• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 4997)
شنبه 21/5/1391 - 17:17 -0 تشکر 503975
دانستنی های قرآنی

علوم قرآن كدامند؟

بعضی از علوم هستند كه برای بعضی دیگر از علوم جنبه مقدمه‌ای دارند به این معنی كه برای فهم آن یا علم دیگر باید این مقدمه را طی كرد تا بتوان آن علم را طی كرد، از جمله علوم مقدمی علوم قرآن است كه برای درك و فهم قرآن مجید آموختن آن ضروری و لازم است.


پس بنابراین علوم قرآن عبارت است از مجموعه علومی كه برای فهمیدن و شناخت هرچه بیشتر و دقیق تر قرآن ،آموختن آن لازم است. لذا برای هر مفسر و محقق قرآنی شناخت این علوم لازم است، ما دربحث‌های آینده به بعضی از علوم قرآن اشاره می‌كنیم.


برخی از این علوم قرآن عبارتند از:تاریخ قرآن، وحی و نزول قرآن، اعجاز قرآن، محکم و متشابه،عدم تحریف قرآن، تدوین قرآن، نص قرآن، ، اسامی و اوصاف قرآن، آیات و سوره‌ها، فهم و تفسیر قرآن،‌ قرائات، ترجمه قرآن، تلاوت قرآن و ... .

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 17:59 - 0 تشکر 504139

در اینكه منظور از" قول" در جمله" یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ" (سخنان را مى‏شنوند) چیست مفسران تفسیرهاى گوناگونى دارند:
بعضى آن را به" قرآن" تفسیر كرده‏اند، و آنچه در آن از طاعات و مباحات است، و پیروى از احسن را به معنى پیروى از طاعات مى‏دانند.

بعضى دیگر آن را به مطلق اوامر الهى تفسیر كرده‏اند خواه در قرآن باشد یا غیر قرآن.
ولى هیچگونه دلیلى بر این تفسیرهاى محدود در دست نیست، بلكه ظاهر آیه هر گونه قول و سخن را شامل مى‏شود، بندگان با ایمان خداوند از میان تمام سخنان آن را برمى‏گزینند كه" احسن" است، و از آن تبعیت مى‏كنند، و در عمل خویش به كار مى‏بندند.

جالب اینكه قرآن در آیه فوق صاحبان" هدایت الهى" را منحصر در این قوم شمرده، همانگونه كه خردمندان را منحصر به این گروه دانسته است، اشاره به اینكه این گروه مشمول هدایت ظاهر و باطنند، هدایت ظاهر از طریق عقل و خرد، و هدایت باطن از طریق نور الهى و امداد غیبى، و این دو افتخار بزرگ بر این حقیقت‏جویان آزاداندیش است.

تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 413

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:0 - 0 تشکر 504140

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنْكَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْكُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آَمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آَخَرِینَ لَمْ یَأْتُوكَ یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا أُولَئِكَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (41) سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یَضُرُّوكَ شَیْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (42) وَكَیْفَ یُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِینَ (43) إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْكُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآَیَاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَنْ لَمْ یَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ (44مائده)

تفسیر نمونه:


آنها سخت شنونده و پذیرنده دروغ و خورنده حرامند (مردمشان از علماى خود دروغ مى‏پذیرند و علمائشان از مردم رشوه مى‏گیرند) پس اگر به نزد تو آمدند خواهى میان آنها داورى كن یا از آنان روى برتاب، و اگر روى برتافتى هرگز هیچ زیانى به تو نمى‏رسانند، و اگر داورى كردى میانشان به عدل و داد داورى كن، زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد

ما پس از نزول انجیل بر عیسى (علیه السلام ) به پیروان او دستور دادیم كه به آن عمل كنند و طبق آن داورى نمایند. كسانى كه بر طبق حكم خدا داورى نكنند فاسقند ... کافرند ...ظالمند.


این آیه بحث درباره یهود را در مورد داورى خواستن از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) كه در آیه قبل آمده بود تعقیب مى كند و از روى تعجب مى گوید: چگونه اینها ترا به داورى مى طلبند در حالى كه تورات نزد آنها است و حكم خدا در آن آمده است . (و كیف یحكمونك و عندهم التوریة فیها حكم الله ). باید دانست كه حكم مزبور یعنى (حكم سنگسار كردن زن و مردى كه زناى محصنه كرده اند) در تورات كنونى در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است . تعجب از این است كه آنها تورات را یك كتاب منسوخ نمى دانند، و آئین اسلام را باطل مى شمرند با این حال چون احكام تورات موافق امیالشان نیست آن را رها كرده و به سراغ حكمى مى روند كه از نظر اصولى با آن موافق نیستند. و از آن عجبتر اینكه بعد از انتخاب تو براى داورى ، حكم تو را كه موافق حكم تورات است چون بر خلاف میل آنها است نمى پذیرند. (ثم یتولون من بعد ذلك ). حقیقت این است كه آنها اصولا ایمان ندارند و گر نه با احكام خدا چنین بازى نمى كردند. (و ما اولئك بالمؤ منین ). ممكن است ایراد شود كه چگونه آیه فوق مى گوید: حكم خدا در تورات ذكر شده است در حالى كه ما با الهام گرفتن از آیات قرآن و اسناد تاریخى تورات را تحریف یافته مى دانیم و همین تورات تحریف یافته در زمان پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده است ؟ ولى باید توجه داشت كه اولا - ما تمام تورات را تحریف یافته نمى دانیم بلكه قسمتى از آن را مطابق واقع مى دانیم و اتفاقا حكم فوق از این احكام تحریف نایافته مى باشد ثانیا - تورات هر چه بوده نزد یهودیان یك كتاب آسمانى و تحریف نایافته محسوب مى شده با این حال آیا جاى تعجب نیست كه آنها به آن عمل نكنند؟!.

به یقین ما تورات را فرو فرستادیم كه در آن هدایت و نور بود، پیامبرانى (از زمان موسى تا زمان عیسى) كه تسلیم (دین موسى) بودند بر طبق آن براى كسانى كه یهودى بودند داورى مى‏كردند، و نیز علماى ربّانى و دانشمندان (تورات‏شناس) بدان جهت كه از آنها حفظ كتاب خدا خواسته شده بود و بر (بقا و مصونیت) آن گواه بودند، (به آن حكم مى‏كردند) پس (اى علماى یهود) از مردم نترسید و از من بترسید و به وسیله (تحریف) آیات من بهاى اندكى به دست نیاورید. و كسانى كه بر طبق آنچه خداوند نازل كرده حكم نكنند آنهایند كه كافرند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:0 - 0 تشکر 504141

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏ ( روم / 30 )

آیه فوق بیانگر چند حقیقت است:

1- نه تنها خداشناسى، بلكه دین و آئین بطور كلى، و در تمام ابعاد، یك امر فطرى است، و باید هم چنین باشد، زیرا مطالعات توحیدى به ما مى‏گوید میان دستگاه " تكوین " و "تشریع " هماهنگى لازم است، آنچه در شرع وارد شده حتما ریشه‏اى در فطرت دارد و آنچه در تكوین و نهاد آدمى است مكملى براى قوانین شرع خواهد بود.

به تعبیر دیگر: " تكوین " و " تشریع " دو بازوى نیرومندند كه به صورت هماهنگ در تمام زمینه‏ها عمل مى‏كنند، ممكن نیست در شرع دعوتى باشد كه ریشه آن در اعماق فطرت آدمى نباشد، و ممكن نیست چیزى در اعماق وجود انسان باشد و شرع با آن مخالفت كند.

بدون شك شرع براى رهبرى فطرت حدود و قیود و شرائطى تعیین مى‏كند تا در مسیرهاى انحرافى نیفتد، ولى هرگز با اصل خواسته فطرى مبارزه نمى‏كند بلكه از طریق مشروع آن را هدایت خواهد كرد، و گرنه در میان تشریع و تكوین تضادى پیدا خواهد شد كه با اساس توحید سازگار نیست.

به عبارت روشنتر خدا هرگز كارهاى ضد و نقیض نمى‏كند كه فرمان‏ تكوینیش بگوید انجام ده، و فرمان تشریعیش بگوید انجام نده!

2- دین به صورت خالص و پاك از هر گونه آلودگى در درون جان آدمى وجود دارد، و انحرافات یك امر عارضى است، بنا بر این وظیفه پیامبران این است كه این امور عارضى را زایل كنند و به فطرت اصلى انسان امكان شكوفایى دهند.

