• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 9692)
يکشنبه 30/4/1387 - 0:59 -0 تشکر 48464

 

 

دوشنبه 31/4/1387 - 14:30 - 0 تشکر 48670

ششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش

 

 

دوشنبه 31/4/1387 - 14:37 - 0 تشکر 48675

درود.

مرسی از پاسخ دانیال عزیز

خواستم بگم تعاریفی که کردی اشتباهه.

من قصد نداشتم این مفاهیم رو تعریف كنم بلكه می خواستم برای چیز هایی كه در ذهن من هست اسم انتخاب كنم. ممكنه در انتخاب اسم برای اون ها اشتباه كرده باشم. اگه شما اسم اون ها رو می دونید به من بگید.  به هر حال... اولویت با تعریف هاست...

 

 

دوشنبه 31/4/1387 - 15:59 - 0 تشکر 48695

سلام دوستان عزیز.

حالتون خوبه؟

با عرض معذرت باید به برادر بزرگترم آقا محمد رضای صغیرا؛عرض کنم یک کم یه کوچولو تند رفتی!

بابا بی خیال بگذار بحث به دعوا برسه بعد حرف از قفل بزن! هنوز هیچی نشده تهدید نکن...ممنون.

اما روی صحبتم از حالا به بعد با دوست عزیزمون؛آقای معین نعمتی هست. 

دوست عزیز؛

اونطور که از صحبت هاتون مشخص بود شما با اسلام مشکل ندارید.شما با تعاریف مشکل دارید.سوالی رو که کسی از شما نپرسید من میپرسم:

این تعاریف عاشق و شهوت ران و غافل از کجا آمده اند؟

مگر نه اینکه فرمودید همه ی صحبت های بالا تراوشات ذهنی خودتان است؟

خب،پس تعاریف هم فقط برای شما قابل احترام است.

با استدلالی ساده میتوان اثبات کرد که شهوتران؛عاشق است و عاشق؛شهوتران و هر دو غافل اند!

فرمودید" عشق یعنی از خود بیخود شدن. وقتی كه من نوعی عاشق می شوم ، دیگر چیزی جز رضایت معشوقم را نمی بینم و سعی می كنم تمام هستی حتی خدا را در خدمت معشوق خودم درآورم"

هیچ جایی نفرمودید که "معشوق نمیتواند خود انسان باشد." اگر معشوق انسان؛خود انسان باشد؛معشوق همان شهوتران میشود. چون عاشقی که معشوقش، خودش است؛هدفی به قول شما پابرجای دارد که آن هدف همان هدف شهوت ران است.پس شهوتران عاشق است.شهوترانان دسته ی خاصی از عشاق هستند.

از طرفی عاشق؛در معشوقش محو میشود و بین خود و معشوقش مرزی نمیبیند پس به نوعی به خودش عشق میورزد.پس میتوان خود عاشق را؛یعنی کل عشاق را شهوتران دانست! فردی که به معشوق عشق میورزد در حقیقت به نیمه ی دیگر خودش عشق میورزد و این یعنی شهوترانی.

از طرفی اگر عشق؛یعنی خواستن رضایت معشوقی که خود او از جنس ماست والاترین هدف نباشد؛پس چطور میتوان به عاشق و شهوت ران لفظ "بیدار" را نسبت داد؟

حال؛اگر هدفی والاتر از عشق به خود یا معشوق در دنیا باشد؛هم عاشق و هم شهوت ران غافل اند!

از طرفی کدر کردن مفهوم والایی به نام عشق با نسبت دادن لفظ "عاشق" به یک مجنون که چشمانش کور شده و فقط معشوقش را میبیند و حاضر است همه را از بین ببرد بسیار زشت است! این عاشق قلابی تفکری در ذهن دارد با این مضمون که "هدف وسیله را توجیه میکند" در حالی که اصلا چنین نیست!

چنین عشقی صددرصد مردود است و ما آن را قبول نداریم.اتفاقا همین عقیده؛عقیده ی صهیونیست هاست که برای یافتن سرزمین حاضرند انسانها را بکشند! پس آنها نمونه های بارزی از عشاق هستند در حالی که اطلاق کردن عشق و عاشق به چنین افرادی کاملا مردود است.

پس تعاریفتان غیر قابل قبول اند.زیرا عاشقتان مجنونی بی سو پا و بی عقل است که تئوری غلطی دارد و شهوت ران هم عاشق است.عاشق و شهوت ران با هم یکی هستند و ممکن است هردو غافل باشند(چنان که میدانیم هستند).

تا این جا درمورد عشق صحبت کردم و عرض کردم تعاریفی که فرمودید غیر قابل قبول هستند.

