میرسد هجران به پایان، خواهد آمد
بر تنِ بی جانمان، جان، خواهد آمد
کشتی طوفان زده یابد نجات
ناخدایی چون که بر آن، خواهد آمد
کام ما شیرین ز وصلش میشود
تلخی هجران به درمان، خواهد آمد
طعنه ها دارد به لب این دشمن ما
بهر دفع یاوه گویان ،خواهد آمد
انتقام غربت آل عبا خواهد گرفت
منتقم بر خونِ دلهای شهیدان، خواهد آمد
سر رسد ابلیس را آن وقت معلوم
ذوالفقار قتل شیطان، خواهد آمد
بعد آن آید بر و باری به بستان
بر زمستان هم بهاران، خواهد آمد
با ندای آسمانی میشود آرام جانم
داروی تسکین یاران، خواهد آمد
شیعه باید شد مهیا زود زود زود اما
از گنه گردی هراسان، خواهد آمد
روز وصل علم و ایمان میرسد
آرزویت دل پریشان، خواهد آمد
کن مهیا باغ را بهر قدومش
نغمه ی آن مرغ خوشخوان ،خواهد آمد
همنشین شو ای «مبین» با ذکر و قرآن
عاقبت همراز قرآن، خواهد آمد
نصرالدین کریمی (مبین) از زیاران
وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن