5-1-موارد كاربرد اسباب النزول
در بخش اول پروژه به برخی فواید مهم نقل اسباب النزول اشاره شد اما در این بخش به موارد كاربرد اسباب النزول توسط این دو مفسر پرداخته میشود كه مجموع آنها را می توان به شرح ذیل خلاصه كرد :
1-5-1- تبیین وقایع تاریخی
گاهی مفسر در نقل اسباب النزول در ذیل یك آیه به برخی مسائل تاریخی و غزوات حضرت رسول اكرم (ص) میپردازد تا اینكه از این رهگذر بتوان مقصود خود را بیان كند . مسلماً این گونه آیات را نمی توان بدون توجه به روایاتی كه در مورد آنها نقل شده تفسیر كرد .
در ذیل به این آیات اشاره میشود .
الف) قد نَری تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فی السما(155)
یكی از حوادث تاریخی صدر اسلام تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی كعبه بود كه یهودیان مسلمانان را مورد تمسخر قرار میدادند خداوند متعال چندین آیه را در مورد همین مسئله نازل كرد مفسران هم روایاتی كه در مورد آیات نقل شده را بیان میكنند و البته گاهی به بررسی و تحلیل آن میپردازند زیرا از حوادث مهم تلقی میشود .
طبری در ذیل این آیه به نقل از سدی مینویسد :
«كان الناس یصلون قبل بیت المقدس ، فلما قدم النبی ( ص ) المدینة علی رأس ثمانیة عشر شهراً مهاجره ، كان أذا صلی رَفَعَ رأسه الی السماء ینظر ما یؤمر ، و كان یصلی قبل بیت المقدس ... فانزل الله جل تناوه ( قد
نَری تَقَلُّبَ وجهك ... »(156)
ابوالفتوح در ذیل آیه مذكور به تفصیل سبب نزول را نقل می كند وی مینویسد :
« سبب نزول آیت آن بود كه جماعتی از جهودان طعنه زدند و گفتند اگر محمد (ص) دین ما را عیب می كند چرا روی به قبله ما می كند اگر او را شریعت بودی ... این قول مجاهد است»(157)
البته طبری این روایت را به اختصار نقل می كند و همچنین هر دو مفسر روایتی از ابن زیدو ابن عباس نقل می كنند .
ب) وقاتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَكُم و لا تَعْتَدُوا(158)
از دیگر حوادث تاریخی ، می توان به غزوات و قراردادهای كه بین مسلمانان و مشركان مكه اشاره كرد كه آیاتی در مورد آنها نازل شد و مفسر با آشنایی سبب نزول این آیات ، به هدف خود میرسد ابوالفتوح در دلیل نزول این آیه با دو واسطه از ابن عباس نقل میكند و مینویسد:
« كلبی روایت كرد از ابوصالح از عبدالله ابن عباس كه گفت این آیه در صلح حدیبه آمد و آن بود كه چون رسول (ص) از مدینه بیرون آمد تا عمره آرد با رسول (ع) هزار و چهارصد مرد بودند بحدیبه رسیدند .
مشركان بیامدند و رسول را منع كردند و رها نكردند كه در مكه شود و رسول (ع) هدی كه داشت آنجا بكشت و این سال صلحی بكردند ... حق تعالی این آیه فرستاد»(159)
طبری در ذیل این آیه اشاره ای به این روایت نمی كند ، البته طبری در این گونه آیات به ندرت روایاتی را ذكر می كند با وجود آنكه وی كتابی در باب تاریخ تألیف كرده است .
اینكه آیا این روایت در ذیل این آیات دارای اعتبار است یا خیر اندكی محل تأمل است كه منجر به طولانی تر شدن مبحث می شود .