جلسه 171. لاجبر ولا تفویض بل امر بین الامرین این معنا را می رساند که انسان نه مختار محض است و نه مجبور محض بلکه متوسط میان این دو امراست.
2. انسان آن به آن اطاعت یا معصیت را اختیار می کند.
3. انسان ممکن الوجود است و دامنه اختیار ممکن با دامنه اختیار واجب الوجود قابل مقایسه نیست .
4. اختیار انسان وابسته به اختیار خدای سبحان است.
5. انسان نمی تواند هر چیزی را اختیار کند.
6. از امرٌ بین الامرین معلوم می شود که اختیار انسان دارای محدوده ای است به عنوان مثال انسان اختیار مرگ و زندگی خودرا ندارد ولی اختیار هدایت و عدم هدایت خود را دارد.
7. چه فرقی بین اختیار انسان و خدا وجود دارد ؟ اختیار خدا از خود او و مستقل است اما اختیار انسان از خدا و با مجوز اوست . اختیارخدا نا محدود و اختیارانسان مقید و محدود است
8. به خواست خدا واسطه ها اعتبار پیدا می کنند.
9. برهرکسی لازم است ازاختیاری که خدا به او داده طبق نظر شرع استفاده کند.
10. بر هر کسی لازم است که در هر امری حکم شریعت را اختیار کند .
11. عرفا می گویند قلوب آگاه تسبیح موجودات را می شنوند .
12. فردی که صاحب چشم وگوش ملکوتی است شاهد تسبیح موجودات است.
13. صدور الاحرار قبور الاسرار ، آنکه را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند.