• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 36394)
جمعه 25/5/1392 - 16:3 -0 تشکر 633491
فرهنگ لغت مازندرانی(حرف ک)

http://tabarestan.ir/


زبان طبری یكی از زبانهای بازمانده از زبانهای كهن پهلوی ، سانسكریت و... است و ریشه در تاریخ دیرپای جهان دارد و هرگونه غفلت و سهل انگاری در حفظ این میراث در معرض خطر، می‌تواند بخشی از پیشینه ایران كهن را به مخاطره بیاندازد. د ر رابطه با زبان طبری، سیاحان و مستشرقان و اندیشمندانی چون "ملگونوف"، "خودزكو"، "درن" و... به تحقیق و مطالعه درباره این زبان پرداخته‌اند. این امر بیانگر ارزش و اعتبار زبان طبری بوده و سبب شده تا افراد بیگانه نیز در مورد این زبان به تحقیق بپردازند. گوناگونی گویش‌های مازندرانی به حدی است كه این تفاوت از محله‌ای به محله دیگر در شهرها و روستاهای مازندران كاملا مشهود می‌باشد هر یك از گویش‌های مازندرانی دارای لهجه خاص، اصطلاحات و فرهنگ مربوط به خود را داشته و با فرهنگ و زبان مختلف گفت وگو می‌كردند. نداشتن آشنایی اولیه با زبان مازندرانی موجب شده كه سایر استانهای كشور به ویژه تهرانی‌ها آن را با زبان گیلانی اشتباه بگیرند در حالی كه تفاوتهای عمده‌ای بین این دو زبان وجود دارد. این فرهنگ لغت اساس ان بر کتاب فرهنگ لغات تبری تالیف دکتر اشرفی میباشد تا کنون شامل حدود 35000 کلمه میباشد که برای هر کلمه فارسی ، معنی اصیل مازندرانی و گویش آن کلمه در شهرهای ساری ، یهشهر ، بابل ، آمل ، سوادکوه و تنکابن همراه بات آوانگاری هرکدام در دو ویرایش جستجوی فارسی به مازندرانی و مازندرانی به فارسی برای علاقه مندان جمع آوری شده است.
در این مبحث حرف ک

شنبه 26/5/1392 - 14:29 - 0 تشکر 634072

کرک karak کپک
کرک آبله kerk aable آبله مرغان
کرکاس karkaas نام دهکده ای در منطقه ی عباس آباد
کرک اسبیجک kerk esbijak شپشک های مرغ خانگی
کرک اله kerk ole نام روستایی در کجور
کرک بر شال kerk bare shaal نوعی گربه ی وحشی که به دلیل مهارت در دزدیدن مرغ خانگی به ...
کرک بیاردن karak biyaardan فاسد شدن گندم و غله در اثر گرما
کرکتال karketaal ۱از پا افتادن ناشی از خستگی ۲از حال رفته و درهم کوفته در ...
کر کتگ kar katag از توابع شهرستان رامسر
کرکتو ker katoo سطح سنگلاخ واقع در پرتگاه
کرکچال ker kchaal محل بافتن جاجیم
کرک چپی kerke chapi قفسی چوبی برای حمل ماکیان،به هنگام کوچ از ییلاق به قشلاق ...
کرک چر واش kerk chare vaash گیاهی بوته مانند،که ماکیان به چرای آن رغبتی وافر دارند
کرک چیندکا kerk chindekaa ۱مرغ و جوجه هایش ۲دسته های مرغ و جوجه
کرک دل kerke del ۱دل مرغ ۲از انواع انگور ۳ترسو،بزدل
کر کر ker ker مرتع پرتاسی در حوزه ی لفور واقع در سوادکوه
کر کر ker ker ۱صدای خنده ۲صدایی که از کشیدن قلیان ایجاد شود ۳صدای مار ...
کر کرا ker keraa ۱سبز قبا که نوعی پرنده است ۲نوعی مار قرمز رنگ
کرکرا ker keraa
کرکرا ker keraa مار از تخم درآمده – بچه مار زرد رنگ – نوعی مار که ریز جثه ...
کر کر کاردن ker ker kaarden ۱بلبل زبانی کردن ۲کرکر کردن،خندیدن
کر کرک مست بیین ker kerek mast biyen کنایه از:شنگول و شاد بودن
کرکره ker kere ۱وسیله ای منحنی شکل که پس از شخم زدن زمین،جهت هموار نمودن ...
کرکر هاکردن ker ker haakerden ۱سر و صدا کردن ۲من من کردن
کرکره درد ker kere dard دردی که آرام آرام به سراغ بیمار آمده و سپس عود کند
کرکر هکاردن ker ker hekaarden ۱خندیدن ۲کرکر کردن
کر کره ماتو ker kere maato شب ماهتابی با نور رنگ پریده
کر کری ker keri انگشت کوچک دست
کرکری ker keri از انواع مار بی آزار،ریز جثه کوچک و سرخ رنگ
کرکری ker keri خرخره،نای
کرک زن شیش kerke zan shish ترکه ی بلندی که در خانه های روستایی قدیمی منحصرا برای راندن ...
کر کسو دوسن kar kasoo davessan بستن دسته های برنج درو شده جهت انباشتن
کر کش kar kash کارگری که ساقه های بسته شده ی شلتوک را به خرمن گاه حمل کند ...
کر کشن kar kashon کهشکان
کرکشون kar kashoon جمع آوی برنج از مزرعه جهت خرمن کوبی
کرکشی kar kashi جمع آوری ساقه و خوشه ی برنج از مرعه جهت خرمن کوبی
کرکف karkaf ککف که نوع درخت جنگلی است
کرکک ker kak قارچ استوانه ای شکل که اوایل فروردین روید و پس از کباب کردن،طعم ...
کرکلا ker kelaa سبزه قبا
کرک مار karek maar گوساله ی لاغر
کرکو kar ko پرنده ای سفیدرنگ با پشت خاکستری که سبک پرواز است و در آب ...
کرکو karkoo ۱نوعی افرا است که به آن ماهون هم گویند ۲کرب
کرکوب kar koob خرمن کوب
کرکوبی kar koobi خرمن کوبی
کر کوپا kar koopaa ۱چیدن مخروطی شکل کپه ی برنج ۲پایان یک فصل کشت
کرکوچال kar koo caal از روستاهای واقع در الستان کتول
کرکو چال karkoo chaal مرتعی در روستای کنوی کتول
کرک وریج kerke verij گیاهی خاردار

