*عطش روزهدار، وسوسه شیطان و نفس دون است!
ما جدّاً نمیفهمیم. یک نکتهای بگویم، خیلی عجیب است. این را میگویم تا اینکه برای این ماه آماده شویم. ابوالعرفا، آیت الله العظمی ادیب فرمود: آقا جان! اگر بدانیم صیام چه خصوصیّتی را دارد، چنان در صیام غرق میشویم که اگر امر الهی نبود، دیگر لب به طعام و شراب و خورد و خوراک و نوشیدنی نمیزدیم، نه شرب ماء داشتیم و آبی مینوشیدیم و نه اکلی داشتیم و غذایی میخوردیم.
بعد فرمودند: چون به قدر کافی در این بدنمان هست و زنده بودن هم دست یکی دیگر است. لذا اگر نهی نکرده بودند، حاضر بودم کلّ ماه مبارک رمضان، هیچ نخورم!
این پیرمرد چهار پاره استخوان، امّا عبد خدا میفرماید: حاضر بودم هیچ نخورم. دیگر معلوم است طعام در مقابل آنها، هیچ است.
بعد تمثیل زدند و فرمودند: دیدید! ظهر که میشود، در اوج گرما و در تابستان داغ، اوّل یک عطشی برایت پیش میآید و ای بسا در دوران اوّلیّه (منظور ایشان، دوران جوانی است) برای خودت، تصوّراتی هم بکنی و در ذهنت بگویی: اگر افطار بشود، این قدر آب میخورم و چند پارچ شربت درست میکنم و ... . با این حال، چیزی نمیخوری، ولی وقتی غروب میشود، دیگر آن عطش صبح نیست، در حالی که به ظاهر باید بیشتر بشود، امّا دیگر نیست!
فرمود: برای اینکه آن موقع وسوسه نفس دون و ابلیس ملعون بود و حقیقت نداشت. لذا معلوم میشود اصلش وجود نداشته و به تخیل است. مثل سراب که وجود ندارد و خیالپردازی است. پس در اصل آن عطش هم وجود نداشته و نفس دون و وسوسه شیطان، آن تشنگی و عطش را برایت درست کرد که فکرت به جای عبادت، به آن باشد.
فرمود: امّا بعد از این مرحله اوّلیّه، دیگر میفهمی که همه فکرت باید خود عبادت باشد.
لذا اولیاء الهی موقع افطار، فقط چون امر الهی است، یک مقدار غذا میخورند و سحرگاهان هم حتّی بلغ الحلقوم نمیخورند که بگویند نکند مثلاً امروز گرسنه بشوم، ابداً! اتّفاقاً میگویند: دوست داریم گرسنه بشویم و از گرسنگی لذّت میبرند.
آنها انسان هستند یا ما؟! به صورت ظاهر خلاف قاعده است که انسان از گرسنگی لذّت ببرد! یعنی چه؟! چه میگوییم؟! خلاف قاعده حرف میزنیم؟! بله عزیزدلم، صورت ظاهر برای ما خلاف قاعده است، امّا حقیقت برای آنها، چیز دیگری است.
اینطور که شد و از لذّت طعام، شرب و همه اینها بریدند، لذا دیگر بعد ماه مبارک رمضان، خصوصیتشان این میشود که وقتی اینطور عادت کردند، دیگر شکمپرور نیستند. بعضی عندالله تبارک و تعالی میلرزند و دست و پا، اعضاء و جوارحشان در عبادت و در مقابل خدا میلرزد، امّا بعضیها هم در مقابل طعام میلرزند و نمیتوانند جلوی نفس دون و شکمشان را بگیرند!