3- جمله لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ و بعد از آن جمله ذلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ تاكیدهاى دیگرى بر مساله فطرى بودن دین و مذهب و عدم امكان تغییر این فطرت الهى است هر چند بسیارى از مردم بر اثر عدم رشد كافى قادر به درك این واقعیت نباشند.

توجه به این نكته نیز لازم است كه" فطرت" در اصل از ماده " فطر " ( بر وزن بذر ) به معنى شكافتن چیزى از طول است، و در اینگونه موارد به معنى خلقت به كار مى‏رود، گویى به هنگام آفرینش موجودات، پرده عدم شكافته مى‏شود و آنها آشكار مى‏گردند.

به هر حال از نخستین روزى كه انسان قدم به عالم هستى مى‏گذارد این نور الهى در درون جان او شعله‏ور است.

روایات متعددى كه در تفسیر این آیه آمده آنچه را در بالا گفتیم تایید مى‏كند.


***********************
تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 418 و 419

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:0 - 0 تشکر 504142


غیب به معنی اسمی به معنی "چیزی است که دیده نمی شود". و در معنی دوم خود از جمله به: «رویدادهائی که در دور دست روی میدهند» غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، به «گذشته و مسائل گذشته» غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، به «آینده و مسائل آینده» غیب گفته شده (چون دیده نمیشوند)، به «خیال» غیب گفته شده (چون دیده نمی شود)، به "مردگان" غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، و به «جائیکه کسی نیست» غیب گفته شده (چون کسی در آنجا دیده نمی شود).

و در قرآن به معانی مختلف بکار رفته است. مثلاً در آیه 102 سوره یوسف بمعنی "گذشته" بکار گرفته شده است: « ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْكَ... = این از اخبار گذشته است که به تو وحی میکنیم».

در آیه 3 سوره بقره به معنی "جائیکه کسی نیست" بکار گرفته شده: « الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ...: کسانیکه در "جائیکه کسی نیست" به خدا ایمان دارند ...». (یعنی وقتی در جائی کسی نباشد از نظر آنها "خدا" در آنجا هست و خلاف نمی کنند).

از کاربردهای دیگر غیب در قرآن تقسیم هستی به "عالم غیب" و " شهادت" است: « عَـالِـمُ الْـغـَیـْبِ وَ الـشَّـهـَادَةِ...: دانای جهان ناپیدا و پیدا»، ( تغابن: 18). که این تقسیم بندی تقریباً معادل تقسیم بندی جهان به ماده و انرژی در جهان دانش است.

"غیب" به معنی « آینده» از دانش و دسترسی انسان خارج دانسته شده است.« قـُلْ لا یَـعْـلَـمُ مَـنْ فِـی الـسَّـمَـوَاتِ وَالارْضِ الْـغَـیْـبَ إِلاّ الـلَّـهُ...: بگو: از کسانیکه در پدیده های فضائی و در زمین هستند، کسی غیر از خدا آینده را نمی داند»، (نمل: 65).


{{الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّارَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ‏(بقره/3)
(متّقین) كسانى هستند كه به غیب ایمان دارند و نماز را به پاى مى‏دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏كنند.


قرآن، هستى را به دو بخش تقسیم مى‏كند: عالم غیب(غیب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى علیه السلام اطلاق شده است.) و عالم شهود. متّقین به كلّ هستى ایمان دارند، ولى دیگران تنها آنچه را قبول مى‏كنند كه برایشان محسوس باشد. حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببینند و چون نمى‏بینند، به او ایمان نمى‏آورند. چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لن نؤمن لك حتّى نَرى اللّه جهرة»(116) ما هرگز به تو ایمان نمى‏آوریم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنیم.
متّقین نسبت به جهان غیب ایمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ایمان، عشق، علاقه، تعظیم، تقدیس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، این مسائل نیست . تفسیر نور
}}

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:0 - 0 تشکر 504143

در منطق دین دو اصطلاح داریم كه یكی "هادی" و دیگری "مهدی" است از نظر قاعدة زبان و لغت هادی اسم فاعل و به معنای هدایت كننده و رهنمون است و مهدی اسم مفعول و به معنای هدایت شده می باشد.



