• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 3324)
شنبه 30/2/1391 - 15:39 -0 تشکر 455059
کمپین یادآوری امام نقی (ع) به شیعیان

به نام خدا-سلام
شاید شما هم از موضوع با خبر باشید،که مدتیه در اینترنت به امام مظلوم ما(امام علی النقی علیه السلام) توهین میشه،در قالب جک ، ترانه،کاریکاتور و.....
من نه کاری به شاهین نجفی و شعرش دارم ونه مطالب وجک ها و...(این نوع جک ها مدتهاست که حتی بین مذهبیون (البته به اصطلاح مذهبیون) ما دست به دست میشه وعین خیالمون هم نیست
منتها الان به هر دلیل بزرگ شدهفوصفحات توهین اونها در رتبه های اول گوگل قرار گرفته،وما شیعیان به جای خیلی کارهای بیهوده مان،باید اولا اطلاعاتمون رو نسبت به ائمه بیشتر وبیشتر کنیم، و در مرحله دوم تا میتونیم در مورد این امام عزیز ودیگر ائمه مطلب بنویسیم
........................................................................................
خب این تایپیک مخصوص امام نقی (ع) است، دوستان تبیانی خودم،در این تایپیک هر مطلبی که دارید ،در مورد امام نقی (ع) از حدیث وداستان ومطلب علمی و عکس وکلیپ و.... اینجا بذارید
چون تبیان دارای رتبه خوبی حتی در دنیا است،این صفحه میتونه به سرعت جای خوبی در گوگل پیدا کنه،
پس لطفا یاری کنید...
مطالبتون رو با عنوان "نقی" یا "امام نقی "گسترش بدید،چون به این نام توهین شده،وخلاصه هر مطلب وعکس وفیلمی که دارید
در ضمن سایتها ووبلاگهای در این مورد رو هم معرفی کنید

.................................................
در همین تایپیک دوستان سعی کنند ،حداقل عنوان مطالبشان را(اگر قادر نیستند در همه سطور این کار را بکنند)حتما با نام امام نقی (علیه السلام) قرار بدند،چون نامی که مورد توهین واقع شده این نام است.

تشکر
پس همه با هم یا علی

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

چهارشنبه 3/3/1391 - 7:40 - 0 تشکر 456156

امام نقی (ع) از عمق دلم خبر داشت


امام نقی (ع)naghi emam imam

ائمه اطهار (علیه‌السلام)، خدا را بنده بودند و ایمان و معرفت به خدا، دلشان را آرام بخشیده بود. دوست داشتند در برابر خدا تسلیم باشند و به همین علت خدا نیز با آنان دوستی می‌ورزید و به آنان جایگاهی والا عطا کرد و در پیشگاه پروردگارشان، مورد پسند قرار گرفتند.


کرامت‌هایی که بر دستان ائمه معصومین (علیهم السلام) آشکار شد، چیزی جز نشانه‌ای آشکار برای نمایاندن نهایت محبت خدا به آنان و نتیجتا نهایت میزان محبت آنان به خدا و تسلیم و خشنودیشان بدانچه خداوند برای آنان در نظر گرفته است، نبود.


بر این اساس گرایش و بستگی انسان به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر خالص و بی‌شائبه و تنها به خاطر خدا باشد، وسیله‌ای برای هدایت فرد خواهد گشت. ماجرای زیر می‌تواند عمق راستی این حقیقت باشد:


جماعتی از اهل اصفهان روایت کرده‌اند که مردی به نام عبد الرحمن در این شهر سکونت داشت و بر مذهب شیعه بود. از او پرسیدند: "چرا مذهب شیعه را برگزیدی و قائل به امامت امام علی النقی (علیه السلام) شدی؟ " 


او پاسخ داد: "به خاطر معجزه‌ای که از وی دیدم. داستان از این قرار بود که من، مردی تنگدست و در عین حال زباندار و پر جرأت بودم. در یکی از سال‌ها، مردم اصفهان مرا با جماعتی برای تظلم و دادخواهی نزد متوکل (خلیفه عباسی) فرستادند. چون ما به نزد متوکل رفتیم، روزی ما بر در سرای او بودیم که دستور داد علی بن محمد امام هادی (علیه‌السلام)) را احضار کنند. من از شخصی پرسیدم: این مرد کیست که  متوکل دستور احضار او را داد؟


او پاسخ داد: "آن مرد، یکی از علویان و فرزندان امام علی (علیه السلام)) است که شیعیان او را پیشوای خود می‌دانند." و سپس گفت: "ممکن است متوکل او را احضار کرده باشد تا به قتلش برساند."




خداوند ثروت بسیار به من ارزانی فرمود و آنچه امروز در خانه دارم، بجز میزان دارائی‌ام در بیرون از خانه، به یک میلیون درهم می‌رسد و 10 فرزند هم (توسط خداوند) به من داده شد و اکنون بیش از هفتاد سال از عمر من گذشته است و قائل به امامت مردی هستم که از دل من خبر داد و دعایش در حق من به اجابت رسید




من با خود گفتم از جای خود تکان نمی‌خورم تا این مرد علوی بیاید و او را ببینم. ناگهان شخصی سوار بر اسب، پدیدار شد؛ مردم برای احترام در طرف راست و چپ راه او صف کشیدند و به تماشایش مشغول شدند.


چون نگاه من بر او افتاد، مهرش در دلم جای گرفت و شروع کردم در حق وی دعا کردن که خداوند آزار متوکل را از او باز دارد. آن حضرت از میان مردم می‌گذشت، در حالیکه نه به راست می‌نگریست و نه به چپ و نگاهش به یال اسب خویش بود و من نیز همچنان به دعا گویی او مشغول بودم. پس چون به سمت من آمد، به من روی کرد و فرمود: "خدا دعای تو را مستجاب کند و عمرت را دراز و فرزندانت را بسیار گرداند."


امام نقی (ع)،emam imam naghi

چون این سخن را شنیدم، لرزه بر اندامم افتاد و در میان دوستانم افتادم. آنها از من پرسیدند که تو را چه شده؟


گفتم: "خیر است؛ و حال خود را با کسی در میان نگذاشتم."


پس به اصفهان بازگشتم؛ خداوند ثروت بسیار به من ارزانی فرمود و آنچه امروز در خانه دارم، بجز میزان دارائی‌ام در بیرون از خانه، به یک میلیون درهم می‌رسد و 10 فرزند هم (توسط خداوند) به من داده شد و اکنون بیش از هفتاد سال از عمر من گذشته است و قائل به امامت مردی هستم که از دل من خبر داد و دعایش در حق من به اجابت رسید.


البته به عنایت الهی، متوکل نه تنها در آن روز، بلکه تا پایان عمر خویش نیز، هرگز نتوانست گزندی به جان امام (علیهم السلام) وارد سازد؛ اما بدین سان خداوند متعال دعای ولی بزرگوار خویش، امام هادی (علیه‌السلام) را در حق یکی از مردم که او را دوست می‌داشت و از ستم سلطان بر او بیمناک گشته بود، اجابت نمود؛ اگر چه آن مرد تا پیش از این، جزو دوستان و پیروان آن حضرت  نبود.



