• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 29139)
يکشنبه 20/5/1392 - 22:28 -0 تشکر 631280
تمام دل نوشته ها و شعرهای بهروز رها

در این مبحث سعی می کنم تمامی سروده ها و نوشته هایم را در معرض نمایش بگذارم.    


                                                                          بهروز قاسمی (رها) _ یاعلی

يکشنبه 20/5/1392 - 23:16 - 0 تشکر 631313


(سبوی انتظار)
ای تار و پود و ریشه ام،عمرم تویی ای مهربان
ای فکر و ای اندیشه ام،یارم تویی ای جان جان

باشد چونان مرغی اسیر ، در بند گیسویت دلم
ای همدم شب های تار، ای مونسم ای همزبان

من عاشق کوی توأم ، مست از سـبوی انتظار
در هر نفس خوانم ترا ، ای نور ارض و آسمان

تو در کنـارم  دائمأ ، من از تو  دورم  یار  من
من کی توانم بینمت، کی از تو من یابم نشان

یاد تو ای محبوب من،سودای هر صبح و شبم
من شیفته و شیدای تو، رویت نما بر من عیان

کی می شوم من لایق، دیدار شمس روی تو
پرده بر انداز و بیـا ، تا زنده ام  پیشم بمـان

بر خانه ی چشمم بیا ، تا بوسه بر پایت نهم
از بند هجرم کن«رها»، زیبای من آرام جان

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:51 - 0 تشکر 631636


 (شاخ نبات )
از ته كوچه ی غمـگین  نیـاز
می رسه به گوش من صدای پات
پشت  دیوار  جدایی مـی¬شینم
تا بیاد به پیش من بازم چشات
ابریه   دل  ولی  بارون  نداره
نا نداره  كه  ببـاره  رو موهات
غم  گرفته  همـه جای  دلمـو
انگاری می خواد بگیره كه عزات
مثل یه گلدون  بی گل دل من
تشنه  و  گرسنه آب  و  غذات
خون  نمونده توی رگهای دلم
روبه قبله می خواداون دست شفات
نردبون كهنه ی دلم  كجاست
تا  بذارم  پای  دیوار   نگات
یه سـبد گل  و  ترانه بیـارم
تا  بریزم  پای  افسون صـدات
نقل شادی می‎‎پاشم روی سرت
واسه من میاری تو شاخ نبات
همیـشه منتظر  تو  می مونم
می كشه پر دل من توی هوات
در هوای تومی خوام‹‹رها››بشم
می خوام اینجابخونم بازم برات

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:51 - 0 تشکر 631637

(شب فراق)
بازا، بازا ، ز شب تا سحر از هجر تو فریاد
عمرم، عمرم، ز طوفان غم تو رفته بر باد

اشکم،اشکم،همه خون شد ز بیداد زمانه
قلبم، قلبم،که آواز حزین ز سینه سر داد

چشمم،چشمم،به در تا که دوباره ز ره آیی
ای وای،ای وای،اگرعاشق مسکین رود از یاد

تا کی؟ تا کی؟ به خاکسـتر غم ها نشینم
چندی؟ چندی؟ اسیرم ز غم فراق و بیداد

بازا ،بازا،که«رها» به خرمن غم فتاد است
بازا، بازا، همه جان، ای همه نزد تو دلشاد

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:52 - 0 تشکر 631638

(شمس رهایی)
گریزان  شدشب و سر زد سپیده
ز کنج شب سحر از ره رسـیده

شب  از روی قشنگ روشنایی
خجل شدپرده ای بر سرکشیده

به زیر  بار صـبح  روشـن آخر
شب از پیری چنان تاکی خمیده

روی دیوار  سست کهنه ی شب
گلی با  رنگ  صـبح نو تنـیده

شب از ترس هجوم نور سرکش
به سوی لانه ی تنگش خزیده

افق با حجمی از رنگ شقایق
نشـسته روی خط  نور دیده

ز پشت کوه شب با صد شراره
دگر شمس  رهایی بر دمیـده

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:53 - 0 تشکر 631639


(ضیافت ظهور)
سـروده ام برای غم ، از تو حکایتی دگر
به گوش غم رسانده ام،از تو روایتی دگر

