• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 2131)
سه شنبه 17/5/1391 - 9:24 -0 تشکر 495838
در رثاء شاه مردان علی(ع)

     
 

ایام شهادت مولی الموحدین/امیرمومنان/

حضرت علی (ع)بر شما تسلیت باد.

 طاعات و عبادات شما مقبول درگاه الهی .

 
((مظهرداد و عدالت)) 

  اسوه تقوی علی و مظهر ایمان علی

عـزت آل پیمـــبر عـاشـق جانان علی

 

منشا جود و سخاوت ،موج دریای وفا


لعل رخشان ولایت ، گوهر تابان علی

 

یـاور غمـدیـدگان و حـامی بیـچارگان

یار زهـرای بتــول و منبع احسان علی

 

رهنورد کوی عشق و سالک بیدار حق

واله و شیدای الله از دل و از جان علی

 

 

مظهر داد و عدالت، در قضاوت بی­نظیر

لاله محراب خون و عدل بی پایان علی

 

 واصـل عـرش الهی ، اوج ایثــار و صـفا

یکه تاز عـرصـه حق ، ناطـق قرآن علی

 

منبع مهر و محبت ،صاحب لطف و کرم

افتــخار شیــعیان و آیت الرحمــان علی

 

 نور چشـمان رسول و سـرور مـولای ما

لولو مرجان عشق و اختر رخشان علی

 

 اعظم است ­وعالم وباحسن وتدبیروعطا

لفظ قرآن وحدیث وقسط والمیزان علی

 

نغمـه پـردازد «رها» بـا نـام حیـدر دائما

همدم ­هرشیعه باشد در همه دوران ­علی

 

____________بهروز ((رها))

 

چهارشنبه 18/5/1391 - 15:22 - 0 تشکر 497588

بعد از رکوع رکعت دوم شهید شد
در پیش چشم این همه مردم شهید شد
جرمش همین که نان جو میخورد سفره اش
این مرد هم به خاطر گندم شهید شد
عمری از آشتی خدا گفت و عاقبت
در راه رفع سوء تفاهم شهید شد
او چشم بست از کلمه بیست و پنج سال
تا خواست پا دهد به تکلم شهید شد
این شصت و سومین سحر بیست و پنجم است
پیدا کنید در شب چندم شهید شد
تنها نگین در نجف رفت زیر خاک
این دُر آبدار نشد گم ، شهید شد
-----------------------
رضا جعفری

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:31 - 0 تشکر 498149

امشب، تا سحر، ستاره می‏چینم.
از تمام بندهای «جوشنم»، تمنّا می‏بارد.
دروازه‏های اجابت، جرأت استغاثه‏ام را دو چندان می‏کند.
دریچه‏ای رو به ملکوت و «خدایی که در این نزدیکی است»
مُصحف تو را پیش رو می‏گشایم.
تو را به حق اسماء جلاله‏ات، تو را به حق کرامتی که سابقه آن را بر روح و جانم نمایانده‏ای، تو را به حق عنایتی که در سایه‏سار آن، سال‏هاست ریزه‏خوار سفره نعمتت بوده‏ام، بر من ببخش همه نافرمانی‏هایم را، ای خوب بی‏همتا!
زیر سایه کلماتت، زیر سایه کتاب مقدّس نشسته‏ام؛ بِکَ یا اللّه‏ بِکَ یا اللّه‏
تو را به نام تو می‏خوانم؛ «یا مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی»
از شعله‏های عذابت بیم دارم؛ «یا مَنْ اِلَیْهِ یَهرَبُ الْخائِفوُن»
بنده شرمسارت را بپذیر، «یا مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُدینُون»
با تمام اشتیاقم به سویت آمده‏ام؛ سرمایه‏ام، محبّتی است که به عالم نمی‏دهم؛ «یا مَنْ بِه یَفْتَخِرُ المُحِبُّون» شکوه‏های دلم را می‏دانی.
آب توبه، چشم‏هایم را صیقل می‏دهد؛ امشب، سرنوشت مرا در «ماورا» رقم می‏زنند
دستگیره‏های دعا، مرا به تو می‏رسانند؛ از خودم خالی می‏شوم.
تمام حرف‏هایم مسجّع شده‏اند؛
«اَلْغَوْث اَلْغَوْث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَب»
آهنگ بغضم، سکوت شب را می‏شکند
همه پُل‏ها کوتاه شده‏اند. آسمان، روی دست‏هایم، بذر امید می‏پاشد. با دلم عهد کرده‏ام از نور آغاز شوم، عهد کرده‏ام، عهد نشکنم
صدای بال فرشتگان، در تمام فضا منتشر می‏شود.
هوای این شب‏ها، عطر اجابت می‏دهد.
این شب‏های تا سحر روشن را به هیچ شب و روز و ساعتی نمی‏دهم؛ «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»
بر چشم‏هایم نور بصیرت ارزانی دار، «یا أَبْصَرُ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ»
می‏خواهم این ثانیه‏ها را به تمام زندگی‏ام پیوند زنم.
می‏خواهم این رکعت‏ها را به تمام نمازهایم سرایت دهم، می‏خواهم بر تن تمام واژه‏هایم، «جوشنی» بپوشانم از جنس نور و نیاز و اجابت.

