• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن روانشناسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
روانشناسي (بازدید: 8473)
يکشنبه 17/2/1391 - 13:42 -0 تشکر 451345
کلیدهای موفقیت ( استاد فرهنگ)

در این تاپیک قصد داریم کلیدهای موفقیت را با هم مرور کنیم.
این سلسله مقالات برداشتی است از کلاس " تکنیک های موفقیت" استاد شاهین فرهنگ که در تابستان سال 1385 در فرهنگسرای پرسش اصفهان برگزار شد.
حتما همراه ما باشید .
(منبع:banki.ir )

خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 21/6/1391 - 11:10 - 0 تشکر 558720




دور و بر ما یعنی خود ما




-----------------------------------





دوستان عزیز من و شما با چه چیزی محیط پیرامونمون رو درک می کنیم؟

حواس پنج گانه.
لمس می کنیم. می بینیم. می شنویم. گوش می کنیم. می چشیم.


آیا حواس پنج گانه قادر به درک همه چیز هست؟


مثلا من الان میتونم هوا رو ناز کنم و لمسش کنیم.


مثلا بگم "وای چه هوای نازی!!!" دوستان عزیز آنچه که ما می تونیم با حواس مون درکش کنیم بهش می گیم "متراکم" یا "پر تراکم".


مثلا من میتونم تخته ی کلاس رو ببنم و حسش کنم پس تخته از نظر علم فیزیک متراکم یا پرتراکم است. ولی هیچ کدوم از ما نمی تونیم هوا رو ببینیم پس هوا از نظر علم فیزیک کم تراکم است. الان من دارم به چیزی فکر می کنم آیا کسی از شما می تونه فکر من رو ببینه؟
پس فکر من کم تراکم است.



یه قانونی داریم به نام "قانون جذب".
قانون جذب میگه که هر کم تراکمی به دنبال جذب پر تراکم مشابه خودش می گردد.




خوب طبق قانون جذب وقتی من به ماشین فکر می کنم (فکر من کم تراکم است) خود ماشین (پرتراکم است) را جذب می کنم.


دوستان گفتیم "قانون جذب" نگفتین "نظریه ی جذب".


قانون یعنی چیزی که صحت و سقمش مشخص شده است.




انیشتین میگه "تا چیزی حرکت نکند، هیچ اتفاقی نمی افتد" همه ی اتفاقات عالم ناشی از حرکت است. نظر انیشتین رو فیزیک کاملا پذیرفته. قبلا هم گفتیم که از بدن ما انرژی هایی ساطع میشه و حرکت می کنند و می روند و بر می گردند و در مسیر رفت و برگشت اتفاقاتی رو شکل می دهند.


انرژی های ما در شکل کم تراکم در کائنات حرکت می کند و در این مسیر پر تراکم مشابه خودشون رو جذب می کنن. انرژی های من و شما در عالم گسترش پیدا می کنند و به واسطه ی رفت و آمد شون در عالم، زندگی من و شما رو گسترش میدن.


افکار من و شما زندگی من و شما رو شکل میده چون به محض اینکه به چیزی فکر می کنیم، چه مثبت و چه منفی، انرژی ما با بار مثبت و منفی به سمت اون چیز حرکت می کند. انرژی های من و شما دائم در حال تبادل اطلاعات هستند. این جزو آخرین یافته های فیزیک در دنیاست و این تبادل اطلاعات بین انرژی ها خیلی چیزها رو شکل میده.







و اما سه نکته ی مهم درباره ی انرژی:





1) در هر فکر من و شما یک حس نهفته است. ممکن است دو نفر به یک موضوع یکسان فکر کنند ولی با دو حس متفاوت و کاملا جدا! یکی با حس مثبت و یکی با حس منفی.
آن چیزی که عامل اساسی جذب انرژی های من و شماست حسی است که در پشت فکر مون قرار دارد و نه خود فکر.


مثال:
یه نفر می خواد عبارات تاکیدی بگه. میگه "روز به روز من به خونه مورد نظرم نزدیک تر می شوم." اگر حس خوبی نسبت به این جمله داشته باشه (یعنی وقتی جمله رو میگه از بیان این جمله لذت ببره) قانون جذب اتفاق می افتد. انرژی کم تراکم دنبال جذب انرژی پر تراکم مشابه خود میره. (برای این فرد میشه خونه) اما اگر حس خوبی نسبت به این جمله نداشته باشه، فکر قوی زیاد خوب کار نمی کنه.


یادتونه در بحث عبارات تاکیدی چند تا شرط گذاشتیم. یکیش این بود که عبارات تاکیدی باید به جان و دل تون بشینه و بچسبه! باید کیف کنید ازش! خلاصه باید با عبارت حال کنید! و دلیل اینکه می گفتیم عبارت رو خوتون باید پیدا کنید این بود که هیچ کس به غیر از خود شما نمی تواند بفهمد که چه عبارتی حس قشنگی رو در شما به وجود میاره.



2) سرعت جذب پر تراکم ها ارتباط مستقیمی دارد با باور من و شما.


هر چه باور قوی تر، قدرت جذب قوی تر. یکی میگه "من روز به روز به خونه ام نزدیک تر می شوم" بعد تو دلش میگه "ای بابا؛ با حلوا حلوا که دهن شیرین نمیشه!" این شخص ممکن است به سختی به خواسته اش برسه.



3) انرژی که شما می فرستید، آنچه را که جذب می کند، بسیار پر رنگ تر از آن انرژی است که شما فرستاده بودید.


یه انرژی منفی میفرستی، سه ماه درگیری منفی پیدا می کنی. یه انرژی مثبت می فرستی، سه ماه همین جوری پشت سر هم برات نعمت میاد. یکی از قوانین کائنات این است که آنچه که می کاری کمتر و آنچه که درو می کنی بیشتر است.


