• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
سينما و تلویزیون (بازدید: 23460)
يکشنبه 13/5/1387 - 13:21 -0 تشکر 50413
مقاله ی سینمایی

  

در این قسمت شما می توانید مقاله های منتشر شده از انجمن فیلم و سینما را مشاهده کنید .

 

این مقالات نوشته ی افراد تبیان است و در مواردی که از جایی برداشته شده است ، منبع آن در زیر آن ثبت گردیده ، در صورت استفاده از مقالات ذکر منبع و درج نام نویسنده ی مقاله الزامی است .

  

مدیریت سینمای تبیان

 anjoman.cinema@tebyan.net

شنبه 4/8/1387 - 6:34 - 0 تشکر 67220

پیدایش برگه ی راهنما

فهرست بندی موسیقی متن

هنر سینما از همان روز‌های اول پول ساز بودن خود را اثبات کرد و جاذبه آن به حدی بود که همه حاضر بودند برای دیدن آن پول بپردازند. مغزهای تجاری نیز فرصتی ایده‌ال یافته بودند و در اندک زمانی سرمایه نقشی اساسی پیدا کرد. رقابت بین تنظیم کنندگان موسیقی فیلم به جایی رسید که اقدام به انتشار فهرست موسیقی‌های مناسب فیلم کردند. از اولین نمونه‌های چنین حرکتی می‌توان به کمپانی ادیسون اشاره کرد. که در سال 1909 اقدام به چاپ نمونه‌هایی با عنوان مشخص کرد. در میان انبوه عنوان ‌های انتخاب شده می‌توان به خوشایند، غمگین، سرزنده و ..... بسیاری عنوان‌های دیگر اشاره کرد که هر یک برای استفاده در فیلم با توجه به چگونگی حال و هوای آن مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

 عنوان بندی موسیقی متن

هر چه از عمر سینما می‌گذشت فهرست‌های موسیقی انتخابی نیز کاملتر می‌شدند، حتی عنوان‌های آنها با جزئیات بیش‌تر برای صحنه‌های مختلف بکار گرفته میشد.

کمدی، عاشقانه، عصبانی، تعقیب، اسرارآمیز، غمگین، خوشحال و ...... از جمله عنوان‌های جدید بودند که هر روز به تعداد آنها افزوده میشد.

یکی از مشکلات مهم این روش، کلیشه شدن موسیقی‌های مورد استفاده بود و اغلب قطعاتی مشخص برای فیلم‌های بی‌شماری مورد استفاده قرار می‌گرفت. جیمز.ال.لیمباکر  در کتاب موسیقی فیلم- از ویلن تا ویدیو ، در مقاله‌ای به عنوان "نخستین روز‌ها" در این مورد چنین می‌نویسد:

"شهرت موسیقی کلاسیک هم مورد هجوم قرار گرفت، سینماها روزانه میلیون‌ها تماشاگر داشتند که در مقابل این موسیقی‌های کلاسیک قرار می‌گرفتند، اگر چه عده‌ی بسیاری از آن‌ها نسبت به این مساله آگاهی کافی نداشتند. سکانس‌های تعقیب بدون هیچ تغییری با اورتور ویلیام تل اثر روسینی [4]همراهی می شدند و آثار مشابه دیگری چون اورتور زامپا[5] ساخته‌ی هرولد، ملودی در فاماژور از روبنشتاین[6]، سرناد اثر شوبرت[7]، ستاره عصر گاهی اثر واگنر[8]، نوکتورن اثر شوبرت[9]..... آثاری از الگار، چایکوفسکی، پوچینی و گریک[10] بارها استفاده شدند."

 و اما برگه ی راهنما و تحولی بزرگ در سینما

فهرست موسیقی فیلم نیز با وجود چنین مشکلاتی نمی‌توانستند به تنهایی از عهده‌ی موسیقی فیلم بر‌آیند. رهبران ارکستر همیشه درصدد تعویض صحنه‌ها بودند تا با دادن علامت، نوازندگان را از شروع قطعه‌ی متفاوتی با حال و هوای دیگر مطلع کنند، بسیاری اوقات این مهم امکان پذیر نبود و اجرا دچار مشکلاتی می‌شد. حتی بسیاری از اوقات نوازندگان در انتخاب موسیقی بسیار ساده بی‌دقت عمل می‌کردند. حاصل اشتباه آنها، روی پرده به یک فاجعه تبدیل می‌شد.

