• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4356)
چهارشنبه 23/5/1392 - 1:0 -0 تشکر 632416
قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی

 


آیه ۴۱ سوره عنكبوت

مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا یَعْلَمُونَ


داستان كسانى كه غیر از خدا دوستانى اختیار كرده ‏اند همچون عنكبوت است كه خانه‏ اى براى خویش ساخته و در حقیقت اگر می ‏دانستند سست‏ ترین خانه‏ ها همان خانه عنكبوت است (۴۱)


این تمثیل در بیان حقیقت است که هر کس غیر از خدا را به دوستی برگزیند چنان است که از قلعه مستحکمی بیرون آمده و به خانه عنکبوتی دل بسته است.

در حالی که اگر شخص از خانه عنکبوت آگاه شود درمی یابد که خانه ای سست تر از آن در میان آشیانه های موجودات زنده نیست که فقط اسم خانه خانه را دارد بدون در و پنجره و حفاظ و سقف و امنیت که به جاروبی هزار مثلِ آن را می توان درپیچید در حالی که دوستی خدا حصار محکمی است که آدمی را از همه دشمنان در پناه می گیرد.

اگر چه خداوند خانه عنکبوت را سست ترین خانه ها معرفی کرده و این در مقام خود راست است، در عین حال تارهای عنکبوت یکی از شگفتیهای طبیعت و خلقت است: حیوانی از آب دهان آنچنان مفتولی می بافد که اگر مفتولی از فولاد با همان قطر  بسازند و با تار عنکبوت مقایسه کنند آن تار از مفتول پولادی قوی تر و محکم تر است.


و در عین حال خداوند نشان می دهد که سست ترین خانه های او خود از نظر استحکام،دانشمندان جهان را به حیرت وا می دارد و چه بسیار که ایمان آنها را معجزۀ همین تارهای سست، تقویت می کند .

آنجا که همین دام سست، پیامبر اکرم را در غاری که با ابوبکر پنهان شده بودند از شر دشمنان حفظ کرد و عجیب واقعه ای است که خداوند با سست ترین چیزی چون تارهای عنکبوت بنده خاص خویش را در پناه می گیرد.


منبع:http://www.yjc.ir

سه شنبه 12/6/1392 - 23:48 - 0 تشکر 639660



یک رابطۀ عکس بسیار عجیب!





آیه ۳۹ سوره روم


وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ وَمَا آتَیْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ

و آنچه [به قصد] ربا می‌دهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد نزد خدا فزونی نمی‌گیرد و[لی] آنچه را از زکات در حالی که خشنودی خدا را خواستارید دادید پس آنان همان فزونی‌یافتگانند [و مضاعف می‌شود]


در این جهان که خداوند آن را دارالغرور به معنی سرای فریب خوانده بسیاری کارها باژگونه است. بنابراین بهترین دعا همان است که بر زبان پیامبر اکرم (ص) آمده است که فرمود:
ربِّ أرنی الأشیاءَ کما هی.
پروردگارا، چیزها را به من آنچنان که هستند نشان بده.

و دعای مولانا نیز بر همین است که:

          از خدا بنمای تو هر چیز را       آن چنان که هست، در خدعه سرا
مثنوی


یکی از عجایب باژگونه در این آیه آمده است که آنچه را شما گمان می کنید که به سبب ربا بر مال خود می افزایید آن موجب کاهش است و آنچه را که به ظاهر از مال خود می کاهید و برای رضایت پروردگار به نیازمندان می بخشید آن است که نزد خداوند افزون می شود و دوچندان و ده چندان می گردد.

کلمه ربا در لغت به معنی زیادی و فزونی است و چون مردم به دیگران قرض می دادند و هنگام بازگرفتن طلب افزونی می کردند این نوع قرض را قرض ربوی خوانده اند و کلمۀ زکات به معنی تزکیه کردن، پاک کردن و پیراستن و کاستن است.




بنابر این در سخن مشفقانۀ خداوند این است که آنچه نزد شما افزونی به نظر می آید نزد خداوند، یعنی در ساحت حقیقت محض، نه تنها افزونی نیست بلکه کاستن است.