اما در مورد خوب و بد؛

دوست عزیز؛

شاید خوب از نظر من از نظر شما بد باشد و خوب از نظر شما از من،بد!

از نظر عاشق صهیونیست؛کشتن فلسطینی ها خوب است و هیچ اشکالی ندارد اما از نظر سایر مردم دنیا؛جنگ بد است.از نظر عده ی دیگری از مردم که حقیر هم جزو آنها هستم؛جنگ در برابر مغرض های یهودی یعنی صهیونیست ها کاملا پسندیده است!

پس بالاخره حرف حق را چه کسی میزند؟ اگر قرار باشد من به خوبی که خودم میگویم خوب است عمل کنم؛شما به خوب خودتان و دیگران به خوب خودشان؛قطعا نسل انسان در کمتر از چند سال منقرض میشود! پس چه چیزی باید باشد تا انسان ها را کنار هم نگه دارد؟

ممکن است روزی وقتی من پخته تر شدم؛قبول کنم چیزی که شما میفرمودید خوب است؛واقعا خوب بوده است.اما حیف که عمرم به بطالت گذشته... پس خیلی از انسان ها مثل من خواهند بود و این یعنی شکست انسان ها در زندگی.پس باید راهی اندیشید :

اگر اعتقاد به هدف دار بودن زندگی ما دارید باید بدانید که تنها و تنها یک هدف؛هدف اعلا و برتر است.آن هدف را ما انسان ها نمیتوانیم تعیین کنیم.

اگر اعتقاد به خالق دارید؛خالق کسی است که همه چیز را در مورد ما میداند و ما را با هدف خلق فرموده است.

پس تنها او به خم و چم و استعداد های ما آگاه است و تنها و تنها او میتواند هدف ما را تعیین کند.

اینجاست که قانون مطرح میشود.قانونی باید تدوین شود که همه به آن عمل کنند تا رسیدن به هدف؛محقق شود. 

اگر اعتقاد به خالق ندارید؛باید برای معین کردن هدف خود تحقیق کنید. و این کاری است که همه ی فلاسفه ی بی خدا به دنبال انجام آن بوده اند و هنوز به نتیجه ای نرسیده اند.چنان که ارسطو در زندان به هنگام مرگ گفت "به نگهبان بگویید فیلسوفی که آرزوی مرگ نکند؛بویی از فلسفه نبرده است".البته در مورد یکتا پرست بودن ارسطو بنده حرفی ندارم اما حرفم در این مورد این بود که هیچ انسانی تا به حال نتوانسته به هدفی برسد که برای همه قابل احترام باشد.هدفی که در خور انسان باشد و ارزش این را داشته باشد که کائنات و این همه جمادات و سیارات و کهکشان ها و ... خلق شوند.

پس اگر اعتقادی به خدا ندارید به تناقض و پوچی میرسید و زندگی را نیز ناعدالانه خواهید خواند. 

حال برمیگردیم به مسئله ی خوب و بد که سلیقه ای شد و بحث قانون واحدی مطرح شد که انسان ها را در کنار هم نگه دارد تا به هدفی برسند.سپس رسیدیم به جایی که هدف را ما نمیتوانیم تعیین کنیم.به دو حالت رسیدیم؛با خدایی و بی خدایی که فقط گزینه ی اول برای ما جواب دارد.

اگر به دنبال جواب باشیم باید راه میلیون ها فیلسوفی را که به نتیجه نرسیده اند رها کنیم و به دنبال خدایی بگردیم که دیدنش برای عرفا از دیدن اشیاء و ... سهل تر است.

خدایی که همه را آفریده و بر همه چیز تسلط دارد هدفی معین فرموده و بر ما منت نهاده و راهی معین فرموده تا به هدفمان برسیم.هدف را مقام والا و منتهای آمال عارفان یعنی "خلیفه الله" بودن قرار داده و راه را دین واحد قرار داده است.

بنابراین برای اینکه عقل انسان ها در مورد خوب و بد هیچگاه نمیواند نتیجه ی واحد و درستی را ارائه دهد؛خداوند از پیش دین و هنجار های آن را بر ما ارزانی داشته و تنها راه رسیدن به هدف را دین قرار داده است. 

چنان که ماهاتما گاندی میگوید : "خدا بالای کوهی ایستاده و مردم باید به او برسند.برای سیدن به او راه های متفاوتی وجود دارد که این راه ها همان ادیان هستند."

پس پاسخ سوال شما به عجز انسان ها در تعیین خوب و بد واحد برمیگردد و بعد مسئله ی خدا یا نبود او مطرح میشود و در بی خدایی نتاقض و در وجود خدا،تعیین هدف از سوی او و در راه هدف؛مفهومی به نام دین مطرح میشود.

