وقتی «وزارت» نشینان خواب هستند و «كپر»نشینان مات
پول بالیست ها...
راستی وزیر ورزش و جوانان آیا فرزند دم بخت دارد تا بداند هزینه اجاره یك خانه ۵۰متری در مناطق جنوب شهر چقدر است؟ آیا آمار بیكاری جوانان را روبروی میز اتاقش نصب كرده؟
اگر همین الان شماره تلفن یكی از فوتبالیست های محترم وطنی را بگیرید و از او بپرسید كه چه فصلی را دوست دارد، بجای بهار، تابستان، پائیز و زمستان، فی الفور به شما خواهد گفت كه فصل پنجم را بیشتر دوست دارد؛ یعنی فصل نقل و انتقالات! در این فصل، دروازه های بهشت زمینی بر روی آنان گشوده می شود؛ پرنده خوشبختی كه چند سالی است روی شانه هایشان جا خوش كرده و تنبل شده یك وجب هم تكان نمی خورد و پول است كه روی پول انباشته می شود.
البته قسمتی از این بهشت هم به دلال ها و قسمتی دیگر از آن به برخی مدیران و مربیان اختصاص دارد، خلاصه اینكه، بهشت زیر پای آنهاست. راهش نیز چندان پر از چاله و چوله نیست و ارتباط داشتن با چند مدیر، مربی و بازیكن كفایت می كند. برای ورود به بهشت زمینی راههای مختلفی وجود دارد كه در گزارش امروز به برخی از آن ورودی ها و برخی بی كفایتی ها در گرمای آزاردهنده اقتصادی كشور اشاره می كنیم:
ای كاش فقط این همه ریخت و پاش بیت المال فایده ای هم داشت اما آمار چیز دیگری می گوید و موفقیت های وحشتناك (؟!)تیم ملی فوتبال و سایر تیم های ورزشی و گاف های ستاره دار فوتبال كشورمان نشان می دهد كه به شكل مالی خیلی حرفه ای شده ایم اما در سطح استانداردهای بین المللی همانی بودیم كه بودیم!
سوت آغاز ۱-اگر فوتبالیست باشید و احیاناً در آلبوم عكس تان یك تصویر با شورت ورزشی از شما یافت شود، كارتان خیلی راحت است چون در آن صورت خیلی مهم نیست كه جنابعالی از لحاظ كیفی در چه سطحی باشید، مهم سمبه واسطه ها و دلال هایی است كه شما با آنها ارتباط دارید؛ فراخ ترین دروازه این بهشت زمینی پیش روی فوتبالیست ها قرار دارد و آنها در طرفه العینی می توانند جای پای خود را در یكی از تیم های لیگ برتری، دسته اولی، دسته دومی و... محكم كنند و پول خوبی به جیب بزنند.
۲-اگر روزنامه نگار یا خبرنگار هستید، به همان اندازه ای كه فوتبالیست ها فصل پنجم را دوست دارند، شما نیز می توانید از فرا رسیدن این فصل كیفور شوید و برای آینده خود برنامه ریزی كنید.
۳-اگر سرمربی یا مربی تشریف دارید كه نورعلی نور است چون حالا گوشت می ماند و گربه و لیستی كه قرار است مدیر محترم باشگاه شما با آن به خرید برود و نویسنده آن لیست نیز كسی نیست جز خود شخص شخیص شما!
۴-اگر شما مدیر باشگاه، سرپرست تیم، معاون درجه یك، معاون درجه دو و یا حتی پسرخاله مدیرعامل هستید، بروید و لذتش را ببرید چون حداقل در فوتبال این مملكت بازرسی و حسابرسی از سوی بالا سری ها به مثابه یك شوخی می ماند و در این عرصه هیچ كس كاری به دخل و خرج شما ندارد؟
البته این مقدمه كمی تا قسمتی طنازانه یك توضیح می خواهد و آن هم اشاره به بازیكنان، خبرنگاران، مربیان و مدیران شریفی است كه هر چند پر تعداد نیستند اما هنوز در این فضای آلوده اصول خود را می شناسند و بر آنها پایبندند. كه تعدادشان هم كم نیست اما كفه ترازو به نفعشان نبوده و نیست!