شما از قدر و منزلت و دوستی و محبت می کاهید که نیازمندی را وادار می کنید به شما افزون بپردازد و هنگامی که زکات و صدقه می دهید این دادن هم نشانۀ داشتن و ثروت است هم موجب افزایش ثروت می گردد، زیرا شما به حقیقت برکتی به جامعه می رسانید و موجب افزونی شادی و آسایش می شوید و این حقیقت افزونی است نزد خداوند.

سه شنبه 12/6/1392 - 23:49 - 0 تشکر 639661

هر رنج و محنتی بازتاب اعمال ماست




آیه ۴۱ سوره روم

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

به سبب آنچه دستهای مردم فراهم آورده فساد در خشکی و دریا نمودار شده است تا [سزای] بعضی از آنچه را که کرده‌اند به آنان بچشاند باشد که بازگردند




*امروز بیش از هر زمان دیگری در جهان فساد و تباهیِ حاصل از خطا و اشتباهات آدمیان بیداد می کند و این بیداد را باید جدی گرفت و چاره اندیشی کرد تا از میزان فساد کاسته شود.

*توصیۀ قرآن و حکیمان و شاعران به طور کلی این است که در هر رنج و محنتی و فساد و تباهی به خود رجوع کنید و آن را بازتاب اعمال خود بدانید تا بتوانید چاره اندیشی کنید و بر آن فائق آیید.

*البته مشکل این است که بسیاری از مردم با آنکه گرفتار رنج و محنت می شوند آن رنج و محنت را محصول کار خویش نمی بینند تا در کارهای خود تجدید نظر کنند.

*اما اکثر آدمیان گرایش دارند به اینکه خطاها را چون شیطان به گردن دیگران بیندازند و هر بدی که می بینند به کسی غیر از خود منسوب کنند در حالی که به گفته مولانا:


آن گنه در وی ز عکس جرم تُست       باید آن خو را ز طبع خویش شست
چونکه قُبح خویش دیدی ای حسن       اندر آیینه بر آیینه مزن
مثنوی




*خانم دیکنسن در قطعه شعر کوتاهی گفته است که اگر در هنگام غروب احساس دلتنگی می کنی به خاطر آن لبخند است که نزدی و آن دست نیاز است که نگرفتی.

*این اصل پاداش و جزا که در زبان انگلیسی از آن به Compensation theory تعبیر می کنند در سراسر قرآن و سراسر ادبیات منظوم و منثور جهان از درونمایه های اصلی و می توان گفت جوهر همه تعلیمات اخلاقی است.

سه شنبه 12/6/1392 - 23:51 - 0 تشکر 639662

وجه تشابه «ربا» و «سرطان»



آیه ۳۹ سوره روم



وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ وَمَا آتَیْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ




و آنچه [به قصد] ربا می‌دهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد نزد خدا فزونی نمی‌گیرد و[لی] آنچه را از زکات در حالی که خشنودی خدا را خواستارید دادید پس آنان همان فزونی‌یافتگانند [و مضاعف می‌شود]


کلمه ربا در لغت به معنی زیادی و فزونی است و چون مردم به دیگران قرض می دادند و هنگام بازگرفتن طلب افزونی می کردند این نوع قرض را قرض ربوی خوانده اند و کلمهٔ زکات به معنی تزکیه کردن، پاک کردن و پیراستن و کاستن است. بنابر این در سخن مشفقانهٔ خداوند این است که آنچه نزد شما افزونی به نظر می آید نزد خداوند، یعنی در ساحت حقیقت محض، نه تنها افزونی نیست بلکه کاستن است.

این باژگونگی در رفتارهای الهی نسبت به تصورات و محاسبات ما مثالهای بسیار دارد. آتشی را باید طلب کرد که عاقبت چون آب مایۀ دلنوازی است نه آن آب آسایش و راحت طلبی که آدمی را از همان آب به آتش پرتاب می کند.

همچنین گفته اند انتقاد هر چند تلخ است اما موجب نیل به کمال می شود که عین شیرینی است اما ستایش اگرچه شیرین می نماید اما تلخی محرومیت از کمال هنر را به دنبال دارد.




