• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 8039)
شنبه 27/8/1391 - 11:28 -0 تشکر 574513
محتشم کاشانی

مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسی‌گوی سدهٔ دهم هجری و هم‌دوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.

محتشم از پیروان مکتب وقوع و از مهمترین شاعران مرثیه‌سرای شیعه است. ترکیب‌بند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» معروف‌ترین مرثیه‌ برای کشتگان واقعه کربلا در ادبیات فارسی است. وی در شاهدبازی نیز ید طولایی داشت و حکایات شاهدبازی خود را به نظم و نثر درآورده‌است که مهمترین آن‌ها رساله‌ جلالیه در وصف شاطر جلال معشوق مذکر اوست که از ۶۴ غزل و شأن نزول هر غزل و شرح اشعار به نثر تشکیل می‌شود.

چهارشنبه 25/11/1391 - 12:16 - 0 تشکر 589494



پیشت از سهوی که کردم ای خدیو کامکار




شرمسارم شرمسارم شرمسارم شرمسار






بود خاک غفلتم در دیدهٔ جوهر شناس




کز خزف نشناختم در خاصه در شاهوار






با تو گستاخانه آمد در سخن این بی‌شعور




این چه درکست و شعور استغفرالله زین شعار






گفتمت دستم بگیر و مردم از شرمندگی




گرچه می‌گویند این را بندگان با کردگار






دیده‌ام بر پشت پا شد تا قیامت دوخته




بس که برمن گشت گردون زین ممر خجلت گمار






طرفه‌تر این کان غلط زین بندهٔ گمنام شد




واقع اندر مجلس دستور خورشید اشتهار






پادشاه محتشم مه رایت انجم حشم




کز سپاه فتنه بادا حشمت او در حصار



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:16 - 0 تشکر 589495



تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار




اشگ من می‌کند این خانه به صدرنگ نگار






تنگ دل تا نشوی در دل تنگم زد و چشم




غرفه‌ها ساخته‌ام بهر تو از گوشه کنار






گر کنی سیر کنان روی بصورت خانه




صورت چین کند از شرم تو روبر دیوار






پاکش از دیدهٔ غیر و به دلم ساز مقام




که در او مردم بیگانه ندارند قرار






رشگ بر شاه نشین دل من دارد خلد




که در او حوروشی چون تو گرفتست قرار






مطلع مهر شود کلبهٔ تاریکم اگر




از جمال تو بر او عکس فتد در شب تار






باد کاخ دل و جان منزل و کاشانهٔ تو




تا زمانی که ز آفاق نماند آثار






گر به تنگی ز دل تیره وثاق تو کنم




چشم نمناک که از غیر درو نیست غبار






پا نه ای بت به سرا پردهٔ چشمم ز کرم




تا کنم بر قدمت صد در یک دانه نثار






محتشم کشته آنست که در کلبهٔ خود




شمع مجلس کندت ای مه خورشید عذار



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:16 - 0 تشکر 589497



زین بیشتر رکاب ستم سر گران مدار




در راه وصل این همه کوته عنان مدار






با درد و غم زیادم ازین هم عنان مکن




با آه و ناله بیشم ازین هم زبان مدار






یا پر به میل تیر نگه در کمان منه




یا تیر پر کش این قدر اندر کمان مدار






داری گمان که می‌شکنم عهد چون توئی




ای بدگمان به همچو منی این گمان مدار






خواهی اگر به بزم رهم داد بیش ازین




بر آستانم از قرق پاسبان مدار






یک لحظه آرمیده جهان از فغان من




حالم مپرس باز مرا بر فغان مدار






حرف کسی که کرده نهان حد حرمتت




باری ز من که پاس تو دارم نهان مدار






با یک جهان کرشمه جنبان صف مژه




برهم خورد اگر دو جهان باک از آن مدار






ای باغبان چو باغ ز مرغان تهی کنی




کاری به بلبلان کهن آشیان مدار






قدر ملک چو کم شوداز خواری سگان




گو غیر حرمت سگ این آستان مدار






گر مایلی به جور بکن هرچه میتوان




باک از هلاک محتشم ناتوان مدار



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:17 - 0 تشکر 589498



ای طور تو را جهان خریدار




من جور تو را به جان خریدار






سوی تو که یوسف جهانی




رو کرده جهان خریدار






وصلت به خدا که رایگان است




هرچند خرد گران خریدار






تو ناز فروش اگر به سویت




صد گنج کند روان خریدار






گوئی همه دم برین دروبام




می‌بارد از آسمان خریدار






بسته است ره سرایت از بس




افتاده بر آستان خریدار






چون محتشم از متاع وصلم




ممنوع ولی همان خریدار




چهارشنبه 25/11/1391 - 12:17 - 0 تشکر 589499



دانم اگر از دلبری قانع به جانی ای پسر




داد سبک دستی دهم در سر فشانی ای پسر






رسم وفا بنیاد کن آواره‌ای را یاد کن




درمانده‌ای را شاد کن تا در نمانی ای پسر






بر خاکساران بی‌خبر مستانه بر رخش جفا




در شاه راه دلبری خوش میدوانی ای پسر






حسنت همی گوید که هان خوش جهانی را به کس




هیچت نمی‌گوید که هی نی جوانی ای پسر






