• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 1345)
چهارشنبه 18/5/1391 - 8:38 -0 تشکر 497088
آشنا با موج-شهید کلهر

زیر آسمان آبی و زلال

در سال 1333 شمسی در روستای بابا سلمان از توابع شهریار كرج، در خانواده‌ای مذهبی و بسیار مؤمن پسری به دنیا آمد كه نام او را یدالله گذاشتند؛ یدالله كلهر چون قرار بود كه در عرصه‌ای به پهنای دشت كربلا، بار دیگر به یاری حسین زمان خود بشتابد و دستی باشد در میان هزاران هزار دست،‌كه به یاری دین خدا و خمینی كبیر آمدند

چگونگی تولد و آغاز زندگی پرثمرش را از زبان پدر بزرگوارش بشنویم كه می‌گوید در سال 1333، به دنیا آمد كودك در میان حیاط و زیر آسمان آبی و زلال، پا به دنیا گذاشت پاكی و صفای روح بزرگش از همان موقع احساس می‌شد زمانی كه به دنیا آمد، گوشه گوش راستش كمی پریده بود وقتی كودك را در آغوش پدرم گذاشتم، با دیدن گوش او گفتاین پسر در آینده برای كشورش كاری می‌كند یا پهلوان می‌شود یا شجاعت و رشادتی ستودنی از خود نشان می‌دهد یدالله از كودكی، بچه‌ایی ساكت، مودب و بسیار جدی بود وقتی عقلش رسید، خواندن نماز را شروع كرد از همان كودكی، در صف آخر جماعت، نماز می‌خواند

ما به طور دستجمعی با برادرانم زندگی می‌كردیم و یدالله از همه برادرزاده‌هایم قویتر بود؛ اما با تمام قدرت جسمی و نیرومندی، اخلاقی پهلوانی و اسلامی داشت هیچ وقت به ضعیف‌تر از خودش زور نمی‌گفت همیشه از بچه‌های ضعیف دفاع می‌كرد و مواظب آنان بود یدالله، خیلی كوچكتر از آن بود كه معنای میهمان و میهمان‌نوازی را بداند؛ اما هنوز مدرسه نمی‌رفت كه بیشتر ظهرها، دوستانش را با خود به سر سفره می‌آورد یدالله بسیار بخشنده و مهربان بود چون ما در روستا زندگی می‌كردیم، یدالله شاداب، پرانرژی و بسیار فعال تربیت شد و رشد كرد از همان كودكی در كارهای دامداری به ما كمك می‌كرد بسیار زرنگ و كاری بود از همان بچگی، یادم می‌آید كه شجاع و نترس بود در بازیها میان بچه‌ها محبوب بود و همه به او علاقه داشتند با همه شادابی و فعال بودن، هرگز ندیدم با كسی دعوا و درگیری داشته باشد و این یكی از خصوصیتهای مشخص این شهید بود هر كس به دنبالش می‌آمد و می‌گفت برای ورزش برویم، می‌گفت یا علی! خلاصه هیچ وقت از ورزش و بازی روی‌گردان نبود اما با این همه، خیلی پرحوصله و پردل بود یدالله دوران دیستان را در روستا گذراند سپس برای ادامه تحصیل، به شهریار، علیشاه عوض رفت و تا كلاس نهم طبق نظام قدیم درس خواند و بعد به خاطر مشكلات راه و دوری مدرسه، به تحصیل ادامه نداد در دوران تحصیل، همیشه درسش خوب و جزو شاگردان ممتاز بود بهتر است برای آشنایی بیشتر با شخصیت و خلق و خوی شهید، خاطره‌های خویشان و دوستان او را درباره‌اش بخوانیم، تا بیشتر و بهتر با عظمت روحی و تواناییهای اخلاقی این شهید بزرگوار آشنا شویم

چهارشنبه 18/5/1391 - 9:24 - 0 تشکر 497139

چقدر گذشت؟ تا ابدیت!


بالاخره وانتی از راه رسید به كمك راننده، حاجی را سریع در وانت گذاشتیم انگار همه وجودم به نفسهای حاجی بسته شده بود نفس می‌كشید؟‌آری! آری! اما خون، داشت از گلویش بالا می‌آمد پس زنده بود!؟ دست در گلویش كردم تا راه نفس را باز كنم و نفس آمد! خدا را شكر!


پس كی می‌رسیم؟ بهداری كجاست؟ در كدام صحرا؟ دورِ دور! آن سوی نخلها پس كی‌می‌رسیم؟ بالاخره رسیدیم من بی‌تاب و نالان، با دو دست، برادرم را به دیگران سپردم آنان هنوز نمی‌دانستند چه كسی را تحویل گرفته‌اند نامش را گفتم


ای وای! بسیجیان بی‌یاور شدند! ابوالفضل میدان، دارد می‌رود! صبر كن! بمان! بی تو تنها می‌مانیم!