نوازندگان و تنظیم کنندگان مختلف آنقدر در مورد این مساله تلاش کردند تا سرانجام پدیده‌ای با نام برگه راهنما ابداع شد. کسی که برای اولین بار این برگه‌ها را طراحی کرد ماکس وینکلر نام داشت.

تونی توماس نویسنده‌ی کتاب موسیقی برای فیلم‌های سینمایی در مورد وینکلر چنین می‌نویسند:

"مردی که برگه‌های راهنمای موسیقی فیلم را اختراع کرد، ماکس وینکلر بود، او آهنگساز و حتی یک نوازنده‌هم نبود، او فقط کارمند ساده‌ی کمپانی نشر موسیقی کارل فیشر در نیویورک بود. وینکلر در ارتباط مستقیم با رهبران ارکستر و پیانیست‌هایی بود که به کمپانی فیشر مراجعه می‌کردند، و تقاضای راهنمایی برای انتخاب موسیقی مناسب فیلم را داشتند-موسیقی‌ای که بتوانند آن را روی تصاویر اجرا کنند. وینکلر یکی از بهترین کارمندان کمپانی بود، حافظه‌ی او کاتالوگ هزارن قطعه موسیقی از انواع مختلف بود. او همچنین استعداد تشخیص فرصت‌های مناسب را داشت."

ادامه دارد ...

شنبه 4/8/1387 - 6:46 - 0 تشکر 67221

تصويري از يک برگه ي راهنما ، براي بزرگنمايي بر روي عکس کليک کنيد.

در کتاب موسیقی فیلم- از ویلون تا ویدیو، ماکس وینکر در مقاله‌ای با عنوان "پیدایش موسیقی فیلم"چنین آورده است:

یک روز در بهار سال 1912 یه یکی از سالن‌های کوچک نمایش فیلم‌، که به سرعت در تمام سطح شهر پراکنده شده بودند، رفتم. می‌خواستم یکی از فیلم‌های دیدنی دوران را ببینم. نام فیلم عروس‌های جنگ بود و نازیمووا هنرپیشه‌ی محبوب خارجی در نقش یک زن حامله‌ی روستایی در آن بازی میکرد. پادشاه این سرزمین افسانه‌ای، از روستای محل زندگی نازیمووا عبور می‌کرد. نازیمووا خودش را جلوی او پرتاب کرد و دستانش را رو به آسمان بلند کرد- او گفت: نه، او هیچ چیز نگفت، بلکه میان نویس روی پرده چنین گفت: اگر شما به ما زنان حق ندهید که در مورد مخالفت یا موافقت با جنگ رای دهیم، من برای چنین کشوری فرزندی به دنیا نمی‌آورم.

پادشاه بی‌اعتنا به راه خود ادامه داد. نازیمووا دشنه‌ای بلند کرد و خود را کشت.

پیانیست حاضر در سالن تا آن لحظه‌ بسیار خوب فیلم را همراهی کرده بود، اما چیزی را که در آن لحظه شنیدم باور نمی‌کردم، درست در لحظه‌ای که نازیمووا در مقابل چشمان خانواده‌اش آخرین نفس خود را کشید، او شروع به نواختن یک آهنگ قدیمی کرد به نام "تو مرا به این روز انداختی". آن پیانیست یکی از مشتریهای من بود و تاب تحمل نداشتم، اندکی بعد پشت صحنه رفتم و از او پرسیدم که چرا این آهنگ بخصوص را برای آن لحظه انتخاب کرده است. او گفت: من فکر کردم بسیار روشن است، آیا این اشتباه پادشاه نبود که او خودش را کشت؟

سوء برداشت‌هایی این چنین، درام‌ها و تراژدی‌ها را به فاجعه‌های خنده‌دار تبدیل می‌کردند."

ادامه دارد ...

چهارشنبه 8/8/1387 - 1:10 - 0 تشکر 68013

انتخاب موسیقی مناسب و زمان بندی آن یکی از بزرگترین مشکلات نوازندگی موسیقی فیلم در آن دوران بود. مدیران سالن‌های نمایش و تهیه کنندگان سینمایی با به کارگیری مشاورانی در این زمینه تلاش می‌کردند به بهترین وجه از موسیقی‌های فهرست شده، استفاده کنند. رقابل شدید ایجاد شده بود.