یكی از اسمهای خداوند در قرآن مجید هادی است یا « هادی المظلین» ای هدایت كنندة گمراهان.
در سورة بقره از قرآن مجید دربارة هدایت سخن آمده است :



"بسـم اللـه الـرحمـن الـرحیـم. الـم، ذلـك كتاب لایب فیـه هـدی للمتقین...."




ا.ل.م سه حرف جدای از یكدیگر است ومعنی مستقل و یا یك جمله نیست و ظاهرا معنائی ندارد و اما بعضی از مفسرین گفته اند:



ا.ل. م یعنی المهدی كه الف ولام ان حرف تعریف و حرف میم اول اسم مهدی است.
اگر این تفسیر و تعبیر درست باشد معنای این آیه اینست كه:



"المهدی آن كتـابـی است كه هیچ شك و تردیدی در آن نیست و پرهیز كاران را هدایت می كند.




"پرهیزكاران چـه كسانی هستند؟




آیات بعد مشخصات پرهیزكاران را مشخص و معین كرده است:




"الـذیـن یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقنا هـم ینفقون"




"متقیان و پـرهیزكاران كسانی هستند كـه ایمان دارند و باور كرده اند كه این جهان دارای جان و روحی است و ظاهر عالم باطنی دارد.



بوجود خداوند، عالم لاهوت، جبروت وملكوت ایمان دارند به وجود ارواح و روانهای گذشتگان وفرشتگان و موجوداتی كه از دید انسانها غایب هستند.



پرهیزكاران كسانی هستند كه نمازودعا می خوانند و به غیب توجه می كنند و چون ایمان به غیب دارند می كوشند تا با غیب عالم و جان جهان ارتباط برقرار كنند، كه "الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوه"



از ظاهر آیه اینطور می فهمیم كه این ایمان به غیب هنوز ایمان و باوری در حدود علم الیقین است و در پله و مرحلة اول ایمان و باور می باشد، لذا نماز می خوانند تا به مرتبة عین الیقین برسند و پرده از جلو دیدگانشان كنار رود و آنچه را كـه قبلا" باور كرده اند ببینند.



دیدن غیب و فرشتگان و روانها و عالم پس از مرگ و بهـشت و دوزخ قبـل از آنكه تحول پیدا كنیم و به آن عالم برویم مقـام "عیـن الیقیـن" و معرفت محسوس و مشاهده ای و تجربی و ایمانی است.
پس معرفت پرهیزكارانی كه به غیب ایمان دارند در حد علم الیقیـن اسـت كه با خواندن نماز به عین الیقین تبدیل می شود و ایمانشان قویتر می گردد.



اگر شما از راه مطالعة قرآن و شنیدن روایات ائمة اطهار ایمان داشته باشید جزء پرهیزكاران هستید، البـته به شـرط اینكه سایر ابعاد پرهیزكاری را داشته باشید.

ولی انسان به ایمانی در مرتبة علم الیقین قانع نیست یعنی اگر از زبان قرآن می شنود كه عالم غیبی هست و فرشتگان و عالم ملكوت وجود دارد، ‌میل دارد این عوالم را ببیند و حس و تجربه و آزمایش كند تا به مرتبة عین الیقین و ایمان حسی و اعتقاد تجربی برسد.
قرآن می فرماید از نشانه ها و علائم پرهیزكاران اینست كه به غیب ایمان دارند و برای تقویت آن نماز می خوانند تا به معرفت كاملتری برسند."و مما رزقنا هم ینفقون" یكی دیگر از ابعاد تقوی چنانكه در قرآن آمده، انفاق در راه خدا از آنچه كه او به عنوان روزی عنایت فرموده، می باشد.
پرهیزكاران ایمان به غیب دارند و نماز می خوانند و از آنچه كه خداوند به عنوان روزی به ایشان عنایت فرموده انفاق می كنند.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:0 - 0 تشکر 504144

الف) سوره هـل أتـی

ـ مجاهد از ابن عباس درباره شأن نزول این سوره چنین روایت کرده است:

حسن(ع) و حسین(ع) بیمار شدند. رسول خدا(ص) و همه مردم به عیادت آمدند و به علی(ع) گفتند: یا اباالحسن، کاش برای فرزندانت نذری می کردی!