بخش عترت و سیره تبیان







برگرفته از:


"هدایتگران نور"، تألیف آیت الله سید محمد تقی مدرسی (با اندکی تصرف)

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

چهارشنبه 3/3/1391 - 7:42 - 0 تشکر 456157

تکلم امام نقی (علیه‌السلام) به زبان فارسی


امام نقی (ع)،naghi imam naghi emam

دین اسلام سه ویژگی جامع، جهانی و جاویدان دارد. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و امامان نیز الگوهای جامع، جهانی و جاویدانند. هر یک از امامان (علیهم‌السلام) در عصر خویش برترین شخصیت جهانی بوده اند و همه فضایل و ارزش‌ها را با هم در سطح عالی داشته اند. امام رضا (علیه‌السلام) همین حقیقت را در تعریف «امام» آورده و فرموده‌اند: امام یکتای زمان خود است، هیچ کس به او نمی‌رسد و هیچ دانشمندی برابرش نیست و نظیری برای او پیدا نمی‌شود. بی‌درخواست و اکتسابی همه فضیلت‌ها را دارد و اختصاص او به همه فضیلت‌ها، الهی و از جانب خدای فضیلت‌دهنده بخشنده است. (1)


آن حضرت در ادامه همین حدیث درباره دانش انبیاء و ائمه نیز فرموده‌اند: خداوند به پیامبران و امامان (علیهم السلام) از خزانه علم و حکمتش آنچه را که به دیگران نداده ارزانی داشته است و دانش آنان بالاتر از دانش تمام اهل زمانشان است.(2)


بر اساس این حدیث رضوی، هر امامی در زمان خود شخصیت بی‌نظیر در همه فضیلت‌ها و امتیازات است. حضرت امام هادی(علیه السلام)، دهمین امام معصوم و خورشید تابناک از اهل بیت پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) است. امام هادی (علیه السلام) یگانه دوران در همه فضیلت‌ها و محاسن و علوم است. آن امام همانند سایر امامان هر چه را خواست و اراده نموده دارا بوده و برخی آثار آن در تاریخ امامت گزارش شده است.


یکی از امتیازات امام دهم که جلوه‌های آن بر اساس مشاهدات اصحاب امام در زندگانی امام وجود دارد، آگاهی کامل از همه زبان‌های معاصران خویش است.


امام هادی(علیه السلام) مثل سایر امامان بر همه زبان‌های دنیا تسلط کامل داشته‌اند. امام در گفتگویی با عموم مردم، سخنان هر انسانی با هر زبانی را به درستی متوجه شده و بدون نیاز به مترجم پاسخ او را به زبان خودش داده‌اند. در اینجا تنها تعدادی از این گفتگوهای امام هادی (علیه السلام) برای روشن شدن این حقیقت بیان می‌شود.


1. ابوهاشم جعفری گفته است: در مدینه، امام هادی(علیه السلام) با «بغا» از نگهبانان متوکل عباسی که ترک زبان بود، به ترکی سخن گفتند. وی از اسب پیاده شد و جای اثر پای اسب امام را بوسید. او را قسم داده و خواستم از سخنان امام به من خبر دهد بغا پرسید: هذا نبی؟ این شخص پیامبر است؟




در محضر امام هادی (علیه السلام) بودم غلامی در خدمت امام بود من با او فارسی سخن گفتم و او نفهمید امام سخنم را به عربی برگردانده و به اطلاع او رساندند




گفتم: پیامبر نیست.


گفت: او مرا با نامی که در سرزمین‌های ترک‌نشین در کودکی صدا می‌زدند و هیچ کس تا امروز از آن خبر نداشت صدا زد!(3).


در این گفتگوی امام هادی(علیه السلام) با «بغا» به زبان ترکی، آگاهی امام از گذشته‌های دور او و خبر غیبی امام، او را به احترام فوق‌العاده نسبت به شخصیت مقدس الهی امام واداشته است.


2. «علی بن مهزیار» گفته است:


به محضر امام شرفیاب شدم و امام به فارسی با من سخن گفتند. روزی غلام خود را خدمت امام فرستادم. او که سقلابی بود، در هنگام بازگشت بسیار شگفت‌زده بود، پرسیدم: چه خبر شده است؟


امام نقی (ع) emam imam naghi

گفت:چگونه شگفت‌زده نشوم! امام هادی(علیه السلام) پیوسته به زبان سقلابی ( اسلاوی) همانند یکی از خود ما سخن می‌گفت، به گونه‌ای که تصور کردم او سقلابی است و در آنجا بزرگ شده است.(4)


3. ابوهاشم جعفری گفته است من با متطیب در محضر امام هادی(علیه السلام) به فارسی سخن گفتم. امام روی به من نموده و با تبسم فرمود: گمان می‌کنی غیر از تو کسی فارسی را به خوبی نمی‌داند؟


متطیب به امام عرض کرد: جانم فدای شما باد! شما فارسی را خوب می‌دانید؟


امام پاسخ دادند؟ آری.(5) وی گفته است: در محضر امام هادی (علیه السلام) بودم غلامی در خدمت امام بود من با او فارسی سخن گفتم و او نفهمید امام سخنم را به عربی برگردانده و به اطلاع او رساندند(6).


مطابق احادیثی که ذکر شد و در آن برخی نمونه‌های «زبان‌دانی» امام هادی(علیه السلام) گزارش شد، آن حضرت با زبان‌های مردم دنیا آشنا بوده‌اند و در گفتگوها و مناظرات و مذاکرات با هر کس با زبان خودش سخن می‌گفته‌اند.


بنابراین هر یک از امامان برای هدایت انسان‌ها به هر زبانی که خواسته‌اند، با تسلط کامل سخن گفته و بی نیاز از واسطه و مترجم بوده‌اند. در این امتیاز نیز امامان سرآمد زمان خویش بوده و با زبان‌های متفاوت حقایق الهی و معارف اسلامی را بیان کرده‌اند.



پی نوشت‌ها:


1- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، چاپ اول، 1405 ه ق، 1363 ه ش، ص 678.


2- کمال الدین و تمام النعمة، ص 680.


3- علامه مجلسی، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، لبنان، بیروت،چاپ سوم، 1403 ه ق، 1983م ج 50، ص 124.


4- بحارالانوار،ج 50،ص 130، صفارقمی،بصائرالدرجات،انتشارات کتابخانه آیة ا... مرعشی نجفی،قم ،چاپ اول،1404ه ق، ص 249333.


5- بحارالانوار،ج50،ص 136137.


6- بحارالانوار،ج50، ص137،بصائرالدرجات،ص338.