سالن‌هایی که کیفیت موسیقی بهتری داشتند، تماشاگران بیشتری را به خود جلب می‌کردند. دست‌اندرکاران سینما به اهمیت موسیقی فیلم پی‌برده بودند. موسیقی دیگر صرفا به عنوان پس زمینه استفاده نمی‌شد. اما این مشکل که چه نوع موسیقی و به چه مدت زمانی، هم چنان پا برجا بود. تا این که سرانجام برگه راهنما وارد دنیای موسیقی فیلم شد.

ماکس وینکلر در ادامه‌ی همان مقاله می‌نویسد:


"تمام این ماجراها یک تاثیر بسیار محرک در میزان روابط تجاری واحد موسیقی کمپانی فیشر گذاشته بود و هجوم سفارشها، نوید یک آینده باشکوه‌تر را می‌داد.


یک روز بعدازظهر پس از اینکه از کار به خانه می‌رفتم، نتوانستم بخوابم. صدها و هزاران عنوان موسیقی از میان انبوه  آرشیو موسیقی فیشر، همین طور در فکر من حرکت می‌کردند. مطمئن بودم که موسیقی به اندازه کافی و برای هر نوع صحنه‌ای در آرشیو ما موجود است. اگر فقط می‌شد به یک شکلی تمام رهبران ارکستر و پیانیست‌ها را از آن چه داشتیم مطلع می‌کردیم، اگر می‌توانستیم از دانش و تجربه‌مان پیش از آن که خیلی دیر شود، قبل از اجرای عملی موسیقی در سالن، استفاده بکنیم، آن وقت قادر بودیم که به آن ها موسیقی بفروشیم. نه فقط به حجم تن بلکه به اندازه‌ی بار یک قطار...!! با این ایده ناگهان مثل این بود که برق مرا گرفته باشد. مشکل ما به دست آوردن موسیقی نبود، موسیقی داشتیم. به مقدار زیاد، از هر نوع، بیش‌تر از آنکه کسی بتواند تصور کند. مشکل اساسی، بسط، زمان بندی و سازماندهی موسیقی بود. پتو را پس زدم، چراغ را روشن کردم و پشت میز کوچک نشستم. یک تکه کاغذ برداشتم و با هیجان بسیار شروع به نوشتن کردم.


این آن چیزی بود که من نوشتم:

برگه‌ی راهنمای موسیقی
برای فیلم
دره‌ی سحر آمیز
انتخاب شده و تالیف ماکس وینکلر


علامت شروع 1:


در شروع، منوئه شماره‌ی دو ، در سل ماژور اثر بتهون را برای نود ثانیه بنوازید و تا زمانی که عنوان "عزیزم دنبال من بیا" روی صحنه می‌آید نواخته شود.

علامت شروع 2:


دراماتیک آندانته اثر ولی را برای مدت دو دقیقه و ده ثانیه نیوازید.
توجه: هنگام صحنه‌ی ورود مادر با لطافت بنوازید. تا هنگام خروج که قهرمان اتاق را ترک میکند همین قسمت را ادامه دهید.

علامت شروع 3:


تم "دوست داشتن" از  اورنز را برای مدت یک دقیقه و بیست ثانیه بنوازید.
توجه: تا زماین که میان نویس "آنها می‌روند" دیده شود، در بین گفتگوها لطیف بنوازید.

علامت شروع 4 :


استمپید اثر سایمون را برای پنجاه‌وپنج ثانیه بنوازید.
توجه: سرعت نواختن را بر حسب بازی درون تصویر کند و تند کنید.




برای ساعت‌ها به نوشتن ادامه دادم. دره‌ی سحر آمیز یک فیلم خیالی بود با صحنه‌ها، موقعیت‌ها و حالات خیالی مختلف، اما موسیقی‌ها واقعی بودند. موسیقی‌هایی که من از قبل می‌دانستم، سالها با آنها در تماس بودم، انها را جابجا، حمل و دسته‌بندی و پس از شنیدن فهرست می‌کردم. اکنون حاصل غیر منتظره‌ی تمام آن زحمات را  می‌دیدم.



