• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن دانشجویی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
دانشجویی (بازدید: 1718)
يکشنبه 12/6/1391 - 16:33 -0 تشکر 540851
مردی كه زیاد می‌دانست...

پروفسور حسابی

3- بیست سال از درگذشت پروفسور محمود حسابی می گذرد

يکشنبه 12/6/1391 - 16:57 - 0 تشکر 540938

در17سالگی ایشان موفق به اخذ لیسانس ادبیات ازدانشگاه فرانسوی بیروت شدند.ودر19سالگی لیسانس بیولوژی ازهمان دانشگاه حدود22سالگی ازدانشگاه امریکایی بیروت،مدرک مهندسی راه وساختمان را گرفتند .
ایشان ،بعد از آموختن زبان های فرانسوی،انگلیسی،عربی،ایتا لیایی،سا نسکریت،یونانی،لاتین،پهلوی ،اوستا،ترکی وروسی حدود38سال پیش،درسفری که به آلمان بادو فرزندشان داشتند .دریک مغازه اسباب بازی فروشی نتوانستند اسم یک اسباب بازی رابه فروشنده آلمانی زبان بگویند.
درهمان موقع تصمیم گرفتند آلمانی یاد بگیرند وبه مدت38سا ل هرشب آلمانی می خواندند،وبعد می خوابیدند،تا این که بالاخره به زبان آلمانی کاملا مسلط شدند.

يکشنبه 12/6/1391 - 16:57 - 0 تشکر 540941

با کاروتلاش من وبرادرم توانستیم به پاریس عزیمت کنیم وهردو دررشته ی حقوق،تحصیل کردیم .یک سال ازاقامت درپاریس می گذشت .
روزی،غروب با برادرم،روی صندلی ها ی کناررود سن،نشسته بودیم.مرد افلیجی را،دیدیم که سا ل قبل درهمین پارک،با اوآشنا شده بودیم،ولی دیگرراحت راه می رفت.به خودمان جرات دادیم وازپسرش جریان راپرسیدیم،پسراوچگونگی معالجه ی پدرش را،برای ما توضیح داد.بلافاصله این اتفاق باعث شد،هرطورشده کاری بکنیم ،تا مادرافلیج ماهم معالجه بشوند .
با همین امید،هردورشته ی حقوق رارها کردیم،ودررشته ی پزشکی تحصیل کردیم.شب وروزمشغول مطالعه دروس پزشکی شدیم .من درطول4سال وبرادرم،طی6سا ل درسمان را،تمام کردیم.مدتی دراین رشته مشغول بکاربودم.تصمیم گرفتم رشته ی تحصیلی خود راعوض کنم،وچیزی راانتخاب کنم،که مثل پزشکی بدون فرمول نباشد،وآدم راکمی اذیت کند.(منظوراستاد،تحریک هرچه بیش ترکنجکاوی ایشان بوده است)به همین دلیل رشته ی ریا ضیا ت عمومی راشروع کردم بعدازدوسال فارغ التحصیل شدم وبه رشته ریاضیا ت محض رفتم بعدازیکسا ل حس کنجکاویم مرادنبا ل چیزدیگری می فرستد.به نجوم روی آوردم سپس ازرشته ی مهندسی برق،بعد ازدوسا ل فارغ التحصیل شدم ..
بالاخره حس کنجکا وی استادباعث شدبه آنچه می خواستندبرسند.
قرارشددردانشگاه سوربن،با استاد.برجسته یی مثل پروفسورفارابی،فیزیک بخوانند.
((باتلاش واشتیاق خیلی زیاد،پس ازسه سال دکترای فیزیک رابادرجه ممتازوتبریک هیئت ژوری گرفتم))