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:33 - 0 تشکر 498151

باید خود را آماده کنم!
سفر بزرگی در پیش دارم؛ می‏خواهم امشب، وسعت پرندگی‏ام را رها کنم!
باید فرصت را غنیمت شمرد!
باید این لحظه‏ها را قدر دانست!
می‏توان پرواز را تجربه کرد؛ فقط کافی است قدری سبک‏تر شویم؛ آن قدر سبک که نیروی هیچ جاذبه‏ای، زمین گیرمان نکند! شب‏های قدر نزدیک است. هر که دارد هوس «قُرب خدا» بسم اللّه‏
جادّه تقرب، قدم‏های عاشقانه‏ای می‏طلبد. دیگر مجال ماندن نیست! در این سرزمین برای ما جایی نیست. باید از خود ـ این سرزمین زشتی‏ها ـ هجرت کنم؛ به آن دیگرم، سر بزنم. باید با تمام وجود، هجرت کنم!
از این «مَنِ» زمینی تا «آنِ» الهی، راهی نیست.
این شب‏ها، کوتاه‏ترین راه رسیدن به آن جاست.
ببارید، چشم‏های روسیاه من! شاید که اشک‏ها، آبروی از دست رفته‏تان را باز گرداند. امشب شما وظیفه سنگینی دارید. باید هر چه توان دارید در طبق «اخلاص» بگذارید! شما باید جور تمام تن را بکشید.
به حال دستانم گریه کنید؛ به حال پاهای ناتوانم گریه کنید، که فردا، بر پل صراط، نلغزند! به حال شانه‏هایم گریه کنید که زیر بار سنگین گناه‏هایم در حال شکستند!
ببارید! چشم‏های روسیاه من!
امشب، خدا مهربان‏تر از همیشه است!
امشب، خدا به این اشک‏ها پاداش می‏دهد! این قطره‏های حقیر، کارهای بزرگی می‏کنند!
این اشک‏ها، خاموش کننده شعله‏های خشمی هستند که قرار است تنم را به آتش بکشند!
ببارید، ای چشم‏های روسیاه من! که من به مدد این اشک‏ها پا در جاده نهاده‏ام.
که من به امید این ناله زدن‏ها دل به دریا زده‏ام؛ وگرنه، دستانم تهی است و شرمساری‏ام را حدّی نیست!
کوله‏بار پر از گناهم را با مدد این اشک‏ها، سبک خواهم کرد! بسوز ای دل! بشکن ای آئینه زنگار گرفته من، بشکن که امشب، به این شکستن نیازمندم! تو که بشکنی، یعنی نیمی از راه را رفته‏ام! یک عمر، گردن کشی کردی و مرا هم به هر جا که خواستی بردی؛ به هر کجا که اراده کردی! باید امشب بشکنی،
باید امشب بسوزی، که سوز تو کارها بکند. تو بشکنی، چشم‏ها نیز می‏بارند، دل بسوزد، اشک‏ها فوّاره می‏زنند.
باید وقت را غنیمت شمرد، شاید هرگز به شب قدر دیگری نرسیم.
خدیجه پنجی