علی (ع) گفت: اگر شفا یافتند، برای سپاس از خدای عزوجل، سه روز روزه می گیرم. فاطمه(س) و خادم آنها، فضه، نیز چنین گفتند.

حسن(ع) و حسین(ع) شفا یافتند، و چون در خانه آل محمد(ص) توشه ای نبود، علی(ع) نزد شمعون رفت و سه پیمانه جو قرض گرفت و به خانه آورد.

فاطمه(س) با یک پیمانه آن نان تهیه کرد. علی(ع) با رسول خدا(ص) نماز گزاردند و به منزل بازگشتند و غذا را فراروی خود نهادند .

مسکینی در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (ص) ، من مسکینی مسلمان زاده ام ، غذایم دهید تا خدا از سفره های بهشت غذایتان دهد.

علی(ع) دستور داد تا غذا را به او بدهند و در آن روز و آن شب چیزی جز آب نخوردند.

روز دوم فاطمه(س) یک پیمانه دیگر آرد کرد و با آن نان فراهم ساخت، و چون غذا را فراروی خود نهادند،

یتیمی سر رسید و بر در خانه ایستاد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد (ص) ، یتیمی از اولاد مهاجرانم که پدرم شهید شده است.

غذا را به او دادند و یک روز دیگر خویشتنداری کردند و جز آب نخوردند.

روز سوم فاطمه(س) پیمانه باقیمانده را برگرفت و آرد کرد و نان پخت. علی(ع) با پیامبراکرم(ص) نماز گزاردند و بازگشتند ، و چون غذا را فراروی خود نهادند ،

اسیری بر در خانه ایستاد و گفت: سلام بر شما اهل بیت نبوت ، اسیرمان می کنید و غذایمان نمی دهید ؟ غذایم دهید که من اسیرم .

غذا را به او دادند و سه روز و سه شب خویشتنداری کردند و جز آب نخوردند.

رسول خدا(ص) نزد آنان رفت و شدت گرسنگی آنها را دید . خدای سبحان این آیات را فرو فرستاد:




بسم الله الرحمن الرحیم.


« هل اتی علی الانسان حین من الدهر...یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شرّه مستطیرا و یطعمون الطعام

علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا... »
[9]

« آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت... (ابرار) به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شرش فراگیر است می ترسند،

و غذای خود را به پاس دوستی خدا به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند و می گویند شما را تنها به خاطر خدا اطعام می کنیم

و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم. »
[10]





_____________________________________

[9]. سوره انسان، آیه 1-9.
[10]. ابن اثیر، اسدالغابه، ج 5، ص 530.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:0 - 0 تشکر 504145

سجده چه در نماز و چه غیر آن نماد خضوع و خشوع انسان و اطاعت پذیری از خداوند است .


نوشته زیر به خوبی به این مطلب اشاره دارد .



سجده نماد خضوع

شاید نهایت و اوج خضوع و خشوع انسانی را بتوان در شكل نمادین و تحقق خارجی آن در افتادن به خاك و پیشانی بر آن مالیدن دانست.



همان گونه كه امور قلبی و باطنی و معنوی در قالب كلمات نمادین، خود را نشان می دهد و در شكل خارجی و تحقق عینی آن به اشكال خاصی كه در اصطلاح به آن نماد می گویند آشكار می شود.


انسان برای بیان مفهوم نهایت خضوع و خشوع در برابر كسی، از نماد به خاك افتادن استفاده می كند.


سجده در آیات قرآن

قرآن این واژه را در دو معنای حقیقی و اصطلاحی آن به كار برده است.

سجده هم در معنای لغوی آن كه عبارت است از بیان نهایت خضوع و خشوع با افتادن به خاك و پیشانی بر آن مالیدن، به كار رفته است و هم در معنای اصطلاحی خاص آن.

خداوند در توضیح رفتار برادران یوسف هنگام دیدار با حضرت یوسف(ع) می فرماید:



و رفع ابویه علی العرش و خروا له سجدا؛



یوسف، پدرومادرش را بر تخت نشانید و در آن بالا جای داد و برادرانش برای او نماز گزاردند و به سجده افتادند. (یوسف آیه100)

در این آیه مراد همان نهایت خضوع و خشوع و پذیرش بزرگی و عظمت یوسف و فرمانبرداری از وی است كه به شكل نمازگزاردن خودنمایی می كند و سجده به معنای لغوی آن به كار می رود.

