• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 3312)
شنبه 30/2/1391 - 15:39 -0 تشکر 455059
کمپین یادآوری امام نقی (ع) به شیعیان

به نام خدا-سلام
شاید شما هم از موضوع با خبر باشید،که مدتیه در اینترنت به امام مظلوم ما(امام علی النقی علیه السلام) توهین میشه،در قالب جک ، ترانه،کاریکاتور و.....
من نه کاری به شاهین نجفی و شعرش دارم ونه مطالب وجک ها و...(این نوع جک ها مدتهاست که حتی بین مذهبیون (البته به اصطلاح مذهبیون) ما دست به دست میشه وعین خیالمون هم نیست
منتها الان به هر دلیل بزرگ شدهفوصفحات توهین اونها در رتبه های اول گوگل قرار گرفته،وما شیعیان به جای خیلی کارهای بیهوده مان،باید اولا اطلاعاتمون رو نسبت به ائمه بیشتر وبیشتر کنیم، و در مرحله دوم تا میتونیم در مورد این امام عزیز ودیگر ائمه مطلب بنویسیم
........................................................................................
خب این تایپیک مخصوص امام نقی (ع) است، دوستان تبیانی خودم،در این تایپیک هر مطلبی که دارید ،در مورد امام نقی (ع) از حدیث وداستان ومطلب علمی و عکس وکلیپ و.... اینجا بذارید
چون تبیان دارای رتبه خوبی حتی در دنیا است،این صفحه میتونه به سرعت جای خوبی در گوگل پیدا کنه،
پس لطفا یاری کنید...
مطالبتون رو با عنوان "نقی" یا "امام نقی "گسترش بدید،چون به این نام توهین شده،وخلاصه هر مطلب وعکس وفیلمی که دارید
در ضمن سایتها ووبلاگهای در این مورد رو هم معرفی کنید

.................................................
در همین تایپیک دوستان سعی کنند ،حداقل عنوان مطالبشان را(اگر قادر نیستند در همه سطور این کار را بکنند)حتما با نام امام نقی (علیه السلام) قرار بدند،چون نامی که مورد توهین واقع شده این نام است.

تشکر
پس همه با هم یا علی

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 15:56 - 0 تشکر 455062

پیشنهادات زیر را مطالعه و نظرات و پیشنهادات خود را هم حتما مطرح کنید.


قبل از طرح پیشنهادات، همین جا از تمام تولیدکنندگان،ناشران و تهیه کنندگان نرم افزارهای دینی-مذهبی دعوت میشود تا نرم افزارهایی در خور شأن، مناسب و با کیفیت درباره حضرت امام نقی علیه السلام تولید کنند. تشکر


اول؛ طرح تولید محتوا و بازنشر مطالب امام نقی علیه السلام محدود به یک برهه زمانی مشخص نباشد و ادامه دار باشد.


دوم: دوستانی که در مباحث سئو و بهینه سازی تبهر دارند برای بالا بردن رکورد نتایج جستجوهای "نقی" چه در صفحات وب و چه در تصاویر همکاری و همیاری کنند.


سوم: دوستان و عزیزان و مدیران وب‌های موثر، پر بازدید و معتبر از کلمات "نقی" ، "امام نقی" و .. در برچسب‌های مطالب و خود وب‌سایت استفاده کنند.


چهارم: من بعد سعی کنید نام مبارک دهمین امام را با نام مبارک "امام علی النقی" یا "امام نقی" یاد کنید چه در فضای مجازی و چه خارج از آن


پنجم: قطع به یقین نتایج جستجوهای گوگل سازماندهی شده و دست کاری می‌شود ولی دوستانی که از سیستم مدیریت محتوای وردپرس استفاده می‌کنند حتما افزونه های سئوی تصاویر به خصوص افزونه SEO Friendly Images و دیگر افزونه های معتبر تصویر را نصب و استفاده نمایند.


ششم: دوستان وبلاگی هم برای استفاده بهینه از تصاویر از خاصیت های title و alt حتما استفاده نمایند.


هفتم: مدیرانی که سایت گالری تصویر دارند یا بخش تصاویر دارند مجموعه تصاویر جدید و پوسترهای گرافیکی امام را آپلود کنند و تگهای مطلب و تگهای تصویر را به آن اضافه کنند


هشتم: مطالب جالب توجه، احادیث زیبا، پوسترها و … مربوط به امام علی النقی علیه السلام را در فضای مجازی به شکل گسترده منتشر کنید از جمله شبکه های اجتماعی معروف، خبرگزاری ها، فروم ها، وبلاگ ها و…


نهم: در هنگام آپلود عکس در وبلاگها، سایتها و … بخش توضیحات تصویر،متن جایگزین و … را حتما تکمیل نمایید


دهم: از تگها و نام های لاتین مربوط به امام علی النقی علیه السلام نیز حتما استفاده نمایید


یازدهم: اگر بر متن، یا تصویری لینک قرار دادید در بین کدهای آن لینک نیز حتما از خاصیت title استفاده نمایید


دوازدهم: همچنان به تولید محتوای متدوال درباره امام علی النقی علیه السلام ادامه دهید و از کلید واژه های مخصوص آن حتما استفاده کنید


سیزدهم: در شبکه های ویدئویی، شبکه های تصویر، شبکه های اشتراک متن و … صفحاتی با نام امام نقی یا تگ آن ایجاد نمایید


چهاردهم: در متون خود از خاصیت Bold  و کد آن یا همان strong برای کلمه امام نقی و نقی استفاده کنید


پانزدهم: برای عدم ادامه اشایعه این قبیل هتاکی ها صفحات، وبلاگ ها و سایتهایی را که مستقیم یا غیر مستقیم فعالیت میکنند یا به خود مسئولین و یا به فیلترینگ گزارش دهید


شانزدهم: وبلاگهایی مثل وردپرس یا بلاگر و .. و یا شبکه های اجتماعی فیس بوک و … که فعالیت هتاکان در آنها بیشتر است را بشناسید و با ایجاد وبلاگ و صفحه در همان سرویس به مقابله بپردازید


هفدهم: در نام خود تصویر یا نام خود فیلم و یا نام خود صدا مربوط به امام علی النقی از نام امام استفاده نمایید


هجدهم: تصاویر مربوط به امام علی النقی را در سرویس های معروف عکس با توضیحات و نام امام منتشر کنید.


در این بین عدم توجه خبرگزاری ها و رسانه های داخلی و مسئولین ذیربط به این قضایا بسیار تعجب آور است اما ما باید به عنوان شیعه از عقاید خود دفاع کنید در هر عرصه ای که باشد


پیشنهاد دیگر و مهمی که بنده ارائه میکنم این است که با توجه بیانات حضرت آقا امام خامنه ای ما باید طوری عمل کنیم که یک مرحله جلوتر از دشمن باشیم تا این مسائل پیش نیاید که اول آن ها شروع به تهاجم کنند و ما پس از آن شروع به دفاع . باید با بصیرت و زیرکی به مسائل آینده نیز نیم نگاهی داشته باشیم تا باز از غفلت ما سو استفاده نشود/ انشالله


یا نقی، یا علی

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:1 - 0 تشکر 455063




امام هادی علیه السلام




5 یادگار از امام علی النقی علیه‌السلام


از امام علی النقی علیه السلام چند یادگاری برای ما رسیده است که متاسفانه در بین شیعیان نیز غریب می باشند. در این مجال مختصرا آنها را یادآور می شویم.





1- زیارت جامعه کبیره:


درباره زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ در این مختصر نمی‌گنجد. اما به همین میزان می توان اشاره کرد که زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم‌السلام آن زیارت را می‌خوانیم.



2- زیارت غدیریه:


زیارت غدیریه نیز سندی بسیار معتبر دارد و روایتگران و گزارشگران آن از بزرگان شیعه هستند، این زیارت مربوط به روز عید غدیری که امام هادی علیه السلام در سفری که به اجبار متوکل از مدینه به سامرا داشتند. در نجف اشرف بودند و این زیارت را خطاب به قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی(علیه‌السلام) قرائت کردند.


دوستداران اهل بیت از این نکته غافل نباشند که زیارت غدیریه مثل زیارت عاشورا که مخصوص روز عاشورا نیست؛ این زیارت هم مخصوص روز عید غدیر نیست و خوشبختانه محدث قمی نیز این زیارت را به طور کامل در کتاب شریف مفاتیح الجنان آورده‌اند و بر این نکته که هر روز می‌توان این زیارت را قرائت کرد، تصریح دارد.



