• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 3755)
چهارشنبه 1/6/1391 - 11:45 -0 تشکر 523150
ظهور و دولت جهانی

با سلام

برای جلوگیری از شلوغ شدن انجمن تبیان پستای مربوط به ظهور حضرت و دولت جهانی ایشان در این مبحث قرار می گیرند

با تشکر از استقبال شما

چهارشنبه 1/6/1391 - 11:55 - 0 تشکر 523173

سرانجام مستضعفان

سرنوشت مستضعفان در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های فراوان و پیچیدگی‌های ویژه‌ای داشته؛ پیكاری سخت و مبارزه‌ای پی‌گیر كه همواره آنان را با محیط اطراف درگیر كرده است. در این میان، سردمداران زر و زور و تزویر و مستكبران خودپرست به گونه‌های مختلف آنان را برنمی‌تابیدند و می‌كوشیدند تا آنان را همواره زیرسلطه خود داشته باشند. در طول این كشمكش‌ها، قدرت‌طلبان و سودجویان كه خوی استكباری در وجودشان رشیه دوانیده است، از هر روشی بهره برده‌اند و حتی اگر منافع خویش را در زندگی آنان می‌یافتند، آنان را نمی‌كشتند و چنانچه مصلحت خویش را در مرگشان می‌دیدند، بی‌محابا بر زندگی‌شان دست تطاول می‌یازیدند و خیمه‌های تجاوز و عیش و نوش خود را بر فراز استخوان‌های خرد شدة آنان بنا می‌كردند كه تاریخ از این سرگذشت‌های اندوه‌بار، فراوان به یاد دارد.
كشتار و غارت آشكار و پنهان، حق‌كشی‌ها و زشتی‌های بی‌امان و پلیدی‌ها و پلشتی‌هایی كه از سوی استكبار در طول سال‌ها به وقوع پیوسته و نفرتی كه در دل انسان‌های آزاداندیش و وارسته نسبت به آنان هست، سند زندة رشدنایافتگی آنان به شمار می‌رود. در مقابل، مظلومیّت و حقّانیت و راستی و درستی وصف‌ناپذیری كه از جبهه حقّ در سینة تاریخ به یادگار مانده، نیكوترین سرانجامی است كه مستضعفان به آن رسیده‌اند.
هنگامی كه نبرد قهرمانانه شماری اندك با قلب‌های سرشار از عشق به حقیقت را در صحرای كربلا در برابر انبوه عظیم سپاه شب‌پرستان كینه‌توز و بی‌هویت به نظاره می‌نشینیم، مفهوم تاریكی و روشنایی، خوبی و بدی، حقّ و باطل و مستضعف و مستكبر را با روشنی هرچه بیشتر ادراك می‌كنیم.
از داستان‌های زندگانی پیام‌آوران الهی و رهبران آسمانی و امامان و مصلحان و عالمان نیك سیرت و همه فرهیختگان و محرومان و مظلومان تاریخ كه برای دست‌یابی به آرمان‌ها و اهداف مقدس و فطرت خداجوی بشری كوشیده و در این راه رنج‌های بسیاری به جان خریده‌اند، می‌توان پندهای فراوانی آموخت و در زندگی به عنوان سرمشق از آن بهره‌مند شد. آنان كه هرگاه به پیروزی دست یافتند، زمینه‌های بندگی مردم را در برابر خدا فراهم آوردند و خود، پیشاپیش آنان در برابر خدا به خاك افتادند و هرگز درصدد هماوردی با آفریدگار جهان و زیرپا نهادن قوانین و فرمان‌های او برنیامدند. آن‌گاه نیز كه كارشان به شكست ظاهری انجامید، هیچ‌گاه سرخورده نشدند و احساس شكست نكردند، بلكه شكست و پیروزی در نظر آنان به گونه‌ای دیگر جلوه كرد؛ زیرا در دیدگاه ژرف آنان، گام نهادن در مسیر كمال و پیشرفت به سوی هدف ترسیم شده از سوی خالق هستی، پیروزی است، هرچند به ظاهر كشته یا مجروح شوند. در مقابل، چنانچه یك گام از آرمان‌های بلند خود عقب می‌افتادند، احساس شكست می‌كردند؛ گرچه به لحاظ ظاهری به پیشرفت‌هایی هم دست یافته باشند.
براین اساس، از دیدگاه ژرف بین آنان، قیام و قسط، انجام وظیفه، كوشش در راه خدا و خدمت به جامعه و مبارزه با مظاهر استكبار و استضعاف، سرانجامی نیكو دارد و این مهم، هر نتیجه‌ای را كه در پی داشته باشد، ارزشمند است.
ولی از دیدگاه كلّی، سیر تدریجی نظام هستی به سوی پیروزی و موفقیّت مطلق مستضعفان است. سرانجام، آنان بر قلّه‌های پیروزی تكیه خواهند زد و جور و ستم و استثمار و بهره‌كشی‌ها را از پهنای هستی خواهند زدود و خود، وارثان زمین خواهند شد. آنان زمینی را كه پر از جور و ستم شده بود، از عدل و داد سرشار خواهند كرد؛ زیرا خداوند چنین اراده كرده است كه پیشوایی و سروری جهان از آن مستضعفان باشد و آنان وارثان زمین شوند.1

سنت‌الهی در تدبیر جوامع


قوانین جامعه‌شناختی قرآن كریم، با عنوان «سنتّ‌های الهی در تدبیر جوامع» قابل طرح است. واژه «سنّت» به مفهوم راه و رسم، روش و رفتار و شیوه‌ای است كه استمرار داشته باشد. قرآن، سنّت را هم به خدا و هم به انسان‌ها نسبت می‌دهد. به همین دلیل، تعبیرهایی مانند «سنّت الله»، «سنّتنا»، «سنّة الاوّلین» و «سنن الّذین من قبلكم» و... در قرآن به چشم می‌خورد.
به طور كلی، سنّت الهی در یك تقسیم‌بندی به دو گونه‌اند:
1. سنّت‌هایی كه به زندگانی انسان در سرای دیگر و پاداش و كیفری كه در آن جهان از آن برخوردار خواهند بود، مربوط می‌شود.
2. سنّت‌هایی كه به زندگی دنیایی و این جهانی بشر مربوط است.
این سنّت‌ها نیز برخی رفتارهای فردی و برخی دیگر رفتارهای اجتماعی یا هر دو مورد را در برمی‌گیرد، ولی چیزی كه ما در پی شناسایی آن هستیم، سنّت‌های الهی مربوط به زندگی دنیایی در بستر جوامع است كه از آن میان، به سنّت الهی «پیروزی حق بر باطل» اشاره می‌كنیم.

پیروزی حق بر باطل


نبرد و رویارویی حق و باطل، به سرآغاز هستی باز می‌گردد. ابلیس، به عنوان موجودی سركش و قانون‌ستیز در برابر فرمان الهی گردن فرازی كرد و آنرا نپذیرفت. به همین سبب از درگاه الهی رانده شد، ولی هرگز از كینه‌ورزی و عناد و مبارزه پی‌گیر در برابر حق باز نایستاد.
این امر به نماد تضادّ دو گونه اندیشه و روش در تمام دوران‌ها تبدیل شد. در طول زمان و در قالب‌های گوناگون، همواره موضع‌گیری‌ها و درگیری‌هایی میان آنان صورت پذیرفته است. كشمكش‌های دامنه‌داری كه فرزندان آدم از آغاز آفرینش تا روز قیامت با آن روبه‌رو خواهند بود، ناشی از همین امر است. كشته شدن هابیلیان به دست قابیلیان و به آتش در افتادن ابراهیم‌ها به دست نمرودها و به حاشیه رانده شدن علویان به وسیله امویان، داستان غم‌انگیز این مبارزات و رویارویی‌هاست.از سوی دیگر، تاریخ شاهد گویای پیروزی‌های جبهه حق در دوران‌های مختلف است. پیروزی مستضعفان بنی‌اسراییل در سرزمین مصر، غلبة مسلمانان در حجاز، دوران شكوفایی و بالندگی اسلام و پدید آمدن عدالت اجتماعی در عصر پیامبر اكرم(ص)، نمونه‌هایی از این پیروزمندی‌هاست. ولی به طور كلی، یكی از سنّت‌های الهی، پیروزی حق بر باطل است. تحقّق این امر گرچه به طول می‌انجامد، ولی ارادة الهی و سنّت پروردگار بر آن تعلّق گرفته است.
در این باره به چند آیه از قرآن كریم اشاره می‌كنیم:
خدا می‌خواست حق را با كلمات خود ثابت و كافران را ریشه كن كند تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند. هرچند بزهكاران خوش نداشته باشند.2
در آیة دیگری می‌فرماید:
خدا باطل را محو و حقیقت را با كلمات خویش پابرجا می‌كند.3
به دلیل اینكه حق و باطل با یكدیگر قابل جمع نیستند، آمدن حق، موجب از میان رفتن باطل خواهد شد:
حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابود شدنی است.4
بلكه حق را بر باطل فرو می‌افكنیم. پس آن را درهم می‌شكند و به ناگاه آن نابود می‌گردد.5
و در بیان دیگری، خطاب به پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید:
بگو: بی‌گمان، پروردگارم حقیقت را القا می‌كند. اوست دانای نهان‌ها. بگو: حق آمد و دیگر باطل از سر نمی‌گیرد و برنمی‌گردد.6
در كنار آیات یادشده، بخشی از آیات قرآن از پیروزی پیامبران و پیروان آنان سخن به میان آورده است:
حزب خدا همان پیروزمندانند.7
یا:و یاری كردن مؤمنان بر ما واجب است.8
در حقیقت، ما فرستادگان خود و كسانی را كه [به آنان] گرویدند، در زندگی دنیا و روزی كه گواهان برپا می‌ایستند، به یقین، یاری می‌كنیم.9
سپس فرستادگان خود و كسانی كه گرویدند می‌رهانیم؛ زیرا بر ما فریضه است كه مؤمنان را نجات دهیم.10
پیش‌تر به اثبات رسید كه پیامبران، امامان، عالمان بیدار و مؤمنان حق جو و به طور كلی، هركس كه به گونه‌ای از حقوق خویش محروم شده و زمینة بالندگی و شكوفایی نیافته است، در شمار مستضعفان قرار دارند. اینان كه همواره در راستای تحقّق آرمان‌های حق و نابودی باطل در تكاپویند و بخشی از آنان دست‌كم حق‌ستیز نبوده‌اند، مصداق‌های حق به شمار می‌آیند و مشمول وعده‌های الهی می‌شوند.

نوید پیروزی مستضعفان


قوانین حاكم بر نظام آفرینش و سنّت‌هایی كه بر تاریخ و جوامع حاكم است، همواره همة پدیده‌ها از جمله انسان و جامعه انسانی را به سوی رشد و كمال رهنمون می‌شوند. مستضعفان مؤمن كه برترین رویكرد را دربارة این قوانین برگزیده‌اند و نظام فكری، اعتقادی و عملی‌شان با سنّت‌های هستی هماهنگی دارد و پیوسته در تكاپوی رسیدن به هدف‌های بلندی هستند كه خدای سبحان برای انظام آفرینش ترسیم كرده است، این استحقاق را دارند كه با بهره‌گیری از دستورها و سنت‌های الهی، مراحل رشد و تكامل را گذرانده و به قلّه سعادت برسند. در این راستا قرآن كریم به آنان این گونه بشارت می‌دهد:
و می‌خواهیم بركسانی كه در زمین، فرودست شدند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث زمین كنیم و در آن سرزمین فرمانروایی‌شان دهیم.11
واژگان «نرید» [می‌خواهیم] و «نمنّ» [منت نهیم] و «نجعل» [گردانیم] در [آیه در] قالب فعل مضارع و دارای معنای استمرار و به صورت یك قانون كلی و فراگیر بیان شده‌اند، تا چنین پنداری پیش نیاید كه این نوید پیروزی ویژة مستضعفان بنی‌اسراییل [در سرزمین مصر است.12
و به یقین خدا به كسی كه دین او را یاری می‌كند، یاری می‌دهد.13
چنانچه خدا به كسی یاری رساند، پیروزی او قطعی است. پس در واقع، این آیة شریفه نوید پیروزی به مستضعفان است.
در آیة دیگر می‌خوانیم:
و اگر مؤمنید، سستی مكنید و غمگین مشوید كه شما برترید.14
همچنین می‌فرماید:
خدا به كسانی از شما كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده‌اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد؛ همان‌گونه كه كسانی را كه پیش از آنان بودند، جانشین خود قرار داد.15
در شأن نزول این آیه آمده است:
پیامبر و اصحابش در مكّه حدود ده سال، مردم را مخفیانه به سوی خدا فرامی‌خواندند، بدون اینكه دربارة مبارزة مسلّحانه سخنی بگویند. تا اینكه فرمان الهی مبنی بر هجرت مسلمانان به مدینه صادر گردید. پس از هجرت و تشكیل نظام اسلامی، مسلمانان از سوی خدا به نبرد مسلّحانه با دشمنان مأمور شدند. به خاطر ترس از دشمن ناچار بودند در طول شبانه‌روز مسلّح باشند. این موضوع برای مسلمانان سخت و طاقت‌فرسا بود. از این‌رو، یكی از آنان نزد پیامبر آمده و پرسید: یا رسول‌الله! آیا ما برای همیشه باید در حالت وحشت به سر ببریم؟ آیا روزی فرا خواهد رسید كه ما به امنیت رسیده و سلاح‌های خود را كنار بگذاریم.؟ پیامبر فرمود: این وضعیت دیری نمی‌پاید و پس از مدت زمانی شما آرامش و امنیّت خود را باز خواهید یافت و اسلحه‌ها را از خویشتن دور خواهید كرد.16
بنابراین، قرآن دربارة پیروزی نهایی مستضعفان بشارت‌هایی داده است، ولی این نویدها به شرایطی وابسته است.

نمونه‌هایی از پیروزی مستضعفان


یكی از سنت‌های الهی، پیروزی مستضعفان بر مستكبران است. قرآن كریم در آیات گوناگونی، نمونه‌هایی از پیروزی‌های مستضعفان و عوامل پدید آورنده آنها را بیان داشته است:
موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید و پایداری ورزید. كه زمین از آن خداست؛ آن‌را به هركس از بندگانش كه بخواهد، می‌دهد و فرجام نیك برای پرهیزكاران است. و به آن گروهی كه پیوسته تضعیف می‌شدند، بخش‌های باختر و خاوری زمین را ـ كه در آن بركت قرار داده بودیم ـ به میراث عطا كردیم. و به پاس آنكه صبر كردند، وعده نیكوی پروردگارت به فرزندان اسراییل تحقّق یافت.17
سرانجام پس از درهم شكسته شدن قدرت فرعونیان، بنی‌اسراییل كه سالیان درازی را در زیر زنجیر اسارت و بردگی به سر برده بودند، پیروز شدند و وارث سرزمین‌های پهناور آنان گشتند. از این دو آیه برمی‌آید كه رمز پیروزی آنان، یاری جستن از خدا و پایداری در راه هدف بوده است.
حضرت نوح و شمار پیروانش، سال‌ها كوشیدند و در راه هدف خویش رنج‌های طاقت‌فرسایی را به جان پذیرفتند و سرانجام به پیروزی نهایی دست یافتند:
و ما او و كسانی را كه با وی در كشتی بودند، نجات دادیم.18
و دربارة هود(ع) می‌فرماید:
پس او و كسانی را كه با او بودند، رهانیدیم.19
نیز در مورد حضرت لوط(ع) می‌فرماید:
پس او و خانواده‌اش را نجات دادیم.20
همچنین دربارة صالح پیامبر(ع) آمده است:
پس چون فرمان ما رسید، صالح و كسانی را كه با او ایمان آورده بودند، رهانیدیم.21
تعبیر پیشین دربارة حضرت شعیب نیز وارد شده است.22
موارد بسیاری از نمونه‌های پیروزی مستضعفان در قرآن23 آمده است كه آوردن یكایك آنها در این مجال نمی‌گنجد.
پیامبر گرامی اسلام و یاران پاك‌باخته‌اش كه سال‌ها در زیر شكنجه و آزار مشركان بودند، در اثر جان‌بازی و جهاد و مبارزه به پیروزی دست یافتند. قرآن در این‌باره می‌فرماید:
چون هنگام فتح و پیروزی با یاری خداوند فرا رسد و در آن روز مردم را بنگری كه فوج فوج به دین خدا داخل می‌شوند.24
در این آیة شریفه، واژگان «نصر» [پیروزی] و «فتح» در پی یكدیگر آمده است. «نصر» به معنای یاری و كمك پروردگار به پیامبر و غلبه و پیروزی آن حضرت بر دشمنان است كه با فتح مكّه صورت پذیرفت و بیشتر دشمنان پیامبر از میان رفتند. همچنین مراد از «فتح»، فتح مكّه است كه پیروزی بزرگی برای اسلام و مسلمانان بود. منظور از واژه «النّاس» نیز بت‌پرستان عرب مانند اهل مكّه و طائف و یمن و هوازن و همانندهای ایشان هستند كه گروه گروه به دین حق گرویدند و در راه پیروزی مسضعفان تلاش‌ها كردند.25
افزون بر موارد یاد شده، نشانه‌هایی در آیات و روایات مبنی بر تعلّق مشیّت الهی بر پیروزی نهایی مستضعفان وجود دارد كه در آینده بدان خواهیم پرداخت.

