• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3036)
سه شنبه 11/4/1392 - 17:22 -0 تشکر 617190
اخبار ادبیات

فراخوان سومین دوره جایزه بهترین پایانه‌نامه دکتری «ادیان و عرفان» و «ادبیات کلاسیک» دکتر فتح‌الله مجتبایی منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، جایزه دکتر فتح‌الله مجتبایی هر ساله به بهترین پایان‌نامه‌ دوره‌ دکتری در زمینه‌‌های «ادیان و عرفان» و «ادبیات کلاسیک فارسی» با هدف ارتقاء علمی و تشویق دانشجویان دوره‌ دکتری در رشته‌های مذکور، اهدا می‌شود.

دانشجویان دوره‌ دکتری که در سال 1391 از پایان‌نامه‌ خود دفاع کرده‌اند، می‌توانند یک نسخه از پایان‌نامه‌ خود را تا پایان مرداد به دبیرخانه‌ این جایزه واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر(بخارست)، نبش کوچه‌ سوم، مرکز فرهنگی شهرکتاب ارسال کنند. به این ترتیب پس از بررسی‌های هیات داوران که از صاحب‌نظران و استادان رشته‌های «ادیان و عرفان» و «ادبیات فارسی» هستند، پایان‌نامه‌ برگزیده در دی ماه امسال معرفی و تقدیر خواهد شد.

در فراخوان این دوره جایزه دکتر مجتبایی نیز اشاره شده است که پایان‌نامه‌های ارسالی مسترد نخواهند شد.

فتح‌الله مجتبایی از اعضای پیوسته‌ فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دایرةالمعارفبزرگ اسلامی است که دی ماه 89 در مراسم بزرگداشت خود در شهرکتاب، پیشنهاد برگزاری جایزه‌ای را در حوزه‌ی فرهنگ و ادب ایران داد. تاکنون سمیرا بامشکی، علی‌رضا اسدی و محمدرضا عدلی این جایزه را از آن خود کرده‌اند

پنج شنبه 4/7/1392 - 6:37 - 0 تشکر 652967

این پژوهشگر با اشاره به شرح حال مفتون گفت: مورخان، مفتون همدانی را انسانی آزاده، عرفان مشرب و پاکدل معرفی کرده‌اند. عشق به ساحت امام علی (ع) از اشعار او متجلی است؛ ولی مطالعه آثارش نشان می‌دهد که سروده‌های او دارای ضعف تألیف بسیار است؛ چنان‌چه مرحوم ابراهیم صفایی، از مورخان ادبی و نزدیکان مفتون، سروده‌های او را «دارای اصطلاحات بسیار نامأنوس» معرفی کرده است؛ بنابراین مقایسه شعر او با اشعار شهریار به عنوان یکی از سرآمدان غزل فارسی، امری نادرست و اشتباه است.



او با اشاره به مصاحبه جمشید علیزاده، یکی از شهریارشناسان ایران، آن را روشنگرانه خواند و گفت گفت: به راستی که غزل «همای رحمت» آیینه‌دار تاریخ تشیّع در ایران است و نباید با طرح مجادلات غیرضروری، آن هم در روز بزرگداشت شهریار، دامن سلطان غزل ایران را به این قبیل مناقشات ناخوش آلوده کرد. مردم مسلمان و شیعه ایران، شهریار را به درستی با «همای رحمت» می‌شناسند و ایجاد تردید در اصالت این انتساب، گناهی نابخشودنی به این اعتقاد دینی است.



این محقق ادبی ادامه داد: از پژوهشگر باسابقه‌ای چون آقای جواد محقق بعید است که تفاوت دو اصطلاح ادبی «استقبال» و «انتحال» را نداند. من چون در سخنرانی وی نبوده‌ام، نمی‌توانم قضات درستی درباره ادعای او داشته باشم؛ اما اگر آن‌چه در خبرگزاری‌ها به نقل از او آمده، درست باشد، سخنرانی او مصداق بارز «اتهام‌افکنی» و «تشویش اذهان عمومی» است.

