• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2989)
چهارشنبه 27/10/1391 - 10:47 -0 تشکر 584414
از این شاعر یه شعر بگو.

اساس کاراین مبحث  اینگونه هست كه هر عزیزی که میاد اینجا یک شعر از شاعری که نفر قبلی پیشنهاد كرده مینویسه و برای كاربر بعدی هم یه شاعر مشخص میکنه.
یا علی
بریم ببینیم چه باید كرد؟

يکشنبه 11/1/1392 - 9:25 - 0 تشکر 596349

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید



داستان غم پنهانی من گوش کنید



قصه بی سر و سامانی من گوش کنید



گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید



شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟



سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟





روزگاری من و او ساکن کویی بودیم



ساکن کوی بت عربده جویی بودیم



عقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم



بسته سلسله سلسله مویی بودیم



کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود



یک گرفتار از این جمله که هستند نبود







نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت



سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت



اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت



یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت



اول آنکس که خریدار شدش من بودم



باعث گرمی بازار شدش من بودم









عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او



داد رسوایی من شهرت زیبایی او



بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او



شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او



این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد



کی سر برگ من بی سروسامان دارد









چاره اینست و ندارم به از این رای دگر



که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر



چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر



بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر



بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود



من بر این هستم و البته چنین خواهد بود







پیش او یار نو و یار کهن هردو یکی ست



حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی سی



قول زاغ و غزل مرغ چمن هردو یکی ست



نغمه بلبل و غوغای زغن هر دو یکی ست



این ندانسته که قدر همه یکسان نبود



زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود









چون چنین است پی کار دگر باشم به



چند روزی پی دلدار دگر باشم به



عندلیب گل رخسار دگر باشم به



مرغ خوش نغمه گلزار دگر باشم به



نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش



سازم از تازه جوانان چمن ممتازش







آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست



میتوان یافت که بر دل ز منش یاری هست



از من و بندگی من اگر اشعاری هست



بفروشد که به هر گوشه خریداری هست



به وفاداری من نیست در این شهر کسی



بنده ای همچو مرا هست خریدار بسی









مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است



راه صد بادیه درد بریدیم بس است



قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است



اول و آخر این مرحله دیدیم بس است



بعد از این ما و سر کوی دل آرای دگر



با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر









تو مپندار که مهر از دل محزون نرود



آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود



وین محبت به صد افسانه و افسون نرود



چه گمان غلط است این برود چون نرود



چند کس از تو و یاران تو آزرده شود



دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود









ای پسر چند به کام دگرانت بینم



سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم



مایه عیش مدام دگرانت بینم



ساقی مجلس عام دگرانت بینم



تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند



چه هوسها که ندارند هوسناکی چند









یار این طایفه خانه برانداز مباش



از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش



میشوی شهره به این فرقه هم آواز مباش



غافل از لعب حریفان دغل باز مباش



به که مشغول به این شغل نسازی خود را



این نه کاری ست مبادا که ببازی خود را









در کمین تو بسی عیب شماران هستند



سینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند



داغ بر سینه ز تو سینه فکاران هستند



غرض اینست که در قصد تو یاران هستند



باش مردانه که ناگاه قفایی نخوری



واقف کشتی خود باش که پایی نخوری









گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت



وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت



شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت



با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت



حاش لله که وفای تو فراموش کند


سخن مصلحت آمیز کسان گوش کند


بعدی محبت كنید از كسایی مروزی

يکشنبه 11/1/1392 - 15:28 - 0 تشکر 596394

به نام خدا و سلام



نیلوفر کبود نگه کن میان آب


چون تیغ آب داده و یاقوت آبدار


همرنگ آسمان و به کردار آسمان


زردیش بر میانه چو ماه ده و چار


چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد


وز مِطرَف کبود ردا کرده و ازار



شعر بعدی فرخی یزدی


«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

يکشنبه 11/1/1392 - 16:27 - 0 تشکر 596404

از آقای محمد فرخی یزدی
هر لحظه مزن در،که در این خانه کسی نیست       بیهوده مکن ناله،که فریاد رسی نیست
شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند     شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست
آزادی اگر می طلبی،غرقه به خون باش                کاین گلبن نو خاسته بی خار و خسی نیست
دهقان دهد از زحمت ما یک نفس اما                  آنروز کخ دیگر ز حیاتش نفسی نیست
با بودن مجلس بود آزادی ما محو                       چون مرغ که پابسته ولی در قفسی نیست
گر موجد گندم بود از چیست که زارع                  از نان جوین سیر به قدر عدسی نیست
هر سر به هوای سر و سامانی ما را                 در دل بجز آزادی ایران هوسی نیست
تازند و برند اهل جهان گوی تمدن                    ای فارس مگر فارس ما را فرسی نیست
در راه طلب فرخی ار خسته نگردید                  دانست که تا منزل مقصود بسی نیست

بعدی هم لطفا از جناب عبید زاکانی

 همین الان خدا رو شکر کن ، به خاطر همه چی ! 
يکشنبه 11/1/1392 - 18:31 - 0 تشکر 596408

از عبید زاکانی



گر آن مه را وفا بودی چه بودی




ورش ترس از خدا بودی چه بودی







دمی خواهم که با او خوش برآیم




اگر او را رضا بودی چه بودی







دلم را از لبش بوسیست حاجت




گر این حاجت روا بودی چه بودی







بتی کز وی بخود پروا ندارم




گرش پروای ما بودی چه بودی







اگر روزی به لطف آن پادشا را




نظر با این گدا بودی چه بودی







خرد گر گرد من گشتی چه گشتی




وگر صبرم بجا بودی چه بودی







بوصلش گر عبید بی‌نوا را





سعادت رهنما بودی چه بودی



بعدی از حافظ



نصرالدین کریمی(مُبین)
دوشنبه 12/1/1392 - 0:28 - 0 تشکر 596429

یک رباعی از لسان الغیب :