اگر دانه ی گندمی بکاری، خوشه ای درو می کنی که کلی دانه ی گندم در خودش داره. اگر تخم هندوانه ای بکاری، از این تخم بوته ای بیرون میاد که این بوته هفت هشت تا هنداوانه دارد و هر کدوم از این هندوانه ها چهل پنجاه تا تخم درمیاد.


پس این طور نیست که من یه انرژی منفی بدم و انرژیم یه دونه دردسر جذب کنه یا یه انرژی مثبت بدم و کائنات یه لطف بهم بکنه.







خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 21/6/1391 - 11:18 - 0 تشکر 558723





و اما بحث اصلی!




بذارید ببینیم که چطور میشه در دنیایی که 6.5 نیم میلیارد جمعیت داره، یک نفر میشه همسر بنده! فرقی نمی کنه که همسر من از کدوم شهر دنیا باشه (تهران، تبریز، اصفهان، پاریس، لس آنجلس و ...) چطور میشه که توی این همه آدم این شخص میشه همسر بنده؟


چطور میشه که در این 6.5 میلیارد نفر، 10 یا 20 نفر میشن رفقای صمیمی من؟


مولانا شعر قشنگی دارد:


ای بسا عیبی که بینی در کسان ... خوی تو باشد در آن ها ای فلان
اندر ایشان تافته هستی تو ... از نفاق و ظلم و بد مستی تو



مولانا میگه عیبی که از اطرافیان میگیری، چه بسا دونه دونه ی این ها، عیب های خودت باشه! و دقیقا این مطلب درست است! چیزی است که امروز فیزیک کوانتوم این رو اثبات کرده است. ما آدم هایی رو به سمت خود مون جذب می کنیم که پر تراکم خودمون هستند.


مثلا من بچه که بودم همچین یه هوا با مادرم لجبازی می کردم. فقط یه هوا!


انرژی های ما می گردن و دنبال یه آدم سوپر لجباز ِ لجبازپور ِ لجباز نسب ِ لجباز زاده ی لجبازیان ِ........ انرژی ها یه لجبازی برام میارن که من حالم از لجبازی بهم بخوره! اگر من 20 درصد لجباز باشم، انرژی من دنبال جذب یه آدم 200 درصد لجبازه!


اگر من 30 درصد مهربون باشم، انرژی من دنبال جذب یه آدم 300 درصد مهربونه!!! (وای که چه مزه ای میده)



یکی برای دوستش تعریف می کرد:


- میدونی من چطور ازدواج کردم؟
- نه!
- من با مامانم اینا رفته بودیم کفش بخریم، خب!
- خب!
- اونم با مامانش اینا اومده بود کفش بخره، خب!
- خب!!
- من تو ویترین گفتم "مامان کفش شماره ی 18"، خب!

- خب!!!
- اونم گفت "مامان کفش 180"، خب!
- خب!!!!
- من به خودم گفتم "وای چه تفاهمی، فرق ما فقط یه صفره، صفر هم که ارزشی نداره" خب!
- خب!!!!!
- توی مغازه من نشستم رو صندلی این وری، اونم نشست رو صندلی اون وری، خب!
- خب!!!!!!
- کفشها رو که آوردن، همین که ما دولا شدیم پاشنه ی کفش ها رو بکشیم، چشامون گره خرد تو هم و شدیم زن و شوهر!





دوست من کسی که وارد زندگی ما می شود، شانسی نیست! یه نفر وارد زندگی من و شما می شود که پرتراکم تفکرات و رفتار ها و احساسات خود ماست. هر انرژی ای در کائنات در به در جذب متراکم خودش است.


بعضی ها می پرسن که "آقای فرهنگ به نظر شما همسر آینده من کی میشه؟" بهشون میگم "یکی مثل خودت ضرب در N !"
اگه اهل دروغ و حقه بازی هستی احتمالا یکی از طایفه هند جگر خوار!


شاید پیش خودتون بگید که بر عکسه یا اینکه مثلا فلان زن و شوهر رو می شناسید که این قضیه در مورد شون صادق نیست. اجازه بدید این بحث رو به آخر برسونیم، در طی بحث یه آزمایش هایی داریم که ثابت می کنیم که این قضیه کاملا صادق است!



ورود یک آدم فوق العاده بی تعهد در زندگی ما دلیل کم تعهدی ماست در زندگی.
بعضی ها کیسه زباله میگیرن تو دستشون و توی خیابون راه میوفتن:
- اه اه اه اه!
- چیه؟
- آقا همه ی عالم رو مگس گرفته!
- خوب معلومه تا موقعی که کیسه زباله گرفتی دستت، همه ی مگس ها شماره موبایل میدن!
کسی که انتظار گل می کشد باید بوی گل بدهد.
مگه میشه با زباله راه بیوفتی بعد منتظر پروانه باشی! با زباله مگس میاد!



ما کسی رو جذب می کنیم که شبیه خودمان است. بعضی ها تا حالا هشت بار ازدواج کردن و یکی از یکی بی ریخت تر. بعد میرن مشاوره میگن "اقای فرهنگ به نظرتون نهمی رو قبول کنیم؟" متاسفانه باید بگیم که اگر تو 900 تا ازدواج هم بکنی باز هم بی ریخت میشه. میدونی چرا؟


چون تو آدم هایی رو جذب می کنی که شکل خودت هستن. تو وقتی از نفر اول جدا شدی فقط همه ی تقصیر ها رو انداختی گردن او و خودت شدی علیه السلام! و تو همون آدم قبلی هستی و انرژی های تو یکی پررنگ تر از خودت رو برات میارن! باز هم زندگیت بی ریخت می مونه.


عزیزم تا تو این هستی ازدواج هات بی ریخت می ماند. مگر اینکه تو عوض بشی تا انرژی هات چیز دیگری را به سوی تو جذب کند. آقا و خانم هایی که میخواید ازدواج کنید و دنبال شریک خوبی می گردید، لطفا خوبی ها رو زندگی کنید. الکی هم شعار نده.


