• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 4380)
جمعه 27/5/1391 - 15:51 -0 تشکر 516498
. . . . . . . . . . . . . . . قدم در کویر بگذار . . . . . . . . . . . . . . .

سلام

به کویر خوش آمدید

قدم به دیده منت کویر گذاشتید




what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:37 - 0 تشکر 517514

کیستی ای دوست که با یاد تو
باده ی اندیشه ام آمیخته

ای لب گرمت ز تن سرد من
شعله ی صد بوسه برانگیخته

من گل صحرایی ی ِ خود رُسته ام
عطر مرا رهگذری نوش کرد

خوب چو از بوی تنم مست شد
رفت و مرا نیز فراموش کرد

چون تو کسی بود و مرا دوست داشت
چون تو کسی عاشق و دیوانه بود

چون تو کسی با لب من آشنا
وز دگران یکسره بیگانه بود

او همه چون مستی ی ِ یک جرعه می
در سر من، در تن من، می دوید

او چو شفق من چو شب تیره فام
سر زده بر دامن من، می دوید

آن که مرا عاشق دیوانه بود
با که بگویم ز برم رفت رفت

روز شد و شب شدم و کوهسار
پرتو مهرش ز سرم رفت رفت

کیستی ای دوست که با یاد تو
باده ی اندیشه ام آمیخته

ای لب گرمت ز تن سرد من
شعله ی صد بوسه برانگیخته


(سیمین بهبهانی)

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:37 - 0 تشکر 517515



خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر

این هبوط بی دلیل، این سقوط ناگزیر


آسمان بی هدف، بادهای بی طرف

ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر


ای نظاره ی شگفت، ای نگاه ناگهان!

ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر!


آیه آیه ات صریح، سوره سوره ات فصیح

مثل خطی از هبوط مثل سطری از کویر


مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی امان

مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر


ای مسافر غریب، در دیار خویشتن

با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر!


از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی

دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!


این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها

این منم در این طرف، پشت میله ها اسیر


دست خسته ی مرا، مثل کودکی بگیر

با خودت ببر، خسته ام از این کویر!



قیصر امین پور آینه های ناگهان


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:38 - 0 تشکر 517516

کویر من، مرا ببر


مرا ببر در امتداد نیستی


مرا ببر به سرزمین عاشقی


مرا ببین چه خسته ام!


دلم در این قفس گرفت


مرا ببر ز باغ ها و دشت ها


مرا ببر به سرزمین خاک ها و سوزها


مرا به خویشتن ببر


تو آمدی ز دورها و دورها


مرا ببر به سرزمین عشق ها و سوزها


مرا به نیستی ببر


مرا ببر ز یاد خود


مرا به خویشتن ببر!

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:38 - 0 تشکر 517517


یه درخـــت خشــــک و بی بـــرگ مــــیون کــویـــر داغ


توی ته مونده ی ذهنش نقش پر رنگ یه باغ



شا خه ی سبز خیالش سر به اسمون کشید



بر و دوشش همه پر شد ز اقاقی سفید



زیر سایه ی خیالی کم کَمک چشماش و بست



دید دو تا کفتر چاهی روی شاخه هاش نشست


اولی گفت :اگه
بارون باز بباره تو کویر



دیگه اما سر رسیده عمر این درخت پیر


دومی گفت : که قدیم ها یادمه
کویر نبود



جنگل و پرنده بود و گذر و زلال رود


گفتن و از جا پریدند با یه دنیا خاطره



اون درخت اما هنوز هم تو کویر باوره

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:38 - 0 تشکر 517518

من کویرم ای خدا

با حسرت یه جرعه آب

یه عمره که دریا رو

از دور می بینم تو سراب

بهار برام یه اسمه

یه اسم کهنه تو کتاب

حرف من با آسمون

چرا می مونه بی جواب

خدایاااااااااااا خدایاااااااااااااااااا

کویرممممم
... کویرمممممم

بگو ابر بباره می خوام جون بگیرم

اگه
بارون بباره

اگه
بارون بباره

آروم آروم و نم نم

رو لب خشک و تشنم

گیسوی سبز جنگل

تنمو می پوشونه

پرنده رو درختام

می سازه

آشیونه

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:38 - 0 تشکر 517519

برقص شعله به شعله درون این مجمر
برقص آتش پنهان زیر خاکستر
کویر گرم‌تر از لحظه هم‌آغوشی
کویر تشنه دامن کشیده تا بندر
مرا به شیوه‌ شنهای داغ، جاری کن
به چشمه‌های فریبنده معطر
تو مثل مادر، دلسوز کاروانهایی
پناهشان بده از بادهای غارتگر
که همچنان بلد راه هر چه قافله‌اند
ستاره‌های تو این شب چراغ‌های سفر
هزار و یکشب مشرق زمین، حکایت توست
که شهرزاد نگفته است قصه‌ای دیگر
درخت کهنه و خشکیده‌ای ست پیکره‌ام
که زخم خورده‌ام از دوستان تبر به تبر

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:38 - 0 تشکر 517520



گفت:ای جوان شنیده ام كه عاشقی»

گفتم:آری ای بزرگوار!