من حاصل عمر خود ندارم جز غم       در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد            یک مونس نامزد ندارم جز غم

نفر بعد لطفا از  اسدی طوسی


 همین الان خدا رو شکر کن ، به خاطر همه چی ! 
دوشنبه 12/1/1392 - 15:17 - 0 تشکر 596452

به نام خدا و سلام


چه نکو گفت آن بزرگ استاد            که  وی  افکند  شعر را بنیاد(= فردوسی)

آنکه را دختر است جای پسر            گرچه شاهست،هست بد اختر

چنین گفت دانا که دختر مباد            چوبادش به جزخاک افسرمباد

زن واژدها هردو درخاک به            وزین هردو روی زمین پاک به

شعری بعدی لطفا از : سعدی

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

دوشنبه 12/1/1392 - 18:10 - 0 تشکر 596470

اول تشکر از جناب تیچمن با این انتخاب شعرشون !!!!(زن واژدها هردو درخاک به)
این هم از بوستان سعدی که همون داستان "همان کس که دندان دهد نان دهد" هستش


یکی طفل دندان برآورده بود                     پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرمش؟                 مروت نباشد که بگذارمش

چو بیچاره گفت این سخن، پیش جفت     نگر تا زن او را چه مردانه گفت:

مخور هول ابلیس تا جان دهد             همان کس که دندان دهد نان دهد

تواناست آخر خداوند روز                  که روزی رساند، تو چندین مسوز

نگارندهٔ کودک اندر شکم             نویسنده عمر و روزی است هم

خداوندگاری که عبدی خرید         بدارد، فکیف آن که عبد آفرید

تو را نیست این تکیه بر کردگار      که مملوک را بر خداوندگار

شنیدی که در روزگار قدیم         شدی سنگ در دست ابدال سیم

نپنداری این قول معقول نیست         چو راضی شدی سیم و سنگت یکی است

چو طفل اندرون دارد از حرص پاک         چه مشتی زرش پیش همت چه خاک

خبر ده به درویش سلطان پرست   که سلطان ز درویش مسکین ترست

گدا را کند یک درم سیم سیر     فریدون به ملک عجم نیم سیر

نگهبانی ملک و دولت بلاست       گدا پادشاه است و نامش گداست

گدایی که بر خاطرش بند نیست       به از پادشاهی که خرسند نیست

بخسبند خوش روستایی و جفت       به ذوقی که سلطان در ایوان نخفت

اگر پادشاه است و گر پینه دوز      چو خفتند گردد شب هر دو روز

چو سیلاب خواب آمد و مرد برد      چه بر تخت سلطان، چه بر دشت کرد

چو بینی توانگر سر از کبر مست         برو شکر یزدان کن ای تنگدست

نداری بحمدالله آن دسترس         که برخیزد از دستت آزار کس



 بعدی هم لطفا از اوحدی مراغه ای .

 همین الان خدا رو شکر کن ، به خاطر همه چی ! 
سه شنبه 13/1/1392 - 23:24 - 0 تشکر 596533

به نام خدا و سلام

اولا اینو بگم که اصلا قصد و نظر خاصی نبود همین جوری این شعر پیدا شد و من هم ثبتش کردم.

سلام علیک، ای نسیم صبا
به لطف از کجا می‌رسی؟ مرحبا
نشانی ز بلقیس، اگر کرده‌ای
چو مرغ سلیمان گذر بر سبا
نسیمی بیاور ز پیراهنش
که شد پیرهن بر وجودم قبا
اگر یابم از بوی زلفش خبر
نیابد وجودم گزند از وبا
به نزدیک آن دلربا گفتنیست
که ما را کدر کرد سیل از ربا
ز دردش ببین این سرشک چو لعل
روانم برین روی چون کهربا
همین حاصلست اوحد رازی عشق
که خونم هدر کرد و مالم هبا

شعر بعدی لطفا از بابا طاهر

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

چهارشنبه 14/1/1392 - 8:7 - 0 تشکر 596540

سلام
جناب teachman من هم قصدم شوخی بود ! ;)

این هم یه دو بیتی تقریبا معروف از باباطاهر



خوشا آنانکه سودای ته دیرند

که سر پیوسته در پای ته دیرند

بدل دیرم تمنای کسانی

که اندر دل تمنای ته دیرند

بعدی هم لطفا از مسعود سعد سلمان

 همین الان خدا رو شکر کن ، به خاطر همه چی ! 
چهارشنبه 14/1/1392 - 16:22 - 0 تشکر 596559

به نام خدا و سلام


تیغ و تیر است بر دل و جگرم
غم و تیمار دختر و پسرم
هم بدینسان گداز دم شب و روز
غم و تیمار مادر و پدرم
نه خبر می‌رسد مرا ز ایشان
نه بدیشان همی رسد خبرم
کمر کوه تا نشست من است
بر میان دو دست شد کمرم
یا ز دیده ستاره می‌بارم
یا به دیده ستاره می‌شمرم
ای جهان سختی تو چند کشم؟
وی فلک عشوهٔ تو چند خرم؟



شعر بعدی لطفا از : جامی

«اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم» 

رواق منظر چشم من آشیانه توست         کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

انجمن تعلیم و تربیتیها 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.