انرژی های تو اتوماتیک میرن برات خوب ها رو جذب می کنن. تو فقط خوبی ها رو زندگی کن. آدم هایی به سمت ما جذب می شوند که مثل آینه تفکرات ما را به سمت خودمان باز بتابانند. بعضی ها میگن "این چه قانونیه! خوب اگه من 20 درصد لجبازم کائنات یه 2 درصد لجباز گیرم بندازه! چرا 200 درصد؟!"


اگر تو بد باشی کائنات یه بدتر از خودت رو می فرسته سراغت که از اون بدی حالت بهم بخوره. به دختر خانم می گیم که "دوست من این چه داستانیه که فکر می کنی دختری که دوست پسر نداشته باشه بی کلاسه و بی پرستیژه؟! و اگه شیش تا دوست پسر داشته باشی دیگه کارت خیلی درسته؟!"


میگه "نه شیش تا رو گذاشتم سر کار! اینقدر باحاله!" بعد با یه پسری ازدواج می کنه و سه ماه بعد میاد برای مشاوره و میگه که "آقای فرهنگ با یه پسری ازدواج کردم 60 تا دوست دختر داره!" می گیم که "خوب منطقیه! تو قبلش شیش تا دوست پسر داشتی! خیلی واضحه!"



خوبی ها رو زندگی کن عزیز من اگر بد باشی یه نفر خیلی بد وارد زندگیت میشه که تو اون بدی رو بالا بیاری و بفهمی اشتباه کردی. اگر خوب باشی یه نفر در اون زمینه وارد زندگی تو میشه که تو در اون زمینه پر رنگ تر بشی.


تو که 20 درصد مهربان باشی یه 200 درصد مهربان میاد توی زندگیت که بهت نشون بده که اگه از این بهتر باشی چقدر عالیه! به واسطه ی 200 درصد مهربان بودن او، تو هم مهربان تر بشی.
او می شود ذره بین که مثبت ها و منفی ها رو نشونم بده که منفی ها را ترک کنم و مثبت ها رو تقویت کنم.

خوب آقای فرهنگ دلیل حضور اون آدم در زندگی من پیدا شد. اون آدم در زندگی من اومده که در دونه دونه ویژگی های مثبت و منفی من، پر رنگ و پر متراکم من باشد. حالا من تو زندگی اون چه کار می کنم؟



خیلی ساده است.



او پر رنگ ویژگی های شماست، شما پر رنگ ویژگی های او. اینکه میگن خدا در و تخته رو باهم جور میکنه، جور جور جور جور جور جوره! دختر خانمی که میاد میگه "من قوم و قبیله و خانواده ام تصمیم گرفتن من با پسر عموم ازدواج کنم". ما این حرف رو از او قبول نمی کنیم. قبل از این که کسی برای تو تصمیم بگیرد، هاله های انرژی تو این تصمیم رو گرفتن که تو با پسر عموت که پررنگ تو بود، ازدواج کنی.


حالا هاله های انرژی هوشمندانه رفتاری رو می کنن که پدرت مجبورت کنه به ازدواج با پسر عموت! چرا همه به پسر عموشون ازدواج نمی کنن؟ اون یکی هم تو قوم و قبیله است. توی اجباره ولی با پسر داییش ازدواج می کنه! چون پررنگ این یکی پسر دایی است. هاله ها اتفاقاتی رو رقم میزنه که تو با پسر داییت ازدواج کنی. اصلا ربطی به اون زوره نداره.

دوست من من پر تراکم او هستم و او پر تراکم من. من 20 درصد لجبازم او 200 درصد لجباز است و او 20 درصد دروغگو است و من 200 درصد دروغگو هستم.



بعضی ها میگن "خوب اگه اینجوری باشه وقتی من 20 درصد لجبازم، او 200 درصد لجباز است و وقتی او می خواهد یه شریک زندگی پیدا کنه، اون 200 درصد لجباز، کسی که وارد زندگیش میشه باید 2000 درصد لجباز باشه؟"



نه خیر غلطه. این طور نیست. چرا؟

چون طبق قانون جذب کم تراکم ها، پر تراکم ها رو جذب می کنن. پرتراکم ها سراغ متراکم تر از خودشون نمیرن. 20 درصد 200 درصد رو جذب می کنه چون 20 کم تراکمه و 200 پرتراکم ولی اون 200 که پرتراکم دیگه نمیره پرتراکم تر از خودش رو جذب کنه.



دقیقا در زمینه هایی که شما ضعیف هستید اون قویه. جایی که شما یکم مثبت هستید او خیلی مثبت است. جایی که او یکم منفی است شما خیلی منفی هستید. ما جذب آدم هایی می شیم که با ما هم خوانی دارند. این هم نوایی در همه ی عالم دیده میشه.



دانشمندان آزمایش جالبی رو انجام دادند. دو پیانو را در دو طرف سالنی که 2000 نفر ظرفیت دارد قرار دادن. یکی رو این طرف سالن و اون یکی رو اون طرف. و بعد مثلا کلید هشتم از سمت چپ (کار نداریم که موسیقی دان ها به اون کلید چی میگن) رو فشار دادن.



می دونیم که زیر کلید های پیانو سیمی هست که صدا رو تولید می کنه. خیلی جالب است که وقتی سیم هشتم به ارتعاش در میامد در آن یکی پیانو هم دقیقا سیم هشتم به صدا در میومد!  طبیعت به شدت هم نوایی دارد.

میدونم بحث طولانی شد ولی لازم بود که به یک باره گفته بشه!






خدا در همین نزدیکی است
سه شنبه 21/6/1391 - 23:37 - 0 تشکر 559000

خیلی ممنونم از هیون گرامی

خیلی  زحمت  کشیدن  برای این  تاپیک مفید

در مورد اون صفحات   اول  که مثبت اندیشی  بود   تنها   دلیلش گرفتن  نتیجش بود که در ما باور  ایجاد کنه چون  با تلقین به خود این موضوع   تقریبا  در  ما   رسوخ میکنه  مثل همون  تغییر عادت که ممکنه مفید  باشه.

