سلام به خدمت شما دوستان قرانی
در این تایپیك قصد دارم با یاری شما دوستان عزیز پند های حكت آموزی از قرآن و ائمه ی معصومین بنویسم و امیدوارم تا شما دوستان عزیز این پند ها را در زندگی خود به كار بندید.
کل آیتم ها 151
دركات و درجات انسانى
درجات اشاره به صعود انسان دارد، انسان كه بالا مى رود درجات را مى پیماید. دركات در مقابل درجات است كه به سقوط و هبوط انسان اشاره دارد، انسان كه پایین مى آید دركات را طى مى كند، لذا جهنم را دركات است . خداوند سبحان ، انسان را كه در قرآن بالا مى برد درجات تعبیر مى كند والذین اوتوا العلم درجات (383) هم درجات عندالله (384) و اولئك لهم الدرجات العلى (385) و فرمود: ان المنافقین فى الدرك الاسفل من النار
بنگر كه در مزرعه خویش چه كاشته اى ؟!
هر كسى سفره خود و مهمان سفره خود است . و بعبارة اءخرى : هر كسى زارع و مزرعه خودش است و نیات و علوم و اعمالش بذرهایش ، بنگر تا در مزرعه خویش چه كاشته اى كه على التحقیق علم و عالم و معلوم و عمل و عامل و معمول اتحاد وجودى دارند و آن تویى . در قول حضرت رسول الله (ص ): الدنیا مزرعة الاخرة و در كلام جناب وصى (ع ) به حارث همدانى : انت مع من احببت و نظایر اینگونه احادیث صادر از اهل بیت عصمت و وحى دقت كن !
شناخت خدا
على (ع ) فرمود: من عرف نفسه عرف ربه ؛ هر كه خود را شناخت خدا را شناسد. یعنى هر كه خود را شناخت كه از نطفه پست و ناچیز وجودى یافته به این جمال و كمال جسمانى و روحانى كه عالم عقلى است مطابق با عالم عینى البته خداى خود را خواهد شناخت ؛ زیرا مى داند كه جز ذات عالم قادر حكیم واهب الصور این وجود را از نطفه به این كمال نرسانیده است پس در اثر فكر و توجه به نفس ناطقه مجرد خود خدا را به اوصاف جمال و جلال و كل الحسن و الكمال خواهد شناخت و باز فرمود: هر كه خود را شناخت خدا را شناسد و چون خدا را شناخت به معرفت كل الوجود و حقیقة الكل نائل گردیده و بالنتیجه بهر علم و معرفت راه یافته است .
عیدى علامه طباطبایى
شب جمعه هفتم ماه شعبان 1387 ه ق در محضر مبارك جناب استاد علامه طباطبایى صاحب المیزان تشرف حاصل كرده ام ، عرض نمودم : حضرت آقا! امشب شب جمعه و شب عید است ، لطفى بفرمایید! فرمودند: سوره مباركه ص و القرآن ذى الذكر را در نمازهاى وتیره بعد از حمد بخوانید كه در حدیث است سوره ص از ساق عرش نازل شده است .
نسبت دنیا به آخرت نسبت دنیا به آخرت ، نسبت نقص به كمال است ، صدرالمتاءلهین در آخر اصل یازدهم فصل اول باب یازدهم نفس اسفار گوید: نسبة الدنیا الى الاخرى نسبة النقص الى الكمال و نسبة الطفل الى البالغ و لهذا یحتاج فى هذا الوجود كالاطفال لضعفهم و نقصهم الى مهد هو المكان و دایة هو الزمان (ج 4، ص 150) این كلام آخوند ترجمه گفتار خواجه در فصل چهارم آغاز و انجام است كه گوید: چون دنیا ناقص است به مثابه كودك ، و طفل را از دایه و گهواره گزیر نیست ، دایه او زمان است و گهواره او مكان .
