رسالت خواص در رهبری سیاسی جامعه
رهبرانی كه رسالتهای سازمانی خود را به درستی ایفا میكنند، زمینههای لازم برای حضور خود در عرصه رهبری سیاسی اجتماعی را هم فراهم میآورند، بسیاری از رهبران سیاسی و رؤسای جمهوری كشورها پس از تلاش در عرصههای سازمانی ارتقا رهبری پیدا كردهاند.
رهبری سیاسی و اجتماعی، در عین حال كه تداوم فرایند رهبری در گذشته است، نیازمند دانش و بصیرت و آگاهی و مسؤولیت پذیری و شجاعت خاصی است. آنچه را كه امروز فقدان یا بحران رهبری مینامند، عدم پاسخ مناسب به همین نیاز است. یكی از صاحبنظران در این راستا میگوید:
امروزه بحران رهبری عبارت از كمهوشی یا بیمسؤولیتی بسیاری از مردان و زنانی است كه اینك قدرتمدارند، البته رهبری به ندرت به این نیاز همه جانبه پرداخته است.
به راستی چگونه باید رهبران اثربخش ارزیابی شوند؟ این پاسخ را ایفای رسالتهای رهبری میدهد، هنگامی كه رهبران سیاسی در سطح اجتماعی به رسالتهایی كه جامعه بر دوش آنها نهاده است به درستی عمل كنند ارزشیابی مثبتی از آنان به دست میآید. اثربخشی رهبران از طریق:
تغییر اجتماعی واقعی هدفمدار، ارضای نیازها و انتظارات انسانها سنجیده شود.
این عنوان محور، رهبری تحولآفرین است: رهبری تحول آفرین یعنی:
«رهبری نیرومند و پیچیدهای كه نیاز موجود یا ناخواسته بالفعل پیروان را شناسایی كرده و از آن بهرهبرداری میكند، اما فراسوی این اقدام، رهبری تحولآفرین در جستوجوی انگیزههای بالقوه در پیروان و به دنبال ارضای نیازهای عالیتر است و شخصیت كامل پیرو را به كار میگیرد. نتیجه رهبری تحولآفرین، ارتباط انگیزشی و ارتقاء دوجانبه است به گونهای كه پیروان را به رهبران مبدل میسازد، چه بسا رهبران را هم به عناصر معنوی (اخلاقی) متحول كند».
تحول آفرینی و تغییر، تا در بصیرت انسان پدید نیاید، در رفتارهای انسان شكل نمیگیرد. رسالت خواص به تحول آفرینی محدود نمیشود بلكه آنان باید تلاش كنند تا به سطح رهبری معنوی دست یابند. منظور از رهبری معنوی چیست؟
رهبری معنوی، صرفا موعظه كردن نیست یا صرفا دعوت به پرهیزكاری نمیباشد یا صرفا پافشاری بر همنوایی اجتماعی نیست، رهبری معنوی از خواستها و نیازهای اساسی، آرزوها و امیدها و ارزشهای پیروان سرچشمه میگیرد و همیشه به آن برمیگردد.
رهبری معنوی برای خواص رسالت بوده و دارای اهمیّت است زیرا:
اولاً) رهبران و رهروان نه تنها از باب قدرت بلكه از جهت نیازهای دوجانبه آرزوها و ارزشها هم با هم ارتباط دارند.
ثانیا) پیروان تحت تأثیر رهبران از دانش مناسبی درباره رهبران جایگزین و برنامهها و ظرفیت انتخاب از میان مجموعه جایگزینها برخوردارند.
ثالثا) رهبران به خاطر تعهداتشان احساس مسؤولیت میكنند. در صورتیكه آنان انواع خاصی از تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را متعهد میشوند. اینطور فرض میكنند كه رهبری در صدد تحقق آن تغییرات میباشد.
با تصویری كه از نقش رهبری سیاسی اجتماعی خواص ترسیم شد، تا حدودی میتوان به عظمت رسالت رهبران و خواصی كه در این سطح از رهبری قرار میگیرند، پیبرد.
در جامعه ما، علاوه بر مسؤولین درجه یك كشور، میتوان مصداق بارز این نوع رهبران را علما، ائمه جمعه و جماعات دانست. اگر به بیانات حضرت امام قدسسره و مقام معظم رهبری دامظله مراجعه شود، میتوان رسالتهای بسیاری را علاوه بر آنچه كه در بخشهای قبلی این مقاله مطرح شد، برای خواص و روحانیت و علمای معظم یافت.