چهارشنبه 18/5/1391 - 9:24 - 0 تشکر 497140

میهمانی دیگر برای امامزاده محمّد


آن روز را بیشتر مردم كرج به یاد دارند؛ روزی كه پیكر پاك حاج یدالله كلهر، از سرزمینی نه چندان دور، از جبهه‌ها به كرج آورده شد همه آمده بودند بیشتر مغازه‌ها آن روز تعطیل بود مادران شهدا، دگرباره، به بدرقه فرزند خود آمده بودند مگر نه این كه یدالله و تمام آنان كه پیشتر رفته بودند، فرزند تمامی آنان بودند؟


او را در امامزاده محمد كرج، در میان یاران دیگرش به خاك سپردند در صف منظم مزار عزیزانی كه هر یك افتخار آفرین صحنه‌های جنگ بودند، جای دادند حال، او این جاست؛ مطمئن و آرام در جوار حضرت حق خفته است نفس مطمئنه او به سوی معبود، رجعت كرد و سرانجام آرام یافت


پیكر پاك او بر دوش مردم، مردم قدرشناسی كه او را می‌شناختند، بدرقه شد آخرین كلام برای بدرقه او، فریاد بلند لااله‌الاالله، الله اكبر و مرگ بر آمریكا بود این چنین است كه مردم می‌دانند، اگر آن روز و امروز، از این پس، یدالله، مهدی، حسین و همه و همه، در میان ما نیستند، همه از فتنه‌های امریكای جنگ‌افروز است

چهارشنبه 18/5/1391 - 9:25 - 0 تشکر 497141

عاشق اهل بیت


حاج یدالله كلهر، همیشه به نماز اول وقت سفارش می‌كرد پس از نماز هم زیارت عاشورا می‌خواند بعد از نماز حتی اگر میهمانی بود، كار داشت یا موقع غذا بود، تا زیارت عاشورا را نمی‌خواند، بر سر غذا یا كارش حاضر نمی‌شد همیشه می‌گفت هر روز، یك جزء قرآن بخوانید، ماهی یكبار 30 جزء قرآن را تمام كنید اگر مراسم دعا یا مراسم شب عاشورا بود، چنان گریه می‌كرد كه تمام وجودش می‌لرزید


یكی از خواسته‌هایش این بود كه روزی، هیأتی درست كند كه از خیلی نظرها نمونه باشد یك هیأت سنگین و باوقار عقیده داشت كه حتی نوحه‌ها و مداحیها هم باید درست و در شأن آن معصومینعلیهم‌السلام باشد اگر می‌شنید كه كسی از زاری و خواری اهل بیت امام حسین علیه‌السلام حرف می‌زند، ناراحت می‌شد و می‌گفت آنان با آن همه شجاعت، با لب تشنه جنگیدند حضرت زینبعلیهاسلام آن همه شجاعت داشت كه یك تنه در مقابل یزیدیان ایستاد پس این ما هستیم كه خوار و خفیف هستیم این همه شجاعت از آن معصومین را، تا به حال در كجای تاریخ و از چه كسی دیده‌اید؟


در عزاداریهای امام حسینعلیه‌السلام لباس سیاه می‌پوشید و در صف اول سینه می‌زد و از ته دل عزاداری می‌كرد هر وقت مداحی درباره فاطمه زهراسلام‌الله علیها نوحه می‌خواند، چنان زارزار گریه می‌كرد كه بر همه اثر می‌گذاشت اگر مراسم نوحه‌خوانی یا عزاداری بود، همه سعی می‌كردند كنار ایشان باشند تا از حالتهای معنوی و عمیق او، تاثیر بگیرند آن همه عشق و اخلاص به ائمه اطهارعلیهم السلام آموزنده بود

چهارشنبه 18/5/1391 - 9:25 - 0 تشکر 497142

فرماندهی شجاع و خستگی‌ناپذیر


خویشاوندان و همرزمان سردار سرتیپ پاسدار شهید یدالله كلهر، از مدیریت، خلاقیت و شجاعت نظامی و ویژگیهای اخلاقی او این گونه یاد می‌كنند


v هیچ پرسشی را سریع پاسخ نمی‌گفت خوب فكر می‌كرد و بعد پاسخ می‌داد؛ آن هم بهترین و مناسبترین پاسخ را


v به خاطر خلاقیت و برنامه‌ریزیها مناسب و بجا، همیشه در عملیات، طرحهای ایشان مورد توجه و دقت بقیه مسؤولان و فرماندهان قرار می‌گرفت


v همیشه خط درست و مناسبی به بچه‌ها نشان می‌داد


v چون خودش مرد عمل بود، بچه‌ها به او صد در صد اعتماد داشتند و هر چه می‌گفت، همه دقیقا، از او اطاعت می‌كردند