3- دعای کوتاه در کنار قبر مبارک آن حضرت:


امام هادی(علیه السلام) آنقدر مهربان است و آنقدر برای زائران و دوستداران و شیعیان خیر می‌خواهند که فرمودند: از خدا خواسته‌ام که هر کس این دعا را در کنار قبر من بخواند ناامید برنگردد:



زیارت غدیریه نیز سندی بسیار معتبر دارد و روایتگران و گزارشگران آن از بزرگان شیعه هستند، این زیارت مربوط به روز عید غدیری که امام هادی علیه السلام در سفری که به اجبار متوکل از مدینه به سامرا داشتند. در نجف اشرف بودند و این زیارت را خطاب به قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی(علیه‌السلام) قرائت کردند


«یا عُدَّتى عِنْدَ الْعَُدَدِ وَ یا رَجآئى وَالْمُعْتَمَدَ وَ یا كَهْفى وَالسَّنَدَ یا واحِدُ یا اَحَدُ وَ یا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُكَ الّلهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ وَافْعَلْ بى كَذا وَ كَذا ؛ اى ذخیره من در برابر ذخیره‌ها و اى امید من و تكیه‌گاهم و اى پناهگاه، و پشت و پناهم اى یگانه‌اى یكتا و اى كه درباره خود فرمودى: بگو خدا یكى است، از تو خواهم. خدایا به حق هر كس از آفریدگانت خلق كردى و هیچ كس را مانند آنها در میان آفریدگانت قرار ندادى درود فرست بر گروه آنها و درباره من چنین و چنان كن.(در اینجا حاجات خود را بگویید)»



4- نماز بالای سر در حرم حضرت رضا علیه السلام:


ایشان فرمودند: هر کس از خداوند حاجتی دارد پس قبر جدم حضرت رضا را در طوس زیارت کند و دو رکعت نماز نزد قبر او بگزارد و در قنوت نماز حاجتش را طلب کند خداوند دعایش را اجابت می کند مگر اینکه در مورد گناه یا قطع رحم باشد. بر اساس این فرمایش امام هادی(علیه السلام) سزاوار است که از این پس که به مشهد مقدس و حرم مطهر رضوی مشرف می شویم در نماز بالای سر از خدای متعال حوائجمان را طلب کنیم و به یاد این یادگار ارزشمند امام هادی(علیه السلام) هم باشیم.



5- پنجمین یادگار تعقیب نماز :


از علی بن مهزیار روایت شده که محمدبن ابراهیم به حضرت امام علی النقی علیه السام نامه ای نوشت که اگر مصلحت میدانید به من دعایی تعلیم دهید که بعد از هر نماز بخوانم تا خداوند به سبب آن خیر دنیا و آخرت به من عنایت فرماید. امام هادی علیه السلام این دعا را آموزش دادند.


«اَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَریمِ وَ عِزَّتِكَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِكَ الَّتى لا یَمْتَنِعُ مِنْها شَىْءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الاَْوْجاعِ كُلِّها وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ؛ پناه برم به ذات بزرگوارت و به عزتت كه مورد دستبرد نیست و قدرتت كه چیزى از آن خوددارى نتواند، از شر دنیا و آخرت و از شر تمامى دردها و جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ.

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:3 - 0 تشکر 455064

دیروز حرمش و امروز حریمش ...


چند روزی است که برای بار دیگر شاهد هتک حریم مقدس امام هادی علیه السلام هسیتم. نمی دانم غربت آن امام بزرگوار و مهربان را چگونه باید بیان کرد.


دیروز حرم مطهرش را ویران کردند و امروز به حریم مقدسش تعرض نمودند.


آنها که نمی خواهم نام ناپاکشان را بر قلم بیاورم، با این اقدام خود قلب امام عصر(عج) را جریحه دار نمودند.



هر چند مثل روز روشن است که این اقدامات اولاً از نفس سرکش و پلید افرادی بیگانه‌ی با پاکی و معنویت سرچشمه می‌گیرد که تنها و تنها می توان آنها را سپاهیان ابلیس نامید، اما نباید از این نکته غافل بود که دشمنان قسم خورده تشیع به عنوان مهمترین حامیان این اعمال سیاه و شیطانی هدایت و رهبری آن را بر عهده دارند. استعمار و استکبار و به تبع آنها فرقه ساختگی وهابیت نقش تعیین کننده‌ای در اجرایی شدن این نقشه‌ها دارند.


امسال در آستانه شهادت امام دهم حضرت علی النقی علیه السلام، وظائف جدی‌تری بر عهده داریم.


اولاً باید آگاهانه با این اقدامات پلید برخورد کنیم. و به بهانه خشم مقدسمان از این بی حرمتی، به نشر و انتشار محتوای شیطانی و حتی ذکر نام کثیف عوامل آن نپردازیم.



هرچند مثل روز روشن است که این اقدامات اولاً از نفس سرکش و پلید افرادی بیگانه‌ی با پاکی و معنویت سرچشمه می گیرد که تنها و تنها می توان آنها را سپاهیان ابلیس نامید، اما نباید از این نکته غافل بود که دشمنان قسم خورده تشیع به عنوان مهمترین حامیان این اعمال سیاه و شیطانی هدایت و رهبری آن را بر عهده دارند. استعمار و استکبار و به تبع آنها فرقه ساختگی وهابیت نقش تعیین کنند ه ای در اجرایی شدن این نقشه ها دارند



ثانیاً با اقامه ی با شکوه‌تر عزای آن امام همام به غربت زدایی از آستان مقدس حضرت هادی علیه السلام بپردازیم.

موسسه تبیان فعالیتهای گسترده ای را تدارک دیده که به مرور بر روی سایت قرار خواهد گرفت.


از کاربران متعهد و غیور سایت هم درخواست می شود تا با حضور پررنگ خود در فضای مجازی و همچنین در فضای جامعه و محیط خانواده، در دفع توطئه شوم دشمنان، اقدامات سازنده خود را به اجرا در بیاورند.


کاربران تبیان می توانند اقداماتی که در نظر دارند انجام دهند، در ذیل همین مطلب و در قسمت درج نظرات ثبت نمایند.





امسال برای بزرگداشت امام مظلوممان حضرت هادی(علیه‌السلام)، شما جه برنامه‌ای خواهید داشت؟

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:4 - 0 تشکر 455065

بهترین رسانه اما برای دشمن!



حجت الاسلام شهاب مرادیشاید اولین باری که یک دانشجو لینکی را برایم ایمیل کرد تا آتش شور انقلابی ام را شعله ور کند و مرا به واکنش وادار کند، خیلی نگذشته بود که دیدم ایمیل های گروهی دست به دست می چرخد و لحظه به لحظه دامنه ی مخاطبش افزوده می شود؛ ایمیلی که حکایت از توهین یک هتاکِ بی دین، به یکی از مقدسات در یک صفحه از بیکرانه ی اینترنت می کرد و تشویق برخی از جوانان پاک و مومن که جوًیی احساسی و عاطفی در دفاع از مقدسات در فضای مجازی علی الخصوص در فیس بوک به راه انداخته بودند و به تدریج خبرش با به به و چَه چَه در وبلاگ ها و سایت ها منتشر شد.

با دیدن این اتفاقات نگران تر می شدم چون معلوم بود که این فضا و یادآوری و تکرار توهین و دفاع مستقیم! و دامن زدن به ماجرا یعنی زمینه ای برای تکثیر و تشدید توهین ها و تغییر روش های ملحدان و بیماران سخت روانی که فزادهم الله مرضا. این نکته را نمی خواستم اینجا و یا در تلویزیون و منابر به صورت عمومی بگویم لذا در کلاس هایم نظرم را همان موقع گفتم و اجمالا مخالفتم را بیان کردم اما ظاهرا ناچاریم این تذکر لازم و ضروری را صورت عمومی بیان کنیم.


این که مُد شده؛ هر کس از جدیدترین بیانات یک دیوانه ی بی خرد، زودتر اطلاع داشته باشد، از سایرین، مومن تر و انقلابی تر است، از یک سو، مومنین را در مسابقه زودتر باخبرشدن و سریع اعلام کردن موارد مشابه می اندازد و از سویی بهترین فرصت و قوی ترین رسانه ی رایگان را برای چهره شدن و جهانی شدن یک دیوانه مهیا می کند. وقتی اروپا تمام ظرفیت تبلیغی خود را پای دفاع از یک زن بدکاره ی قاتل می آورد، پس جا برای چند دیوانه ی بی دین هم هست!... البته اگر ما دست به دست هم دهیم و نام او را بر سر زبان ها بیاندازیم و به سرعت از یک ناشناسِ بیمار -تاکید می کنم- یک چهره ی معروفِ مخالف جمهوری اسلامی و مخالف شیعه بسازیم. و چالشی به چالش هایمان اضافه کنیم.