شنبه 26/5/1392 - 14:32 - 0 تشکر 634073

کر کوفا kar koofaa کپه ی خوشه های شالی
کر کوله kar koole چیدن چند دسته شالی در یک جا برای جلوگیری از نفوذ باران
کرککولی kerkooli لانه ی مرغ
کرکون kerkoon مرغان
کرکه kerke جایی که ماست و شیر و کره را در آنجا نگهداری کنند
کرکه چال kerke chaal کارگاه پارچه بافی سنتی
کرکه چپی kerke chapi سبد مخصوص حمل مرغ
کرکه سر kerke sar پستویی در آغل یا گاوسرا که شیر و ماست و کره را در آن گذارند ...
کرکه سو kerke so مرتعی در منطقه ی میخ ساز نوشهر
کرکه سور karke soor مکانی در شمال غربی درازنو در جنوب شهرستان کردکوی
کرکیت karkit نوعی قارچ خوردنی
کرکیجه kerkije دراج
کرکیل دیز ker kil diz پستوی گاو سراها و محل نگهداری شیر و ماست
کرکین kerkin قارچ – قارچ سمی
کرکین kere kin پایین صخره و کوه
کر کینه kar kine ۱ساقه های بازمانده پس از درو غلات ۲زمینی که هرساله و بدون ...
کرگاس kar gaas از توابع لنگا واقع در منطقه ی عباس آباد
کرگ جان kerg jaan صاف،روشن
کرگز ریش دار kargaze rishdaar گیاهی خوردنی شبیه گزنه که گزش ندارد
کر گزنا kar gaznaa گزنه ای که گزش ندارد
کرگزنه kar gazne گزنه ی بدون گزش
کرگزی kargazi خروس قرمز رنگ و خال خالی
کر گزینه kar gazine گزنه ای که گزش ندارد
کر گویج kargevij گیاهی است با برگ های ماهوتی سبز رنگ مایل به خاکستری که گل ...
کرگه دل kerge del ۱از انواع انگور قرمز رنگ و درشت ۲ترسو و کم جرأت،کم ظرفیت ...
کر لت ker lat تخته سنگ بزرگ
کرلی بن karli ben نام آبادی از دهستان فیروزجاه بابل
کر ماری ker maari کرم ابریشم
کر مازو kar maazoo از انواع درخت بلوط
کرماکچیک kormaa kechik قله ای در کلاردشت چالوس
کرمئوش kermaoosh نوعی قارچ
کرمتو kormatoo از مکان های واقع در روستای زیارت در جنوب شهر گرگان
کرم تیم kerme tim کنایه از:اندک و کم
کرمجن kermejen کرم زده – از این واچه بیشتر در مورد میوه جات کرم زده استفاده ...
کرم جن kerme jen کنایه از:ماده ای که پیوسته به دنبال نر باشد
کرم داشتن karm daashten ۱به کسی حسد داشتن ۲شیطنت کردن ۳کینه ورزیدن
کرمکا kermekaa سنگ قپان
کرمکی kermeki ۱کرمو ۲کسی که در بدنش کرم دارد ۳بازیگوش بودن ۴آمادگی داشتن ...
کرمن kermen فرد مبتلا به کرم کدو
کرموزی kar moozi درخت جنگلی با نام کرمازو،که از انواع بلوط است
کرموک kermook ۱فرد مبتلا به کرم کدو ۲میوه ی کرمو
کرمه kerme لارو و زنبور
کرم هپل kerme hepel Khaar کرم ابریشمی که مدام و سریع و به صورت غیرمعمول برگ خورد
کرمهر kar mahr از انواع مار
کرمی kermi ۱کینه ای ۲کرم خورده
کرمی جن kermi jen ۱فرد مبتلا به کرم کدو ۲آن که آرام و قرار نداشتن و پیوسته ...
کرمی –سر kermi sar نوعی سبزی صحرایی با برگ های زرد که برای درمان چشم مفید است ...
کرمین keremin از میوه های جنگلی مشابه زال زالک که درخت آن بسیار بلند است ...
کرمییا kar miyaa ابرهای پراکنده ی آسمان،آسمان نیمه ابری