بخش عترت و سیره تبیان





منبع:روزنامه قدس – شماره 5743

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

چهارشنبه 3/3/1391 - 7:51 - 0 تشکر 456158

neka57 گفته است :
[quote=neka57;671492;455929]

بنام خدا
سلام
سید گرامی انجمنا
مطالب عالی وقشنگ بود با تشكر از شما كه زحمت كشیدید...
سوالم اینه كه چرا رسانه در برابرایت اقدامات هتاكان سكوت كرده اند؟واقعا چرا؟؟؟


به نام خدا-سلام
چی بگم والله،این همیشه سوال من بوده که کشوری با این ادعا چرا هنوز حداقل یک برای هر یک از ائمه نساخته،(منظورم هر یک به صورت جدا) یا برنامه هایی متنوع وجالب و به دور از کسالت وقابل شمارش ونه اندک و.......(البته از حق نگذریم کار کرده اند،همین که اذان میگم تو تلویزیون خودش کلی حرفه)دیگه از برادران بیش از این انتظار نداشته باشید

ائمه ما هنوز در نزد ما شیعیان غریبند وناشناس(حتی علی مرتضی)

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

چهارشنبه 3/3/1391 - 9:10 - 0 تشکر 456188

سلام سید عزیز کار بسیار عالی وقشنگی انجام دادی اجرت با امام هادی من هم در بخش وبلاگ نویسان یه موضوع طرح کردم به عنوان ارتش سایبری امام نقی
امید وارم مورد توجه شما و بقیه دوستان قرار بگیره لطفا به ما هم سربزنید

گدای فاطمه(س)

پنج شنبه 4/3/1391 - 18:50 - 0 تشکر 456673

می‌گویند:
هرگز به سمت خورشید خاک نریزید!
زیرا که خورشید، حتی خاکی هم نمی‌شود. اما آن که این خطا را مرتکب شده است، خودش از دریافت نور خورشید محروم می‌شود.











مگر انسان‌ها می‌توانند خورشید را خاموش کنند؟
بدون شک نمی‌توانند.


مگر انسان‌ها می‌توانند دریای بی‌کران را خشک کنند؟
نه، هرگز نمی‌توانند.


یا مگر انسان‌ها می‌توانند عظمت کوه‌ها را زیر سوال ببرند؟
پاسخ روشن است، هرگز اینگونه نمی‌شود.


همان‌طور که خورشید خاموش نمی‌گردد، دریای بیکران خشک نمی‌شود و عظمت کوه‌ها هم کتمان نخواهد شد؛ بزرگی، عظمت و کرامت امامان و پیشوایان دین ما هم مخدوش نخواهد شد. اما سکوت ما در مقابل هتاکی‌های گاه و بیگاه شیطانی، پاسخ مناسبی برای دشمنان دین نیست.


از امام هادی (علیه السلام) دفاع کردی؟ اینجا رو امضا زدی؟
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=209002


 

جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

 

http://img.tebyan.net/Big/1391/09/fbc019f9a0b44c799f5f3ee58ba495e3.jpg 

 

جمعه 5/3/1391 - 11:0 - 0 تشکر 456777

همراه با امام نقی در پادگان سامرّاء


امام نقی - emam naghi

امام هادی علیه السلام هنگام شهادت امام جواد علیه السلام و بعد از آن در مدینه حضور داشتند تا اینکه متوکل عباسی آن حضرت را به سامراء منتقل کرد.





شیخ مفید(ره) سبب انتقال امام هادی علیه السلام به سامراء را اینگونه بیان می کند:


دلیل احضار حضرت ابوالحسن امام هادی علیه السلام به سامرا این بود: عبد اللَّه بن محمد که در مدینه منوره امور جنگى و امامت جماعت را بر عهده داشت از امام هادی علیه السلام به متوكل شكایت و از ایشان بدگویی کرد و منظورش هم از این کار رساندن آزارى به آن حضرت بود.


امام هادی علیه السلام از بدگویی او با خبر شده نامه ای به متوكل مرقوم فرمود به این مضمون:


«نفس سركش عبداللَّه او را بر این داشته كه از من بدگویی کند و آنچه نوشته همگی دروغ است».


متوكل پس از قرائت نامه امام علیه السلام ، عریضه ای تقدیم داشت و آن حضرت را با بهترین طرز ممکن به سامرا دعوت کرد.


این نامه كه به حضرت ابو الحسن امام هادی علیه السلام رسید اسباب سفر مهیا كرده به همراه یحیى بن هرثمه (فرستاده متوکل) به سمت سامرا عزیمت فرمود. وقتی حضرت وارد شهر سامرا شدند متوكل كه خود، نامه دعوت برای امام علیه السلام فرستاده بود به جاى اینكه به استقبال بیاید و سر راه آن جناب قربانى کند به یاد مهمان نوازی كوفیان افتاد و روز ورود آن حضرت خود را مخفى ساخت. امام علیه السلام به ناچار در كاروانسرایى كه محل بى ‏كسان بود و «خان الصعالیك» نامیده مى‏شد رحل اقامت افکندند و یك روز در آنجا به سر بردند.


متوكل روز بعد شرمنده شده دستور داد تا منزلى براى آن حضرت محیا كردند و حضرت به آنجا تشریف برد.[1]


مدتى كه امام هادی علیه السلام در سامرا به سر می برد ظاهرا نگرانى نداشت و با احترام زندگی می کرد؛ اما این ظاهر کار بود چرا که در باطن کار، متوکل در تلاش بود تا شاید بتواند حیله ای کند و آن حضرت را از بین ببرد. ولی تا زنده بود به مقصود خود نائل نشد.



یكى از مخالفان اهل بیت به نام ابن عون ابرش به یكى از شیعیان نوشت كدام یك از پیشوایان را تاكنون شنیده یا دیده اى كه در چنین مواردى پیراهن چاك كرده باشند ؟ امام در پاسخ گفتند: اى ناآشنا به مسائل! آیا نشنیده اى كه موسای پیامبر علیه السلام در مرگ برادرش هارون پیراهن چاك نمود


با «ایّام» دشمنی نکن


صقر بن ابى دلف كرخى گفت وقتى متوكل مولایم ابو الحسن عسكرى علیه السّلام را زندانى كرد آمدم كه از آن جناب احوالپرسى كنم. زَرَافى كه نگهبان بود نگاهى به من كرد و دستور داد تا مرا پیش او ببرند. وقتی پیش او رفتم از من پرسید: حالت چطور است. گفتم: خوب. گفت: بنشین. من نشستم؛ اما با خود گفتم كه این چه كارى بود كردم؛ كاش نیامده بودم. در این موقع دستور داد مردم از اطرافش متفرق شوند آنگاه رو به من كرد و گفت: براى چه آمده‏اى؟ گفتم: كارى نداشتم. گفت: شاید آمده‏اى از حال مولایت بپرسى؟ گفتم: مولا کدام است؟! مولاى من امیرالمؤمنین‏ است. گفت: مولاى تو مولاى واقعى است از من نترس من هم اعتقاد تو را دارم. گفتم: الحمد للَّه.