در زمان تهدید آن کشیش دیوانه امریکایی در برنامه زنده این شب ها نظرم را بیان کردم؛ و درخواست کردم از رسانه ملی و کارشناسان که «نام این فرد را نیاورید. او را عَلَم و معروف جلوه ندهید -چون معروف نیست- و آدرس کلیسای کوچک او را ندهید. چون تمام این بازی موهن را درآورده فقط برای دیده شدن و کسب امتیاز در امریکا و غرب. او را تحقیر کنید و از دانستن نامش یا فامیلی او تجاهل کنید! برای او گزارش خبری نسازید.» اما شهوتِ عجیب و غریب "خود برتر" جلوه دادن و خود را آشنا به 7 میلیارد سکنه زمین نشان دادن،در بسیاری از چهره ها هست و به مدد همین گوگلِ کذا و کذا تمام جزییاتی که خودشان می خواهند، را فرد به دست می آورد و با مباهات بیان می کند و خلق الله هم می گویند به به چقدر این فلانی دشمن شناس است. واقعا باید از این بی تدبیری ها احساس خطر کرد.



اگر کسی برای شما ارسال کرد از مراجعه و دیدن لینک آن مطلب خودداری کنید حتی اگر دوست صمیمی شما برایتان نوشته باشد: «ببین چه توهین هایی کرده و یا حتی چه شبهاتی وارد می کنند» جدا خودداری کنید. جنگ کلیک ها و امتیارات فیس بوکی و الِکسایی و... است و کسب رنکینگ های مجازی و سیاسی- اجتماعی پیاده نظام صف دشمن است!


کسی انکار نمی کند "دفاع نادرست و روش های ناصحیح و هیجانی" راه کاری مناسب و مدبرانه ای برای مقابله نیست اما مشکل اینجاست که از کجا معلوم که این روش درست است یا آن روش؟ و ظاهرا فقط چاره آزمون و خطاست! و متاسفانه هزینه ی این آزمون و خطاها را که قابل محاسبه هم نیست، کسی به عهده نمی گیرد و اگر به عهده بگیرد آیا قابل جبران است؟


متحیرم که چرا همه سربازان این خط "آتش به اختیار" عمل میکنند و از دیگران انتظار پیروی و تایید و همراهی دارند مگر اهالی این جبهه با فرمانده ی خود قطع ارتباط اند؟! اگر گروهی از لشکر توحید از فرمانده خود و سلسله مراتب فرماندهی انتظار تبعیت و همراهی داشته باشند سابقه تاریخی ما آنها را نهروانی می نامد، نه شُرطَةُ الخَمیس!


چرا این نوع واکنش های ناصحیح تقبیح نمی شود؟! آیا این روش ها مثلا همین اطلاع رسانی های سایت های تحلیلی خبری یا ایمیل های گروهی فوری و یا همین دهه گرفتن های اینترنتی در کنترل این موارد تاثیر داشته؟؟


جسارتا پیشنهاد می کنم:


1. خوب است  ماده 513 قانون مجازات اسلامی را بخوانید: [هركس به مقدسات اسلام و یا هر یك از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین(علیهم السلام) یا حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) اهانت نماید اگر مشمول حكم ساب النبی باشداعدام می شود و در غیر این صورت به حبس از یك تا پنج سال محكوم خواهد شد.] و فهرست محتوای مجرمانه؛ موضوع ماده 21 قانون جرایم رایانه ای را هم ببینید. همه ی تمهیدات قانونی برای کنترل و مدیریت این موارد در قانون پیش بینی شده فقط باید سطح انتظار و توقع اجتماعی از دستگاه های نظارتی و قضایی ارتقاء پیدا کند.


2. اگر کسی برای شما ارسال کرد از مراجعه و دیدن لینک آن مطلب خودداری کنید حتی اگر دوست صمیمی شما برایتان نوشته باشد: «ببین چه توهین هایی کرده و یا حتی چه شبهاتی وارد می کنند» جدا خودداری کنید. جنگ کلیک ها و امتیارات فیس بوکی و الِکسایی و... است و کسب رنکینگ های مجازی و سیاسی- اجتماعی پیاده نظام صف دشمن است!



به مدد همین گوگلِ کذا و کذا تمام جزییاتی که خودشان می خواهند، را فرد به دست می آورد و با مباهات بیان می کند و خلق الله هم می گویند به به چقدر این فلانی دشمن شناس است. واقعا باید از این بی تدبیری ها احساس خطر کرد


3. اگر این نوع موارد را که کم نیستند در جایی دیدید آدرس مطلب آن را برای دوستان تان ارسال نکنید.


4. و حتما آدرس آن صفحه را جهت پیگیری و اقدام قضایی خردمندانه و دور از هیاهو به مراجع قانونی از طریق این لینک گزارش کنید و بدانید که بعد از آن هیچ مسئولیتی در قبال اطلاع رسانی ندارید!


5. اگر در جمع خانواده و دوستان در این خصوص صحبت شد، تجاهل و تغافل کنید و با ذکر تبری از دشمنان اسلام و بی اهمیت دانستن این اتفاقات، محترمانه درخواست کنید موضوع گفتگو عوض شود.


6. فراموش نکنیم انتشار این نوع اخبار از مصادیق اشاعه فحشاست و معصیت است.


7. هر چند همه ی دلایلم را بیان نکردم اما از شما درخواست می کنم در این باره دقیق تر تامل و تفکر کنید.


اینترنت

8. مراقب سلامت روح لطیف و پاک خودتان باشید و اگر چنین مواردی را دیده اید یا خوانده اید، خود را دلداری بدهید که هر چند خدا همیشه دشمن داشته و دارد اما «الاسلام یَعلو و لا یُعلی علیه» و بدانید که سالها و قرن ها بدترین جسارتها به انبیاء و ائمه سلام الله علیهم اجمعین شد اما اسلام زنده است و رو به گسترش و توسعه. چه جسارتی بالاتر از شهادت امام حسین و اسارت اهل بیتش اما ببینید این اسلام و امام حسین است که زنده است و حیات بخش!


چند نکته کوتاه و بدون شرح در مورد زمینه های بروز این نوع رفتارها:


- نقش اختلالات حاد روانی در این گونه رفتارهای هنجارشکن باید جدی تر تلقی شود. ارتباط روشن برخی اختلالات سایکوتیک با برخی معضلات سیاسی-اجتماعی و اجتماعی- فرهنگی را نمی شود انکار کرد و لزوم توجه و بررسی موضوع از ناحیه نظام خیلی ضروری به نظر می رسد. تا همه با هم بتوانیم با تحلیلی روشن و غیر ژورنالیستی از زمینه های بروز این نوع رفتارهای خشم آلودِ ملحدانه، به مدیریت زمینه های بروز آن پرداخته شود. - توجه و اهمیت دادن به "تشخیص، درمان و مراقبت" از بیماران حاد روانی مسئله مهمی است. و این مسئله پیش از آن که به حوزه سلامت و درمان مربوط شود حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی را درگیر می کند. هیچ می دانید در تهران تخت خالی در بیمارستان های روانی به سختی پیدا می شود و برخی روانپزشک ها - از جمله همکارانم در زندگی بهتر- برای بستری کردن یک بیمار اورژانس چند روزی تا دو هفته باید معطل باشند. این شرح حال بیمارانی سایکوتیکی است که خود یا خانواده آنها برای درمان اقدام می کنند.



خوب است ماده 513 قانون مجازات اسلامی را بخوانید: [هركس به مقدسات اسلام و یا هر یك از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین(علیهم السلام) یا حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) اهانت نماید اگر مشمول حكم ساب النبی باشداعدام می شود و در غیر این صورت به حبس از یك تا پنج سال محكوم خواهد شد


- تاثیر کش مکش های والدین و اختلافات ادامه دار خانوادگی در بروز رفتارهای ناهنجار ریز و درشت موثر است.


- قبلا هم ابراز نگرانی کردم که باید برای حفظ سلامت روانی کودکانمان و سلامت و تعادل هیجانی جوانان تدابیری علمی و عملیاتی طراحی کرد؛ تدابیری غیر فضایی، خداپسندانه و غیر تبلیغاتی.



 از این حرفها بگذریم؛ اجازه بدهید دو نکته ساده هیئتی عرض کنم:


الف) شما روضه ی ماهیانه دارید؟ مجالسی که در قدیم خیلی رایج بود و یک روحانی در کمتر از یک ساعت، چند مسئله شرعی و اعتقادی را بیان می کرد با کمی موعظه و خودش یا یک مداح با ذکر توسل، روضه ای می خواند و چشم ها تر می شد و  امن یجیب و دعا و جلسه با یک چای ساده تمام می شد. نه لازم بود مداح و سخنران کشوری باشند و مشهور و نه لازم بود برای جلسه تدارکات پیچیده و سختی در نظر گرفت؛ فقط یک اعلام ساده به در و همسایه و فامیل که ما مثلا سوم ماه قمری ساعت 6 بعداز ظهر روضه داریم.


به این نوع جلسات بسیار نیازمندیم. مخالف جلسات عمومی گسترده نیستم اما تاثیر این نوع مجالس روضه ی خانگی را بسیار بیشتر از مجالس چند ده هزار نفری می دانم و هر دو را لازم. اگر چنین رسمی ندارید امتحان کنید.