کشانده ام ترا به رخ،تاکه غمم خجل¬شود
کشیده ام به قاب دل ، از تو نهـایتی دگر

تو خیـمه گاه آرزو ، قبـیله ی  غزل تویی
قصـیده ی نگاه تو ، حدیث و آیتی دگر

سرود لحظه های من ، نغمه ی آشنای تو
نجابت حضـور تو ، لطف و عنایتی دگر

دوانده ای به شعرمن،ترانه ی شکست غم
دگر نمانده بر زبان ، از تو شـکایتی دگر

ضـیافت ظهـور تو ، کنـار حجم انتظار
دلیل اشتـیاق من ، از تو  درایتی  دگر

پرنده ی شوق دلم،«رها» شود ز دام غم
صـداقت رسیدنت ، فصل رضایتی دگر

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:54 - 0 تشکر 631640


(طرح گل)
خوشا آن دل که سـودای تو دارد
که مهر آیت ز ســیمای تو دارد

خوشا چشـمی که بیند گیسوانت
که شب  رنگی  ز موهای تو دارد

دوچشمت چون گل نرگس شکوفاست
گل   نرگـس   تمنـای  تو  دارد

لبانت  غنچه ی  گل های  وحشی
که  گل  طرحی ز لب های  تودارد

چو  باشـد ناز  اندامت  فریبــا
ظرافت  شوق اعضای تو  دارد

خوشا آن کس که باشد درکنارت
که  آرامش  ز  آوای  تو  دارد

اگر یک دم  به آغوشـم در آیی
همیشه  قلب من  جای تو  دارد

«رها»چون تشنه ای درانتظاراست
هوای  شـهد  لب های تو  دارد

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:55 - 0 تشکر 631641


(طنین)
صداصدای عشق تو،به گوش خسته ی زمان
کنـار  برکه ی  دلم ، بیـا  بیـا دمی  بمـان

به سوی تو پرمی کشم،تا ز قفس شوم جدا
میـان  دشت  آرزو ، در  انتظارم  تو  بیـا

ز هجـر روی تو دگر ، نشسته¬ام کنار غم
که از نگاه تو یقین، به شهر خنده ها رسم

ز مرز عاطفه  اگر ، رسـد به من پیـام تو
شراب وصل تو کشم،ز آن کنم دمی وضو

نوای عشق تو«رها»،اگر رسد دمی به گوش
طنین نغمه اش یقین، مرا برد دگر ز هوش

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:56 - 0 تشکر 631643


(طوفان هجر)
من یقین دارم شبی ماهم نمایان می شود
آسـمان دل ز نـور او درخشان می¬شود

چلچراغ کلبه ی عشقم شبی روشن شود
خانه احسـاس دل از او چراغان می شود

چون عنان این دل عاشق فقط دردست توست
درپی طوفان هجرش دل پریشان می¬شود

من که درکنج غمش بیمارچشم نرگسم
باشراردیده اش این غصه درمان می شود

با حضورش مرغ دل آوای شادی سردهد
باغ دل بـا عطرگام او گل افشان می شود

شـام هجرانش سحر گردد چو آید دلبرم
فصل سرد هجرت اش آخربهاران می شود

عاقبت آید که تا روشن شود چشم «رها»
با فروغش دیده جان،وه چه تابان می شود

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:57 - 0 تشکر 631644

(عجز)
یارم چه می خواند  مرا، آید  ندا از كوی او
 دائم دلم پرمی زند، هرلحظه هردم سوی او

من بی اراده  می روم،  تا  كوی یار نازنین
  بندی شده برپای دل، آن حلقه ی گیسوی او

دردل ز شوق وصل او،صدناله آیدنیمه شب
بر دل ز مژگانش رسد تیركمان ابروی او  

شب ها كه از تنهایی ام بوی غم آید برمشام
 دستی کشم بر روی شب،بایادرنگ موی او

اشكم كه ازهجران او هرصبحدم جاری شود
 چون ژاله رخســار گل دارد همیشه بوی او

هجرش چنان اخگر زندبرقلب زار خسته ام
 تا دست عجـزم عاقبت بالا برم بر روی او

یار ار دهد رخصت شوم از بندهجرانش«رها»
 من درطلب هستم كنون چون سالكی رهپوی او

بهروز رها

دوشنبه 21/5/1392 - 16:58 - 0 تشکر 631645


(عطش)
به تبسـمی دلم را ، ز غمت دمی جدا کن
به زبان چشم نرگس،من خسته را صداکن

چو تـرنم لبـانت، برسـد بـه گوش جانم
تو به لحن مهربانت، دل من پر از صفاکن

عطشی اگرچه دارد،دل وجان من به عشقت
تـو میان دشت جانم،عطشی دگر بپا کن

چو کبوتری سحرگه،بگشا به سوی من پر
بنشین بـه بام جانم ، تـو نیاز من روا کن

همه لحظه های نابم،شده مست با تو بودن
ز محبتی تو ای جان،همه شب مرا دعا کن

چو من از سـتاره جویم،اثری ز روی ماهت
ز سفر بیا و یکدم، نظری به سوی ما کن

تو تمـام هست و بودم،همه لطف زندگانی
چو اسیر بند هجرم ، ز کرم مرا «رها» کن

بهروز رها

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.