در ادامه همان مقاله وینکلر در مورد ارایه طرح خود به کمپانی‌های بزرگ می‌نویسد و توضیح می‌دهد که چگونه آنها را با سیستم "برگه‌ راهنما" آشنا می‌کند. وینکر طی نامه‌ای به یونیورسال از آنها تقاضا می‌کند که برای نشان دادن توانایی‌هایش به او فرصتی بدهند. او در نامه‌ی خود عنوان می‌کند که اگر مسئولان کمپانی به او جازه بدهند که فیلم‌ها را پیش از نمایش عمومی ببیند، می‌تواند برای آنها "برگه‌ راهنما"‌ی موسیقی تهیه کند. بنابراین تمام سالن‌ها می‌توانند پیش از نمایش، یک نسخه از موسیقی را در اختیار دشاته باشند و روی آن تمرین کنند. مسئولان کمپانی یونیورسال پس از گفتگو، توانایی های او را به آزمایش می‌گذارند و پس از نماش چندین فیلم در زمینه‌های مختلف از او می‌خواهند که برای هر یک از آنها برگه‌راهنما تهیه کند. روز بعد پس از اینکه او از آزمایشی سخت به محل کار خود باز میگردد، طی نامه‌ای از طرف کمپانی یونیورسال دعوت به همکاری می‌شود و رسما کار انتخاب موسیقی پیش از نمایش فیلم متداول می‌شود.

ادامه دارد ...

چهارشنبه 8/8/1387 - 1:12 - 0 تشکر 68014

در کتاب سینمای کلاسیک هالیوود نمونه‌هایی از اسناد مختلف مربوط به تاریخ سینما و سینمای صامت به چاپ رسیده است. بریده جراید، مقالات و عکس‌های مختلفی مربوط به سال‌های اولیه سینما در بخش مختلف این کتاب گنجانده شده است. یکی از مطالب، در مورد بحث موسیقی فیلم است، و در ذیل آن یک نمونه از برگه‌های راهنمای‌موسیقی درج شده است:


"این برگه راهنمای پیشنهادی موسیقی قصد دارد به عنوان یک راه‌حل سطحی مساله‌ی موسیقی فیلم روشن کند. همراه با موسیقی پیشنهادی در مقابل عنوان‌ها یا علامت‌های توصیفی، تمپو یا شخصیت قطعه داده شده است. بنابریان رهبر ارکستر می‌تواند یک بخش یا همه قسمت‌ها را انتخاب و حتی آنها را از آرشیو خود جایگزین کند.


زمان بندی فیلم بر اساس سرعتی معادل 15 دقیقه به هزار فیت است. علایم زمانی به رهبر ارکستر کمک میکند که علایم متفاوت را پیش‌بینی کند، ممکن است که زیر‌نویس چاپ شده باشد (T)یا توضیح یک صحنه چاپ درج شده باشد و با علامت D برای مثال T 21/4 یک زیرنویس است. اما D19 هنگامی که رزها.... توضیح یک صحنه است.



در فاصله‌ی زمانی بسیار کوتاهی تقریبا بیش‌تر کمپانی‌های فیلم سازی همین شیوه را پیش می‌گیرند، میزان تقاضا به حدی بالا می‌رود که دست‌اندرکاران موسیقی فیلم با کمبود روبه‌رو می‌شوند، تا جایی که دوباره به سروقت آهنگسازان بزرگ می‌روند. آنها به وسیله‌ی دست بردن در ساختار قطعات، تند یا کند کردن تمپوی آنها،بسیاری از آثار کلاسک را مورد هجوم مجدد قرار می‌دهند، این مورد آنقدر ادامه پیدا میکند که حتی اقدام به غلط زدن نت‌ها یا تعویض بخش‌هایی از آثار معروف می‌کنند. وینکر در این مورد می‌نویسد که از این کار خود احساس شرم می‌کند. و از اینکه چگونه در این شاهکارهای موسیقی دست‌برده استع بسیار پشیمان است. وی آرزو میکند که دست کم این اعتراف صریح به کارهای اشتباهش، باعث بخشش او شود.



