• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 1817)
يکشنبه 5/6/1391 - 18:31 -0 تشکر 530400
مقارنه اسباب النزول ده جز نخست تفسیر ابوالفتوح رازی با طبری

بر گرفته از
 http://rasekhoon.net/article/show/156949/مقارنه-اسباب-النزول-ده-جز-نخست-تفسیر-ابوالفتوح-رازی-با-طبری/
نویسنده: امین محمودی پور

تحقیق پیش رو تحت عنوان مقارنه اسباب النزول ده جز نخست تفسیر ابوالفتوح رازی با طبری از مطلوبترین موضوعات از لحاظ مقارنه‌ای در حیطة متن پژوهی می‌باشد كه بیشتر سعی پژوهشگران در حال حاضر اقدام به تطابق و مقارنه بین آثار تألیفی عالمان گذشته می‌باشد . در این پروژه كوشش شد تا نخست به شالوده تحقیق ، یعنی كلیات پرداخته شود . این پروژه كه در سه بخش تقسیم شده است در بخش نخست سعی بر آن شده كه ابتدا به شرح حال دو مفسر و روش شناسی تفسیر آن دو به اختصار بحث شود و پس از آن به جایگاه دانش اساب النزول در بخش دوم اشاره رود تا دورنمای روشنی پیش روی خواننده قرار دهد . نكته محوری كه در این پروژه مد نظر است درفصل سوم و با مراجعه به دو تفسیر و ذكر نمونه‌هایی در جهت تبیین موضوع ، بخش سوم از پروژه را به خود اختصاص داده است ، در بخش مذبور ابتدا تلاش شده به روش شناسی طبری وابوالفتوح رازی در نقل روایات اسباب النزول كه بحث عمده این پروژه را تشكیل می‌دهد اشاره رود كه با تقسیم بندی در ذیل آن در جهت سهولت فهم ، بصورت مجزا مورد بررسی قرار گرفته‌اند و به تبع فصل اول ، روش شناسی طبری و رازی در نقد روایات اسباب النزول با در نظر گرفتن ملاكهای كه دو مفسر بكار برده‌اند بیان شد و در پایان پروژه با تمسك به شأن والای اهل بیت علیهما السلام ، به جایگاه اسباب النزول آیات نازله در شأن اهل بیت در دو تفسیر و موارد قابل تحلیل و نقد در این زمینه جلوه‌ای دیگر بخشیده است .