نسبت دنیا به آخرت ، نسبت نقص به كمال است ، صدرالمتاءلهین در آخر اصل یازدهم فصل اول باب یازدهم نفس اسفار گوید: نسبة الدنیا الى الاخرى نسبة النقص الى الكمال و نسبة الطفل الى البالغ و لهذا یحتاج فى هذا الوجود كالاطفال لضعفهم و نقصهم الى مهد هو المكان و دایة هو الزمان (ج 4، ص 150) این كلام آخوند ترجمه گفتار خواجه در فصل چهارم آغاز و انجام است كه گوید: چون دنیا ناقص است به مثابه كودك ، و طفل را از دایه و گهواره گزیر نیست ، دایه او زمان است و گهواره او مكان .
كه یكى خست و هیچ نیست جز او!
احد آن است كه جزء ندارد، واحد آن كه شریك ندارد. هر واحدى احد نیست مانند چیزهایى كه منحصر به فردند، چون عرش و كرسى و مثل جبرییل و میكاییل كه در یك جزء با دیگران شریك اند، مثل عرش به یك معنى كه با سایر اجسام در جسمیت ، و جبرییل با سایر ملایكه در جوهریت و تجرد. و خداوند در هیچ صفتى ذاتى با كسى شریك نیست . چون ذاتش مركب مى شود. و اگر گویى در وجود مشترك اند، گوییم كه هیهات با وجود او دیگران وجود ندارد!
غافل از نور مباش !
حضرت رسول (ص ) فرمود: اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و فى سمعى نورا و فى بصرى نورا چون این نور حاصل شود خوشا به حالت عزیزم ! جد و جهد نما تا كاملى را بیابى و او تو را به راه اندازد و از حضیض نقصان به اوج كمال رساند، این بیت را هم از این كمترین بشنو: تحفه جان را چو سازى عقر راه قرب دوست دوست را یابى به انواع عطایا و تحف
صبر جزیل
ابان بن تغلب گوید كه : زنى دیدم پسرش مرد، برخاست چشمش را بست و او را پوشاند و گفت : جزع و گریه چه فایده دارد؟ آنچه را پدرت چشید تو هم چشیدى و مادرت بعد از تو خواهد چشید. بزرگ ترین راحت ها براى انسان خواب است و خواب ، برادر مرگ است ! چه فرق مى كند در رختخواب بخوابى یا جاى دیگر، اگر اهل بهشت باشى مرگ به حال تو ضرر ندارد و اگر اهل نازى ، زندگى به حال تو فایده ندارد، اگر مرگ بهترین چیزها نبود، خداوند پیغمبر خود را نمى میراند و ابلیس را زنده نمى گذاشت .
تو خود حجاب خودى !
نفس انسانى مستعد قبول علم از جواهر عقول است و هیچ حجابى از جانب آنان نیست حجاب ، از قابل است . چون حجاب مرتفع شود و نفس به صفت تخلیه متصف شود، مقام تحلیه كه متحلى شدن به حقایق انوار ملكوتیه است براى او حتم است . سعدى حجاب نیست تو آیینه پاك دار زنگار خورده چون بنماید جمال دوست و نفس انسانى چون به نیروى علم و نور حضور و مراقبت قوى شد، حواس وى را به مدركات خود مشغول نتوانند گردانید در حال بیدارى وى را افاضات علمى چنان حاصل شود كه دیگران را در خواب ؛ بلكه چون نفس قوى شود، رؤ یا كم گردد كه حسن بن على بن حسین بن شعبه حرانى رضوان الله تعالى علیه در كتاب شریف تحف العقول از حضرت رسول (ص ) روایت كرده است : قال (ص ) لا یحزن احدكم ان ترفع عنه الرؤ یا فانه اذا رسخ فى العلم رفعت عنه الرؤ یا . (ص 50، كلمه 124) و سرش این است كه حال در بیدارى مى بیند.
دستور ادب آموز الهى
رسول الله (ص ) فرموده است : ان هذا القرآن ماءدبة الله فتعلموا مادبته ما استطعتم و ان اصفر البیوت لبیت اصفر من كتاب الله . (391) یعنى قرآن دستور ادب آموز خداوند است ، از این دستور به اندازه توانایى خود فرا بگیرید، و هر آینه تهى ترین خانه ها، آن خانه اى است كه از كتاب خدا تهى باشد.