پنج شنبه 4/7/1392 - 6:38 - 0 تشکر 652968

طاهری با استقبال از پیشنهاد جمشید علیزاده، به ضرورت تشکیل «بنیاد حفظ آثار استاد شهریار» اشاره کرد و گفت: شهریار در زمان حیات خود از سوی شاعران چپ‌گرا و کمونیست مورد هجوم بود. آن‌ها شهریار را تهدید می‌کردند که نباید به عرصه شعرهای دینی و انقلابی وارد شود. اندکی بعد در اواخر حیات شهریار، جریان دیگری نیز به سروده‌های ترکی آذری او دست‌درازی کرد و با تغییر لهجه شعرها از «ترکی تبریزی» به «ترکی باکویی» یک دیوان جعلی به نام «اشعار ترکی استاد شهریار» منتشر کرد. حالا هم این دست از آستین دیگری بیرون آمده و کار را به جایی رسانیده که در اصالت انتساب معروف‌ترین سروده مذهبی شاعر، تشکیک کرده است.



او افزود: حالا که از دودکش دستگاه‌های متولی این کار، بویژه بنیاد موسوم به شهریار که ظاهراً زیر نظر فرهنگستان زبان فارسی اداره می‌شود، دودی بلند نمی‌شود، تشکیل بنیاد حفظ آثار شهریار و اداره آن توسط نهادهای مردمی و غیردولتی، امری ضروری است.




به گزارش ایسنا، در پی صحبت‌های جواد محقق که در مراسم بزرگداشت شهریار گفته بود، شعر مطرح «علی ‌ای همای رحمت» پیش‌ از شهریار در دیوان شاعر دیگری آمده است، مفتون امینی - شاعر و از دوستان محمدحسین شهریار - این موضوع را تأیید کرد و گفت، شعری را در این وزن و مضمون در دیوان شاعر دیگری دیده که احتمالا ذاکر تبریزی یا جویای تبریزی بوده است.



او با بیان این‌که این سرقت ادبی نیست، گفت: این موضوع به این معنی است که شعر «علی ای همای رحمت» کاملا از شهریار نیست. یعنی اگر شعر شاعر قبلی نبود، امروز شعر «علی ای همای رحمت» شهریار هم نبود و از این نظر، شاعر پیش از او نسبت به شهریار فضل تقدم دارد.

پنج شنبه 4/7/1392 - 6:42 - 0 تشکر 652969

در این بین که جواد محقق گفت، به درخواست پژوهشگران تبریزی قول داده تا فعلا در این‌باره صحبت نکند، علی داننده، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان‌ شرقی، گفت: شبهه‌افکنی در تعلق شعر ولایی «علی ای همای رحمت» به استاد ملک سخن، شهریار، عملی ناجوانمردانه است.

محمدعلی مجاهدی هم با اشاره به موضوع «توارد» در ادبیات گفت: نمی‌توانیم بگوییم شهریار و دیگر شاعرانی که احیانا چند بیت از شعرشان شبیه شعر دیگر شاعران است، سارق ادبی‌اند.


اما هادی بهجت تبریزی، فرزند مرحوم محمدحسین تبریزی (شهریار)، با اشاره به استقبال شهریار از یک غزل حافظ در شعر «علی ای همای رحمت»، در عین حال می‌گوید، شعر شهریار گویا شباهت‌هایی با شعر یک شاعر همدانی دارد و پدرش در زمان حیات از این شباهت مطلع بوده است.

از زمان طرح این موضوع در رسانه‌ها از شاعرانی همچون صهبا و ژولیده نیشابوری نیز به عنوان

شاعرانی یاد شد که شعرشان منشأ شعر «علی ای همای رحمت» شهریار بوده است.


پنج شنبه 4/7/1392 - 13:4 - 0 تشکر 653216

سپاسگزارم نسیم مهر ارجمند
خبرهای خوبی بود

پنج شنبه 18/7/1392 - 11:25 - 0 تشکر 665908


چرا در شیراز مجسمه حافظ نیست؟
در همایش «حافظ و دوستی» با اشاره به تاکید حافظ بر دوستی، به تصویرگری از دیوان حافظ و اعتبار مجسمه‌هایی که از او ساخته شده، پرداخته شد.


به گزارش خبرنگار بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) دومین روز از همایش «حافظ و دوستی» عصر روز گذشته، چهارشنبه (17 مهر ماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.