گفت: میل دارى آن جناب را ببینى؟ گفتم: آری. گفت: صبر كن تا نامه رسان از خدمتش خارج شود. مدتى نشستم وقتى پیك خارج شد به غلام خود گفت: دست صقر را بگیر و او را داخل همان اطاق ببر كه آن مرد علوى زندانى است و آن دو را تنها بگذار. غلام مرا نزدیك اطاقى برد و اشاره كرد داخل شو.


امام نقی - emam naghi

دیدم امام علیه السّلام روى حصیرى نشسته و جلو آن جناب قبرى را كنده‏اند. سلام كردم جواب داد و فرمود: بنشین! بعد فرمود: براى چه آمده‏اى؟ عرض كردم:


آمدم از حال شما مطلع شوم باز چشمم كه به قبر افتاد گریه‏ام گرفت. فرمود: صقر گریه نكن آنها حالا آسیبی به من نمی رسانند. گفتم: الحمداللَّه.


بعد عرض كردم: حدیثى از پیامبر اكرم صلّى اللَّه علیه و اله نقل كرده‏اند كه من معنى آن را نمیدانم. فرمود: کدام حدیث؟ عرض كردم: اینكه پیغمبر اكرم صلّى اللَّه علیه و اله فرموده است:


«ایام را دشمن مدارید كه با شما دشمنى خواهند ورزید»؛ معنى این جمله چیست؟ فرمود:


«آرى ایام ما هستیم تا آسمان و زمین پایدار است، شنبه نام پیامبر صلّى اللَّه علیه و اله است و یكشنبه اشاره به امیرالمؤمنین، دوشنبه حسن و حسین علیهماالسّلام و سه شنبه علی بن الحسین علیه السلام و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و چهارشنبه موسى بن جعفر و علی بن موسى و محمّد بن علی و من، و پنجشنبه پسرم حسن بن علی و جمعه پسر پسرم كه گروه حق‏ جویان معتقد به او مى ‏شوند و او زمین را پر از عدل و داد مى‏ كند بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد. این است معنى ایام؛ در دنیا با آنها دشمنى نورزید كه در آخرت با شما دشمنى خواهند كرد. بعد فرمود خداحافظى كن و برو كه بر تو نگرانم و اینجا امن نیست.[2]



مدتى كه امام هادی علیه السلام در سامرا به سر می برد ظاهرا نگرانى نداشت و با احترام زندگی می کرد؛ اما این ظاهر کار بود چرا که در باطن کار، متوکل در تلاش بود تا شاید بتواند حیله ای کند و آن حضرت را از بین ببرد. ولی تا زنده بود به مقصود خود نائل نشد


در غم فراق


بعد از متوکل، منتصر و مستعین هم حکومت کردند و آنها هم به درک واصل شدند. بعد از مستعین، مُعتز حکومت را به دست گرفت و به دست همین ملعون بود که امام هادی علیه السلام با زهر به شهادت رسید.


حضرت ابو الحسن مدت ده سال و اندى در سامرا زندگی کرد و هنگام شهادت چهل و یك سال داشتند.


طبق وصیت و سفارش مخصوص آن حضرت در منزل مسكونى‌اش واقع در محله عسكرى شهر سامراء مدفون گردید[3] و فرزند برومندش امام حسن عسكرى علیه السلام پیش از آنكه خلیفه عباسى یا نمایندگان او برسند بر جنازه پدر در جاده اى كه مقابل منزل موسى بن بغا قرار داشت نماز گزارد.[4]


مسعودى صاحب كتاب مروج الذهب می نویسد: بر پیکر [امام هادی علیه السلام]، احمد فرزند متوكل در شارع(خیابان) ابى احمد نماز گزارد[5] و در منزل خود مدفون گردید.


در عزای امام هادی علیه السلام عموم اهل سامراء متأثر و گریان شدند؛ مخصوصا خاندان امامت که حالت فوق العاده اى داشتند. صاحب رجال كشى با اسانید معتبر خود نقل كرده است:


در روز رحلت امام هادى علیه السلام فرزند برومندش ابومحمد حسن عسكرى علیه السلام با پیراهن چاك از منزل بیرون آمد. یكى از مخالفان اهل بیت به نام ابن عون ابرش به یكى از شیعیان نوشت كدام یك از پیشوایان را تاكنون شنیده یا دیده اى كه در چنین مواردى پیراهن چاك كرده باشند ؟ امام در پاسخ گفتند: اى ناآشنا به مسائل! آیا نشنیده اى كه موسای پیامبر علیه السلام در مرگ برادرش هارون پیراهن چاك نمود.[6]



پی نوشت:


1.       الارشاد، ج2، ص 309-311.


2.       الخصال، ج2، ص394.


3.       اثبات الوصیة مسعودى ، ص 454 .


4.       مروج الذهب، ج 4 ، ص 310.


5.       همانگونه که اشاره شد نماز امام هادی علیه السلام را امام حسن عسکری علیه السلام قبل از آمدن ماموران حکومتی اقامه کردند و نمازی که دستگاه حکومتی به گمان خود برگزار کرد یک نماز تشریفاتی بود.


6.       جلاء العیون، سید عبد الله شبر، ج 3 ، ص 121.



                                                                                                                             امید پیشگر



بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


http://imammehdi9.blogfa.com/


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

جمعه 5/3/1391 - 11:1 - 0 تشکر 456778

امر و فرمان خداوند بسوی شماست


امام نقی،imam naghi emam

یکی از مظلومترین امامان شیعه حتی در بین شیعیان، حضرت ابوالحسن ثالث، علی النقی، امام هادی علیه السلام می باشد، چرا که کمتر نام و ثنایی از ایشان به میان می آید، گرچه عمیق ترین، زیباترین، جذاب ترین، دقیق ترین، وزین ترین رساله امام شناسی که لایق حضرات معصومین باشد، منسوب به حضرتش می باشد.


بر آن شدیم تا فقط یک جمله از این زیارتنامه را به حدّ وسع خود به بحث بگذاریم تا نمی از یَم دریای هادی علیه السلام را بهره مند شویم.


«و أمرُه إلیکم»


غرض از انتخاب این جمله هم عمیق بودن و هم چند بُعدی بودن آن می باشد و از طرفی ممکن است شبهاتی در ذهن ایجاد کند، به همین دلیل این جمله را انتخاب نمودیم تا کمی به عمق این زیارتنامه اشاره کنیم.


اولین نکته که تذکر آن خالی از لطف نیست این است که این جمله مثل بسیاری دیگر از جملات این زیارتنامه مقتبس از آیات قرآنی می باشد. بعنوان مثال: جمله ی «من أطاعکم فقد أطاع الله» اشاره به آیه 80 نساء دارد: «من یطع الرسول فقد أطاع الله»؛ یا جمله ی «من اتّبعکم فالجنة مأواه» مقتبس از «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فإن الجنة هی المأوی» می باشد؛ یا به شکل خیلی واضح «عصمکم الله من الزلل ... و طهّرکم من الدنس و اذهب عنکم الرجس و طهّرکم تطهیرا» اشاره به آیه تطهیر دارد. یا جمله «و جاهدتم فی الله حق جهاده» اشاره به آیه پایانی سوره حج دارد: «و جاهدوا فی الله حق جهاده»؛ و یا مثل جمله «و دعوتم الی سبیله بالحکمه والموعظه الحسنة» اشاره به آیات پایانی سوره نحل دارد: «ادع إلی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه».


خلاصه اگر کسی با دید قرآنی به سراغ کلام اهل بیت علیهم السلام خصوصاً این زیارتنامه برود آنرا نسخه دیگری از قرآن و یا بعبارتی روی دیگر سکه می یابد و به خاطر همین نکته از نهج البلاغه به «أخ القرآن» و از صحیفه به «أخت القرآن» تعبیر شد.


و اما جمله مورد بحث «و أمره إلیکم» به آیه 33 سوره نمل اشاره دارد که وقتی بلقیس از مشاوران و امرای لشگرش نظرخواهی نمود آنها بعد از ارائه نظر خود گفتند: «والأمر إلیک فانظری ماذا تأمرین» یعنی تصمیم گیری با تو است پس دقت کن ببینی چه دستوری می دهی؟ (دستور به صلاح یا فساد) حال با توجه به اینکه در زیارتنامه ضمیر «امره» به خداوند بازمی گردد، ترجمه کلمه به کلمه ی این جمله می شود «و امر خداوند بسوی شماست» که این جمله دارای چند احتمال می باشد:



فرمان خدا برای کل عالم هستی اعم از تکوینی و تشریعی اولا و بالذات بسوی شما است و از سمت شما بسوی خلایق، و این شما هستید که اوامر تکوینی و تشریعی خداوند در قلب مقدس شما تبدیل به عزم و تصمیم می شود چرا که شما ظرف علم خدا و ظرف مقادیر امور هستید


1- تصمیم و فرمان خداوند با شماست (یعنی شما بجای خدا تصمیم می گیرید و فرمان می دهید) که این احتمال قطعاً باطل است خصوصاً با توجه به جملاتی دیگر که در همین زیارتنامه می باشد و تأکید بر این می نماید که اهل بیت علیهم السلام فقط دعوت به سمت خدا و تبعیت از امر او می نمایند.


مثلاً: «الی الله تدعون و علیه تدلون و به تؤمنون و له تسلمون و یأمره تعلمون و الی سبیله ترشدون و بقوله تحکمون یا أحکمتم عقد طاعته» که تمام این جملات دارای حصر می باشند و این جملات کاملاً شبهه را برطرف می نماید و به هیچ وجه جایی برای احساس هیچ نوع غلوّی باقی نمی گذارد و این حکایت از علوّ شأن این زیارتنامه است که علی رغم بیان فضائل در حدّ اعلی مرز بین علوّ و حقیقت دقیقاً رعایت شده و این مؤید صدور این متن شریف نیز می باشد.


2- احتمال دوم این است که مراد از این جمله این باشد که فرمان خدا بسوی شما است از طرف خداوند مأموریت دارید و شما مخاطب اوامر الهی هستید، که این احتمال نیز بعید به نظر می رسد از این جهت که هم خلاف ظاهر این جمله است (خصوصاً با توجه به آیه ای که از آن اقتباس شده) و هم از این جهت که در این صورت این جمله خالی از مدح خواهد بود و حال آنکه تمامی جملات زیارتنامه در مقام مدح حضرت می باشد.


دلیل اینکه از مدح خالی است این است که همه ی موجودات اعم از جمادات و موجودات ذی شعور از طرف خداوند مأموریتی ویژه و خاص به خود دارند چه امر تکوینی و چه امر تشریعی: «فقال لها و للارض ائتیا طوعاً أو کرهاً قالتا أتینا طائعین ... و أوحی فی کل سماء أمرها ...» (11 و 12 فصلت)


مگر این که گفته شود مراد این است که اول مخاطب و اول مأمور شمایید یعنی اولین لایق تخاطب با حضرت باری شما هستید که این معنا با حصر تناسب دارد که حصر نیز از جمله فهمیده نمی شود.


امام نقی- imam naghi

3- مراد این باشد که فرمان خدا برای کل عالم هستی اعم از تکوینی و تشریعی اولا و بالذات بسوی شما است و از سمت شما بسوی خلایق، و این شما هستید که اوامر تکوینی و تشریعی خداوند در قلب مقدس شما تبدیل به عزم و تصمیم می شود چرا که شما ظرف علم خدا و ظرف مقادیر امور هستید : «عیبه علم الله»، معادن حکمه الله مهبط الوحی، خزّان العلم، حفظه سرّ الله» فلذا در حدیث آمده که بر امر امامت با سوره قدر احتجاج کنید چرا که خداوند در این سوره می فرماید: «تنزل الملائکه و الروح فیها من کل امر» و شکی نیست محل نزول ملائکه همان قلب انسان کامل است؛ نه محل ظاهری و مادی بدلیل: «و انه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الأمین علی قلبک لتکون من المنذرین» شعراء 194 و «فانه نزله علی قلبک» بقره 97


بعبارت دیگر مراد از این جمله این باشد که شما مَظهَر و مُظهِر اوامر الهی هستید چنانچه در جمله ی دیگری در همین زیارتنامه می خوانیم: «والمظهرین لأمرالله و نهیه»


و شاید به همین خاطر باشد که در حدیث وارد شد «لیله القدر فاطمه من ادرکها فقد ادرک لیلة القدر» (مسند فاطمه الزهرا عطاردی) چرا که شب قدر ظرف نزول ملائکه است و ظرف تقدیر امور و فاطمه نیز طبق احادیث صحیحه ی کافی بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله جبرئیل بر او نازل می شد و ما کان و مایکون را برای او بیان می نمود فلذا چقدر دقیق و چقدر عمیق سروده است مرحوم محقق اصفهانی آنجا که در شأن مجلله فرموده است:



لیله قدر اولیاء، نور نهار اصفیا                      صبح جمال او طلوع از افق علی کند



و مهمتر از این فرموده: ...