پی‌نوشت‌ها:


٭ مستضعفان از دیدگاه اسلام، مركز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، صص 184ـ 175.
1. سورة قصص(28)، آیة 5 و 6.
2. ... و یرید الله أن یحقّ الحقّ بكلماته و یقطع دابر الكافرین٭ لیحقّ الحقّ و یبطل الباطل و لوكره المجرمون. سورة انفال(8)، آیة 7 و 8.
3. یمح الله الباطل و یحقّ الحقّ بكلماته. سورة شورا(42)، آیة 24.
4. جاء الحقّ و زهق الباطل إنّ الباطل كان زهوقاً. سورة اسرا(17)، آیة 81.
5. بل نقذف بالحقّ علی الباطل فیدمغه فإذا هو زاهقٌ. سورة انبیاء(21)، آیة 18.
6. قل إنّما أعظكم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جنّة إن هو إلّا نذیرٌ لكم بین یدی عذابٍ شدیدٍ. قل جاء الحقّ و ما یبدی الباطل و ما یعید. سورة سباء(34)، آیات 46 و49.
7. فإنّ حزب الله هم الغالبون؛ سورة مائده(5)، آیة 56.
8. وكان حقّاً علینا نصر المؤمنین. سورة روم(30)، آیة 47.
9. إنّا لننصر رسلنا و الّذین آمنوا فی الحیاة الدّنیا و یوم یقوم الأشهاد. سورة غافر(23)، آیة 51.
10. ثمّ ننجّی رسلنا و الّذین آمنوا كذلك حقّاً علینا ننج المؤمنین. سورة یونس(10)، آیة 103.
11. و نرید أن نمنّ علی الّذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمّةً و نجعلهم الوارثین٭ و نمكّن لهم فی الأرض. سورة قصص(28)، آیة 5 و 6.
12. تفسیر نمونه، ج 16، ص 15.
13. و لینصرنّ الله من ینصره؛ سورة حج(22)، آیة 40.
14. ولا تهنوا و لاتحزنوا و أنتم الأعلون إن كنتم مؤمنین؛ سورة آل عمران(3)، آیة 139.
15. وعد الله الّذین آمنوا منكم و عملو الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض كما استخلف الّذین من قبلهم. سورة نور(24)، آیة 55.
16. سیّد قطب، فی ظلال القرآن، ج4، ص 2539.
17. قال موسی لقومه استعینوا بالله و اصبروا إنّ الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتّقین٭ و أورثنا القوم الّذین كانوا یستضعفون مشارق الأرض و مغاربها الّتی باركنا فیها و تمّت كلمت ربّك الحسنی علی بنی‌إسرائیل بما صبروا و دمّرنا ماكان یصنع فرعون و قومه و ما كانوا یعرشون. سورة اعراف(7)، آیة 128 و 137.
18. فأنجیناه و الّذین معه فی الفلك؛ همان، آیة 64.
19. فأنجیناه و الّذین معه؛ همان، آیة 72.
20. فانجیناه اهله؛ همان، آیة 83.
21. فلمّا جاء أمرنا نجّینا صالحاً و الّذین آمنوا معه؛ سورة هود(11)، آیة 66.
22. ولمّا جاء امرنا نجّینا شعیبا و الّذین آمنوا معه. سورة هود(11)، آیة 94.
23. نك: سوره‌های: یوسف(12)، آیة 110؛ انبیاء(21)، آیة 9، 71، 74، 75، 88؛ شعراء(26)، آیة 65، 119 و 170؛ نمل(27)، آیة 53و57؛ عنكبوت (29)، آیة 15، 24 و 32؛ صافات (37)، آیة 76،114،116 و 134؛ فصّلت (41)، آیة 18؛ قمر(54)، آیة 18.
24. إذا جاء نصرالله و الفتح و رأیت النّاس یدخلون فی دین الله أفواجا. سورة نصر(110)، آیة 1و 2.
25. آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج 30، صص 255و 256.

چهارشنبه 1/6/1391 - 11:55 - 0 تشکر 523174

یاران امام زمان علیه السلام و اهمیت بحث از ایشان


منبع: تنهاراه

إذ کانَتِ الأرضُ لله یُورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ وَ العاقِبَةُ المُتَّقِین ...
هر جنبش و انقلابی، به یاران و همراهانی نیاز دارد. یارانی كه پایه‌های اصلی انقلاب‌اند و سنگینی آن را به دوش می‌كشند. سستی و استواری هر یك از این دو، با سستی و استواری دیگری ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ یعنی هر اندازه حجم بنای انقلاب كمتر باشد، پایه‌های آن از استحكام كمتری برخوردار خواهد بود و به هر میزان كه آن بنا، بلندتر و گسترده‌تر باشد، به ستون‌های محكم‌تری نیاز خواهد داشت. با نگاه به حجم و گستردگی این بنا می‌توان دریافت بر چه پایه‌‌هایی، افراشته شده؛ همچنان که با تأمل در اهداف و غایات آن نیز می‌توان، میزان، حجم ابزار، وسایل مورد نیاز و پدیدآورندگان آن را پیش‌بینی کرد.
در این نوشتار، به دنبال تبیین ویژگی‌های یاوران امام مهدی‌(علیه السلام) و همراهان ایشان هستیم. کسانی که در حرکت جهانی ایشان، به مثابه‌ی بازوان نیرومند آن حضرت، در خدمت ایشان و اهدافشان هستند.

اهمیّت موضوع


1- یکی از مهم‌ترین شرایط ظهور امام مهدی (علیه السلام) فراهم شدن یاران کارآمد است؛ یاران، همراهان و هم‌رزمانی کارآمد و توان‌مند، که با فقدانشان، کار حکومت، هدایت و رشد به سامان نخواهد رسید. دانستن ویژگی‌های یاران حضرت و تلاش در راه کسب آن‌ها، در واقع تلاش برای زمینه‌سازی ظهور و فرا رسیدن آن روز مبارک است.
2- آگاهی از ویژگی‌های یاوران امام زمان (علیه السلام) معیاری است که به کمک آن، می‌توانیم خود را محک زده و بدانیم که آیا در زمره‌ی یاران آن حضرت قرار داریم یا نه؟
برترین یاران حضرت مهدی (علیه السلام) افراد مخصوصی هستند که در اولین فرصت، خود را به حضرت می‌رسانند. در روایات تعداد آنان 313 نفر به عدد اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در جنگ بدر، مشخّص شده است.
امام صادق (علیه السلام) به فضیل بن عمر فرمودند:
«کأنّی اَنظُرُ إلی القائِمِ عَلی منبرِ الکوفة و حولَهُ ثلاثُ مائةٍ و ثلاثةٍ عَشرِ رَجُلاً عدةِ أهل البدرِ هُم أَصحَابُ الأَلوِیَـةِ وَ هُم حُكّامُ اللهِ فِی أَرضِه علی خَلقهِ»؛1 «گویا می‌نگرم قائم (علیه السلام) را بر منبر کوفه که سیصد و سیزده نفر به عدد اهل بدر، پیرامونش گرد آمده‌اند، آن‌ها مردان جنگاور و حاكمان خدا در زمین برای خلق اویند.»
یاران خاص که از آن‌ها به اصحاب امام مهدی (علیه السلام) یاد می‌شود، چهره‌های حکومتی و اجرایی ایشان هستند. آن‌ها انسان‌هایی عادل، مقتدر، فقیه و کارآمدند که در تثبیت حکومت جهانی مولای خود نقش اساسی دارند.
در برخی از روایات، یاران امام مهدی (علیه السلام) ده هزار نفر یاد شده و این گونه آمده که تا آنان نیایند، قیام صورت نمی‌گیرد. امام صادق (علیه السلام) در این‌باره می‌فرمایند:
«سیصد و سیزده نفر یاران با او بیعت می‌کنند. او تا هنگام کامل شدن ده هزار نفر در مکه، اقامت می‌کند و سپس رهسپار مدینه می‌شود.»2
معنای روایت این است كه یاران امام زمان (علیه السلام) منحصر در 313 نفر نیستند، بلكه این تعداد كسانی هستند كه در ابتدای قیام آن حضرت به گرد ایشان جمع می‌شوند.3
در آیات و روایات اگر چه از صفت‌هایی به عنوان ویژگی‌های یاران حضرت یاد شده است؛ اما بدون تردید، یکی از پیام‌های این روایات، برشمردن شرایط آرمانی یک منتظر است. اهدافی که یک منتظر واقعی برای خود ترسیم می‌کند و تمام توان خود را در راه رسیدن به آن‌ها به کار بندد و اوج‌هایی که یک شیعه در تمام قرن‌هـا و عصرها بدان‌ها چشم دوخته و خود را در مسیر دست یافتن بدان‌ها قرار می‌دهد.

پی نوشت:


1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 672 .
2 شیخ مفید، الإرشاد، ج 2، ص 383 .
3 علامه مجلسی، بحارالانوار،ج 52، ص 323، ح 3 .


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:55 - 0 تشکر 523175

ماهیت زندگی اجتماعی در آرمان‌شهر مهدوی


نویسنده:غلامرضا بهروزلك
منبع:مجله امان

یكی از پرسش‌های همیشگی پیشاروی اندیشمندان اجتماعی و سیاسی، پاسخ به مسأله ماهیت زندگی اجتماعی بوده است. مقاله حاضر می‌كوشد به تبیین ماهیت زندگی اجتماعی در جامعه مهدوی بپردازد.

ضرورت نگاه به ماهیت زندگی اجتماعی


یكی از پرسش‌های همیشگی پیشاروی اندیشمندان اجتماعی و سیاسی، پاسخ به مسأله ماهیت زندگی اجتماعی بوده است. بسیاری از اندیشمندان انسان را فطرتا اجتماعی خوانده و در نتیجه زندگی اجتماعی را گریز ناپذیر دانسته‌اند. این امر سبب شده است تا مسأله ماهیت زندگی اجتماعی در كانون توجه نظریه‌های سیاسی و اجتماعی باشد.
در طول تاریخ نظریه‌های مختلفی در باب ماهیت زندگی اجتماعی انسان‌ها ارائه شده است. تعالیم اسلامی نیز رویكرد خاصی به زندگی جمعی ارائه كرده است. بدون تردید ماهیت زندگی اجتماعی در جامعه مهدوی مبتنی بر مبانی و آموزه‌های دینی و اسلامی می‌باشد. ماهیت فاضله جامعه نبوی صل الله علیه و آله و سلم و علوی علیه السلام به صورت بارزی در آرمان‌شهر مهدوی تجلی و تبلور خواهد یافت. بدین ترتیب هر گونه بحث از زندگی در جامعه مهدوی بناگزیر پیوندی وثیق با آرمان زندگی اسلامی در سیره نبوی صل الله علیه و آله و سلم و سیره علوی علیه السلام و سایر امامان پیشین دارد.
پرسش از ماهیت جامعه مهدوی برای ما نیز حایز اهمیت است. زیباشهر مهدوی نسخه آرمانی یك مسلمان است. ما با نگاه الگویی به این شهر می‌بایست در صدد تطبیق خویش با آن باشیم. اگر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم اسوه و الگویی زیبا بوده است و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، الگو، اسوه و مقتدای ما در عصر كنونی است، پس می‌بایست با شناسایی خصایص و ویژگی‌های الگوی آرمان‌شهر مهدوی تلاش كنیم، جامعه امروز خویش را نیز بر اساس آن سامان دهیم.

ماهیت زندگی اجتماعی


در نگاهی كلی می‌توان نظریه¬های مطرح شده را در باره ماهیت زندگی اجتماعی در دو رویكرد اصلی تقسیم بندی كرد. رویكردهای نخست صرفا به بیان چگونگی و فرایند اجتماع انسان‌ها در یك قلمرو جغرافیایی می¬پردازند. این رویكردها به شیوه¬های مختلف صرفا به بعد دنیوی- مادی زندگی اجتماعی انسانی معطوف هستند. در مقابل، رویكردهای دوم به غایت و نتیجه زندگی اجتماعی نگاه می¬كنند. این رویكردها هدف جامعه را ملاك قرار می¬دهند. از نظر آنها اجتماعی زندگی كردن غایتی را برآورده می-سازد و باید به تبیین آن غایت نهایی زندگی جمعی پرداخت.
اندیشمندان اجتماعی در طول تاریخ دیدگاه‌های خود را غالبا از منظر نخست مطرح كرده¬اند. یكی از دیدگاههای معروف در این زمینه مدنی بالطبع بودن انسان است. ارسطو معتقد بود «آن كس كه نمی تواند با دیگران زیست كند و یا چندان به ذات خویش متكی است كه نیاز به همزیستی با دیگران ندارد، عضو شهر نیست، و از این رو باید یا دد باشد، یا خدا. بدین سبب، انگیزه¬ای در همه آدمیان نهفته است تا بدین گونه با هم اجتماع كنند».[1] حكمای اسلامی نیز چنین منظری را به شیوه¬هایی مطرح كرده¬اند.
در نگاه كلان باید گفت این رویكردها صرفا به بعد دنیوی حیات انسانی ناظر هستند. این رویكردها فاقد نگرش غایت نگرانه قوی هستند. تأمین معیشت دنیوی چه به صورت فردی یا جمعی نمی¬تواند گویای ماهیت خلقت جهان هستی و انسان باشد. طبق قرآن كریم اساس خلقت انسان بر تكامل و عبودیت نهاده شده است. از این جهت باید ماهیت زندگی اجتماعی انسان را در آرمان‌شهر مهدوی بر اساس رویكرد غایت گرایانه توضیح داد.

