سلاحها و تجهیزات من عبارت بودند از: مسلسل کلاشینکف، 4 عدد خشاب، 1 عدد جیب نارنجک، فانسقه، قمقمه و بند حمایل و کوله پشتی.
بعد از تحویل گرفتن جیب خشابها و قمقمه و جیب نارنجک و بندحمایل را به فانسقه بستم و مرتب نمودم. بعد از تحویل گرفتن سلاحها و تجهیزات به پایگاه سابق برگشتیم. صبح روز هفتم مهرماه با بلندگو اعلام نمودند که گردان نه جوادالائمه به خط شوند و ساکها را به تعاون تحویل دهند. ضمنا تعاون برای هر یک از نیروها کارت و پلاک تهیه نموده بود تا احتمالا بعد از عملیات جنازه شهدا شناسایی شود.
ساکها را هم تعاون تحویل می گرفت تا بعد از عملیات به ما بازگرداند.
تمام نیروها ساکها را تحویل دادند و با تجهیزات کامل به خط شدیم. اتوبوسهایی که به وسیله گل، شیشه های آنها استتار شده بودند وارد پایگاه شدند و پشت سر هم قرار گرفتند.
فرماندهان با خواندن اسامی نیروها آنان را به داخل اتوبوسها هدایت می کردند.
وقتی نوبت به من رسید به طرف اتوبوس حرکت کردم و داخل اتوبوس بر روی یکی از صندلیها قرار گرفتم.
اتوبوس با علامت فرمانده به حرکت درآمد و از پایگاه خارج شد.
یکی از بچه ها شروع به نوحه خواندن نمود و بچه ها هم سینه می زدند.
از خیابانهای اهواز گذشتیم و وارد جاده اهواز-خرمشهر گشتیم.