نخستین آموزه ی پیامبران ، سوق دادن انسان ها و جوامع بشری به سوی خدا است . آن ها کوشش می کنند تا بشررا به یکتاپرستی و دلبستگی به خدا دعوت کنند و از وابستگی و تبعیت از غیر خدا بازدارند :
ولقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت ؛
و در هر امتی رسولی برانگیختم تا خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید .
خدامحوری تنها در دایره ی عبادات فردی و زندگی شخصی محدود نمی شود ؛ بلکه خدامحوری اساس تمام کنش ورزی های فردی و جمعی را پوشش می دهد . خدامحوری در نظام کنش وری پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله از زبان قرآن کریم چنین بیان شده است :
قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین ؛
بگو به تأکید نماز و سایر عبادات من و زندگی و مرگ من ، برای خدا ، پروردگار جهانیان است .
با استناد بدین آیه ، بدست می آید که کلیه ی کوشش ها و فعالیت های پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله در چارچوب خدا محور متحقق می گردد . در روایتی آمده است که یک روز شخصی به پیامبر عرض کرد : « یا رسول الله به چه چیزی از دیگر پیامبران پیشی گرفتی ، حال آن که تو آخرین و خاتم آنان برانگیخته شده ای ؟ » پیامبر فرمود : « من نخستین کسی بودم که به پروردگار ایمان آوردم ... »
یکی از مفاهیم مهم در بهداشت و سلامت روان ، مفهوم « امنیت روانی » است . اگر فرد امنیت روانی نداشته باشد ، زندگی اش بی معنا و از اسلامت روانی بی نصیب خواهد بود . آنجا که ترس رخنه کند ، امنیت رخت بر بندد ، امنیت روانی یعنی داشتن روح و روانی عاری از هراس . این نعمتی بزرگ است که که در سایه ی آن ، امنیت و آرامش برقرار خواهد ماند . خدا محوری و ایمان به خدای قادر متعال ، انسان را از نگرانی ، اضطراب و دغدغه مصون می دارد و در برابر ناملایمات زندگی ، استوار و آسیب ناپذیر می نماید. از سوی دیگر ، انسان بی ایمان از این پشتوانه مستحکم روحی و روانی محروم است . گویی از فراز آسمان فرو افتاده یا تندبادی او را به مکانی دور پرتاب کرده است .
و من یشرک بالله فکانما خر من السماء فتخطفه الطیر او تهوی به الریح فی مکان سحیق ؛
فقدان ایمان به خدا ، زندگی را از مفاهیم عالی و ارزش های شریف انسانی تهی ساخته و منجر به آشفتگی و اغتشاش در هویت می گردد .
اساساً اضطراب و نگرانی ، ناشی از ترس یا ناتوانی است . آن کس که به خداوند قادر و توانای مطلق ، ایمان دارد ، همواره خود را در پناه تکیه گاه ایمنی می بیند که از هر طرف ضعف و نقصی بع دور و نسبت به انجام هر امری قادر و تواناست ، از این رو دارای نشاط و سروری می گردد . نشاطی که برآمده از روانی امن و آرام است .
انسان ، زمانی به این امنیت و اطمینان نفس می رسد ، که ترنم نام خدا بر لب و یاد او بر قلب و جانش طنین انداخته باشد و آنچنان به خدا دلبستگی پیدا کرده باشد که ذکر او سراسر اندیشه ، عاطفه و رفتارش را فرا گرفته و جانش را زنده و آباد ساخته باشد . ( و بذکرک معموره ) در این صورت است که به اصطلاح روان شناسان فرد احساس دلبستگی ایمن نسبت به وجودی دارد که هم قادر است و هم همیشه حاضر و در همه حال پاسخگوی نیازها می باشد . در این حال است که همه ی بیم ها از میان می روند و جای خود را به امید می دهند . همه ی دغدغه ها و خاطر پریشی ها به طمأنینه بدل می گردند و دارای معنا و مفهوم می شوند . در مقابل ، بی خدایی و بی ایمانی زندگی را آشفته و پر از سختی و تنگنا می سازد . ( و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا ) دوری از خدا زندگی را تنگ و سخت می گرداند .
خوشبختانه توجه به نقش ایمان و خداگرایی در بهداشت روانی ، از اصولی است که در مکاتب روان شناسی معاصر ، بسیار بدان پرداخته می شود . ویلیام جیمز ، کارل یونگ ، هنری لینک و بسیاری دیگر از روان شناسان بزرگ معاصر درباره ی تأثیرات ایمان به خدا بر بهداشت روانی ، بحث و تحقیق کرده اند .
به طور کلی برخی از آثار ایمان ، بر بهداشت روان از این قرا ر است :الف . خدا باوری به انسان احساس خود ارزشمندی و هویت می بخشد ؛
ب . خدا باوری انسان را از رهایی و بیهودگی می رهاند ؛
ج . خداباوری انسان را از تزلزل فکی و عملی مصون ساخته ، موجب استواری و ثبات قدم می شود ؛
د . خداباوری نیاز به کمال جویی انسان را پاسخ می گوید ؛
هـ . خداباوری پاسخگوی نیازهای حقیقی انسان است؛
و . خداباوری به زندگی انسان معنا می بخشد ؛
ز . خداشناسی گامی است به سوی خود شناسی ، و خود شناسی و خودیابی تأثیر مستقیم بر سلامت روان دارد