار زندگانی نیـــست


من و تو از پی کشــــف حقیــقت آمده‌ایم


ازین مســابقه، مقـــصود کامـــرانی نیست


به دفتــر گل و طومــار غنـــچه در گلزار


بجـــز حکایت آشـــوب مهــرگانی نیـــست


بنـــای تن، همه بهر خوشــــی نساخته‌اند


وجود ســر، همه از بــهر سرگرانی نیــست



ز مرگ و هستی ما، چرخ را زیان نرســـد


سپهر سنگدل است، این سخن نهانی نیست


                                                                                            (دیوان- 115)

چهارشنبه 24/10/1393 - 9:48 - 0 تشکر 691656

سایر اشعار:


همان طور که در مقدمه‌ی فصل بیان داشتیم به دلیل ظرف محدود این تحقیق، پرداختن به تمامی‌اشعار اجتماعی پروین با ذکر اشعار و تحلیل موردی آن‌ها میسر نبود و قصد ما نیز این بود که به کلیتی از وقایع اجتماعی که پروین را تحت تاثیر قرار داده و ذهن خلاق و متفکر وی را مورد ابداع آثاری اجتماعی قرار داده دست یابیم؛ لذا ده شعر آن را به طور موردی بررسی نمودیم چنان که گفته شد و اشعاری دیگر از جمله زمانه (دیوان، قصائد)،‌ نیکی دل (دیوان، 203)، ای رنجبر، زندگانی (دیوان، قصائد)، گوهر اشک (دیوان، 180)، اندوه فقر (دیوان، 60)، خوان کرم (دیوان، 95)، زندگی (دیوان، قصائد) و باد بروت (دیوان، 64) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و به عنوان اشعار اجتماعی پروین برای مطالعه پیشنهاد می‌شود و بررسی و تحلیل این آثار نیز مبین آن است که این‌ها نیز مانند اشعاری که منحصراً بدان پرداختیم محتوایی اجتماعی و بیشتر همواره با گله گذاری از اجتماع و حکومت و نابرابری‌های اجتماعی، فقر و تنگدستی، ملاک جهل و دانایی، فساد اجتماعی و ... بوده است که در فصل سوم در جمع‌بندی نهایی بیشتر بدان اشاره شده است.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.