ربا نیز افزایش خطرناک است چون بیماری خرچنگ (سرطان)، و افزایش قند اضافی در بدن، و افزایش فشار خون. و صدقه اگرچه کم شدن است مایۀ افزایش سلامتی شخص و جامعه و افزایش شادی عمومی است. چنین است که منصفان را خلف می آید از نعمتها و ممسکان را تلف و محرومیت در پیش است.

عجب است که انسانها از سرطانِ سلولهای ثروتِ ناحق باک ندارد و از سرطانِ افزایشِ قندهای فریبندۀ باطل و چربیِ چرب زبانی و چاپلوسی نمی اندیشند که این زیادیها با آنها چه خواهد کرد.

سه شنبه 12/6/1392 - 23:55 - 0 تشکر 639663

آیا می‌دانید جوهر اسلام چییست؟


آیه ۳۰ سوره روم
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ.
پس روی خود را با گرایش تمام به حق به سوی این دین کن با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خدای تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

بدین نگاه وحدتی حاصل می شود میان دین و شریعت و رسول و فطرت و عقل و شهوت که همه تجلی خواست پروردگار در انسانند الا آنکه گاه و بیگاه به سبب جهل یا غفلت یا انحراف از مسیر سلامت یا تعصبات که معمولا از تحصیلات اجتماعی است انسان در اجرای شهوات و خواسته های خود به خطا و عصیان می افتد.

در این حال خداوند برای تقویت فرامین فطرت و شفا دادن بیماریهای آن رسولانی را بسیج کرده است تا آدمیان را از این انحرافات برهانند و باز در مسیر فطرت قرار دهند.

تسلیم شدن به فطرت الهی جوهر اسلام است که با این تعبیر نه تنها دین همۀ آدمیان بلکه دین مجموعۀ عالم است که همه به شوق و رغبت در مسیر فطرت خویش گام بر میدارند.


طبیعت از خطا مصون است و به نفس ذات و صفات خود خدا را تسبیح می گوید اما آدمیان پاره ای با این تسبیح جهانی هماهنگ می شوند و بسیاری نیز در این موسیقیِ حیات صداهای ناهنجار و ناخوش بر می آورند که همان صدای شیطان است.

این معنی در سوره حج آیۀ 18 بدین بیان آمده است:

آیا نمی بینی که خداوند را هر که در آسمان و زمین است سجده می کند و خورشید و ماه و ستارگان و کوه ها و درختان و چهار پایان و بسیاری از مردمان نیز به سجده او مشغولند و بسیاری از مردمان نیز هستند که از این سجده سرکشی می کنند و بدین سبب مستحق عذاب می شوند و هر کس خدا را و حقیقت مطلق را سست گرفت و خوار داشت دیگر هیچ کس او را گرامی نخواهد داشت. همانا که خداوند هر چه بخواهد به جا می آورد.

جمعه 15/6/1392 - 23:6 - 0 تشکر 640444

چند صفت از اوصاف اهل ایمان

آیه ١٦ سوره لقمان



تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ [٣٢:١٦]
پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور می‌شود (و بپا می‌خیزند و رو به درگاه خدا می آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید می‌خوانند، و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند!


سخن در بیان چند صفت از اوصاف اهل ایمان است و ایمان مفهومی عام تر و گسترده تر از اسلام دارد، چنانکه هر مسلمان حقیقی مؤمن است اما هر مومنی ضرورتاً مسلمانِ اصطلاحی نیست و ممکن است پیرو دیگر ادیان دیگر باشد.

اما نشان اهلِ ایمان این است که وقتی سخن خدا و آیات محکم الهی را به ایشان متذکر می شوند بی درنگ خود را تسلیم می کنند و در برابر حق به سجده می افتند.
البته این سجده ضرورتاً سر به خاک نهادن در وضع خاص نیست بلکه در لحظاتی هست که جسم در هر وضع و حال باشد جان در حال سجود است و مقصود از این سجود تسلیم شدن بی قید و شرط در برابر آن چیزی است که آشکارا نشانی از حق و حقیقت دارد.
و این نشان اهل ایمان مفهوم اسلام را در وسیع ترین معنای خود شامل می شود. مومنان در برابر حق سرکشی نمی کنند، تکبر نمی ورزند و هیچ گاه خود و منافع خود را برتر از حق نمی دانند به همین جهت با مشاهده حق سر فرود می آورند و به حمد و ستایش پروردگار نیز مشغول می شوند به شکرانۀ آنکه حق را در پیش چشم ایشان هویدا کرده است.