قانون  جذب و ضمیر   ناخودآگاه هم همهپیش نیاز  و  تصویر و  نمادی از نتایج حاصله هستن.

خدای بزرگ هزاران ابزار  برای  رسیدن به  موفقیت برای ما گذاشته...کفران  نعمت ما  فقط  به  زبون نیست...همین  استفاده نکردن از این  همه موهبت خودش کفر نعمته

تشکر از هیون  گرامی

بسیار  زیبا بود

من از اين كوه بالا خواهم رفت.ميگويند ارتفاعش زياد است.راهش طولاني و شيب دار است,پر از صخره و صعود به آن بيش از حد دشوار است.كارخودم است.از آن بالا خواهم رفت.به زودي مرا خواهي ديد كه از قله برايتان دست تكان ميدهم يا از فرط تلاش بر دامنه جان ميسپارم

دوشنبه 27/6/1391 - 12:19 - 0 تشکر 560359

با سلام خدمت دوستان 

با تشکر از سلطان اضداد گرامی بابت توجهشون به این مبحث، واقعا خداوند رموز موفقت فراوانی را به ما از طریق فطرت و دین آموزش داده که با باور به آنها و عمل به این اصول حتما زندگی موفق تری خواهیم داشت 



خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 27/6/1391 - 12:26 - 0 تشکر 560364



می خوام حرفی هایی رو که زدم اثبات کنم. همه قلم کاغذ ها جلوتون و این جدولی رو که میبینید بکشید تا اثبات کنم شما لنگه ی خودتون رو جذب کردید.





به این نکات قبل از پر کردن جدول توجه کنید :


1- نفر اولی که می نویسید اگر متاهلید باید همسرتون باشه ، به اینکه دوستش دارید یا ندارید کاری نداریم ، همین که همسر یا نامزد و یا اصلا همسر سابق شماست ، کافی است که اسم اون تو جدول بیاد.



2- و اما نفرات بعدی جدول:
چهار، پنج نفر از صمیمی ترین دوستان تون رو می نویسید. وقتی میگم دوست صمیمی، یعنی کسی که باهاش راحت هستید. ممکنه کسی باشه که بگه "من مادرم دوست بسیار صمیمی منه" پس اسم مادرش رو وارد کنه. خلاصه چهار پنج نفر رو که با شما رابطه ی صمیمی دارند رو بنویسید، مهم نیست که با شما نسبت دارد یا ندارد!

3- خوب حالا پنج شش تا صفت مثبت و منفی بارز هر شخص رو جلوی اسمش بنویسید.  صفت هایی که خیلی بارز است. مثلا همه میگن فلانی دروغگو است پس جلوی اسمش زیر صفات منفی این شخص می نویسید "دروغ گو"!
تبصره: اگر شما نظرتون اینه که فلان دوستتون "دروغ گو" است، اگر چه تمام دنیا بگن "صادق" است، لطفا نظر خودتون رو بنویسید و کار نداشته باشید بقیه چی میگن!



4- دوستان در مورد اشخاص جدول تون قضاوت نکنید ها، میخوام که فقط صفات بارز شون رو بنویسید! البته بگم نظر خودتون هم خیلی مهمه ولی بدون قضاوت! خوب جدول رو تکمیل کنید تا بعد بگم چی کار می خوایم بکنیم



حالا خواهید دید که ما چطور با رفتار مون آدم های عین خود مون رو جذب می کنیم!



5- الان یه خط زیر جدولت بکش و توی یه صفحه یا یه جای سفید دیگه یه جدول بکش که دو ستون داشته باشد. یک ستون رو بالاش بنویس "صفات مثبت" و یکی رو هم بنویس "صفات منفی". حالا میخوام که برگردید به جدول اولی و صفات رو با هم جمع بزنید!



مثلا من برای اولین نفر نوشته بودم "مهربان" و بعد میرم سراغ نفرات بعد که ببینم آیا کلمه ی "مهربان" باز هم تکرار شده یه نه. مثلا توی جدول من 4 تا "مهربان" هست، بعد توی جدول دومی زیر "صفات مثبت" می نویسم "مهربان 4 بار". مثلا توی جدول اول می بینید که "صادق" رو فقط یک بار نوشتید پس توی جدول دوم هم می نویسید "صادق 1 بار".
لطف کنید به همین روش صفات مثبت و منفی رو جمع بزنید.

میخوام چند دقیقه با خود مون رو راست باشیم و نقاب ها مون رو بر داریم. خودمونیم دیگه! یه جدولی نوشتیم که مال خودمونه و طوری نوشتیم که کسی نفهمه! اگر در ابتدا من از شما می خواستم که شخصیت خودتون رو با کم رنگی و پر رنگی و مثبت و منفی بنویسید، این جمع بندی که الان کردید می شد شخصیت خود شما!

مثلا:
5 تا مهربان
2 تا صادق
1 دروغگو
3 تا لجباز

یعنی اینکه شما خیلی مهربانی؛ صادق هم هستی ولی یکم هم دروغ میگی و لجبازی هم می کنی! این جمع بندی که کردید، جمع بندی شخصیت خود شما است! لطف کنید به خودتون یکم نگاه کنید!