بدین ترتیب کار انتخاب موسیقی به کمک برگه‌های راهنما میان بسیاری از فیلم‌سازان مرسوم شد، اما عده‌ای از آنها ترجیح می‌دادند که موسیقی برای فیلم‌شان ساخته شود. حتی نمونه‌هایی از دوران اولیه‌ی تاریخ سینما در دست است که موسیقی ساخته شده است.
آهنگسازان جوان همان عصر نیز علاقه‌ی زیادی به ساخت موسیقی فیلم داشتند، چرا که این فرصت خوبی بود تا خودشان را مطرح کنند. در کتاب  موسیقی فیلم از ویولون تا ویدیو مقاله‌ای با عنوان "آهنگ‌سازان کلاسیک بر پرده‌ سینما" همین موضوع را مورد بحث قرار داده است و به تعدای از فیلم‌ها اشاره کرده است. اسامی برخی از این فیلم‌ها در ادامه خواهد آمد.



ارنست لیندگرن نیز درکتاب خود هنر فیلم آورده است:


"از دیگر نمونه‌های قابل توجه، موسیقی ادموند مایزل برای دو فیلم رزمناو پوتمکین (موسیقی این فیلم آنقدر تاثیر گذار بود که در بسیاری از کشورهای اروپایی موسیقی آن ممنوع شد اما خود فیلم اجازه انتشار گرفت) و برلین ساخته‌ی روتمن، موسیقی آرتور هونه‌گر برای فیلم‌های تاپلئون و چرخ ساخته‌ی ابل گانس، از این جمله‌اند.
توجه به اهمیت موسیقی ویژه‌ی فیلم روز به روز افزایش می‌یافت و کار رقابت آهنگسازان در زمینه‌ی ساخت موسیقی فیلم نیز بالا گرفته بود.

ادامه دارد ...

چهارشنبه 15/8/1387 - 11:53 - 0 تشکر 69017

سلام

فکر کنم من اولین نفری باشم که همه تاپیک رو می خونم

ولی خودمونیما به کسی نگید در دوران صامت مردم چه ریاضتی می کشیدن حالا نمی دونم فیلم چند دقیقه یا چند ساعت بوده بی چاره مردم یه ذره فیلم می دیدن ذره درو دیوارو نگاه می کردن وبقیه شم به صدای دستگاهها گوش می کردن

افرادی مثل ماکس وینکلر کمک بزرگی به عرصه سینما کردن چون همین طور که می دونید تو متن هم بود صدا تاثیری زیادی توی جذب مخاطب داره بعد اینکه الان هم که آدم بخواد چند تا عکس هم نشون بده اگه با صدا وافکت صوتی همراه باشه مخاطب بیشتری داره و حداقلش اینه که بیننده از دیدن عکس ها خسته نمی شه

در پایان از شما آقا محسن تشکر می کنم به خاطر این تاپیکی که قرار دادید

موفق باشید

فی امان الله

الهی و ربی من لی غیرک... 

جمعه 1/9/1387 - 11:16 - 0 تشکر 72268

به نام خداوند بخشنده مهربان


موضوع : مبارزه با مهدویت


نویسنده : هامان نقی نیارمی معروف به آنلاکر


منبع : سایت موسسه فرهنگی و هنری تبیان

مقدمه

داشتم یه فیلمی میدیدم که نامش بود بازگشت سوپرمن  و بعد تمام شدن این فیلم با خودم داشتم تحلیل میکردم در مورد این فیلم تا ضعف ها و ایراد های فیلم را ببینم و بعد تمام شدن کار تحلیل فیلم تصمیم گرفتم به همین خاطر یه مقاله در مورد این مبحث بنویسم که به نام مبارزه با مهدویت می باشد و شما را با این گونه فیلم ها آشنا کنم و ببینید دشمنان چه کارهایی که نمی کنند تا دین اسلام و آثار آن را از بین ببرند.