v خستگی نمی‌شناخت در عملیات بزرگی مثل فتح‌المبین و بیت‌المقدس، نقش مهمی را به عهده داشت این عملیات، عملیاتی بود كه در سراسر دنیا، تمام مغزهای نظامی روی آن تجزیه و تحلیل می‌كردند او شخصیت ممتازی داشت؛ از یك طرف در عبادتهایی همچون نماز شب و دعاها و فرایض دینی تك بود و از طرف دیگر، از نظر شخصیت و برخوردهای خوبش با برادران همرزمش قاطعیت، مدیریت و خلاقیتهای نظامی او، نمونه بود


v علاوه بر تمام خصوصیات كامل معنوی و اخلاقی، ایشان یك ورزشكار و یك پهلون واقعی بود پهلونی خوش‌اخلاق و دست و دلباز


v اگر تصمیم می‌گرفت كاری را برای رضای خدا انجام دهد، اگر از آسمان سنگ هم می‌بارید، نمی‌توانست جلو او را بگیرد او آرزوی شهادت داشت و سرانجام به آرزوی خودش رسید


v او عاشق امام و انقلاب بود علاقه او به امامقدس سره علاقه‌ای خاص، ناب و شدید بود


v هیچ وقت نماز شب حاج یدالله ترك نشد هر وقت عصبانی می‌شد، فقط سكوت می/ كرد


v هر كس او را می‌دید، در همان برخورد اول شیفته‌اش می‌شد اخلاقش طوری بود كه با همه مهربانیها و خوشروییها، از آدم فاسد و بدكردار، نفرت داشت تا رفتار ناشایستی از كسی می‌دید، با عمل مناسب و بجا، كارش را گوشزد می‌كرد اگر دستور و فرمانی از امام می‌رسید، آن را مو به مو عمل می‌كرد او یك مقلد واقعی بود

چهارشنبه 18/5/1391 - 9:26 - 0 تشکر 497143

باران مهربانیها


v مهربانیها و خوبیهای یدالله، مثل باران رحمت بود وقتی می‌بارید، همه را فرامی‌گرفت


v خیلی راحت می‌شد به او تكیه كرد؛ چون نه كینه داشت و نه اهل غرض‌ورزی بود قلبی پاك و زلال و روحی بزرگ و مهربان داشت


v هیچ وقت با كسی برخورد تند و یا بد نمی‌كرد خیلی آرام و متواضع بود؛ بخصوص در برابر بزرگتران صبور و پرحوصله بود خونسردی و آرامش، از صفات بارز و اصلی او بود اینها همه از ایمان و توكل زیاد او ناشی می‌شد


v شاداب و خنده‌رو بود این صفت همیشه در اولیم برخوردهایش، انسان را شیفته او می‌كرد


v به عنوان یك فرمانده، شجاع و نترس بود انگار توپ و گلوله هیچ معنایی برای او نداشتند همین آدم، هنگام دعای كمیل و یا نماز شب، آدمی می‌شد كه بیا و ببین!


v ایشان به طور عملی، ابتكار و خلاقیت داشت، چنان خلاقیتی كه شاید اگر یك آدم نظامی مدتها فكر می‌كرد، نمی‌توانست چنان طرحها و كارهایی را ارائه دهد روحیه سلحشوری خاصی داشت اعتماد به نفس ایشان، به حدی بالا بود كه هر كس با خدا ارتباط داشت، وقتی او را می‌دید، به این روحیات او پی می‌برد


v یدالله كلهر بسیار پرحوصله و صبور بود از همان بچگی، همیشه به ما نصیحت می‌كرد كه با هم دعوا نكنیم همیشه از مردانگس و گذشت صحبت می‌كرد و از خودسازی، و خود نیز همیشه چنین بود با گذشت، فداكار، صبور و پرحوصله


من یكی از والیبالیستهای شهریار بودم وقتی جنگ شروع شد، او از اولین كسانی بود كه به جبهه رفت پس از مدتی، وقتی به شهریار بازگشت، درباره جنگ، دلیلهای به وجود آمدن آن و بسیاری مسایل دیگر برای ما صحبت می‌كرد تحت تاثیر همین حرفهای او و با شناختی كه از او و رفتار و شخصیت‌اش داشتیم، همه به جبهه رفتیم


v حاج یدالله كلهر، در میان نیروهایی كه با ایشان كار می‌كردند، به نام مراد معروف بودند و واقعا هم مراد و الگوی بسیاری از بسیجیان و سربازان بود تمام مسؤولیتهایی كه به عهده داشت، برای شخصیت و وجود او برازنده بود