امام صادق (ع) روایتی دارند که باید با آب طلا نوشته بشه!
اما صادق (ع) فرمودند: "اگر می خواهید کسی را بشناسید او را از روی دوستش بشناسید.
"





توصیه کنم به خانم ها:
آقایونی که میان خواستگاری تون، بیش از اینکه خانواده تون برن روی آقا تحقیق کنن، بگید برن روی دوست های آقا تحقیق کنن چون معمولا آقایون روز خاستگاری فیلم بازی می کنن. میاد اونجا میشینه میگه "شما خوبین؟ مامان تون اینا خوبن؟ بابا اینا چطورن؟ خیلی ممنون مرسی من پرتقال نمی خورم ها"


شما هم انگشت به دهن که آقا چقدر با کلاسه! حالا برو دوستاش رو ببین؛ دوست هاش، خودشن! عین خودشن! اگه دیدی دوستش داره تو خیابون لات بازی در میاره نگو "این برای اینکه اصلاح بکنه، با این رفیق شده!"
من قول میدم که خودش هم این کاره است.


خواهید دید که جریان از این هم جالب تر میشه و خواهید دید که اتفاق ها چطور با این انرژی ها رخ میدن!










خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 27/6/1391 - 12:32 - 0 تشکر 560371


دوستان عزیز کسانی در زندگی ما وارد می شوند، کسانی در مسیر ما قرار می گیرند که:



1) مثل آینه خودمون رو به ما نشون بدن.
بگن تو خودت هم این کاره ای! مثبت یا منفی! تو خودت هم از این کار ها کردی! و بگن که اگه ناخالصی داری درستش کن و اگه خلوص داری بیشترش کن!






2) ممکنه بعضی ها بگن که "صد درصد این جمع بندی، مخالف با شخصیت من است!".
کسانی وارد زندگی ما می شوند که به دلیل حساسیت مون، اون ها رو جذب می کنیم. حساسیت در هر چیزی، در قیافه ی ظاهری یا در رفتار و باطن و روح و روان. یه خانمی تهران تعریف می کرد می گفت:
" من از بچه گی از مرد های پر مو بدم میومد. هر جا همچین مردی رو می دیدم به مامانم می گفتم اییییییییییی نگاش کن! حالا یه شوهری گیرم اومده صد رحمت به گوریل!"
گفتم میدونی چرا این اتفاق افتاده؟

چون از بچگیت گفتی "اه اهه اههه اهههه اههههه اهههههه ....." و انرژی های تو رفتن و گشتن پشم آلو ترین فرد رو برات پیدا کردن و اون شخص شده شوهرت. گاهی وقت ها به خاطر حساسیت مون، کسانی رو جذب می کنیم که اصلا هم با ما هم خوان نیستند. توی قسمت عدم حساسیت این رو توضیح دادیم.






3) گاهی وقت ها کسانی وارد زندگی ما می شوند که 180 درجه با ما فرق دارن تا بشن وسیله ی امتحان الهی برای رشد ما، به کمال رسیدن ما و رفاقت ما با خدا!
مثل زن امام حسن (ع) که سم میده به امام معصوم و امام رو می کشه.









نکته ی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مهم: موارد دو و سه در کمتر از 5 درصد کل موارد هستن. در 95 درصد موارد ما کسانی رو جذب می کنیم که 1 هستن.



ما این قضیه رو کاملا بررسی کردیم و بارها آمار گرفتیم. حالا ما اگه از اول استثناء ها رو می گفتیم همه فکر می کردن که استثناء هستن! نه عزیز من، اگر دیدی همسرت بده و دوستت بده، اولین جایی که باید بهش شک کنی خودت هستی.








خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 27/6/1391 - 13:35 - 0 تشکر 560393


مهم    مهم     مهم 



- - -  - - - - - - - - - - - - 








و اما تا اینجا من گفتم که حضور آدم ها در زندگی من و شما اتفاقی نیست! حالا می خوایم بگیم هیچ رویدادی در زندگی ما تصادفی شکل نمی گیرد! طبق قانون جذب رویداد هایی جذب زندگی ما می شوند که ما حواس مون رو به اون رویداد جلب کردیم.






قدرت جذب در حسی است که در فکر ما نهفته است.





وقتی میگی "خسته نباشین" چی رو جذب می کنیم؟ خستگی رو


 وقتی میگی "به مشکلاتت فکر نکن" چی رو جذب می کنیم؟ مشکل رو


 وقتی به یکی میگی "نیمه پر لیوان رو ببین!"، دقیقا داری بهش میگی به نیمه ی خالی لیوان فکر کن!


 این غلط ترین توصیه است! نیمی از لیوان پر از آب است و نیمی از لیوان پر از هواست! ما باید بگیم همه ی لیوان رو ببین! اصلا خالی وجود نداره! وقتی میگن نیمه پر لیوان رو ببین، ذهن تو خودکار داره کشیده میشه به جذب دردسر!



"عصبانی نشو"
"عجله نکن"
"با قیچی بازی نکن"
"دیر نکنی ها"
همه ی اینها یعنی جذب دردسر!





این ها باعث میشه که ما چیزی رو جذب کنیم که بهش تمایل نداریم. من و شما باید یاد بگیریم به جای اینکه ذهن مون رو درگیر چیز هایی بکنیم که نمی خواهیم، ذهن مون رو معطوف کنیم به چیز هایی که می خواهیم. ما چیزی رو جذب می کنیم که فکر ما روی اون متمرکز شده باشه و متاسفانه فکر ما معمولا روی منفی ها متمرکز است.



تو رو به خدا جذب درد سر بسه! تو رو به خدا بلا خواهی از کائنات بسه! مشکلات در درون ذهن من و شماست. و بذارین طنز بزرگ زندگی رو براتون تعریف کنم.
طنز تلخ و بزرگ زندگی من و شما اینه:



"مشکل رو در ذهن مون خلق می کنیم و انرژی هامون رو به دنبال جذب اون مشکل می فرستیم!"



ما خالق درد سر هامون هستیم. من اصلا و ابدا سیاسی نیستم ولی بذارید یه مثال بزنم که ببینید ما خودمون برای خودمون دردسر ایجاد می کنیم. لطفا برداشت سیاسی هم نکنید!
ما داریم بحث تکنیک های موفقیت می کنیم. آقای احمدی نژاد رییس جمهور شد. وزارت بهداشت در اولین اطلاعیه هایی که داد گفت "مردم سبزی نخورید، وبا شیوع پیدا کرده".