آرمان‌شهر مهدوی و غایت جامعه


مروری اجمالی به دیدگاه‌های اسلامی نشان می¬دهد كه ماهیت زندگی اجتماعی از نظر اسلام رویكردی دوم است. هر چند جنبه¬های مادی زندگی آدمی مهم هستند و اسلام نیز برای تأمین آنها برنامه مناسب و شایسته¬¬ای ارائه كرده است، اما به نظر می¬رسد كاركرد اصلی جامعه در نگرش قرآنی اسلامی، رویكرد غایت¬گرایانه است. قرآن كریم با نفی تفاوتهای ظاهری اقوام و ملل، مایه امتیاز و برتری را صرفا تقوا و فضایل اخلاقی دانسته است.
یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرF؛ اى مردم! ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید (اینها ملاك امتیاز نیست،) گرامى‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است![2]
خداوند در این آیه هزارتوی شعوب و قبایل را صرفا جهت تمایز و شناسایی انسان‌ها از یكدیگر دانسته و ظاهری بیش نمی¬انگارد. مایه اصلی تمایز و رتبه¬بندی همان تقوی است. بدین جهت معیار مهم انسانی رسیدن به كمال تقوی است و همان موجب افتخار و كرامت می¬گردد.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه خطاب به عثمان بن حنیف نیز زندگی جمعی را بر اساس و محوریت امامت و هدایت توضیح داده است. «أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِی‏ءُ بِنُورِ عِلْمِه».[3] از نظر وی برای هر كسی كه در مقام مأموم و اقتدا كننده قرار دارد، امام و مقتدا وجود دارد. سپس حضرت شروع به توصیف خصوصیات امام كه همان سیره خود می¬باشد، می¬پردازد. علامه حلی در كتاب شریف ألالفین نیز با چنین رویكردی به زندگی اجتماعی پرداخته است. او در این رساله معتقد است ضرورت تعیین امام منوط به حضور انسان‌های زیاد نیست. حتی اگر بر روی زمین مكلف واحدی نیز وجود داشته باشد كه خود كامل نباشد، بنا به اقتضای قاعده لطف خداوند، تعیین امام و هادی برای وی از سوی خداوند لازم است. بنابر این نیاز به امام نه بر زندگی جمعی، بلكه صرفا به نیاز هدایت یابی انسان مبتنی شده است. از نظر علامه حلی علت نیاز به امام را باید در هدایت یابی دانست. اگر با رویكرد هدایت یابی كه نگاهی غایت نگرانه به جامعه است، به انسان نگاه كنیم، ماهیت زندگی اجتماعی صرفا بر تأمین نیازهای مادی وی استوار نخواهد شد. در این رویكرد هدف و غایت زندگی اجتماعی كه همان هدایت یابی است در اولویت قرار گرفته است.
از منظر هدایت یابی و با رویكرد غایت نگرانه، ماهیت زندگی اجتماعی در آرمان‌شهر مهدوی تأسی به امام و نقش كانونی وی در آرمان شهر است. آرمان شهر صرفا به خاطر حضور و هدایت امام است كه شكل گرفته است. اگر در آرمان شهر امام نباشد، چنین شهری نیز عملا فلسفه وجودی خود را از دست خواهد داد. چنین توصیفی از آرمان شهر را در دعای افتتاح نیز می¬یابیم. زیباترین توصیف از آرمان‌شهر در این دعا، تعبیر به دولت كریمه است. در این تعبیر دولت كریمه، به عنوان الگوی جامعه آرمانی، با كاركرد غایی خود تعریف شده است. كاركرد دولت كریمه یا همان آرمان شهر مهدوی آن است كه انسان‌ها را به سوی سعادت و كرامت رهنمون شود. چنین سعادتی جز از طریق اتصال به خداوند و عبودیت وی حاصل نخواهد شد. .تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ فِی سَبِیلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة[4] اوج كرامت انسان دعوت به اطاعت خداوند و راهنمایی انسان‌ها به راه وی می¬باشد.

پی نوشت:


2. ارسطو، سیاست، ترجمه دكتر حمید عنایت ، ص 6 ـ 4؛ ارسطو، اخلاق نیكوماخوس، ترجمه مهندس رضا مشایخی، كتاب اول، فصل هفتم، ص12.
3. حجرات: 13
4. نهج البلاغه، نامه 45، نامه به عثمان بن حنیف.
4. الكافی، ج 3، ص 424.


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:56 - 0 تشکر 523176

نشانه‌های ظهور (حتمی و غیر حتمی)


منبع:تنهاراه

ظهور و قیام و انقلاب جهانی امام مهدی (علیه السلام) نشانه‌هایی دارد. دانستن این علایم، آثار مهمی در پی خواهد داشت، چرا كه این نشانه‌ها نویدبخش فرج مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است و وقوع هر یك از آن‌ها نور امید را در دل‌های منتظران پرفروغ‌تر خواهد كرد.
همچنین این نشانه‌ها معیار خوبی برای تشخیص مدعیان دروغین مهدویت است. بنابراین اگر كسی ادعای مهدویت كرد ولی قیام او همراه با این نشانه‌ها نبود، به سادگی می‌توان به دروغ‌گو بودن او پی برد.
نشانه‌های ظهور به دو دسته تقسیم می‌شوند: نشانه‌های حتمی و نشانه‌های غیر حتمی. چنان‌كه فضیل بن یسار از امام باقر (علیه السلام) روایت كرده كه فرمودند:
«إنَّ مِنَ الأُمورِ أموراً مَوقوفَةً وَ أموراً محتومةً وَ أنَّ السُّفیانی مِنَ المحتوم الّذی لابُدَّ منهُ»؛1 «به درستی که بعضی از امور، امور موقوف (غیر حتمی) هستند و بعضی امور حتمی و به درستی که سفیانی از امور حتمی است که چاره‌ای از آن نیست.»

1- نشانه‌های حتمی


منظور از نشانه‌های حتمی آن است که تحقق پدیدار شدن آن‌ها، بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود، به گونه‌ای که تا آن‌ها واقع نگردند، حضرت مهدی (علیه السلام) ظاهر نخواهد شد و اگر کسی پیش از واقع شدن نشانه‌های حتمی، ادعای ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) را بکند، ادّعایی است نادرست. از روایات معصومین، استفاده می‌شود که منظور از «حتمی» امری قطعی و مسلم است که خداوند تغییر و تبدیل آن‌ها را اراده نکرده است.2
البته باید توجه داشت که حتمی و یا مسلم بودن وقوع این نشانه‌ها، به این معنی نیست که پدید نیامدن آن‌ها محال است، بلکه به حسب فراهم بودن شرایط و مقتضیات و نبودن بازدارنده‌ها، پدید آمدن آن‌ها، اگر خداوند اراده کند، قطعی است.
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«پیش از ظهور قائم (علیه السلام) پنج نشانه‌ی حتمی است؛ یمانی، سفیانی، صیحه‌ی آسمانی، قتل نفس زكیه، و خسف بیدا.»3
الف) خروج سفیانی
سفیانی مردی از نسل ابوسفیان است كه اندكی پیش از ظهور از سرزمین شام قیام می‌كند. امام صادق (علیه السلام) در توصیف او می‌فرمایند:
«اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین مردم رامشاهده كرده‌ای.»4
آغاز قیام او در ماه رجب است. وی پس از تصرف شام و مناطق اطراف آن به عراق حمله می‌كند در آن‌جا به كشتار گسترده‌ای دست می‌زند و با دشمنان خود به شكل فجیعی رفتار می‌كند‌. او لشکری را برای مقابله با حضرت مهدی (علیه السلام) به حجاز می‌فرستد که لشکرش در منطقه‌ی بیدا فرو می‌رود و همه‌ی لشکریانش نابود می‌گردند. حکومت او به گونه‌ای است که شیعیان و انسان‌های درست کردار از حاکمیت وی در رنج و عذاب هستند.5 براساس بعضی روایات، از خروج تا كشته شدن او پانزده ماه طول می‌کشد.
ب) خسف بیداء
خسف به معنای فرو رفتن است و بیداء منطقه‌ای میان مكه و مدینه است. مقصود از خسف بیدا این است كه سفیانی برای مقابله با امام مهدی (علیه السلام) لشكری به سمت مكه روانه می‌کند. هنگامی كه لشكر او به منطقه‌ی بیدا می‌رسد، به صورتی معجزه آسا در زمین فرو می‌رود.
امام باقر(علیه السلام) در این‌باره فرموده‌اند:
«به فرمانده‌ی سپاه سفیانی خبر می‌رسد كه مهدی (علیه السلام) به سوی مكه رفته است، پس لشكری در پی او روانه می‌كند ... چون لشكر سفیانی به سرزمین بیدا رسید، ندا دهنده‌ای از آسمان آواز می‌دهد: ای سرزمین بیدا، آنان را نابود كن. پس آن سرزمین لشكر را در خود فرو می‌برد.»6
امام علی (علیه السلام) نیز در تفسیر آیه‌ی وَ لَو تری إذ فَزَعوا فَلا فَوتَ وَ أُخِذوا مِن مکانٍ قَریب7 می‌فرمایند:
«قبیلُ قائمنا المهدی یخرُجُ السّفیانی ... و یأتِی المدینةِ جَیشَةً حَتّی إذا النتهی إلی البیداءِ خسفَ اللهِ به»؛8 «در آستانه‌ی ظهور قائم ما مهدی (علیه السلام)، سفیانی خروج می‌کند ... سپاه وی به سوی مدینه حرکت می‌کند و چون به سرزمین بیداء می‌رسند، خداوند آن‌ها را در کام زمین فرو می‌برد.»
ج) خروج یمانی
یکی دیگر از علامت‌های حتمی ظهور، خروج یمانی است. امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
«وَ الیمانی مِن المَحتوم»؛9 «یمانی از علایم حتمی است.»
وی که گویا مردی از یمن است، هم‌زمان با خروج سفیانی از شام قیام می‌کند و مردم را به حق و راستی و عدالت دعوت می‌کند. از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که:
«خروج السّفیانی و الیمانی و الخُراسانی فی سَنَةِ واحدةِ ... و لیسَ فی الرّایاتِ رایةٌ أهدَی مِن رایةِ الیمانی»؛10 «خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال است ... و در میان پرچم‌ها، هدایت کننده‌تر از پرچم یمانی نیست.»
همچنین در جایی دیگر می‌فرمایند:
«... در میان بیرق‌هایی كه قبل از قیام مهدی (علیه السلام)بلند می‌شود، پرچمی هدایت كننده‌تر از پرچم یمانی وجود ندارد. آن پرچم هدایت است، چون به سوی صاحب شما (امام مهدی (علیه السلام)) دعوت می‌كند.»11
د) صیحه‌ی آسمانی
یكی دیگر از نشانه‌هایی كه پیش از ظهور اتفاق می‌افتد، صیحه‌ی آسمانی است. این ندای آسمانی كه براساس بعضی از روایات ندای جبرئیل (علیه السلام) است، در ماه رمضان شنیده می‌شود و از آن‌جا كه قیام امام مهدی (علیه السلام) قیامی جهانی است و همگان منتظر آن هستند، یكی از راه‌های آگاهی مردم جهان از این رویداد، همین ندای آسمانی خواهد بود. در روایات غیر از صیحه، از تعابیری چون ندا، صوت، فَزعَت و ... نیز استفاده شده است. آن‌چه از روایات به دست می‌آید این است که:
1- وقوع آن بشارت ظهور را به همراه خواهد داشت و به گونه‌ای خواهد بود که مردم را متوجه ظهور خواهد کرد.
2- محتوا و مضمون دعوت، بیان حقّانیّت و ظهور دادگستر الهی، حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد بود به گونه‌ای که مردم به درستی آن را درک کرده و متوجه آن می‌شوند که وی همان موعود و منجی حقیقی می‌باشد.
امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند:
«ینادی منادٍ منَ السّماءِ باسمِ القائِم (علیه السلام) فَیسمَعُ مَن بالمشرقِ وَ مَن بالمغرِب، لایبقی راقِدٌ إلّا استَیقَظَ و لاقائِمٌ إلّا قَعَدَ وَ لا قاعِدٌ إلّا قامَ عَلی رِجلَیهِ فَزَعاً مِن ذلک الصّوتِ، فَرَحمَ اللهُ مَنِ اعتَبَرَ بذلک الصّوتِ فَأجابَ فإنَّ الصوتَ الأوّل هوَ صَوتُ جبرئیلَ الرّوحُ الأمینِ»؛12 «ندا کننده‌ای از آسمان، نام قائم را ندا می‌کند. پس هر که در شرق و غرب است، آن را می‌شنود. از وحشت این صدا، خوابیده‌ها بیدار، ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می‌ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند، زیرا صدای نخست صدای جبرئیل روح الأمین است.»
همچنین امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
«إذا نادی منادٍ منَ السّماءِ أنَّ الحقَّ فی آل محمّدٍ(صلی الله علیه و آله وسلم) فعندَ ذلکَ یظهَرُ المهدی علی أفواهِ النّاسِ و یشرَبونَ حُبَّهُ و لا یکونَ لهم ذکر غیره»؛13 «هرگاه ندا دهنده‌ای از آسمان صدا بزند که حق با اولاد محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است، آن هنگام، ظهور مهدی (علیه السلام) بر سر زبان‌ها می‌افتد، به گونه‌ای که غیر از او یاد نمی‌کنند.»
درباره‌ی محتوای این ندای آسمانی روایات مختلفی رسیده است. از جمله این‌که امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند:
«ندا دهنده‌ای از آسمان به نام قائم (علیه السلام) و نام پدرش آواز می‌دهد.»14
ه‍( قتل نفس زكیه
نفس زكیه به معنای شخصی است كه به رشد و كمال رسیده یا انسان پاك و بی‌گناهی است كه قتلی مرتکب نشده. در قرآن کریم حضرت موسی (علیه السلام) در اعتراض به کار حضرت خضر (علیه السلام) می‌فرمایند:
«أقَتَلتَ نَفساً زَکِیةً بِغَیرِ نفسٍ»؛15 «آیا جان پاکی را بی‌آن‌که قتلی انجام داده باشد، می‌کشی».
مقصود از قتل نفس زكیه این است كه اندكی پیش از قیام امام مهدی (علیه السلام)، شخصیت برجسته یا بی‌گناهی به دست مخالفان حضرت كشته می‌شود. زمان این رخداد بر اساس بعضی از روایات پانزده شب پیش از قیام امام مهدی (علیه السلام) است.
امام صادق (علیه السلام) در این‌باره فرمودند:
«بین قیام قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) و كشته شدن نفس زكیه تنها پانزده شب فاصله است.»16

2- نشانه‌های غیر حتمی


منظور از نشانه‌های غیر حتمی، اموری است که رخ دادن آن‌ها قطعی نیست و ممکن است به دلیل عدم تحقّق شرایط یا ایجاد مانع، به وقوع نپیوندند.
نشانه‌های غیر حتمی بیان شده در روایات فراوان است كه برخی از آن‌ها عبارتند از:
خروج دجال (موجودی پلید و حیله‌گر كه بسیاری از انسان‌ها را گمراه می‌كند)، خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی در ماه مبارك رمضان، آشكار شدن فتنه‌ها و قیام مردی از خراسان.

پی نوشت ها:


1 . نعمانی، غیبت، ص 429 .
2 . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 249 .
3 . شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 650 .
4 . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعة، ج 2، ص 557 .
5 . کنز العُمّال، ج 14، ص 272 .
6 . نعمانی، غیبت، ص 289 .
7 . سبأ (34)، 51 .
8 . قندوزی، ینابیع المودة، ص 427 .
9. نعمانی، غیبت، ص 252 .
10. نعمانی، غیبت، ب 14، ح 13 .
11. نعمانی، غیبت، ص 284 .
12. نعمانی، غیبت، ص 254 .
13. تاریخ ما بعد الظهور، ص 176 .
14. تاریخ ما بعد الظهور، ص 187 .
15. کهف (18)، 74 .
16. شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 554 .