v حاجی در مراسم عزاداری یا دعا، حالتهای خاصی داشت وقتی به چهره ایشان خیره می‌شدیم، احساس می‌كردیم كه كسی دارد نوحه‌سرایی می‌كند و آن وقت این حالت ایشان، آدم را منقلب می‌كرد در مراسم دعا و نماز، دعای توسل یا كمیل- هر وقت حاجی حضور داشت، من و بقیه بچه‌ها سعی می‌كردیم سر وقت در مراسم باشیم و خود من سعی می‌كردم خیلی نزدیك به حاجی باشم تا حالتهای خاص او را بهتر بگیرم تا دعاها یا برنامه‌ها بیشتر در من اثر كند


v خط فكری شهید كلهر، رفتار او و بدیدن ایشان از دنیا و مسائل مادی، برای یاران و همرزمان ایشان، معنای خاصی دارد بعضی وقتها اگر ما یاد و خاطره آنان را زنده نكنیم، همه چیز فراموش‌مان می‌شود و به دنیا می‌پیوندیم وقتی در پارك یا خیابان راه می‌رویم، اگر یك لحظه از خاطره و یاد شهیدان جنگ غافل شویم، انگار خودمان را باخته‌ایم خیلی شبها هست كه وقتی از شهیدان یاد می‌كنیم، درد و رنج یاد آنان، با اشك و گریه همراه می‌شود این گریه‌ها، مثل گریه كردن حضرت علیعلیه السلام بر سر چاه است غمها و اندوههای ما، فقط با یاد و خاطره آنان آرام می‌گیرد وجود و دل سرگشته ما، فقط با یاد آنان و خاطره‌های به یاد ماندنی‌شان آرام و قرار می‌گیرد


v من خاطره خوبی از سفر حج از ایشان دارم در مدینه، من و حاج حسین معینی، روی پله نشسته بودیم كه شهید كلهر را دیدیم او جنان باصفا و صمیمیت و چنان با روی گشاده با ما روبوسی كرد كه خاطره آن همیشه در یاد من خواهد ماند او یك الگوی اخلاقی برای همه ما بود هیچ وقت او را در حالت اضطراب یا ترس از دشمن ندیدیم شجاع و بی‌باك بود او در نماز، سجده‌های طولانی داشت نماز شب و زیارت عاشورا می‌خواند از اول آشنایی‌ام با شهید كلهر، هر وقت كه می‌شد، او را می‌دیدم و اگر نمی‌شد، به وسیله نامه با او ارتباط برقرار می‌كردم پس از مدتی كه ایشان را ندیده بودم، در جبهه مجنون و در قرارگاه كوثر، او را دیدم در آن جا او پاسخ آخرین نامه‌ام را كه هنوز پست نكرده بود، برایم خواند و ناخودآگاه، دوباره در جیبش گذاشت پس از شهادتش، با این كه احساس می‌كردم تكیه‌گاه محكمی را از دست داده‌ام، با این حال می‌دانستم كه او مرغ باغ ملكوت و به سوی معبود خود پرگشود و این ماییم كه از قافله عقب مانده‌ایم! شهید یدالله كلهر، نمونه و الگویی از تمام دلاورانی بود كه در طول 1200 كیلومتر خط جبهه، قدم به قدم، با دشمن دین و میهن، ایثارگرانه جنگیدند و به شهادت رسیدند

چهارشنبه 18/5/1391 - 9:26 - 0 تشکر 497144

راویان خاطره‌ها


كتاب آشنا با موج ثمره تعدادی از خاطره‌هایی است كه توسط پدر عزیز، همسر محترم و دیگر اعضای گرامی خانواده سردار سرتیپ پاسدار شهید یدالله كلهر نقل شده است همچنین، در تدوین و بازنویسی این كتاب، از خاطره‌های روایت شده توسط همرزمان، دوستان و خویشاوندان این شهید گرامی بهره گرفته شده است این برادران عزیز بترتیب نقل خاطره عبارتند از


شمس‌الله چهارلنگ، مرتضی دهقانی، میثم محمودی، یعقوب وهّابی، امیر نوحی، علی كرمی، علی قاضی زاهدی، عطاالله، مصطفی كریم پناه،‌حسین قضاون‌لو، شهباز حسنی، ابوذر خدابین، حسن احمدیان، احمد شجاعی، حسین احمدیان، میر حاجیان، نادر خدابین، احمد رحیمی، حكمی، محمد تقی عسگری، عباس خلفی، محمّد ارشادی،‌صفی‌زاده، میربزرگی، علی محمودی، جواد نصیر، طیب بابایی، بانكی، حاج محمّد رسول ایوانكی، احمد فیضی، مصطفی كریم پناه، مسلم ناصر خاكی، خسرو پناهی، غلام كٌرد، سیدعلی میررضی، نصرت‌الله بیانی، حسین كرامانی، نورالله احمدی، مهدی نشاسته و علی‌اصغر معینی


كنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.