دوست عزیز؛

شما با اسلام مشکلی ندارید.همان طور که عرض کردم بحث شما فلسفی هست و در مورد تعاریف و مبنا ها بحث میکنید.بنابراین درخواست میکنم نام این تاپیک را از "من اساسا با اسلام مشکل دارم" به "اساسا با دین مشکل دارم" تغییر دهید تا از سوء تفاهم ها جلوگیری شود.

اگر مایل باشید تمام دوستان عزیز و بنده حاضریم در مورد همه ی مسائلی که در ذهن شما است بحث کنیم اما به دور از هرگونه مغلطه گری و تعیین واضح موضوع مورد بحث.

منتظر پاسخ شما هستم.

یا علی.






 

 

دوشنبه 31/4/1387 - 16:31 - 0 تشکر 48703

این الرجبیون

*************

معین عزیز سلام

خوشحالم که جوابهای خوبی گرفتی گرچه داری لجاجت می کنی فکر می کنم اگر کمی منصف باشی باید به جوابت رسیده باشی

 سعی كردید متعصبانه پاسخ بدید

نه من تعصبی ندارم من نظر خودم رو گفتم

لازم نیست(تعریفی از اسلام) داشته باشم. چون من نه با اسلام مخالفت می كنم و نه راجع به اون اظهار نظر می كنم

برای اینکه یک سوال رو مطرح کنی حداقل باید پس زمینه ای از موضوع مورد نظرت داشته باشی که متاسفانه نداری

قصد من مخالفت با چیزی نبود

شما در موضوع مورد بحث دارید می گید اساسا با اسلام مشکل دارید این به نظر شما تضاد نیست و همینطور اینکه شما با این مطرح کردن این موضوع و توضیحاتی که دادید اینطور وانمود کردید که به دلیل سوالی که شما دارید با اسلام مشکل دارید در حالیکه سوال ربطی به موضوع نداره

هر هدف پابرجایی نهایتا به عشق یا شهوت منتهی میشه

از نظر من طرز فکر شما در این زمینه کاملا اشتباهه چون چیزی هست که خودتون برای خودتون درست کردید.

امیدوارم اگر حیقیت رو احساس کردید باش مقابله نکرده باشید.

یا علی

دوشنبه 31/4/1387 - 17:5 - 0 تشکر 48721

سلام دوستان

دوست عزیز برای هر کاری باید نزد متخصص آن بروی . ماها چیز زیادی نمیدونیم که بتونیم شما پاسخ شما رو بدیم پس بهتره به یه عالم دینی مراجعه کنید تا پاسختون رو کامل بگیرید . اما در این جا هم دوستان سعی میکنن پاسختون رو بدن اما اگه به نتیجه نرسیدین اسلام رو زیر سوال نبرین بلکه حتما نزد عالم و متخصص دین برین . مثل اینکه شما برای یه بیماری خاصی برید پیش پزشک های عمومی و وقتی میبینید خوب نشدید تمام پزشک ها رو زیر سوال برید در حالیکه باید پیش متخصص برید نه پزشک عمومی . با این حال تا جایی که اطلاعاتم اجازه بده در خدمتتونم .

شما اول لطف کن و به چند تا سوال جواب بده: دین شما چیه ؟ آیا خدا را قبول دارید ؟ آیا قبول دارید که خدا ما رو آفریده ؟ قبول دارید که خدا خالق همه مخلوقاته ؟ قبول دارید که خدا جامع صفات خوب و دانای کل است ؟

كاش معشوق ز عاشق طلب جان میكرد

تا كه هر بی سر و پایی نشود یار كسی

کد بازاریاب :424322

دوشنبه 31/4/1387 - 20:55 - 0 تشکر 48746

                         بسمه تعالی

با سلام

اول من 1 سوال از معین خان بپرسم که شما با اسلام مشکل دارید یا با اسلامی که کشور ما پدید اورد مشکل دارین برای مثال ربا خواری که در اسلام حرامه ولی تو کشور ما فکر کنم ثواب داره البته بیشتر در بانک ها خوب منتظرم

خدايا انکه در تنهاترين تنهاييم تنهاي تنهايم گذاشت

او را در تنهاترين تنهاييش تنهاي تنهايش مگذار

دوشنبه 31/4/1387 - 21:53 - 0 تشکر 48759

سلام

دوست عزیز ، لطفن سوال من رو با سوال جواب ندید. من گفتم مشخص نیست که شده یا نه. نگفتم که حتمن شده. در ضمن خواستم که این مورد رو بهم جواب بدید نه اینکه از خود دین و پیامبرا و امامها و مراجع برای من دلیل و مدرک بیارید. در ضمن من منظورم فقط دین اسلام نیست. بلکه هر دین دیگه ایه. چشم ، من سعی می کنم که اینطوری نشه. چون می خوام به یه نتیجه برسم نه اینکه چیزی رو محکوم کنم. در ضمن نمی دونم در مورد سوالی که من مطرح کردم صحبت می کنید یا در مورد بحث آقای نعمتی. اگه در مورد سوال من هست میشه لطفن بفرمایید کجاش تناقض داره؟

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود

گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

سه شنبه 1/5/1387 - 10:53 - 0 تشکر 48792

بسم الله القاصم الجبارین

من فقط اومدم چند تا لغت رو معنی کنم تا بحث رو بهتر ادامه بدیم و ...

