• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 1580)
پنج شنبه 1/4/1391 - 4:5 -0 تشکر 464016
گفتگو با حضرت موعود (عج) با نثر و نظم

السلام علیک یا بقیت الله
السلام علیک یا ابا صالح المهدی (ارواحنا له الفداء)

آقاجان: ما برای توجیه نابینایی خود ترا غایب خواندیم.
مولاجان! غیبت تهمت بزرگی از جانب ما بر ساحت مقدس توست اگر با آن ترا غایب بدانیم در حالی که تو حاضری و ما  وسیله ی دریافت سیمای پاکت که همان قلب سلیم، چشم با بصیرت، نفس سالم و بدون هوا، طاعت کثیر و خالص و زبان ذاکر به ذکر حق است را نداریم و جار میزنیم که تو غایبی؟! غافل از اینکه ما از درک حضورت عاجزیم و تمنای ظهورت را داریم .
ما باید با فراهم آوردن اسباب لازم ترا بیاوریم نه آنکه بیایی.
ما باید ترا با جان و دل مطالبه کنیم نه با خواندنت خسته و درمانده شویم.
ما باید برای آوردنت آماده شویم و بزودی ترا خواهیم آورد و بر دیدگانمان خواهیم نشاند و از تو خواهیم خواست تا عدالت علوی را برایمان جاری سازی که ما بیش از هر چیز تشنه ی علی و عدالتش و خاندان پاکش هستیم.
انشاءالله

نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 23:30 - 0 تشکر 535644



صبحِ بی تو، رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد

 بی‌تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد


بی‌تو می‌گویند: تعطیل است کارِ عشق بازی

 عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد


جُغد، بر ویرانه می‌خواند به انکارِ تو اما

 خاک این ویرانه‌ها، بویی از آن ویرانه دارد


خواستم از رنجشِ دوری بگویم، یادم آمد

 عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد


رویِ آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم

 ای خوش آن دستی که رنگِ آبرو از پینه دارد


در هوای عشقِ تو پر می زند با بی قراری

 آن کبوترْ چاهیِ زخمی که او در سینه دارد


ناگهان قفلِ بزرگ تیرگی را می‌گشاید

 آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد



قیصر امین پور

نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 23:32 - 0 تشکر 535647


  • سبزتر از بهار


طلوع مى کند آن آفتاب پنهانى
زسمت مشرق جغرافیاى عریانى
دوباره پلک دلم می پرد، نشانه چیست؟
شنیده ام که مى آید کسى به مهمانى
کسى که سبزتر است از هزار بار بهار
 کسى، شگفت کسى، آن چنان که مى دانى
تو از حوالى اقلیم هر کجاآباد بیا
که مى رود شهر ما رو به ویرانى
در انتظار تو تنها چراغ خانه ماست
که روشن است در این کوچه هاى ظلمانى
کنار نام تو لنگر گرفت کشتى عشق
بیا که نام تو آرامشى است توفانى

قیصر امین پور

نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 23:38 - 0 تشکر 535651

در دو دستش نور ، از آنسوی شبها خواهد آمد


آن فروغ عدل ، آن قدیس ِ تنها خواهد آمد


مهدی موعود ما ، آن قائم آل محمد


یاور مستضعفان ، خورشید بطحا خواهد آمد


خواهد آمد تا ستاند داد مظلومان عالم


منجی پرده نشین از عرش اعلا خواهد آمد


تکسوار دادگستر ، آنکه از شرق طلوعش


گل بجوشد از شکاف سنگ خارا خواهد آمد


روشنایی بخش دلهای صف ِ چشم انتظاران


بیستون عشق از نورش مصفا خواهد آمد


آن مجرد ، آن رهایی بخش ، آن نور مبارک


آنکه بر چیند بساط خوان یغما خواهد آمد


بس نوشتم نام او در ماسه مرطوب ساحل


از فراز موج ، همچون مرغ دریا خواهد آمد


صبح در یک دست و عطر دوستی در دست دیگر


یک شب از بام بلند نیمه شبها خواهد آمد


با نقاب دست خواهم زد به چشمم سایبانی


محو خواهم شد در او ، محو تماشا خواهد آمد


تا که باغ از کینه پاییز در آتش نسوزد


آن گل ، آن زیباترین گلهای دنیا خواهد آمد


خار را از ساقه خواهد چید ، پاییز از درختان


زنگ تا برچیند از آئینه ما ، خواهد آمد


بسته ایم آذین ز خون در مقدمش دیوار سنگر


جان زند فریاد : کان محبوب دلها خواهد آمد


آن فرو کوبنده طغیان هستی سوز ِ انسان


رهبر پنهان ما بس آشکارا ، خواهد آمد


تازه تر از سبزه و شفافتر از چشمه ساران


با نوای نای چوپانان صحرا خواهد آمد


آه ... تصویر بهاران است او در خاطر ما


تا بپاشد خرمن گل شاخه ها را ، خواهد آمد


برکشید از سینه ها : بانگ انا الحق ، حق نوردان !


