با سلام
ادامه
اسلام دینی است که در آن برای بندگی ارزش قائل شده نه برای آزادی خدا در قرآن می فرماید :
و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون
من جنیان و انسانها را خلق نکردم مگر برای اینکه مرا بپرستند
در روایتی داریم که امام کاظم علیه السلام از کوچه ای گذر می کردند صدای موسیقی و لهو لعب بلند بود خادم خانه از خانه بیرون آمد امام به او فرمودند صاحب خانه بنده است یا آزاد گفت معلوم است آزاد است امام فرمودند آزاد است که این طور رفتار می کند اگر بنده بود اینطور نبود صاحب خانه از خادم پرسید که بود و چه گفت وقتی کلام امام را شنید پابرهنه بدنبال امام راه افتاد و از آن به بعد شد بشر حافی و عابد و زاهد شد . آزادی را رها کرد تا به بندگی برسد و این هم در روایات فراوان است که هر کس بندگی خدا را بکند از بندگی دیگران آزاد است
پس پایبندی به دین عین آزادی است .
همچنین دین فقط رفتار شخصی را در بر نمی گیرد دین احکامی کاملا اجتماعی دارد بعضی ها دین را با آزادی غربی مقایسه می کنند و می گویند دین نباید آزادی را محدود کند دین باید شخصی باشد چون نگاهشان نگاهی است که اصل را به آزادی می دهد و دین را در رتبه دوم قرار میدهد اما دین احکام خودش را دارد پس هیچوقت دین نمی تواند سکولار باشد و شخصی بلکه کاملا اجتماعی است
دلیل این حرف احکام فراوان اجتماعی اسلام است که اگر نباشد دین شخصی هم نابود می شود چون اجتماع است که زمینه دینداری افراد را فراهم می کند و حکومت است که به مردم جهت می دهد
در حدیثی داریم که فرمودند الناس علی دین ملوکهم یعنی مردم دینشان با حاکمانشان یکی است هر چه حاکمان بعنوان دین در جامعه ترویج کنند مردم هم به همان دین خواهند بود
پس اسلام نمی تواند نسبت به اجتماع ساکت باشد بخاطر همین در قرآن کریم اینهمه بر امر به معروف و نهی از منکر تاکید شده
احکام حدود مثل حد زنا و سرقت احکامی کاملا اجتماعی است و حاکم اسلامی باید آنرا اجرا کند (سوره نور آیه 2)
اینکه می بینیم در جامعه اسلامی لازم است که زنان حجاب اسلامی داشته باشند هم بخاطر همین است
اما اینکه چه کسانی می توانند بر مردم حکومت کنند ان شاءالله در قسمت بعد جواب خواهیم داد