يکشنبه 12/6/1391 - 16:58 - 0 تشکر 540944


دیداربا انیشتن
من چندنظریه درتحقیقاتم درزمینه ی فیزیک ارائه کردم.یکی حسا سیت سلول های فتوالکتریک،دیگری عبور نور از مجاورت ماده بودوآخری هم نظریه ی بی نها یت بودن ذرات بود.دراین نظریه ها لازم بود،مطا لبم رابا اسا تیدعلم فیزیک ،مطرح کنم.برای همین سفرهایی به اروپا کردم،ودرکشورهای مختلف بادانشمندانی مثل بور،فرمی،بورن،دیراک وشرودنیگر  ملاقات کردم:
نظرآن ها این بودکه چون نظریه ها ی من خیلی پیچیده است،بهتراست به سراغ پروفسورانیشتن بروم وموضوعات خودرابا او،مطرح کنم.
به این ترتیب،برای اولین بار،با بزرگ ترین مرد فیزیک جهان،آلبرت انیشتین روبه روشدم،ازاین لحظه،دیگراواستادمن بود.اولین دیدارم را،بااوهرگزفراموش نمی کنم.برجسته ترین نکته،سادگی بی اندازه اوبود.پیراهن کشی،وکفش خیلی معمولی پوشیده بود.
چهره یی آرام،مهربان وبا توجهی داشت.بسیارمتواضع بود.وقتی حرف می زد بسیارمودب وصمیمی بود.این حالات اوازبسیاری ازعلمای دیگرمتفاوت بود.
یک ربع قبل ازمن،به محل ملاقات آمده بود.دراتا ق انتظارش به استقبال من آمد،ومرابه اتاق کارش برد .اتاق کار او،وسایل بسیارساده داشت .
(نظریه ی بی نهایت بودن ذرا ت)رابرای استاد بیان کردم گفت:بهتراست به من فرصت بدهید .
یک ماه بعد،وقت ملاقات وجلسه بعدی بحث من،با انیشتن تعیین شد.وقتی به دیداراورفتم،برخوردش بسیار صمیمی تربود،با سادگی گفت:درطول این یک ماه،خوب مرامشغول کردید ،بعنوان کسی که درفیزیک تجربه یی دارد،باید باشهامت به شما بگویم،
نظریه شما درآینده یی نه چندان دور،علم فیزیک رادرجهان متحول خواهد کرد .
تا اینجای کار،پروفسورانیشتین کمال دقت وحوصله را،ازخودنشان داده بود،وواقعا دورازانتظارمن بود. قسمت جالب ترموضوع،آن بود که بازهم مرارها نکرد.
مسلما،اگراومانند یک پدر،به آینده من فکرنکرده بود،ارائه تحقیقات برای من،بسیارمشکل می شد.او به دستیار خود،دکترشتراووس دستورداد،تا آزمایشگاه مجهزی برای ادامه ی تحقیقات برایم پیدا کند.
ایشان تلگراف ها یی به امضای انیشتین،به دانشگاه ها ی مختلف پیشرفته،ومعروف آمریکا،برای یافتن  آزمایشگاهی برای ادامه کار من زد،ونتیجه گرفت یک آزمایشگاه پیشرفته اپتیک (آزمایشگاه نورودیدگانی)، دردانشگاه  شیکا گو،با حضورمن وانجام دادن تحقیقاتم،موافقت کرد.

دانشگاه شیکا گوبسیار پیشرفته بود.مهم ترازهرچیزآزمایشگاه های متعدد ومعتبرآن بودکه همه چیزرا،برای دلگرمی محققین واسا تید فراهم کرده بودند.ازدسته چکی که تمام برگها ی آن امضا شده،تا  تجهیزات آزمایشگاه واتاق مجهزاقامتگاه پژوهش گر،به این مهم رسیدم که،علت ترقی کشورهای توسعه   یافته،همین اطمینان خاطر،واحترام کارکنان مراکزتحقیقاتی می باشد وبس.

يکشنبه 12/6/1391 - 17:0 - 0 تشکر 540948

پروفسورحسابی ازخاطرات جلسه دوم دفاع نظریه شان ،با پروفسورانیشتین چنین می گوید:بیش ازیک ساعت پای تابلو،معادلات ونتایج کارم را،می نوشتم،وتوضیح می دادم،انیشتین وسایراستادها یی ،که اورابرای جلسه دفاع من دعوت کرده بود،بادقت ونظارت می کردند وموضوع ها ی مطرح شده را،به بحث می گذاشتند.
وقتی دفاع من تمام شد.انیشتن،روبه من کرد،وگفت:دکترحسابری،به شما تبریک می گویم .این نظریه ی شما زیبا،متقارن وقابل دفاع است .
((دراین جا لازم است،اشاره کنم،بعدازاین تایید انیشتن بود،که نشان ،کوماندوردولا لوژیون دونور
بزرگ ترین نشان علمی کشورفرانسه ،به من تعلق گرفت .))

يکشنبه 12/6/1391 - 17:1 - 0 تشکر 540950

دراین دوره انیشتین اجازه داد،درکرسی اومشغول تحقیق بشوم.این دیگربرایم باورکردنی نبود.امکان پژوهش،درکرسی استادمسلم فیزیک جهان،برای من درآن روزها،بهترین وپیشرفته ترین،مقام علمی جهان بود.هیچ ثروت وپست ومقامی نمی توانست،جای یک لحظه آن رابگیرد.
اما عشق به وطن وخدمت به جوانان کشورم،یادوطن را درمن زنده کردهمانجا تصمیم گرفتم به میهنم بازگردم.