...حاتم طایی شدن آسان بود همچون سالهای گذشته فصل نقل و انتقالات فوتبال ایران از راه رسید و حالا نیز به خط پایان خود نزدیك است و باز هم شاهد ریخت و پاش هایی بودیم كه بعضی از آنها دود از كله هر شنونده و خواننده ای بلند می كند.
ضرب المثل «خرج كه از كیسه میهمان بود، حاتم طایی شدن آسان بود» مصداق بازار نقل و انتقالات فوتبال ایرانی است، فوتبالی كه «سردار» روی دست «حاجی» بلند می شود و بمب های او را یكی یكی خنثی می كند و «حاجی» هم كه قافیه را- حداقل در رسانه ها- باخته، سرمربی تازه وارد را كه همگان می دانند حاجی نقشی در احضار وی نداشت و حتی سایه اش را با تیر می زد، به عنوان پاتك و خنثی كننده بمب سردار می نامد و الی آخر... درست مثل بازی بچه ها كه این یكی می خواهد حال آن یكی را بگیرد و كسی زیاد به فكر خود بازی نیست. قصه این بازار فوتبالی هر سال شنیدنی تر از سال قبل می شود، علی الخصوص وقتی «عزیزخان» كنار رفته و دیگر كسی هم برای شاگرد مكتب «عزیزخان» یعنی دبیر محترم آن ستاد منشور كه حالا به ستاد نشر بیانیه و لیست منشوری ها عدول یافته تره خرد نمی كند!
شاید در این وانفسا، حرف حق همانی باشد كه مایلی كهن چند روز قبل وسط تیرباران سردار اردوگاه سرخ، به آن گریزی زد و گفت: «خدا از كسی كه سقف قرارداد را گذاشت نگذرد چون از همان اول معلوم بود كه این سقف، كف هم نیست و...!!»
سقف قرارداد ریخت روی سر فوتبال در این گیرودار كه نه سقفی مانده و نه كفی، آنچه مورد سؤال جامعه قرار می گیرد، منبع این ریخت و پاش ها است. مدیرعامل محترم پرسپولیس كه همچنان می گوید با پول فروش دروازه بان فصل قبل خود خرید می رود و به قول مایلی كهن، آن پول به مانند برنج شمال «ری» می كند انگار! «سردار» خیلی هم خوشش نمی آید كسی درباره خودروهای وارداتی، سند خانه و كارت سوخت و... حرف بزند و به ضرس قاطع نیز می گوید كه از دولت پولی نگرفته است! خب حالا یك نفر پیدا كند پرتقال فروش را!
همتای آبی پوش سردار نیز كه از خریدهای این فصل تیم رقیب حسابی حرصی شده، زیر بار این اتهام كه: «بازار را خراب كرده و چند سال به فوتبالیست های نازنازی میلیاردی پول می دهد و...» نمی رود! این وسط آقا مصطفی دنیزلی كه جیب ها را پر از دلار كرد، تیمش ۴ تا ۴ تا گل خورد، نوه اش به دنیا آمد و پدرش رفت توی كما، از سوی سردار «مرد» خطاب می شود و فلان بازیكن آبی پوش هم كه قبول كرد به جای مثلا ۸۰۰ میلیون بگیرد ۷۹۹ میلیون، پهلوان زمانه و بزرگمرد اردوگاه آبی و... لقب می گیرد!
واكنش آنهایی كه ۱۰ سال است میوه نخورده اند!
پرداخت های نجومی در فوتبالی كه هنرش سه تساوی پشت سر هم با قطر است، بیشتر از همه دود از كله آنهایی بلند می كند كه از اول ماه صفحات روزنامه ها و خبرگزاری ها را می بلعند تا از تاریخ دقیق واریز یارانه ها مطلع شوند و وسط این گشت و گذار، چشمان شان به اخباری چون فلان فوتبالیست قرارداد یك میلیاردی بست و فلان مربی پیشنهاد دو میلیاردی داد و... می خورد. حالا تصور كنید آنهایی كه در فلان روستای دورافتاده- همان روستایی كه رئیس جمهور می گفت اهالی اش ۱۰ سال است میوه نخورده اند- زندگی می كنند و این خبرها را می خوانند چه حس و حالی پیدا می كنند؟ اصلا كله برایشان می ماند تا دود از آن بلند شود؟ این همه فاصله نجومی میان دخل و خرج آدم های یك مملكت چطور توجیه می شود؟
قند در دل فوتبالیست ها، سونامی در دل المپیكی ها كاروان المپیكی ایران آماده می شود تا برای افتخارآفرینی به لندن برود و مسئولان ورزش نیز تلاش می كنند تا آب در دل المپیكی ها تكان نخورد اما آب در دل آنها سونامی می شود وقتی می شنوند پاداش یك مدال المپیكی برابر است با یك دهم مبلغ قرارداد فوتبالیست پرحاشیه و زیاده خواه تیم پایتخت نشین، وقتی «حسین رضازاده» می گوید بودجه سالانه فدراسیون وزنه برداری ایران به اندازه مبلغ قرارداد یك بازیكن فوتبال است، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...!
