دلم خوش است به گل های باغ قالی ها

که چشم باران دارم ز خشکسالی ها


به باد حادثه بالم اگر شکست٬چه باک!

خوشا پریدن با این شکسته بالی ها!


چه غربتی است٬عزیزان من کجا رفتند؟

تمام دور و برم پر ز جای خالی ها


زلال بود و روان رود رو به دریایم

همین که ماندم مرداب شد زلالی ها


خیال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود

که دل زدیم به دریای بی خیالی ها