شنبه 26/5/1392 - 14:34 - 0 تشکر 634074

کرناس kernaas ۱واحد حجمی در حدود بیست و پنج لیتر ۲ظرف شیردوشی بزرگ
کرند karend اسب زرد رنگ
کرند پرپری kerend par pari اسب زرد رنگ با لکه های سفید در بدن
کرند قشکه kerend ghashke اسب زرد رنگ با پیشانی سفید
کرند یابو kerende yaaboo اسب نر زرد رنگ
کرنل kornel بلندمرتبه،بلند پایگاه،والامقام
کرنه karne کرنه از سازهای ابتدایی و با ساختمانی ساده که غالبا از پیچاندن ...
کرنی korni می خواهی چه کار کنی؟ برای چه می خواهی؟
کرنی karenni نام مرتعی واقع در منطقه ی سوادکوه
کرو karoo از مکان های واقع در منطقه ی زیارت در جنوب گرگان
کرو karoo ۱جایگاه سر پوشیده ی بره ۲آهسته
کرو koroo ۱جوانه ای که هنوز باز نشده باشد ۲یکی از واحدهای شمارش،مخفف ...
کرواس kervaas کرواس راه راه،کرباس
کروبکشیین koroo bakeshiyen ۲به مرحله ی بذر دهی رسیدن گیاهانی مانند کاهو اسفناج ۲رشد ...
کروپی korooppi انبوهی از چیزهایی که در یک جا گردهم آیند
کروپی kerooppi همگی،کلی،سرجمع
کروج karooj ۱دیوار سنگی ۲جای سرپوشیده
کروچکه karoochke صخره
کروز karooz شعله
کروک kerook کلون در
کروک kerook کره اسب
کرو کلا karoo kelaa از توابع لاله آباد واقع در شهرستان بابل
کر ون kar van کارگری که خوشه های درو شده را جمع آوری و دسته کند
کرون keroon مرتعی در حوزه ی کارمزد در منطقه ی سوادکوه
کر ونی kar vanni جمع آوری و دسته کردن خوشه های درو شده
کره kore پاجوش
کره kore نوعی آبگوشت که در ظرف سفالی می پزند و فقط در بین گالشها مرسوم ...
کره kere ۱بیخ گلو ۲غره شدن به چیزی ۳کره اسب ۴گوسفندی که گوش های کوچک ...
کره kere کرایه،مزد حمل و نقل
کره kare روغنی گاوی و تازه که از ماست گیرند
کره kare ۱تازه و نرم ۲اهرم ۳سکوت و آرامش
کره بکردن kere bakerdan زاییدن اسب یا خر
کره بن kere ben از مراتع لنگا واقع در منطقه ی عباس آباد
کره دکتن kere daketen پافشاری کردن،اصرار نمودن
کره دکته kere dakete ۱پافشاری ۲بهانه جویی
کره سری kere sari پولی که خریدار بعد از فروش گوسفند یا گاو به فرزند فروشنده ...
کره مار kere maar اسبی که کره دارد
کره مازی kore maazi بلوط کوتاه
کره مونگه شو kare moonge shoo شبی که ابر جلوی نور و پرتوافشانی ماه را بگیرد و محیط را تاریکتر ...
کره مه kare me مه رقیق سفیدی که جلوی تابش ماه را در شب مهتابی بگیرد
کره مهر kare mahr کلمره،نوعی مار
کره هادائن kere haadaaan به اجاره دادن،کرایه دادن
کره هاکردن kere haakerdan ۱بچه زاییدن
کره هاکردن kere haakerdan کرایه کردن
کرهی karehi شب صاف و مهتابی که در آسمان لکه های سفید ابر دیده شود
کری keri قطع کامل شاخه ها و سرشاخه های درخت
کری kari گوسفندی که گوش های کوتاه دارد
کری kari گوسفندی که گوش های کوتاه دارد
کری kari پسوند،به معنای انجام دادن،عمل کردن
کری keri نام گاوی که به روی کمرش خطی سفید رنگ وجود داشته باشد