يکشنبه 5/6/1391 - 18:58 - 0 تشکر 530456


4-1- تعدد اسباب النزول


یكی از ابهاماتی كه در باب مسئله اسباب النزول مشهود است تعدد اسباب النزول برای یك آیه و یا یك سبب نزول برای چند آیه می‌باشد .
شاید بتوان گفت كه یكی از تأثیرات جعل و تحریف روایت ، همین تعدد اسباب النزول می‌باشد كه از آن تأسی پذیرفته است و این دلائل زیادی همچون زمینه های سیاسی ، اعتقادی و غیره دارد .
گاهی مفسران بدون بررسی و نقد ، این گونه اسباب النزول را نقل می كنند این امر گاهی در فهم آیه در تفاسیر بالاخص تفاسیری كه بر پایه روش تفسیری نقلی بنا شده اند خلط وارد می‌كنند ، به همین منظور قرآن پژوهان روشهایی را جهت بررسی این مسئله ابداع كردند .
در ذیل به این گونه موارد تعدد از دیدگاه دو مفسر اشاره می شود :
الف) وِللِه المشرِقُ و المغرِبُ فَاَینَماتَولّوُا فَثَمَ وَجْهُ الله(126)
اكثر مفسران در ذیل این آیه چندین قول را در باب سبب نزول ذكر كرده اند. طبری و ابوالقتوح رازی همگام با آنها اقوال متعددی را ذكر كرده‌اند كه در بعضی از این اقوال اشتراك دارند و گاهی متفاوت از یكدیگر هستند كه در ذیل به این اقوال اشاره می‌گردد .
طبری در ذیل این آیه اولین روایت در باب سبب نزول آیه را به نقل از ابن عباس بدینگونه شرح می دهد :
« ابن عباس ، قال : كان اول مانسخ من القرآن القبلة ، و ذلك أن رسول الله (ص) لماهاجر الی المدینة و كان اكثر اهلها الیهود ، أمره الله عز وجل أن یستقبل بیت المقدس ، ففرحت الیهود ، فاستقبلها رسول الله (ص) بضعة عشر شهراً ، فكان رسول الله (ص) یحبّ قبلة ابراهیم (علیه السلام) فكان بدعوا و ینظر إلی السماء ، فانزل الله تبارك و تعالی :
(قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِی السَّماءِ ) الی قوله : ( فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ ) فارتاب من ذلك الیهود ، و قالوا : (ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَبْتِهِمُ التی كانوُا عَلَیْها ) فانزل الله عزوجل : ( قُلِ لِلِه المشرقِ و المغرب )(127) طبری همچنین این روایت را از سدی نقل می كند كه ابوالفتوح نقل كرد ولكن ابوالفتوح اولین روایت خود را از ابن عباس به گونه‌ای دیگر نقل می‌كند كه طبری بدان اشاره‌ای نكرده است . وی می‌نویسد :
« در سبب نزول این آیه عبدالله ابن عباس گفت جماعتی از صحابه رسول (ص) به سفری پیش از آنكه قبله بیت المقدس به كعبه گردانیدند در بیابانی حاضر آمدند ابری تاریك برآمد و قبله نتوانستند شناختن تحری كردند و هر كس بجانبی كه ظنش بود نماز كردند ... )(128)
طبری روایت دوم را در ارتباط اقامه نماز در سفر می داند و با سند این روایت را اینگونه نقل می‌كند البته این روایت را از عبدالله بن عمر نقل می كند و از لفظی كه دال بر سبب نزول باشد به كار نمی‌گیرد .
« انما نزلت هذه الآیه ( اینَمَا تُوَلُّوا فَثُّمَّ وَجْهُ اللهِ )ان تصلی حیثما توجهت بك راحلتك فی السفر تطوعاً ، كان رسول الله (ص) إذا رجع من مكة یصلی علی راحلته تطوعاً یوحی برأسه نحو المدینة »(129) و دكتر محمد باقر حجّتی این روایت را به دلیل اینكه به سبب نزول تصریح نكرده است ، به عنوان سبب نزول تلقی نمی‌كند(130)
ابوالفتوح روایتی از عبدالله بن عمر نقل می كند كه متفاوت از روایت طبری می باشد البته ابوالفتوح این روایت را ، در مرتبه سوم ادامه می‌دهد كه :
« عبدالله ابن عمر گفت آیت در حق مسافران آمد كه بر راحله نماز نوافل كنند چنانكه شتر می‌رود وردی خدا كرده بود روا بود چون روی تكبیر احرام به قبله كرده باشند اگر قبله شناسد»(131)
سبب نزول سومی كه طبری در ذیل این آیه نقل می كند بدین گونه است :
« عاصم بن عبید الله ، عن عبدالله بن عامربن ربیعه ، عن ابیه ، قال « كنامع رسول الله (ص) فی لیله سوداء مظلمة ، فنزلنا منزلاً ، فجعل الرجل یأخذ الاحجار فیعمل مسجداً یصلی فیه ، فلما اصبحنا ، اذا نحن قد صلینا علی غیر القبلة ، یا رسول الله لقد صلینا لیلتنا هذه لغیر القبلة فانزل الله عزوجل . ( لِلِه المشرقُ و المغرِبُ فَأینمَا تُوَلُّوا ...»(132)
ولكن ابوالفتوح همین روایت را در مرتبه دوم از ابن عباس نقل می كند :
« عبدالله بن عباس گفت به روایتی دیگر كه ما با پیغمبر (ص) به سفری بودیم در شبی تاریك به منزلی فرود آمدیم هر كسی از ما می رفت و سنگی چند می نهاد و مسجدی می ساخت وردی به جانبی می كرد كه گمانش بود چون روز روشن شد روی به جهات مختلف كرده بودند گفتند یا رسول الله حكم این چیست ؟ خدای تعالی این آیه فرستاد »(133)
در این سبب نزول، طبری از راوی غیر از ابن عباس نقل می كند :
ابوالفتوح رازی روایت چهارم خود را به نقل از عكرمه بیان می كند كه طبری این روایت را نقل نمی كند. طبری سبب نزول دیگری این گونه بیان می كند :
« و قال آخرون ، بل نزلت هذه الآیة فی سبب النجاشی لأن أصحاب رسول الله (ص) تنازعوا فی امره من اجل انه مات قبل ان یصلی إلی القبلة ...)
و در ادامه در ذیل این مطلب اینگونه می نویسد :
( عن قتاده قال : ان النبی ( ص ) قال : « ان أخاكُمْ النجاشِیَّ قدماتَ فَصَلُّوا عَلَیْهِ »قالوا : نصلی علی رجال لیس بمسلم قال : فنزلت : ( و انَّ مِنْ أَهْلِ الكتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ ... )قال قتاده : ( فقالوا إنه كان لایصلی الی القبلة فانزل الله عز و جل ( والله المشرق و المغرب ...) )(134)
ولكن ابوالفتوح همین سبب نزول را در مرتبه پنجم از قول عطاء و قتاده نقل می كند . ابوالفتوح نقل می كند كه :(عطاء و قتاده گفتند سبب نزول این آیه آن بود كه چون نجاشی فرمان یافت جبرئیل آمد و گفت خدای تعالی می فرماید بر برادرتان نجاشی نماز كنی و نجاشی روی به بیت المقدس كردی در نماز گفتند ما چگونه بر كسی نماز كنیم كه رو به قبله ما نكردی خدای تعالی این آیه فرستاد )(135)
ولكن هر دو مفسر بر سبب نزول دیگری برای آیه مذكور متفق القولند ولی با این تفاوت كه طبری فقط از مجاهد نقل می كند و احتمال می دهد كه این سبب نزول ،علت نازل شدن آیه باشد اما ابوالفتوح علاوه بر مجاهد ، از حسن بصری و ضحاك نام می برد .
اما اقوالی كه از هر دو مفسر نقل شد ، دكتر حجتی روایت طبری به نقل از ابن عباس را به عنوان سبب نزول آیه می پذیرد .(136)
ب) وَ إذَا قُرِیءَ القُرآنُ فَاسْتَمِعُوا لَه(137)
در باب سبب نزول آیه مذكور اقوالی ذكر شده است كه به ترتیب نقل می‌شوند
اولین روایت را طبری بدون آنكه از تعبیری كه دال بر سبب نزول باشد استفاده كند بدینگونه نقل می‌كند: «عبدالله یقول : كنایسلم بعضنا علی بعض فی الصلاة ، سلام علی فلان ، و سلام علی فلان قال : فجاء القرآن: « وَ إذَا قِری ءَ القرآنُ فاسْتَمِعُوالَه ... »(138)
ابوالفتوح از اولین روایت خود را بدین گونه نقل می‌كند :