*** دیوان حافظ، دیوان محبت است


محبتی در اشاره به تحول مفهوم دوست در شعر حافظ تاکید کرد: حافظ بیش از 61 هزار واژه را در دیوان شعر خود استفاده کرده است که از این تعداد 50 بار واژه «دوست» را به کار برده است و اگر واژه‌های مترادف آن چون یار، معشوق، دلدار و غیره را هم در نظر بگیریم، این واژه‌ها به 1300 واژه می‌رسند. اگر واژه‌هایی هم که به صورت استعاری به این معنا گرفته شده‌اند را هم حساب کنیم، بیش از 40 درصد واژگان این دیوان را به خود اختصاص می‌دهند. این سبب می‌شود که دیوان حافظ را دیوان محبت بنامیم. حافظ ممکن است قهرمان مبارزه با ریا هم باشد، اما بیش از همه از محبت گفته است. او قهرمان پی‌اندازی مفهوم دوستی و محبت و مکتب عاشقی است.


او ادامه داد: ما هیچ ترتیب زمانی برای غزل‌های حافظ نداریم و فکر نمی‌کنم بتوانیم چنین ترتیبی را در آینده هم مشخص کنیم، برای همین ترسیم سیر تحول فکری او ممکن نیست. پس بر اساس زمان خطی نمی‌توانیم غزلیات او را تنظیم کنیم. بنابراین باید زمان را حلقوی در نظر بگیریم و بر اساس زمان روحی حافظ پیش برویم.


محبتی در توصیف مفهوم دوست در غزل‌های حافظ تاکید کرد: دوست برای حافظ امر زمان‌بندی شده‌ای نیست. قبل از حافظ بوده، با حافظ هست و بعد از او هم خواهد بود. حافظ تعابیر زیادی را هم در این میان می‌گیرد و برای مثال 140 بار حافظ باد صبا را واسطه‌ی آوردن پیام دوست قرار می‌دهد. این زمانی است که تلفن همراه و ایمیل و فیس‌بوک نیست و آنقدر روح عاشق و معشوق لطیف می‌شود که پیام یکدیگر را، از دهان باد صبا می‌شنوند.


این استاد دانشگاه با اشاره به راهکاری که حافظ برای مقابله با دشواری عشق دوست بیان می‌کند، گفت: او دوستی را ارزشمند‌تر از هر چیزی ترسیم می‌کند و سایرین را مجاب می‌کند که دوست چقدر ارشمند است و بعد راهکار را در دادن هرچه که داری و چشم برداشتن از آن‌چه داری عنوان می‌کند.


او ادامه داد: دوست به مثابه‌ی یک دایره است که در دایره‌ای که او سلوک می‌کند به نقطه آغاز می‌رود، جهان در دل حافظ جان می‌گیرد و مکتب دوستی حافظ به اوج می‌رسد.


پنج شنبه 18/7/1392 - 11:34 - 0 تشکر 665909

*** عشق و دوستی دیوان حافظ را شکل داده است




در ادامه بها‌الدین خرمشاهی هم با اشاره به تحقیق‌های خود در زمینه عشق در دیوان حافظ بیان کرد: دیوان حافظ دیوان دوستی است و انتخاب کردن از دیوان او کار دشواری است و هر جایی از دیوان او را باز کنید، حرفی از دوستی و معشوق و جان و جانان و یار و رفیق هست.




او افزود: حافظ سه جور عشق و دوستی را در غزل‌هاش آورده است: یکی دوستی و عشق الهی، عشق انسانی و دیگری دوستی ادبی که شاعر در اینجا مضمون پردازی شاعری کرده و برای گذران شعر مدد گرفته است.




خرمشاهی با اشاره به اینکه غزل حافظ با دوستی و عشق شکل گرفته است، گفت: در دیوان حافظ 250 بار کلمه عشق به کار فته است. اما تعداد واژه عقل که برای عشق مشکل‌زایی می‌کند کم‌تر است. حافظ سه دستاورد بزرگ در شعرش دارد که رندی، عشق و دوستی است و عشق و دوستی این دیوان را شکل داده است.




