یک کبوتر سیاه
یک کبوتر سفید
در کنار هم
/ با دو قلب گرم
/ با دو دست مهر
روی ناودان خانه ی گلی ما
/ لانه ای درست کرده اند
/ از درخت و سنگ و گل
روزها
/ بر زمین آفتابی حیاط مان
/ راه می روند
گاه در میان ابر
/ چون دو نقطه ی قشنگ
/ ناپدید می شوند
شب دوباره ناودان خانه ی گلی ما
از صدای دوستی آن دو یار مهربان
آن سپید و آن سیاه
آن کبوتران
/ شلوغ می شود
*