« عبدالله ابن مسعود گفت سبب نزول آیه آن بود كه در ابتدا شرع روا بودی كه بر یكدیگر سلام كردند در نماز خدای تعالی این آیه فرستاد و حرام كرد ) (139)
تفاوتی كه در این دو روایت مفسر مشهور است اینكه در روایت ابوالفتوح رازی به نقل از ابن مسعود تصریح كرده به اینكه خداوند با نزول این آیه سلام كردن در نماز را حرام كرد ولكن در روایت طبری تصریح نشده است .
دومین روایت را طبری از ابوهریره بدینگونه نقل می‌كند :
« ابی هریره ، قال : كانوا یتكلمون فی الصلاة ، فلما نزلت هذه الآیة : ( وإذا قُری القرآنُ الآیة الاخری ، أُمروا بالانصات)(140)
ابن روایتی كه طبری بدین گونه نقل می كند نمی توانند دال بر سبب نزول آیه باشد زیرا تصریح نكرده است ولكن ابوالفتوح به سبب نزول آن تصریح می كند و می نویسد :
« ابوهریره ، گفت سبب نزول آن بود كه مردم در نماز سخن گفتندی این آیه آمد و سخن گفتن در نماز حرام شد»(141) .
باز هم طبری به حرام بودن تصریح نكرده است فقط می‌گوید : ( أُمروا بِالإنصات ) روایت سومی كه طبری به عنوان سبب نزول آیه نقل می كند از زهری می باشد . وی می نویسد : (نزلت هذه الآیه فی فتی من الأنصار كان رسول الله كلما قرأ شیئاً قراء ، فنزلت : « و إذَا قُرِیَ القُرآنُ فاستَمِعُوا لَه و اَنصِتُوا »).
ابوالفتوح بدین گونه ولی با تفصیل بیشتر از زهری نقل می‌كند :
« زهری گفت آیه در مردی انصاری آمد كه چون رسول در نماز آیتی خواندی او با رسول می خواندی به آواز بلند ، خدای تعالی این آیه فرستاد و او را و دیگران را فرمود تا در نماز خاموش باشند و گوش به قرائت امام كنند »(142) اما در این روایت به سبب نزول تصریح نشده است .
سبب نزول چهارم به نقل از ابوهریره را طبری بدین گونه می نویسد :
« نزلت فی رفع الأصوات و هم خلف رسول الله (ص) فی الصلاة »(143)
ابوالفتوح این روایت را در مرتبه چهارم ولی با كمی تفاوت نقل می كند اما به سبب نزول تصریح نمی‌كند .
« ابوهریره گفت این آیه برای آن آمد كه جماعتی در قفای رسول ، چون او نماز كردندی آواز به قرآن بلند كردندی خدای تعالی این آیه فرستاد »(144)
در سبب نزول آیه مذكور ، از ابوهریره دو روایت مختلف ذكر می شود بالاخص در روایت دوم كه به روایت طبری ، در سلسله سند آن نام زیدبن اسلم كه از تابع تابعین است قرار دارد. و همچنین ذكر آن رفت كه در روایت ابوالفتوح به نقل از ابوهریره بر سبب نزول این روایت تصریح نشده است . با این اقوال ، دو مفسر بدون نقد و بررسی روایت ابوهریره ، به نقل آن می پردازند .
در ادامه ، طبری دو روایت را به ترتیب از قتاده نقل می كند كه به این شرح می باشند :
« كانوا یتكلمون فی صلاتهم بحوائجهم أول مافرضت علیهم فأنزل الله ماتسمعون : ( و إذا قُرِِی ءَ القرآنُ فاسْتَمِعوُا ... ) و روایت دوم (كان الرجال یأتی و هم فی الصلاة فیسألهم : كم صلیتم ؟ كم بقی ؟ فانزل الله (و اذا قریءَ القرآن … )(145) و لكن ابوالفتوح روایت پنجم خود را از كلبی نقل می‌كند و بعد روایت قتاده بدین گونه می‌نویسد :
« قتاده گفت در نماز بحوائج خود سخن گفتندی و از یكدیگر پرسیدندی كه نماز چند ركعت كردی و جواب دادندی خدای تعالی حرام كرد و این آیه فرستاد »(146)
به نظر می رسد دو روایت طبری كه از قتاده نقل كرده است در یك روایت ابوالفتوح از قتاده نقل شده است و همچنین در روایت ابوالفتوح به حرام بودن این عمل تصریح شده ، در صورتی كه در روایت طبری به نقل از قتاده تصریح نشده است .
طبری در روایت بعدی بدون آنكه نام راوی را ذكر كند می گوید :
« و قال غیره : كانوا یرفعون اصواتهم فی الصلاة حین یسمعون ذكر الجنة و النار ، فانزل الله (و إذا قری ء القرآن(147)
چنانكه اشاره شد ابوالفتوح قبل از روایت قتاده ، این روایت مذكور را كه طبری نقل كرده است از كلبی نقل می كند : اما در این روایت به سبب نزول آیه مذكور تصریح نشده است . هر دو مفسر در ادامه روایتی را نقل می كنند كه نمی تواند دال بر سبب نزول باشد زیرا به سبب نزول بودن روایت تصریح نكرده‌اند . طبری می نویسد : ( و قال آخرون : بل عنی بهذه الآیه الأمر بالإنصات لإمام فی الخطبة) أذا قری القرآن فی‌ خطبة(148)
البته شایان ذكر است كه طبری این روایت را بر اساس ظاهر قرآن صحیح می داند از این اقوالی كه دو مفسر در ذیل آیه مذكور به صورت یكسان نقل كرده اند این ذهنیت پدید می اید كه ابوالفتوح این روایات را از طبری اقتباس كرده اما یك استثنا وجود دارد و آن روایت ابوالفتوح به نقل از كلبی طبری نام راوی را نقل نكرده است و همچنین ابوالفتوح در مرتبه چهارم نقل می كند و دیگر آنكه ابوالفتوح در این روایات به تفصیل نقل می‌كند كه روایات طبری به این شكل نمی‌باشد.
ج) وَإذا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنّیِ فَإِنّی قَرِیب ..(149)
در آیات قبل كه سبب نزول متعددی در ذیل آنها ذكر شد این نتیجه برداشت می‌شود كه در اكثر اقوال هم در سند و هم در متن آنها هر دو مفسر متفق القولند اما در ایه مذكور ، تفاوتهای به چشم می‌خورد كه در ذیل به اقوالی كه در باب سبب نزول وارد شده است بیان می شود .
طبری در ذیل این آیه ابتدا می نویسد : « و اختلفوا فیما أنزلت فیه هذه الآیة ، فقال بعضهم نزلت فی سائل سأل النبی (ص) فقال : یا محمد أقریب ربنا فننا جیه ، ام بعید فننادیه ؟
فأنزل الله ( و اذا سألَكَ عِبادِی عَنّی ... )(150)
طبری در این روایت بدون آنكه نام راوی را ذكر كند می‌گوید (بعضی از آنها گفتند) ولكن ابوالفتوح دومین روایت خود را همانند روایت طبری نقل می‌كند .
(حسن بصری گفت: سبب نزول آیه آن بود كه مردی بیامد و رسول را گفت یا رسول الله اقریب ربنا فنناحیه، ام بعید فننادیه : خدای ما نزدیك است تا با او مناجات كنیم یا دور است تا با آواز بلندش خوانیم خدای تعالی این آیت فرستاد )(151)
اما طبری روایتی به نقل از حسن بصری متفاوت از روایت ابوالفتوح به نقل از حسن بصری نقل می كند وی می نویسد :
(حسن ، قال : سأل اصحاب النبی ( ص ) : أین ربّنا ؟ فانزل الله تعالی ذكره : ( و إذا سالك عبادی عَنّی فإنّی قَرِیبَ ... )(152)
طبری اقوالی را به عنوان سبب نزول نقل می‌كند كه ابوالفتوح آنها را نقل نمی‌كند این اقوال بدین شرحند :
« و قال آخرون : بل نزلت جواباً لمسألة قوم سألوا النبی (ص) : أنی ساعة یدعون الله فیها ) « و قال آخرون : بل نزلت جواباً لقول قوم قالوا إذا قال الله لهم (ادْعُونی أسْتَجِبْ لَكُمْ ) الی این ندعوه ؟ ( و قال آخرون : بل نزلت جواباً لقوم قالوا : كیف ندعو ؟ »(153)
ابوالفتوح روایتی از ابن عباس نقل می كند كه طبری آن را نقل نكرده است . ابوالفتوح نقل می كند كه : ( ابن عباس گفت سبب نزول آیه آن بود كه جهودان گفتند یا محمد ( ص ) خدای دعا ما چگونه بشنود تو می گوئی از اینجا تا آسمان پانصد سال راه است و هر آسمانی پانصد ساله راه است و همچنین هفت آسمان است خدای تعالی آیت فرستاد (154)