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:56 - 0 تشکر 523177

اوصاف و ویژگی‌های یاوران امام مهدی علیه السلام در قرآن


منبع: تنهاراه

قرآن کریم، در آیات متعدّدی به توصیف خصال و ویژگی‌های یاوران امام مهدی (علیه السلام) پرداخته و چنان در این زمینه با دقت و ظرافت سخن گفته است که مخاطبان به راحتی می‌توانند به تصویری روشن از یاوران آن حضرت (علیه السلام) دست یابند. در زیر به برخی از این آیات اشاره می‌کنیم:
1- آیه‌ی 54 سوره‌ی مائده
 یا أیـُّها الذین ءامَنُوا، مَن یرتَدَّ مِنکُم عَن دینهِ فَسَوفَ یأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَه أذِلةٍ عَلی المؤمنینَ أعِزَّةٍ علی الکافرینَ یُجَاهِدُونَ فی سَبِیلِ اللهِ و لایُخَافُونَ لومَة لائِم ذلک فضلُ اللهِ یُؤتِیهِ مَن یَشاءُ و اللهُ واسِعٌ عَلِیم ؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هر کس از شما از آیین خود باز گردد (به خداوند زیانی نمی‌رساند) خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آن‌ها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند. آن‌ها در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ ملامت‌گری هراس ندارند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد و شایسته ببیند، می‌دهد و (فضل) خداوند وسیع و داناست.»
امام علی (علیه السلام) در تفسیر این آیه می‌فرمایند:
«هُم اصحابُ القائِم (علیه السلام)»؛1 «آنان یاوران امام قائم (علیه السلام) هستند.»
همچنین امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
«صاحب این امر، در پرتو این آیه (در حمایت چنین یارانی آگاه و دلاور) محفوظ است.»2
آیه‌ی مبارکه، ویژگی یاران را این گونه ترسیم می‌کند:
1- آن‌ها عاشق خدا بوده و جز به خشنودی او نمی‌اندیشند: یُحِبُّهُم و یُحِبُّونَه: خداوند آنان را دوست دارد و آنان او را دوست دارند.
2- دوستی با دوستان خدا: أذِلّةٍ علی المؤمنینَ: در برابر مؤمنان، متواضع و فروتن هستند.
3- دشمنی با دشمنان خدا: أعِزَّةٍ علی الکافرینَ: در برابر کافران سرسخت و نیرومند هستند.
4- مجاهد در راه خدا: یُجَاهِدُونَ فی سَبِیلِ اللهِ: در راه خدا جهاد می‌کنند.
5- استوار و ثابت قدم: لایُخَافُونَ لومَة لائِم: از سرزنش هیچ ملامت‌گری هـراس ندارند.
2- آیه‌ی 105 سوره‌ی انبیاء
 وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ أنَّ الأَرضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالحونَ ؛ «و ما بعد از تورات در زبور نوشتیم که البته بندگان نیکوکار و صالح من زمین را به ارث خواهند برد.»
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«مراد از بندگان صالح، اصحاب حضرت مهدی (علیه السلام) هستند که در آخر الزّمان می‌آیند.»3
در جای دیگری از قرآن خداوند ویژگی‌های عبد صالح را این گونه بیان می‌دارد:
 یؤمنونَ بِاللهِ و الیَومِ الآخِرِ و یأمرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المنکَرِ و یُسارِعونَ فِی الخَیراتِ و اولئکَ مِنَ الصّالِحِین و مایَفعَلُوا مِن خیرٍ فَلَن یُکفَرُوهُ و اللهُ علیمٌ بِالمتَّقِین ؛4 «به خداوند و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و در کارهای نیک از دیگران پیشی می‌گیرند و در حقیقت آنان از صالحین هستند. و هر کار نیکویی که انجام می‌دهند، هرگز درباره‌ی آن ناسپاسی نبینند و خداوند با متقین است.»
بنابراین بر اساس آیه‌ی شریفه ویژگی یاران حضرت (علیه السلام) به شرح زیر است:
1- ایمان به خدا و روز قیامت دارند: یؤمنونَ بِاللهِ و الیَومِ الآخِرِ
2- امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند: یأمرونَ بِالمَعروفِ و یَنهَونَ عَنِ المنکَرِ
3- سبقت گیرنده در نیکی‌ها هستند: یُسَارِعُونَ فی الخَیراتِ
4- کار ایشان مورد تقدیر خداوند قرار می‌گیرد: و مایَفعَلُوا مِن خیرٍ فَلَن یُکفَرُوه
5- باتقوا و پرهیزگارند: و اللهُ علیمٌ بِالمتَّقِین
3- آیه‌ 62 سوره‌ی یونس
شاید بتوان گفت در میان همه‌ی ویژگی‌هایی كه برای یاران امام منتظَر برشمرده شد، یك ویژگی از همه بارزتر و با اهمیّت‌تر است و آن این كه آن‌ها مصداق كامل «اولیاء الله» هستند كه در قرآن كریم بدان اشاره شده است، آن‌جا كه می‌فرماید: ألَا إِنَّ أَولیاءَ اللهِ لاخوفٌ عَلَیهِم وَ لاهُم یَحزَنُونَ ؛ آگاه باشید كه بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمی‌شوند.
امام صادق (علیه السلام) در روایتی ویژگی پیروان امام زمان (علیه السلام) را چنین بیان می‌كنند:
«طوبی لِشِیعَةِ قائمِنَا المُنتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیبَتهِ وَ المُطِعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِكَ أَولِیاءُ اللهِ الَّذینَ لاخَوفٌ عَلَیهِم وَ لاهُم یَحزَنُونَ»؛5 «خوشا به حال شیعیان قائم (علیه السلام) كه در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولیای خدا هستند، همان‌‌ها كه نه ترس آن‌ها را فرا می‌گیرد و نه اندوهگین می‌شوند.»
امام علی (علیه السلام) نیز در وصف یاوران امام (علیه السلام) می‌فرمایند:
«... یُؤَلِّفُ اللهُ بَینَ قُلُوبِهِم، لایَستَوحِشُونَ إِلی أَحدٍ وَ ...»؛6 «خداوند دل‌های آنان را به هم نزدیك می‌كند. آن‌ها از هیچ‌كس ترسان نمی‌شوند، و از این كه كسی به آن‌ها بپیوندد، شادمان نمی‌گردند.»
این كه انسانی از هیچ چیز ترسی به دل راه ندهد و از هیچ چیز اندوهگین نشود، تنها زمانی امكان‌پذیر است كه جز خدا نبیند و به جز خدا نیندیشد و این كمال آدمی و بالاترین درجه‌ای است كه یك انسان می‌تواند بدان دست یابد.
4- آیه‌ی 80 سوره‌ی هود
 قالَ لَو أنَّ لی بِکُم قُوَةً أو ءآوی إلی رُکنٍ شَدید ؛ «(لوط) گفت: ای کاش در برابر شما، قدرت و اقتداری داشتم یا به تكیه‌گاه استواری پناه می‌بردم.»
صالح بن سعید از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌کند که امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمودند:
«مراد از قوّت، حضرت مهدی (علیه السلام) و مراد از رکن شدید، 313 نفر از یاران وی می‌باشند.»7
از این آیه‌ی مبارکه اقتدار و قوّت امام و یارانشان، حاصل می‌شود.
5- آیه‌ی 200 سوره‌ی آل عمران
 یا أَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا اصبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ ؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! (در برابر مشکلات و هوس‌ها) استقامت کنید و در برابر دشمنان نیز پایدار باشید و از مرزهای خود مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید.»
امام باقر (علیه السلام) درباره‌ی این آیه‌ی شریفه فرموده‌اند:
«بر انجام واجبات و عبادات بردبار باشید و در برابر دشمن شکیبایی از خود نشان دهید و خود را برای یاری امام منتظر آماده‌ی نبرد سازید.»8
6- آیه‌ی 148 سوره‌ی بقره
 أَینَمَا تَکُونُوا یَأتِ بِکُمُ اللهُ جمیعاً إِنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ ؛ «هر جا باشید خداوند همه‌ی شما را (برای پاداش و کیفر در برابر نیک و بد، در روز رستاخیز) حاضر می‌کند زیرا او بر هر کاری تواناست.»
ابوخالد از امام باقر (علیه السلام) روایت می‌کند که:
«منظور از آیه‌ی «أَینَمَا تَکُونُوا ...» اصحاب حضرت قائم (علیه السلام) هستند که تعداد آن‌ها بیشتر از سیصد و ده مرد هستند و فرمود: «و آن‌ها هستند به خدا سوگند «امت معدوده» و آن‌ها در یک ساعت گرد هم می‌آیند مانند پاره‌های ابر پاییز (که کنار هم جمع می‌شوند).»9
از دیگر آیاتی که تأویل به یاران حضرت می‌گردد عبارت است از:
1- آیه‌ی 8 سوره‌ی هود.
2- آیه‌ی 4 تا 7 سوره‌ی اسراء

پی نوشت ها:


1. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص 475 .
2. فخر رازی، تفسیر برهان، ج 1، ص 497 .
3. حرّ عاملی، اثباة الهداة، باب 32، ح 419 .
4. آل‌عمران (3)، 114 و 115 .
5. شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 39، ب 23، ح 54 .
6. زیر نظر کورانی، معجم الاحادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج 3، ص 100 .
7. حرّ عاملی، اثباة الهداة، ج 3، ص 551، ب 32، ح 654 .
8. حرّ عاملی، اثباة الهداة، ج 3، ص 551، ب 32، ح 459 .
9. کلینی، روضه الکافی، ص 313 .