آنکه حق با او شود مفتاح و معنا ، خواهد آمد


یار "روح الله" آن سرّ نهان ، ماهی که گردد


در قدومش سرنگون ، عِقد ثریا خواهد آمد


مژده ای ایرانی ، ای آزاده ، ای حر زمانه


سید و سالار ما را ، یار یکتا خواهد آمد


خیز تا یاری کنیم اینک امام عصر خود را


کز پس امروز ، فجر صبح فردا خواهد آمد


من یقین دارم مسلمانان ! مسلمانان عالم !


آنکه بگشاید ز حکمت هر معما ، خواهد آمد


گوهر دامان نرجس ، شاهکار آفرینش


نور رخشان امامت ، ماه مینا خواهد آمد


ای امام امت ! ای روح زمان ! ای حجت او !


تهنیت گویان ، تو را آن پیر و مولا خواهد آمد


سپیده کاشانی

نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 23:40 - 0 تشکر 535654

هر صبح با سلام تو بیدار می شویم


 از آفتاب چشم تو سرشار می شویم


 در چشمهای آبی تو تا افق ، وسیع


 یک آسمان ستاره ی سیار می شویم


یک آسمان ستاره و یک کهکشان شهاب


 برروی شانه های شب آوار می شویم


 چندین هزار پنجره لبخند می زند


 تا روبه روی فاجعه دیوار می شویم


 روزی هزار مرتبه تا مرگ می رویم


 روزی هزار مرتبه تکرار می شویم


 فردا دوباره صبح می آید ازین مسیر


 چشم انتظار وعده ی دیدار می شویم


سلمان هراتی


نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 23:41 - 0 تشکر 535656

اگرچه عمر تو در انتظار می گذرد


 دل فقیر من ! این روزگار می گذرد


 بهار فرصت خوبی ست گل فشانی را


 به میهمانی گل رو !  بهار می گذرد


 چه مانده ای به تماشای تیرگی و غبار


 همیشه هست غبار و سوار می گذرد


 تمام چشمه دلان از کنار ما رفتند


 اگر نه سنگدلی جویبار می گذرد


 دلی که شوق رهایی در اوست ای دل من


 بدون واهمه از صد حصار میگذرد



 سلمان هراتی

نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 23:42 - 0 تشکر 535658

از روی مهر با من دلخسته یار شو


 پاییز کوچه های دلم را بهار شو


 ای مانده در نهانِ درختان و آفتاب


 چون غم میان سینه ی من ماندگار شو


 پایان التهاب شروع نگاه توست


 من یک کویر تشنگی ام جویبار شو


 در دوزخی که معصیت بودن آفرید


 آرامش بهشتی یک چشمه سار شو


کی بی حضور آینه ها می توان شکفت


 ای دل تو روبه روی من آیینه دار شو


 سلمان هراتی



نصرالدین کریمی(مُبین)
جمعه 10/6/1391 - 12:27 - 0 تشکر 536455

سلام

خیلی ممنون از انتخابای عالیتون 

واقعا شعرای دلنشین و ارزشمندی ان

مخصوصا شعر آقای امین پور :"بی تو می گویند تعطیل است ..."

اللهم عجل لولیک الفرج

یا علی

يکشنبه 12/6/1391 - 23:7 - 0 تشکر 541527

بده مرا خبری


صبا ز منزل جانان، بده مرا خبری


ز کوی او بده ما را، ایا صبا گذری


ز ظلمت شب یلدا، سیه شده دل من


خدا کند که برآید، سپیده ی سحری


دو دیده خیره شده بر در تو شام و سحر


امید، تا که برآیی، کنم به تو نظری


گشادِ کار من بینوا ،بدرگه توست


بجز بدرگه تو من، نمیروم به دری


سرم به کوی تو دل بسته و هوای کسی


نمی کند به درونش نفوذ مختصری


کمند زلف تو قَدَّم، چنان نموده کمان


کمین و ترکش تیرت، نشانده بس اثری


رسد ز شیخ و ز واعظ دمادم ار فتوا


برای وصل تو هرگز، نمی کند خطری


وفا و لطف و صفا را نهان ز مردم بین


عیان شده به جماعت، بساط بی هنری


نشسته با دل پر خون، به باغ لاله دگر


نسیم وصل تو آرد، به باغ بار و بری


الا تو ماه تمامم، ز نور رخسارت


به دل عنایت و بر دیده ام ،رسان بصری


اگر چه آتش عشقت، گداخت جان و دلم


دوای درد، وصالست، نه بذل سیم و زری


ادای خواجه ی شیراز ، دَرآوَرَد چو «مبین»


نبرده شعر وی از، حافظش ولی ثمری




وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران

نصرالدین کریمی(مُبین)
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.