يکشنبه 5/6/1391 - 18:59 - 0 تشکر 530457

5-1-موارد كاربرد اسباب النزول


در بخش اول پروژه به برخی فواید مهم نقل اسباب النزول اشاره شد اما در این بخش به موارد كاربرد اسباب النزول توسط این دو مفسر پرداخته می‌شود كه مجموع آنها را می توان به شرح ذیل خلاصه كرد :

1-5-1- تبیین وقایع تاریخی


گاهی مفسر در نقل اسباب النزول در ذیل یك آیه به برخی مسائل تاریخی و غزوات حضرت رسول اكرم (ص) می‌پردازد تا اینكه از این رهگذر بتوان مقصود خود را بیان كند . مسلماً این گونه آیات را نمی توان بدون توجه به روایاتی كه در مورد آنها نقل شده تفسیر كرد .
در ذیل به این آیات اشاره می‌شود .
الف) قد نَری تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فی السما(155)
یكی از حوادث تاریخی صدر اسلام تغییر قبله مسلمانان از بیت المقدس به سوی كعبه بود كه یهودیان مسلمانان را مورد تمسخر قرار می‌دادند خداوند متعال چندین آیه را در مورد همین مسئله نازل كرد مفسران هم روایاتی كه در مورد آیات نقل شده را بیان می‌كنند و البته گاهی به بررسی و تحلیل آن می‌پردازند زیرا از حوادث مهم تلقی می‌شود .
طبری در ذیل این آیه به نقل از سدی می‌نویسد :
«كان الناس یصلون قبل بیت المقدس ، فلما قدم النبی ( ص ) المدینة علی رأس ثمانیة عشر شهراً مهاجره ، كان أذا صلی رَفَعَ رأسه الی السماء ینظر ما یؤمر ، و كان یصلی قبل بیت المقدس ... فانزل الله جل تناوه ( قد
نَری تَقَلُّبَ وجهك ... »(156)
ابوالفتوح در ذیل آیه مذكور به تفصیل سبب نزول را نقل می كند وی می‌نویسد :
« سبب نزول آیت آن بود كه جماعتی از جهودان طعنه زدند و گفتند اگر محمد (ص) دین ما را عیب می كند چرا روی به قبله ما می كند اگر او را شریعت بودی ... این قول مجاهد است»(157)
البته طبری این روایت را به اختصار نقل می كند و همچنین هر دو مفسر روایتی از ابن زیدو ابن عباس نقل می كنند .
ب) وقاتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَكُم و لا تَعْتَدُوا(158)
از دیگر حوادث تاریخی ، می توان به غزوات و قراردادهای كه بین مسلمانان و مشركان مكه اشاره كرد كه آیاتی در مورد آنها نازل شد و مفسر با آشنایی سبب نزول این آیات ، به هدف خود می‌رسد ابوالفتوح در دلیل نزول این آیه با دو واسطه از ابن عباس نقل می‌كند و می‌نویسد:
« كلبی روایت كرد از ابوصالح از عبدالله ابن عباس كه گفت این آیه در صلح حدیبه آمد و آن بود كه چون رسول (ص) از مدینه بیرون آمد تا عمره آرد با رسول (ع) هزار و چهارصد مرد بودند بحدیبه رسیدند .
مشركان بیامدند و رسول را منع كردند و رها نكردند كه در مكه شود و رسول (ع) هدی كه داشت آنجا بكشت و این سال صلحی بكردند ... حق تعالی این آیه فرستاد»(159)
طبری در ذیل این آیه اشاره ای به این روایت نمی كند ، البته طبری در این گونه آیات به ندرت روایاتی را ذكر می كند با وجود آنكه وی كتابی در باب تاریخ تألیف كرده است .
اینكه آیا این روایت در ذیل این آیات دارای اعتبار است یا خیر اندكی محل تأمل است كه منجر به طولانی تر شدن مبحث می شود .