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:56 - 0 تشکر 523178

ویژگی‌های یاوران حضرت در آیینه‌ی روایات


منبع:تنهاراه

1- بینش عمیق
یاران امام مهدی (علیه السلام) از بینشی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند:
الف) بینش عمیق نسبت به حق تعالی
اساسی‌ترین ویژگی یاران امام مهدی (علیه السلام)، معرفت عمیق نسبت به خداوند متعال است. این معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللی ایجاد می‌کند و نه تردیدها و شک‌ها در حریمش راه می‌یابد. امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند:
«رجالٌ مؤمنونَ عَرَفُوا اللهَ حقَّ معرِفَتهِ و هم أنصارُ المهدی فی آخرِ الزمان»؛1 «مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناخته‌‌اند، و آنان یاوران مهدی (علیه السلام) در آخرالزّمان‌اند.»
همچنین امام صادق (علیه السلام) در وصف یاران امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشّریف می‌فرمایند:
«رجالٌ کأنَّ قُلوبُهم زُبُرَ الحدیدِ لایَشُوبُها شکٌ فی ذاتِ اللهِ أشدُّ مِنَ الحَجَر»؛2 «آنان مردانی‌اند که گویا دل‌هایشان پاره‌های آهن است و از سنگ سخت‌ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.»
این باور آن قدر با صلابت و استوار است که مرارت‌ها و مصیبت‌ها، در آن خللی ایجاد نمی‌کند و بلاها و امتحانات، آرامش آن‌ها را به تلاطم نمی‌افکند و شبهات و سؤالات در آن رخنه‌ای ایجاد نمی‌کند. آنان، از سرچشمه‌ی توحید ناب، سیرابند و به حضرت حق- آن چنان که شایسته است- اعتقاد دارند. امام علی (علیه السلام) در این‌باره می‌فرمایند:
«فَهُمُ الّذینَ وحَّدوا اللهََ حقَّ تَوحیدهِ»؛3 «آنان به وحدانیت خداوند، آن چنان که حق وحدانیت اوست، اعتقاد دارند.»
حرم دل‌هایشان را بت‌های نفس، ثروت، و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد. نتیجه‌ی این بینش عمیق، ایمان و تقواست. این دو را هم در چهره‌ی عبادت‌ها و راز و نیازشان می‌توان دید و هم در آیینه‌ی تلاشی که در طریق عبادت و بندگی حضرت حق دارند.
ب) بینش عمیق نسبت به امام (علیه السلام)
یاران امام مهدی (علیه السلام)، امام خود را می‌شناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد (علیه السلام) در این خصوص فرموده‌اند:
«... القَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ»؛4 «آنان به امامت امام مهدی (علیه السلام) اعتقاد راسخ دارند.»
این معرفت شناخت شناسنامه‌ای و دانستن نام و نشان ایشان، و دانستن اسم پدر و مادر و محلّ تولّد ایشان نیست؛ بلکه معرفت به «حق ولایت» است. یعنی، فهم این حقیقت که ایشان از من، به من نزدیک‌تر و سزاوارترند.
نتیجه‌ی این بینش عمیق، محبت و اطاعت است.
ج) بینش عمیق نسبت به انسان و هستی
یاران حضرت در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمان‌های کم ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمی‌کنند. با تأمل در خویشتن و استعدادهای شگفت‌انگیزشان، قدر و عظمت خود را می‌یابند و مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می‌فهمند. آنان با این نگاه به معبودی پیوند می‌خورند که از تمام کاستی‌ها و زشتی‌ها مبرّا است و می‌تواند آنان را سرشار و ظرفیت‌هایشان را تکمیل کند.
عمق و ژرفای این نگاه آنان را از سیل امتحانات، سرفرازانه بیرون می‌برد:
«إنَّ أصحابَ طالوت إبتَلوا بالنّهرِ الّذی قالَ الله تعالی: «مُبتَلِیکُم بِنَهَر» و إن أصحاب القائم یُبتَلُونَ بمثل ذلک»؛5 «سپاهیان طالوت، با نهر آبی آزمایش شدند، همان که خداوند درباره‌اش می‌فرماید: «(خداوند) شما را با نهر آبی می‌آزماید»، و یاران امام مهدی (علیه السلام) نیز مثل آنان آزمایش می‌شوند.»
همچنین این اعتقاد و نگرش آنان را مشتاق شهادت و لقای الهی می‌کند: از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که:
«... و یَمُنُّونَ أن یُقتَلُوا فی سبیل الله»؛6 «آرزو می‌کنند که در راه خدا به شهادت برسند.»
2- عبادت و بندگی
یاران امام مهدی (علیه السلام) از پیشوای خود الگو گرفته و روزها و شب‌ها را با ذکر شیرین حق سپری می‌کنند. معرفت و ایمان در قلب‌هایشان ریشه دوانده و ایشان را به خضوع در برابر حق تعالی و تلاش در مسیر بندگی سوق می‌دهد. در این‌جا به بررسی روایاتی که عبادت و بندگی یاوران حضرت را توصیف می‌کند، می‌پردازیم:
الف) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد آنان می‌فرمایند:
«مُجِدُّونَ فی طاعةِ الله»؛7 «آنان در طریق عبودیّت اهل جدیّت و تلاشند.»
ب) امام علی (علیه السلام)، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیه السلام) را این گونه ترسیم می‌کنند:
«لَهُم فی اللَّیلِ أصواتٌ، کَأصواتِ الثّواکِلِ حَزَناً مِن خَشیَةِ الله قُوّامٌ بِاللَّیلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ»؛8 «در دل شب، از خشیت خداوند، ناله‌هایی دارند مانند ناله‌ی مادران پسر مرده.»
ج) در روایتی دیگر آمده است:
«رِجالٌ لایَنامُونَ اللّیلَ لَهم دویّ فی صَلواتهم کَدَویّ النَّحلِ یَبیتُونَ قیاماً علی أطرافهم و یُسَبِّحونَ علی خُیُولهم»؛9 «مردان شب زنده‌داری که زمزمه‌ی نمازشان، مانند نغمه‌ی زنبوران کندو به گوش می‌رسد. شب‌ها را با شب‌زنده‌داری سپری می‌کنند و بر فراز اسب‌ها، خدا را تسبیح می‌گویند.»
د) امام صادق (علیه السلام) همچنین در مورد آنان می‌فرمایند:
«قُوّامٌ باللَّیلِ صُوّامٌ بالنّهار»؛10 «شب‌ها را با عبادت به صبح می‌رسانند و روزها را با روزه به پایان می‌برند.»
3- مَحبّت
دل‌های یاران امام مهدی (علیه السلام)، سرشار از محبت ایشان است. این علاقه‌مندی تا بدان حدّ است که حتّی زین اسب ایشان را مایه‌ی برکت می‌دانند و به آن تبرک می‌جویند: امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند:
«یَتَمَسَّحُونَ بِسَرجِ الإمام یَطلبُونَ بِذلک البَرکة»؛11 «به عنوان تبرک بر زین اسب امام دست می‌کشند.»
به جهت همین عشق آتشین، آنان در آوردگاه رزم، ایشان را مانند نگینی در بر می‌گیرند و جانشان را سپر بلایشان می‌کنند: امام صادق (علیه السلام) در این‌باره می‌فرمایند:
«یَحُفُّونَ بِه و یقُونه بأنفُسِهم فی الحَربِ و یَکفُونَهُ ما یریدُ ... .»؛12 «در میدان رزم، آنان او را در میان می‌گیرند و در جنگ‌ها با جان خود، از ایشان محافظت می‌کنند ... .»
چه بسیار است فاصله‌ی میان ما و یاران او، چرا که ما از جان و حتّی وقت خود، برای ایشان سهمی قرار نداده‌ایم و چه اهداف و آرمان‌هایی از ایشان که به جهت سستی ما بر زمین مانده و چه دعوت‌هایی از ایشان که بی‌پاسخ مانده است؟!!!
4- اطاعت
مقدّم داشتن خواست حضرت، بر خواست خود از دیگر شاخصه‌های یاوران امام مهدی (علیه السلام) است. امام صادق (علیه السلام) در این خصوص فرموده‌اند:
«هُم أطوَعُ مِنَ الأمَةِ لِسَیِّدَها»؛13 «اطاعت آنان از امام، از فرمانبرداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است.»
آنان نیک می‌دانند که حق، با امام است و امام با حق. آنان به بهانه‌ی نواندیشی از امام خود سبقت نمی‌گیرند و گر چه پشت سر ایشان در حرکتند ولی پای از دام‌ها برمی‌گیرند، تا از ایشان فاصله نگیرند. آنان نه تنها مطیع‌اند، بلکه بر خلاف بسیاری که بهانه‌ی فقدان زمینه، امکانات، سختی راه و ... را دارند، از خدمت به ایشان و اهدافشان شانه خالی نمی‌کنند. در اطاعت ایشان، اهل جدیّت و تلاشند و برای بر زمین نماندن آرمان‌های ایشان، خود را به آب و آتش می‌زنند و از هیچ کوششی فرو گذاری نمی‌کنند:
«... مُجِِدّونَ فی طاعَتهِ»14
5- شجاعت
اگر جهاد و مبارزه جهانی و فراگیر است، پس یاران ایشان هم باید شجاعت و جسارتی در خور و عزم‌هایی پولادین داشته باشند؛ چرا که بدون آن، قدم‌ها یارای حرکت نخواهد داشت. اهل‌بیت‌(علیهم السلام) شجاعت آنان را این گونه توصیف می‌کنند:
الف) امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند:
«کُلّهم لیوثٌ قَدخَرَجُوا مِن غاباتِهم لَو أنّهم هَمّوَا بِإزَالةِ الجِبالِ لَأزَالُوهَا مِن مَوَاضِعهَا»؛15 «همه شیرانی‌اند که از بیشه‌ها خارج شده‌اند و اگر اراده کنند، کوه‌ها را از جا بر می‌کنند.»
ب) امام سجاد (علیه السلام) می‌فرمایند:
«جُعِلَت قُلُوبُهم کَزُّبُرِ الحدید»؛16 «دل‌هایشان چون پاره‌های آهن شده است.»
ج) امام باقر (علیه السلام) می‌فرمایند:
«إنَّ الرّجلُ مِنهم یُعطی قُوة أربعینَ رجلاً وَ إِنَّ قَلبَهُ لَأَشَدُّ مِن زُبُرِ الحَدِیدِ وَ لَو مَرّوا بِجِبالِ الحَدیدِ لَقَطَّعُوهَا»؛17 «به هر کدامشان نیروی چهل مرد داده شده است. اگر به کوه‌های آهن روی آورند، آن‌ها را قطعه قطعه می‌کنند.»
د) امام باقر (علیه السلام) در مورد شجاعت و دلیری یاران امام مهدی (علیه السلام) می‌فرمایند:
«أُلقِی الرُّعبُ فی قُلوبِ شیعَتِنا مِن عَدُوِّنا، فَإذا وَقَعَ أمرُنا و خَرَجَ مَهدینا کانَ أحَدُهُم أجری مِنَ اللَّیثِ و أمضی مِنَ السّنانِ و یطَأُ عَدُوَّنا بِقَدَمَتِهِ وَ یقتُلُ بِکَفَّیهِ»؛18 «امروز ترس و رعب دشمنان ما بر دل دوستان ما افکنده شده و چون امر ما واقع شود و مهدی ما خروج کند، هر کدام از دوستان ما از شیر دلیرتر و از نیزه برّان‌تر شوند و دشمنان را پایمال کنند و با دست و چنگ بکشند.»
6- بردباری
در راه تحقّق آرمان‌های جهانی امام مهدی (علیه السلام) مشکلات و مصائب فراوانی را به جان می‌خرند ولی از سر اخلاص و تواضع، عمل خود را هیچ می‌پندارند و به جهت هجوم سختی‌ها و تحمّل مشقّت‌ها، بر خداوند منّت نمی‌گذارند: امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند:
«قومٌ ... لم یَمنُّوا عَلَی اللهِ بِالصَّبر و لم یَستَعظِموا بَذلَ أَنفُسِهِم فِی الحَق»؛19 «یاران مهدی (علیه السلام) کسانی‌اند که به جهت بردباری‌شان بر خداوند منّت نمی‌گذارند و از این‌که نقد جان خویش را در کف اخلاص نهاده‌اند، احساس بزرگی نمی‌کنند»
7- یک‌دلی
یاوران امام مهدی (علیه السلام)، یک رنگ و یک دل‌اند: امام علی (علیه السلام) در مورد آنان می‌فرمایند:
«قُلُوبُهم مُجتَمِعَةٌ بِالمَحَبَّةِ وَ النَّصِیحَةِ»؛20 «یاران مهدی (علیه السلام) دل‌هایی متّحد دارند.»
امام صادق (علیه السلام) در مورد آنان می‌فرمایند:
«إنَّ أصحابَ القائم (علیه السلام) یلقی بعضُهُم بَعضاً کَأنَّهُم بَنو أبٍ و أُمٍّ»؛21 «اصحاب قائم (علیه السلام) به گونه‌ای با هم معاشرت می‌کنند مانند این‌که از یک پدر و مادر هستند.»
و این نیست مگر به این سبب که هواها و خودخواهی‌ها از جانشان رخت بربسته و به جای آن، خداخواهی و خداپرستی نشسته است. با این اتّحاد و یک رنگی است که می‌توان به اهداف جهانی دست یافت و آرمان‌های الهی را تحقّق بخشید. سپاهی که از اختلاف و چند دلی رنج می‌برد، چگونه می‌تواند سرافرازانه بام دنیا را فتح کند، در دعای افتتاح هم، ما خود را راغب و مشتاق دولتی می‌خوانیم که نفاق و دو رویی در آن خوار و ذلیل است.
«اللّهم إنّا نَرغَبُ ألیکَ فی دولةٍ کریمةٍ ... تُذِلُّ بها النِّفاقَ و أهلَه»
8- ایثار
آن حرکت گسترده، برای هدایت و سازندگی است، نه جهان‌گشایی و زمین‌گیری. جهاد، مقدمه‌ی این آرمان الهی است و آن چنان که رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) از حق اهل‌بیت خود چشم می‌پوشاندند تا دیگران به رفاه برسند و از این رهگذر، دل‌های کافران را نرم و نسبت به دین متمایل می‌کردند. یاران حضرت مهدی (علیه السلام) نیز، سختی‌ها را به جان می‌خرند و از خوشی‌ها و لذایذ چشم می‌پوشند و با دست‌های مهربانشان، خوبی‌ها و خوشی‌ها را به دیگران هدیه می‌دهند؛ تا از این رهگذر، قلب‌ها را نرم کنند و رهیدگان را به دامان پر از مهر و محبّت دین برگردانند.
9- علم و بصیرت
امام علی (علیه السلام) در سخنان زیبایی، مراتب فضل و كمال علمی یاران موعود آخر الزمان را چنین توصیف می‌كنند:
«لَیَشحَذَنَّ فِیهَا قَـومٌ شَحذَ القَینِ النَّصلِ، تُجلی بالتَّنـزِیلِ بَصائِرُهُم، وَ یُرمی بِالتَّفسِیرِ فِی مَسَامِعِهِم، وَ یَغبُقُونَ كأسَ الحِكمَةِ بَعدَ الصَّبُوحِ»؛22 «پس گروهی در آن فتنه‌ها صیقلی می‌شوند. مانند صیقل دادن آهنگر، شمشیر را، دیده‌های آن‌ها به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گوش‌هایشان جا گرفته است. در شب، جام حكمت را به آن‌ها می‌نوشانند بعد از این كه در بامداد هم نوشیده باشند.»
امام سجاد (علیه السلام) نیز در مورد قوت عقل و اندیشه‌ی یاوران امام می‌فرمایند:
«إنَّ اللهَ تبارک و تعالی أعطاهُم مِنَ العُقول و الأفهامِ و المَعرِفَةِ ما صارَت بِهِ الغیبَةُ عِندَهُم بِمَنزِلَةِ المشاهدة»؛23 «خداوند تبارک و تعالی آن‌ها را آن‌چنان از عقل و فهم و شناخت برخوردار کرده است که غیبت امام برای آنان به منزله‌ی مشاهده و حضور در آمده است.»
آری، یاران امام (علیه السلام)، همچنان كه در بالاترین درجه‌ی تقوی و پرهیزگاری قرار دارند، از نظر كمال علمی نیز در بالاترین درجه قرار گرفته و از جام حكمت الهی و معرفت دینی، چنان كه باید، سیراب گشته‌اند.
10- نظم
امام علی (علیه السلام) در مورد نظام عمومی که بر یاوران حضرت (علیه السلام) حاکم است می‌فرمایند:
«کَأَنِّی أنظُرُ إِلَیهم و الزِّیُّ واحدٌ و القَدُّ واحدٌ و الجَمالُ واحدٌ و اللّباسٌ واحِدٌ»؛24 «گویا آنان را می‌نگرم، در شکل و هیأتی یکسان، قد و قامتی برابر و در جمال و برازندگی همانند و هم لباسند.»
«اللّهمُّ اجعَلنِی مِن أَنصارِهِ و أعوانِهِ»

پی نوشت ها:


1. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 229 / صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص 611 .
2. همان، ج 52، ص 308 .
3. کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 224، به نقل از بشارة الاسلام، ص 220 .
4. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، ص 244 / علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 36، ص 386 .
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ب 27، ص 336 .
6. همان، ص 308 .
7. همان، ج 36، ص 207 .
8. کامل سلیمان، یوم الخلاص، ج 1، ص 224 .
9. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308 .
10. کامل سلیمان، یوم الخلاص، ج 1، ص 224 .
11 مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308 .
12. همان .
13. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 308 .
14. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)، کامل سلیمان، یوم الخلاص، ج 1، ص 223 .
15. كامل سلیمان، یوم الخلاص، ج 1، ص 414 .
16. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 316 .
17. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 316 .
18. حرّ عاملی، اتباة الهداة، ج 7، ص 113 .
19. ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 129 .
20. کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص 226 .
21. فخر رازی، تفسیر برهان، ج 2، ص 20 .
22. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 334، ح 64 .
23. همان، ص 122 .
24. سید بن طاووس، ملاحم و الفتن، ص 148 .


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:56 - 0 تشکر 523179

آخرالزمان و آیندة جهان در آینة كتاب


منبع:ماهنامه موعود

1. آخرالزمان در آیینة روایات
جابر رضوانی، امام حسن مجتبی(ع)، اول، 1380، 127ص.
نویسندة محترم در این كتاب، حدود 73 روایت را از پیامبر اكرم(ص) و ائمة اطهار(ع) دربارة آخرالزمان، بدون هیچ شرح و توضیحی، گردآوری و ترجمه كرده است. معیار نویسنده برای گزینش روایات، مسائل زمان غیبت و رفتار ناشایستی است كه از سوی انسان‌ها صادر می‌شود، تا اعمالی كه در آن زمان ظاهر شده و شیوع پیدا می‌كند، دامان انسان‌های وارسته و حقیقت‌جو را نگیرد.
در ضمن برای این‌كه بعضی از مطالب و موضوعات احادیث، روشن گردد، روایاتی نیز در زیرنویس‌ها نقل شده است.





2. آیندة بشر و پایان جهان
احمد امیری‌پور، ترنّم، 1382، 360 ص.
ویژگی كتاب فوق این است كه مسایل مهم فرا روی بشر را به طور جامع و فراگیر به صورت یك مجموعه، شامل: پیشرفت‌های تكنولوژیكی و پزشكی، مباحث زیست‌شناسی و منابع كرة زمین، افزایش جمعیت و فقر، جنگ‌ها و رقابت‌های نظامی، ستاره‌شناسی و ... فراهم ساخته و در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است. با همة این اوصاف، كتاب مذكور، مجموعه‌ای فشرده، اما تا حدّ امكان مفید و دارای اطلاعات آماری و پژوهشی شایان توجه برای همة علاقه‌مندان می‌باشد.
اگرچه مطالب كتاب جنبة تخصصی ندارد اما در بحث از پایان جهان، فصلی هم به بیان دیدگاه ادیان در این باره اختصاص داده است.





3. آیندة جهان در سایة حكومت اسلامی حضرت مهدی(عج )
محسن همتی، نذیر، سوم، 1381، 88 ص.
«می‌آید در هنگامه‌ای كه یأس و نومیدی، قلوب مردم را فراگرفته و می‌آید برای انجام انقلابی بزرگ و سترگ كه باعث تحول عمیق و ریشه‌ای در شیرازة زندگی معنوی و مادی بشر خواهد شد...».
خوانندة محترم می‌تواند گوشه‌ای از این تحول شگرف را كه در حكومت جهانی حضرت مهدی(ع)، شاهد آن خواهیم بود، در سیمای روایات نقل شده از معصومین(ع) در این كتاب مطالعه كند. البته نویسنده در ابتدای كتاب، اشاره‌ای كوتاه نیز به قیام منجی موعود از منظر ادیان مختلف و همچنین پاره‌ای از خصوصیات حضرت مهدی(ع) و یاران ایشان، نموده است.





4. آیندة جهان (دولت و سیاست در اندیشة مهدویت)
رحیم كارگر، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، اول، 1383، 392 ص.
«آیندة سیاست و دولت، از دیدگاه شیعة دوازده امامی چه وضعیتی دارد؟» این سؤالی است كه نویسندة كتاب به دنبال پاسخ آن می‌باشد. لذا مطالب كتاب را در سه بخش تنظیم نموده است:
در بخش اول، پس از تبیین روش‌شناسی تحقیق در تاریخ آینده و آینده‌پژوهی، به بررسی نظریه‌های آینده تاریخ (سه دیدگاه مسیحیت، پایان تاریخ و ماركسیسم) پرداخته و آن‌گاه به تشریح مهدویت و آیندة تاریخ در اندیشة شیعی می‌پردازد. در بخش دوم كتاب، سه فرضیه در مورد دولت امام مهدی(عج) مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1. فرضیة انتقام و پایان تاریخ بدون تشكیل دولت؛
2. فرضیة دولت اقتدارگرا و مبتنی بر قدرت فیزیكی؛
3. فرضیة دولت اخلاق محور و مبتنی بر ساختار امامت.
و سرانجام، نویسنده در بخش سوم به بررسی ساختار و سازمان حكومت مهدوی، با پذیرفتن فرضیة سوم می‌پردازد.