شنبه 26/5/1392 - 14:36 - 0 تشکر 634075

کری keri ۱گاو بی شاخ،گاو شاخ کوتاه ۲گاو گوش بریده
کریب kerib ۱بزرگ،خان ۲خویشاوند،فامیل
کریپ kerip پرنده ای شبیه پری شاهرخ
کریپک keripak پرنده ای با سینه ی سرخ
کریجه karije نوعی حشره ی بومیغریب گز که زردرنگ است
کریره kerire سوختگی شدید
کریز kariz ۱کاریز ۲چاه
کریس koriss محل نگهداری گوساله
کریس karis منطقه ای از رودخانه که آن را با ترکه های چوب محدود کنند تا ...
کریک kerik نوعی کبک،کبک دری
کریک korik بستن چشم
کریک karik ۱سرخس ۲پرنده ای زنبورخوار
کریک چال karik chaal مرتعی در سوادکوه
کری کش kari kash از توابع رامسر
کری کلا keri kelaa از توابع بابل کنار بابل
کری کلا keri kelaa از توابع ولوپی واقع در منطقه ی قائم شهر
کریکه kerike جایگاه لبنیات در گاوداری
کرین karin از توابع گیل خواران قائم شهر
کز kaz ۱خرخره ۲گس
کز kez ۱ذلیل و زبون ۲افسرده و پریشان ۳گس مزه
کز kaz گس بدمزه
کز ببین kez baviyen ۱زبون گشتن ۲عاجز شدن در کاری
کز بویین kaz baviyen ۱تباه شدن ۲مزه گس داشتن ۳ناتوان شدن ۴کنفت شدن
کز بین kaz bayyen ۱زرد شدن رنگ صورت بر اثر بیماری و یا ترس
کزدره kaz dare از مراتع لنگای عباس آباد
کزر چو kazer choo چوب سخت و سفت
کزرک kazerek میوه ی کوچک و سفت
کزره kazre ۱شاخه ی درختی که پوستش سفت شده و از سبزی و شادابی افتاده ...
کز کاردن kez kaarden کنایه از:غمگین در گوشه ای نشستن
کزلغ kez legh فضله ی مرغ
کزلیک kezlik فضله ی مرغ
کزلیگ lzalig مدفوع ماکیان
کزه زلف kaze zelf زلف نرم
کژدله kezh dele
کژدم kazhdem کژدم
کس kas ۱شخص ۲خویشاوند ۳پشت و پناه
کسبنون kesbenoon از توابع میان رود شهرستان بهشهر
کس خرنه کلا kes Kharne kelaa جایی بی قانون و مقررات
کسر بموئن kaser bazmoen چیزی یا کسی را هم شان خود ندانستنبه خاطر حفظ شان و منزلت ...
کسر هکاردن kaser hekaarden کاستن،کم کردن،کسر کردن
کسری در کاردن kasri dar kaarden به هنگام فروش محصول،بخشی از وزن آن را به خاطر ضایعات نادیده ...
کسری سر کر kasri sar kar جبران کنده ی کسری ها و کمبودها
کسک kasek جرم روی فتیله ی چراغ نفتی
کس گربوک kos gar book نوعی مهره ی سفید از بقایای جانوران دریایی که به منظور دفع ...
کسله kesle ملاقه ای که دسته اش کج باشد
کسم کسم kosem kosem ۱کاری را از روی بی میلی و عدم اشتیاق به انجام رساندن ۲کار ...
کسمه کاسبی kasme kaasebi کسب و کاسبی
کسن kasen برای هم

شنبه 26/5/1392 - 14:39 - 0 تشکر 634076

کسنه جیر kasenejir از همدیگر
کسو kasoo مقداری از هر گیاه درو شده که در یک مشت جای گیرد
کسون kasoon خویشاوندان،آشنایان و اقوام
کش kesh ۱ادرار ۲مدفوع
کش kosh ۱کفش ۲توطئه
کش kash ۱دامنه،زمین شیب دار و کوهستانی ۲بغل و زیربغل،پهلوی انسان ...
کش kash پسوند مکانی است مانند توساکش
کشا kashaa قابل توزین
کشا keshaa مرغی که برای سر بریدن مناسب باشد
کشافه kashaafe ۱هم ارزش،هم اندازه ۲قالب
کشان kashaan بغل،در بغل گرفتن
کشانه kashaane نام مرتعی در آمل
کشئیر kashayr ۱بغل کن ۲از مراتع مشهور در کوهستان های تنکابن
کش بخردن kash baKherdan ۱برخورد کردن به هم برخوردن ۲یکی از روشهای بالا رفتن از درخت ...
کش بزان kesh bezaan در آغوش کشیدن – بغل کردن
کش بزئن kesh bazoen ۱ناخواسته شاشیدن ۲از دست دادن مواد قندی بعضی غذاها در اثر ...
کش بل keshe bal بوی شاش – بوی ادرار
کش بن kash ban از اجزای سقف چوبی
کش بن kash ben زیربغل
کش بند kosh band بندکفش
کش به کش kash be kash در کنار هم خفتن در آغوش کشیدن و خفتن
کش به کش kash be kash ۱پهلو به پهلو ۲روبرو ۳مقابله کردن ۴درگیر شدن ۵برخورد کردن ...
کش به کش بخردن kash be kash baKherdan با همدیگر برخورد کردنبرخورد دو چیز یا دو شخص با هم
کش به کش بزان kashbe kash bezaan ۱به هم کوبیدن ۲تازاندن اسب
کش بییتن kesh bayiten ادرار داشتن – دچار ادرار شدن
کش پا kosh paa لنگه کفش
کش پرتو kesh porto پیشاب
کش په kash pe کمر و پهلو و اطراف سینه
کش په جان kosh pe jaan سکو،بهار خواب
کش پی kash pey از توابع بندپی واقع در منطقه ی بابل
کش پیچان kosh pichaan کفش کن،سکو
کشت kesht ۱دو گردوی روی هم قرار داده شده ۲کشت و زرع ۳زوج هر چیز
کشت kesht وسیله ای در دام داری ریسمانی از چرم که یک سر آن حلقه ای فلزی ...
کشتا keshtaa ۱نان کوچک تنوری ۲غش و ضعف در اثر تنبیه شدید
کشتاک keshtaak نان کوچک تنوری
کشتال keshtaal کشتار
کشتان kashtaan پارچه ی ابریشمی
کشت بانجام kesht baanjaam کشک بادنجان
کشت به لنگر kesht be langer نوعی بازیدر این نوع بازی بازیکنان با هم قرار می گذارند که ...
کشتر keshter خوتکا پرنده ای است
کشتر سک keshter sak نوعی توهین است
کشتک غاز keshtek ghaaz کفچه نوک – نام پرنده ای است
کش تل kesh tel مرغ صحرایی معروف به چارتایی وجه تسمیه آن این است که پرنده ...
کشتله keshtele از توابع گنج افروز بابل
کشته keshte برگه ی زردآلو
کشته قد keshte ghad واحدی است به طول یک کشت که با آن ریسمانی به طول حدود دومتر ...
کشته کا keshte kaa از انواع گردوبازی که گردوها را دوتا دوتا روی هم قرار داده ...
کشته گرد keshte gerd دایره ای به قطر یک کشت یا نزدیک به دو متر
کشتی keshti گاو تنومند و شیرده