يکشنبه 5/6/1391 - 18:59 - 0 تشکر 530458


2-5-1- تبیین باورهای اعتقادی


از دیگر موارد كاربرد اسباب النزول ، این است كه مفسر در جهت عقاید خود یكسری روایاتی به عنوان سبب نزول آیات چه در جهت تأیید عقاید خود و یا نفی عقاید دیگران نقل می كند و یكی از عواملی كه منجر به جعل و تحریف سبب نزول شده است همین است . برای شناسایی این گونه موارد لازم است هم به سند این روایت و هم اینكه به مطابقت روایات با آیات قرآن توجه كرد .
در ذیل به آیاتی اشاره خواهد شد كه مفسر در نقل سبب نزول ، اعتقاد خودرا نمایان می‌سازد.
الف) یا أَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنُوا لا تُحَرِّمُوا طیبتِ ماأَحَلَّ الله لَكُم ولاتَعْتَدُوا(160)
هر دو مفسر در ذیل این آیه اقوالی را ذكر كرده اند و در یكی از این اقوال اختلاف نظر آنها بر اساس عقاید شان مشهود است كه به آن اشاره می شود .
طبری روایت ذیل را از قتاده بدینگونه نقل می‌كند :
« قتاده: فی قوله ( تُحرِّموُا طَیِّباتِ ما احل اللهُ لَكُم ) قال : نزلت فی اناس من اصحاب النبی ، ارادوا ان یتخلوا من اللباس و یتركوا النساء و یتزهدوا ، منهم علی بن ابی طالب و عثمان بن مظعون »(161)
وی همچنین به نقل از سُدی ، سبب نزول را در مورد ده نفر از اصحاب رسول اكرم ( ص ) از جمله امام علی (ع) و عثمان بت مظعون بیان می كند .
ابوالفتوح رازی به نقل سبب نزول آیه می‌پردازد اما می‌گوید این آیه در حق امیرالمؤمنین نیست . وی می‌نویسد : « مفسران گفتند سبب نزول آیه آن بود كه چون رسول ( ع) با صحابه و صف قیامت بكرد و احوال او و دوزخ و عقاب او و شدت او بر گناه كاران ، جماعتی از صحابه به بیامدند و در سرای عثمان بن مظعون بنشستند و گفتند ایشان ده كس بودند علی بن ابی طالب بود و ابوبكر و عبدالله مسعود و عبدالله عمر و ابوذر غفاری و سالم مولای خدیفه و مقداد بن اسود و سلمان فارسی و معقل بن مقرن اتفاق كردند بر آنكه بروز روزه نگشایند و شب نیاسایند . و بر بستر نخسبند و گوشت نخورند ... اگر خبر درست باشد در حق این مذكوران است مگر در حق امیرالمؤمنین علی ( ع ) كه به او لایق نیست ، زهد و عبادت او با این چیزها بیش از این بود ... »(162)
روایتی كه ابوالفتوح نقل می‌كند راوی آن مشخص نیست و فقط به این سخن (مفسران گفتند) اكتفا كرد اما طبری روایت را از سدی قتاده بدون آنكه به نقد و تحلیل این روایت بپردازد ، نقل می‌كند پس همانطور كه مشخص شد طبری روایتی را نقل می‌كنند كه با عصمت امام علی (ع) مطابقت ندارد زیرا اهل سنت معتقد به عصمت امامان معصوم (ع) نیستند .
ب ) و هُمْ یَنْهوَنَ عَنْهُ و یَنْئوْنَ عَنْه و إِن یُهْلِكُونَ إلاّ أَنُْفسَهُم و مایَشْعُرُون(163)
یكی دیگر از آیاتی كه با نگاه به روایت هر دو مفسر ، می توان به اختلاف دو مفسر در عقیده آنها پی برد همین آیه می باشد .
طبری در ذیل این آیه به نقل از ابن عباس ، قاسم بن مخیمرة ، و عطاء بن دینار می‌نویسد :
«نزلت فی ابی طالب كان ینهی المشركون أن یؤذوا محمداً ، و ینأی عما جاء به »(164)
در روایت مذكور طبری بدون آنكه به نقد آن بپردازد می‌گوید در ابوطالب نازل شده است ولكن ابوالفتوح بدون ذكر راوی ، بعد از نقل قول اول می‌نویسد : « و قول دیگر آن است كه آیه در ابولهب آمد كه او در جمعی حاضر بودی كسی خواستی كه رسول (ع) را ایذا كند یا طعن زند او رها نكردی و نهی كردی برای خویش را ولیكن خویشتن از او و از ایمان به او دور داشتی و مخالفان در تفسیر آورده‌اند كه آیه در شأن ابوطالب آمد كه او حمایت رسول (ع) كردی و مردم را از ایذای او نهی كردی و به او ایمان نیاوردی و در این باب حدیثی و شعری متناقص روایت كنند ..»(165)
ابوطالب كه بعد از وفات عبدالمطلب ، نگهداری پیامبر (ص) را بر عهده گرفت و همچنین امام اول شیعیان را در دامان خود پرورش داد موررد تعرض گروهی قرار می‌گیرد كه ابوالفتوح را ناخوش آمد و در این روایت از اینكه گروهی آیه را در شأن ابوطالب می‌دانند رد می‌كند

يکشنبه 5/6/1391 - 19:1 - 0 تشکر 530459

3-5-1- استنباط حكم فقهی


در بین تمام آیات قرآن كریم حدود 500 آیه به تبیین احكام فقهی مسلمانان اختصاص می‌دارند كه به آیات الاحكام مشهور هستند . مسلماً این آیات بنابر عللی نازل شده‌اند چنانچه سبب نزول و روایاتی كه در مورد این آیات نقل شده است را توجه كرد به علت نزول این آیات پی برده می‌شود .
گاهی مفسر از این دیدگاه ، در خلال تفسیر ، به نقل این روایات می پردازد و احكام فقهی را استنباط می كند . اما برخی از مفسران گاهی با نقل سبب نزول جعلی، به استنباط حكم فقهی در جهت عقاید خود و به كرسی نشاندن آن همت می‌گمارند كه در این گونه موارد دقت بیشتری را می‌طلبد.
ابوالفتوح رازی در خلال تفسیر خود گاهی به احكام فقهی از رهگذر اسباب النزول می پردازد كه محمد بن حریر بندرت به این موارد می‌پردازد .
ابوالفتوح رازی در سبب نزول آیه شریفه ( نسائكم حرث لكم ... )(166)بعد از ذكر دو قول از ابن عباس و جابربن عبدالله انصاری چنین می‌گوید :
« این اخبار و مانند آن ، همه دلیل آن می كند : كه ایتان النساء من غیر المأتی ، روا نباشد و تعلق آن كسی كه بر خلاف آن گویندن به این آیه درست نباشند ، چه آیه مقصود و وارد است بر این اسباب كه گفته شد ... »(167) طبری بعد از نقل اقوال در ذیل آیه (و إذا طَلَّقْتَُمُ النِسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ ... )(168) به حكم فقهی آیه می‌پردازد و می‌نویسد :
( ان الله تعالی ذكره انزلها دلالة علی تحریمه علی اولیاء النساء مضاره من كانوا له اولیاء من النساء بعضلهن عمن أردن نكاحه من ازواج كانوا لهن، فبن منهن بما تبیین به ألمراة من زوجهامن طلاق اوفسخ نكاح )(169)