لوح قدر به دست او، کلک قضا به شست او                 تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند


در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان                     در نشئات کن فکان، حکم بماتشاء کند




اگر کسی با دید قرآنی به سراغ کلام اهل بیت علیهم السلام خصوصاً این زیارتنامه برود آنرا نسخه دیگری از قرآن و یا بعبارتی روی دیگر سکه می یابد و به خاطر همین نکته از نهج البلاغه به «أخ القرآن» و از صحیفه به «أخت القرآن» تعبیر شد


البته مثل خود زیارتنامه بعد از بیان این مطالب و اشعار سریع این تذکر را بدهیم که:


در اتّقوامون بامره العاملون بإرادته، یعنی اهل بیت علیهم ا لسلام بسیار قیام کنندگان به امر خدا و عمل کنندگان به اراده ی او هستند، لکن اراده الله و امرالله چیزی جز همان اراده و أمر اهل بیت علیه السلام نیست چرا که اراده و امر آنها در طول اراده و امر خداست و در یک جمله چون فانی در خداوند هستند به همه شئون پس اراده و امر آنان نیز فانی در اراده و امر خداست و اصلاً به عبارت دیگر عینیت بین آن دو برقرار است!


فلذا بعد از جمله ی «وأمره إلیکم» سریعاً این جملات وجود دارد که «من والاکم فقد والی الله و من عاداکم فقد عادی الله و من اجلکم فقد احب الله .....»


خوب دقت شود! نفرموده است که کسی که شما را دوست بدارد بمنزله این است که خدا را دوست داشته با یعبارتی دوست داشتن شما بمنزله دوست داشتن خداست! چرا که حرفی از تنزیل در اینجا نیست حرف از تحقیق است که با کلمه ی «قد» افاده شده یعنی دوست داشتن شما به تحقیق همان دوست داشتن خداست و محبت الهی مَظهر و مُظهری جز محبت شما ندارد! فلذا در همین زیارتنامه می خوانیم «وأمرکم رشد» چرا که امر آنها امر خداست و این خداست که امر را رشد قرار می دهد: «و هیّئ لنا من أمرنا رشداً»!


ملاحظه نمودید که در بین سه احتمال گذشته این مطلب مشترک بود که در هر سه احتمال کلمه أمر به معنی فرمان و دستور بود، این احتمال که کلمه امر معنای دیگری از آن اراده شده باشد مثل شأن و کار یا همان فعل بسیار بعید است و اصلاً معنای محصلی نخواهد داشت بلکه در این صورت معنا فاسد است! یک احتمال دیگر که آن نیز بعید به نظر می رسد ولی از حیث معنی به نوعی به همان احتمال سوم رجوع می کند این است که «الی» به معنی «مع» باشد یعنی فرمان خدا همراه شماست چرا که شما سفیران الهی و مبینین احکام و دستورات او هستید


در آخر می توان اعتراف نمود که علی رغم بیان احتمالات گذشته، اظهار عجز از وصول به کنه عبارت اولی می باشد.




حمید حاج علی (مدرس حوزه علمیه قم)


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


http://imammehdi9.blogfa.com


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

جمعه 5/3/1391 - 11:39 - 0 تشکر 456786

به نام خدا-سلام
معرفی چند سایت در این مورد:
هادی نت(شیکه اجتماعی محبان اهل بیت)
.....................................................
محرم وزندگینامه امامان (ع)
..........................................................
بیانات حضرت آیت الله خامنه ای درباره امام نقی(ع)
.....................................................
کمپین امام نقی علیه السلام
........................................................
صفحه امام نقی در تبیان با موضوعات متنوع
.........................................................................
خورشید مکه-جانها فدای امام نقی علیه السلام
..........................................................................
بقیه رو شوما معرفی کنید دوستان

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 6/3/1391 - 8:26 - 0 تشکر 457054



از امام علی نقی علیه‌السلام چه می‌دانیم


امام نقی ،emam naghi


حضرت امام علی النقی علیه السلام در سال 214 هجری قمری و ظاهرا در مدینه به دنیا آمده اند. آن بزرگوار در سن شش سالگی و پس از شهادت پدرشان امام جواد (220 ه ) به امامت رسیدند و تا سال 254 ه – و به مدت 34 سال – عهده دار این منصب سترگ الهی بودند.


مادر ایشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و یک دختر باقی ماندند: امام حسن عسکری، حسین ، محمد و جعفر - معروف به کذاب – و عَلیّه. فعلا به این چند سطر درباره حیات شخصی ایشان بسنده می کنم.






حکّام زمانه امام دهم


امام هادی در طول دوران امامتشان با 6 نفر از خلفاء عباسی معاصر بودند: معتصم عباسی (م 227 ه ) واثق(م 232 ه ) متوکل(م 247 ه ) منتصر (م 248 ه ) مستعین(م 251 ه ) معتز (م 255 ه ) که در این میان دوران متوکل عباسی هم به لحاظ طول زمان و هم به لحاظ ثبات حکومت عباسی دارای جایگاه خاصی است.


می دانیم که متوکل دشمنی خاصی با اهل بیت علیهم السلام داشته است و به ویژه نسبت به امیرالمومنین بی ادبی می کرده است. اساسا تبعید امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا و تحت نظر قراردادن ایشان در آن جا از اقدامات متوکل برای کنترل حضرت قلمداد میشود. شواهد بسیاری بر این مدعی است، از جمله تصریح سبط ابن جوزی بر این مطلب. او از قول دانشمندان تاریخ نقل می کند که متوکل به یحیی بن هرثمة گفت: ( اذهب الی المدینة و انظر فی حاله و اشخصه الینا ).


تاریخ انتقال حضرت سال243 بوده است و همانگونه که شیخ مفید تصریح فرموده ده سال و چند ماه در اقامت جبری به سر می بردند. (هر چند سبط ابن جوزی آن را 20 سال و 9 ماه ذکر کرده است. )



پایگاه اجتماعی امام


مکانت و منزلت معنوی حضرت در جامعه را می توان از داستانی که جناب کلینی در کافی شریف روایت کرده است فهمید. خلاصه آن چنین است که :


« متوکل در اثر یک بیماری در آستان مرگ قرارگرفته بود. با توصیه پزشکی ایشان (امام هادی علیه السلام)، مشکل متوکل برطرف می شود و مادرش مبلغ ده هزار دینار به حضرت تقدیم می کند.»



زیارت جامعه یک دوره امام شناسی شیعی را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل بحث واقع شده لکن از جمله مواردی است که در اثر قوت متن اعتبار و ارزش بالائی را در میان بزرگان ما پیدا نموده است و آنها متن حدیث را دلیل بر صدور آن می دانند


از اینجا معلوم می شود که منزلت ایشان حتی در بین نزدیکان خلیفه نیز روشن بوده است. دنباله قضیه هم جالب و در عین حال تلخ است:


«بعد از چند روز، فردی در نزد متوکل سعایت (و سخن چینی) امام را می کند و مدعی می شود که حضرت اموال و اسلحه جمع کرده است. متوکل دستور بازرسی شبانه منزل امام را صادر می کنند و اموال را توقیف کرده و می برند اما بعد معلوم می شود که این اموال را مادر خلیفه فرستاده بوده است و مشکل برطرف می شود. هنگامی که مامور بازرسی برای عذر خواهی خدمت امام بر می گردد ایشان این آیه را خواندند.(سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون)


قضیه دیگری در این زمینه وجود دارد که نشان دهنده ارج مظلومیت آن حضرت است. مسعودی در مروج الذهب نقل می کند که در مورد دیگری از امام نزد متوکل بدگوئی می کنند. او جماعتی از ترکها را مامور کرد امام را بازداشت کنند. آنان شبانه به منزل حضرت ریختند و امام را در حالیکه مشغول تلاوت قرآن بود دستگیر کرده نزد خلیفه آوردند. مجلس شراب بود و متوکل جام شرابی در دست داشت. حضرت را احترام کرد و در کنار خود نشاند و با کمال وقاحت به ایشان مشروب تعارف کرد. امام فرمود بخدا قسم هرگز با گوشت و خون من تا کنون مشروبی مخلوط نشده است. متوکل از امام در خواست خواندن شعر کرد اما امام با خواندن چند بیت شعر آموزنده درباره مرگ از فرصت استفاده کرده و مجلس معصیت را به مجلس تذکر تبدیل نمودند.