1-غافل: بی خبر و بی هدف
2-شهوتران:کسی که خوش گذران است و همه چیز را برای خود میخواهد
3-عاشق:دارای معشوق است و برای معشوقش همه کار میکند
4-دیوانه:همه چیز را برای خود میخواهد حتی اگر به خود یا دیگران آسیب برساند.(بی عقل)
5-مجنون:فرد عاشقی است که از عشق به معشوق خود بی عقل شده و همه کاری میکند و حتی به خود و دیگران آسیب میرساند.

البته این تعریف من از این کلماته.نظر شما درباره این کلمات چیست برادران؟

راستی دو تا وبلاگ ضد اسلامی هم هک کردم:پایینو ببینید:

http://kafar510.blogfa.com

http://siasi125.blogfa.com

سه شنبه 1/5/1387 - 11:37 - 0 تشکر 48798

سلام دوست عزیز!شما تعریفتون رو از عشق و شهوت وغفلت ارائه دادیداما به نظر من :می تونیم بگیم عشق یعنی هدفی که ما برای اون تلاش میکنیم .اما اون هدف همیشه ما رو به چیزی بالا تر از انچه در انیم می رسونه.حالا این هدف ممکنه هر چیزی باشه ومنحصرا انسان نیست.یک نفر ممکنه هدفش یه وسیله باشه,دیگری یک انسان وگاهی کمال بالاتر یعنی خدا .که هیچکس بالا تر از او نیست .چون می توان اثبات کرد (طبق اصل دکارت)که خالق تنها اوست.انسانها بر اساس معشوق خود دسته بندی وارزشگذاری می شوند. شهوت انسان با عقل هم می تواند به این نتیجه برسد که برای خدمت به خود افریده نشده است.همچنان که بعضی به این نتیجه رسیده اند که تنها هدف افرینش انسان محبت به خلق است(فکر می کنم مسیحیان چنین اعتقادی دارند برای اطمینان به کتاب انسان کامل استاد مطهری رجوع بشه.)پس انسان نباید صرفا همه چیز رو برای خودش بخواهد.غفلت به نظر من اینطوری که شما میگین اصلا معنایی نداره چون همه ی انسانها عاشقند.غفلت هم با توجه به هدف مشخص می شه.خدا در دین اسلام هیچ وقت احکام جزئی ارائه نداده وحتی انسانها رو در اسلام اوردن مجبور نکرده وانتخاب رو به انسان وا گذار کرده اما در عین حال راه درست رو بهش نشون داده تا با اگاهی انتخاب کنه.مگر نه اینه که همه ی محرمات الهی به نوعی به حیات مادی انسان ضرر می رسونه که چه بسا ما از اون اگاه نباشیم وهمش بگیم خدا در حق ما ظلم کرده .انسان تو زندگی فرصت تجربه کردن همه چیز رو نداره وچه بسا سرانجام کار به همین نتیجه برسه بنا بر این خدا راه رو برامون اسون کرده وهمه چیز رو به ما گفته و به اصطلاح لقمه ی جویده رو در دهانمون گذاشته .امیدوارم راهگشا باشه.

سه شنبه 1/5/1387 - 21:52 - 0 تشکر 48887

به نام خدا

سلام دوست عزیز به نظر من شما یه سر به كتابهای شهید مطهری بزن.همه چی رو گفته.هم از نظر عقل هم از نظر دین هم از نظر بقیه ادیان و ... در باره اسلام صحبت كرده.كتابهایی از ایشون كه درباره فطرت -اسلام و تو همین مایه هاست زیاده.خیلی جالبه من كه هدف زندگی و اسلام و اینا رو بهتر درك كردم.خیلی خوبه كه شما دنبال اسلام میری كه چیه؟من هم رفتم و نتیجه های زیادی گرفتم.بعضیا هستن كه با چشم و دل بسته اسلام رو قبول میكنن و معلوم نیست از آخر چی از آب درمیان.ایول 

بنده عزیز من!وقت نماز منتظرت هستم...
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.