در برخی دیگر از آیات قرآنی نیز همین معنا به كار می رود.

در حقیقت سجده كردن و پیشانی به خاك مالیدن در یك فرایندی به معنای پذیرش و اطاعت و فرمانبرداری به كار می رود و هرگونه اطاعت و فرمانبرداری را با این واژه بیان می كنند.



از این رو در بیان اطاعت و فرمانبرداری زمین و موجودات هستی از خداوند، از واژه سجده استفاده می شود تا نهایت فرمانبرداری و اطاعت آنان بازگو شود.

قرآن می فرماید:



والله یسجد من فی السموات و الارض طوعا او كرها؛



و برای خدا همه موجودات آسمان ها و زمین به اختیار و اجبار سجده می كنند. (الرعد آیه 15 و همچنین نحل آیه 49 و حج آیه18)



و یا می فرماید:



والنجم والشجر یسجدان؛



ستاره ها و درختان سجده می كنند. (رحمان آیه6)

به نظر می رسد كه سجده فرشتگان از این دست باشد كه آنان در حوزه تكوین، اقرار به پذیرش اطاعت و فرمانبرداری حضرت آدم(ع) به عنوان خلیفه الهی می كنند و خداوند از این پذیرش تكوینی و تشریعی (اختیاری) ایشان به واژه سجده یاد می كند كه بیانگر نهایت خضوع و خشوع و پذیرش اطاعت و فرمانبرداری است. (الحجر آیه30 و ص آیه73 و بقره آیه 34 و اعراف آیه7 و آیات دیگر)

كاربرد اصطلاحی سجده


كاربرد اصطلاحی آن نیز در آیات بسیاری به چشم می خورد.
این واژه در آیات قرآن به معنای عمل خاصی به كار رفته است كه بیانگر نهایت خضوع و خشوع و اطاعت از خداوند است.

از آن جایی كه سجده بیانگر اوج خضوع و خشوع انسان در برابر خداوند یكتا و نمادی عینی و ملموس از پذیرش فرمانبرداری و اطاعت از او است و لذا در آیات قرآنی بسیار مورد توجه و تاكید قرار گرفته است و از مردم خواسته شده تا همواره با سجده در برابر خداونداطاعت و فرمانبرداری خود را اعلان كنند.

سجده انسان در برابر خداوند نماد آشكاری از اطاعت خداوند و نوعی تولای الهی و تبری از دشمنی متكبر و مستكبر به نام ابلیس است؛ زیرا ابلیس از سجده انسان بسیار عصبانی می گردد.

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:0 - 0 تشکر 504146

برای بیان معنای "الامر" در آیات الهی، به تفسیر دو آیۀ زیر توجه کنید:

چنان چه در آیه "ثم استوی علی العرش یدبر الامر"(1) آمده و معنای حقیقی آن ( تخت ، سریر) مقصود نیست و معمولا دراستعمالات عرب این لفظ به عنوان کنایه کاربرد دارد. در آیات بسیاری واژه عرش باعبارت « تدبیر» قرین شده است تا همین معنای کنایی را ایفا کند: "ان ربکم الله الذی خلق السماوات و الارض فی ستة ایام ثم استوی علی العرش یغشی اللیل النهار یطلبه حثیثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر، (2)؛ خداوندی که آسمانها وزمین را در شش روزگار آفرید ، سپس بر عرش [ جایگاه تدبیر] استقرار یافت [ یعنی به تدبیر جهان پرداخت] . شب ، روز را فرا می گیرد و پیوسته آن را دنبال می کند [ یعنی چرخش زمین همواره و بدون درنگ ادامه دارد] . آفتاب و ماه و ستارگان را که در گردونه تدبیر او قرار گرفته اند [ نیز پدید آورد] . همانا آفرینش و تدبیر جهان [هر دو] از آن اوست».

