استعاره
استعاره به معنی عاریه خواستن ِ لغتی است به جای لغتی دیگر. زیرا شاعر دراستعاره، واژهای را به دلیل مشابهت به جای واژهی دیگری به کار میبرد. اگر ازجملهی تشبیهی، "مشبه" و "وجه شبه" و "ادات تشبیه" ( به علم بیان نگاه کنید) را حذف کنیم به گونه ای که تنها "مشبه به" باقی بماند، به این مشبهٌبه استعاره میگویند.
استعاره در حقیقت تشبیه فشرده است. یعنی تشبیه را آنقدر خلاصه و فشرده میکنیم تا فقط مشبهٌبه از آن باقی بماند. هنگامی که میگوییم "خورشید همانند گلی زرد بر باغ آسمان جلوهگر است". خورشید رابه گل زرد تشبیه کردهایم. در تشبیه، دستکم مشبه و مشبهٌبه باید حضور داشته باشندو در این جا هم خورشید که مشبه است وجود دارد و هم گل زرد که مشبهٌبه است. اماوقتی میگوییم:
هزاران نرگس از چرخ جهانگرد
فرو شد تا برآمد یک گلزرد
مشبه (خورشید) را نیز حذف کردهایم و تنها مشبهٌبه (گل زرد) را باقی گذاشتهایم، لذادر این بیت، گلزرد استعاره از خورشید است. به واسطهی همین حذف مشبه. درک استعارهاغلب دشوارتر از درک تشبیه است.