توضیحات


در اکثر فیلم های هالیوودی که ساخته میشوند و به بیرون عرضه می شوند تقابل خیر و شر است که بیشتر این اتفاقات تنها در یک کشور رخ می دهد که آن کشور کشوری جز ایلات متحده آمریکا نمی باشد.
در تمامی این فیلم ها قهرمانانی وجود دارند که برای خود یک سنبل به خصوصی دارند و مردم عادی که نمیتوانند این اعمال را انجام دهند متحیر می مانند ولی در مقابل افراد شرور در پی یافتن راهی می باشند تا قدرت خود را بیشتر کنند و بر دنیا چیره شوند و قهرمان مردمی را از بین ببرند.
معمولا داستان از آنجا شروع می شود که یک فرد قهرمان ناگهان ظهور پیدا میکند و به مبارزه با اشرار می پردازند و زمینه قهرمانی خود را به همگان نشان میدهند تا به اینجا که مشکلی نبود ولی در میان فیلم شما میتوانید مشاهده کنید که به گونه ای میخواهند نقش منجی و خداوند را در دنیا از بین ببرند و بگویند که تنها قدرت ما هستیم و هیچ چیز دیگری وجود ندارد پس ما باید با قدرت بیشتر در برابر این تهاجمات فرهنگی غلبه کنیم در اینگونه فیلم ها نقش ادیان کم می شود و تنها قدرت فردی است که ملاک است و هر شخصیت برای خود خداوندی مجزا از خدای یگانه می شود و همگان در برابر قدرت این افراد به سجده می روند.
اما در این فیلم ها خطاهایی نیز وجود دارد سازندگان فیلم نمی توانند نقش خدا را از بین ببرند و همچنین نمی توانند وجود منجی عالم را انکار کنند و ضعف هایی موجود می باشد که با چشم ما قابل رویت هست این مطالب به این صورت است که در نهایت عالم محتاج یک موجودی می شود که هرگز دیده نمی شود و کسی نیز نمی تواند به او برسد منجی عالم مشخص میشود و پیدا میشود که عالم نیاز به یک منجی دارد و نقش او اجباری است و کسی نمی تواند آن را انکار کند فقط این اشخاص وجود خدا و منجی را انکار میکنند که این عین سوفسطایی گری است که ما میتوانیم در آرا یونان قدیم مشاهده کنیم و کسی پیروز است که بتواند حرف خود را بر کرسی بنشاند.
تاکنون هزاران فیلم سینمایی و بازی های رایانه ای برای کم کردن نقش ادیان الهی به وجود آمده است که باعث می شود افکار مردم دنیا نسبت به خدا و ادیان تغییر کند و یک نوع بد اندیشی نسبت به خداوند به وجود آید و بشر غرق دنیای امروز شود و بعد از مرگ دنیایی را نپذیرد.
اگر فرهنگ سازی مناسب نشود ممکن است این ویروس مرگبار وارد کشور ما شود و باعث مشکلاتی در بین مردم ما شود و اختلافات متعددی پیش آید مانند همان حمله فرهنگی شوروی شد و آن کشور را از هم پاشیده شد و قدرت بزرگ مشرق که تا زمانی شوروی بود از بین رفت و کشور های غربی نیز به خواسته خود رسیدند.
منظور از فرهنگ سازی این است که ما باید خود دست به کار شویم و آثاری را به بیرون عرضه کنیم که نشان دهنده این باشد که این عالم به حاکم قدرتمندی نیاز دارد و بدون او این دنیا هیچ است و هیچ چیز نیز وجود ندارد تاکنون آثار خوبی عرضه شده است ولی این آثار کافی نیست.
دیگر جنگ بوسیله سلاح های قدرتمند روز نیست اکنون زمان جنگ سرد می باشد که بدترین نوع جنگ می باشد که آثار خطرناکی دارد و در بلند مدت باعث از بین رفتن یک قوم یا ملت می شود و اما وظیفه ما چیست؟ در دنیایی که این نوع جنگ مرسوم شده ما چه کاری میتوانیم کنیم؟ آیا هنوز فرصتی برای دفاع ازارزش های خود داریم و یا اینکه همه چیز را از دست داده ایم؟
خب ما نیز می توانیم با استفاده از این سلاح بر دشمنان شکست سختی وارد کنیم که دیگر فکر حمله فرهنگی به جوانان این سرزمین نکنند و در دنیایی که این نوع جنگ مرسوم شده کار ما دیگر دفاع نیست ما نیز باید اجتهاد کنیم تا از ارزش ها و آرمان های خود حمایت کنیم و نگذاریم که دشمن به راحتی افکار مردم دنیا را نسبت به دین خدا و مسلمانان خراب کند و از ما چهره ای تعصبی و خشمناک در ذهن افکار عمومی شکل دهند. فرصت همچنان باقی است تنها کار این است که ما نیز قدرت خود را به آنان نشان دهیم تا بفهمند که ما هنوز بی کار نمانده ایم و اگر بخواهند جنگی کنند ما نیز ساکت نمی شینیم و در راه اسلام حتی اگر شده از جان خود هم می گذریم همانطور که در جنگ هشت سال مشاهده کردیم اگر ما عظم کمک به آرمان های خود را کنیم خداوند باری تعالی نیز در ما روح مبارزه طلب در برابر دشمنان را میدهد و اگر خداوند ملتی یا فردی را همراهی کند هیچ کس نمی تواند با او به مبارزه بپردازد.
خب تمام صحبت های بنده همین بود اگر کم بود بدانید که به صورتی میخواستم این توضیحات را بدهم که خسته کننده و دلسرد کننده نباشد و با قدرت تفکر شما نیز یکی باشد که شما از این مطلب زده نشوید بله ما در روزگاری به سر می بریم که دیگر بحث سلاح های مدرن و قدرتمند گذشته جنگ جنگ تن به تن نیست بلکه جنگ فرهنگی است که به ناتوی فرهنگی مشهور شده است که هر ساله به همین خاطر در کشور ما مبحثی به نام ناتوی فرهنگی شکل میگیرد و رهبر بزرگوار و عالی مرتبه ما به ملت ایران تاکید میکند که مسئله مهم همین است و مراقب خودتان باشید که جنگ جنگ فرهنگی است.