ب) هیئت هفتگی چطور دارید؟ مثلا ما از زمانی که با دوستانمون -که امروز اغلب روحانی هستند- هیئت متوسلین به حضرت امام هادی علیه السلام را در دهه 60 - دهه دوم زندگی مان - تاسیس کردیم، همه خانوادگی تعلق خاطر و عشقی به آن داریم و نذر و نیازها و توسلات مان اغلب در آن جاست.


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:5 - 0 تشکر 455067

استدلالی جالب در بزرگداشت اهل علم


ابوریحان

امام هادى علیه السلام در بزرگداشت دانشمندان و اندیشمندان مى كوشید و به آنها توجهى خاص داشت و آنان را بر دیگر مردم برتر مى شمرد زیرا آنان سرچشمه نور و آگاهى در زمین هستند. از كسانى كه مورد تجلیل امام قرار گرفت، فقیهى بود كه با یكى از نواصب و مبغضین اهل بیت علیهم السلام به مناظره پرداخته و او را مغلوب ساخته بود، آن فقیه پس از چندى به زیارت امام هادی علیه السلام آمد. حضرت كه از مناظره او با ناصبى خبردار بود از دیدن وى شادمان شده او را در صدر مجلس ‍ نشاند و به گرمى با وى به گفتگو پرداخت. مجلس مملو از علویان و عباسیان بود. آنان در آنجا از این توجه خاص امام رنجیده شدند و امام را مخاطب ساخته گفتند:


«چگونه او را بر سادات و بزرگان بنى هاشم مقدم مى دارى ؟...»


حضرت در پاسخ فرمود: از كسانى نباشید كه خداوند متعال درباره شان فرمود:


«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوْتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْكِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِیَحْكُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ( آل عمران / 23)؛ آیا ندیدى كسانى را كه بهره اى از كتاب آسمانى به آنها داده شده بود، فرا خوانده شدند تا كتاب خدا داور آنان باشد لیكن گروهى اعراض كرده روى گرداندند».


آیا كتاب خداوند متعال را به عنوان داور و حكم قبول دارید؟


همگى گفتند: آرى ، یابن رسول اللّه. و امام روش ‍ خود را - به استناد آیات قرآن - چنین مدلّل ساخت :


آیا خداوند نمى گوید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (مجادله / 11)؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید هنگامى كه در مجالسى به شما گفته مى شود جاى باز كنید شما نیز جاى باز كنید تا خداوند براى شما گشایش دهد... تا آنجا كه مى گوید: و دانشمندان را درجاتى بالاتر مى دهد».


خداوند متعال همانطور كه مؤمن را بر غیر مؤ من مقدم مى دارد،« مؤ من عالم» را بر« مؤ من غیر عالم» برترى داده است . و باز خداوند است كه مى فرماید: «خداوند مؤمنان اهل علم را درجاتى ، برترى مى دهد» آیا خداوند گفته است که خداوند نجیب زادگان و شریفان نسب دار را رفعت مى دهد؟! (نه این گونه نیست) لیكن حضرت باریتعالى با تأكید مى گوید:


«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ (زمر / 9)؛ آیا آنان كه مى دانند و آنان كه نمى دانند با هم برابرند؟».



خداوند متعال همانطور كه مؤمن را بر غیر مؤ من مقدم مى دارد،« مؤ من عالم» را بر« مؤ من غیر عالم» برترى داده است . و باز خداوند است كه مى فرماید: «خداوند مؤمنان اهل علم را درجاتى ، برترى مى دهد» آیا خداوند گفته است که خداوند نجیب زادگان و شریفان نسب دار را رفعت مى دهد؟!


پس چرا از احترام و تجلیل من نسبت به این عالم كه مورد بزرگداشت خدا نیز هست رنجیده شده اید؟


شكستى كه این مرد به آن ناصبى با دلایل و براهین (قاطع) داد از هر شرافت مبنى بر نسب و تبار، بالاتر و برتر است .


دلایل و حجت هاى امام ، حاضرین را خاموش كرد لیكن یكى از بنى عباس حاضر در جلسه همچنان بر موضع نادرست خویش پافشارى كرد و گفت :


یابن رسول اللّه ! شما این مرد را بر ما مقدم داشتى و ما را پایین تر از او به حساب آوردى در صورتى كه او مانند ما نسبى چنین روشن و درخشان ندارد و از صدر اسلام تاكنون آن را كه نسبى شریف تر داشته باشد بر دیگران مقدم مى دارند... .


منطق این شخص عباسى ، منطقى سست و بى بنیاد است كه اسلام بدان كمترین بهایى نمى دهد، اسلام متوجه ارزش هاى والایى است كه هرگز چنین افرادى تصور آن را هم ندارند و به گوششان نخورده است . لذا حضرت طبق اصل قرآنى :« ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (نحل / 125) و دستور:« كَلِمُوا  النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقُولِهِم » براى قانع كردن وى راه دیگرى در پیش گرفت و گفت :


«سبحان اللّه ! آیا عباس كه از بنى هاشم بود با ابوبكر تیمى بیعت نكرد؟ آیا عبداللّه بن عباس پدر خلفاى عباسى و از خاندان بنى هاشم ، كارگزار عمر بن خطاب از بنى عدى نبود؟ پس چرا عمر افراد خارج از خاندان قریش را وارد شوراى شش نفره كرد (برای بیعت) ولى عباس را كه هاشمى و قرشى بود وارد شورا ننمود؟!


پس اگر برتر شمردن غیر هاشمى بر هاشمیان نادرست است، باید بیعت كردن عباس با ابوبكر و كارگزارى عبداللّه بن عباس براى عمر را محكوم كنى و اگر آن كار اشكالى نداشت این مورد هم مانند آن روا خواهد بود...».


حضرت كه دیده بود دلایل قرآنى او را قانع نكرد از بیعت جدش عباس با ابوبكر و كارگزارى عبداللّه بن عباس براى عمر در حالى كه این دو خلیفه از نظر نسب به پاى عباس و فرزندش نمى رسیدند استفاده كرد و این نمونه كامل «الزموهم بما التزموا به» است .


سرانجام مرد معترض که تاب این استدلالات را نیاورد، خاموش گشت و دیگر دم نزد.



بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان






منبع: الاحتجاج طبرسى، ج2، ص454؛ به نقل از کتاب «زندگانی امام علی الهادی علیه السلام»، باقر شریف قرشی.

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:6 - 0 تشکر 455068

دعوت یا تبعید امام به سامرا؟


امام هادی

بدیهى است با ترسى كه خلفاى ستمگر از نفوذ ائمه علیهم السلام در جامعه و توجه و علاقه مردم به آن بزرگواران ، داشتند ممكن نبود دست از امامان بزرگوار ما بردارند و آنان را به حال خود بگذارند.


در مورد متوكّل اضافه بر این هراس كه دامنگیر همه گذشتگان او بود؛ كینه و دشمنى ویژه اش نسبت به خاندان امیرمومنان علیه السلام نیز بر مخالفت و سخت گیریش مى افزود؛ به همین جهت بر آن شد كه امام هادى علیه السلام را از مدینه نزد خود بیاورد و از نزدیك مراقب او باشد.


متوكّل در سال 243 هجرى امام را محترمانه از مدینه به سامرّا تبعید كرد و آن گرامى را در منزلى در كنار اردوگاه نظامى خویش جاى داد. امام تا پایان عمر یعنى تا سال 254 در همان محل اقامت داشت و او همواره امام را تحت مراقبت شدید خود نگهداشت ، خلفاى پس از او نیز یكى پس از دیگرى آن بزرگوار را زیر نظر داشتند تا آنگاه كه به شهادت رسید.(1)


جریان تبعید امام بدین گونه بود كه در زمان متوكّل شخصى به نام عبدالله بن محمد متصدى امور نظامى و نماز در مدینه بود. او به آزار امام هادى علیه السلام مى پرداخت و نزد متوكّل از آن گرامى سعایت مى كرد. امام از سعایت او مطلع شد و در نامه اى ، دروغ و دشمنى عبدالله بن محمد را به متوكّل تذكر داد. متوكّل دستور داد به نامه امام پاسخ دهند و او را محترمانه به سامرّا دعوت كنند.



در مورد متوكّل اضافه بر این هراس كه دامنگیر همه گذشتگان او بود؛ كینه و دشمنى ویژه اش نسبت به خاندان امیرمومنان علیه السلام نیز بر مخالفت و سخت گیریش مى افزود؛ به همین جهت بر آن شد كه امام هادى علیه السلام را از مدینه نزد خود بیاورد و از نزدیك مراقب او باشد



متن پاسخى كه به امام نوشتند چنین است :

بسم الله الرحمن الرحیم


اما بعد همانا امیر مقام شما را مى شناسد و خویشاوندیت را مراعات مى كند و حقت را لازم مى داند... امیر، عبدالله بن محمد را به جهت جهالتش به حق شما و بى احترامى و اتهام نسبت به شما از مقامش در مدینه عزل كرد. امیر مى داند شما از این اتهامات بركنار هستید و در گفتار و كردار نیكتان صدق نیت دارید و خود را براى انجام موارد اتهام آماده نكرده اید، و به جاى او محمد بن فضل را قرار داد و به او دستور اكرام و احترام و اطاعت از فرمان و نظر شما را داده است . ولى امیر مشتاق شماست و دوست دارد با شما تجدید عهد نماید.


امام هادی

پس اگر شما هم ملاقات و ماندن نزد او را دوست دارید، خود و هر كس از اهل بیت و دوستان و خادمان را كه مایل هستید برگزینید و در فرصت و وقت مناسب به سوى ما بیایید، وقت سفر و توقف در بین راه و انتخاب راه همه به اختیار شماست .


اگر مایل باشید یحیى بن هرثمه ، دوست امیر و سپاهیانش در خدمت شما حركت كنند، هر طور صلاح بدانید، به او دستور داده ام از شما اطاعت نماید.


پس از خدا طلب خیر كن تا امیر را ملاقات كنى . هیچ كس از برادران و فرزندان و افراد خاندان و نزدیكانش نزد او از شما عزیزتر نیست . والسلام


بدون تردید امام از سوء نیت متوكّل آگاه بود؛ ولى چاره اى جز رفتن به سامرّا نداشت ، زیرا سرباز زدن از دعوت متوكّل ، سندى براى سعایت كنندگان مى شد و متوكّل را بیشتر تحریك مى كرد و بهانه مناسبى به دست او مى داد. گواه آن كه امام از نیات متوكّل آگاه بوده و ناچار به این سفر رفت چنانكه خود بعدها در سامرّا مى فرمود:


مرا از مدینه با اكراه به سامرّا آوردند(2).


به هر حال امام نامه را دریافت كرد و عازم سامرّا شد. یحیى بن هرثمه نیز با آن گرامى همراه بود. و چون به سامرّا رسیدند، متوكّل نگذاشت امام همان روز داخل شهر شود و دستور داد او را در جاى نامناسبى به نام ((خان الصعالیك )) كه جایگاه گدایان و مستمندان بود جاى دهند. آن روز امام در آن جا ماند، آنگاه متوكّل خانه اى جداگانه براى آن حضرت در نظر گرفت و امام را به آنجا منتقل ساخت و به ظاهر او را مورد احترام قرار داد و پنهانى در صدد تضعیف و بدنام كردن امام بود؛ ولى توانایى آن را نداشت (3).


آن حضرت رنج هاى بسیار دید؛ به ویژه از سوى متوكّل همواره مورد تهدید و آزار قرار مى گرفت و با خطر رو به رو بود.


سرانجام حكومت ننگین متوكّل پایان یافت و به تحریك پسرش ، منتصر، گروهى از سپاهیان ترك ، او را به همراه وزیرش فتح بن خاقان در حالى كه به عیش و میگسارى مشغول بودند به قتل رساندند(4)و جهان را از وجود پلیدش پاك ساختند.



پس از مستعین ، معتز، پسر متوكّل و برادر منتصر خلافت را به دست گرفت رفتار او نیز نسبت به علویان بسیار بد بود در حكومت او گروهى از علویان كشته یا مسموم شدند و امام هادى علیه السلام نیز در زمان او به شهادت رسید



منتصر، صبح همان شبى كه متوكّل به قتل رسید، خلافت را در دست گرفت و دستور داد برخى از كاخ ‌هاى پدرش را خراب كردند(5) او نسبت به علویان آزارى نداشت و راءفت و عطوفت از خود نشان داد و اجازه داد به زیارت قبر امام حسین علیه السلام بروند و به آنان نیكى و احسان مى كرد(6)و نیز دستور داد فدك را به اولاد امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بازگردانند و اوقاف مربوط به آل ابى طالب را آزاد سازند(7).

پس از او پسرعمویش مستعین ، نوه معتصم ، به خلافت رسید و همان روش ‍ خلفاى سابق را در پیش گرفت ؛ در حكومت او گروهى از علویان قیام كردند و كشته شدند.



مستعین در برابر شورش سپاهیان ترك خود نتوانست مقاومت كند و شورشیان معتز را از زندان بیرون آوردند و با او بیعت كردند. كار معتز بالا گرفت و سرانجام مستعین حاضر به صلح با معتز شد و معتز به ظاهر با او صلح كرد و او را به سامرّا فراخواند و فرمان داد در بین راه او را كشتند(8).


مستعین دست برخى از نزدیكان خود و سران ترك را در حیف و میل بیت المال باز گذاشته بود(9)و نسبت به امامان معصوم علیهم السلام ما رفتارى بسیار ناروا داشت ، بنابر برخى روایات مورد نفرین امام حسن عسكرى علیه السلام قرار گرفت و از بین رفت(10).


پس از مستعین ، معتز، پسر متوكّل و برادر منتصر خلافت را به دست گرفت رفتار او نیز نسبت به علویان بسیار بد بود در حكومت او گروهى از علویان كشته یا مسموم شدند و امام هادى علیه السلام نیز در زمان او به شهادت رسید.


معتز سرانجام با شورش سران ترك و دیگران روبه رو شد و شورشیان او را از كار بركنار كرده و پس از ضرب و جرح در سردابى افكندند و در آن مسدود ساختند تا در همانجا به هلاكت رسید(11).



پی نوشت ها:


1- الفصول المهمة ابن صباغ مالكى ، ص 283.


2- بحارالانوار، ج 50، ص 129.


3- ارشاد مفید، ص 314 - 313؛ الفصول المهمة ابن صباغ مالكى ، ص 281 - 279 و نورالابصار شبلنجى ، ص 182.


4- تتمة المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 342 - 341.


5- تتمة المنتهى ، ص 243.


6- تتمة المختصر فى اخبار البشر: ج 1، ص 343.


7- تتمة المنتهى : ص 244.


8- المختصر فى اخبار البشر: ج 2، ص 44 - 42.


9- المختصر فى اخبار البشر: ج 2، ص 43 - 42؛ تاریخ یعقوبى : ج 2، ص 499؛ تتمة المنتهى : ص 246.


10- بحارالانوار، ج 50، ص 249.


11- تتمة المنتهى : ص 254 - 252؛ والمختصر فى اخبار البشر: ج 2، ص 45.



بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان









منابع:


چهره هاى درخشان سامرّاء ،حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ؛ نوشته على ربانى خلخالى

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:10 - 0 تشکر 455070

امام نقی - از مشرق تا مغرب فرشتگان مسلح



امام هادی

جلسه عیش و نوش بهم ریخت


مسعودى در ((مروج الذهب )) مى نویسد:



به متوكّل گزارش دادند كه امام هادى علیه السلام در منزلش نامه ها و سلاح هایى دارد كه شیعیان قم برایش فرستاده اند و او تصمیم دارد بر دولت و حكومت متوكّل قیام كند.


متوكّل عده اى از ماموران ترك را به خانه حضرت اعزام كرد، آنان شبانه به خانه حضرتش هجوم آوردند و همه جاى خانه را تفتیش كردند و چیزى نیافتند. آنها امام هادى علیه السلام را تنها در اتاقى دیدند كه در به روى خود بسته و لباس پشمینه اى بر تن دارد و بر روى ریگ ها نشسته و به عبادت خداوند متعال و قرائت آیاتى از قرآن مشغول است.


امام هادى علیه السلام را با همان حال به نزد متوكّل بردند و به او گفتند: در خانه وى چیزى نیافتیم جز آن كه دیدیم رو به قبله نشسته و مشغول قرائت قرآن بود.



متوكّل كه مجلس شرابى تشكیل داده و نشسته بود، آن حضرت را بزرگ شمرد و تعظیم نمود و در كنار خود جاى داد و آن جامى كه در دستش بود به آن حضرت تعارف كرد(!!)


امام هادى علیه السلام فرمود: سوگند به خدا! هرگز گوشت و خونم با چنین چیزى آمیخته نشده ، عذر مرا بپذیر.


متوكّل عذر حضرت را پذیرفت و دست از او برداشت ، آنگاه گفت: شعرى بخوان .


حضرت فرمود: من كم شعر مى خوانم .


گفت : باید بخوانى .




متوكّل كه مجلس شرابى تشكیل داده و نشسته بود، آن حضرت را بزرگ شمرد و تعظیم نمود و در كنار خود جاى داد و آن جامى كه در دستش بود به آن حضرت تعارف كرد(!!)امام هادى علیه السلام فرمود: سوگند به خدا! هرگز گوشت و خونم با چنین چیزى آمیخته نشده



امام هادى علیه السلام این اشعار را خواند:



باتو على قلل الاجبال تحرسهم                   غلب الرجال فلم تنفعهم القلل


ظواستنزلوا بعد عز عن معاقلهم                     فاودعوا حفرا یا بئس ما نزلوا


ناداهم صارخ من بعد دفنهم                         این الاءساور و التّیجان و الحلل ؟


این الوجوه التى كانت محجبة                     من دونها تضرب الاستار و الكلل ؟


قد طال ما اكلوا دهر! و ماشربوا                    فاصبحوا الیوم بعدا الاكل قد اكلوا


فاصفح القبر عنهم حین سائلهم                  تلك الوجوه علیها الدّود تنتقل



بر قله هاى كوه ها شب را به روز آوردند، در حالى كه مردان نیرومند از آنان پاسدارى مى كردند، ولى قله ها نتوانستند آنها را از خطر مرگ نجات دهند.


آنان پس از عزت از جایگاه هاى امن خویش به پایین كشیده شدند و در گودى هاى گور جایشان دادند، به چه جایگاه ناپسندى فرود آمدند.


امام هادی

آنگاه كه در گورها دفن شدند فریادگرى فریاد برآورد: كجاست آن دست بندها و تاج ها و لباسهاى فاخر؟


كجاست آن چهره هایى كه در ناز و نعمت پروریده شدند و به خاطر آنها پرده ها مى آویختند؟


گور به جاى آنان با زبان فصیح پاسخ مى دهد: اكنون بر آن چهره ها كرم ها راه مى روند. آنان روزگارى به خوردن مشغول بودند، ولى اینك خودشان خورده مى شوند.


راوى مى گوید: وقتى متوكّل این اشعار را شنید، منقلب شد و گریست به گونه اى كه صورتش از اشك چشمش خیس شد، حاضران در مجلس هم گریستند. آنگاه متوكّل چهارهزار دینار به امام هادى علیه السلام تقدیم كرد و آن حضرت را با احترام به منزلش بازگرداند.


كراجكى در كتاب ((كنز)) در ادامه این روایت چنین مى نویسد:


وقتى متوكّل این اشعار را شنید، دگرگون شد و جام شراب بر زمین زد و مجلس عیش و نوش در این روز به هم خورد.(1)



شیحه اسب


در كتاب ((الصراط المستقیم )) آمده است :


احمد بن هارون گوید: من خدمت امام هادى علیه السلام بودم ، حضرت از اسب فرود آمد تا چیزى بنویسد. در این هنگام اسب سه بار شیحه كشید.


امام هادى علیه السلام به زبان فارسى به او فرمود: برو فلان جا، بول و غایط نموده و برگرد.


اسب چنین نمود. من شاهد این صحنه بودم ، شیطان در دلم وسوسه نمود و این امر را بزرگ شمردم .


در این حال امام هادى علیه السلام رو به من كرد و فرمود: این امر را بزرگ نشمار، چرا كه خداوند براى آل محمد علیهم السلام بزرگتر از آنچه به حضرت داوود و سلیمان علیهماالسلام داده ، عنایت فرموده است (2).



حضرت فرمود:ما با دنیاى شما كارى نداریم ، ما مشغول به امر جهان آخرت هستیم ، بر تو بیمى از من - از آنچه گمان كرده اى - نیست .منظور حضرت این بود كه اگر گمان مى كنى ما بر تو خروج مى كنیم از این خیال ، راحت باش ما این اراده را نداریم


عظمت و جلالت باشكوه


قطب راوندى رحمة الله مى نویسد:


متوكّل - با واثق - به لشكر خود دستور داد كه نود هزار از اتراك را كه در سامرّا بودند - هر كدام توبره اسب خود را از گِل سرخ پر كنند و در میان بیابان وسیعى در موضعى روى هم بریزند.


آنان دستور خلیفه را اجرا كردند و به منزله كوه بزرگى شد، آن گاه بالاى آن رفت و و حضرت امام هادى علیه السلام را نیز به آنجا طلبید و دستور داد كه لشكریان با زینت و مسلح حاضر باشند و غرضش آن بود كه شوكت و اقتدار خود را بنماید؛ چرا كه از حضرت امام هادى علیه السلام خائف بود و مبادا آن حضرت اراده خروج نماید. آنگاه رو به امام هادى علیه السلام كرد و گفت : شما را به این جا خواستم تا لشكریان مرا مشاهده كنى .


حضرت فرمود:


و هل ترید ان اعرض علیك عسكرى .


آیا مى خواهى من هم لشكر خود را بر تو ظاهر كنم ؟


عرض كرد: آرى .


حضرتش علیه السلام دعا كرد و فرمود: نگاه كن !


چون نظر كرد، دید بین آسمان و زمین از مشرق تا مغرب از فرشته پر است و همه مسلح هستند، خلیفه از وحشت بیهوش شد.


وقتى به هوش آمد، حضرت فرمود:


ما با دنیاى شما كارى نداریم ، ما مشغول به امر جهان آخرت هستیم ، بر تو بیمى از من - از آنچه گمان كرده اى - نیست .


منظور حضرت این بود كه اگر گمان مى كنى ما بر تو خروج مى كنیم از این خیال ، راحت باش ما این اراده را نداریم .



پی نوشت ها:


1- برگرفته از ترجمه كتاب ارزشمند قطره اى از دریاى فضایل اهل بیت علیهم السلام : ج 2، ص 740.


2- قطره اى از دریاى فضائل اهل بیت علیهم السلام : ج 2، ص 741 - 743.





بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان






منبع:


چهره هاى درخشان سامرّاء  ،حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ؛ نوشته على ربانى خلخالى


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:12 - 0 تشکر 455071

عنایت امام علی نقی به دشمن



امام هادی

هیبت باشكوه


قطب راوندى رحمة الله مى نویسد:


فضل بن احمد، كاتب معتزّ بالله گوید: روزى با معتزّ به مجلس متوكّل وارد شدیم ، دیدیم غضب آلود و پریشان است . او به فتح بن خاقان گفت : به خدا! او را خواهم كشت ، چرا كه به دولت من تفرقه مى افكند.


آنگاه دستور داد چهار نفر از غلامان جلف را حاضر كردند و آن ها را در پى حضرت فرستاد.


ناگاه امام هادى علیه السلام وارد شد، لب هاى مباركش به دعا حركت مى كرد و ابدا اثر اضطراب و وحشت در آن حضرت علیه السلام نبود. چون نظر متوكّل بر آن حضرت افتاد یك مرتبه خود را از تخت به زیر افكند و به استقبال حضرت شتافت و با اضطراب او را در برگرفت ، دست هاى مبارك و میان دو دیده اش را بوسید و شمشیرى را كه در دستش بود به زمین انداخت و گفت : اى آقاى من ! اى بهترین خلق خدا! براى چه در این وقت آمده اى ؟


حضرت فرمود: پیك تو آمد و گفت : متوكّل تو را طلبیده است .


متوكّل گفت : آن زنازاده دروغ گفته است ، اى آقاى من ! به همان جایى كه آمدى بازگرد!


آنگاه گفت : اى فتح بن خاقان ! اى عبدالله ! اى معتز! آقاى خودتان و آقاى مرا بدرقه كنید.



امام هادى علیه السلام وارد شد، لب هاى مباركش به دعا حركت مى كرد و ابدا اثر اضطراب و وحشت در آن حضرت علیه السلام نبود. چون نظر متوكّل بر آن حضرت افتاد یك مرتبه خود را از تخت به زیر افكند و به استقبال حضرت شتافت و با اضطراب او را در برگرفت ، دست هاى مبارك و میان دو دیده اش را بوسید و شمشیرى را كه در دستش بود به زمین انداخت



وقتى نظر آن غلامان خزر بر آن حضرت علیه السلام افتاد؛ همگى نزد آن حضرت بر زمین افتادند. و بر حضرتش تعظیم كردند.

وقتى امام هادى علیه السلام بیرون رفت . متوكّل غلامان را طلبید و به مترجم گفت : از آنها سوال كن چرا از امر من اطاعت نكردند؟


گفتند: چون آن بزرگوار نمایان شد از مهابتش بى اختیار شدیم ، دیدیم در اطراف او بیش از صد شمشیر برهنه و شمشیردار ایستاده اند، مشاهده این وضع مانع شد كه از امر تو اطاعت كنیم و دل ما پر از خوف و رعب شد.


متوكّل رو به فتح نمود و گفت : این امام توست و خندید.


فتح به خاطر آن بلایى كه از آن حضرت گذشت شادمان شد و خدا را حمد نمود.




امام هادی

عنایت به دشمن


در روایتى آمده است : متوكّل گرفتار دمل و قرحه اى شد به طورى كه مشرف به مرگ شد و كسى جرات نمى كرد كه بر آن دمل نیشتر بزند.


مادرش نذر كرد كه اگر پسرم از این مرض شفا یابد، پول زیادى را براى امام هادى علیه السلام بفرستد. این در حالى بود كه طبیبان و جراحان از درمان متوكّل عاجز و متحیر شده بودند.


در این میان فتح بن خاقان كه انیس، طبیب، وزیر و مشیر متوكّل بود گفت: اگر از ابوالحسن مى پرسیدید، خوب بود. شاید او دارو و علاجى براى این دمل بفرماید.