5. اوضاع در آخرالزّمان
رضا كوشاری، تهذیب، اول، 1383، 212ص.
حقیقت داشتن آخرالزمان و ظهور حضرت مهدی(عج)، دلایل و علایم بسیاری دارد كه ما را به بسیاری از حقایق، راهنمایی می‌كند. آن‌چه را كه در این كتاب می‌خوانیم بر دلایل و شواهد بسیاری از موارد باید شده، با استناد به روایات معصومین(ع) و بیان مصادیق كنونی آن به طور واضح اشاره كرده است. البته دسته‌بندی و فصل‌بندی در این كتاب مشاهده نمی‌شود و نكتة دیگر اینكه در رابطه با بعضی از موضوعات آخرالزمان و ظهور آن حضرت، كتاب دارای تحقیقات تازه‌ای است كه برای اولین بار مطرح شده است.





6. پایان تاریخ لیبرال دموكراسی (یا حكومت جهانی حضرت مهدی(عج)؟
احمد سامعی، نسیم سحر، 1382، 144ص.
نویسنده، كتاب را در دو فصل تنظیم نموده است. در فصل اول با عنوان لیبرال دموكراسی، پس از تعریف تمدن غربی، به دیدگاه «فوكویاما» و «هانتینگتون»، دو تن از تئوریسین‌های آمریكایی، در رابطه با آیندة جوامع غربی و لیبرال دموكراسی پرداخته می‌شود. از دیگر موضوعات مطرح شده در این فصل، بررسی عملكرد آمریكا در جهان، حادثة 11 سپتامبر و پیامدهای آن، سیر تاریخی حمایت‌های آمریكا و نقش آن كشور در ایجاد رژیم صهیونیستی می‌باشد. در فصل دوم تحت عنوان حكومت جهانی حضرت مهدی(عج) نیز، ضمن ترسیم سیمای حكومت جهانی حضرت مهدی(ع)، به ساختار سازمانی حكومت جهانی آن حضرت نیز اشاره می‌شود.





7. سپیده دم ظهور (بررسی نشانه‌های ظهور حضرت ولی‌عصر(عج))
سیّدمحمدموسوی، اعجاز، ج 1، اوّل، 1383، 175ص.
سپیده دم ظهور، این كتاب از سلسله مباحث پیرامون امام عصر(ع)، اثر نویسنده می‌باشد كه در این جلد به بررسی حوادث كلی و حوادث خاص، تا خروج سفیانی پرداخته شده، البته به وقایع پس از خروج سفیانی نیز به شكلی مختصر اشاره شده امّا بحث‌های مفصل‌تر در این باره را می‌توانید در جلدهای بعدی این كتاب دنبال نمایید.
نویسنده اذعان می‌نماید كه همواره سعی نموده در حد توان بدون تحمیل شرایط خاص و یا عوامل خارجی، با توجه به شرایط مختلف و حالات گوناگونی كه در روایات به چشم می‌خورد و تلفیق آنها با یكدیگر، دربارة حوادث آینده پیش‌بینی نماید و تا آن‌جا كه ممكن است از وقایع قطعی و حتمی، نام برده و از ذكر حوادث مشكوك و ضعیف خودداری نمایند.





8. علامات الظهور (دراسة و تحلیل)
شهید سید محمد صدر، شیخ محمد فرطوسی، قلم الشرق، اول، 1426، 248 ص.
این كتاب به زبان عربی و بخشی از دایرةالمعارف مهدوی تألیف «شهید سید محمد صدر» است. دایرةالمعارف مذكور، مجموعه‌ای كم‌نظیر در تاریخ تألیفات شیعی با موضوع مهدویت است به دلیل احاطه و شمول گستردة مباحث مختلف مهدوی و همچنین افق وسیع علمی نویسنده و گردآوری بسیاری از نكات كه حكایت از تلاش فراوان ایشان در تألیف این دایرةالمعارف دارد.
در این كتاب، علایم ظهور در تقسیم‌بندی‌های زیبایی ارائه شده است. به طور مثال: علایمی كه به وقوع پیوسته است؛ علایمی كه هنوز محقق نشده است؛ علایمی كه شك داریم به وقوع پیوسته یا نه؛ علایمی كه شك داریم مربوط به قبل را ظهور است یا بعداز آن؛ علایم اجتماعی؛ علایم طبیعی؛ علایم اعجازی و ... .
از جمله موارد قابل توجه، تحلیل جالبی است كه شهید صدر دربارة دجال ارائه می‌دهد. ایشان دجال را همان فرهنگ غرب كه در تقابل با فرهنگ اصیل اسلامی است می‌داند و برای اثبات این موضوع از روایاتی كه دربارة دجال صادر شده، بهره می‌برد.

چهارشنبه 1/6/1391 - 11:57 - 0 تشکر 523180

آخرالزمان، عصر ظهور؛ علایم و نشانه‌ها

منبع:ماهنامه موعود


اشاره:


این صفحه اختصاص به طرح پرسش‌ها، شبهات و مسائلی دارد كه برای شما عزیزان مطرح شده و یا در محیط خانواده، مدرسه، دانشگاه یا محل كار شما از آن‌ها صحبت به میان آمده است؛ چه در موضوع مهدویت و چه در سایر زمینه‌های اعتقادی و اخلاقی.پس دست به كار شوید و از همین حالا پرسش‌های خود را با ما در میان بگذارید. ما هم سعی می‌كنیم پاسخ‌های مناسبی به آن‌ها بدهیم.
همان طور كه مستحضرید پس از انتهای هر سخنرانی در سلسله نشست‌های ماهانه فرهنگ مهدوی، پرسش‌های حاضران با سخنران جلسه طرح می‌شود. در این شماره سؤالاتی را كه در سومین نشست با عنوان «آخرالزمان و نشانه‌های ظهور» و با حضور حجت‌الاسلام مهدی‌پور طرح شده است، تقدیم شما عزیزان می‌شود.
آیا در علائم حتمی هم امكان بداء وجود دارد؟
از امام صادق(ع) مشابه این سؤال را پرسیدند، حضرت پاسخ دادند: «بلی». خداوند متعال برنامه‌ای را كه تنظیم می‌كند حق دارد آن را جلو یا عقب بیندازد و هر تصرفی كه صلاح دید در آن بنماید. خداوند متعال در قرآن كریم می‌فرماید: یهودیان گفتند: «دست خدا بسته است. [به آن‌ها] بگو دست خدا باز است و هر گونه بخواهد عمل می‌كند.1» بنابراین امكان بدا برای خداوند محفوظ است. اما در عین حال از حكمت او به دور است كه پیامبر رحمت(ص)‌ و ائمة هدی(ع) با قاطعیت تمام بفرمایند: «مهدی بدون سفیانی نخواهد بود» ولی ناگهان موعدش كه رسید خداوند روی ایشان را زمین بگذارد و غیر از آن عمل كند.2 البته آن‌قدر این احتمال بداء برای اصحاب ائمه(ع) به طور جدی بیان شده بود كه راوی از حضرت می‌پرسد می‌ترسم در اصل ظهور حضرت بداء رخ بدهد كه ایشان جواب می‌فرمایند:
نه ظهور وعدة الهی است و خداوند خلاف وعده‌اش عمل نمی‌كند.
در برخی روایات آمده كه ایرانیان قبل از ظهور با غربیان در منطقة عراق وارد جنگ می‌شوند و در برخی روایات دیگر هم این واقعه پس از ظهور بیان شده، كدام یك صحیح است؟
یمانی و سفیانی هر دو پیش از ظهور قیام می‌كنند و به كوفه وارد می‌شوند. حدود یك ماه پس از ظهور حضرت، سفیانی دستگیر می‌شود و در كنار دریاچه طبریه، به فرمان ایشان و به دست یمانی سرش بریده می‌شود. ایرانیان از همان ابتدا در كنار حضرت هستند. عبارت «یوطئون للمهدی سلطانه» (برای حكومت مهدی(ع) زمینه‌سازی می‌كنند) از طریق اهل سنت به ما رسیده ولی در روایات ما نقل نشده است. در عین حال خروج خراسانی یا حسنی از بلخ یا شهرهای دیگر افغانستان و عبورش از ایران در احادیث ما یافته می‌شود كه البته فقط سفیانی و یمانی در زمرة علایم حتمی هستند.
مرحوم آیت‌الله قزوینی در كتاب المهدی(ع) من المهد الی الظهور تصریح كرده‌اند كه خراسانی از علایم حتمی نیست ولی در عین حال روایتی هم نقل شده كه ورود خراسانی، سفیانی و یمانی به كوفه در یك ماه و یك روز و یك ساعت است.
سفیانی كیست وآیا این كه می‌گویند الآن در ارتش سوریه خدمت می‌كند، راست است؟
سفیانی شخصی است كه در وادی یابس و در نزدیكی دمشق متولد می‌شود. نام او عثمان و نام پدرش عنبسه است. آبله‌رو، چشم زاغ، مو بور و سرخ روی، چهارشانه و قدش كمی بلندتر از حد متوسط است كه در روایات بسیاری به آن تصریح شده است.
اما این كه آیا الآن در لشكر سوریه هست یا نه، سه مستند برای آن وجود دارد:
1. مرحوم بهلول كه خودم از ایشان پرسیدم و گفتند كه او را دیده‌اند؛
2. امام موسی صدر كه به امر آیت‌الله حكیم از حافظ اسد می‌پرسد كه آیا شخصی به نام عثمان بن عنبسه در سپاهیان شما وجود دارد؟ كه پس از جستجو مشخص می‌شود چنین شخصی با آن اوصاف وجود دارد و خودشان نقل می‌كردند كه او را دیده‌اند؛
3. حاج میرزا علی آقا مقدس نامی بود كه فرزندش شیخ حسن از شاگردان مرحوم آیت‌الله العظمی مامقانی است. وی به مكه رفته بود و در مسیر برگشت همراه با كاروان از فلسطین آمده بودند. شبی كه در آن جا استراحت كرده بودند، سر و صدای زیادی به گوششان رسیده بود. صبح كه از علت سر و صدا پرسیده بودند، اهالی آن جا گفته بودند كه عنبسه نامی صاحب فرزند شده كه نام فرزندش را عثمان نهاده است. او در حال وضو گرفتن بوده كه یكی از اهالی آن قبیله می‌پرسد آیا شما شیخ محمدحسن مامقانی را می‌شناسید؟ گفته بود: بله. آن شخص گفته بود: درگذشت. پرسیده بود:كی؟ گفته بود: همین الآن با توجه به این كه حدود 97 ـ 96 سال پیش آن هم در صحرا رادیو، تلویزیون و دیگر ابزارهای ارتباطی وجود نداشته این یك خبر غیبی به شمار می‌آید. كه بعد هم وقتی میرزا علی آقا به نجف برمی‌گردد می‌بیند صحبت او مطابق واقع بوده است. قرآن كریم تعبیری دارد كه می‌فرماید:
إنّ الشیاطین لیوحون الی اولیائهم.3
و در حقیقت شیطان‌ها به دوستان خود وحی می‌كنند.
این كه الآن رسم شده عده‌ای به صرف خبر دادن از امور غیبی‌ای كه مطابق واقع از آب درمی‌آید خود را از اولیای الهی جا می‌زنند از همین دست است و نباید فریب بخوریم. خلاصه این كه در آن جمع و قبیله و با آن توانایی چنین شخصی به دنیا آمده بود. اگر آن شخص الآن زنده باشد حدود 97 ـ 96 سال سن دارد و هرچند دورة ما دوره‌ای است كه مدیریت و رهبری جریان‌ها چندان به سن مربوط نیست و هر كس می‌تواند حتی با یك گوشه نشستن هم جریان‌ها را رهبری كند ولی باز با این حال هیچ كدام از این سه ماجرا نمی‌تواند دلیل وجود سفیانی وعده داده شده باشد؛ چرا كه گفته‌اند سفیانی نامش، عثمان بن عنبسه است نه این كه هر كس نامش عثمان بن عنبسه بود سفیانی است. [ان شاء الله بعد ازظهور حقیقت این امر برای ما مشخص خواهد شد و خواهیم دید آیا این شخص واقعاً سفیانی هست یا نه.]
چطور می‌توان روایاتی را كه می‌گویند امر ظهور ناگهانی فرامی‌رسد یا خداوند امر حضرت را یك شبه اصلاح می‌كند با روایات نشانه‌های ظهور جمع كرد؟
آن كه فرموده‌اند «ظهور ناگهانی است» به معنای این نیست كه بدون علایم باشد؛ بلكه منظور این است كه كل حوادث كه از خروج سفیانی و یمانی آغاز می‌شود ناگهانی و غیرمترقبه است. علت ناگهانی بودن ظهور هم آن است كه مردم در آن زمان انتظار ظهور را نمی‌كشند و گمان می‌كنند كه صدها یا هزاران سال بعد ظهور اتفاق خواهد افتاد. و به همین جهت است كه واقعة ظهور را «بغتة» یا ناگهانی خوانده‌اند. وضعیت ایران در آستانة ظهور چگونه است و ایرانیان چه نقشی در آن زمان و پس از ظهور خواهند داشت؟
در زمان ائمه(ع) از ایرانیان با عنوان عجم‌ها یاد می‌شد كه در نقشه‌های قدیمی چاپ تركیه و دیگر كشورها ایران را با استناد به همین مطلب عجمستان می‌خواندند. عجم یعنی غیر عرب. ولی عموماً برای ایران از این واژه استفاده شده و برای دیگر اقوام كمتر این واژه را به كار برده‌اند.
روایتی را فقط از ابن عربی دیده‌ام كه گفته اصحاب حضرت فقط عجم‌ها هستند و حتی یك نفر عرب هم در میان آن‌ها یافته نمی‌شود. البته روایات و احادیث فراوانی داریم كه می‌گویند تعداد عرب‌ها در آن روز بسیار كم است ولی با آن تعبیر فقط همان یك روایت موجود است. با توجه به روایاتی كه تعداد زیادی از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت علی و دیگر ائمه(ع)؛ نظیر سلمان، ابوذر، ابودجانه، عمار، مقداد و زراره را در زمرة اصحاب حضرت مهدی(ع) برشمرده‌اند، نمی‌توانیم به آن روایت خیلی اعتماد كنیم.
آنچه مسلم است این‌كه در میان یاران حضرت مهدی(ع) تعداد زیادی ایرانی وجود دارد. در حدیث آمده كه در كوفه چادرها را برپا می‌كنند و عجم‌ها قرآن را به مردم می‌آموزند.
ایرانیان پس از اسلام در ادبیات، حدیث و تاریخ اسلام نقش چشم‌گیری داشته‌اند. جالب است بدانید مؤلفان صحاح سته اكثراً ایرانی هستند. البته در میان اصحاب ائمه(ع) هم تعدادشان بسیار زیاد بوده است. ولی آنچه به نقش ایرانیان در آستانة ظهور مربوط می‌شود، مسئلة خراسانی، حسنی، مروزی و امثال آن‌هاست كه مثلاً حضرت گنج‌هایی در طالقان دارند كه این گنج از جنس طلا و نقره نیست بلكه كسانی هستند كه آن حضرت را به حق شناخته‌اند و جزو یاوران ایشان خواهند بود. خلاصه این كه ایرانیان در جریان ظهور نقش دارند ولی تعدادش به آن بستگی دارد كه چه قدرش را ما بپذیریم.
گفته شده بعضی از شخصیت‌های بزرگ و خواص مثل آیت‌الله بهجت زمان ظهور را می‌دانند و تنها عوام مردم هستند كه نمی‌دانند ظهور چه زمانی اتفاق خواهد افتاد. آیا این مطلب صحت دارد؟
مسلماً نه. در موردآیت‌الله بهجت دروغ‌های بسیاری ساخته و نقل می‌كنند. مثلاً ایشان رسمشان بر این است كه وقتی اذان را گفتند چه وضو داشته باشند چه نه، مجدداً وضو می‌گیرند. به همین جهت حدود بیست دقیقه بعد از اذان به مسجد می‌آیند و نماز را اقامه می‌كنند حالا از این ماجرا آمده‌اند و این دروغ را ساخته‌اند كه آیت‌الله بهجت هر روز بعد از اذان نمازش را به حضرت بقیةالله(ع) اقتدا می‌كنند و بعد از آن به مسجد می‌آیند و دوباره نماز می‌خوانند.
مگر كسی كه نمازش را به حضرت اقتدا كرده می‌تواند دوباره همان نماز را اعاده كند. هر بار كه خدمت آقازادة ایشان، علی آقا، می‌رسیم این مطالب را تكذیب می‌كنند.
یكی دیگر از دروغ‌ها هم این است كه می‌گویند روزی ایشان در نماز افتادند و غش كردند. بعد از این كه روی ایشان آب ریختند و ایشان را به هوش آوردند، از علت بی‌هوشی پرسیدند. آیت‌الله بهجت فرمودند كه قاتل امام زمان(ع) به دنیا آمد. آخر آقا بقیةالله(ع) كه قاتل ندارند و ایشان به مرگ طبیعی از دنیا خواهند رفت. روایت «ما منّا الامسموم او مقتول: همة ما (ائمه) یا مسموم یا كشته می‌شویم» كه در عیون اخبار الرضا(ع) آمده، هم سند ندارد و هم شامل حضرت مهدی(ع) نمی‌شود. وقتی حضرت جهان را پر از عدل و داد می‌كند به طوری كه از همه جا بانگ توحید شنیده می‌شود، چطور ممكن است یك نفر فاسد پیدا شود آن هم تا جایی كه قاتل آن حضرت باشد؟
این حرف‌ها از كارخانه‌های دروغ‌سازی درآمده كه زنی به نام سعیده كه ریش دارد از پشت‌بام سنگ آسیابی را روی سر حضرت می‌اندازد و ایشان را شهید می‌كند. مگر الآن در خانة كسی سنگ آسیاب هست كه در دوران حضرت باشد. و مثلاً كسی در خانه‌اش از آن استفاده بكند و بخواهد با كوبیدن چنین سنگی به آن سنگینی بر سر حضرت ایشان را شهید كند. این دروغ را به آیت‌الله بهجت هم نسبت می‌دهند.
لطفاً دربارة دجال و دابةالارض توضیح مختصری بفرمایید.
مسئلة «دابةالارض» به علائم ظهور مربوط نمی‌شود و جزء «اشراط الساعة» و علائم قیامت است كه در عالم رجعت به وقوع می‌پیوندد.
اشراط الساعة یا علائم قیامت دو دسته‌اند: دسته‌ای پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) اتفاق می‌افتند و دسته‌ای پیش از وقوع قیامت. این تعبیر را بیشتر اهل سنت به كار می‌برند. منظور از دابة الارض حضرت علی(ع) است كه پیش از قیامت مجدداً به زمین باز می‌گردند.
دابة الارض، دخان، طلوع شمس از مغرب همگی جزء اشراط الساعة هستند.
دربارة دجال هم مسلم این است كه جزء علائم حتمی نیست و این كه در برخی كتاب‌ها آمده تمام روایات آن دروغ است واقعاً جسارت بزرگی بوده كه مؤلف نموده است. در چاپ جدید كتاب ارزشمند منتخب الاثر نوشتة آیت‌الله صافی گلپایگانی كه جامع‌ترین اثر دربارة آقا بقیةالله(ع) به شمار می‌آید احادیث دجال را به چند دستة ساختگی، مشكوك و صحیح دسته‌بندی كرده‌اند.
دجال یكی معتقدات مسلم اهل سنت است كه ما هم بدان اعتقاد داریم و می‌گوییم كه او خواهد آمد ولی نه به آن شدت. روایات فراوانی داریم كه می‌گویند دجال می‌آید و حضرت مهدی(ع) به حضرت مسیح(ع) دستور می‌دهند كه او را بكشد و در بعضی هم این تعبیر آمده كه آن حضرت خودشان او را در باب اللّد در فلسطین اشغالی می‌كشند.
چطور می‌توان همة این احادیث را با مسائل روز تطبیق داد؟ جرا باید از چنین تعبیرات غیرقابل فهمی برای بیان مسائل استفاده شود كه مثلاً به موشك بگویند مارهای بالدار؟!
شما نگاه كنید اگر ما به 12، 13 قرن قبل برگردیم و بخواهیم دربارة موشك صحبت كنیم چه تعبیری باید به كار ببریم؟ آیا بهتر از تعبیر مار بالدار وجود دارد به خصوص كه اصلاً این تشبیه با نوع شلیك موشك خوانایی و تطابق قابل توجهی دارد. یا تعبیر سوار شدن آهن روی آهن برای قطار و چیزهایی از این دست همه مناسب آن مقطع زمانی است به خصوص برای وقتی كه مخاطب هیچ تصوری از آنچه شما می‌خواهید بیان كنید نداشته باشد. شما فرمودید ظهور امام زمان(ع) قطعاً در بیست و سوم ماه رمضان اتفاق می‌افتد. آیا این سخن مصداق توقیت و تعیین وقت برای ظهور نیست؟
خیر، چون اولاً سالی برای آن تعیین نشده و ثانیاً آن را معصوم(ع) فرموده‌اند. امام(ع) قسم می‌خوردند كه حكومت او حتی هشت ماه و یك روز طول نمی‌كشد. البته این را هم بگویم كه سفیانی بعد از پنج سال درگیری بر پنج منطقه و یا سه كشور سوریه، اردن و فلسطین مسلط می‌شود. بعد از این ماجراها در بیست و سوم ماه رمضان حضرت ظهور می‌كنند. این روایت را شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ طبرسی، مرحوم فضل بن شاذان نقل كرده‌اند و سند آن صحیح است.
در روایات آمده كه مؤمنان در زمان ظهور عقل‌هایشان كامل می‌شود در حالی كه الآن مشتاقان ظهور و افرادی كه دوست دارند از منتظران و مؤمنان باشند، دچار خطا و گناه ناشی از درك نكردن و نفهمیدن می‌شوند و در واقع همین گناهان آن‌ها را از ایمان دور می‌كند. در این باره چه باید كرد و علاوه بر آن چه كنیم كه با وجود این عدم ادراك‌ها دچار خطا نشویم؟
در زمان ظهور عقل‌ها كمال فوق‌العاده‌ای پیدا می‌كند ولی الآن، مرتبه پایین‌تر آن را می‌توانیم مشاهده كنیم. بچه‌های الآن گاهی در حد افراد 30، 40 سالة حدود پنجاه سال پیش خیلی از مسائل را درك می‌كنند. اگر در قدیم ما فقط یك ابن سینا داشتیم الآن فراوانند بچه‌های پنج ساله‌ای كه حافظ كل قرآن هستند یا كودكان 5/3 ساله‌ای داریم كه عمده و یا كل قرآن را از بر دارند و كسی هم در دنیا منكر این مطلب نیست. این رشد عقلی را ما در شرایط كنونی می‌توانیم احساس كنیم ولی بعد از ظهور، رشد هر كس بیش از چهل برابر خواهد بود. تعبیر یك شبه از بنده بود والا در روایت آمده حضرت دست با‌بركت خود را بر سر شیعیان می‌كشند و به واسطة آن عقل‌های مردم كامل می‌شود.
نكتة دوم این كه ما الآن خیلی از نیك و بدها را می‌فهمیم و می‌دانیم كه خداوند از رگ گردن به ما نزدیك‌تر است ولی باز با این حال گناه می‌كنیم این امر ناشی از هوای نفس ماست و مسائل دیگری كه سوای تشخیص ندادن ما را به گناه سوق می‌دهند.
حضرت مشغول توصیف دورة پیش از امام زمان(ع) بودند كه صدها نفر مدعی امامت می‌شوند راوی شروع كرد به گریه كردن و به حضرت عرضه داشت كه برای مردم این دوره گریه می‌كنم. حضرت به روزنه‌ای اشاره كردند كه آفتاب از آن به درون می‌تابید و فرمودند: امر ما از این آفتاب روشن‌تر است.
یك نفر از آقا بقیةالله(ع) پرسید من چه كنم؟ حضرت فرمودند: كار امام زمان(ع) را بكن. یعنی شما هر كاری خواستید انجام دهید، ببینید اگر امام(ع) آن‌جا بود چه می‌كرد.
آیا ما شك داریم كه خیلی از كارها و گناهان ما را حضرت انجام نمی‌دهند؟ پس چرا باز هم ما آن‌ها را مرتكب می‌شویم؟
شما فرمودید كه ظهور ناگهانی اتفاق می‌افتد و در شرایطی كه مردم فكر می‌كنند مثلاً قرار است صد یا هزار سال بعد اتفاق بیفتد. ما كه الآن با توجه و در نظر داشتن علایم و نشانه‌ها چشم انتظار ظهور هستیم آیا خلاف این رویه عمل می‌كنیم؟