و باز از نشان اهل ایمان این است که پس از دریافت حق، راحت طلبی و آسایش جویی نمی کنند بلکه بستر خواب و راحت را ترک می گویند و پروردگار خود را به دعا می خوانند؛ هم از خوف آنکه مبادا به سهو و خطا شایستگی بندگی را از کف بدهند و از لطف و عنایت پروردگار محروم مانند و هم به امید آنکه خداوند بیش از پیش رحمتها و نعمتهای خود را بر ایشان بیفشاند.

جمعه 15/6/1392 - 23:8 - 0 تشکر 640445

علمِ‌غیب مخصوص خداست




آیه ٣٤ سوره
لقمان



إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ 
آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل می‌کند، و آنچه را که در رحم‌ها (ی مادران) است می‌داند، و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد؟ خداوند عالم و آگاه است!


*پایان سوره ها در قرآن مانند قطعهٔ فینال موسیقی هاست که حکایت از فرود و سخن آخر دارد و این نیز از لطایف زیبایی در قرآن است. هر سوره یک واحد هنری است و آغاز و انجامی مناسب دارد.

*این آخرین آیه سوره لقمان است که خداوند به صورت اخبار کوتاه چند آگاهی مهم را برای انسانها متذکر شده و هیچ گونه توضیحی دربارهٔ هیچ یک نداده است.

*هیچ کس آگاه نیست که فردا بر وی چه خواهد گذشت یا چه کسب خواهد کرد.


خوش باش که پخته اند سودای تو دی     فارغ شده اند از تمنای تو دی
قصه چه کنم که بی تقاضای تو دی      دادند قرار فردای تو دی
خیام


*البته درست است که ما می توانیم با برنامه ریزی حوادث آیندۀ خود را پیش بینی و پیش گویی کنیم اما حقیقت این است که روزگار هر لحظه بازی دیگر می کند و هیچ کس به یقین نمی داند که فردا چه پیش خواهد آمد و به قول فردوسی:


نداند بجز ذات پروردگار       که فردا چه بازی کند روزگار




*هیچ نفسی نمی داند که در کدامین سرزمین جان به جان آفرین تسلیم خواهد کرد. اما خداوند از تمام ماجرا آگاه است و جزئیات آن را هم می داند و چه بهتر که آدمی از آن بی خبر است.

*این مزیت از آن روست که داشتن این آگاهی ها در جهت کمال انسان نیست و هیچ کس حتی انبیا را علم غیب عطا نکرده اند چنانکه به پیامبر اکرم خطاب شد:

بگو من نمی گویم که خزاین (علم) الهی با من است یا من غیب می دانم (انعام: 50)
البته اگر انبیا از عالم غیب خبری آورده اند آن وحی خداست و علم ایشان نیست و پیامبر در بیان آن غیب خسّتی نمی ورزد بلکه آن را با همه در میان می گذارند (تکویر:24).

جمعه 15/6/1392 - 23:9 - 0 تشکر 640446

آخِر کار ما چیست؟





آیه ٣٤ سوره لقمان



إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ ۖ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ 

آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل می‌کند، و آنچه را که در رحم‌ها (ی مادران) است می‌داند، و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد؟ خداوند عالم و آگاه است!




خداوند باران را از آسمان فرو می فرستد و این نفی واسطه نیست که بگویند باران از ابر می بارد بلکه چون علت اولی در هر کاری خداست بنابراین خداست که باران را نازل می کند و خداست که جانها را می میراند و خداست که نور می افشاند، اگر چه خورشید و عزرائیل و ابر نیر در کار باشند.