پنج شنبه 18/7/1392 - 11:34 - 0 تشکر 665910

*** تصویرگری از دیوان حافظ به روح شعر او نرسیده




در ادامه آیدین آغداشلو هم درباره تصویرگران حافظ و دیوان حافظ سخن گفت و تاکید کرد: سنت کتاب‌آرایی ایرانی، سنتی است که در آن خوش‌نویس کتاب را می‌نویسد و بخشی را برای نگار‌گر باقی می‌گذارد تا تصویر کند. بنابراین او حالتی انفعالی نسبت به خوش‌نویس داشته و نمی‌توانسته که غزلی را که دوست داشته، تصویر کند. شاید غلو نباشد که عنوان کنم در میان هزاران نمونه‌ای که از این دیوان ترسیم شده، کم بوده‌اند نگارگری‌هایی که به روح غزل حافظ نزدیک شوند. اگر چه هدف هم همین بوده است.




او ادامه داد: رابطه نقاش در طول هزارسال کتاب‌آرایی ایران، رابطه‌ای نسبی بوده و او می‌دانسته به این نمی‌رسد که همه غزل حافظ را تصویر کند، بنابراین به تصویر بخشی از غزل بسنده می‌کرده است و این رابطه تقلیلی است؛ یعنی غزل به یک بیت تقلیل داده می‌شده و بعد آسان‌ترین بخش هم تصویر می‌شده است. این را در مقابل غزل حافظ که دست‌نیافتنی است، قرار بدهید. در شعر شاعرانی چون نظامی یا فردوسی امکان تصویر مجلس بیشتر است؛ مثلا تصویر لحظه مرگ سهراب آسان‌تر بوده اما تصویر شعر سعدی و حافظ بسیار دشوار است. اما به هر حال نگارگری با تصویر بهشت رنگین توانسته دیوان حافظ را به تصویر بکشد اما حقیقت این است که نتوانسته از پس روح حافظ برآید.




این نقاش پیشکسوت درباره نگارگری در قرن نهم و دهم هم گفت: در تمام نمونه‌هایی که در قرن نهم و دهم داریم با بهترین طراحی‌ها و نقاشی‌ها از شعر حافظ مواجه هستیم اما مگر می‌شود با تصویر، چیزی به غزل حافظ اضافه کرد. یکی از زیباترین نقطه‌های اوج این نگارگری نقاشی سلطان‌محمد نقاش است که از غزل «دوش ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند» نقاشی شده است و این نزدیک‌ترین نقاشی به شعر حافظ است و نتوانسته کل غزل را ترسیم کند اما نمونه‌های دیگر فاصله‌های بسیار دارد. درباره سعدی و خیام هم همین شرایط هست اما بعد تصویرگری رو به سقوط می‌رود تا جایی که کار مضحک می‌شود. خصوصا از دوره قاجار به بعد که هنر نفسانی می‌شود و کار به یک مسخره‌بازی غریب بدل می‌شود که با آمدن صنعت چاپ به ایران این سقوط به نهایت می‌رسد و برهنگی در کار می‌آید که در نگارگری ایران حضور نداشته است. کل تصاویر برهنه ایرانی در نگارگری بیش از 200 تا نیست. آن‌ها یک موضوع عظیم را به یک امر نفسانی نزدیک می‌کنند و من نمی‌توانم این را بر نگارگری ایرانی ببخشم چون آن‌ها از نظر توانایی پایین نبودند اما تصویر شعر حافظ را به مغازله و عاشق و معشوق می‌رسانند. این نوع تصویرگری جا می‌افتد و به نظر می‌رسد که دیگر قصه همین است. این بحث با چاپ نسخه‌های رنگی از دیوان حافظ به پایان می‌رسد.




آغداشلو تأکید کرد: اما به هر حال در تذهیب باغ بهشت ایرانی می‌توان نقاطی را دید که به آن تکیه کرد اما امید دارم نسل جدید بتواند حامل آن روح بزرگ باشد، هر قدر دور و هر چه غیر مستقیم.




*** آغداشلو: کسی را نمی‌شناسم که بتواند تصویر حافظ را درست بکشد




در ادامه کوروش کمالی سروستانی هم با اشاره به اینکه در شیراز مجسمه‌ای از حافظ نیست، گفت: هیچ مجسمه‌ای از حافظ در شیراز نیست چون هیچ مجسمه‌ای از او مورد تأکید حافظ‌شناسان و هنرمندان نیست. ما تأکید کردیم تصویری از او با کمک حافظ شناسان تصویر کنیم و آغداشلو هم اتودی زدند. اما گفتند این هم تصویر حافظ نیست، بنابراین مجسمه‌ای ساخته نشد.