من رفته بودم یکی از میادین تره بار میوه بخرم. یه خانمی حدود شاید 15 کیلو سبزی خرید! یه خانم دیگه ای بهش گفت "آخه خانم این چه کاریه که می کنی! خطرناکه ها! می میری ها!" خانمه برگشت گفت: "ولشون کن پدر سوخته ها! دروغ میگن! بمیرن همشون! این فلان فلان شده ها میخان حواس ما رو به سبزی پرت کنن، نفهمیم احمدی نژاد چی کار می کنه!"



خوب دوستان مرغ پخته هم تو قابلمه می خنده به این حرف! من سه روز تو خونه داشتم فکر می کردم "رابطه ی سبزی و احمدی نژاد چیه؟!" دیدم با هیچ چسبی این دو تا به هم نمی چسبن.



خوب عزیز من وبا اومده، نخور دیگه. حالا احمدی نژاد بخواد یه کاری بکنه باید تو رو سرگرم به سبزی بکنه! این آدم با فکر منفیش و ارسال انرژی منفیش داره چی رو برای خودش جذب میکنه؟ دردسر را.

سوال:
آیا در شهر شما گرانی و تورم هست یا نیست؟

هر کی بگه نیست، دروغ میگه، این که نباشه مگر در خواب، یه واقعیته که هست! ولی اگر ما شروع کنیم به فحش دادن، آیا قیمت ها میاد پایین می کنه؟

مثلا یه کلاس برگزار کنیم و توش هی فحش بدیم، بعد به آخر جلسه که برسیم، مردم بیان بگن خدا خیر تون بده شما 200 نفر با این کلاسی که برگزار کردید و فحش هایی که دادید باعث شدید که گوشت بشه کیلویی 5 هزار تومان!

اگه میشه بگید تا به جای یکی، 4 تا کلاس بگذاریم ؟ بعد اون وقت گوشت میشه کیلویی هزار تومان! اصلا یه کلاس کمه، یه دوره راه می ندازیم تا گوشت صلواتی بشه!

دوست من ! فحش من و شما که چیزی رو کم زیاد نمی کنه. آدم های این دوره و زمونه فکر می کنن وقتی که میرن تو مهمونی، هر چی بیشتر فحش بدن، فهم و درک سیاسی شون بیشتر! مثلا اگه اون به 6 تا نماینده مجلس فحش میده، من برای اینکه بگم سواد سیاسیم بیشتر به 10 تا وزیر فحش میدم!



یعنی دیگه من چقدر با سوادم! خوب عزیز من فحش تو که به کسی نمیرسه! مثلا من اگه به یه وزیر فحش بدم چی از اون کم میشه؟! هیچی؛ فقط انرژی منفی من میره و برام درد سر میاره. ما خالق درد سر های خود مون هستیم!




صبح داره از درد خون شون میره سر کار:



-: داری میری کجا؟
+: دنبال بدبختی هام! کجا! میرم یه خاکی تو سرم کنم! میرم بمیرم! کجا! میرم قبرستون!
خوب برو، از در که میره بیرون با سر میره تو جوب.
+: دیدی گفتم! زندگی نیست! من باید برم کانادا!
کانادا هم که بره، توی جوب های کانادا میره.
عزیز من داستان یک جای دیگری است.
خیلی ساده است؛ داستان اینه که فکر منفی شما میره و درد سر و بلا رو برامون جذب می کنه.



توی بحث نگرانی مثال هایی رو که زدیدم رو یادتون هست؟ انرژی منفی نگرانی من شما باعث میشه دردسر ها رو جذب کنیم. مثال خانم صاحب خانه ای رو که به مستاجر ها فحش می داد رو یادتون بیارید!
به اون دوست مون گفتم که عزیز من تو الان پیش من وایسادی و داری به فحشی که امشب می خوری فکر می کنی! انرژی تو برات فحش جذب می کنه.
فکر به اهانت میره خود اهنت رو جذب می کنه.




ما آدم ها مثل کسی می مانیم که کلی پول میزاریم تو جیب مون و صبح تا شب میریم بازار و چیز هایی رو که دوست نداریم میخریم! شب هم میشینیم نگاه شون می کنیم و می گیم "آخه من که اینا رو دوست ندارم!"ما توی زندگی مون با انرژی هامون داریم چی رو جذب می کنیم؟



بلا و دردسر رو جذب می کنیم. انرژی ما درکائنات صرف خرید درد سر می شود. عکس این قضیه هم صادق است. خداوند در قرآن فرمودند: "شکر کن تا نعمتت را زیاد کنم". وقتی شکر می کنی انرژیت مثبت است یا منفی؟

مثبت؛ این انرژی مثبت دنبال جذب پر تراکم مثبت است. دنبال جذب نعمت و روزی است.








ادامه دارد .....






خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 9/7/1391 - 11:37 - 0 تشکر 563409






دوستان عزیز داشتیم از قانون جذب صحبت می کردیم. گفتیم که همه چیز انرژی داره. و حسی که پشت فکر ما هست، چیز ها رو برامون جذب می کنه. گفتیم باید اون چیز رو باور کنی که انرژیت قدرت جذبش بالا بره و سریع عمل کنه.






گفتیم در جذب، نسبت به آنچه که شما به آن فکر می کنید، آنچه که جذب می کنید بیشتر خواهد بود. گفتیم که ما آدم هایی رو جذب می کنیم که مشابه خود ما هستند و پر رنگ تر از ما هستن بنابراین اگر می خوای انسان خوبی وارد زندگیت بشه،( به عنوان شریک زندگی، به عنوان همکار، به عنوان هم کلاسی، به عنوان همسایه و ...) باید خوبی ها رو زندگی کنی.

هیچ چیز اتفاقی نیست.