يکشنبه 5/6/1391 - 19:2 - 0 تشکر 530462

4-5-1- فهم معنای آیات


با نگاه به اسباب النزولی كه ابوالفتوح برای آیات نقل می كند میتوان گفت در اكثر موارد در جهت فهم آیه ، این اقوال را ذكر می‌كند .
الف) ابوالفتوح تصریح دارد كه فهم معنای بعضی از آیات ، متوقف بر دانستن سبب نزول آنهاست وی در تفسیر آیه شریفه : « ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین»(170) می‌گوید:
« صادق جعفر بن محمد ( ع ) در تفسیر آیه گفت اطاعت خدای تعالی دارید در آنچه فرمود و طاعت رسول در آنچه مؤكد كرد بر شما . اگر بر گردی از ولایت ما ، خدای دوست ندارد كافران را به آیاتی كه در حق ماست . خدای تعالی آدم را و نوح را برگزید و فرزندان ایشان را برنگیزد و آل ابراهیم را برگزید »(171)
آن گاه با تأكید بر تفسیر نقل شده از امام صادق ( ع ) كه مبتنی بر سبب نزول آیه شریفه است می گوید :
« و معنای این آیات نظم نمی پذیرد تا سبب نزول او معلوم نمی شود »(172)
ب) لااكراه فی الدین(173)
هر دو مفسر در ذیل این آیه در جهت فهم آیه اقوالی را ذكر می‌كنند و هر دو می‌نویسد :
در مردی انصاری نازل شد ابوالفتوح نقل می‌كند كه :
« مجاهد گفت آیه در مرد انصاری آمد كه غلامی سیاه داشت او را صبیح گفتند او را اكراه می كرد بر اسلام ... )(174) و همچنین چنین روایتی را از سدی با تفصیل بیشتر نقل می‌كند طبری هم بدین گونه این روایت ر ا نقل می‌كند .

يکشنبه 5/6/1391 - 19:2 - 0 تشکر 530463

6-1- اجمال و تفصیل در روایات اسباب النزول


برخی از اسباب النزول آیات ، بالاخص آیات الاحكام ، كه یكی از فواید نقل سبب نزول می باشد و یا آیاتی كه به وقایع تاریخی و اعتقادی بر می گردد ، به صورت تفصیلی یعنی نقل تمام داستان ، روایت می‌شوند اما گاهی در جهت شناساندن شخصیت‌ها و چنین مواردی ، سبب نزول به صورت اجمالی نقل می‌شوند .
اینكه دو مفسر ، طبری و ابوالفتوح رازی در این باب چگونه متعرض سبب نزول شده‌اند بحث ذیل اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسد .
طبری در تفسیر آیات از مجموع 262 مورد نقل سبب نزول ، در 224 مورد به تفصیل ، اسباب نزول را نقل كرده و تنها در 18 مورد به گزارش اجمالی اكتفا كرده است (175)
ابوالفتوح رازی كه برای 316 آیه و 7 سوره تمام ، جمعاً 323 مورد ، سبب نزول نقل كرده است ، 56 مورد را به سبك اجمالی و بقیه موارد را به سبك تفصیلی گزارش كرده است (176)
از مطالب فوق این نكته بر می آید كه هر دو مفسر به سبك تفصیلی گرایش داشته اند در ذیل نمونه ای از این سبك نقل سبب نزول از دو تفسیر مذكور بیان می شود
الف) ان الذین كفروا ینفقون اموالهم لیصدوا عن سبیل الله(177)
طبری در ذیل آیه مذكور به اسناد متعدد به صورت اجمالی سبب نزول آیه را اینگونه نقل می‌كند :
«نزلت فی ابوسفیان بن حرب»(178)
و لكن ابوالفتوح رازی اقوالی را ذكر می كند و به تفصیل سبب نزول را بیان می كنند . وی به نقل از محمدبن اسحق می نویسد :
روز بدر آن واقعه افتاد قریش را هزیمتیان با مكه آمدند و ابوسفیان بیامد و كاروان خود با مكه آورد ، عبدالله بن ابی ربیعه و مكرمه بن ابی جهل و ضراربن امیه با جماعتی از قریش كه پدران و برادران ایشان را كشته بودند بیامدند و ابوسفیان را گفتند ... خدای تعالی این آیه فرستاد (179)
وی همچنین با نقل روایت دیگری ادامه می دهد :
«مقاتل و كلبی گفتند آنانند كه روز بدر مقاتلان را طعام می داند و ساز می كردند و ایشان دوازده مرد بودند ... »(180) البته طبری به صورت اجمالی این روایت را نقل می كند : «و قال بعضهم : عنی بذلك المشركون من اهل بدر»(181)
ب) یا ایها الَّذینَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللََه و ذَرُواما بقی مِنَ الرِبوا إنْ كُنتم مُؤمنیِن (182)
هر دو مفسر در ذیل آیه مذكور مفصلاً سبب نزول را بیان می‌كنند .
طبری ابتدائاً سبب نزول را از سدی به صورت تفصیل بدین گونه نقل می‌كند .
«نزلت هذه الآیه فی العباس بن عبدالمطلب و رجل من بنی المغیرة كانا شریكین فی الجاهلیه ، سلفا فی الربا إلی أناس من ثقیف من بنی عمرو ، و هم بنو عمر و بن عمیر ، فجاء الإسلام و لهما اموال عظیمة فی الربا ، فانزل الله ( ذروا مابقی ) »(183)
ابوالفتوح در ذیل آیه كه همین روایت را مرتبه دوم البته با این تفاوت كه طبری نام شریك عباس بن عبدالمطلب را ذكر نمی كند و فقط می گوید مردی از بنی مغیره است ولكن ابوالفتوح نام شریك عباس را خالد ولید معرفی می‌كند . ابوالفتوح به نقل از سُدی می‌نویسد :
«آیه در عباس و خالد ولید فرود آمد و ایشان هر دو انباز بودند در جاهلیت ، ایشان سلف كردندی و ربا دادندی در بنی عمرو و بنی عمیر و ایشان قومی بودند از ثقیف ، چون اسلام در آمد ایشان را مالی عظیم جمع شده بود بر ایشان خدای تعالی این آیه فرستاد»(184)
طبری روایت دوم را همچون روایت اول به تفصیل از ابن جریح نقل می‌كند وی می‌نویسد :
«ابن جریح قوله : ( یا ایها الذین ... ) قال : كانت ثقیف قد صالحت النبی ( ص ) علی ان مالهم من ربا علی الناس ، و ما كان للناس علیهم من ربا فهو موضوع . فلما كان الفتح ، استعمل عتاب بن اسید علی مكة ، و كانت بنو عمروبن عمیربن عوف یأخذون الربا من بنی المغیرة ... فنزلت ، (یا ایها الذین ... )»(185)
طبری در ادامه از ابن جریح و عكرمه روایت دیگری را نقل می‌كند :
«كانوا یاخذون الربا علی بنی المغیرة یزعمون انهم مسعود و عبد یا لیل و حبیب و ربیعة ... »(186)
ابوالفتوح همین روایت را كه طبری از عكرمه نقل كرده است از مقاتل نقل می‌كند و می‌نویسد:
آیه در چهار برادر ثقفی آمد مسعود و عبد یا لیل و حبیب و ربیعه و ایشان پسران عمروبن عمیر بن عوف الثقفی بودند ... )(187)
البته ابوالفتوح روایت دیگری را مفصلاً‌ از عطاء و عكرمه نقل می‌كند كه طبری آن را نقل نكرده است بر این اساس دو مفسر در نقل اسباب النزول به صورت اجمالی و تفسیری یك روش مشابه را دارا نیستند .

