6- فراموش کردن خدا
«ولا تکونوا کالذین نسوا الله فأنساهم أنفسهم اولئک هم الفاسقون»[1]
و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردهاند و او (نیز) آنان را دچار خود فراموشی کرد، آنان همان بدکاران هستند.
کلمه «نسیان» که مصدر فعل «نسوا» است به معنای زایل شدن صورت معلوم از صفحه خاطر است، البته بعد از آنکه در صفحه خاطر نقش بسته بود.[2]
اصولاً یکی از بزرگترین بدبختیها و مصائب انسان خودفراموشی است، چرا که ارزشها و استعدادها و لیاقتهای ذاتی خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشی میسپرد، و این مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش است، و چنین انسانی تا سرحد یک حیوان درّنده سقوط میکند، و همّتش چیزی جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود. و اینها همه عامل اصلی فسق و فجور بلکه خود این فراموشی بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خداست. لذا در پایان آیه میگوید: «آنها فاسقانند»[3]
7- فراموش کردن روز حساب
«ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب»[4]؛
در حقیقت کسانی که از راه خدا به در میروند، به سزای آنکه روز حساب را فراموش کردهاند، عذابی سخت خواهند داشت.»
برای یک شخص مؤمن تنها ایمان به معاد کافی نیست، باید مدام به یاد معاد باشد. در مورد بعضی افراد قرآن میفرماید: «لا یُؤمِنُ بیَومِ الحِسابِ»[5] ایمان به معاد ندارد
ولی در این آیه بیان میکند که ایمان وجود دارد ولی شخص معاد را فراموش میکند.
از اینرو میتوان نتیجه گرفت هوی پرستی و فراموش کردن روز قیامت، خطراتی است که انسان را تهدید میکند.[6]
[1]. حشر/ 19.
[2]. محمد باقر، موسوی همدانی، ترجمه المیزان، ج19، ص378.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج5، ص150.
[4]. ص/ 26.
[5] - غافر/27
[6]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج10، ص99.