اگر در آپارتمانی زندگی می کنی که تمام واحد های اون هر روز دعوا دارن، مطمئن باش انرژی خود شما این واحد رو برات پیدا کرده و مقرر کرده که شما در این واحد ساکن بشی. حالا اگر تو یه فردی شدی که آرامش رو زندگی کردی، خوبی رو زندگی کردی، اتوماتیک انرژی تو، تو را در جایی (محل کار، خانه، دانشگاه و ... ) می برند که همه چیز آرام و خوب است.






شریک زندگی ای پیدا می کنی که خوب و آرام است. پس خوبی ها رو زندگی کنید تا آدم های خوب رو بتونیم به سمت خودمون بکشیم.












دوستان من الان وارد این بحث میشیم که هیچ حادثه ای در زندگی من و شما اتفاقی نیست و تک تک حوادث را، ما، با فکر و ذهن مون ایجاد می کنیم و به وجود میاریم!

در حقیقت من امروز تعیین می کنم که فردا برام چه اتفاق هایی بیوفته.







دوستان عزیز


حرف ما اینه که ما آدم ها باید یاد بگیریم به آنچه که می خواهیم، فکر کنیم؛ نه به آنچه که نمی خواهیم! چون در هر دو صورت ما آن چیزی را جذب می کنیم انرژی ِ فکر شما به دنبال جذب آن چیز است. ما به جای اینکه به تنش ها فکر کنیم، باید خواسته هامون رو مورد توجه و در خط مقدم ذهن مون قرار بدیم.


دوستان در زمان جنگ، خیلی ها خودشون رو به هر طریقی که می شده می رسوندن به خط مقدم جبهه. به خاک ریز اول. خواستن هم باید این طوری باشه. خواسته اگه در خط مقدم ذهن قرار بگیرد ما به سادگی آن را جذب می کنیم.






و اگه این طور بشود، یه دفعه می بینیم که سر و کله ی یه چیز هایی تو زندگی مون پیدا میشه که سال ها انتظارش رو می کشیدیم. توی بحث ضمیر ناخودآگاه اشاره کردیم؛ رادیو رو روشن می کنی، مجری دقیقا داره پاسخ سوالی رو میده که ذهن تو به اون درگیره.






انرژی ها کاملا هوشمندانه، شما رو به سمت چیزی هدایت می کنن که بهشون فکر می کنید. اگر فکر کنی به چیزی که دوستش نداری، دقیقا آن رو جذب می کنی و اگر فکر کنی به چیزی که دوستش داری، دقیقا آن چیز رو جذب می کنی.





رویداد های زندگی من و شما آینه ای می شود که تفکرات ذهنی من و شما را به سمت ما باز بتاباند.







توی بحث ضمیر ناخود آگاه گفتم که:
- با دوست منفی رفاقت نکنید.
- صفحه حوادث مجله رو نخونید.
- فلان نوار رو گوش نکنید.
- فلان مجله رو نخونید.
- ....
چرا؟







چون دقیقا آن ها در کانون توجه قرار می گیرند و ما آن ها رو جذب می کنیم. شما چیزی رو در زندگی جذب می کنی که به آن چیز بیشتر فکر و توجه کنید. متاسفانه نوک ِ پیکان ِ فکری ما دائما به سمتی نشانه رفته که آن چیز رو نمی خوایم.










خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 9/7/1391 - 11:42 - 0 تشکر 563411



تلفن میزنه به مادرش:

- مامان چطوری؟

- مشکلی نداری؟

- جاییت درد نمی کنه؟

- ....

می بینید چقدر بامزه ایم!

با این کار مشکل و درد را برای مادرش خلق می کنه.


میگه:

- نمی خوام تحقیر بشم.

- نمی خوام مردم دستم بندازن.

- نمی خوام کسی مسخره ام کنه.

- ....

و دقیقا تحقیر میشه و دستش میندازن و مسخره اش می کنن.

.

.

به هر آنچه که فکر کنی، آن چیز رو جذب می کنید.

.

.

- از کارم متنفرم.

- از فلانی حالم بهم می خوره.

- می خوام از شر فلان چیز راحت بشم.

- خسته شدم از این زندگی.

- چقدر تو ترافیک بمونم.

- همه اش درد، همه اش بیماری.

- ...

و دقیقا این ها رو بیشتر توی زندگیش جذب می کنه.






دوست من وقتی من و شما به چیزی که نمی خواهیم فکر کنیم، دقیقا داریم به کائنات میگیم ما همین رو می خوایم. از نظر کائنات، ما به چیزی که فکر می کنیم، آن را می خواهیم.














یه دوست کاسبی تعریف می کرد:

"

من چک های برگشتیم رو، اون هایی که رو دستم باد کرده، گذاشتم زیر شیشه. هر کسی میاد و میخواد چک بده، این چک ها به من هشدار میده که، چک نگیری ها! کلاه سرت میره! پاس نمیشه ها!

"

گفتم تو داری دقیقا به کائنات میگی:

- من چک های برگشتی بیشتری رو می خوام.  - من آدم هایی رو می خوام که بیان و سرم کلاه بزارن.



دوست من به جای اینکه بذاری شون زیر شیشه، ببر و بده به خانمت و بگو "خانم این ها رو یه جایی بذار که دم دست باشه. همین روزاست که بنده های خدا میان بدهی شون رو بدن"

ولی وقتی میذاری شون زیر شیشه میز، انرژی های تو کلاهبرداری های بیشتری رو به سمتت جذب می کنن.


یکی میگه "انقدر بدم میاد از آدم هایی که فلان طور باشن!"

این شخص داره آدم های آن گونه رو جذب می کنه.







طرف میگه "فلان کار نشدنیه. اگر هم بشه انقدر دردسر داره!" این شخص داره برای رسیدن به آن خواسته، برای خودش جذب دردسر و سختی و بلا میکنه.