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:33 - 0 تشکر 498153

امشب، چشم‏هایم را پنهان می‏کنم تا خواب، راه دیدگانم را نیابد.
امشب، نزولی بزرگ را به تماشا می‏نشینم؛ با صد هزار فرشته بر دستانشان حریر.
خواب، امشب در چشمان حیرت‏زدگان از تماشای آن همه نور می‏شکند.
آمدگان بی‏درنگ، از آسمان و روندگان نورانی به آسمان، در تدارک کدامین واقعه باشکوه، چنین فرمانبرداران بی‏چون و چرای خالق این شبند!
چه آشوبی در آسمان است و تو نمی‏دانی.
باد، مأمور است تا رایحه باد صبا را برافشاند و اشک، بر آن است تا آتشی فرو نشاند.
امشب، امید، طرح بازار دل شکستگان است و از فزونی نور، راه‏های نهفته آسمان هویداست.
نویسندگان آسمان، قلم به دست، در تدارک بر چیدن سیاهی‏ها از نامه‏های شب بیداران امیدوار و اشک ریزان شب زنده دارند؛ زنهار، دل به او بسپار، ای شب زنده دار، تا سیاهی نماند.
مردی در خلسه نور و نماز، محو حضرت پروردگار است؛ «انا انزلناه فی لیله القدر»؛
محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم لوح زرین بهترین کلمات عالم را در حال نزولی بی‏مانند، نظاره‏گر است و قلب پیامبر، جایگاه ابدی کلام آمده از آسمان.
خداوند، امشب، داستان بی‏نظیر خلقت را بر پیامبرش می‏خواند و سرود گوش نواز عبودیت و بشارت، از آبشارهای آسمان سرازیر است.
من، هزار شبانه بیدار، نگاهم، نیمی آسمان، نیمی به اشک و دستان خالی‏ام رو به بی‏کران آسمان، بر رازهای مگوی عالم گوش سپرده‏ام.
ذره ذره عالم، اکنون، قدردان لحظه باشکوه نزول است و چه بر خود می‏بالد از تماس نور کلام خدا بر وسعت خاکی‏اش!
امشب خاک زمینی و هوای این جهان، گران قدرترین لحظات بودنشان را سپری می‏کند؛ چرا که عظمت کلام خود را در خود احساس کرده‏اند.
شب قدر، مرا به بیداری می‏خواند و زمزمه؛ زمزمه‏های عاشقانه با معبود. پس قدر باید شناخت دروازه‏های گشوده آسمان را در شب قدر و غوطه‏ور باید شد در نور تابان آسمان و نفس باید کشید در نزول آیات مقدس.
سلام بر شب مقدس قدر!
حبیب مقیمی

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:36 - 0 تشکر 498156

صدا آمد صدای پایت ای اشک    ***    تپید آیینه از سیمایت ای اشک
صفا آوردی امشب، خیر مقدم    ***    پرم کن از دو بیتی‏هایت ای اشک!
محمد کاظم بدرالدین



چهارشنبه 18/5/1391 - 19:39 - 0 تشکر 498166

«بگذر»
از این آلوده در تکثیر بگذر    ***    تو با خوبی به هر تقدیر بگذر
تمام بودنم شد عین تقصیر    ***    خدایا از سر تقصیر بگذر
محمد کاظم بدرالدین

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:39 - 0 تشکر 498167

«آبی قنوت»
در آبی قنوتی پر درآمد    ***    غریبی با خود انسان سرآمد
چه بی‏خوابی پُر اجری وزیده‏ست    ***    شب قدر و خدا و حیدر علیه‏السلام آمد
بدرالدین

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:40 - 0 تشکر 498168

«آیینه تنها»
صبور آیینه تنها که داری،    ***    میان بگذار گفتن‏ها که داری
به غیر از علی (ع) این سجده شکر    ***    که را داری تو ای تن! ...ها؟ ... که داری؟!

بدرالدین

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:41 - 0 تشکر 498170

امشب دوباره دست در آغوش ابرها   ***    گسترده است باغچه سجاده دعا
امشب چه‌قدر گریه شب¬بو شنیدنی است   ***    روی سرم وزیده شقایق چه دلربا
امشب چه‌قدر پچ پچ گنجشک‌های نور    ***    غرق ترانه‌اند در آن سوی ناکجا
امشب چه‌قدر پنجره‌ها با تو دیدنی    ***    امشب چه‌قدر حنجره‌ها آبی صدا
تفسیر یوسف از نفس ماه می‌چکد    ***    در آیه آیه، دست تکان می‌دهد خدا
بر دست‌هام ابر قنوتی نگفتنی    ***    تا عشق مثل قوی سپیدی شدم رها
محمدحسین انصاری نژاد

چهارشنبه 18/5/1391 - 19:42 - 0 تشکر 498171

علی! ای شهید شیوه عدل، ای علی، ای امید هر محروم. سرتاسر زندگانی‏ات یک «فریاد» بود و تمام سخنانت یک «پیام» و تمام گریه‏ها و مناجات‏هایت یک «عشق» را می‏نمایاند و تمام شمشیرزدن‏ها و جهادها و حماسه‏آفرینی‏هایت در پاسداری از یک «حقیقت والا» بود. از آن روزی که در شبه قاره مستطیل شکل عربستان به کانون وحی آیینی خدا ایمان آوردی و تلاش‏هایت را در «طول» خدا و ایمان و «عرض» پهنه دعوت مکّی و جهاد مدنی متمرکز ساختی، «محیط» جهل و کفر و شرارت را، به «مساحت» علم و ایمان و تقوا و خیر مبدّل ساختی و به تنهایی در پیرامون محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله امتی به پا ایستاده بودی، هم‏چنان که ابراهیم، آن تبرزن توحید و شرک‏ستیز نستوه، به تنهایی امتی بود، قائم

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.