خیر، به هیچ وجه این طور نیست منظور از «بغتة» كه ما گفتیم، یك حادثة غیرمنتظره است. شما الآن اگر از مردم بپرسید امام زمان(ع) كی ظهور می‌كنند یك دستة معدودی ممكن است جواب بدهند هیچ وقت و اصلاً منكر آن بشوند و در مقابل دستة دیگری هم بگویند شاید فردا، شاید دو، سه روزبعد و تا این حد آماده ظهور باشند. به هر حال شیعه با امید زنده بوده است.
از آن جا كه ما با مطالبی سر و كار داریم كه جنبة اعتقادی دارند، مرتب آن‌ها را با مراجع هماهنگ می‌كنیم، یكی از مسائلی كه به برخی مراجع عرض كرده‌ام و پسندیده‌اند این است كه اگر امام زمان(ع) از زمان ظهورشان خبر داشتند و می‌دانستند كه قرار است بیش از هزار سال غیبتشان طول بكشد، حتی اگر دلشان از پولاد بود باز این دل آب می‌شد. به عبارت دیگر خود حضرت هم زمان ظهورشان را نمی‌دانند. ما چون امیدواریم كه همچنان زنده هستیم هزاران كار را شروع می‌كنیم. اگر دكترها به كسی بگویند كه تو سرطان داری و زنده نمی‌مانی آیا باز هم همین طور عمل خواهد كرد؟ ما با این امید زنده هستیم و از خدا بخواهیم كه این امید را به تحقق برساند ان‌شاءالله. می‌گویند به تأخیر افتادن ظهور به این علت است كه هنوز تعداد 313 یار مخلص آن حضرت كامل نشده است؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
در برخی احادیث به این معنا اشاره شده مثلاً درماجرای جزیره خضرا، سید شمس‌الدین می‌گوید از این تعداد 300 نفر آماده‌اند و 13 تای دیگر هنوز زنده مانده‌اند و معنای این حدیث این نیست كه تا 313 یار حضرت كامل شد ایشان ظهور می‌كنند به علاوه كه ما در این گونه احادیث توقف كرده‌ایم كه آیا صحیح است یا خیر، چون خود ائمه(ع) به ما یاد داده‌اند و راهنمایی كرده‌اند كه اگر ما احساس اضطرار بكنیم و همه با هم متضرعانه دست به سوی خدا بلند كنیم و از او ظهور حضرت را طلب نماییم قطعاً این واقعه اتفاق می‌افتد. روایت شده كه بنی‌اسراییل با دعا و تضرع 170 سال عقابشان كم شد و شما هم با دعا و تضرع می‌توانید مدت غیبت امام زمان(ع) را كم كنید. اصلاً علت اساسی تأخیر در ظهور حضرت گناهان ماست و ما با تقوا و دعا می‌توانیم ظهور را جلو بیندازیم.
در نشست قبلی حجت‌الاسلام كورانی فرمودند: منظور از بعضی از تعابیری كه در روایات آمده؛ نظیر سوار شدن بر ابرها و امثال آن تكنولوژی امروزی نیست و همگی جزء معجزات امام(ع) هستند. دربارة جنگ كردن با شمشیر و این موضوع نظر شما چیست؟
آنچه دربارة عصر ظهور به مارسیده این است كه در آن دوران هیچ نابینایی روی زمین باقی نمی‌ماند. بعضی از یاران حضرت سوار ابرها می‌شوند و صحبت ایشان را همة دنیا می‌شنوند. قدر مسلم این روایات همان چیزی است كه بیان شده ولی این كه آیا علم بشری این قدر پیشرفت می‌كند و مثلاً یاران با بالگرد و هواپیما جابه‌جا می‌شوند و صحبت‌های حضرت به وسیلة ماهواره و وسایلی از این دست مخابره می‌شود و یا این كه معجزه ایشان است در روایات بیان نشده و ما نمی‌توانیم نظر قطعی بدهیم. البته بعضی جاها مسلماً معجزه و امری خارق‌العاده است؛ مثلاً دربارة بانگ آسمانی گفته شده كه همه آن را می‌شنوند، خوابیده بیدار می‌شود فرد نشسته می‌ایستد و... در صورتی كه اگر بنا باشد این مطلب با ماهواره مخابره شود لازم است من، بیدار و در مقابل دستگاه نشسته باشم و در غیر این صورت ممكن نیست مطلب را دریافت كنم.
دربارة شمشیر هم باید خدمتتان عرض كنم استفاده از وسایل كشتار جمعی با اصل هدایت مردم سازگار نیست و حضرت مسلماً از این وسایل استفاده نمی‌كنند. ولی این كه چطور این وسایل خنثی می‌شوند به هر حال الآن هر سلاحی كه ساخته می‌شود بلافاصله بعدش خنثی كنندة آن را هم می‌سازند طبیعتاً حضرت هم این دانش را دارند و هم دانش مافوق آن را و به همین جهت به راحتی می‌توانند همه این سلاح‌ها را خنثی كننند. در آیة «واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة...؛ و هرچه در توان دارید، از نیرو و اسب‌های آماده بسیج كنید.»4 منظور هر نوع سلاحی است كه بتوان با آن در مقابل كفار و مشركان ایستاد ولی در مورد آقا بقیةالله(ع) این نیرو فقط شامل شمشیر می‌شود و هر كس بناست كشته شود با شمشیر می‌میرد. خیلی از بزرگان فرموده‌اند این شمشیر نمادین است و حضرت از آن استفاده نمی‌كند ما هم معتقدیم كه نمادین است ولی در عین حال از آن وسایل هم استفاده نمی‌كنند.

پی‌نوشت‌ها:


1. سورة مائده (5)، آیة 64.
2. به عبارت دیگر بهتر است بگوییم قطعیتی كه در روایات برای علائم حتمی بیان شده ناشی از علم معصومین(ع) به خواست و مشیت الهی است و یقین آن‌ها ناشی از علم به لوح محفوظ است و آنچه كه احتمال بداء در آن وجود دارد مواردی است كه در لوح محو و اثبات مندرج گشته‌اند.
3. سورة انعام (6)، آیة 121.
4. سورة انفال (8)، آیة 60: و هرچه در توان دارید از نیرو و اسب‌های آماده بسیج كنید...


