(Obsessive-compulsive disorder، به اختصار OCD)، یک بیماری روانی است...
اختلال وسواسی – جبری چیست ؟
همه ما هر از گاهی دارای افکار برجای مانده از گذشته در ذهنمان هستیم. این افکار، حتی با وجود عدم تمایل خود ما، به طور مرتب به ذهن ما میآیند و طبیعت تکرار شونده آنها تا حدّی موجبات ناراحتی ما را فراهم میسازد. گاهی متوجه میشویم که یک خط از یک ترانه به طور مداوم به ذهن ما میآید، گرچه خود ما نمیخواهیم. همچنین برخی از ما گاهی مجبور به انجام یک کار به شیوهای میشویم که خودمان میدانیم غیرمنطقی و احمقانه است. به اینها نشخوار ذهنی و عمل وسواسی گفته میشود. البته به دلیل آن که این مشکلات معمولاً زودگذر هستند به عنوان مشکلات آسیبشناسانه تلقی نمیگردند.
نوع حاد این مشکلات که برخی از افراد گرفتار آن هستند اختلال وسواسی-جبری نام دارد. افراد مبتلا به این اختلال روانی به راحتی نمیتوانند از شرّ افکار و اعمال مربوط خلاصی یابند و این اختلال به صورت گرفتاری و ناراحتی بزرگی برای آنها در میآید. برای مثال، در یک نفر ممکن است این حس به وجود آید که دستانش کثیف است و به طور مکرّر به شستشوی دستانش بپردازد. او همچنین ممکن است فکر کند که اگر دستانش را نشوید میکروبها به هنگام غذا خوردن وارد بدنش خواهند شد. و یا در فرد دیگری ممکن است به طور ناگهانی ترس از بیماری هاری به وجود آید. حتی دیدن سایه سگ هم برای او کافی است که زنجیرهای از افکار ناخوشایند در ارتباط با هاری و پیامدهای وحشتناک آن را به ذهنش آورد. وقتی با او صحبت میشود او میپذیرد که ترسش غیرمنطقی است و هیچگونه پایه علمی ندارد. او حتی ممکن است مطالب علمی متعدد و گوناگونی درباره این اختلال روانی بخواند و همه چیز را درباره آن دریابد. امّا با همه اینها نتواند از شرّ این افکار خلاصی یابد. او ممکن است رفت و آمد با دوستان یا خویشاوندانی که سگ دارند را متوقف کند. و حتی با حاد شدن این اختلال، از خانهاش هم حتیالمقدور خارج نشود.
این ناهنجاری نوعی اختلال اضطرابی است . افراد مبتلا از افكاری تنش زا و ناخواسته (فكر وسواسی) بستوه می آیند كه اغلب بسیار ناخوشایند هستند . این فكرهای وسواسی ممكن است نگرانی از آلودگی با میكربها یا نجاست ، ترسهای بی دلیل از آسیب دیدن یا صدمه زدن به دیگران ، ترس از دست دادن كنترل و عمل بر اساس انگیزش های تهاجمی ، یا تردیدهای زیاد مذهبی یا اخلاقی باشد.
بسیاری از مبتلایان به این ناهنجاری می پذیرند كه افكار آنها بی معنی است اما نمی توانند به آنها فكر نكنند چون منجر به پریشانی بزرگی می شود . در پاسخ به این افكار وسواسی ، آنها ممكن است به افكار جبری رفتارهای مقرراتی (عمل جبری ) دچار شوند كه بشدت تكرار می شوند تا به آنها در برطرف كردن اضطراب ناشی از افكار وسواسی كمك كنند . این اجبارها ممكن است به شكل شستشوی زیاد ، یا بازرسی های مكرر برای اطمینان از مرتب بودن اوضاع باشد .
اختلال وسواسی جبری نوعی اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمالطلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطافپذیری، صراحت و کارائی میانجامد.
در اختلال وسواسی-اجباری افکار وسواسگونه و اضطرابآور با وسواسهای عملی همراه میشود. این وسواسهای عملی کارهایی وسواسگونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد. این کردارها تکراری و کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند.
وسواس شامل احساس ، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکنندهاست . ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز میکند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر میشود.
گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس میشوند که معمولاً نشانههای آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات و یا لجبازی با اطرافیان است.
نگرانی ها – تردیدها ، باورهای خرافی که معمولاً در زندگی روزمره شایع هستند اگر جنبه افراطی و شدید به خود بگیرند وسواس می نامند . مثلاً یک فرد در هنگام شستشوی دست و یا بدن و یا بازرسی و چک کردن ، به صورت خیلی زیاد و شدید دست به این عمل بزند که در مواقع وجود مانع فرد دچار اضطراب و استرس شود .
اختلال وسواس به دو صورت فکری و عملی نمود می کند و در تمام سنین رخ می دهد اما در سنین جوانی کمی شایعتر می باشد .
بر حسب موارد گزارش شده، تخمین زده میشود که ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم به نوعی گرفتار این اختلال باشند. انواع اصلی و شایع اختلال وسواسی-جبری عبارتند از شستشو، کنترل و شمارش.