منابع


سخنان رهبر جامعه اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای


تحلیلات و تحقیقات نویسنده این مقاله در مورد صحت وجود این چنین جنگ


مراسم ناتوی فرهنگی در شهر بهشر در سال 1386


کتاب ناتوی فرهنگی


تهیه شده توسط هامان نقی نیارمی و عرضه شده در سایت موسسه فرهنگی و هنری تبیان


نوشته شده در تاریخ 1387/9/1

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
يکشنبه 8/10/1387 - 21:0 - 0 تشکر 79781

کمپوزیسیون در لغت به معنای ترکیب و ترکیب بندی است. در سینما و

در تصویر ، کمپوزسیون به معنای چگونگی قرار گرفتن عناصر موجود در

صحنه از جمله دکورها ، اشیا ، نور ، رنگ ها و شخصیت ها در کنار

یکدیگر است ، و به عبارت کلی ، ترکیب کلی صحنه ای که قرار است

فیلم برداری شود.

با توجه به آنچه درباره کمپزسیون گفته شد ، می توان دریافت که

اصولا تمام اجسام قابل رویتی که در زاویه دید انسان یا دوربین

قرار می گیرند ، دارای کمپزسیون هستند ، ولی شاید کمپزسیون یا

ترکیب بندی آنها خوب و مطلوب نباشد.

 ادامه دارد ...


يکشنبه 8/10/1387 - 21:2 - 0 تشکر 79783

اهمیت کمپزیسیون

هر تصویر و هر نمایی ، باید هم به صورت تکی و هم در کنار تصاویر

و نماهای دیگر ترکیب بندی مناسبی داشته باشد. کمپوزسیون بر شیوه

درک هر بیننده از تصاویر ، بر واکنش احساسی او نسبت به شخصیت ها

و رخدادهای فیلم و در نهایت بر خوش آمدن یا خوش نیامدنش از فیلم

اثر خاص و ناخودآگاهی دارد. در واقع باید گفت که کمپوزسیون مطلوب

به تماشاگر کمک می کند تا چشمانش از دیدن فیلم لذت ببرند و یا به

عبارتی جاذبه های بصری فیلم بیشتر و مطلوب تر شود.

ترکیب بندی هر قاب باید همچون هر اثر نقاشی در قالب شکل ها ،

خطوط ، رنگ ها ، بافت نور ، توازن و هماهنگی ارزیابی شود. ترکیب

بندی مطلوب می تواند بر دو بعدی بودن فایق شود و به تصویر عمق

بدهد و مهم تر از همه ، توجه بیننده را به عملکردهای پس زمینه ،

میان زمینه و پیش زمینه جلب کند.