شنبه 26/5/1392 - 16:55 - 0 تشکر 634125

کشتی مقوم koshti meghom قطعه ای سازی مربوط به موسیقی مراسمی است که با سرنا نواخته ...
کش جامه kash jaame ژاکت،بلوز بافتنی
کش خاش kash Khaash ماچ کردن و بوسه زدن – بغل گرفتن و بوسیدن همراه با احوال پرسی ...
کش درد kash dard درد پهلو درد کلیه
کش دکتن kash daketen ۱برخورد کردن ۲دعوا کردن
کش دل kesh del چکاوک
کش دله kosh dele پولی که هنگام بردن عروس به خانه ی داماد به عروس می دهند تا ...
کش دمبک kash dembek کش+دمبک همان تنبک است که سازی غیربومی است و مدتی است که توسط ...
کش دن kash don ۱چوخای نرم بافت ۲پارچه ی نرم بافت
کش دوج kosh dooj ۱کفشگر ۲کفش دوزک
کش دوچ kosh dooj پینه دوز
کش را kash raa جای بند شلوار
کش رزه kash reze ریزه ی کش نوارهای کشی به درازای پنج تا شش سانتی متر که عرض ...
کش سر kash sar از توابع جلال ازرک جنوبی بابل
کش سو kesh so طحال
کشش kashesh توزین،وزن کردن
کشش هکاردن kashesh hekaarden وزن کردن
کشک kashk ۱سخن با عمل بیهوده ۲کشک از انواع فرآورده های لبنی
کشک آش kask aash آش کشک
کش کا kash kaa از انواع بازی که با کش یا طناب انعطاف پذیر انجام گیرداین ...
کش کاب kash kaab ۱پیچاندن پا به سمت بغل که فنی در کشتی محلی است
کشکا رنگرج کلا kashkaa rangerj kelaa از توابع بالا تجن ساری
کشک بمالیین kashk bemaaliyen کش ساییدن
کشک دو kashk doo کشک حل شده در آب برای طبخ آش
کشکرت kashkeret ۱زاغ ۲اصلا به معنای کشک دزد
کشکرت کو kashkaret koo کوهی در رامسر
کشکرت واز kashkeret vaaz بلند گام برداشتن
کشک سر kashke sar ۱نام قلعه ای در نزدیکی دهکده ی نارنج بندبن از لنگای عباس ...
کشک سرا kashk saraa از توابع دهستان کران نوشهر
کشک سو kaske so ۱مخصوص ساییدن کشک ۲ظرفی گلی
کش کشی kash kashi نوعی تیر و کمانوسیله ای برای شکار پرندگان مانند:گنجشک،سار،توکا ...
کش کشی امان kash kashi ammaan چرم تیر و کمان – چرم کش کشی
کش کشی دکل kash kashi dekal چوب هفت مانندی که برای ساختن تیر و کمان به کار می رود
کش کف هکاردن kesh kaf hekaarden کنایه از:به سن بلوغ رسیدن
کشکک keshkak از توابع کوه پرات نوشهر
کشک کیلون kashk kilon کشک را در کیسه جای دادن
کشکل keshkel انجیر نارس انجیر غیرخوراکی
کش کلایه kashe kelaaye از توابع جنت رودبار تنکابن
کشکل دار kashkal daar درخت انجیر وحشی که میوه ی آن غیرخوراکی است
کشکلستان keshkelestaan روستایی از توابع تنکابن
کش کنگ پر kash keng par نوعی فن کمر درکشتی سنتی لوچو
کشکو kashkoo روستایی از توابع تنکابن
کشکه چنگال kashke changaal نوعی خوراک که از چغندر و کشک تهیه شود
کشکی kashki حرف بیهوده و بی اساس
کشکی کلاخ kashki kelaaKh کلاغ معمولی