امام نقی -emam naghi

از آنجا که ترجمه اشعار حضرت سبب طولانی شدن نوشتار می شود از ذکران آن صرف نظر نمودیم.


در هر صورت بی تردید بخش زیادی از امامت حضرت هادی علیه السلام در شرایط نامناسبی سپری شده است و امام نمی توانستند آزادانه به فعالیتهای علمی و تربیتی خود بپردازند.



دور امّا نزدیک


با اینکه امام هادی علیه السلام در بخش مهمی از زندگانی خود از حضور در جمع شیعیان و ارادتمندان دور بودند اما با استفاده از دو راه ارتباط خویش را با آنها حفظ کردند:


راه اول : از طریق وکلای خود با شیعیان ارتباط داشتند:


اساسا با گسترش تشیع از زمان امام صادق علیه السلام شبکه وکالت هم توسط ائمه اطهار مورد توجه قرار می گیرد و شیعیان مناطق دوردست بوسیله نوّاب و وکلا با ائمه ارتباط پیدا می کردند.



اساسا با گسترش تشیع از زمان امام صادق علیه السلام شبکه وکالت هم توسط ائمه اطهار مورد توجه قرار می گیرد و شیعیان مناطق دوردست بوسیله نوّاب و وکلا با ائمه ارتباط پیدا می کردند


امام هادی علیه السلام هم در همین راستا این روش را ادامه دادند. ایوب بن نوح، جعفر بن سهیل صیقل، علی بن جعفر همانی ، فارس بن حاتم قزوینی ، علی بن ریان بن صلت قمی، علی بن حسین بن عبد ربه ، ابو علی بن راشد، علی بن مهزیار اهوازی ابراهیم بن مهزیار اهوازی، ابراهیم بن محمد بن همدانی، محمد بن فرح، خیران احمد بن اسحاق قمی و از همه مهمتر عثمان بن سعید عمری اسامی 14 وکیل امام است که در اختیار داریم.


شرح بیشتر سازمان وکالت را به خواست خدا در جای دیگر خواهیم داد.


راه دوم : از راه مکاتبه و نامه نگاری با ارادتمندان:


آنگونه که مرحوم آیة الله میانجی در کتاب ارزنده مکاتیب الائمة جستجو کرده اند از آن حضرت 266 نامه در موضوعات مختلف به دست ما رسیده است.



میراثی گرانسنگ


علاوه بر نامه های یاد شده احادیث منقول از آن امام همام بخش دیگری از میراث حضرت را برای ما به یادگار گذاشته اند که یکی از مهمترین و معروفترین آنها زیارت جامعه کبیره است. جناب شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه این زیارت عالی قدر را از آنحضرت روایت کرده اند.


زیارت جامعه یک دوره امام شناسی شیعی را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل بحث واقع شده لکن از جمله مواردی است که در اثر قوت متن اعتبار و ارزش بالائی را در میان بزرگان ما پیدا نموده است و آنها متن حدیث را دلیل بر صدور آن می دانند.


امید است که خوانندگان محترم توفیق قرائت و مطالعه این زیارت شریف را که در کتب مختلفی ذکر شده است از دست ندهند و از مضامین آن بیشترین بهره را ببرند.


سید محمد مهدی رفیع پور (مدرس حوزه علمیه قم)




بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان








منابع اصلی مقاله :


1) اصول کافی ، شیخ کلینی


2) الارشاد ، شیخ مفید


3) الکامل فی التاریخ ، ابن اثیر جزری


4) قاموس الرجال ، شیخ محمد تقی تسقری


5) مکاتیب الائمة ، شیخ احمد میانجی


6) تذکرة الخواص ، سبط ابن الجوزی


7) موسوعة التاریخ الاسلامی ج 8 شیخ محمد هادی یوسفی


8) سازمان وکالت ، محمد رضا جباری

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 6/3/1391 - 8:27 - 0 تشکر 457055



ارتش خدا به هوش باشد!



امام نقی emam naghi

سال 67 وقتی جنگ هوایی و زمینی به پایان رسید دشمنانی که برای حذف اسلام نابی که از ایران طلوع کرده بود صدام را پیش انداخته بودند و هر چه زدند به در بسته زدند با یک تغییر تاکتیک، جنگ با اسلام را به میدان دیگری کشاندند. در صحنه جدید با اینکه سازوکار نبرد عوض شد ولی هدف همان هدف شومی بود که اینها از اول داشتند و آن چیزی نبود جز هتک و نابودی اسلام و مسلمانی.






چه ساده اندیشان اند کسانی که جنگ را با پذیرش قطعنامه پایان یافته تلقی کرده و دیگران را متهم به دشمن پنداری و توهم توطئه می کنند. قرآن کریم با صراحت تمام هشدار می دهد که تا اسلام در جامعه شما پا برجاست دشمنان قسم خورده آن، لحظه ای دست از دشمنی با شما نمی کشند و هر چه در توان دارند به کار می گیرند تا این گوهر ناب را از دست شما بیرون کرده و بی دینی را بین شما رواج دهند.


«لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى یَرُدُّوكُمْ عَنْ دینِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا (بقره/217)؛ پیوسته با شما در جنگ و ستیزند تا اگر توانستند شما را از دینتان برگردانند.»


از آیه استفاده می شود این جنگ وقتی به پایان می رسد که یا دشمنان اسلام به کلی نابود شوند و یا اسلام واقعی از بین مسلمانان رخت بربندد و جامعه اسلامی کالبدی بی روح شود. پس اگر مردم کشوری مسلمان بودند؛ ولی هیچ حمله ای از سوی دشمنان اسلام به کشور و یا باورهایشان نشد بدانند آن ره که می روند به ترکستان است؛ زیرا معلوم می شود که اسلام آنها و باورهایشان تهی از روح ایمانی است که قرآن به آن دعوت می کند.