کمپوزسیون مطلوب ، عناصر با اهمیت درون قاب را به تماشاگر گوشزد

می کند و همچنین به تشدید بار احساسی نما کمک می کند.

ادامه دارد ... 

يکشنبه 8/10/1387 - 21:3 - 0 تشکر 79784

کمپوزیسیون مطلوب

در واقع نمی توان کمپزسیون خوب و مطلوب را تعریف و تشریح کرد ،

اما برخی نکات هستند که توجه به آنها ، تا حد ممکن از کمپزسیون

نامطلوب جلوگیری می کند. در این جا به دو نکته اساسی اشاره می

کنیم :

باید از قرینه سازی در تصویر جلوگیری کرد ، مگر آنکه فیلم ساز

به عمد و برای منظور خاصی قصد داشته باشد از آن استفاده کند.

برای پرهیز از این قرینه سازی ، نباید دوربین در مکانی قرار گیرد

که تصاویر طرفین دوربین ، قرینه یکدیگر شوند. برای مثال در یک

خیابان نباید دوربین در وسط قرار گیرد و زاویه دید آن مستقیم به

سوی ابتدا یا انتهای خیابان باشد ، زیرا چراغ های برغ نصب شده در

اطراف خیابان یا درخت های موجود در دو راستای خیابان نسبت به

دوربین حالت قرینه پیدا می کنند و این در ترکیب بندی تصویر حالتی

نامطلوب است. در این گونه موارد که امکان جابه جایی عناصر صحنه

وجود ندارد ، باید مکان و زاویه دوربین را تغییر داد ، در این

حالت معمولا دوربین را به یکی از طرفین صحنه می برند و زاویه آن

را طوری تنظیم می کنند که کل صحنه را تحت پوشش قرار دهد و سپس

فیلم برداری می کنند.

اما اینکه چرا قرینه سازی نامطلوب است ، آن است که تصاویری که

دارای قرینه هستند ( عناصر مختلف و مجزای آن به گونه ای قرار

گرفته اند که موجب قرینه سازی شده اند ) ، چشم ما را اذیت می

کنند ، به ویژه اگر در طرفین تصویر حرکتی نیز قرینه وار انجام

شود ، تداوم و تکرار این قرینه ها ، در ما حس سرگیجه و خستگی

ایجاد می کنند.

همان طور که پیش از این گفته شد ، گاه فیلم سازان برای القای

مفهوم خاصی ، به عمد از قرینه سازی استفاده می کنند برای مثال

گاه در فیلم برداری ازصحنه ، رژه رفتن سربازان یا ماموران حکومتی

، از قزینه سازی استفاده شده ، تا به این ترتیب بر قدرت موجود در

انها بیشتر تاکید شود و تماشاگر به دلیل و قرینگی دچار حس ترس و

آسیب پذیری از ناحیه آنها شود.

جز در موارد خاص نباید عناصری که دارای رنگ های یکسان هستند ،

در گوشه ای از کادر انباشته شوند. زیرا این انباشتگی رنگ ، چشم

را اذیت می کند. از سوی دیگر پراکندگی رنگ ها در صحنه ، جلوه

آنها را بیشتر کرده و بر شادابی صحنه می افزاید. البته گاه فیلم

سازها برای تاکید بر عنصر خاصی ، در نقطه ای از تصویر تجمع رنگ

ایجاد می کنند.

توجه داشته باشید ، این مسئله در مورد رنگ غالب در صحنه صادق

نیست ، بلکه فقط در مورد انباشتگی رنگ در یک نقطه است.

با توجه به آنچه گفته شد ، فیلم ساز نباید از ترکیب بندی نماها

غافل شود و با یک کمپوزسیون نامطلوب فیلمش را از نظر بصری تنزل

دهد

منبع : وبلاگ فیلم سازان مبتدی  

يکشنبه 8/10/1387 - 22:35 - 0 تشکر 79794

یک تصویر بسیار زیبا که مربوط به کمپوزیسیون یا کامپوزیشن که شخصا بسیار بسیار از دیدن آن لذت بردم و خیلی زیباست و مفهوم ترکیب رو به خوبی می رسونه . یک ترکیب جالب و بدون ویرایش دستی که از انجمن فوتو موبایل برداشته شده .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.