شنبه 26/5/1392 - 16:57 - 0 تشکر 634127

کشگرک keshgerak زاغ
کش گله گند kesh gale gand بوی گند پیشاب – بوی شاش
کش لا kashe laa کشاله ی ران
کش میجان kosh mijaan سکوی خانه که محل قرار دادن کفش است
کشن kashshan ظرف مخصوص نگهداری قاشق چوبی
کشن keshen سراشیبی تند در کوهستان
کشو kasho چوبی افقی که از سوراخ های گوشواره ی درب های قدیمی عبور کند ...
کشو kesho تلیسه ی جوان
کش و خش هاکردن kash o Khesh haakerdan در آغوش گرفتن و بوسیدن – دیده بوسی
کشون kashoon ۱مزارعی که به نوبت و یک سال در میان به زیر کشت می روند ۲تمایل ...
کشه kashe ۱آغوش ۲واحد اندازه گیری به اندازه ی یک بغل – آنچه در یک بغل ...
کش هادائن kash haadaaan به چیزی تکیه دادن
کشه بن kashe ben زیربغل
کشه بیتن kooshe baytan در آغوش گرفتن
کشه خش kashe Khesh ماچ و بوسه کردن – بغل کردن و بوسیدن
کش هدائن kash hedaaen دنباله دار کردن سخنی
کش هدار kesh hedaar سرپا بگیر
کشه گیری kashegiri یکدیگر را به اشتیاق در آغوش کشیدن
کشه لا kashelaa کشاله ران
کشی keshi ۱بیگانه ۲کاسب و دهقانی که در محل کار خود غریب باشد
کشی kashi ۱تنگ اسب ۲ژاکت
کشیت keshit
کشید keshid طحال گوسفند
کشی دمباله kashi dembaale ۱ساز و برگ اسب که بر روی اسب بسته شود ۲زمین وسیع
کشیده kashide ۱سیلی ۲آدم بلندقامت
کشیده بزان kashide bezaan سیلی زدن – کشیده زدن
کشیر kashir از طوایف و تیره های ساکن در منطقه ی کتول
کشی سره kashi sere از مراتع لنگای شهر عباس آباد
کشیک ده kashikde ۱نگهبان،مراقب ۲جاسوس
کشک کش kashik kash ۱نگهبان ۲مخبر ۳فضول
کف kaf پسوندی فاعلیمانند اوکف oo kaf که به معنی آب تنی کننده و شناگر ...
کف kef لذت،کیف
کفا kefaa پس گردنی،قفا
کفا kofaa از روستاهای نمارستاق محال ثلاث
کفاره بزئن kaffaare bazoen فواره زدن
کفاک kefaak از توابع لفور سوادکوه
کفال kafaal نوعی ماهی دریای خزر که بومی این دریاچه نیستنام دیگر کفال ...
کفا هکاردن kofaa haakerden کپه کردن – در یک جا جمع نمودن
کف بویین kaf baviyen ساییده شدن سم و ناخن اسب
کفت koft ۱نوعی بیماری مقاربتی – کوفت ۲در مقام نفرین نیز گفته شود ...
کفتار kaftaar کفتار
کفتال kaftaal کفتار
کفتال هدائن keftaal hedaaen دراز کشیدن و لم دادن
کفتر kafter کبوتر