آغداشلو هم در پاسخ به این پرسش‌ها گفت: من می‌توانم بگویم اکثر نقاشی‌ها و مجسمه‌ها از حافظ پیرمرد محترمی با دستار و قیافه متفکر است و چطور می‌شود روح حافظ را که در چهره او باید باشد، تصویر کرد؟ و من با نهایت احترام برای همه، هیچ کسی را نمی‌شناسم که بتواند این تصویر را ایجاد کند.




ابوالحسن‌خان صدیقی از ابوعلی‌سینا، سعدی و فردوسی تصاویر کشید که توانست آن‌ها را بقبولاند اما اگر از حافظ نمی‌شود به دلیل کمبود استعداد نیست، بلکه به این معناست که فاصله با هنر آکادمیک زیاد شده و ما کمتر استادی را داریم که اندام انسان را خوب بشناسد و بتواند آن را با روح ادبیات بیامیزد. چون این نیست هر گونه پول خرج کردنی در این زمینه بی‌فایده است.




پنج شنبه 18/7/1392 - 11:35 - 0 تشکر 665911

*** حافظ چیز دیگری است




در ادامه دینانی هم درباره صدق در غزل حافظ گفت: از حافظ تنها یک کتاب مانده که در زمره ادبیات است و این شعری جاودانه است و هر کسی گمشده‌ی خودش را در این شعر پیدا می‌کند. شعر او سهل و ممنتع است. آسان است و روان و هر که چیزی از او می‌فهمد اما بسیار سخت و پیچیده هم هست.




او ادامه داد: کتابی در تاریخ به عمق انسان‌شناسی حافظ نیست. او روی تمام ابعاد روحی انسان انگشت گذاشته است. انسان در مقابل تصویر مقاومت می‌کند و به ادراک شما تن نمی‌دهد. اما حافظ توانسته است روی همه انسان‌ها انگشت بگذارد. او تمام عمرش روی انسان کار کرده و به هیچ، کار نداشته است. اما چند مطلب در نظر او اهمیت دارد، یکی صدق و عدم ریا است و دیگر توکل و همت. ما شاعران خوب بسیاری داریم اما در میان همه شاعران حافظ چیزی دیگری است. پیچیدگی‌ها در کلام حافظ اوج پیدا کرده و شرح حال انسان است. غزلیات او تأکید بی‌پایان بر صدق و مبارزه با ریاکاری است و او در کارش این را به اوج خود رسانده و کاش این ریاکاری از جامعه ما رخت برمی‌بست.

جمعه 19/7/1392 - 13:38 - 0 تشکر 666053


موافقت با نام‌گذاری مکانی به‌نام سهراب سپهری






arash khamooshi-3-42.jpg

مدیرعامل خانه هنرمندان ایران از موافقت شهرداری برای نام‌گذاری یک خیابان و یا یک مکان به نام سهراب سپهری خبر داد.



به گزارش خبرنگار هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، چهارمین شب از سلسله برنامه‌های شب‌های ایرانشهر که عصر روز پنج‌شنبه، 18 مهرماه، برگزار شد، به دلیل همزمانی با تولد سهراب سپهری، به این شاعر و نقاش معاصر اختصاص داشت. این مراسم به همت واحد پژوهشی و آموزشی خانه هنرمندان ایران و با همکاری انجمن شاعران ایران و انجمن هنرمندان نقاش با حضور هنرمندان و پیشکسوت عرصه‌های هنری برگزار شد.



نام‌گذاری یک خیابان تهران به نام سهراب سپهری



در آغاز این مراسم، مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، گفت: سپهری در زمینه‌ی نقاشی آثار برجسته‌ای دارد که با گذشت زمان اهمیت آن‌ها بیشتر می‌شود و دشوار است که بگوییم سهراب نقاش شاعر بود یا شاعر نقاش. سپهری هنرمندی است که آثارش در زمینه ادبیات و شعر زبانزد همگان است و نسل‌های مختلف با این اشعار او همراه شده‌اند. سپهری هر دو ویژگی شعر و نقاشی را در خود داشت و اشعارش نشان از نقاشی‌هایش دارند و در نقاشی‌هایش می‌توان سراغ اشعارش را گرفت.