اینکه پیوسته ما را با تمام امکانات نظامی، سیاسی و فرهنگی مورد هجمه قرار می دهند و هر روز فصل جدیدی برای این نبرد تمام عیار می گشایند اولین پیامش این است که راه ما، عقیده و باور ما، همان راه، عقیده و باوری است که قرآن کریم به آن دعوت می کند. پیام دوم آن، اعلام آماده باش به امت اسلامی ایران و هم باوران اوست که جنگ را تمام شده تلقی نکرده و هر روز منتظر بازی جدید دشمن باشند.



مبادا افراد احساس وظیفه کرده و قربهً الی الله عامل پخش آن بی ادبی شوند. کاری که دقیقا یکی از اهداف عمده دشمن در اینگونه حمله هاست. لینک کردن های متعدد، بلوتوث کردنهای گسترده، پخش سریع و فراگیر آن، متاسفانه آبی است که نیروهای خودی ناخواسته و ندانسته در آسیاب دشمن می ریزند و او را با سرعت بیشتری به هدفش نزدیک می کنند


جبهه ای را که دشمن بعد از آن جنگ سخت، برای نبرد با ما برگزیده، جبهه فرهنگی است. جنگ نرمی که او شروع کرده سالهاست فرمانده و این چریک کارکشته ما به آن هشدار داده و با تعابیر تهاجم و شبیخون فرهنگی همه را از قتل عام فرهنگی برحذر داشته است.


روزی به قرآن می تازند و تا سوزاندن آن پیش می روند ، روز دیگر، وحی و عصمت و آن امام منتظَر را منکر می شوند و ... اهانت و جسارت هم ادبیات رایج دشمن در این نبرد فرهنگی و اعتقادی است. هر کجا دست خود را از واژه پردازی های اتوکشیده خالی می بیند چهره واقعی خود را نشان داده و دهان به توهین و تمسخر می گشاید.


آنچه مردم ما و جوانان بصیر و با صلابت ما باید به آن توجه داشته باشند چند نکته است که صرفا برای یادآوری در ادامه به آن متذکر می شویم:


1. اهانت به قرآن و مقدسات و این باورهای راستینی که ما داریم، پرده های مختلف یک خیمه شب بازی است که هر بار یکی عروسک این نمایش شده و صحنه گردانان، او را دلقک صحنه می کنند. پس باید بیش از توجه به این خوش رقصی ها ذهنمان متوجه آن کسانی باشد که این عروسکهای معلوم الحال را به حرکت در می آورند.


اهانة القران الکریم

2. در جنگ نرم باید کاملا به هوش بود و قبل از هر اقدامی جنس کار دشمن را را تشخیص داد. تاکتیک مقابله با بمب معمولی به زیر زمین رفتن است و تاکتیک مقابله با بمب شیمیایی به ارتفاعات رفتن. اگر رزمنده ما جنس حمله را نشناسد ممکن است همان کاری را کند که دشمن می خواهد.


3. دو کار عمده دشمن در جنگ نرم، یکی تضعیف باورها با شبهه پراکنی است و دیگری اهانت به مقدسات و بی ارزش نشان دادن آنها در نظر ما خداباوران و معتقدان به آن مقدسات است. باید توجه داشت جنس این دو حمله کاملا با یکدیگر متفاوت است و هر یک، پاتک مخصوص به خود را دارد.


الف . در برابر شبهه که استدلالی به ظاهر درست است، می بایست پاسخ منطقی و مستدل آن را تهیه و متناسب با مخاطب در اختیار آنها قرار داد.


ب. اما وقتی حمله از جنس اهانت و بی ارزش نشان دادن شد باید توجه داشت که اهانت، استدلال نیست تا پاسخ داده باشد. باید آن را مدیریت کرد. مبادا افراد احساس وظیفه کرده و قربهً الی الله عامل پخش آن بی ادبی شوند. کاری که دقیقا یکی از اهداف عمده دشمن در اینگونه حمله هاست. لینک کردن های متعدد، بلوتوث کردنهای گسترده، پخش سریع و فراگیر آن، متاسفانه آبی است که نیروهای خودی ناخواسته و ندانسته در آسیاب دشمن می ریزند و او را با سرعت بیشتری به هدفش نزدیک می کنند.



اگر مردم کشوری مسلمان بودند؛ ولی هیچ حمله ای از سوی دشمنان اسلام به کشور و یا باورهایشان نشد بدانند آن ره که می روند به ترکستان است؛ زیرا معلوم می شود که اسلام آنها و باورهایشان تهی از روح ایمانی است که قرآن به آن دعوت می کند


4. از فرق های عمده بین این دو نوع حمله که ما را در تشخیص و بعد عکس العمل صحیح کمک می کند نوع فعالیت دشمن است. در حمله تضعیفی که برای براندازی یک باور صورت می گیرد دشمن از همان ابتدا با تمام قوا وارد صحنه شده و مانند فتنه 88 به شبهه پراکنی و تضعیف می پردازد. اما در نوع دوم که آن هم برای براندازی یک باور است ولی به روش اهانت و کم ارزش نشان دادن، دشمن از همان آغاز با تمام قوا ظاهر نمی شود بلکه ابتدا شعله ای پرتاب می کند و بعد منتظر می‌نشیند. اگر این شعله  توسط خود دریافت کننده ها تکثیر شد و تمام جامعه را فراگرفت اینجاست که او با دهها دوربین و شبکه و مصاحبه و ... وارد شده  و مدام به این آتش گسترده می دمد تا شاید شعله ورتر شود.


5. بنابراین توصیه می شود:


الف. در حملاتی از این شکل از پخش و تکثیر اهانت پرتاب شده جدا خوداری کنید و اگر از طریق دوست و آشنایی چنین خبری به دست شما رسید؛ شما آن را برای دیگران نمی فرستید و فرستنده را هم به شدت از این کار نهی می کنید.


ب. در مقام اظهار نظر در مورد اهانتهایی از این دست؛ تقبیح و محکوم کردن آن و اعلام انزجار از عامل و عاملین آن از بهترین کارهاست.


ج. فراموش نشود تکثیر آن اهانت و به سر زبان انداختن نام عاملین معلوم الحالِ یک گناه؛ نه تنها انجام وظیفه نیست؛ بلکه بی تردید مصداق تشییع فاحشه است که قرآن از آن نهی می کند.


«إِنَّ الَّذِینَ یحُِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فىِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فىِ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَةِ؛ كسانى كه دوست ‏دارند زشتیها و گناهان قبیح در میان افراد با ایمان اشاعه یابد عذاب دردناكى در دنیا و آخرت دارند.» (نور/ 19)


د. در مقام عمل، بزرگداشت و توجه دادن بیش از پیش جامعه به آن ارزش و آن موضوع مورد تهاجم، از بهترین اقدامات عملی است. این کار می تواند آتشی که آنها برافروختند را تبدیل به گلستانی کند. گلستانی که موجب شادی خداباوران و عصبانیت بیش از پیش دشمنان می شود.



                                                                                                                                     امید پیشگر



بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.