البته این باران علاوه بر باران طبیعت می تواند باران های غیبی از باران رحمت الهی تا سنگ باران عذاب را نیز شامل شود.

باران رحمت است که به چشم ما اشکی و بر لبهای ما آهی در غمِ نیازمندی پدید می آید و باران عذاب وقتی است که در نگاه ما برقی از قهر و بر لبهای ما کلماتی چوت رعد و در دستهای ما حرکاتی چون صاعقه ظاهر می شود.

با توجه به اینکه موارد اشاره شده در این آیه همه از جنس آگاهی است در اینجا نیز اگر چه فرمود که خداوند باران را نازل می کند اما شاید معنی چنین باشد که تنها خدا می داند زمان نزول باران رحمت یا عذاب کِی خواهد بود.

خداست که می داند در رحِم مادران چه نطفه ای ایجاد شده است. آنچه بشر امروز به علم دریافته ذره ناچیزی است در برابر علم حقیقی ای که خداوند به حقیقت و ماهیت نطفه دارد.اوست که می داند این نطفه در عالم چه خواهد کرد.

اوست که می داند این نطفه از کجا آمده است و اوست که شرح حال نطفه را از ازل تا ابد تقدیر کرده است. البته علم بشر رو به افزایش است. امروزاصحاب بدن می توانند دریابند که آنچه در رحم است دختر است یا پسر و حتی در می یابند که ژنهای آن نطفه ممکن است دچار مشکلاتی باشد و امثال آن.




اما یک نکته مهم اینجاست و آن اینکه هر چه برعلم بشر افزوده شود دایرۀ مجهولاتش نیز بزرگتر می شود، چنانکه اگر تصور کنیم علم آدمی دایرۀ کوچکی است از روشنایی در میان ظلمتِ نامتناهی که جهل اوست، هرچه آن دایره بزرگتر شود بر محیط آن می افزاید و سطح تماس آن با تاریکی بیشتر خواهد شد و به زبان دیگر دایرۀ جهل بشر افزون خواهد شد و به همین سبب است که بشر هرچه داناتر می شود حیران تر می گردد.

گر تو را دانش و گر نادانی است        آخِر کار تو سرگردانی است
عطار
چو هر دری که گشودم رهی به حیرت داشت        کنون دگر من و ساقی و وصف بی خبری  
حافظ

جمعه 15/6/1392 - 23:14 - 0 تشکر 640449

تعریفی از دین استوار و قیّم




آیه ۳۰ سوره روم


فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ.

پس روی خود را با گرایش تمام به حق به سوی این دین کن با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خدای تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.



و اگر گاه وبیگاه کسانی افرادی از نوع بشر را خدا یا فرزند خدا خوانده اند اگر چه به معنی ظاهر خطاست اما علتِ نامگذاری، مشابهت بوده است میان آن فرد و پروردگار عالم، چنانکه حضرت عیسی تمام وجودش محبت بود و روح و روحانیت داشت و مرده زنده می کرد و بیماران را شفا می بخشید و اینها پاره ای از صفات خداست.

بنابراین دین قیم و استوار و درست همان دینی است که برپایۀ فطرت مشترک انسان و خداوند استوار است و اینکه پیامبر فرمود هر چه شریعت بدان حکم می کند عقل نیز می پذیرد (کلُّ ما حکمَ به الشرع حکم به العقل) به همین خاطر است.

زیرا عقل نام عمومی همۀ امتیازات فطری ماست. عقل است که هم ادراک کلیات می کند و هم در مقام وهم و خیال، معانی و صور جزئیه را می فهمد و هم در مرتبۀ احساس، تمیز مفید و مضر و خوش و ناخوش می دهد.




و اینکه هم در مرتبۀ قلب عشق می ورزد و هم به نام وجدان، حافظ انسانیت و شرافت ماست و ما را به کمترین قدمی که از راه فطرت دور شویم ملامت می کند و آن عقل که گفته اند غیر از عشق است، اصطلاح دیگری است که فقط به مرتبۀ خاصی از عقل اشاره دارد البته آن نیز از مراتب عقل آدمی است اما عقل در آن معنی محدود نیست.