كسى را نزد امام هادى علیه السلام فرستادند، آن حضرت فرمود:


خذوا كسب الغنم و دقّقوه بماء الورد و وضعوه على الخراج ، فانّه نافع باذن الله ان شاءالله تعالى .


پشكل گوسفند را در گلاب نرم كرده ، بر دملش گذارید كه نافع است ان شاءالله .


چون فرستاده برگشت و آن دوا را گفت : حضار شروع كردند به خندیدن و استهزاء نمودن .


فتح بن خاقان گفت : این دستور اگر نفع نداشته باشد، ضرر هم ندارد و باید امتحان كرد، من امیدوارم نافع باشد.


پس طبق دستور حضرتش عمل كردند و مرهم را روى دمل قرار دادند، طولى نكشید كه فورى درد تسكین یافت و متوكّل خوابید و با فاصله كمى دمل سر باز كرد و زخم خوب شد و متوكّل از مرگ نجات یافت .


مادرش خوشحال شد و مبلغ دوهزار دینار در كیسه گذاشت و مهر نموده ، خدمت آن حضرت فرستاد.


وقتى متوكّل خوب شد و چند روزى از این حادثه گذشت ، دشمنان اهل بیت علیهم السلام به قصد سخن چینى به متوكّل گفتند: ابوالحسن علیه السلام مال و سلاح بسیار تدارك دیده و به فكر خروج است .



پس طبق دستور حضرتش عمل كردند و مرهم را روى دمل قرار دادند، طولى نكشید كه فورى درد تسكین یافت و متوكّل خوابید و با فاصله كمى دمل سر باز كرد و زخم خوب شد و متوكّل از مرگ نجات یافت



متوكّل باور كرد و به سعید حاجب امر نمود كه شبانه و بى خبر، به خانه آن حضرت بروند و هر مال و سلاحى كه دیدند بیاورند.

نصف شب سعید حاجب با جمعى به خانه امام هادى علیه السلام ریختند و چون تاریك بود راه را گم كردند و متحیر بودند كه ناگاه آن حضرت صدا زد: اى سعید! صبر كن تا چراغ بیاورم و خود حضرت راهنمایى نمود، سعید دید حضرت لباس پشمى پوشیده و روى حصیرى مشغول نماز است .



حضرت فرمود: بگرد و تفحص كن .


سعید گشت و در طاقچه كیسه اى دید كه به مهر مادر متوكّل مهر شده بود. سعید آن را نزد متوكّل آورد و او در مورد آن كیسه از مادرش سوال كرد.


گفت : هنگام بیمارى تو من به حضرت متوسل شده و براى تو نذر كرده بودم .



متوكّل نیز كیسه اى اضافه كرد و نزد آن حضرت فرستاد و عذرخواهى كرد(كشف الغمة ، فصول المهمة ، حدیقة الشیعة ، ص 614، منتهى الآمال : ص 255 و 256.).




بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان










منبع:


چهره هاى درخشان سامرّاء ، حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ؛ نوشته على ربانى خلخالى


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:14 - 0 تشکر 455073

گوشه اى از كرامت ها و شگفتى هاى امام هادى(علی نقی) علیه السلام


امام هادی

امامان معصوم علیهم السلام به جهت مقام عصمت و امامت ، از ارتباط ویژه با خداى متعال و جهان غیب برخوردار بوده اند و مانند پیامبران الهى معجزات و كراماتى داشته اند كه مؤیّد مقام امامت و ارتباط آنان با خدا مى بود. نمونه هایى از علم و قدرت الهى آن بزرگواران در موارد مناسب - باذن الله - بروز و ظهور مى كرد، و موجب پرورش و تربیت پیروان و اطمینان خاطر آنان مى شد و نیز حجت و دلیل آشكارى بر حقانیت آن گرامیان محسوب مى گردید.


از امام هادى علیه السلام نیز كرامات و معجزات بسیارى مشاهده شد که چند نمونه را ذكر مى كنیم .



آغاز امامت


امام هادى علیه السلام پس از شهادت پدر گرامیش ، در سن هشت سالگى بر مسند امامت قرار گرفت و این خود از روشن ترین كرامات و معجزات است ؛ چرا كه حیازت چنین مقام و مسئولیت خطیرى كه صرفا الهى است نه تنها از كودك كه حتى از مردان عاقل و بالغ نیز ساخته نیست . با توجه به این كه علما و محدثان شیعه پس از شهادت و درگذشت هر یك از ائمه در مسائل گوناگون به امام بعدى مراجعه مى نمودند و حتى گاهى او را آزمایش  مى كردند.


همچنین بزرگان از علویان و اقوام امام كه در سن كمال بودند به خانه امام رفت و آمد و با آن حضرت معاشرت داشتند؛ غیرممكن است جز به خواست و تایید خدا و جز در ارتباط با عصمت و علم و قدرت الهى ، كودكى بتواند این مقام و مسند را در دست بگیرد و به همه سوالات پاسخ صحیح دهد و در مشكلات رهبرى كامل نماید.



امام هادى علیه السلام پس از شهادت پدر گرامیش ، در سن هشت سالگى بر مسند امامت قرار گرفت و این خود از روشن ترین كرامات و معجزات است ؛ چرا كه حیازت چنین مقام و مسئولیت خطیرى كه صرفا الهى است نه تنها از كودك كه حتى از مردان عاقل و بالغ نیز ساخته نیست



بدیهى است كه حتى مردم عادى نیز كودك خردسال معمولى را از یك امام آگاه راهبر تمیز و تشخیص مى دهند.


اجراى تقدیرات الهى


خیران اسباطى مى گوید: از عراق به مدینه رفتم و خدمت امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم . آن گرامى از من پرسید: واثق چگونه بود؟


عرض كردم : فدایت شوم در عافیت بود و من از دیگران اطلاع و آگاهى بیشترى دارم ، زیرا هم اكنون از راه مى رسم .


فرمود: مردم مى گویند: او مرده است .


چون این موضوع را فرمود، دریافتم منظور از مردم خود امام مى باشد.


آن گاه به من فرمود: جعفر متوكّل چه كرد؟


عرض كردم : به بدترین وضعى در زندان بود.


فرمود: او خلیفه خواهد شد.


آنگاه فرمود: ابن زیّات چه كرد؟


عرض كردم : مردم با او بودند و امر، امر او بود.


فرمود: ریاست بر او شوم است .


سپس قدرى سكوت كرد و فرمود: چاره اى جز اجراى تقدیرات و احكام الهى نیست . اى خیران ! بدان كه واثق مرد، جعفر متوكّل بر جاى او نشست و ابن زیّات كشته شد.


عرض كردم : فدایت شوم چه وقت ؟


فرمود: شش روز پس از بیرون آمدن تو.


هنوز بیش از چند روز نگذشته بود كه قاصد متوكّل به مدینه رسید و جریان همان طور بود كه امام هادى علیه السلام فرموده بود.(ارشاد مفید، ص 309؛ الفصول المهمة ابن صباغ مالكى ، ص 279، با اندكى تفاوت ؛ نورالابصار شبلنجى ، ص 182.)



فرمود: اى پسر سعید! هنوز تو در معرفت ما در این پایه اى ؟! آنگاه حضرتش با دست مباركش اشاره فرمود، بستان هایى را با انواع ریاحین و باغ هاى معطر به اقسام میوه هایى دیدم كه نهرها جارى و قصرهاى مرتفع و غلامان و حوریان خوشرو كه تاكنون دیده نشده است . از مشاهده این احوال حیران و عقلم پریشان



هنوز تو در معرفت ما در این پایه اى ؟!

كلینى و ابن شهرآشوب اینگونه نقل كرده اند:


صالح بن سعید مى گوید: در سامرّا خدمت حضرت امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم .


آن جناب را در ((خان الصعالیك )) فرود آورده بودند. آن محل ، نزول فقرا و غریبان بى نام و نشان بود. با تاثر شدید عرض كردم : قربانت گردم ! این ستمكاران در همه امور سعى در اطفاى نور شما كردند تا آن كه شما را در چنین جایى وارد نمودند.


فرمود: اى پسر سعید! هنوز تو در معرفت ما در این پایه اى ؟!


آنگاه حضرتش با دست مباركش اشاره فرمود، بستان هایى را با انواع ریاحین و باغ هاى معطر به اقسام میوه هایى دیدم كه نهرها جارى و قصرهاى مرتفع و غلامان و حوریان خوشرو كه تاكنون دیده نشده است . از مشاهده این احوال حیران و عقلم پریشان شد.


حضرت فرمود: اى پسر سعید! این از آنِ ماست .