چهارشنبه 1/6/1391 - 11:57 - 0 تشکر 523181

حكومت زمینه‌ساز ظهور

منبع:ماهنامه موعود

از جمله اخبار و روایات قطعی مورد تأكید، وقوع انقلاب بزرگ و الهی در این عالم، بر روی این زمین ـ در آخرالزمان ـ به منظور برپایی حكومتی الهی و جهان‌شمول می‌باشد كه این امر تنها با ایجاد حكومتی عادلانه و مبتنی بر ارزش‌ها و آموزه‌های روان و مطابق فطرت بشریت به وسیلة حضرت امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست، تا آن حضرت قسط و عدل را در سراسر زمین پس از آن كه ظلم و ستم همه جا را فرا گرفت، مستقر سازد.
تشكیل این حكومت به معنای براندازی هر نوع حكومت دیگری جز حاكمیت خداوند است، و آن در جهت اصلاح و هدایت بشریت از مسیر انحرافی به مسیر مستقیم و از بین بردن خطاها و زشتی‌ها و انحرافات و فساد موجود در این عالم حركت می‌كند. آن حكومت در حقیقت حدفاصل (برزخ) میان این دنیا و عالم آخرت می‌باشد، زیرا پس از تشكیل چنین حاكمیت الهی در این جهان، حكومت دنیا هرگز دوباره در دست انسان و بشر [غیرالهی] قرار نخواهد گرفت.
فالله یحكم لا معقّب لحكمه.1
پس خداوند [بر این جهان] حكم‌فرما می‌شود و هیچ كس پس از او حاكم نخواهد گشت.
• شرایط زمینه‌ساز انقلاب بزرگ
گرایش عمدة بشریت قبل از وقوع آن انقلاب بزرگ، گرایش تحریف شده‌ای به سوی خاك و مادیات ـ به جای سوق به سمت پروردگار بخشنده ـ می‌باشد، كه نشان از بازگشت انسان به پَست‌ترین پَست‌ها می‌دهد. در نتیجه این گرایش انحرافی بشری، نیاز به اصلاح دارد، كه البته امكان تحقیق آن بدون ایجاد مقدماتی سخت و طاقت‌فرسا میسر نمی‌گردد. به خصوص كه این اصلاح روح‌ها، قلب‌ها، جان‌ها و عقل‌ها و همچنین آثار و نتایج گسترده ناشی از خطاها و لغزش‌های فراوان مردم را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر نیاز به تجدید بنا و اصلاح مسیر بشر و به طور كلی هر انسانی آن را شكل می‌دهد. به همین دلیل خداوند سبحان و متعال ضروری دید تا ابعاد و زمینه‌های مناسبی را برای این تغییر عظیم در زمین فراهم آورد آن موارد را می‌توان چنین دسته‌بندی كرد:
1. ابعاد و جنبه‌های زمینه‌سازی؛
2. وقوع رخدادهای طبیعی؛
3. از بین رفتن نظام‌های جهانی؛
در آغاز سخن پیرامون حكومت زمینه‌ساز مطلب محوری كه باید عنوان نخست را برای آن در نظر گرفت «ابعاد و جنبه‌های زمینه‌ساز حكومت امام مهدی(عج)» است كه نقش آماده‌سازی، بسیج‌كنندگی و فراهم ساختن شرایط مناسب و نیروهای لازم و مورد نیاز، به منظور ایجاد نهضت عظیم مهدویت در این جهان و سراسر گیتی را ایفا می‌كند.
• ابعاد و جنبه‌های زمینه‌سازی
در این موضوع ابعادی وجود دارد كه دارای مشخصات اجمالی و ویژگی‌های كلی است و از طرف دیگر ابعادی نیز هستند كه مشخص و تعریف شده‌اند. از جمله ابعاد نخست آن‌كه هر انسان مؤمنی در این دنیا به هدف انتشار فضیلت و بزرگی اسلام، حق و عدل و ارزش‌ها اقدام می‌كند،‌ بلكه می‌توان گفت، هر فردی كه در جهت تحقق انسانیت حقیقی زندگی می‌كند، یا در صدد حمایت و تأیید آن است، نیز به گونه‌ای كارش را در خدمت شرع الهی بزرگ قرار داده است. در هر صورت تمامی اقدامات اصلاحی كه از جانب هر فرد یا گروهی انجام می‌پذیرد منجر به آمادگی در برابر آن خیزش و قیام بزرگ می‌شود.
اما همان‌طور كه گفتیم ابعاد و جنبه‌های مشخص و معینی نیز وجود دارد كه نقشی اساسی را در تشكیل حكومت امام(ع) دارا هستند. این ابعاد و گرایش‌ها تعریف شده‌اند و ممكن است آنها را به «پرچم‌های حق» كه در آخرالزمان پدیدار می‌شوند و شعارها و اهداف و حركت پرخروش و بی‌محابایشان كه اسلامی و سرشار از ایمان و حقیقت می‌باشد تطبیق كرد. در رأس این پرچم‌ها می‌توان از «پرچم‌های مشرق» یا «پرچم‌های سیاه» یا «پرچم‌های خراسان» سخن گفت كه زمینه‌سازان و همواركنندگان اصلی حركت الهی برای تغییر جهان به شمار می‌روند و از طریق برپایی «جمهوری اسلامی» در یكی از پایتخت‌های دنیا ـ كه لانة استعمار و مركز اجرای نقشه‌های آن بوده است ـ به این مهم دست می‌یابند كه این همان «نظام اسلامی ایران» می‌باشد.
• زمینه‌سازی در حكومت ایران
1. جنبة تحقق و استمرار؛
2. جنبة حضور فرد و اسوه [رهبر]؛
3. جنبة ایجاد و انتشار نور [در عالم]. 1. جنبة تحقق و استمرار
به مجرد وقوع انقلاب اسلامی ایران در عصر حاضر و در شرایطی كه هیچ كس امكان وقوع چنین رخدادی را ـ چه از نقطه‌نظر مادی و چه از لحاظ بررسی‌های سیاسی منطقه نمی‌داد، و در زمانی كه فساد به آشكارترین صورت دنیا را فرا گرفته و نیز خود ایران به یكی از مراكز اصلی آن تبدیل شده بود، این واقعه مانند زلزله‌ای وجدان‌ها و ضمیرها را لرزاند و نسبت به [درك] وجود، حضور نیروها و اقدامات «عالم غیب» و اثر آن بر «عالم شهادت» سهم بسزایی ایفا كرد و بشریت و انسان‌ها را متوجه عالمی كرد كه نزدیك بود آن را كاملاً به فراموشی بسپارند؛ عالمی كه به طور كامل از آن غافل شده بودند. او خداوند است كه وجود دارد و مراقب و مسلط است و او ابا دارد و از شأن او به دور است از اینكه یكی از آفریده‌های اصلی خود ـ كه همان دنیا است ـ را به حال خود رها كند تا ستمكاران و مجرمان و مستكبران شورش كنند؛ و او [در این هنگام] با قدرت و قوت خویش بر جهان مملو از پستی و فساد، قطعه كوچكی از پاكی و ربوبیت و انوار خود را به رغم وجود و ابهت و عظمت تمامی مستكبران ایجاد می‌نماید.
حال، اگر صِرف وقوع این انقلاب، زمینه‌ساز ظهور غیب الهی باشد، پس از اوج‌گیری و شدت یافتن و امتداد آن چگونه صورت می‌گیرد، و چگونه به رغم وجود مكرها و نیرنگ‌هایی كه طراحی و عملی، و جنگ‌هایی كه برپا می‌شوند از این انقلاب حفاظت به عمل می‌آید؟
البته، به درستی كه این واقعه زمینه‌سازی تجلی غیب و زمینه‌سازی ظهور امام مهدی(ع) می‌باشد. 2. حضور شخص اسوه [رهبر]
همانا رخسار نورانی و وجود والا و برجسته رسول اكرم(ص) و امامان اهل بیت(ع) از دیدگان جهانیان و حتی مسلمانان و بلكه مؤمنان حقیقی ناپدید گشت؛ هر چند این غیبت و ناپدید شدن، در واقع از مقابل دیدگان آدمیان بود، نه از عالم دنیا؛ زیرا در غیر این صورت، انهدام و تخریب دامن دنیا را فرا می‌گرفت و آن را از بین می‌برد. در هر صورت بشریت به رغم اختلاف‌هایشان مدت‌هاست كه از دیدن چهره‌ای نورانی «انسان كامل» همچون پیامبر یا جانشین وی محروم مانده بودند و صدها سال اینگونه بر آنان گذشته بود، همچنین آنان وجود شخصیتی كه الگو و نمونة كوچكی از چهرة كامل آن امام معصوم و غایب(ع) را مجسم سازد، درك نكرده بودند. لذا بروز و ظهور غیب و امداد الهی بر عالمیان در وجود شخصیت امام خمینی(ره) به مثابة زمینة پدیدار گشتن چهرة نورانی و والای امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ گردید؛ و الگویی كه امام خمینی(ره) در زمینة سیر و سلوك ، عبادت، عرفان و اخلاق و جهاد ارائه كرد، به نزدیك شدن تصویر امام معصوم در اذهان و اندیشة مردم كمك كرد.
به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ایران نمونة كوچكی از آن قیام بزرگ، و امام خمینی(ره) خود نشانة كوچك شده‌ای از آن امام معصوم، هر دو، به آماده‌سازی و زمینه‌سازی برای وقوع آن واقعة بزرگ و مورد انتظار در آخرالزمان كمك نمود. 3. ایجاد و انتشار نور
انقلاب ایران در زمانی رخ داد كه از اسلام جز نام و شعار و برخی عبادات و آداب و رسوم مذهبی، كه هیچ‌گونه اثری بر زندگانی ملت‌ها و نسل‌های مختلف نداشت، چیزی باقی نمانده بود. همانا وقوع این انقلاب تغییری عظیم و برجسته در اسلام موجود و تحولی والا در این مسیر بر جای نهاد. به جای آن كه گرایش به اسلام به صورت ظاهری و غیرعملی بماند، به یكی از عناصر اساسی و مؤثر در تاریخ بشریت و انسان‌ها قرار گرفت و با نیروی عظیم و قدرت تمام وارد این مقابله جهانی شد و حتی پس از مدت كوتاهی، بعد از اضمحلال «نظام كمونیستی» به دومین عامل تأثیرگذار در این رویارویی تبدیل شد. امروزه در جهان به صورت اساسی جز جهان مستكبر غرب و در رأس آن امریكا ـ از یك سو ـ و جهان اسلام و مستضعفان جهان و در رأس آن ایران ـ از سویی دیگر ـ قدرت و نیروی عظیمی وجود ندارد.
بله، این انقلاب توانست به سرعت حیات را به اسلام و اسلامیان برگرداند وغباری را كه طی قرن‌ها آن را فرا گرفته بود، پاك سازد و این انقلاب، اسلام را به نسل‌ها و ملت‌های مسلمان، همچون نوری تابناك و درخشنده كه تمامی مرزها و موانع و محدودیت‌ها را طی می‌كند و عرصه‌های مختلفی را فرا می‌گیرد ارائه داد.
با الهام از انقلاب ایران بود كه انقلاب دیگری با فاصلة صدها كیلومتر دورتر از آن به وقوع پیوست، و با كلام مبارك امام خمینی(ره)، از امداد غیبی و بر اثر سخنرانی‌ها و گفته‌ها و افكار و توجهات او «مقاومت اسلامی لبنان» روح و جان خود را از انقلاب ایران به ارمغان گرفت و با پشتیبانی، تأیید و حمایت انقلاب ایران، این مقاومت اوج گرفت و رشد كرد تا به نقطة امروز رسید كه اولین پیروزی تاریخ در جنگ‌های اعراب و اسراییل و حتی مسلمانان با یهود را تحقق بخشید؛ پیروزی كه آغاز ریشه‌كنی ارتش صهیونیستی از سرزمین اشغال شده است. از امداد و الهامات (غیبی) انقلاب ایران و همچنین مقاومت لبنان، «انتفاضة اول» فلسطین شكل گرفت، و پس از آن «انتفاضة دوم» با قدرت و توان بیشتری به منظور تحقق اهداف و آرزوهای فلسطینیان آغاز شد. بدین ترتیب همان طور كه وقوع انقلاب اسلامی در ایران توانست شاه را متواری سازد و آمریكا را بیرون براند، مقاومت اسلامی لبنان توانست اسراییل را فراری دهد و خارج سازد. سپس «انتفاضة اسلامی» در فلسطین شكل گرفت، انتفاضه‌ای كه امید می‌رود تا اشغال را به طور كامل از بین ببرد و پیروزی نهایی را محقق سازد، و قدس و مسجدالأقصی را به یاری و اذن خداوند متعال آزاد كند.
بنا بر تمامی آنچه گفته شد، اگر قیام بزرگ و مقدس امام خمینی(ره)؛ كه انقلابی سهمگین، توفنده، اسلامی و سرشار از ایمان و یقین وی نبود، این آثار محقق نمی‌گشت. همان انقلاب و درخت زیتون نه شرقی و نه غربی كه شعله‌ور و پابرجا باقی ماند، اگر چه مستقیماً با امامی معصوم پیوند و ارتباط نداشت. حال در نظر بگیرید اگر امام معصوم(ع)، خود ظهور كند و نور ولایتی كه همانند رحمت بر مؤمنان و آتش و عذاب بر كافران است را پراكنده سازد چگونه خواهد شد؟
انتشار نور انقلاب ایران، خود یكی از عوامل زمینه‌ساز ظهور امام زمان(عج) است، زیرا به صورت تدریجی به محو و از میان بردن كامل ظلم از چهرة دنیا یاری می‌رساند و این تأثیر به نزدیكی تحقق وعدة الهی كه به شكل انتشار نور بر سراسر زمین و از بین بردن تمامی ستمكاران و تمامی اسباب و آثار آن نمایان خواهد شد، اشاره دارد.

پی‌نوشت:


٭ از مسئولان حزب‌الله لبنان.
1. سورة رعد (13)، آیة 41.


چهارشنبه 1/6/1391 - 12:2 - 0 تشکر 523184

زمینه های ظهور (رهبری)



ب: رهبری


در همه قیام ها، نیاز به رهبر از ابتدایی ترین ضرورت‌های قیام شمرده می‌شود و هر چه قیام وسیع‌تر و دارای اهداف بلندتری باشد، نیاز به رهبری توانا و متناسب با آن اهداف بیشتر احساس می‌شود.
در مسیر مبارزه جهانی با ظلم و ستم و حاكمیت عدالت و مساوات در كره زمین وجود رهبری آگاه و توانا و دلسوز كه از مدیریتی صحیح و قاطع برخوردار باشد ركن اصلی و اساسی انقلاب است. حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه عصاره انبیاء و اولیاء است به عنوان رهبر قیام بزرگ زنده و حاضر است او تنها رهبری است كه به دلیل ارتباط با عالم غیب، به همه هستی و روابط موجود در آن آگاهی كامل دارد و داناترین انسانهای زمان خویش است.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
«آگاه باشید كه مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وارث تمام علوم است و بر تمام دانش‌ها احاطه دارد.»1
او یگانه رهبری است كه از همه قید و بندها آزاد بوده و تنها دل در گرو رضایت آفریدگار عالم دارد.
بنابراین قیام و حكومت جهانی از نظر رهبر و پیشوا نیز در بهترین شرایط قرار دارد.

پی نوشت:


1. النجم الثاقب، ص 193.


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.