اگر خدا كند قبول...»

گفت:

«عشق را در این زمانه خوب میخرند

به چیزكی،به میزكی

كه بوی صد تنور نان گرم و تازه میدهد

آی عاشق گرسنه!فكر كن درست

باچنین فلاكتی به گرد عشق هم نمیرسی

عشق آب ونان نمیشود

عشق را به بلخ یا دمشق میتوان فروخت

میتوان به آب و نان رسید...»

سوختم

آن چنان كه دود از نهاد من بلند شد

سنگ نعره بر سرش زدم

گفتم:

آی كوچك بزرگ!

ای به نرخ روز خورده نان!

وای من

عشق را چگونه میتوان فروخت؟

یار را چگونه میتوان فروخت؟

درد را چگونه میتوان؟

به آفتاب و ماه و خلقت ستاره و درخت

به عشق وآنكه آفرید عشق را

نمیتوان

نمیتوان

نمیتوان...»

(خون جگر شدم)

آی عاشقان

من به نرخ روز زندگی نمیكنم

من خدای را به نرخ روز بندگی نمیكنم


من به نرخ روز

زهر میچشم

زخم میخورم

درد میكشم

من به نرخ روز تازیانه میخورم

من به نرخ روز سهم خویش را ازین تورم و ورم گرفته ام

ولی

من به نرخ روز زندگی نمیكنم

من به نرخ روز

نان كه هیچ

آب هم نمیخورم

همچنان كه ماه هاشمی تبار من نخورد

در كویر كربلا

در كنار رودخانه فرات...



شعر از قادر طهماسبی.


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:38 - 0 تشکر 517521



آمدم تا از غمت لبریز گردم یا حسین
سوختم از آتش عشقت زسرتاپا حسین

آمدم تا این کویر تشنه دل را کنم
با خروش زمزم چشمم دو صد دریا حسین

آمدم در کربلا تا گوهر جان را کنم
در کنارمرقد شش گوشه ات پیدا حسین

آمدم که قطره ای گردم زدریای غمت
تا شوم مشمول لطف مادرت زهرا حسین

با سرشک دیده ام یاری دهم دلدار را
جان ناقابل نمایم در رهت اهدا حسین

هرکجا نام تو بردم سینه ام آتش گرفت
یک حسینیه به سینه کرده ام بر پا حسین

آمدم در قتلگاهت ای شهید تشنه لب
می کشیدم از دل غمدیده نجوا وا حسین

خیمه هایت گوئیا درپیش چشمم سوختند
آتشش هرگز نگردد در دلم اطفا حسین

با لب خشکیده بر امت دعا کردی ولی
پاسخت دادند با شمشیر ودشنه یا حسین


مجید رجبی


what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:39 - 0 تشکر 517522

وقتی قدم تو کویر بگذاری

وسعت اسمونش ادمو به زمین میخ کوب میکنه

مخصوصا اگه شب دلتو بزنی به کویر لا بلای اون همه ستاره گم میشی

ادم تو کویر خدا رو بهتر لمس میکنه

حس میکنی داری ستاره میشی و کویر میشه کهکشان راه شیری تو

what`s life?life is love.
شنبه 28/5/1391 - 6:40 - 0 تشکر 517523

آنقدر تشنه ماند که باران هلاک شد ، دریا عطش گرفت و ترک خورد و خاک شد

آنقدر سوخت از غم و اندوه و دم نزد تا سینه اش کویر شد و چاک چاک شد پس او کویر ماند و صبورانه ایستاد

اما برای تشنه‌دلان بیمناک شد پس خون عاشقش به رگ خارها دوید هر خار خسته سبز شد و بزم تاک شد

او قطره قطره در دل هر باده ای چکید پس اینچنین شراب به ناچار پاک شد

اما هر آن کجا که لبی ساغری چشید از شرم تشنگانیِ آن لب هلاک شد

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین



what`s life?life is love.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.