بهاران خجسته باد
هوا دلپذیر شد، گل از خاك بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه امید
به جوش آمد از خون درون رگ گیاه
بهار خجستهفال خرامان رسد ز راه
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم كه پیكار میكنند
به آنان كه با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار میكنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد
و این بند بندگی و این بار فقر و جهل
به سرتاسر جهان، به هر صورتی كه هست
نگون و گسسته باد، نگون و گسسته باد
به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا
به مردان تیزخشم كه پیكار میكنند
به آنان كه با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار میكنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته باد.
شاعر : دكتر عبداله بهزادی