شنبه 26/5/1392 - 16:58 - 0 تشکر 634128

کف تراش kaf teraash نوعی از داس که برای تراشیدن سم چارپایان مورد استفاده قرار ...
کفترخان kafter Khaan نام رودخانه ای درامیرآباد بهشهر
کفترسینه kafter sine نوعی سبزی جنگلی
کفتر قمبلی kaftar ghombeli کبوتر صحرایی
کفتر کار kafter kaar کوهی در شمال خرکشت که از شمال به رود نکا و از مغرب به رود ...
کف تل kaftel ۱چوبدستی کوچک برای ریختن گردو و غیره ۲پرتاب
کفتل بزئن kaftel bazoen پرتاب کردن چیزی به سوی نشانه
کفتل زنی kaftelzani از بازی ها:نوع بازی:پسرانهتعداد نفرات:دو نفر یا بیشتر(اختیاری)ناحیه ...
کفتل کاردن kaftel kaarden پرتاب کردن
کفتل هکان kaftel hekaan پرتاب کن
کفته kofte ۱پهن خر و اسب و استر
کفت هاکردن keft haakerdan گفتاری از روی تحکم و تحقیر به دیگری
کفت هاکردن keft haakerdan نوعی نفرین است به معنای کوفت گرفته
کفچه kafche ابزار آهنی که ته دیگ را با آن می تراشند
کف خار kaf Khaar نوعی ماهی رودخانه ای
کف خری kaf Khori نوعی پرنده ی سفید مهاجر
کف خورک kaf Khorak نوعی پرنده ی سفید مهاجر – پرستوی دریایی
کف دست بو هاکردن kaf dast boo haakerden در مقام بی اطلاعی از امری گفته شود
کفرات kefraat از توابع چهاردانگه ی هزارجریبی ساری
کفری بویئن korfi bavien عصبانی شدن
کف زن kaf zan کفگیر
کف سن kaf san کفگیر
کفشکر کلا kafshkar kelaa از توابع گیل خواران قائم شهر
کفشگر بزوئن kafshgar bazoen چرخاندن کفگیر در ظرف غذا
کفشگر کلا kafshggar kelaa از توابع گتاب بابل
کفشگیری kafsh giri از دهکده های سدن رستاق گرگان
کف کر kaf kar مکانی در رودخانه که آب ضمن برخورد با تخته سنگ ها از آن عبور ...
کف گلز kafgelez کف کردن دهان در حالاتی مانندترس و غش
کف گلس هاکردن kaf geles haakerden کنایه از:نسبت به کسی یا چیزی تمایل و تمنای بی اندازه ابراز ...
کف گلیس kafe gelis بزاق دهان
کف گلیس kafe gelis زخم های بزرگ زیربغل
کفل پوش kafe poosh کپل پوش – روانداز پشتی چارپایان
کفلم مال kaflem maal کف اندود
کفلمه kaflame یک مشت از هر چیز
کفن kafen ۱پرچانه ۲کسی که در اثر حرافی زیاد دهانش کف کند
کفند kafend کفن
کفن دکارده چش kafen dakaarde chesh نوعی نفرین،این نفرین بیشتر خطاب به دختران گفته می شود
کفن دکرده چش kafen dakerde chesh در مقام نفرین گفته می شود
کف و کتره هکاردن kaf o katre hekaarden ۱کف کردن از تشنگی ۲سر و کله زدن
کفونک kafoonek چوب هایی که جلوی نفار بسته می شود
کف هاکردن kaf haakerden تشنگی بیش از حد به طوری که دهان کف کند
کفه کاردن kafe kaarden امر به خوابیدن در مقام توهین و تحکم
کفه گلس kafe geles آب و کفی که در اثر بیماری یا ترس از دهان خارج گردد
کفی نک kafi nek چوبی مخصوص جهت فرو ریختن گردو از درخت
کفینک kafinek چوب هلالی مانند بالای پنچره – کتیبه
کک kak ۱کک حشره ی موزی و گزنده که در فارسی نیز کک گفته شود
کک kok ۱کبک ۲در مشت گرفتن ۳سرحال
کک kek نوعی گیاه خودرو و ییلاقی

شنبه 26/5/1392 - 16:59 - 0 تشکر 634129

ککایی kekkaaei ۱خنده با صدای بسیار بلند ۲هوایی بالایی ۳نشانه روی به سوی ...
ککاک kekaak ککاک
ککایی بردن kekkaai borden خندیدن – قهقهه زدن
کک بزوئن kok bazooen ۱برخورد کردن ۲کوک زدن لباس
کک بوزیین kak bavezziyen کنایه از:بسیار آرام و بی سر و صدا بودن
ککتو kaktoo گیاهی دارویی و خوراکی
ککجی kakeji کنایه از:فرد عصبانی و تند مزاج
کک داری kok daari کبک دری
کک زری kok zari کبک دری
ککف kakef از انواع افرا افرای برگ چناری
ککک kekek گیاهی با گل های کوچک و سفید شیپوری که به عنوان سبزی پلویی ...
کک کایی kak kaai ۱نوعی پرنده سفید رنگ مهاجر ۲بسیار سفید
کک کایی دنگوئن kakkaai dengoen به سوی آسمان پرتا بکردن – پرتاب کردن به سوی بالا
ککلا kekkelaa پشکل گوسفند و بز
ککلری kok lari کبک دری – پرنده ای از خانواده کبک و بزرگتر از آن
کک مار kake maar نوعی پیچک از نوع گل شیپوری – پیچک صحرایی
کک ماریم kak maarim پیچک
کک نشین kak neshin نام مرتعی در کوهستان لنگای عباس آباد
ککو kekoo فاخته – نام پرنده ای است
کک واش kake vaash گیاهی تک ساقه با گل های سفید سمیاز خشکیده ی این گیاه برای ...
ککوک kakkook گل شپیوری
ککه kaka شکلات – قند به زبان کودکان
ککه keke آشپزخانه
ککه مار kake maar پیچک صحرایی – نیلوفر وحشی
ککی kakki ۱گل شیپوری – نیلوفر وحشی ۲نام پرنده ای است که به دلیل آوای ...
ککی kakki کوکو،از انواع پرنده
ککی چال kaki chaal از توابع کلاردشت چالوس
ککی مار kakki maar ۱دوا و درمان ۲پیچک صحرایی سفید
ککی نشین kaki neshin از مراتع نشتای عباس آباد
کگج kagej شاهی
کگجی kageji ۱نوی پرنده
کل kel پسوند مکانی است مانند:توت کل
کل kel ۱یک عددگردو ۲گردوی درشت
کل kel دم بریده،کوتاه
کل kel ۱شخم ۲ورز دادن ۳کسی که سرزبانی حرف می زند
کل kal ۱کچل ۲چوبی که در دو طرف پرچین تکیه دهند و از آن عبور کنند ...
کل kal بز نر
کل kol ۱پوست درخت توت یا لرگ که برای بستن سر کیسه به کار رود ۲لنگ ...
کل kel رد پا – اثر و نشانه ای که از آدمی و حیوانات به هنگام راه رفتن ...
کل آکردن kel aakerden شخم زدن
کلا kelaa ۱روستا،آبادی،کلات،کلاته ۲از توابع چهاردانگه ی شهریاری ...
کلا kelaa کوزه ی بزرگ سفالی
کلا kalaa از توابع میانرود علیا واقع در منطقه ی نور
کلا kalaa ۱واحد وزن معادل هشت من شیر ۲ظرف کوزه ای بزرگی که در آن شیر ...
کلا kelaa ۱کلاه ۲نام دهی در کوسان در منطقه ی بهشهر ۴ظرف مسی دسته دار ...
کلا kelaa خونی که از محل بریدگی به سرعت و با فوران بیرون ریزد
کلاآشه kelaa aashe نوعی بازی و سرگرمی،که در آن دو نفر کلاهی را از سر کسی قاپیده ...
کلاب kelaab نام مرتعی در پرتاس لفور سوادکوه

شنبه 26/5/1392 - 17:0 - 0 تشکر 634130

کلاب kelaab ۱برگ ۲گیاهی است با برگ پهن و ساقه ی کوتاه که در کوهپایه می ...
کلا بار سری kelaa baar sari به رسمی در عروسی گفته می شود که براساس آن خانواده ی عروس ...
کلابتون kelaabtoon چوبی در بافندگی سنتی به اندازه ی چهل سانتیمتر که یک طرف آن ...
کل ابچین kal abchin دستبند – النگو
کلا بچین kelaabchin ۱نوعی وسیله برای نخ ریسی ۲نخ کلاف شده
کلاب سره kelaab sere مرتع پرتاسی در لفور سوادکوه
کلاپرک kelaa parak لبه ی کلاه
کلا پوستی kolaa poosti کلاه پشمی چوپان و گالش،کلاه پوستی
کلا پی kelaa pey از توابع بندپی بابل
کلات kalaat از توابع خرم آباد تنکابن
کلاتی kalaati تکه های شکسته ی کوزه و خم
کلاج kalaaj گاو سیاه رنگ با خال های سفید
کلاج kelaaj ۱زاغ ۲کلاغ سیاه ونقره ای
کلاجان kelaa jaan نام دو روستا در غرب گرگان یکی کلاجان قاجار و دیگری کلاجان ...
کلاج بخک kelaaj beKhek گیاهی خوردنی
کلاج بیک kelaaj bik نوعی سبزی خوراکی صحرایی
کلاج خاسک kelaaj Khaasek نام مرتعی است
کلاج خاسه kelaaj Khaase از توابع چهاردانگه سورتچی ساری
کلاج کلی بنمائن kelaaj keli benemaaen طفره رفتن و بهانه آوردن – منحرف کردن ذهن مخاطب با سخنی انحرافی ...
کلاجی خرس kelaaji Khers خرسی که دور گردنش نواری سفید رنگ دارد
کلاچ kelaach کلاغ سیاه و سفید
کلاچ kelaach ۱حیوان دو رنگ ۲هر چیز زشت و بدقیافه
کلاچان kalaachaan از توابع کلارستاق چالوس
کلاچ ببین kelaach babeyan بیهوش شدن در حدی که سفیدی جای سیاهی چشم را بگیرد
کلاچ بن kalaach ban قله ای به ارتفاع ۴۳۹۲متر در منطقه ی علم کوه کلاردشت
کلاچپا kelaa chpaa روستایی از توابع تکابن
کلاچ پر kelaach par کلاغ پر نوعی بازی است
کلاچ په kelaach pe ۱هر گیای که پس از برگ دهی بتوان آن را چیده و با برنج مخلوط ...
کلاچ سک kelaache sak سگی که به رنگ سیاه و سفید باشد
کلاچ شش میل kelaach shish mil پرنده ای خشک زی که صدف خور استدو دوئک
کلاچ غاز kelaach ghaaz از انواع غاز – غاز سیاه و سفید
کلاچک kelaa chak گوش ماهی – صدف
کلاچ کلی kelaach keli لانه ی کلاغ
کلاچوتک kolaa chootek از سرگرمی ها و بازی هانوعی بازی:پسرانه،مردانهناحیه ی بازی:استرآباد ...
کلاچ وره kelaach vare بره ی خال خالی،بره ی سیاه و سفید
کلاچین kelaachin ۱فریبنده – حیله گر ۲صدف
کلاحسابه kelaa hesaabeh نوعی بازی و سرگرمی ابتدایی که با کلاه انجام می شده استاین ...
کلاخ kelaaKh کلاغ
کلا خل kelaa Khel از توابع کلیجان رستاق شهرستان ساری
کلا دره kelaa darre دره ای در منطقه هزار جریب بهشهر
کلار kollaar موج و طغیان شدید آب
کلار تپه kelaar tappe نام قلعه ای قدیمی بر فراز تپه ای در کلاردشت
کلارجون kelaar joon نام منطقه ای از ولوپی سوادکوه
کلار دره kelaar dare از توابع بالاتجن قائم شهر
کلارسی kelaarsi از دهات بابل
کلارک kalaarak از توابع کوهستان شرق کجور
کلا رودبار kelaa roodbaar از توابع یخکش بهشهر
کلازمی kalaa zami زمینی که زیر کشت نرفته است
کلاس kalaas نانی که با آرد ارزن درست کنند

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.