يکشنبه 12/6/1391 - 17:1 - 0 تشکر 540952

بازگشت به ایران
به ایران که آمدم حدودسه ماه به هراداره یی برای کارمراجعه می کردم وازتجربیات وتحصیلاتم می گفتم:پاسخ میدادند ،مابه شما احتیاجی نداریم .پس ازسالها سراغ پدرم رفتم،فکرمی کردم بادیدنم وخبر پیشرفت وترقی ام خوشحال می شوند ،اما نه تنها که خوشحا ل نشدند بلکه مبلغی راکه درخواست نمودم بعنوان قرص دراختیارمان قراردهند نیزنپذیرفتند.
تصمیم داشت کارخانه ی چوپ بری کوچکی درست کنم.چون دراینجا کارخانه ی چوپ بری وجود نداشت.بلاخره برای وزارت طرق وشوارع عامه آن روزها که هنوزچیزی ازنقشه نمی دانستند مامورتهیه نقشه شدم باحقوقی بسیار ناچیز ، ماموریتم دوسا ل طول کشیدودراین مدت سختی ها ی بسیاری به من وآن سه نفری که همراهم بودند گذشت.

يکشنبه 12/6/1391 - 17:2 - 0 تشکر 540957

به دیدن وزیروقت رفتم وبی سوادی مملکت دارها رابا وی درمیان گذاشتم.گفتم که نقشه ها راطی2سا ل زحمت تهیه نمودم ومقابل چشم وزیرراه می گذارم هیچ ازنقشه سردرنمی آورد! ومی گوید این خط خطی روی کاغذ چیست ؟
چطوردراین وزارتخانه،حتی یک مهندس ندارید،که بتواند نقشه را بخواند وزیردرجواب خواسته من گفت:برای آوردن مهندس ازفرنگ بودجه وپول کافی دراختیار نداریم .
این شدکه اتاقی رادراختیارم گذاشتند من هم بلافاصله یک تا بلودرست کردم وبالای اتاق کوبیدم وروی آن نوشتم ((مدرسه ی مهندسی ایران،وزارت طرق))
این اولین مدرسه ی مهندسی درایران بود.اتاق را گرفتم،فیزیک،شیمی،ریاضیات نقشه برداری و..........
همه دروس را،باید خودم تدریس می کردم.بعدازدودوره دوساله،حیفم آمدکه این مدرسه آموزشی عالی،
فقط دررشته دایرباشد.آرزوداشتم درسهاعمومی تربشود.
((باتلاش وپیگیریهای فراوان بلاخره جنا ب وزیردوتا اتاق برای راه اندازی دارالمعلمین عالی (تربیت معلم)به من دادند.یک روزفکرکردم برای بچه هارادیوبسازم.برای تهیه وسا یل وابزارآزمایشگاهی به هرکس که به اروپا می رفت سفارش می دادم.وبه این شکل اولین آزمایشگاه،که وسایلش،ازطریق مسافرهای اروپاآماده می شد.راه افتاد.
بعدازچندماه کار،اولین رادیوی ایران ساخته شد.رادیویی باابعاد تقریبی یک متردرنیم متر.حالابرق نداشتیم،تارادیورابه کاربیندازیم.برای تهیه ی برق80تا استکان خریدم وطبق درسی که به بچه ها داده بودم،نوشادر،فلزروی،گرافیت و........را آماده کردند.
بعداستکان هارا،روی زمین چیدم.بااین وسایل،وباهریک ازاستکا ن ها،یک پیل ولتا درست کردم،که هریک ،حدود 3/1تا5/1ولت برق می داد بچه ها،همه تعجب کرده بودند.برق استکان هارا،سری کردیم،جمعا حدود90ولت برق گرفتیم.
آخرسرشاگردانم،باپیچاندن موج یاب؛ رادیورا،برای اولین بارصدای رادیورا،درایران شنیدند.امواج ازیک ایستگاه رادیویی ، از باکویعنی شمال دریای خزر،پخش می شد.