وقتی فکر می کنی که شرایط زندگی تو بد است، داری بدی های بیشتری رو به سمت زندگی جذب می کنی. وقتی افراد با من صحبت می کنن، دقت که می کنم می بینم تمام حرف هاشون از بدی ها و منفی ها و زشتی های زندگیشونه.




بیشتر در مورد بدی های دوستش میگه. بهشون میگم یه لیست بنویس از خوبی های دوستت و به خوبی های او فکر کن و ذهنت رو متوجه کارهای مثبت او بکن و به طرز خارق العاده ای خواهی دید که مثبت های او پر رنگ تر میشه.


اگر ما خودمون را با چیزی که نمی خوایم، رو در رو بکنیم، در واقع داریم کاری می کنیم که اون ها مثل یک سد محکم جلوی ما بایستند.


دختر خانمی که نامزد بود، یه نامه نوشته بود به من و ازم خواسته بودن که چطور می تونه زندگیش رو بهتر بکنه. چیزی که می نویسم واو به واو نامه ی ایشونه. ببینید که چطوری ما خودمون رو در زندگی بدبخت می کنیم!



ایشون نوشته بود که:


"

همیشه نگران بودم که آیا می توانم در کنار یک مرد، زندگی آرام و بی دغدغه ای داشته باشم؟! الان به جایی رسیده ام که فکر می کنم، محبت کردن، با احساس بودن و انسان بودن، اشتباه است! و از زندگی خسته شده ام. می ترسم که نتوانم زندگی آرام و پر احساسی داشته باشم. از عادی شدن زندگی بعد از یک مدت، از محو شدن عشق و محبت در زندگی، از اینکه در زندگی مشترکم شاهد این باشم که ذره ذره آب می شوم و از زندگی بدون امید و بدون تلاش بیزارم. همه به من می گویند با شرایط روحی بدت و اوضاع اقتصادی جامعه، فقط باید مثل یک ربات کار بکنی و دیگر زمانی برای زندگی و عشق ورزی باقی نمی ماند. من از این حالت بیزارم. از زندگی آینده ام می ترسم. از شروع زندگی هراس دارم. از تکراری بودن و یک نواخت بودن زندگی ام می ترسم.....




"

این آدم داره چی رو جذب می کنه؟


تمام درد سر های عالم رو به زندگیش جذب می کنه.



خوب بگو:

"


من دوست دارم زندگی عاشقانه ای داشته باشم. من دوست دارم همسر پر احساسی داشته باشم. من دوست دارم در زندگی آرام کنار همسرم، این رو داشته باشم ... اون رو داشته باشم ...."















خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 9/7/1391 - 11:47 - 0 تشکر 563413




باز هم تکرار می کنم. روی چیزی که می خواهی به آن برسی، متمرکز بشو؛ نه روی چیزی که نمی خوای به اون برسی! آگاهانه و با یک حس قشنگ و دلچسب، فکر کنم که از زندگیت چی می خوای؟ یادت باشد، انرژی تو آنچه را که به آن فکر می کنی برای تو جذب می کنه. چه فکر درست، چه فکر غلط! چه فکر مثبت، چه فکر منفی!









و وقتی به یک چیز مثبتی فکر کردی و از درون از این فکر مثبت لذت بردی، کائنات اون چیز رو برات پدیدار میکنه و جلوی چشمت نمایانش می کنه.







به جای اینکه فکر کنی به اینکه "نباید رفتارشون با من این طور باشه"، فکر به این که "رفتارشون باید با من چطور باشه." به جای اینکه به بدهی هات فکر کنی، به حس قشنگی فکر کن که بعد از پرداخت همه ی بدهی هات و پاس شدن اون چک ها داری. از الان خودت رو در اون عالم ببین.





به طرز کاملا شگفت انگیزی، علل و عواملی رقم می خوره که تمام چک های تو پاس بشه. به جای اینکه فکر کنی که این بیماری تو را از پا می ندازه، به آینده ی نزدیکی فکر کن که سالم هستی و پر انرژی و شاداب هستی و داری زندگی می کنی.



بعضی ها هم که انقدر بامزه ان که برای تفکرات منفی و غلطشون با دیگران شرط هم می بندن! این ها انقدر با حالن که آدم میخواد لپشون رو گاز بگیره!



- حالا ببین! اگه امروز یه اتفاقی نیوفتاد که حال ما رو بگیره! حالا ببین!

بعد هم که اتفاقه میوفته:

- دیدی! دیدی! می دونستم!

چی چیو میدونستم!

تو خودت داری با انرژیت اون اتفاق بد رو رقم میزنی.







- من که می دونم! امروز تو اداره با فلانی درگیر میشم! شرط! (دستش رو دراز می کنه که با همکارش شرط ببنده)

بعد که میزنن هم دیگه رو له می کنن:

- دیدی! دیدی گفتم!









-ما می تونیم این طور فکر کنیم که "نمی تونم!"، "نمیزارن!"، "نمیشه!" و تک تک این ها آفریده می شوند! زندگی من و شما آن گونه خواهد بود که ما آن رو خلق می کنیم. دوست من، زندگیت رو در آینه ی ذهن، درست خلق کن. به زندگی ایده آلت فکر کن.









خودت رو در اون زندگی احساس کن، مثلا ماهی ای که شناور در تنگ آب است. با عمق وجودت اون زندگی قشنگ رو حس کن و به انتظار معجزه بنشین. آن هم در زمان بسیار کوتاه، مثلا یک ماه! نه اینکه 10 سالی به انتظار بنشینی ها! نه! معجزه می کند در زمان بسیار کوتاه!









نتیجه ای که گرفتیم:

اتفاقات پیرامون ما به واسطه ی انرژی های ما رقم می خورد و شکل می گیرد. خودمون خالق اتفاق های زندگی فردا و پس فردا مون هستیم. پس لطفا اتفاقات رو خوب خلق کن.







خدا در همین نزدیکی است
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.