تبیان، دستیار زندگی

ناخلف باشم اگر من به جویی نفروشم

از وبلاگ http://haddady.persianblog.ir/post/56/  حسن حدادی

بعد از فراهم شدن خاک ، حق تعالی برای گل کردن خاک آدم ، فرشتگان را به میخانه می فرستد تا کمی شراب بیاورند تا خاک آدم به وسیله شراب به گل تبدیل شود .

از شبنم عشق خاک آدم گل شد 

صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

سر نشتر  عشق بر رگ روح زدند 

خاک به اکراه به درگاه می آید و خداوند به دیده ی جمال خویش در خاک نظری می کند خاک سرمست جمال الهی می شود و سراپا عاشق .

حسنت به ازل نظرچو در کارم کرد

بنمود جمال و عاشق زارم کرد

من خفته بدم به ناز در کتم عدم

و حافظ در غزل دیگری همین معنا را بیان می کند که خاک با مشاهده ی جمال خداوندی عاشق می شود و چون ملائکه معنا و مفهوم عشق را نمی دانند از رشک چون آتش سوزان می شوند و زبان  به گلایه می گشایند

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت

عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

عقل می خواست از آن شعله چراغ افروزد

برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد 

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز 

حافظ شاعر توانای ایران آن رند پارسا در اشعار خود گناه را بر سه قسم بر شمرده است:

۱.حق الله

۲.حق النفس

۳.حق الناس

با توجه به آنکه شاعر شیرین سخن حافظ قرآن بوده است دیدگاهش را نیز بر اساس قر آن تبیین نموده است. او بیان می کند که :

حق الله یعنی حقی که خدا بر گردن بنده اش دارد از جمله نماز خواندن ،روزه گرفتن.

 از نظر حافظ خداوند آنقدر کریم و بخشنده است که اگر بنده ای از روی نا آگاهی آن حق را به جا نیاورد خداوند از حق خود می گذرد.

اما در باب حق النفس که همان ضرر رساندن انسان بر خودش می باشد از جمله نوشیدن شراب ،خالکوبی بر بدن . در این مورد نیز اگر انسان  بر گناه خود واقف شود و توبه نماید خداوند از تقصیر او در می گذرد .

سومین حق ، حق الناس است که متاسفانه خیلی راحت از کنار آن می گذریم  و حتی نمی فهمیم که عمل نا شایستی انجام داده ایم و آن غیبت کردن، دروغ گفتن، تهمت زدن،رعایت نکردن حق تقدم در رانندگی، پریدن میان حرف دیگران،پارتی بازی، کلاه گذاشتن سر مردم حالا چه همسر باشد چه فرزند و چه غیره،همه و همه حق الناس است که البته تبدیل به هنجار شده است .

خداوند از حق خود ،از حق بنده نسبت به خودش ،از همه ی اینها می گذرد به جز این مورد آخر که گذشتی در کار نیست مگر آنکه دنبال هر کسی که نسبت به آن حق الناس کرده ای راه بیافتی و طلب بخشش نمایی که آن هم ممکن نیست .