يکشنبه 12/6/1391 - 17:3 - 0 تشکر 540960

تا سیس دانشگاه تهران
رفته رفته باکمک همین دانشجو یان اولین ایستگاه هواشناسی ایران رادربالای پشت بام دانشسرای عالی برپا کردیم.تاآن موفع ما مجبوربودیم،اطلاعا ت هواشناسی را،ازهمسایه شمالی باساعت ها اختلاف دریافت کنیم،ودیگرآن اطلاعا ت به درد نمی خورد.با راه افتادن ایستگاه هواشناسی،مشکل ورود هواپیما به ایران،وبعضی مسائل علمی دیگر،حل می شد .
یکی ازمشکلات آمدن هواپیما درآن روزها به ایران،نداشتن ساعت درایران بود.با دانشجویان یک گروه تشکیل دادیم. محاسبه عرض وطول جغرافیا یی راآغازکردیم،وسپس با انگلیسی ها مکا تبه کردیم.گرینیچ بین المللی هم،به ما جواب داد.حدود24دقیقه اختلاف داشتیم .تابلاخره همان 30دقیقه را،که عددی سرراست بود،پذیرفتند وبا5/3ساعت اختلاف ، ساعت ایران تعیین شد.
پس ازچندی ،حکمت وزیرفرهنگ شد-به نزدش رفتم وگفتم تابیش ازاین دیرنشده،باید اجازه بدهید جایی درست بکنم تا خودمان دکترومهندس ومتخصص،تربیت کنیم.تا نیازمند خارجی ها نباشیم .
طی سه ماه تلاش شبانه روزی،با استفاده ازقوانین دانشگاه های فرانسه وبلژیک،طرحی برای تاسیس دانشکده تهران نوشتم .بعنوان مثا ل با کمال سلیقه،واژه دانشگاه را برای اونیورسیته وواژه دانشکده رابرای فاکولته انتخاب کرده بودم. حکمت پذیرفت خلاصه اسم طرح شد:پیشنهاد تاسیس دانشگاه تهران
اما حکمت طرح رابرای تصویب به نزد صدیق اعلم،رییس تعلیمات عالیه،فرستاد،اونپذیرفت وگفت دکتر ومهندس کارخارجی ها ست نه کارما !
بالاخره با پادرمیانی حکمت وقتی برای دیداربا رضا شاه برایم گرفت .تمام طراح ها وآرزوها یی که در سرداشتم به اوگفتم .اوپرسیداین آرزوها یی که می گویید بعد ازچند سا ل به نتیجه می رسد ؟
گفتم:طول تحصیلات دررشته های مختلف،بین سه تا پنج سال است .رضا شاه به حکمت دستورداد،
قانونش را بنویسد وبه مجلس ببرد.
پس از3روزازملاقات من با شاه یک حواله به مبلغ100000تومان برای ساخت دا نشگاه تهران،ازدربار برای حکمت رسید .مبلغ این حواله به قدری برای حکمت عجیب وباورنکردنی بود ،که حد نداشت زیرا آن روزها معروف بود ،که یک کوچه وخانه ها یش رابه 100تومان می خرند !!وبد ین ترتیب ساختمان دانشکده فنی را براه انداختیم .
وقتی دکترمصدق نخست وزیرشد،ودنبال افراد تحصیل کرده،وملی بود.مرا به عنوان اولین رئیس هیئت مدیره،ومدیرعامل شرکت نفت انتخاب کرد .پس از آن نیزمدتی درپست وزیرفرهنگ بودم .

يکشنبه 12/6/1391 - 17:4 - 0 تشکر 540967

مشا غل وخدمات
-تعین راه درکشورلبنان ،1299ش(1921-1920م).
-مهندس راه وساختمان دراداره راه سوریه،اجرای پروژه بهسازی وراه سازی درشرکت مقا طعه کاری فرانسوی(حما-سوریه)1302ش(1923م).
-استخدام به عنوان مهندس راه وساختمان دراداره راه لبنان ،1302ش(1923م).

يکشنبه 12/6/1391 - 17:5 - 0 تشکر 540971

-خدمت دررصد خانه ها ی آن روزفرانسه،درارتفا عا ت آ لپ .
-شنا سایی وکاردرمعادن زغال سنگ ناحیه ی سارفرانسه،1304ش(1925م)وهمچنین معادن(دوروز)لبنان .
-کاربه عنوان مهندس برق درراه آهن برقی دولتی فرانسه،پلریس،1304ش(1925م).
-راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق(ژنراتور)درکشور(آشتیان،نزدیک تفرش)1305ش(1926م).
-تشکیل گروه موسیقی کلاسیک(سنتی)به نام سن سباستین(نام کوچک باخ)،درپاریس ،1306ش(1927م). (با همیاری هم کلاسی های فارغ التحصیل پلی تکنیک فرانسه)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.