• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 1446)
يکشنبه 1/5/1391 - 22:43 -0 تشکر 476934
سحر و جلوه های آن در شعر

سحر هنگامه راز و نیاز است 
سحر میخانه دلدار باز است

سحر جود و كرم بسیار دارد
سحر بوی خوش دلدار دارد

سحر مهمانی خاص الهی است
سحر وقت گذار از روسیاهی است

سحر آمد دلم فریاد دارد
كریمی كو كه ما را یاد آرد

كریمی كو كه دست ما بگیرد
گدا را با همه جرمش پذیرد

كریمی كو كه گردد میزبانم
كه من مرغ شب بی آشیانم

كریمی غیر تو یا رب نباشد
به جز نام توأم بر لب نباشد

بزرگی كن كرم بنما به حالم
ببین افسرده و بشكسته بالم

بیا جانی بده بر قلب خسته
بنه مرهم بر این بال شكسته

مرا آماده پرواز بنما
مرا با دلبرم همراز بنما

كرم بر مضطری كن یا الهی
بیا و دلبری كن یا الهی

پناهی بر گدا جز این حرم نیست
تو كه رسمت به جز لطف و كرم نیست

مرا امشب دگر كن میهمانت
مرا ساكن نما در آستانت

مرا دیگر زغیر خود جدا كن
خدایا دیر شد ما را صدا كن

جمعه 13/5/1391 - 22:47 - 0 تشکر 490497

سعدی


ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست


مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست


خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟


حیوان را خبر از عالم انسانی نیست


داروی تربیت از پیر طریقت بستان


کادمی را بتر از علت نادانی نیست


روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد


نتوان دید در آیینه که نورانی نیست


شب مردان خدا روز جهان افروزست


روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست


پنجهٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن


کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست


طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی


صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست


حذر از پیروی نفس که در راه خدای


مردم افکن ‌تر ازین غول بیابانی نیست


عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند


مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست


با تو ترسم نکند شاهد روحانی روی


کالتماس تو بجز راحت نفسانی نیست


خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور


برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست


ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند


بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست


آخری نیست تمنای سر و سامان را


سر و سامان به از بیسر و سامانی نیست


آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد


عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست


وانکه را خیمه به صحرای فراغت زده‌اند


گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست


یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد


مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست


حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو


گذرانیده، بجز حیف و پشیمانی نیست


سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی


به عمل کار برآید به سخندانی نیست


تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراست


چارهٔ کار بجز دیدهٔ بارانی نیست


گر گدایی کنی از درگه او کن باری


که گدایان درش را سر سلطانی نیست


یارب از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم


وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست


گر برانی و گرم بندهٔ مخلص خوانی


روی نومیدیم از حضرت سلطانی نیست


ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟


تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست


دست حسرت گزی ار یک درمت فوت شود


هیچت از عمر تلف کرده پشیمانی نیست

شنبه 14/5/1391 - 9:46 - 0 تشکر 490838

نمیدانی جفا را دوست دارم
خیانت در خفا را دوست دارم

وفا کن تا رها گردی زدستم
زنان بی وفا را دوست دارم

چراغ کومه ام خاموشه امشب
دل دیوانه ام در جوش امشب

صدای پایی از کویی نیومد
خدایا در کدام آغوشه امشب

ز جا بار دگر برخیز یارم
مرا سیراب تر کن بی قرارم

سپیده میدمد بگریز،بگریز
سحر با یار دیگر وعده دارم


نصرت رحمانی

يکشنبه 15/5/1391 - 19:33 - 0 تشکر 493003

شعر رضا جعفری ››› میخانه دوست



گذشت افطار و هنگام سحر شد
نیامد یارم و خاك به سر شد
نیامد ساقی میخانه دوست
خماری كم نگشت و بیشتر شد
به امیدی كه حتماً خواهد آمد
دو چشمم دوخته بر پای در شد
به پای سرو ناز سر بلندم
سر افتاده‏ام افتاده‏تر شد
نه تنها من ز پا افتاده‏ام، نی
ز هجرانت جدا كوه از كمر شد
اگر آیی چه آهی و چه سنگی
ببین آیینه هم اهل خطر شد
به یاد آفتاب افتاده هر صبح
كه شبنم دامنش یك ذره‏تر شد
شقایق گونه بر دل بود داغی
فراق باغبان داغی دگر شد
به پایت آنقدر انگور می‏ریخت
كه شاخ تاك چشمم بی ثمر شد
نفهمیدم سحر كی آمد و رفت
نیامد یارم و خاكم به سر شد









دوشنبه 16/5/1391 - 16:58 - 0 تشکر 494473

ای کوه های سبز ِ سراسر، همیشه سبز


آوای مرغکان تو در باغ و بیشه سبز


در چشم های خیره ی من؛ مات و گیج و محو


سیمای دل نواز ِ تو در متن شیشه ، سبز


تا چشم در سراچه ی خود چرخ می زند


از شاخه های سر به فلک، تا به ریشه سبز


ابر ِ سحر به قامت تو بوسه می زند


بر پیکرت نشیند اگر زخم ِ تیشه؛ سبز


من سبز می شوم به هوای ِ تو ؛ با غزل


من؛ سبز تا همیشه  وُ  تو؛ تا همیشه سبز


*****************************************
طهورا

چهارشنبه 18/5/1391 - 12:31 - 0 تشکر 497409

نمیدانی جفا را دوست دارم
خیانت در خفا را دوست دارم

وفا کن تا رها گردی زدستم
زنان بی وفا را دوست دارم

چراغ کومه ام خاموشه امشب
دل دیوانه ام در جوش امشب

صدای پایی از کویی نیومد
خدایا در کدام آغوشه امشب

ز جا بار دگر برخیز یارم
مرا سیراب تر کن بی قرارم

سپیده میدمد بگریز،بگریز
سحر با یار دیگر وعده دارم


نصرت رحمانی

پنج شنبه 19/5/1391 - 0:0 - 0 تشکر 499178

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه‌ی پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه‌ی ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.