الان دوباره جواب آنشرلی،سیاوش ونگین رو
خوندم...دوباره هق هق:(
....................................................................................................
younes_salehiگرامی
ومنطقی...
( دقیقه 94 میاد تحلیل می كنه تحلیل نمی كردی بهتر بود -- خورزوخان
)
شناسه : پنجره ی خیال
به عدد نه علاقه داید چقر ؟ به 10 چطور ؟
خوب شدكه تحلیل كردید...خوشحال شدم...
عدد9 و10 رو هم نفهمیدم چی شد...هوووووم؟؟
پنجره معمولا برای دیدن اون چیزی كه نمی بینیم استفاده میشه .
پنجره ای كه توی خونه است یا برای ورود نور به اتاق یا برای دیدن
واقعایات خارج از جو اتاق .
خب حالا این پنجره خیالی باشه یا مثلا اون پنجره ای رو كه ازش
نور و دیدن بیرون جو استفاده می كنید خیالی باشه .
جالب بود...شفاف سازیتون حرف نداره...خب دیگه؟؟
خیال
شما وقتی از طریق پنجره به بیرون نگاه می كنید ممكنه برخی
رفتار برخی اعمال را واقعی تصور كنید فكر می كنید همه اونها آدم های به ظاهر واقعی
و درستی هستند فكر می كنید هركی قلمش بهتر بود واقعی تره مثلا سبزی فروشی رو می بینید
فكر می كنید چون فروش بیشتری داشته پس بهتر اون سبزی فروش سر كوچه است . نه از این
پنجره خیالی فكر نكن تصمیم نگیر اگه یكم دقت كنی می بینی سبزی فروشه سبزی های خوب
رو گذاشته جلو و داره فریاد میزنه و مشتری زیاد داره اما غافل از اینكه این پنجره ی
خونمون كه من با نگاه به خیابون و دیدن سبزی فروش خیال می كردم سبزی فروش خوبیه بد
از آب در اومد .
هووووووم؟؟یعنی ازپنجره ی خیالم واقعیت هارونمیبینم،پس ازاین
پنجره نگاه نكنم به زندگی؟؟؟
خب شاید حرفتون درست باشه...اما من واقعیتهارو خیالی
میبینم...
اینجورنگاه كردن رودست دارم...زندگی رو برام
جذابتروزیباترمیكنه...
حالا اونجورام رویایی نیستم...اتفاقابه نظرخودم به
واقعیتهابهترنگاه میكنم تااونایی كه ادعای واقع بینی دارن..
نیدونم..
نور
یك پنجره نور رو هم وارد می كنه .
نور زیادی مضرر و باید بدونیم چه نوری و چه مقدار لازمه مثال
من كه اهوازم حداكثر گرما توی ایران به تنم خورده من تا یه مقداری ظرفیت گرما رو
دارم و اونم مثلا 60 الی 65 درجه اما بالای اینو نمی تونم .
مگر اینكه توی دمای مثلا 70 درجه زندگی كرده باشم .
یه پرده باید داشت تا جلوی ورد نور مضر رو گرفت .
نور همه جا هست نباید بگیم نور آفتاب به زور نور چراغ رو كم
كرده .
مطلب من خیلی بیخود بود نه
اما روش فكر كن نتیجه هم كه گرفتی برای خودت نگه ش دار .
بیخود چیه؟؟خیلی هم خوب بودوجالب انگیزناك...وتفكربرانگیز...
ولی من پرده لازم نمیبینم واسه پنجره ام...آخه پنجره ی
خیاله..خودش به اندازه ی ظرفیت خیالم
نورواردمیكنه...حالاهرازگاهی هم واسه دل یونس صالحی پرده هم
میذاریم...
آواتار : نظر بالا از
روی آواتار و شناسه بود .
بله،متوجهم...
امضاء : قلم ایشون آدم رو میخكوب می كنه بشینه بخونه .
دیروز كتاب گفتگوی چهار جانبه دكتر شریعتی ، مقام معظم رهبری ،
آقای حجازی ، استاد مطهری رو خوندم .
به فكر نسل جوان بود .
من از نوشته های ایشون نوشته های ادبی ایشون خصوصا معنوی ایشون
لذت می برم و بنده چون شما جانشین انجمن ادبیات هستید به نوشته های ناب ادبی ایشون
نیاز دارید
هیییییییییییییییی...غصه میخوریییییییییم....
بهم نخدیداااا اما جناب صالحی من اول فكركردم منومیگید..انقده
قندتودلم آب شدوقتی گفتید میخكوب واینا..
دكترشریعتی رو میگفتید؟؟اون رو كه درش شكی نیست..میخواستیدیه
كم ازپنجره تعریف كنید...
حالا عیبی نداره...میبخشمتونD:
این بو د انشاء یعنی
تحلیل من ...
موفق و موید
التماس دعا...
لذت بردیم وبه اندازه ی قابل توجهی
تفكركردیم...
محتاجیم به دعا..