• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2959)
چهارشنبه 27/10/1391 - 10:47 -0 تشکر 584414
از این شاعر یه شعر بگو.

اساس کاراین مبحث  اینگونه هست كه هر عزیزی که میاد اینجا یک شعر از شاعری که نفر قبلی پیشنهاد كرده مینویسه و برای كاربر بعدی هم یه شاعر مشخص میکنه.
یا علی
بریم ببینیم چه باید كرد؟

چهارشنبه 14/1/1392 - 17:45 - 0 تشکر 596573


از تحفه الابرار جامی

نقش سراپردهٔ شاهی‌ست حسن     لمعهٔ خورشید الهی‌ست حسن


حسن که در پردهٔ آب و گل است          تازه کن عهد قدیم دل است


ای که چو شکل خوشت آراستند           فتنهٔ ارباب نظر خواستند


قد تو سروی‌ست بهشتی‌چمن         روی تو شمعی‌ست بهشت‌انجمن


صورت موزون تو نظم جمال           مطلع آن، جبههٔ فرخنده فال


جبهه‌ات از نور چو مطلع نوشت      ابرویت از نور دو مصرع نوشت


سطری از ابروی تو خوشتر نبود         لیک کج آمد چو به مسطر نبود


بهر تماشاگری روی خویش            آینه کن لیک ز زانوی خویش


نیست به تو همقدمی، حد کس          سایهٔ تو همقدم توست و بس!


صد پی اگر همقدم فکر و رای         از سرت آییم فرو تا به پای


یک به یک اعضای تو موزون بود          هر یک از آن دیگری افزون بود


جلوهٔ حسن تو در افزونی است        آینهٔ چونی و بیچونی است


قبلهٔ هر دیده‌ور این آینه‌ست           منظر اهل نظر این آینه‌ست


صورت چونی شده از وی عیان        معنی بیچون شده در وی نهان


جلوهٔ این آینهٔ نوربار          از نظر بی‌بصران دور دار!


چهره نهان دار! که آلودگان         جز ره بیهوده نپیمودگان،


چون به جمال تو نظر واکنند      آرزوی خویش تمنا کنند


با تو به جز راه هوا نسپرند     جز به غرض روی تو را ننگرند


شعر بعدی لطفا از ملک الشعرا .


 همین الان خدا رو شکر کن ، به خاطر همه چی ! 
پنج شنبه 15/1/1392 - 19:38 - 0 تشکر 596668

به نام خدا و سلام

در محرّم ، مردمان خود را دگرگون می کنند

از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند

گاه عریان گشته با زنجیر میکوبند پشت

گه کفن پوشیده ،‌ فرق خویش پرخون می کنند

گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا

جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند

وز دروغ کهنه ی « یا لیتنا کنّا معک»  

شاه دین را کوک و زینب را جگرخون می کنند

خادم شمر کنونی گشته، وانگه ناله ها

با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می کنند

بر “یزید” زنده میگویند هر دم، صد مجیز

پس شماتت بر یزید مرده ی دون می کنند

شعری بعدی را از " ناصر کشاورز" لطف کنید.

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

جمعه 16/1/1392 - 6:49 - 0 تشکر 596691


سه ستاره


باد آسمان را
دیشب تكان داد
سه تا ستاره
در دستم افتاد
بودند آن ها
بسیار زیبا
یك دانه اش را
دادم به بابا
آن دیگری را
دادم به مادر
دیدم كه مانده
یك دانه دیگر
آن را به بالا
پرتاب كردم
این كارها را
در خواب كردم !

شعر بعد از جلیل صفربیگی

جمعه 16/1/1392 - 12:33 - 0 تشکر 596739

لطفا" دو سه سطر زندگی قرض بگیر
لای کلمات مرده را درز بگیر
نگذار به مردن دلم بو ببرند
این شاعر مرده را خودت فرض بگیر


(جلیل صفربیگی)


بعدی از گلرخسار صفی

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وبلاگ بنده :  http://bivazni.mihanblog.com

    

جمعه 16/1/1392 - 14:4 - 0 تشکر 596751

ای میهن سبز مهر



ای شه‌رگ نبض شعر



ای دور به جان نزدیک



ای نور دل و دیده



در هر ورق سنگت



شعری است اهورایی.



از هر وجب خاکت،



یک نابغه روییده،



ایران عزیز من،



ای جان عزیز من!



کارون تو انشا کرد،



قانون سعادت را.



جمشید تو بینا کرد،



کاخ فر ملت را.



منصور تو بالا کرد،



قدر سر بی‌ مرگی.