يکشنبه 5/6/1391 - 19:3 - 0 تشکر 530464

فصل دوم : روش شناسی طبری و ابوالفتوح رازی در نقد روایات اسباب النزول


1-2- پیشینه بحث :


در نقل اسباب النزول ، گاهی مفسران فقط به گزارش آن و گاهی علاوه بر گزارش ، به نقد و تحلیل اقوال می پردازند و قول برتر را بر اساس ملاك و معیارهایی بیان می‌كنند .
مطلب ذیل ما را در شناخت روش طبری و ابوالفتوح رازی در نقل اسباب النزول است یاری می‌رساند .
بر اساس تتبع به عمل آمده در تفسیر طبری ، وی برای 259 آیه و سه سوره ( تبت ، كافرون ، اخلاص ) به نقل سبب نزول پرداخته است . از مجموع موارد یاد شده فقط در هفده مورد بعد از گزارش به نقد و تحلیل سبب نزول همت گمارده است و در بقیه موارد (245 مورد ) ، به صرف گزارش اكتفا كرده است .
بنابراین می توان : سبك ابن جریر طبری در بحث اسباب نزول ، بیشتر گزارش و كمتر به تحلیل می‌پردازد(188)
در مورد سبك ابوالفتوح باید گفت : بر اساس استقرار ، ابوالفتوح برای 316 آیه و 7 سوره تمام ، جمعاً 323 مورد ، سبب نزول نقل كرده است . از مجموع موارد یاد شده فقط در 12 مورد بعد از نقل اسباب نزول به شیوه های مختلف به نقد و یا تحلیل آنها پرداخته و در سایر موارد ( 311 مورد ) به صرف گزارش اكتفا كرده است . بنابراین می توان گفت : سبك ابوالفتوح رازی در پرداختن به اسباب النزول ، گزارشی است و نه تحلیلی (189)
با مطالبی كه ذكر آن رفت می توان گفت هر دو مفسر اكثراً به گزارش اسباب نزول آیات اكتفا كرده‌اند و بندرت به تحلیل و نقد آن پرداخته‌اند .

يکشنبه 5/6/1391 - 19:3 - 0 تشکر 530465

2-2- ملاك نقد


با جستجو در اسباب النزول آیات ده جزء نخست قرآن كریم ، در تفسیر نمایان شد مشخص شد كه طبری و ابوالفتوح رازی در نقد و تحلیل سبب نزول آیات متفق القول نیستند به عبارت دیگر گاهی هر دو تنها به گزارش اكتفا می‌كنند و گاهی یكی به گزارش و دیگری به تحلیل و نقد آن می‌پردازند. مفسرانی كه به تحلیل و نقد اسباب نزول آیات همت می‌گمارند ملاكهایی را در نظر می‌گیرند و بر اساس این ملاكها قول برتر را بر دیگر اقوال ترجیح می‌دهند و گاهی اقوال رد شده را رد و قول خویش را بیان می‌كنند .
طبری و ابوالفتوح رازی با وجود آنكه بندرت به تحلیل و نقد اسباب النزول پرداخته‌اند و لكن ملاكهایی را برای بررسی روایات برگزیده‌اند . مواردی كه در ذیل بدان اشاره می شود مؤیدی بر این مدعاست .

يکشنبه 5/6/1391 - 19:4 - 0 تشکر 530467

1-2-2- عموم آیه


از دیدگاه طبری ، هر گاه برای یك آیه قرآن ، مراد خاص و یا سبب نزول معین و مورد قبول مفسر وجود داشته باشد ، حمل آیه بر مفهوم عام نیز معتبر خواهد بود .
الف) ان الذین كفروا ینفقون امْوالهم لِیَصُدُّوا عن سبیل الله(190)
طبری در ذیل آیه مذكور دو قول را به عنوان سبب نزول مطرح كرده از جمله :
«نزلت فی ابی سفیان بن حرب استأجر یوم أحد ألفین من الأحابیش من بنی كنانه»(191)
« قال بعضهم ، عنی بذلك المشركون من أهل بدر »(192)
محمدبن جریر بعد از نقل این دو روایت قول برتر را اینگونه بیان می‌كند :
« والصواب من القول فی ذلك عندی ماقلنا ، و هو أن یقال : ان الله أخبر عن الذین كفروا به من مشركی قریش انهم ینفقون اموالهم ، لیصدواعن سبیل الله ، لم یخبرنا بأی أولئك عنی ، غیر انه عم بالخبر الذین كفروا ، و جائز أن یكون عنی ، المنفقین اموالهم لقتال رسول الله ( ص) و اصحابه بأُحد ، و جائز ان یكون عنی المنفقین منهم ذلك البدر ، و جائز ان یكون عنی الفریقین»(193)
طبری با این كه قول برتر را بیان می كند ، اعتبار عمومیت آیه را بیان كرده است و می‌نویسد :
« فالصواب فی ذلك أن یعم كما عم جل ثناوه الذین كفروا من قریش »(194)
همانگونه كه مشخص شد طبری با وجود آنكه روایاتی مبنی بر خاص بودن آیه نقل می‌كند اما به تحلیل این اقوال می‌پردازد و سبب نزول آیه را عام می داند .
ابوالفتوح رازی كه این اقوال را بیان می‌كند صرفاً به گزارش اكتفا كرده از طبری اقتباس نكرده است و به تحلیل در مورد این آیه نمی‌پردازد و به عبارت دیگر از طبری در تحلیل آیه اقتباس نكرده است .
ب) او من كان میتاً فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشی (195)
ابوالفتوح در ذیل آیه فوق اقوال متعددی را نقل می‌كند از جمله :
«خلاف كردند در آنكه آیه در كه آمد عبدالله عباس و حسن بصری و جماعتی مفسران گفتند در جمله مؤمنان آمد و كافران . عكرمه گفت : آیه در عمار یاسر آمد و ابوجهل و این قول ابو جعفر باقر است . و زجاج گفت : در رسول آمد و ابوجهل »(196)
ابوالفتوح بعد از نقل این اقوال آنگاه به نقد سبب نزول می‌پردازد و می‌نویسد :
( قول اول اولی تر است برای عمومش )(197)
در این مورد و موارد متعدد دیگر كه مفسر عموم را اولی می‌داند ، دلیلش این است كه نزول آیه به سبب خاص ثابت نشده ، تا حملش بر عموم محتاج به دلیل باشد ، بلكه با عموم آیه تعارض دارد و در صورت تعارض ، عمومیت آیه مقدم است .
اما طبری در نقل سبب نزول آیه بدون آنكه به تحلیل بپردازد فقط به گزارش اجمال اكتفا كرده و گفته : «نزلت فی عمر بن خطاب و ابو جهل بن هشام »(198)
ج ) همچنین ابوالفتوح در ذیل آیه 28 سوره آل عمران بعد از ذكر اقوالی در سبب نزول آیه می‌نویسد :
( اگر بر عموم حمل كنند تا جمله داخل باشد از مذكوران در این اقوال اولی تر باشد ... )(199)

