سخن آخر
در پایان باید اعتراف كرد كه داستان هری پاتر، كاری فوق العاده و عالی است. و من در شگفتم كه این نویسنده ی نوظهور چطور این مجموعه را نوشته؟! كاری قوی و جذاب.
رولینگ هر منظوری را كه خواسته در این داستان قرار دهد، با مهارت تمام به نحوی قرار داده كه یك كار صرفا اهانت آمیز نباشد (همچون فیلم 300 و یا اسكندر و...)، متخصصان فرهنگی غرب كه قصد تخریب فرهنگ های دیگر ملل را دارند، سال به سال بر تجربیاتشان افزوده می شود، و در كار های جدیدشان به جای اینكه یك سخن را مستقیم بیان كنند و یا اینكه آن را به نحوی غیر قابل قبول در آوردند، سخنان و اهداف خود را در لایه هایی پنهان می كنند، تا در ناخودآگاه مخاطب بنشیند (كه همانا ناخودآگاه قدرتمند تر و موثر تر است) و بعد با فراهم آوردن دیگر قطعات پازل خود، به هدف خود می رسند.
شاید بگویید كه لایه ها را پذیرفتیم، ولی اینها چه تاثیری در خواننده كتاب ها دارد.
جواب شما این است ؛ پروژه هری پاتر این طور عمل می كند كه:
خواننده وقتی كتاب ها را خواند، تصویری از یك انسان جانی و جادوگر، كه بسیار قدرتمند است در ذهنش نقش می بندد (اسلیترین) كه مشخصه اش رنگ سبز بوده و گفته كه نواده من می آید و خواسته های مرا دنبال می كند، و بعد خواننده، تصویری هم از نواده ی وی دارد كه فردی قاتل و آدم كش است، اسمی خاص دارد كه دیگران می گویند اسمش شوم است و نباید گفت، یارانی دارد و با جبهه ی خیر در جنگ است ؛ مدتی حضور دارد و به ناگاه ضعیف میشود و غایب ؛ و بعد دوباره قدرت میگیرد و در میان یارانش ظاهر می شود (ولدمورت).
خوب تا اینجا این تصویر ساده، و بی هیچ كنایه و اشاره ای در ذهن خواننده به وجود آمده است. در حركت بعدی فیلم ها ساخته می شود و بر روی آنها تبلیغ می شود. این خواننده، فیلم ها را می بیند، و آن تصویر ذهنی كه از ولدمورت داشته، با توجه به جادوی تصویر (فیلم) در ذهنش روشن تر می شود، چرا كه ظلم و خشونت و قتل عام را حس می كند و خود را با هری پاتر یكی می بیند و در برابر ولدمورت موضع می گیرد.
هنوز هم اتفاق مهمی نیفتاده، جز این كه در ذهن خواننده تصاویری شفاف قرار گرفته.
حال حركت دیگری در پروژه ی هری پاتر رخ می دهد و آن اخبار جهان است. بله اخبار جهان. در ظاهر هیچ ربطی به داستان هری پاتر ندارد، ولی كامل كننده ی پازل پروژه ی هری پاتر است:
مثلا زمانی كه در جامعه درباره هلوكاست، هیتلر، خونریزی های هیتلر و اعمال و رفتار وی سخن برود (همان علاقه ی مداوم یهودیان در زنده نگه داشتن یاد هلوكاست)، افرادی كه داستان هری پاتر را خوانده اند، از آنجایی كه مفهوم روشنی از ظلم و ظالم در ذهن دارند و همچنین مشابه هیتلر را در داستان دیده اند كه اعمالش همچون هیتلر بود (ولدمورت)، اعمالی چون: جدا كردن افراد با خون خالص از بقیه جامعه، تصفیه مخالفین خود، در دست گیری كامل آموزش و...
آن گاه، بدون اینكه به صراحت بگویند كه ولدمورت، همانند هیتلر است ؛ ناخودآگاه با یهودیان همدردی می كنند، و از اینكه فردی به دنبال تصفیه نژادی بوده تنفر پیدا می كنند.
این بخش كوچكی از توضیح این پروژه بود، شما خوانندگان عزیز، حتما به دنبال بررسی این پروژه بروید كه در مقابل اقدامات غربی ها كه با این محصولات فرهنگی شان، هدفی جز نابودی هویت ملی ما، دین ما و باور های ما ندارند، آماده تر باشید.
این داستان هم زنده كننده یادِ واقعه ی مشكوك هلوكاست است و هم نشان دادن یك الگو و منجی (آمریكا) و هم منحرف كننده اذهان به ماورا الطبیعه است.
به عقیده من، در نوشتن و نشر این داستان دو نظر، به میان می آید:
1) یكی آن است كه، از آنجایی كه یهودیان علاقه ی زیادی به مطرح كردن مباحثی دارند، كه به اصطلاح مظلومیت قوم یهود را نشان دهد (همچون جنگ جهانی دوم و موضوع هولوكاست، كه بسیاری از مورخان مشهور غربی و همچنین یهودیان اهل تحقیق این واقعه را ساختگی و دروغ القا شده از سوی صهیونست ها دانسته اند، تا صهیونست ها بتوانند آن را دست آویزی برای توجیه جنایات خود قرار دهند.) و یا اینكه قصد دارند، تا می توانند به اسلام ضربه بزنند (كه از زمان بعثت پیامبر شروع شده و در طول تاریخ ادامه داشته)، از این رو، خانم رولینگ سعی كرده است مضامین مورد علاقه آنها را در لایه هایی در این داستان قرار دهد، تا از این رهگذر از حمایت های مالی و تبلیغاتی آنها و به طور كلی، جهانی كردن داستان از سوی قدرتمندان، بهره ببرد.
2) نظر دیگر این است: بعید دانسته می شود كه خانم رولینگ، اینقدر توانایی، در، سر هم كردن این همه لایه با هم داشته باشد. چنانكه می دانیم متوسط شاهكار ادبی در سن 54 سال و نیمی می باشد و نهایتا هر فردی ماكسیمم، سه اثر شاهكار در سه فاز متفاوت دارد. و اینكه ایشان در این سن و آن هم باعدم نویسنده بودن در گذشته، به یكباره هفت جلد كتاب، با محتوایی سلسله وار را به عنوان خروجی ادبی خود عرضه می كند و همچنین اینكه ایشان این همه اطلاعات داشته باشد و بتواند این اطلاعات را به این نحو كنار هم بگذارد، ما به این نتیجه می رسیم كه حتما، ایشان مشاوران بسیار حرفه ای در كنار خود داشته ، كه در این كار به وی كمك كرده اند. و یا به عبارت دیگر، این اثر نوشته شد و سپس، خانم رولینگ به عنوان نویسنده ی آن معرفی شد !!
سید علیرضا واعظ موسوی،
پـــایـــان