خیام تو افشا کرد،



اسرار محبت را.



ایران عزیز من،



ای جان عزیز من!



تیر نظر آرش،



در سینه نهان دارم.



«شهنامه»‌ی عالم‌ساز،



از فضل کیان دارم.



برقصد کمان‌بازان،



بر رغم کمان‌سازان،



چون ماه نو تهران،



ابروی کمان دارم.



ایران عزیز من،



ای جان عزیز من!



با عشق خدادادت،



پیمان وفا باقی است.



از دخت «صفی» بهرت،



پیکی ز صفا باقی است.



از میر بخارایی،



ناداریِ دارایی.



از پیر سمرقندی،



پیغام سخا باقی است.



ایران عزیز من،



ای جان عزیز من!



ما را به دل تنگت،



ای یار به هم آور.



صد بار تو را میرم،



یک بار به هم آور.



بر گلشن گلخندت،



بر فرق دماوندت،



گلخار نمی‌زیبد،



گلنار به هم‌آور،



ایران عزیز من،



ای جان عزیز من!



پیوند نیاکانی،



پیوند دل و جانی،



پروردة شیرِ شعر،



پرودة عرفانی،



ای عشق فلک پیچم،



بهر تو اگر هیچم،



بهر من ناقابل،



جایزة یزدانم



ایران عزیز من،



ای جان عزیز من!




بعدی از ابوالقاسم حالت

جمعه 16/1/1392 - 23:26 - 0 تشکر 596795

از ابوالقاسم حالت
چه کنم با دل خویش؟؟!!

آه آه از دل من
که ازو نیست به جز خون جگر حاصل من
زانکه هر دم فکند جان مرا در تشویش
چه کنم با دل خویش؟


چه دل مسکینی
که غمین می شود اندر غم هر غمگینی
هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه میش
چه کنم با دل خویش؟


در دلم هست هوس
که رسد در همه احوال به درد همه کس
چه امیری متمول چه فقیری درویش
چه کنم با دل خویش؟


طفل عریانی دید
چشم گریانی و احوال پریشانی دید
شد چنان سخت پریشان که مرا ساخت پریش
چه کنم با دل خویش؟


دیده گردید فقیر
بهر نان گسنه آن گونه که از جان شد سیر
دل من سوخت بر او یا جگر من شد ریش
چه کنم با دل خویش؟


زارم از دست عدو
چه کنم دل نگذارد که برم حمله بدو
بس که محتاط به بار آمده و دوراندیش
چه کنم با دل خویش؟


گر درافتم با مار
نیست راضی دل من تا کشد از مار دمار
لیک راضی است که از او بخورم صدها نیش
چه کنم با دل خویش؟


دارد این دل اصرار
که من امروز شوم بهر جهانی غمخوار
همه جا در همه وقت و همه را در همه کیش
چه کنم با دل خویش؟


از برای همه کس
دل "بیرحم" در این دوره به کار آید و بس
نرود با دل پر عاطفه کاری از پیش
چه کنم با دل خویش؟

بعدی از زنده یاد پروین اعتصامی

نصرالدین کریمی(مُبین)
شنبه 17/1/1392 - 8:29 - 0 تشکر 596811


گویند عارفان هنر و علم کیمیاست


 وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست



فرخنده طائری که بدین بال و پر پرد




 همدوش مرغ دولت و همعرصه‌ی هماست



وقت گذشته را نتوانی خرید باز




مفروش خیره، کاین گهر پاک بی بهاست



گر زنده‌ای و مرده نه‌ای، کار جان گزین




 تن پروری چه سود، چو جان تو ناشتاست



تو مردمی و دولت مردم فضیلت است



تنها وظیفه‌ی تو همی نیست خواب و خاست



زان راه باز گرد که از رهروان تهی است




 زان آدمی بترس که با دیو آشناست



سالک نخواسته است ز گمگشته رهبری



عاقل نکرده است ز دیوانه بازخواست



چون معدنست علم و در آن روح کارگر




 پیوند علم و جان سخن کاه و کهرباست



خوشتر شوی بفضل زلعلی که در زمی است



برتر پری بعلم ز مرغی که در هواست



گر لاغری تو، جرم شبان تو نیست




 هیچ زیرا که وقت خواب تو در موسم چراست



دانی ملخ چه گفت چو سرما و برف دید:




تا گرم جست و خیز شدم نوبت شتاست



جان را بلند دار که این است برتری



پستی نه از زمین و بلندی نه از سماست



اندر سموم طیبت باد بهار نیست



آن نکهت خوش از نفس خرم صباست



آن را که دیبه‌ی هنر و علم در بر است



فرش سرای او چه غم ارزانکه بوریاست



آزاده کس نگفت ترا، تا که خاطرت



گاهی اسیر آز و گهی بسته‌ی هواست



مزدور دیو و هیمه‌کش او شدیم از آن




 کاین سفله تن گرسنه و در فکرت غذاست



 تو دیو بین که پیش رو راه آدمی است




 تو آدمی نگر که چو دستیش رهنماست



بیگانه دزد را بکمین میتوان گرفت




 نتوان رهید ز آفت دزدی که آشناست



بشناس فرق دوست ز دشمن بچشم عقل



مفتون مشو که در پس هر چهره چهره‌هاست



 جمشید ساخت جام جهان‌بین از آنسبب



کاگه نبود ازین که جهان جام خودنماست



بعدی از لاهوتی


پنج شنبه 5/2/1392 - 7:21 - 0 تشکر 599795

صد ره در انتظارت تا پشت در دویدم


پایم ز کار افتاد ،وانگه به سر دویدم


صد ره سرم به در خورد،چون وقت وعده ی تو


هر قدر دیر تر شد من تند تر دویدم


تا یک صدای پایی زان سوی در شنیدم


جستم تو را ندیدم ،بار دگر دویدم


در فکر گفتگویت از خواب و خور گذشتم


در انتظار رویت شب تا سحر دویدم


تو مست خواب راحت،من مضطرب نشستم


تو فارغ ز من ،من زین بی خبر دویدم


شب رفت پیش چشمم، دنیا سیاه گردید


خورشید من نیامد ،من بی ثمر دویدم


شاید دل تو می سوخت بهتر ندید چشمت


چون با لبان خشک و چشمان تر دویدم


اکنون تو را که دیدم در پای تا سر من


آثار خستگی نیست جانم،مگر دویدم!!




شعر بعدی از استاد فقید سهیلی لطفا

جمعه 6/2/1392 - 10:53 - 0 تشکر 599967

به نام خدا و سلام

عاقبت صید سفر شد یار ما یادش به خیر
نازنینی بود و از ما شد جدا یادش به خیر
با فراقش یاد من تا عهد دیرین پر گرفت
گفتم ای دل سالهای جانفزا یادش به خیر
آن لب خندان كه شب های غم و صبح نشاط
بوسه می زد همچو گل بر روی ما یادش به خیر
با همه بیگانه ماندم تا كه از من دل برید
صحبت آن دلنواز آشنا یادش به خیر
روز شیدایی دلم رقصد كه سامان زنده باد
شام تنهایی به خود گویم سها یادش به خیر
آن زمانها كز گل دیدار فرزندان خویش
داشتم گلخانه در باغ صبا یادش به خیر
من جوان بودم میان كودكان گرمخوی
روزگار الفت و عهد وفا یادش به خیر
شب كه از ره می رسیدم خانه شور انگیز بود
ای خدا آن گیر و دار بچه ها یادش به خیر
شیون سامان به كیوان بود از جور سهیل
زان میان اشك سها وان ماجرا یادش به خیر
تار گیسوی سهیلا بود در چنگش سروش
قیل و قال دخترم در سرسرا یادش به خیر
قصه می گفتم برای كودكان چون شهرزاد
داستان دزد و نارنج طلا یادش به خیر
سالهای عشرت ما بود و فرزندان چو ماه
ای دریغ ان سالها وان ماهها یادش به خیر
یار رفت و عمر رفت و جمع ما پاشیده شد
راستی خوش عشرتی بود ای خدا یادش به خیر
می رسد روزی كه از من هم نماند غیر یاد
آن زمان بر تربتم گویی كه ها یادش به خیر

شعر بعدی : حضرت امام(ره)

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

دوشنبه 9/2/1392 - 19:53 - 0 تشکر 600568

باد نوروز وزیدست به كوه و صحرا

جامه عید بپوشید چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نَبُود راه به دوست

نازم آن مطربِ مجلس كه بُوَد قبله نما

صوفی و عارف از این بادیه دور افتادند

جام می گیر ز مطرب كه روی سوی صفا

همه در عید به صحرا و گلستان بروند

منِ سرمست ز میخانه كُنم رو به خدا

عید نوروز مبارك به غنی و درویش

یارِدلدار ز بتخانه دری را بگشا

گر مرا ره به در پیر خرابات دهی

به سر و جان به سویش راه نوردم، نه به پا

سالها در صف ارباب عمائیم بودم

تا به دلدار رسیدم، نكنم باز خطا


شعر بعدی از مقام معظم رهبری

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.