يکشنبه 5/6/1391 - 19:4 - 0 تشکر 530468

2-2-2- ظاهر آیه


از دیگر ملاكهای كه دو مفسر در تحلیل و نقد اسباب النزول به كار برده‌اند ظاهر آیه می‌باشد و بر همین اساس ، روایتی را بر سایر اقوال ترجیح می‌دهند .
الف) قُلْ إنْ كُنْتُم تُحبُّونَ الله فاتَّبِعونِی (200)
طبری بعد از نقل اقوال متعدد بر اساس ظاهر آیه كه دلالت می كند به تحلیل و نقد اقوال می‌پردازد .
وی ابتدا دو قول را نقل می‌كند :
« اختلف اهل التأویل فی السبب الذی أنزلت هذه الآیه فیه ، فقال بعضهم : أنزلت فی قوم قالوا علی عهد النبی (ص) : إنا نحب ربنا ، فامرالله جل و عزّ نبیه محمداً (ص) أن یقول لهم : « إن كنتم صادقین ...» و قال آخرون : بل هذا امر من الله نبیه محمداً (ص) أن یقول الوفد نجران الذین قدموا علیه من النصاری ...»(201)
وی روایت دوم را به استناد محمد بن جعفربن الزبیر نقل می‌كند .
ابتدا طبری قول دوم را می‌پذیرد و می‌گوید :
( و اولی القولین بتأویل الآیه ، قول محمد بن جعفر بن الزبیر ، لأنه لم یجز لغیر وفد نجران فی هذه السورة ، و لا قبل هذه الآیه ذكر قوم ادعوا أنهم یحبون الله ولاانهم یعظمونه،فیكون قوله : ( ان كنتم ... )جواباً لقولهم علی ماقاله الحسن )(202)
وی در ادامه روایت حسن بصری را كه همان قول اول می باشد را نقد می كند و می نویسد :
« و أما ما روی الحسن فی ذلك مما قد ذلك مما قد ذكرناه ، فلا خبر به عندنایصحّ، فیجوز ان یقال : ان ذلك كذلك ، و ان لم یكن فی السورة دلالة علی انه كما قال إلا ان یكون الحسن أراد بالقوم الذین ذكر أنهم قالوا ذلك علی عهد رسول الله (ص) و قد نجران من النصاری ، فیكون ذلك من قوله نظیر اخبارنا ، فاذا لم یكن بذلك خبر علی ما قلنا ، و لا فی الآیة دلیل علی ما و صفنا ... »(203)
همانطور كه بر می‌آید طبری بر اساس دلالت سوره و آیه ، به نقد و رد روایت حسن بصری می‌پردازد و قول برتر را قول ابن زبیر می‌داند .
ابوالفتوح رازی بدون آنكه به تحلیل بپردازد ، در ذیل آیه مذكور به گزارش اقوال در باب سبب نزول می‌پردازد .
ب) و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله(204)
یكی از آیات قابل بحث در بین مفسران در ابعاد مختلف آیه فوق می‌باشد ابوالفتوح در سبب نزول آیه شریف چند قول ذكر كرده و قول دوم را چنین نقل می‌كند :
« جماعتی دیگر از مفسران گفتند كه آیه در حبیب رومی آمد كه او برخاست تا هجرت كند و بیاید از مكه به مدینه .
قریش چون دانستند از پی او بیامدند چون در او رسیدند او از شتر فرود آمد و كمان بزه كرده و گفت . بینی در این كنانه من چند تیر است ... خدای تعالی این آیه فرستاد ... )(205)
وی سپس در ذیل این روایت ، به نقد و رد آن بر اساس آنچه كه از آیه بر می‌آید می‌پردازد و می‌نویسد :
« و این قول خطاست برای آنكه اگر چنین بودی ، خدای تعالی (یشری) نگفتی كه (بیع) باشد، (یشتری) گفتنی كه (ابیتاع) باشد . برای آنكه او مال داد و نفس باز خرید و معنای آیه این است كه نفسش بفروشد و به بها ، رضای خدا ستاند ... »(206)*
البته طبری در ذیل این آیه ابتدا اقوالی را ذكر می كند و بعد از آن به تحلیل اقوال می پردازد و می نویسد : «و الذی هو أولی به ظاهر هذه الآیه من التأویل ، ما روی عن عمربن الخطاب و عن علی بن ابی طالب و ابن عباس رضی الله عنهم ، من یكون عنی بها الآمر بالمعروف و الناهی عن المنكر ، و اما ما روی من نزول الآیه فی امر صهیب ، فإن ذلك غیر مستنكر ، إذكان غیر مرفوع جواز نزول آیة من عند الله علی رسوله (ص) به سبب من الأسباب ، و المعنی بها كل من شمله ظاهرها »(207)
وی نهایتاً قول برتر را اینگونه بیان می كند : «فالصواب من القول فی ذلك أن یقال ان الله عز ذكره وصف شاریاً نفسه ابتغاء مرضاته ، فكل من باع نفسه فی طاعته ...»(208)
مورد قبلی یكی از موارد استثنائی بود كه ذكر شد زیرا بسیار بندرت پیش می آید كه هر دو مفسر در یك آیه به تحلیل و نقد روایات آن بپردازند .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.