چهارشنبه 20/6/1392 - 8:49 - 0 تشکر 642436

معنی «صلوات» در نزد فرشتگان




آیه ٤٣ سوره احزاب



هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِیُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا [٣٣:٤٣]

او کسی است که بر شما درود و رحمت می‌فرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!


در قرآن، سورۀ احزاب، آمده است که: «خداوند و فرشتگانش بر نبی و سفیر الهی درود و تحیت و سلام و صلوات می ‌فرستند و شما نیز ای مؤمنان بر او درود و تحیّت فرستید».

و اینک در این آیه همان خداوند و فرشتگانش بر همۀ اهل ایمان سلام و صلوات می‌فرستند و خوش تر آنکه خداوند هدف این درود و تحیت را هدایت مومنان از تاریکی به نور دانسته است.

درود و صلوات فرستادن خداوند و فرشتگان بر آدمیان مسلماً به این معنی نیست که خداوند و فرشتگان می گویند «اللهم صل علی محمد و آل محمد»، که معنی صلوات نزد ماست، بلکه بی‌گمان صلوات فرستادن گویی خود عملی و تصرفی است (نه کلمات و تعارفی) که با آن عمل خداوند و فرشتگان مؤمنان را از جایی به جایی می برند.




آنها صلوات را از مرتبه‌ای به مرتبه متعالی تری نقل می کنند، آنها را از غم به شادی می برند، آنها را از خوف به امن و آسایش می برند، آنها را از بی‌خبری و تاریکی به دانایی و روشنایی هدایت می کنند.

بنابر این شاید صلوات فرستادن ما نیز باید انجام کاری باشد که آن کار حرکت از نقصانی به سوی کمال را شامل شود و آن کلمات که ما در صلوات می‌آوریم در حقیقت بیان آرزوی آن عملی است که باید انجام دهیم و اگر آن عمل در پی نیاید آن کلمات از معنا تهی خواهد شد.

جمعه 22/6/1392 - 15:6 - 0 تشکر 643877

هدیه‌ای از آسمان




آیه ٥٩ سوره احزاب



یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا [٣٣:٥٩]

ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری‌های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.


زهی حجاب و لباس و پوشش که خداوند از اسمان همچون هدیه ای برای بنی آدم فرستاده و برکتها و لطایف بی شمار در آن نهاده است (اعراف: 26) که به خصوص زنان را از بهره‌ای به تمام است.

نخست حفظ حرمت و سلامت ایشان است که مورد تعرض و تجاوز انسان نامحرمی که از حریم انسانیت دور است قرار نگیرند و خداوند خواسته است که زنان در جامعه چنان ظاهر شوند که ظاهرشان از محجوبیت و پاکدامنی آنها خبر دهد و کسی را به این طمع نیندازد که به ساحت آنان تعرّضی کند و آزاری رساند.

و حدود احراز این مقصود ممکن است در جوامع گوناگون و زمانهای به تفاوت باشد و آن بر اجتهاد دانشمندان حقیقی و صاحب نظران اسلامی است که زنان و دختران را متناسب با هر زمان و مکان و موقعیت بر مبنای پیام کلی آیات الهی راه مناسبی برای حفظ آنها از تعرّض پیشنهاد کنند.




مولانا در مثنوی تمثیل زیبایی آورده است که وضعیت ارتباط زن و مرد را بیان می کند و آن تمثیل این است که اگر زن را آتشی فرض کنیم که می تواند وجود مرد را گرم کند و شهوت را آبی در نظر گیریم که می تواند در شرایط خاص آن آتش را خاموش کند یا بدان گرم شود، آنگاه باید گفت که اگر این آتش و آب بی هیچ حجاب با هم مواجهه شوند آب و آتش را خاموش می کند بدون آنکه خود از آن گرم شود اما اگر دیگی میان این آب و آتش حایل شود آتش آب را گرم می کند و اب آتش را فرو نمی نشاند، به گفته مولانا:
آب، اتش را نشاند از لهیب      زو همی جوشد چو شب اندر حجیب
چونکه دیگی حایل آمد هر دو را      نیست کرد آن آب را کردش هوا

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.