رفتار متفاوت


در كتاب ((مناقب )) آمده است :



سلیمه كاتب گوید: یكى از خطباى متوكّل ملقب به ((هریسه )) به متوكّل گفت : تو با هیچ كس آنگونه كه در مورد على بن محمد رفتار مى نمایى ، رفتار نمى كنى . وقتى او وارد خانه تو مى شود همه به او خدمت مى نمایند و همواره براى ورود او پرده را كنار مى زنند.


متوكّل به همه درباریان دستور داد كه براى آن حضرت خدمتى نكرده و پرده را كنار نزنند.


كسى خبر داد كه على بن محمد علیهماالسلام وارد خانه مى شود، پس كسى بر آن حضرت خدمت نكرده و پرده را در برابرش كنار نزد. وقتى امام هادى علیه السلام وارد شد، بادى وزید و پرده را كنار زد و حضرت وارد شد و موقع خروج هم ، چنین شد.


متوكّل گفت : پس از این براى او پرده ها را كنار بزنید، دیگر نمى خواهم باد براى او پرده را كنار بزند.






بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان










منبع:


چهره هاى درخشان سامرّاء ، حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ، نوشته ؛ على ربانى خلخالى


قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 30/2/1391 - 16:15 - 0 تشکر 455074

روز خشنودى و رضا-داستانی از امام نقی علیه السلام



امام هادی

سپاس از نعمت ها


ابوهاشم جعفرى مى گوید: یك بار فقر شدیدى به من روى آورد، خدمت امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم و چون اجازه دادند نشستم .


فرمود: اى اباهاشم ! شكر كدام یك از نعمت هاى خدا را كه به تو عطا فرموده ، مى توانى به جاى آورى ؟


من سكوت كردم و ندانستم چه بگویم .


امام علیه السلام خود فرمود: خدا به تو ایمان عطا كرد و به جهت آن بدنت را از آتش دوزخ بازداشت . خدا به تو صحت و عافیت عطا كرد و تو را بر اطاعت خود یارى فرمود. خدا به تو قناعت عطا كرد و بدین وسیله آبروى تو را حفظ نمود.


آنگاه فرمود: اى اباهاشم ! من به این مطلب آغاز كردم ؛ چون گمان مى كنم تو مى خواهى از كسى كه این همه نعمت به تو عطا كرده است نزد من شكوه كنى . من دستور دادم صد دینار طلا به تو بدهند، آن را بگیر(1).



روح خشنودى


شیخ طوسى رحمة الله مى نویسد: ابوموسى عیسى بن احمد بن عیسى بن المنصور گوید:


روزى خدمت امام هادى علیه السلام مشرف شدم ، عرض كردم : اى آقاى من ! این مرد - یعنى متوكّل - مرا از خود دور گردانید و روزى مرا قطع كرده و از من ملول شده است . من علت آن را فقط به واسطه آن كه از ارادتم به خدمت شما و ملازمت من به شما آگاه شده نمى دانم . پس هرگاه از او خواهشى فرمایى كه او قبول كند تفضل فرما و آن خواهش را براى من قرار ده .


فرمود: اى اباهاشم ! شكر كدام یك از نعمت هاى خدا را كه به تو عطا فرموده ، مى توانى به جاى آورى ؟


من سكوت كردم و ندانستم چه بگویم .



امام علیه السلام خود فرمود: خدا به تو ایمان عطا كرد و به جهت آن بدنت را از آتش دوزخ بازداشت . خدا به تو صحت و عافیت عطا كرد و تو را بر اطاعت خود یارى فرمود. خدا به تو قناعت عطا كرد و بدین وسیله آبروى تو را حفظ نمود



حضرت فرمود: درست خواهد شد ان شاءالله .

چون شب فرارسید چند نفر از جانب متوكّل پى در پى به طلب من آمدند و مرا نزد متوكّل بردند. هنگامى كه نزدیك منزل متوكّل رسیدم ، دیدم فتح بن خاقان كنار در سرا ایستاده است . گفت : اى مرد! شب در منزل خود قرار نمى گیرى ، ما را به زحمت مى اندازى ؟ متوكّل به جهت طلب تو مرا به رنج و سختى افكنده است .


من نزد متوكّل داخل شدم . او را بر فراش خود دیدم . گفت : اى ابوموسى ! آیا ما از تو غفلت مى كنیم یا تو ما را فراموش مى كنى و حقوق خود را یاد نمى آورى . الحال بگو چه در نزد ما داشتى ؟


گفتم : فلان صله و عطا و رزق فلانى و چند چیزى نام بردم .


امام هادی

متوكّل دستور داد: آنها را به چندین برابر به من بدهند.


به فتح بن خاقان گفتم : آیا امام هادى علیه السلام به این جا آمده بود؟


گفت : نه .


گفتم : آیا نامه اى براى متوكّل نوشته بود؟


گفت : نه .


وقتى بیرون آمدم و از آن جا دور شدم ، فتح پشت سر من آمد و گفت : شك ندارم كه تو از امام هادى علیه السلام دعایى طلب كرده اى پس براى من نیز از او دعایى بخواه .


وقتى خدمت آن حضرت رسیدم ، فرمود: اى ابوموسى !


هذا وجه الرّضا.


این روز خشنودى و رضا است .


گفتم : بلى به بركت تو اى سید من ! ولى به من گفتند: شما نزد او نرفتید و از او خواهش نفرمودید.


فرمود: خداوند تعالى مى داند كه ما در مهمات فقط به او پناه مى بریم و در سختى ها و بلاها فقط بر او توكل مى كنیم . او ما را عادت داده كه هرگاه از او سؤال كنیم ، اجابت فرماید و بیم آن داریم كه اگر از حق تعالى عدول كنیم ، خدا نیز از ما عدول فرماید.(2)



وقتى بیرون آمدم و از آن جا دور شدم ، فتح پشت سر من آمد و گفت : شك ندارم كه تو از امام هادى علیه السلام دعایى طلب كرده اى پس براى من نیز از او دعایى بخواه . وقتى خدمت آن حضرت رسیدم ، فرمود: اى ابوموسى ! هذا وجه الرّضا. این روز خشنودى و رضا است


پرداخت بدهى سنگین


شیخ اربلى رحمة الله مى نویسد:


روزى امام هادى علیه السلام از سامرّا جهت امر مهمى به طرف قریه اى رفت . مرد اعرابى به طلب آن حضرت به سامرّا آمد.


گفتند: حضرت به فلان قریه رفته است .


آن عرب به قصد آن حضرت به آن قریه رفت . چون به خدمت آن جناب رسید، حضرت از او پرسید: چه حاجت دارى ؟


گفت : من مرد عربى از متمسكین به ولایت جدّت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام هستم . گرفتار بدهكارى سنگینى شده ام كه كسى جز تو آن را ادا نمى كند.


فرمود: خوش باش و شاد باش .


آنگاه مرد عرب در همان جا ماند، هنگامى كه صبح شد حضرت به او فرمود:


من نیز حاجتى به تو دارم كه تو را به خدا قسم كه خلاف آن انجام ندهى .


اعرابى گفت : مخالفت نمى كنم .


آن حضرت به خط خود نامه اى نوشت و در آن اعتراف كرد كه به اعرابى بدهكار است و مقدار آن را در آن نامه تعیین كرده بود كه زیادتر از دینى كه او داشت و فرمود: این نامه را بگیر. وقتى من به سامرّا رسیدم ، نزد من بیا در آن هنگامى كه نزد من جماعتى از مردم باشند و این وجه را از من مطالبه نما و بر من تندى كن و تو را به خدا قسم كه خلاف این نكنى .


عرب گفت : چنین كنم و نامه را گرفت .


آنگاه كه حضرتش به سامرّا رسید، و نزد آن حضرت جماعت بسیارى از اصحاب خلیفه و غیرایشان حاضر شدند. مرد عرب آمد و آن نامه را بیرون آورد و بدهى خود را مطالبه كرد و همان گونه كه حضرت به او امر فرموده بود، رفتار كرد.


حضرت به نرمى و ملایمت با او تكلم كرد و عذرخواهى نمود و وعده داد كه وفا خواهم كرد و تو را خوشحال خواهم ساخت .


این خبر به متوكّل رسید. دستور داد كه سى هزار درهم به آن حضرت بپردازند.


وقتى آن پول ها به آن حضرت رسید، گذاشت تا آن مرد آمد. فرمود: این مبلغ را بگیر و دین خود را ادا كن و مابقى آن را خرج اهل و عیال خود كن و ما را معذور دار.


اعرابى گفت : یابن رسول الله ! به خدا سوگند! آرزوى من كمتر از یك سوم این مال بود، ولى الله اعلم حیث یجعل رسالته . آن مبلغ را گرفت و رفت(3).



پی نوشت ها:


1- بحارالانوار، ج 50، ص 129.


2- منتهى الآمال : ج 2، ص 370.


3- منتهى الآمال : ج 2، ص 363.



بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان









منبع:


چهره هاى درخشان سامرّاء ، حضرت امام هادى و امام عسكرى علیهماالسلام ؛ نوشته على ربانى خلخالى

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.