او افزود: شناخت سهراب سپهری از دنیای مدرن و توجهش به فرهنگ و سنت‌های ایرانی قابل توجه بود. او در زمانه‌ای که موج توسل به فرهنگ غرب بیداد می‌کرد، با کلامش نشانه‌ای از روح لطیف شرقی بود و آثارش متعلق به فرهنگ کشور خود بود. سهراب از پیشگامان ادبیات و نقاشی با رویکرد هنر شرقی بود که همین موضوع باعث شده تا امروز که سال‌ها از درگذشت او می‌گذرد، مورد احترام باشد و به عنوان پیشگام هنر معاصر از او یاد شود.



سرسنگی همچنین از نام‌گذاری یکی از خیابان‌های تهران به نام سهراب سپهری خبر داد و گفت: با نامه‌نگاری به شهردار تهران،‌ قرار شد به زودی خیابان و یا مکانی در تهران به نام سهراب سپهری نام‌گذاری شود. این پیشنهاد از طرف شهردار پذیرفته شده و به کمیته نام‌گذاری اماکن تهران ارجاع داده شده است تا خیابان و مکان مورد نظر را در تهران به نام سهراب سپهری نام‌گذاری کنند.

جمعه 19/7/1392 - 13:39 - 0 تشکر 666054






مرگ برای سهراب معنی دیگری داشت



مهدی قراچه‌داغی، مترجم و خواهرزاده‌ی سهراب سپهری، نیز در این مراسم گفت: سهراب در خانواده‌ای ادیب و دانش‌دوست دیده متولد شد. ‌نوجوانی خود را در شهر کاشان گذراند و از همان کودکی به شعر و نقاشی علاقه داشت. او از هشت‌سالگی شعر می‌گفت. وقتی تحصیلاتش در کاشان تمام شد، وارد دانشکده هنرهای زیبا تهران شد که فرصتی برای شکوفا شدن ذوق و استعداد او بود و با کسب رتبه نخست و نشان درجه اول علمی، دانشگاه را پشت سر گذاشت.




قراچه‌داغی افزود:‌ در سال 36 عازم پاریس شد و سپس به ژاپن، ‌هند و پاکستان سفر کرد که او را با فرهنگ شرق و غرب آشنا کرد و در بازگشت بود که کتاب صدای پای آب را منتشر کرد و با انتشار کتاب حجم سبز به نیویورک رفت و بعد از سال 52 به تهران بازگشت. در ادامه سفر پاریس، ‌اقامت در کوی هنرمندان،‌ سفر به یونان و مصر و شرکت در نمایشگاه بال سوییس و انتشار هشت کتاب از جمله فعالیت‌های سال‌های آخر عمر سهراب است و بعد از او گویاترین تصاویر ذهنی و کیفیات روحی او با رجوع به آثار هنری‌اش مشخص می‌شود. صدای پای آب سال‌شمار بی‌تاریخ زندگی او و گویای خصوصیات روحی و ‌بیزاری‌اش از بی‌صداقتی‌هاست.



او همچنین عنوان کرد: انتشار کتاب شعر مرگ رنگ و‌ زندگی خواب‌ها، ‌شرکت در نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی،‌ دریافت جایزه بی‌ینال تهران و انتشار کتاب آوار آفتاب و شرق اندوه فرصتی برای آشنایی دوستداران سهراب با ذوق هنری او بود.




قراچه‌داغی در ادامه درباره‌ی ویژگی‌های شعر سهراب اظهار کرد: بارزترین صفت سهراب سپهری عشق او به طبیعت بود و سفرهایش به شرق و غرب و زندگی در شلوغ‌ترین شهرهای دنیا لحظه‌ای او را از اندیشه مناظر طبیعت بازنداشت. به همین دلیل سفرهایش اغلب کوتاه بود و در میان همهمه غرب دلش هوای کویر می‌کرد و احساس تنهایی و طبیعت مأنوس وطن بی‌قرارش می‌کرد. او شیفته کاشان بود و عاشق قریه چنار و گلستانه. بیزار از رویش هندسی سیمان و سنگ بود و بوی علف را در گلستانه جست‌وجو می‌کرد.



خواهرزاده سپهری در پایان گفت: ‌سهراب از تنهایی بیزار و همیشه تنها بود، ‌از غربت بیزار و همیشه غریب بود، ‌درون تنهایی داشت و می‌گفت که در تنهایی بزرگش نارونی تا ابدیت جاری است و مرگ هم برای او معنی دیگری داشت.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.