با صد شکایت پیش تو چون آیم اندر یک سخن




بندی زبانم گویا جادو زبانی ای پسر






دیشب سبکدستی تو را می‌داد گستاخانه می




کامروز از آن لایعقلی بر سر گرانی ای پسر






دیوان شعر محتشم پر آتش است از حرف جور




غافل مشو از سوز او روزی بخوانی ای پسر



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:17 - 0 تشکر 589500



دور از تو خاک ره ز جنون می‌کنم به سر




بنگر که در فراق تو چون می‌کنم به سر






بر خاک درگه تو به سر می‌کند رقیب




من خاک در زبخت نگون می‌کنم به سر






سرلشگر جنونم و در دشت گمرهی




بر رغم عقل راهنمون می‌کنم به سر






افسانه‌ات شبی که نمی‌آیدم به گوش




آن شب به صد هزار فسون می‌کنم به سر






ز آتش تو بر کنار چه دانی که من چسان




با شعله‌های سوز درون می‌کنم به سر






بر سر درین بهار تو گل زن که من ز هجر




با خار داغ جنون می‌کنم به سر






ازبس که خون گریسته دور از تو محتشم




من در کنار دجله خون می‌کنم به سر



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:17 - 0 تشکر 589501



شطرنج صحبت من و آن مایهٔ سرور




با آن که قایم است ز من می‌برد به زور






کارم درین بساط به شاهی فتاده است




کز اسب کین پیاده نمی‌گردد از غرور






چندم به بزم خود نگذاری چه میشود




گر بر بساط شاه کند به یدقی عبور






نزدیک شد فرارم ازین عرصه کز قیاس




در بازی تو ماتی خود دیده‌ام ز دور






نقد درست جان بنه ای دل به داد عشق




کان نقد در قلیل و کثیر است بی‌کسور






زان انقلاب کن حذر اندر بساط عشق




کانجا گریز شاه ز بیدق شود ضرور






میرم برای آن که ز چشم مشعبدش




شطرنج غائبانه توان باخت در حضور






بیش از محل پیاده به فرزین شود به دل




چون عشق را کمال برون آرد از قصور






تا محتشم بر اسب فصاحت نهاد زین




افکند در بساط سوار و پیاده شور



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:18 - 0 تشکر 589502



عشق کهن به کوی تو می‌آردم هنوز




واندر صف سگان تو می‌داردم هنوز






با آن که برده ترک توام حدت از سرشک




الماس ریزه از مژه می‌باردم هنوز






زو دست قطع اشگ که دهقان روزگار




درسینه تخم مهر تو می‌کاردم هنوز






آزرد جانم از تو ز آزارهای پیش




جان سازمش نثار گر آزاردم هنوز






غم که دور از من دیوانه نگردد هرگز




آشنائیست که بیگانه نگردد هرگز



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:18 - 0 تشکر 589503



زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز




فریب خورده چشمت هزار شعبده باز






رقیب محرم راز تو گشت نزدیک است




که اشگ من به درد صدهزار پردهٔ راز






به صد شعف جهم از جا چو خوانیم سگ خویش




چه جای آن که به سوی خودم کنی آواز






به طول و عرض شبی در وصال می‌خواهم




که بر تو عرض کنم قصه‌های دور و دراز






به نام نامی محمود در قلمرو عشق




زدند سکهٔ شاهی ولی طفیل ایاز






به عهد لیلی و شیرین هزار عاشق بود




شدند زان همه مجنون و کوه کن ممتاز






عجب اگر تو هم از سوز من الم نکشی




که هست آتش پروانه سوز شمع گداز






بپرس از نفست سر آن دهن که جز او




کسی نرفته به راه عدم که آید باز






به غیر دیدنش از طاقتم ازو نگذاشت




که غیرت ار همه کاهیست سست و کوه گداز






چو نیست محتشم آن مه ز مهر دمسازت




به داغ هجر بسوز و بسوز هجر بساز



چهارشنبه 25/11/1391 - 12:19 - 0 تشکر 589504



لشگر عشقت سیاهی می‌کند از دور باز




وای بر من کز سلامت می‌شوم مهجور باز






برشکست خیل طاقت ده قرار ای دل که کرد




پادشاه عشق برپا رایت منصور باز






تا به جای نوش بارد نیش بر ما خاکیان




فتنه مشتی خاک زد بر خانهٔ زنبور باز






من که با خود برده بودم شور از میدان عشق




آمدم اینک که میدان را کنم پرشور باز






گرچه حسن لن‌ترانی بست راه آرزو




من همان صیت طلب می‌افکنم در طور باز






پای کوبان بر فراز بیستون عشق تو




کوه کن را لرزه می‌اندازم اندر گور باز






وه که در بازار رسوائی عشق پرده سوز




شاهدان از باده نابند نامستور باز






در برافکن دیگر ای دل جوشن طاقت که نیست




از کمین بر من کمانکش بازوی پرزور باز






زان خط نو خیز بر خیل سلیمان خرد




خوش شکستی خواهد آوردن سپاه مور باز






گر چنین خواهد نمودن کوکب عشقم طلوع




ملک دل را سربه سر خواهد گرفتن نور باز






با وجد فقر از اقبال عشقش محتشم




چند روزی فخر خواهد کرد بر جمهور باز



برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.