راستی، برای شما آقای مسئول، آقای وزیر، آقای معاون وزیر، جناب دبیر و... تساوی با قطر در خانه خودمان مهم تر است یا بالا بردن پولاد سرد المپیكی در خانه روباه پیر و جلوی چشم دنیا؟ حالا كاری نداریم وزارت ورزش هنوز پاداش قهرمانان سال ۹۰ را نداده است!
وزارت ورزش منهای جوانان+فوتبال ظاهرا فوتبال از صفحه رادار اهالی وزارت ورزش- از بالا تا پایین- محو شده است و نمی بینند در این گستره بدشگون كه روزگاری خاستگاه مردهای باغیرتی بود كه با یك نان بربری، دو تا كوكای شیشه ای و قیلوله زیرپله های امجدیه، دمار از روزگار تیم فوتبال اسرائیل درمی آوردند، چه می گذرد و عده ای فرصت طلب با بیت المال- و به نام فوتبال و به كام خودشان- چه می كنند؟ وزارتی كه قرار بود «ورزش و جوانان» باشد، حالا نه تنها حوزه جوانان را دربرنمی گیرد بلكه ورزش را هم از یاد برده و كار و بارش خلاصه شده در دعواهای بچگانه برای كنار زدن رؤسای غیرخودی برخی فدراسیون ها و زمینه چینی برای انتخابات آینده كمیته ملی المپیك و... پس بتاز جناب وزیر، جناب معاون و جولان بده آقای فوتبالیست و دلال عزیز و گرامی... بهشت مبارك تان باد.
سوت پایان قصه پر غصه فوتبال در كشور ما پایانی ندارد و گویا تازه آغاز راهی است كه هیچ برگشتی در آن نیست؛ درست مثل گرانی! چیزی ارزان نمی شود ولی در بلند مدت كمی از آن افزایش لجام گسیخته پایین می آید؛ همین! داستان دلال بازی و پول شویی هم در فوتبال ما پذیرفته شده و عبارت «حرفه ای» هم جوری برای مدیران و مسئولان این ورزش جا افتاده كه انگار دست جنباندن برای تغییر نگرش فوتبال مساوی است با ریخت و پاش، خیلی دور از ذهن است.
ای كاش فقط این همه ریخت و پاش بیت المال فایده ای هم داشت اما آمار چیز دیگری می گوید و موفقیت های وحشتناك (؟!)تیم ملی فوتبال و سایر تیم های ورزشی و گاف های ستاره دار فوتبال كشورمان نشان می دهد كه به شكل مالی خیلی حرفه ای شده ایم اما در سطح استانداردهای بین المللی همانی بودیم كه بودیم!
ماشین بازیكنان و منازل و محافل و تفریحاتشان خیلی عوض شده اما در همچنان بر همان پاشنه می چرخد و خارجی ها هم این چرخش را دریافته اند. می آیند پولشان را می گیرند و كاری هم نمی كنند و می روند! راستی وزیر ورزش و جوانان آیا فرزند دم بخت دارد تا بداند هزینه اجاره یك خانه ۵۰متری در مناطق جنوب شهر چقدر است؟ آیا آمار بیكاری جوانان را روبروی میز اتاقش نصب كرده؟ یا اینكه فكر می كند با برگزاری یك جشنواره تزییناتی و رسیدن به وظیفه مهم راضی نگهداشتن فوتبالیست ها، همه كارهایی است كه باید انجام دهد؟! كاش وزارتخانه نداشتیم!
حمید ترابپور
منبع:کیهان