ملاحظه می شود در هر دو آیه امر تدبیر به دنبال « استوای بر عرش » آمده و مترتب بر آن آورده شده است. به ویژه در آیه دوم، نخست از آفرینش و سپس ازاستیلای بر عرش سخن رفته است و در پایان هر دو را یک جا جمع کرده ، گوید: الا له الخلق و الامر. مقصود از « الامر» امر تدبیر است که بازگوی « استوی علی العرش » می باشد.(3)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:1 - 0 تشکر 504147

كلمه عبارت از لفظى است كه دلالت بر معنى كند.
کلمه در معانی زیر استعمال شده است:
1- کتاب
2- قصیده
3- آیه و نشانه
4- حکم
5- إبراز چیزی كه در باطن باشد، و شامل الفاظ و موضوعات خارجى مى‏شود.
بنابر این معنا، كلمات خداوند بصورت كلمات لفظى و كلمات تكوینى ظاهر مى‏شوند.
مثلا در آیه شریفه « فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى‏ مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّه‏» كلمه تكوینى مراد است که وجود حضرت عیسى روح اللّه است، و آن از مصادیق كلمات تامّه و از مظاهر و مجالى مقامات لاهوت و از جلوه‏هاى صفات و أسماء إلهى باشد.و در آیه شریفه«
لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ لاَ تَبْدِیلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» مراد کلمات لفظی و سخنان خدای متعال است.
ممكنات هم چون دلالت بر وجود واجب و بر علم و قدرت و حكمت او دارند کلمات الله هستند، لكن دلالت انسان اتمّ از سایر مخلوقات است و در افراد بشر انبیاء دلالة آنها بر شئون الهى بیشتر است و در میان انبیاء علیه السّلام وجود مقدّس نبوى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و اوصیاء او علیهم السلام دلالتشان اتمّ است. مرحوم مجلسى علیه الرحمة در جلد هفتم بحار یك باب عنوان دارد (باب انّهم علیهم السلام كلمات اللَّه) و در جلد نهم (انّ علیّا علیه السّلام كلمة اللَّه) و عیسى علیه السّلام كلمة اللَّه است چون وجود عیسى بر خلاف عادت بود و معجزات باهرات او از تكلّم در مهد و احیاء موتى و ابراء اكمه و ابرص و غیر آنها و رفتن بآسمان تمام دلالت تامّه دارد بر شئونات ربوبى.(اطیب البیان و تفسیر روشن)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

شنبه 21/5/1391 - 18:1 - 0 تشکر 504148

كلمه عبارت از لفظى است كه دلالت بر معنى كند.
کلمه در معانی زیر استعمال شده است:
1- کتاب
2- قصیده
3- آیه و نشانه
4- حکم
5- إبراز چیزی كه در باطن باشد، و شامل الفاظ و موضوعات خارجى مى‏شود.
بنابر این معنا، كلمات خداوند بصورت كلمات لفظى و كلمات تكوینى ظاهر مى‏شوند.
مثلا در آیه شریفه « فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى‏ مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّه‏» كلمه تكوینى مراد است که وجود حضرت عیسى روح اللّه است، و آن از مصادیق كلمات تامّه و از مظاهر و مجالى مقامات لاهوت و از جلوه‏هاى صفات و أسماء إلهى باشد.و در آیه شریفه«
لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ لاَ تَبْدِیلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» مراد کلمات لفظی و سخنان خدای متعال است.
ممكنات هم چون دلالت بر وجود واجب و بر علم و قدرت و حكمت او دارند کلمات الله هستند، لكن دلالت انسان اتمّ از سایر مخلوقات است و در افراد بشر انبیاء دلالة آنها بر شئون الهى بیشتر است و در میان انبیاء علیه السّلام وجود مقدّس نبوى صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و اوصیاء او علیهم السلام دلالتشان اتمّ است. مرحوم مجلسى علیه الرحمة در جلد هفتم بحار یك باب عنوان دارد (باب انّهم علیهم السلام كلمات اللَّه) و در جلد نهم (انّ علیّا علیه السّلام كلمة اللَّه) و عیسى علیه السّلام كلمة اللَّه است چون وجود عیسى بر خلاف عادت بود و معجزات باهرات او از تكلّم در مهد و احیاء موتى و ابراء اكمه و ابرص و غیر آنها و رفتن بآسمان تمام دلالت تامّه دارد بر شئونات ربوبى.(اطیب البیان و تفسیر روشن)

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.