در زبان و ادبیات فارسی در مورد ازدواج و مهریه، داستانها و ضربالمثلهای فراوانی از وقایع شادی و غمانگیز وجود دارد كه ادبیات دیگر ملل فاقد آنند. برخلاف گذشته، به لحاظ برخاستن صفا و سادگی از میان خانوادهها و ظهور تظاهر، منیت و تشریفات چشم و همچشمی در بین پسران و دختران، تعیین و درج مهریههای كلان در عقدنامهها و عدم امكان پرداخت آنها از سوی مردان و هدایت آنان به سوی زندان و به هم ریختن كانون گرم خانوادهها و توسعه ی روزافزون «بحران مهریه»، امری شایع و كاملاً متعارف شده و جدای از تهران و شهرهای بزرگ كشور ، به شهرستانها نیز سرایت كرده است.
اكنون مسئله مهر یا همان «عبارت معروف كی داده، كی گرفته...؟!»، به عنوان ركن اصلی ازدواج، چنان عرصه را بر زندگیها تنگ گرفته كه «عاقلان از دست دادند اختیار خویش» و به قولی، ازدواج، آب زندگی است كه خورده، پشیمان و نخورده هم پشیمان! در حال حاضر، مطالبه ی مهریه، نخستین دعوی حقوقی بین زن و مرد بوده كه در صورت عدم پرداخت آن از سوی زوج، زندان پذیرای وی به عنوان محكوم علیه میباشد.
در همین ارتباط و به منظور زندانزدایی و رهایی آقایان از قید زندانها، راهكارهای متعددی در محافل قانونی و مراجع مختلف پیشنهاد و مطرح شده است.
«تعیین سقف برای تعیین مهریه» و ، بخشنامه ی معاونت محترم قوه قضائیه و ریاست سازمان ثبت اسناد و املاك كشور در خصوص «عند الاستطاعه بودن مهریه» و آثار حاصل از آن در بین خانوادهها و جامعه حقوقی كشور، از جمله مهمترین رهیافتهای مزبور بوده است و تفسیرها و شایعات زیادی از جمله : «برداشتن زندان نسبت به مهریه و عدم پرداخت آن از سوی مردان و...»
مهر، توافق مالی فیمابین زن و مرد به هنگام عقد نكاح بوده و نوع الزام قانونی و شرعی است كه بر شوهر تحمیل میشود و زوجین میتوانند به هنگام عقد یا پس از آن، مقدار مهر را به تراضی تعیین نمایند.
مهر، عندالمطالبه بوده و زوجه، به محض انعقاد عقد نكاح، مالك آن میشود. این مالكیت نسبت به نصف مهر، مستقر و نسبت به بخش باقیمانده، متزلزل و منوط به انجام زناشویی زوجین میباشد.
مهر به انواع مهرالمسمی، مهرالسنه (مهر محمدی)، مهرالمثل، مهرالمتعه تقسیم میگردد و ضروری است مال مورد مهر، مالیت داشته و قابل تملیك و نقل و انتقال (نسبت به زن) باشد. مهر باید معین و معلوم بوده و قدرت بر تسلیم مرد نیز بدان شرط است.