((دیار خون))
من از دیار خون میآیم، من از دیار عشق میآیم.
دیار كفرستیزان پرشور، دیار جنگجویان سلحشور،
دیار رزمندگان دلیر، دیار مردان شیر،
من از دیار خون میآیم، من از دیار عشق میآیم.
دیار سپاهی عاشق، دیار بسیجی جان بركف، دیار ارتش پرتوان.
آری، آری من از جبهه میآیم، از میعادگاه عشق،
از لاله زار سرخرنگ دشت خوزستان، از كربلای مكرر ایران.
زانجا كه لحظه لحظه اش خاطره هست و افتخار،
زانجا كه هر آنش امید است و آرزو،
زانجا كه ترس واژهای بی مفهوم است،
زانجا كه همه را شوق شهادت به سر است.
من از دیار خون میآیم، من از جبهه میآیم.
دیار شجاعان، دیار عاشقان حسین، دیار پیروان پیر خمین، دیار مردان مرد،
كنون باید سلاح رزم برگیریم،كنون باید به سوی جبهه بشتابیم،
ندا از جبهه های كربلا آید، پیامی از حسین آن سرور آزادگان آید،
شنو آوای هل من ناصر ینصرنی او را.
بیا آوای وحدت سر دهیم از جان، شعار لاتخف بر لب، سلاح آتشین در دست،
و دل آكنده از ایمان، به جنگ كافران بعثی شوم دغا گردیم.
بیا تا همصدا با رزمجویان و سلحشوران، چو شیر صف شكن بر دشمن كافر هجوم آریم.
اگر بدگهران این دشمنان دین، و گر آن خصم بدآئین،
هزاران نیزه و خنجر، هزاران تیر و تركش سوی ما بارد، نداریم باك.
اگر دشمن هزاران خانه و كاشانه مارا، به زیر موشك و توپش به تلی خاك بدل سازد، نداریم غم.
كه ما فرزند ایرانیم و جانبازان قرآنیم، كه ما دریادلان عشاق اللهایم،
و ایران را سراسر گور هر بیگانه گردانیم.
می خروشیم و می تازیم به دشمنان دین، بدخواهان وطن، و سرانجام پیروزی از آن ماست.
آری، من از دیار خون میآیم، من از جبهه میآیم.
بهروز رها